دوره 25، شماره 98 - ( 7-1404 )                   جلد 25 شماره 98 صفحات 124-97 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Ahmadi M, Zare Shahabadi A. (2025). Working Women's Strategies for Achieving Work–Life Balance in Sanandaj. refahj. 25(98), : 4 doi:10.32598/refahj.25.98.1005.3
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4389-fa.html
احمدی محمد، زارع شاه آبادی اکبر.(1404). راهبردهای زنان شاغل برای برقراری تعادل بین کار و زندگی در شهر سنندج رفاه اجتماعی 25 (98) :124-97 10.32598/refahj.25.98.1005.3

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4389-fa.html


متن کامل [PDF 530 kb]   (241 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1130 مشاهده)
متن کامل:   (27 مشاهده)
مقدمه
فعالیت زنان در خانه و اجتماع طی تاریخ فرازونشیبهای بسیاری داشته است (دورانت[1]، 2020). امروزه زنان در کنار نقشهای خانوادگی، با هدف شکوفایی توانمندیها و افزایش عزتنفس، به طور گسترده در نیروی کار حضور یافتهاند. آنها علاوه بر مسئولیتهای شغلی، وظایف خانه، همسرداری و تربیت فرزندان را نیز بر عهده دارند که مجموع این مسئولیتها میتواند موجب خستگی و ناتوانی در مدیریت زمان شود (رجبیفرجاد، 2020)؛ بنابراین، زنان نیازمند راهبردهایی برای کاهش تعارض نقشها و ایجاد تعادل بین کار و زندگی هستند. این تعادل از اهمیت ویژهای برای زنان شاغل متأهل برخوردار است که باید همزمان نقشهای متعددی را بهخوبی ایفا کنند (برادران و همکاران، 2023).
تعادل کار و زندگی به معنای ارزیابی ذهنی فرد از مصالحه بین وظایف کاری و غیرکاری است که بر اساس ادراکات و اولویتهای شخص شکل میگیرد (برو2 و همکاران، 2014). این تعادل به معنای دستیابی به سطحی از رضایت است که فرد بتواند در هر دو حوزه با حداقل تعارض نقش، عملکرد مناسبی داشته باشد (کلارک3، 2000).
زنان بهعنوان سرمایههای انسانی مهم در توسعه اجتماعی و فرهنگی، نقش کلیدی در رشد جامعه و تربیت نسل آینده دارند (احمدی و کلدی، 2013). حفظ تعادل و آرامش درونی زنان شاغل میتواند کارآمدی آنان را در محیط کار و خانواده افزایش دهد.
اهمیت تعادل کار و زندگی در جوامع درحالتوسعه بیشتر است؛ چراکه ساختارهای سنتی این جوامع، بهویژه در سیاستگذاری و حمایت از زنان شاغل، ناکارآمد و کمانعطاف هستند (گروننفلدر4، 2013). همچنین ارزشهای فرهنگی این جوامع نقشهای متعددی را از زنان طلب میکنند. بررسیهای آماری نشان میدهد نرخ مشارکت اقتصادی زنان در سنندج روندی افزایشی داشته اما در سالهای اخیر با نوسان همراه بوده است؛ از 12.2 درصد در سال 1385 به 15 درصد در سال 1395 و سپس کاهش به 12.3 درصد در سال 1402 (مرکز آمار ایران، 2023).
لذا با توجه به این روند و تنوع فرهنگی و قومیتی شهر سنندج، ضرورت پژوهش درزمینه تعادل بین کار و زندگی زنان شاغل متأهل این شهر بیشازپیش احساس میشود. پژوهش حاضر با رویکرد پسامدرن و تأکید بر فرهنگ بومی، فراتر از دیدگاههای کلاسیک اروپایی و آمریکایی، به بررسی راهبردها و استراتژیهای زنان شاغل متأهل سنندجی برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی میپردازد. سؤال اصلی این پژوهش این است که زنان شاغل متأهل سنندجی از چه راهبردهایی برای برقراری این تعادل استفاده میکنند؟
پیشینه پژوهش
پیشینه پژوهش نشان میدهد که راهبردهای تعادل بین کار و زندگی در زنان شاغل در چندین حوزه مهم قرار دارند. شایگان (2023) این راهبردها را در قالب «اقتصادی، تجلیل و تکریم، ارائه خدمات، توانمندسازی، افزایش امنیت شغلی، انعطاف ساعات کاری، توجه به جسم و روان، عدم تبعیض و توجه به خانواده» دستهبندی کرده است. طبرسا و معینی کربکندی (2021) نیز تأکید کردند که ساعات کاری طولانی، نابرابری جنسیتی و کمبود اوقات فراغت تعادل کار و زندگی را مختل میکند، اما برنامهریزی، مراقبت از سلامت و حس خوشبینی به سازمان میتواند بهبود یابد. روشنی (2022) راهبردهای تعادل بین نقش مادری و شغلی را در تلاش سختکوشانه، مدیریت زمان، تقسیمکار و برونسپاری امور خانواده خلاصه کرده است.
رجبی فرجاد (2020) نشان داد که تعادل کار و زندگی در زنان پلیس به رضایت شغلی، عملکرد بهتر و توجه به خانواده منجر میشود و مدیریت کار و کاهش ساعات کاری نقش مهمی دارد. داوودی و شمسی (2018) عوامل مهمی چون رضایت و انگیزه شغلی، حمایت خانوادگی و سازمانی و انعطافپذیری کاری را مؤثر بر تعادل کار و زندگی معرفی کردند.
کلثوم[2] و همکاران (2017) بر اهمیت خدمات حمایتی نظیر مرخصی، ساعات کاری شناور و مراکز مراقبت تأکید داشتند. ناز2 و همکاران (2017) راهبردهایی همچون مدیریت زمان، اولویتبندی وظایف و کسب حمایت خانواده و همکاران را مؤثر دانستند. مککارتی3 و همکاران (2009) نیز به خدمات مشاورهای، آموزش مدیریت زمان و استرس و تسهیلات نگهداری از کودکان اشاره کردند.
مرور این پژوهشها نشان میدهد که مطالعات قبلی عمدتاً بر زنان شاغل در مشاغل دولتی متمرکز بوده و کمتر به زنان فعال در مشاغل آزاد پرداخته شده است. همچنین بیشتر تحقیقات با رویکرد کمی و پیمایشی انجام شده و جای خالی پژوهشهای کیفی که به خردهفرهنگها و ویژگیهای فرهنگی-اجتماعی خاص توجه کند، احساس میشود. بنابراین، این پژوهش با رویکرد کیفی و تمرکز بر زنان شاغل متأهل سنندجی که دارای هویت فرهنگی، زبانی و پوشش خاص هستند، به بررسی راهبردهای تعادل بین کار و زندگی میپردازد.
چارچوب مفهومی
تعادل بین کار و زندگی، از زوایای نظری مختلفی موردبررسی قرار گرفته است که هر کدام به نحوی این تعادل را تبیین میکنند. نظریه نقش4، کار و خانواده را بهعنوان سیستمهایی میداند که ارتباطات میان افراد بر اساس انتظارات نقشها شکل میگیرد. رالف لینتون5 نقش را مجموعه نگرشها و رفتارهایی میداند که جامعه به فرد در جایگاه اجتماعیاش میدهد (کوزر و روزنبرگ6، 2018). فرد در پایگاههای اجتماعی مختلف، درگیر شبکهای از نقشهاست که باید به طور همزمان آنها را ایفا کند (کوئن[3]، 2024). مشارکت در چند نقش اغلب بهعنوان فرآیندی مثبت تلقی میشود که با ایجاد همافزایی بین نقشها، عملکرد فرد در خانواده و کار را بهبود میبخشد (هسکیو و مککارتی2، 2021).
این نگرش مثبت به تعادل کار و خانواده، منجر به شکلگیری مفهوم «غنیسازی کار و خانواده» شده است؛ به این معنا که تجربیات و منابع بهدستآمده در یک نقش میتواند کیفیت نقش دیگر را ارتقاء دهد. بهعبارتدیگر، کار و خانواده هر دو میتوانند مهارتها، دانش و عواطف مثبت را تولید کنند که در سایر زمینههای زندگی نیز مؤثرند (بهام3 و همکاران، 2020).
غنیسازی خانواده برای کار سه بعد اصلی دارد: توسعه خانواده برای کار، تعامل و تأثیر خانواده بر کار و بازده یا اثربخشی خانواده برای کار. این ابعاد شامل انتقال منابع روانشناختی مانند احساس امنیت و خودکارآمدی، نگرشهای مثبت و آرامش از خانواده به محیط کار هستند که به بهبود موفقیتهای کاری کمک میکنند (لین4 و همکاران، 2021).
نظریه سرریزشدگی5، اثرات متقابل و دوجانبه کار و خانواده را بررسی میکند و نشان میدهد که فشارهای هر حوزه میتوانند به حوزه دیگر سرریز شوند. این سرریزشدگی میتواند مثبت یا منفی باشد؛ سرریز مثبت به معنای انتقال رضایت و پیشرفت از یک حوزه به دیگری و سرریز منفی به معنای انتقال مشکلات و ناراحتیهاست (لوّت و ووهرمان6، 2023).
از سوی دیگر، نظریه مرز7 که توسط کمبل کلارک8 مطرح شده، رابطه کار و خانواده را بیشتر انسانی و مبتنی بر رفتوآمدهای روزانه افراد بین دو محیط میداند. مرزها بین کار و خانواده توسط فناوری اطلاعات به طور فزایندهای نامشخص شدهاند و این دو حوزه در حال یکپارچهشدن هستند (کلارک، 2000).
درنهایت بر اساس حساسیت نظری، رویکردهای نظریه نقش و مرز، نهادهای کار و خانواده را دو سیستم در تعامل میدانند که زنان شاغل روزانه بین آنها تردد دارند و ایفای نقشهای متعدد باعث گسترش روابط اجتماعی، ارتقاء منزلت و تکوین شخصیت اجتماعی آنان میشود. این نقشهای متعدد میتوانند منابع و پاداشهای متقابلی ایجاد کنند که به غنیسازی و ارتقای کیفیت زندگی در هر دو حوزه منجر میشود. همچنین نظریه سرریزشدگی، اثرات مثبت و منفی دوجانبه بین کار و خانواده را نشان میدهد که میتواند تعادل مناسبی را در زندگی فرد برقرار کند (احمدی و زارع شاهآبادی، 2024).
روش
مبانی فلسفی این پژوهش مبتنی بر رویکرد تفسیرگرایانه است که بر پارادایم تفسیری و نگرشی ذهنگرا استوار است. رویکرد پژوهش، استقرایی و نوع آن، کاربردی است. این مطالعه با بهرهگیری از روششناسی کیفی انجام شده و دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته و عمیق گردآوری شدهاند. در مرحله تحلیل، از تکنیک «تحلیل مضمون» استفاده شده است؛ روشی کیفی که در آن دادهها بر پایه مضامین و الگوهای تکرارشونده تحلیل میشوند تا مفاهیم کلیدی شناسایی و تفسیر شوند. این شیوه به درک عمیقتر معانی پنهان در دادهها کمک میکند (براون و کلارک[4]، 2006).
معیارهای ورود به مصاحبه شامل زنانی بودند که دارای شرایط زیر باشند: شاغل، متأهل، متولد و ساکن شهر سنندج و نیز دارای تمایل به همکاری و مشارکت در پژوهش. معیار خروج از مصاحبه نیز شامل عدم تمایل فرد به ادامه همکاری در فرایند مصاحبه بود. در این پژوهش، 20 نفر از زنان شاغل و متأهلِ متولد و ساکن سنندج بهعنوان مشارکتکننده، با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. حجم نمونه بر اساس اصل اشباع نظری تعیین شد؛ به این معنا که فرایند مصاحبهها تا زمانی ادامه یافت که مضامین و الگوهای تکرارشونده در دادهها مشاهده شد و اطلاعات جدیدی به دست نیامد.
سؤالات مصاحبه بهصورت باز و نیمهساختاریافته طراحی شده بودند. مدتزمان هر مصاحبه بین 45 دقیقه تا یک ساعت متغیر بود و این جلسات در محل کار یا منزل مشارکتکنندگان برگزار شد. فرایند جمعآوری دادهها حدود یک ماه به طول انجامید. تمام مصاحبهها پس از اجرا، پیادهسازی شده و به متن تبدیل شدند. سپس، تحلیل دادهها بر اساس روش ششمرحلهای براون و کلارک (2006) انجام شد که شامل مراحل زیر بود: آشنایی با دادهها، تولید کدهای اولیه، استخراج مضامین، بازبینی مضامین، تعریف و نامگذاری مضامین، نگارش و تدوین گزارش نهایی.
برای کسب اعتبار پژوهش، مشارکتکنندگان با حداکثر تنوع انتخاب شدند؛ این تنوع شامل عواملی همچون سن، مدتزمان تأهل، سطح تحصیلات خود و همسر، شغل خود و همسر، مدت اشتغال، تعداد فرزندان و میزان درآمد فرد و همسر وی بود.
بهمنظور اعتباریابی دادهها، متن کامل مصاحبهها به همراه کدهای استخراجشده در اختیار مشارکتکنندگان قرار گرفت تا درباره صحت و دقت آنها اظهارنظر کنند. در مواردی که مغایرت یا ابهامی وجود داشت، پژوهشگر با مراجعه مجدد به مشارکتکننده، توضیحات لازم را دریافت کرده و ابهامات را برطرف کرد تا اطمینان حاصل شود که مفاهیم استخراجشده با منظور واقعی مشارکتکننده همخوانی دارد.
در راستای تقویت روایی پژوهش، متن کامل تمامی مصاحبهها به همراه کدگذاریها و طبقات اولیه، به اساتید راهنما و مشاور ارسال شد. در تمامی مراحل پژوهش، از پیادهسازی مصاحبهها تا کدگذاری مفاهیم و استخراج مضامین فرعی و اصلی، ازنظرات اصلاحی، تأییدی و تکمیلی ایشان بهره گرفته شد تا دقت و انسجام تحلیلها افزایش یابد.
در راستای رعایت اصول اخلاقی پژوهش، مجوزهای لازم از دانشگاه اخذ شد. پژوهشگر پیش از آغاز فرایند جمعآوری دادهها، با معرفی خود به مشارکتکنندگان، هدف کلی پژوهش را برای ایشان بهصورت شفاف توضیح داد و رضایت آگاهانه آنان برای شرکت در پژوهش و ضبط مصاحبهها اخذ شد. به مشارکتکنندگان اطمینان داده شد که اطلاعات آنها کاملاً محرمانه باقی خواهد ماند؛ اسامی افراد بهصورت مستعار در پژوهش ذکر میشود و فایلهای صوتی مصاحبهها نیز نزد پژوهشگر محفوظ خواهد بود. همچنین تأکید شد که مشارکت در این مطالعه کاملاً داوطلبانه است و افراد میتوانند در هر مرحله از انجام مصاحبه، از ادامه همکاری انصراف دهند؛ بدون آنکه هیچ پیامد منفیای متوجه آنان شود.
یافتهها
بر اساس یافتههای بهدستآمده، محدوده سنی مشارکتکنندگان بین 27 تا 51 سال و مدتزمان تأهل آنها از 2 تا 28 سال متغیر بوده است. تعداد فرزندان این گروه بین صفر تا چهار نفر و میانگین فرزندان آنها دو نفر بوده است. تمامی مشارکتکنندگان دارای تحصیلات دانشگاهی در سطح کارشناسی و بالاتر بودند. از میان آنها، 14 نفر در مشاغل دولتی و در سازمانهای اداری مختلف مشغول به کار بودند و 6 نفر نیز در حوزههای شغل آزاد فعالیت میکردند. تحصیلات همسران این زنان در بازهای از دیپلم تا سطوح دانشگاهی قرار داشت و ازنظر شغلی، 15 نفر در مشاغل اداری دولتی و 5 نفر در مشاغل آزاد اشتغال داشتند. مدتزمان اشتغال زنان مشارکتکننده در بیرون از منزل، بین 3 تا 24 سال گزارش شد که میانگین آن حدود 12 سال بود. همچنین، درآمد ماهیانه زنان مشارکتکننده بین 8 تا 35 میلیون تومان و درآمد همسران آنها در بازه 8 تا 15 میلیون تومان قرار داشت. لازم به ذکر است که تمامی همسران مشارکتکنندگان در زمان انجام پژوهش شاغل بودند. مشخصات زمینهای مشارکتکنندگان در جدول شماره (1) آورده شده است.

 
جدول شماره (1): مشخصات زمینهای مشارکتکنندگان

در ادامه درونمایههای اصلی راهبردهای زنان شاغل متأهل برای برقراری تعادل بین کار و زندگی از دادهها استخراج شد. نحوه بیان درونمایهها بهگونهای است که ضمن توصیف دقیق تجربههای پاسخگویان از مفهوم تعادل بین کار و زندگی، به معنایابی این تجربهها نیز پرداخته شده است. بر اساس یافتهها، نحوه خوانش زنان شاغل متأهل درباره راهبردهای به کار گرفته شده برای برقراری تعادل بین کار و زندگی به شرح زیر در قالب 5 مضمون اصلی (واقعبینی، مدیریت زمان، مراقبت از سلامت جسمی و روانی، احقاق حق، دقت در آداب معاشرت) و 14 مضمون فرعی (انتظار متعادل از خود، پرهیز از چشموهمچشمی، تلاش و سختکوشی، برنامهریزی، اولویتبندی، تقسیم کار، پرهیز از اتلاف وقت، اجرای بهموقع کارها، مراقبت جسمانی، مراقبت روانی، احقاق حق، نزاکت اجتماعی، عفاف و پاکدامنی، رعایت حریم خصوصی) و 48 مفهوم دستهبندی و تلخیص شد. راهبردهای زنان شاغل متأهل در برقراری تعادل بین کار و زندگی در جدول شماره (2) آورده شده است.
جدول شماره (2): راهبردهای زنان شاغل متأهل در برقراری تعادل بین کار و زندگی


واقعبینی
رسیدن به انتظار متعادل از خود نیازمند شناخت تواناییهای فردی و کنارگذاشتن قهرمانگرایی است. این دیدگاه واقعبینانه به فرد کمک میکند مطابق با ارزشها و شرایط خود رفتار کرده و تعادل بهتری بین کار و زندگی برقرار کند. فریده، فوقلیسانس و شاغل در اداره بهداشت، میگوید:
«شناخت مناسبی از خودم و تواناییهام دارم، همین بهم آرامش میده و چهارچوب روشنی میده که چطور شرایط رو کنترل کنم و روی بهبود اوضاع تمرکز داشته باشم.»
چشموهمچشمی ترکیبی از رقابت و حسادت است که باعث بیارزش شمردن تواناییهای خود و بزرگنمایی داشتههای دیگران میشود. دوری از آن کمک میکند بر اهداف و آرزوهای شخصی تمرکز کنیم؛ خود را کمتر با دیگران مقایسه کنیم و واقعگرایانه به زندگی نگاه کنیم.
مریم، دارای لیسانس و یک فرزند و در آرایشگاه شاغل است، میگوید:
«آرایشگری رو با توجه به علاقه و تواناییهام انتخاب کردم و خیلی خوب هم پیش میبرم. مهم نیست دیگران چه شغلی دارن، آرامشم برام مهمه. معتقدم چشم داشتن به زندگی دیگران روح و جسم رو نابود میکنه.»
سختکوشی یک ویژگی اکتسابی است که با تلاش و صرف زمان به دست میآید. پیگیری در کارها باعث پویایی و نگاه واقعبینانه به مسیر موفقیت میشود، زیرا رسیدن به آرامش بدون زحمت ممکن نیست. نسرین، پزشک عمومی شاغل در بیمارستان، میگوید:
«پزشکشدن راهی سخت و طولانی بود، اما وقتی به اهدافم فکر میکردم، با انگیزه بیشتری ادامه میدادم. مخصوصاً وقتی زنهای فامیل رو میدیدم که بیهدف وقت میگذرونن و جایگاه خاصی ندارن، تلاشم دوچندان میشد.»
مدیریت زمان
برنامهریزی فرایندی ذهنی است که در سه مرحله «چه کاری»، «چگونه» و «چه زمانی» انجام میشود و باعث استفاده بهتر از زمان و منابع برای رسیدن به اهداف میشود. توران، 35 ساله و کارمند اداره تعاون با دو فرزند، میگوید:
«برنامهریزی جزو جدانشدنی زندگی کارمندیه؛ بدون اون همهچیز به هم میریزه. نمیشه هر کاری رو هر وقت خواستی انجام بدی. حتی برای خرج و مخارج هم اگه برنامه نداشته باشیم، آخر ماه به مشکل میخوریم.»
اولویتبندی یعنی شناسایی و نظمدهی اهداف بر اساس اهمیت و ضرورت آنها تا بتوان با تمرکز بیشتر و صرف زمان کمتر، ابتدا به امور مهمتر پرداخت. با توجه به محدودیت زمان، اولویتبندی نقش مهمی در رسیدن به اهداف و داشتن زندگی رضایتبخش دارد. کبری، با 4 فرزند و 22 سال سابقه کار در اداره مالیات، میگوید:
«خیلی چیزها هست که دلم میخواد توی زندگی شخصی و کاریام بهش برسم، اما زمان محدوده. باید بدونی چی میخوای. الآن اولویت من بچههامن. خوشحالی و موفقیت اونها، یعنی آرامش من.»
تقسیم کار در برنامهریزی و مدیریت زمان باعث سرعت در انجام امور میشود و ازنظر اجتماعی نیز راهبردی مؤثر در ایجاد تعادل وظایف است. به گفته امیل دورکیم[5]، تقسیم کار امری اخلاقی است (آرون[6]، 2023). با واگذاری مسئولیتها در خانواده میتوان همبستگی و صمیمیت ایجاد کرد. زهرا، 44 ساله، کارمند دادگستری و مادر 4 فرزند، میگوید:
«امور خونه بین همه تقسیم شده، اما اینطور نیست که هر کس فقط کار خودش رو بکنه. بچههام رو مسئولیتپذیر بزرگ کردم و هر کدوم متناسب با سنشون وظایفی دارن.»
پرهیز از اتلاف وقت نقش مهمی در انجام مؤثر وظایف دارد. تعیین هدف، برنامهریزی و تلاش برای دستیابی به آنها از اتلاف وقت جلوگیری میکند، درحالیکه مشغولشدن به امور بیارزش باعث خستگی ذهنی و جسمی میشود. لیلا، دارای فوقلیسانس پرستاری و شاغل در بیمارستان، میگوید:
«برای هر کاری برنامه ذهنی دارم و طبق اون پیش میرم. تا حد امکان از وقتگذرانی در امور بیاهمیتی مثل گوشی و شبکههای اجتماعی دوری میکنم.»
انجام بهموقع کارها موجب استفاده بهینه از زمان، کاهش نگرانی و ایجاد نظم در کار و زندگی میشود. این موضوع به آرامش ذهنی کمک کرده و از ایجاد خلل در سایر امور جلوگیری میکند. فاطمه، 42 ساله با 3 فرزند و 19 سال سابقه در نمایندگی بیمه، میگوید:
«صبح که بیدار میشم سریع کارهای روزمره مثل مرتبکردن رختخوابها رو انجام میدم. این باعث نظم توی خونه میشه. توی شغلم هم سعی میکنم کارها رو بهموقع انجام بدم، چون حتی یک اهمالکاری کوچیک ممکنه به کارم آسیب بزنه.»
مراقبت از سلامت جسمی و روانی
برای داشتن بدنی سالم، باید آگاهانه سبک زندگی سالمی را دنبال کرد؛ ازجمله تغذیه مناسب، ورزش منظم و پرهیز از مصرف مواد مضری مانند سیگار و مواد مخدر. دریا، 46 ساله و کارمند اداره بهداشت و درمان، درباره سبک زندگی خود میگوید:
«در برنامه غذایی روزانه معمولاً لبنیات و سبزیجات رو مصرف میکنم، غذاهای دیگر رو در حد توان مالی و شرایط اقتصادی. اصلاً تمایلی به غذاهای فست فودی ندارم. خدا رو شکر از دودودم دور هستم. در طول روز یا شبا بعد شام اگه فرصت بشه یکی دو ساعتی با خانواده میرم پیادهروی.»
سلامت روان یعنی داشتن تفکر سالم، کنترل احساسات و رفتار مناسب. فردی که از سلامت روان برخوردار است، روابط خوبی با دیگران دارد و توانایی مدیریت چالشهای زندگی را داراست. دوری از افراد منفینگر، پرهیز از رقابت ناسالم و جداکردن مسائل کاری از زندگی شخصی، نقش مهمی در حفظ سلامت روان دارند. صبری، کارمند بخش رادیولوژی بیمارستان، میگوید:
«زیاد خودم درگیر نظر بقیه نمیکنم و اهمیت نمیدم. از آدمایی که حسودن و با حرفاشون میخوان حرصمو در بیارن و کلاً منفینگر هستن دوری میکنم. در معاشرت با دیگران خودمو وارد بگومگو و خالهزنکبازی نمیکنم تا آرامشم بهم نخوره.»
احقاق حق
دفاع از حریم خصوصی، مقابله با ظلم و تلاش برای عدالت، استقلال و دستیابی به حقوق خود، از ارزشهای فرهنگی مهمی هستند که با کرامت انسانی پیوند دارند و زمینهساز رشد و شکوفایی فردیاند. شراره، دارای دیپلم، مادر چهار فرزند و صاحب بوتیک لوازم آرایشی، میگوید:
«شوهرم با تحصیل دختر مخالفه، میگه باید زود ردش کنی بره والا گند به بار میاره. من در مقابل افکارش ایستادم و دخترا رو با زحمت خودم فرستادم دانشگاه. برای استقلال و تعیین مسیر زندگیم زحمت زیادی کشیدم و تلاشم اینه که دخترام هم مستقل و قوی بار بیان.»
دقت در آداب معاشرت
نزاکت اجتماعی نوعی رفتار اخلاقی و موردپذیرش جامعه است که شامل ادب، احترام، پرهیز از قضاوت و دخالت در امور دیگران و سازگاری با فرهنگ جامعه میشود. رعایت این اصول، جایگاه اجتماعی فرد را ارتقا میدهد و موجب تمایل دیگران به ارتباط با او میگردد. سودابه، معلم ابتدایی، میگوید:
«در معاشرت با دیگران با احترام رفتار میکنم، با نزدیکانم رفتاری همدلانه دارم، در سخن گفتن حد نگه میدارم و نظرات دیگران رو هم گوش میدم، وسط حرف دیگران نمیپرم، اهل فضولی و سرک کشیدن در زندگی دیگران نیستم.»
عفاف نوعی خودکنترلی و پایبندی به ارزشهای اخلاقی و رفتاری پذیرفتهشده در جامعه است. پرهیز از رفتارهای تحریکآمیز، رعایت مرز در روابط با نامحرمان و حفظ وقار، ازجمله ویژگیهایی است که به حفظ حریم خانوادگی و ایجاد آرامش و امنیت فردی کمک میکند. هاجر، 38 ساله، مادر دو فرزند و کارمند اداره بهزیستی، میگوید:
«لباس و پوشش مناسب دارم، در معاشرتهای اجتماعی حدومرز روابط رو رعایت میکنم، بهگونهای رفتار میکنم تا کسی به خودش اجازه نده به من حرفی بزنه یا با دید بدی منو نگاه کنه. همینا ارتباط مستقیمی با آرامش و امنیتم داره.»
حریم خصوصی بخشی از زندگی فردی است که بدون رضایت شخص نباید مورد ورود یا دخالت دیگران قرار گیرد. این حریم با توجه به عرف و فرهنگ جامعه تعریف میشود و رعایت آن در روابط اجتماعی، از بروز تنش و اختلال در زندگی شخصی جلوگیری میکند. حمیرا، حسابدار یک شرکت خصوصی و مادر دو فرزند، میگوید:
«در معاشرت با دیگران دقت به خرج میدم. حریم شخصی و خانوادگی رو حفظ میکنم. هر حرفی رو درباره زندگی و خانوادهام پیش دیگران به زبان نمیآرم که بعداً سوژه خنده و مضحکه بشم یا اینکه رازی باشه که ازش سوءاستفاده بشه و باعث بهم خوردن آرامشم بشه.»

بحث
تعادل بین کار و زندگی، مفهومی خودتشخیصی است که فرد با مدیریت مسئولیتهای شغلی و خانوادگی خود به آن دست مییابد (بهرامی و همکاران، 2023). این تعادل، بهویژه برای زنان شاغل که نقشهای متعددی را بر عهده دارند، اهمیت بیشتری دارد و همواره در تلاش برای بهبود آن هستند. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که راهبردها و استراتژیهای زنان شاغل متأهل برای ایجاد تعادل میان کار و زندگی چیست؟
یافتههای پژوهش نشان داد که تلاش و سختکوشی زنان شاغل همراه با نگرش واقعبینانه، نقش مهمی در ایجاد تعادل بین کار و وظایف خانوادگی دارد. این نتایج با مطالعات روشنی (2022) و ناز و همکاران (2017) همراستا است که تأکید دارند باور به تواناییهای شخصی و تلاش مستمر از راهبردهای کلیدی برقراری تعادل میان نقش مادری و شغلی است. همچنین، انتظار متعادل از خود و پرهیز از قهرمانگرایی، به زنان کمک میکند تا واقعبینانهتر عمل کنند. پرهیز از چشموهمچشمی، اجتناب از مقایسه خود با دیگران و بیتوجهی به ظاهرسازیها از دیگر عوامل تقویتکننده واقعبینی است که باعث میشود زنان بدون حسادت و رقابت ناسالم، با توجه به تواناییهای خود، امور کار و زندگی را بهخوبی مدیریت کنند.
یکی دیگر از راهبردهای مؤثر زنان شاغل برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی، مدیریت زمان است. برنامهریزی، اولویتبندی وظایف و تقسیمکار با اطرافیان به آنها کمک کرده تا با دیدی وسیعتر و با تأکید بر نظم و انضباط، عملکرد بهتری در مسئولیتهای شغلی و خانوادگی داشته باشند. این یافته با نتایج مطالعات طبرسا و معینی کربکندی (2021)، روشنی (2022)، داوودی و شمسی (2018) و ناز و همکاران (2017) همراستا است که مدیریت زمان، سازماندهی، برنامهریزی دقیق و واگذاری مسئولیتها را از عوامل مؤثر بر تعادل کار و زندگی معرفی کردهاند. همچنین، مشارکتکنندگان در این پژوهش به اهمیت پرهیز از اتلاف وقت و انجام بهموقع کارها اشاره کردند و بیان داشتند که استفاده بهینه از زمان، به آنها کمک کرده تا امور عقبافتاده نداشته باشند و بتوانند بهتر میان نقشهای مختلف خود تعادل برقرار کنند.
یکی از نتایج مهم پژوهش، اهمیت مراقبت از سلامت جسمی و روانی بود. زنان مشارکتکننده تأکید داشتند که رعایت سبک تغذیهای سالم و پرهیز از مصرف سیگار و مواد مخدر در حفظ سلامت جسمانی مؤثر است. همچنین دوری از افراد منفینگر و اجتناب از رقابتهای ناسالم، به کاهش تنشهای روانی و ایجاد آرامش کمک میکند و این آرامش موجب میشود فرد با توان بیشتری با دغدغهها مقابله کرده و بین کار و زندگی تعادل برقرار کند. این یافتهها با نتایج پژوهشهای شایگان (2023)، طبرسا و معینی کربکندی (2021) و کلثوم و همکاران (2017) همراستا است که مراقبت از سلامت جسم و روان و رعایت ایمنی برای خود و فرزند را از راهکارهای مؤثر زنان شاغل در حفظ تعادل معرفی کردهاند.
یکی دیگر از یافتههای کلیدی پژوهش، موضوع احقاق حق است. زنان شاغل با عبور از نقشهای منفعل و پذیرش صرف ساختارهای اجتماعی، به کنشگرانی فعال تبدیل شدهاند که با رویکردی بازاندیشانه در فرآیند جامعهپذیری مشارکت میکنند. آنها در برابر ظلم و تبعیض ایستادگی کرده، با شهامت از حریم شخصی خود دفاع میکنند و برای دستیابی به حقوق مدنی و اجتماعی خود و دیگران وارد عرصه فعالیتهای اجتماعی میشوند. این مضمون برگرفته از زمینه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نواحی کُردنشین کشور است که سابقهای طولانی در مشارکتهای مدنی و سیاسی دارند. به گفته مشارکتکنندگان، تلاش برای احقاق حقوق، راهبردی مؤثر در ایجاد تعادل میان کار و زندگی زنان شاغل به شمار میرود و بیانگر پویایی و سرزندگی این گروه اجتماعی است.
درنهایت، رعایت آداب معاشرت یکی دیگر از راهبردهای مهم زنان شاغل برای ایجاد تعادل میان کار و زندگی بود. تحلیل دیدگاههای مشارکتکنندگان نشان میدهد که این تعادل تا حد زیادی با نحوه تعاملات اجتماعی مرتبط است. بدین معنا که رعایت نزاکت، ادب و احترام در ارتباطات، پرهیز از قضاوت و بدگویی در جمعهای دوستانه، دوری از روابط غیرضروری با افراد غریبه، حفظ مرزهای زندگی شخصی و خانوادگی، رعایت حدود شرعی در ارتباط با نامحرمان و پایبندی به عفاف و پاکدامنی، موجب تقویت مرزهای امنیت فردی و اجتماعی شده و احساس آرامش بیشتری برای زنان فراهم میکند.
بر اساس یافتههای پژوهش، پیشنهاد میشود نهادها و مراکز مسئول اقدام به برگزاری دورههای آموزشی و جلسات مشاورهای درزمینههایی مانند مراقبت از سلامت جسمی و روانی، خودشناسی بر اساس واقعیتهای زندگی، اهمیت برنامهریزی و مدیریت زمان و شیوههای صحیح تعاملات اجتماعی نمایند تا آگاهی زنان شاغل در این حوزهها افزایش یابد.
تحقق تعادل میان کار و زندگی زمانی ممکن میشود که آموزشها از خانواده و رسانههای اجتماعی آغاز شده و بهتدریج در سطح جامعه گسترش یابد. لازم است به همه اعضای جامعه یادآوری شود که زنان نیز، همچون مردان، از حق برخورداری از حقوق مدنی و اجتماعی برخوردارند و خودِ زنان نیز نباید خود را در چارچوب ساختارهای سنتی محدود تصور کنند.
برخی از محدودیتهای این پژوهش به شرح زیر است: تعدادی از زنان به دلیل نگرانی از افشای جنبههای پنهان زندگی شخصی خود تمایلی به مشارکت نداشتند؛ ازاینرو، مصاحبهها صرفاً با افرادی انجام شد که تمایل و اشتیاق لازم را برای همکاری داشتند. همچنین برخی مشارکتکنندگان به دلیل مشغله کاری در ساعات اداری زمان کافی برای گفتوگو نداشتند و خواهان پایان سریع مصاحبه بودند. در این موارد، با هماهنگی و رضایت آنان، زمان و مکان مناسبتری برای ادامه مصاحبه تعیین شد. از سوی دیگر، انجام مصاحبه در ساعات غیراداری و مراجعه به منزل مشارکتکنندگان، بهویژه در حضور همسر و فرزندان، با دشواریهایی همراه بود. با توجه به این شرایط، طبیعی است که برخی افراد از بیان واقعیت خودداری کرده و پاسخهایی غیرواقعی ارائه داده باشند.

ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان

همه نویسندگان در تهیه این مقاله مشارکت داشتند.
منابع مالی
برای تهیه این مقاله هیچگونه حمایت مالی از شخص یا سازمانی دریافت نشده است.
تعارض منافع
نویسندگان اظهار داشتند که تضاد منافعی وجود ندارد.
اخلاق پژوهش
در این مقاله همه ملاحظات اخلاقی ازجمله صداقت، عدم سرقت ادبی، امانتداری و رازداری رعایت شده است.


منابع:
Ahmadi, M., & Kaldi, A. (2013). Women’s sense of social security and the social factors affecting it: The case of Sanandaj city. Social Welfare Quarterly, 13(49), 365-374. http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-1330-fa.html
Ahmadi, M., & Zare Shah-abadi, A. (2024). Factors related to work-life balance among married working women in Sanandaj city. Strategic Women Studies, 26(102), 7-32. https://doi.org/10.22095/jwss.2024.454030.3444
Aron, R. (2023). The fundamental stages of the development of thought in sociology (Trans: B. Perham). Tehran: Scientific and Cultural Publications. P: 351.
Bahrami, P., Nosratabadi, S., Palouzian, K., & Hegedus, S. (2023). Modeling the Impact of Mentoring on Women’s WorkLife Balance: A Grounded Theory Approach. Administrative Sciences, 13(1), Article 6. https://doi.org/10.3390/admsci13010006
Baradaran, M., Javadi, A., & Yavari, K. (2023). Social and cultural challenges of working women: Conditions, strategies, and consequences (Case study: Female teachers in Golpayegan). Iranian Journal of Social Issues, 14(1), 35–59. https://doi.org/10.61186/jspi.14.1.35
Beham, B., Drobnič, S., Präg, P., Baierl, A., & Lewis, S. (2020). Work-to-family enrichment and gender inequalities in eight European countries. The International Journal of Human Resource Management, 31(5), 589-610. https://doi.org/10.1080/09585192.2017.1355837
Brough, P., Timms, C., O’Driscoll, M., Kalliath, T., Siu, O., Sit, C., & Lo, D. (2014). Work-Life Balance: a Longitudinal Evaluation of a New Measure across Australia and New Zealand Workers. The International Journal of Human Resource Management, 25(19), 2724-2744. https://doi.org/10.1080/09585192.2014.899262
Braun, V., & Clarke, V. (2006). Using thematic analysis in psychology. Qualitative Research in Psychology, 3(2), 77-101. https://doi.org/10.1191/1478088706qp063oa
Clark, S. C. (2000). Work/Family Border Theory: A New Theory of work/family Balance. Human Relations, 53(6), 747-770. https://doi.org/10.1177/0018726700536001
Cohen, B. (2024). Foundations of sociology (G. A. Toosli, Trans.). Tehran: Samt Publishing.
Coser, L., & Rosenberg, B. (2018). Fundamental sociological theories (F. Ershad, Trans.). Tehran: Ney Publishing.
Davoodi, M., & Shamsi, M. (2018). Identifying factors affecting work-life balance in working women. Women and Culture Quarterly, 10(38), 43–60. https://www.magiran.com/p2127759
Durant, W. (2020). History of Civilization. Vol 9. (S. Azari, Trans.). 17th ed. Tehran: Scientific and Cultural Publishing Company. P: 53.
Grunenfelder, J. (2013). Discourses of gender identities and gender roles in Pakistan: Women and non-domestic work in political representations. Women’s Studies International Forum, 40(1), 68-77. https://doi.org/10.1016/j.wsif.2013.05.007
Heskiau, R., & McCarthy, J. M. (2021). A work–family enrichment intervention: Transferring resources across life domains. Journal of Applied Psychology, 106(10), 1573–1585. https://doi.org/10.1037/apl0000833
Iran Statistical Center. (2023). General Population and Housing Census Results 1400 for the Whole Country, Publisher: Iran Statistical Center.
 Kalthum, H., Norehan, A., & Nursyakiran, A. I. (2017). Work-Life Balance among Married Women Working in Public Sector. Journal of Governance and Development, 13(2), 199-215. https://e-journal.uum.edu.my/index.php/jgd/article/view/18264
Lin, S.-H. (Joanna), Chang, C. H., & Lee, H. J. (2021). Positive family events facilitate effective leader behaviors at work: A within-individual investigation of family-work enrichment. Journal of Applied Psychology, 106(9), 1412–1434. https://colab.ws/articles/10.1037%2Fapl0000827
Lott, Y., & Wöhrmann, A. M. (2023). Spillover and crossover effects of working time demands on work–life balance satisfaction among dual-earner couples: The mediating role of work–life conflict. Current Psychology, 42, 12957–12973. https://doi.org/10.1007/s12144-021-02379-9
McCarthy, A., Darcy, C., & Grady, G. (2009). Work-life balance policy and practice: Understanding line manager attitudes and behaviours. Human Resources Management Review, 20(2), 158-167. https://doi.org/10.1016/j.hrmr.2009.12.001
Naz, S., Fazal, S., & Ilyas Khan, M. (2017). Perceptions of Women Academics Regarding Work-Life Balance: A Pakistan Case. Management in Education, 31(2), 88-93. https://doi.org/10.1177/0892020617696633
Rajabi Farjad, H. (2020). Presenting a model for work-life balance of female police officers in Greater Tehran (FATA). Quarterly Journal of Police and Social Research on Women and Family, 8(1), 217–243. https://sid.ir/paper/365843/fa
Roshani, Sh. (2022). Women’s lived experience of strategies for balancing professional and motherly roles. Lifestyle Quarterly, 8(14), 9–28. https://journal.manaviyat.ir/article_167705.html
Shayegan, F. (2023). Providing solutions for work-life balance among female police officers in Greater Tehran. Social Order Quarterly, 15(1), 1–26. https://doi.org/10.22034/entezam.2023.1273256.2517
Tabarsa, G., & Mo’ini Karkabandi, M. (2021). Examining the impact of work-life balance on psychological safety of employees with the mediating role of organizational optimism. Journal of Management Improvement and Transformation Studies, 31(103), 31–69. https://doi.org/10.22054/jmsd.2021.57901.3848
 
[1]. Durant    
[2]. Kalthum    
[3]. Cohen      
[4]. Braun and Clarke
 
[5]. Emile Durkheim
 
[6]. Aron
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: زنان
دریافت: 1403/6/15 | پذیرش: 1404/6/15 | انتشار: 1404/7/12

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb