دوره 19، شماره 74 - ( 8-1398 )                   جلد 19 شماره 74 صفحات 286-247 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

mohaghegh montazeri M. (2019). The Relationship Between Economic and Social Capitals and the Formation of Social Aspiration in the Youth Living in Tehran. refahj. 19(74), 247-286.
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3370-fa.html
محقق منتظری مائده. رابطه سرمایه‌های اقتصادی و اجتماعی با شکل‌گیری آرمان‌های اجتماعی در جوانان ساکن شهر تهران رفاه اجتماعی 1398; 19 (74) :286-247

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3370-fa.html


متن کامل [PDF 498 kb]   (1696 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4746 مشاهده)
متن کامل:   (747 مشاهده)
مقدمه 
در سال 1931 جیمز آدامز مفهوم رؤیای آمریکایی را استفاده کرد. منظور وی از رؤیای آمریکایی، رؤیای سرزمینی است که در آن زندگی برای همه باید راحت‌تر، غنی‌تر و کامل‌تر باشد. مردم برای موفقیت در این سرزمین باید فرصتهای مساوی داشته باشند. این رؤیا، رؤیای داشتن ماشینهای آخرین‌مدل و زندگیهای شاهانه نیست، بلکه رؤیای داشتن سرزمینی با نظم اجتماعی است که در آن مردم باید به خاطر آنچه هستند شناخته شوند و نه به خاطر خانواده‌ای که در آن به دنیا آمده‌اند و یا آنچه در اختیار دارند. رؤیای آمریکایی درباره امید و توانایی تغییر است. به دیگر سخن که همه افراد از طریق کار سخت می‌توانند موفق شوند و پتانسیل لازم برای زندگی شاد و زندگی موفقیت‌آمیز را دارند. بسیاری از مردم معتقدند که برداشت جامعه آمریکا متکی به اهداف ایدئالیستی از رؤیای آمریکایی است، برای مردمی که اعتقاد به رؤیای آمریکایی دارند هر چیزی از طریق کار سخت قابل‌دستیابی است اما با اشاره به ریشه‌های نابرابری در طبقه، نژاد و قومیت نشان می‌دهد رؤیای آمریکایی قابل‌دسترس برای همه نیست. (آدامز،1931 ) مرتون جامعه‌شناس آمریکایی در دهه 1940 درباره «رؤیای آمریکایی» کنجکاو شد و به آسیب‌شناسی جامعه آمریکا پرداخت. او کنجکاویهای خود را در قالب نظریه‌ای با عنوان «فشار ساختاری» مطرح کرد؛ طبق این نظریه، رؤیایی تحت عنوان رؤیای آمریکایی در حال گسترش بود که قادر است هر کس را از هیچ به همه‌چیز برساند و تا مدتها یکی از بزرگ‌ترین و قدرتمندترین انگیزه‌ها برای آمریکاییها بوده است.
به نظر مرتون جوامع صنعتی جدید بر توفیقات مادی در زندگی تأکیددارند که به شکل انباشت ثروت و تحصیلات علمی به‌عنوان مهم‌ترین اهداف زندگی شخص تجلی می‌کنند. دستیابی به این اهداف اجتماعی قابل‌قبول، نیاز به ابزار مقبولی دارد که البته از دسترس جمعی از افراد جامعه خارج است، یعنی جامعه طوری ساختار یافته است که طبقات فرودست برای تحقق آرزوهای خود فرصتهای کمتری دارند. درنتیجه چون این اهداف به آرمانهای اصلی زندگی همه افراد (غنی و فقیر) تبدیل‌شده، آن‌کس هم که دسترسی به ابزار مشروع ندارد، تحت‌فشار جامعه برای دست‌یابی به آنها از ابزار نامشروع استفاده می‌کند. (صدیق‌سروستانی، 2008) به نظر مرتون وقتی شوق رسیدن به مقامات بالای اجتماعی (ثروت و موفقیت) زیاد می‌شود فرد کمتر حاضر است محدودیتهای اجتماعی راههای رسیدن به هدف را رعایت کند و در این هنگام است که هدف وسیله را توجیه خواهد کرد. (سخاوت، 2001)
بنابراین فشار ساختارهای فرهنگی برای کسب موفقیت بر دوش افراد سنگینی می‌کند و افراد برای به رخ کشیدن موفقیت خود به اطرافیان و کسب منزلت اجتماعی باید پول بیشتر کسب کنند. اما توزیع فرصتهای اجتماعی به‌گونه‌ای نیست که افراد از طریق مشروع قادر باشند به این انتظار جامعه پاسخ مناسب دهند درواقع نابرابری و انسداد اجتماعی به آنها مجال چنین موفقیتی را نخواهد داد. ازاین‌رو از طرف جامعه افرادی بی‌لیاقت تلقی می‌شوند. (گیدنز، 2003) (ریتزر،2002)
به‌عبارت‌دیگر مرتون به این نتیجه رسید که رؤیای آمریکایی عمدتا تبلیغ و تشویق شده به‌وسیله رسانه‌های جمعی برای جامعه چه تبعاتی به همراه دارد.
 پژوهش حاضر نیز با الهام از ایده اصلی مرتون به دنبال کشف آرزوها یا اهداف جوانان ایرانی است و درصدد است عواملی را شناسایی کند که در شکل دادن به رؤیای ایرانی نقش دارند تا عوامل ساختاری شکل‌گیری آرزوها و رؤیاهای جوانان ایرانی کشف شود. بنابراین با در نظر داشتن دیدگاه مانهایم که «انسان آزاد نیست تا بلندپروازیها و آرزوهای زندگی خویش را به شیوه‌ای منحصرا شخصی و فردی شکل دهد، بلکه موقعیت عینی او در جامعه، تعیین می‌کند که بلندپروازیهای او چه می‌تواند باشند»؛ (مانهایم،2010) در حقیقت موقعیت و شرایط عینی زندگی افراد است که سقف آرزوهایشان را تعیین می‌کند. با توجه به متغیرهای گوناگون دخیل در شکل‌گیری آرزو کشف مفهومی گویا و امروزی برای تبیین مفهوم مادر یا مرکزی پژوهش حاضر ضروری به نظر رسید، درنتیجه مشخص شد که باید انواع آرزوها را با موقعیت عینی افراد تحلیل شوند.
تردیدی نیست که آرزوها برساخته اجتماعی‌اند و به‌طورکلی ساختارهای بیرونی بر ذهنیت و زندگی انسانها تأثیر می‌گذارد. درواقع ساختارهای جامعه ایران از نظام خانواده تا نظام آموزشی، نظام قدرت و... روی ذهنیت افراد تأثیرگذارند. بنابراین پژوهش حاضر بر آن است که دنیای ذهنی جوانان و عوامل تأثیرگذار در شکل‌گیری آرزوهای آنان را کشف کند. ازآنجاکه اهداف یا آرزوهای جوانان، بخشی از دنیاهای ذهنی افراد چه جوان و چه پیر است اما کمتر موردتوجه قرارگرفته و منابع مرتبط با پژوهش حاضر از تعداد انگشتان دست کمتر است. ولی اهمیت موضوع ضرورت پرداختن بدان را توجیه می‌کند. از دیگر سو تغییرات اساسی رخ‌داده در نظام ارزشی جامعه ایران متغیر، روی اهداف افراد بی‌تأثیر نبوده است. درنتیجه باید دید که جامعه جوان ایرانی با توجه به مشکلات فراروی، چگونه رؤیاهایی دارد؟ آیا زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روی اهداف و آرزوهایشان تأثیرگذار است؟ و آیا ساختارهای جامعه ایران بدون در نظر گرفتن شرایط طبقاتی متفاوتی همانند جامعه آمریکایی هدفهای آرمانی را برای افراد بدون توجه به شرایط آنان یکسان ترسیم می‌کند؟ یا اینکه جوانان ایرانی رؤیاهایشان را در سرزمینی دیگر می‌جویند؟ ازاین‌روی در پژوهش حاضر تصمیم گرفته شد تا آرزوها یا اهداف جوانان ایرانی را شناخته، عوامل و فضای تحقق آنها شناسایی شود و عواملی که روی این اهداف یا آرزوها تأثیر می‌گذارند شناسایی شود و در پایان کوشش شد تا سنخ‌شناسی انواع آرزوها در رابطه با انواع سرمایه ارائه شود.
در حقیقت پژوهش پیش رو، تبیین نقش و جایگاه سرمایه‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جوانان ساکن شهر تهران در شکل‌گیری آرمانهای اجتماعی آنان را هدف خویش تلقی و با تأکید بر مفاهیم سه‌گانه بوردیو (میدان، عادت واره، انواع سرمایه) به واکاوی و تحلیل آرزوها پرداخته است.
چارچوب مفهومی
همان‌طور که اشاره شد آرزو یا خواسته ممکن است در ابتدا مفهومی فردی به نظر آید و قابل‌مطالعه در سطح روان‌شناسی. اما درعین‌حال آرزوها و تمایلات ذهنی نیز متأثر از محیط اجتماعی و ساختارهای بیرونی است.
بوردیو جامعه را فضایی اجتماعی مرکب از مجموعه به هم پیوسته‌ای از میدانها­ (ساختارها) و افراد دارای عادت‌واره‌های2 مرتبط به میدانها می‌داند که به‌عنوان کنشگر در قالب قواعد حاکم بر میدانهای اجتماعی و طبق عادت‌واره‌های خود در جهت دستیابی به انواع سرمایه‌ها3 باهم در تعامل و رقابت هستند. آنان از طریق تعامل یادشده می‌توانند فضا را تغییر داده یا بازتولید کنند. افراد از طریق عادت‌واره‌های خود به درک جهان اجتماعی نائل می‌شوند و آن را می‌فهمند و ارزش‌گذاری می‌کنند. (گرنفل4، 2009)
ازآنجاکه مفهوم عادت‌واره، میدان و انواع سرمایه از مؤلفه‌های اصلی پژوهش حاضر به شمار می‌روند معرفی و تشریح مفاهیم پیش‌گفته آن‌هم از دیدگاه بوردیو ضرورت دارد. بوردیو برای تلفیق عینیت‌گرایی و ذهنیت‌گرایی، با مفاهیم عادت‌واره، سرمایه و میدان درمجموع با یکدیگر سه‌گانه مؤثری را ایجاد می‌کند تا درجات گوناگونی از یکپارچگی را به نمایش گذارد. به دیگر سخن «این سه مفهوم به‌تنهایی رسا نیستند. مثلثی به‌هم‌پیوسته از میدان، سرمایه، عادت‌واره رأسهای این مثلث‌اند، به‌نحوی‌که هیچ‌یک از آنها مقدم بر دیگری، برتر از آنها یا عامل پیدایش دیگری نبوده است و هر سه برای درک جهان اجتماعی لازم و ملزوم یکدیگرند». (گرنفل، 2009)
در جامعه‌شناسی بوردیو مفهوم هبیتوس که در فارسی آن را به عادت، خصلت، منش و ریختار ترجمه کرده‌اند از مفاهیم محوری است. این مفهوم نشان می‌دهد که «حتی عمیق‌ترین لایه و پنهان‌ترین جنبه‌های شخصیت ما به لحاظ اجتماعی ساخت‌یافته است. ریشه عادت‌واره نه جزء از من (محرک بیولوژیکی) و نه از نیازهای روانی است، بلکه به‌جای آن از اصول کلی طبقه‌بندی امیال- ادراکات و ترجیحات روشی تبعیت می‌کند آن‌هم برای دانستن دیگری و خود- که در درون یک میدان خاص از روابط اجتماعی کسب می‌شوند». (میسن هلدر, 2006)
«عادت‌واره نظامی از خصلتهای پایدار است که فرد در فرآیند جامعه‌پذیری به دست آورده است. خصلتها عبارت‌اند از نگرشها، تمایلات ادراکی، احساسات، کردارها و اندیشه‌هایی که افراد به علت شرایط عینی وجودی‌شان درونی کرده‌اند و ازاین‌رو به‌صورت اصول ناآگاهانه کنش، ادراک و بازاندیشی عمل می‌کنند». (بونویتز، 2011)
بدین ترتیب «عادت‌واره، مجموعه‌ای از خوی و خصلتهای نسبتا ماندگار است. خصلتهایی که به درک و داوری درباره جهان می‌انجامد و کنشگر به کمک آنها دست به عمل می‌زند. عادت‌واره محصول تجربیات پیشین است که در همان حال تجربیات جدید را نیز مشروط می‌سازد. عادت واره همیشه در حال تغییراست. عادت‌واره نظامی از علایق نسبتا پایدار است که تغییرپذیر هستند». (بوردیو،1990)
برای بوردیو درواقع آرزو و پیش‌بینیهای ما، احساس ما از اینکه چه چیز معقول و یا غیرمعقول، محتمل یا غیرمحتمل است، هست. باورهای ما درباره روشهای درست و منطقی انجام کنشهای آشکار همگی نه فطری و نه طبیعی است بلکه با عادت‌واره‌ها شکل‌گرفته‌اند. بنابراین شکلی از ساختار اجتماعی به شمار می‌روند که توسط ما انتخاب‌شده‌اند. درواقع این شرایط مادی حاکم بر وجود ماست که تجربه‌های بی‌شمار ممکنها و ناممکنها و نتایج محتمل و از همه مهم‌تر مطلوب را شکل می‌دهند. به‌طور خلاصه ما جایگاه واقعی خود را در جهان واقعی، هنگامی می‌یابیم که تمایلات و داشته‌های ما با یکدیگر پیوند می‌خورند؛ بدین ترتیب به انتظارات ذهنی از احتمالات عینی دست می‌یابیم. در این صورت چیزی محتمل می‌شود که مصرانه در پی آن هستیم. بنابراین عاملان اجتماعی می‌خواهند به سمت میدانهایی جذب شوند که بیشترین انطباق را با تمایلات آنها دارد و در پی آن هستند تا از میدانهایی پرهیز کنند که در آنها برخورد بین عادت‌واره و میدان وجود دارد. (گرنفل، 2009)
میدان یا حوزه، عرصه‌ای اجتماعی است که انواع مبارزه یا تکاپو بر سر منابع و منافع معین و دسترسی به آن در آنجا رخ می‌دهد. میدانها با اقلامی تعریف و مشخص می‌شوند که محل منازعه و مبارزه هستند. کالاهای فرهنگی (سبک زندگی)، مسکن، تمایز و تشخص فرهنگی (تحصیل)، اشتغال، زمین، قدرت (سیاست)، طبقه اجتماعی، منزلت یا هر چیز دیگری که ضمنا ممکن است به درجات متفاوتی خاص و انضمامی باشند. به‌عبارت‌دیگر میدان نظام ساخت‌یافته موقعیتهایی است که توسط افراد یا نهادها اشغال می‌شوند و ماهیت آن تعریف‌کننده وضعیت دارندگان آن موقعیتهاست.
بوردیو میدان را به‌عنوان «میدان مبارزه برای کسب انواع سرمایه» مطرح می‌کند. «میدان اجتماعی از جایگاههایی تشکیل‌شده است که عاملان اجتماعی آنها را تصرف می‌کنند؛ درنتیجه آنچه در میدان اتفاق می‌افتد، محدودیتهای خاصی دارد، تمام آنچه می‌توان انجام داد بستگی به شرایط میدان دارد». (بوردیو, 1992) با چنان تعریف و برداشتی، رویا یا خواسته‌های ذهنی افراد نیز در حوزه‌ها یا میدانهای گوناگون معنا پیدا می‌کنند. ازاین‌رو آرزوها، رؤیا و خواسته‌های جوان ایرانی نیز در میدانهای پدید آمده در ساختار جامعه ایران شکل‌گرفته قوام می‌یابند.
بوردیو با توجه به نوع سرمایه از میدانهای متفاوتی نام می‌برد. «میدان طبقات اجتماعی، گسترده‌ترین میدانی است که کنشگران در آن زندگی می‌کنند، سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی وزن بسیار مهمی در شکل‌دهی ساختار فضایی این میدان دارند. جایگاه عاملان اجتماعی در میدان نیز به‌طورکلی بر اساس دو بعد ترکیبی یا مجموع سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی از سویی و سرمایه تفکیکی یا سهم هر نوع سرمایه درمجموع سرمایه‌های عاملان از دیگر سو، تعیین می‌شود». (بوردیو, 2001) پس از میدان طبقات اجتماعی میدان قدرت بزرگ‌ترین میدان در عرصه اجتماعی است و میدانهای دیگر در ذیل آن واقع می‌شوند. (کلهون, 2002)
درون هر میدان اجتماعی «تمایزات خاصی نیز وجود دارد». این تفاوتها نشان‌دهنده میزان و نوع سرمایه فرهنگی و اقتصادی موجود در آن میدان خاص است.
همان‌گونه که اشاره شد، انواع سرمایه نیز از مفاهیم اساسی پژوهش حاضر است. در بینش بوردیو برخلاف مارکس که عامل تحلیل طبقه را زیربنای اقتصادی آن‌هم یک فضای ساختار و سازوکارهای درونی آن برای بازتولید شرایط مادی ضروری برای بقا می‌دانست، بوردیو بر پایه چهار نوع سرمایه به تحلیل بین طبقات بپردازد.
سرمایه اقتصادی
سرمایه اقتصادی آن نوع سرمایه است که بی‌درنگ و مستقیما قابل‌تبدیل به پول است و شامل درآمد و بقیه انواع منابع مالی است و می‌توان آن را به شکل حقوق مالکیت نهادینه کرد. (توسلی و موسوی، 2005) سرمایه به معنای سرمایه اقتصادی و به‌عنوان مالکیت ثروتهای مادی یا مالی به دلیل تقابل بالقوه فقرا و ثروتمندان عنصر مهمی در تربیت اجتماعی و روابط اجتماعی است. (شویره و فونتن،2006)
سرمایه فرهنگی
سرمایه فرهنگی مجموعه‌ای از ثروتهای نمادین است که از سویی به معلومات کسب‌شده‌ای برمی‌گردد که به شکل رغبتهای پایدار ارگانیسم حالت درونی شده به خود می‌گیرند و از دیگر سو، به‌صورت موفقیتهای مادی، سرمایه به حالت عینیت یافته و میراث فرهنگی، به شکل اموال جلوه می‌کند و سرانجام سرمایه فرهنگی می‌تواند در جامعه به حالت نهادینه‌شده درآید و یا به‌صورت عناوین، مدارک تحصیلی، موفقیت در مسابقات ورودی گوناگون ازجمله دانشگاه و غیره به استعداد فرد عینیت بخشد. (شویره و فونتن،2006)
شکلهای سرمایه فرهنگی که شامل سه گونه سرمایه فرهنگی عینیت یافته (نمایشگاه، موزه، کتابخانه، سالن کنسرت و غیره)، نهادینه‌شده (درک معیارهای هنری، زیرکی در گونه‌ها، دوره‌ها، قواعد بازی) و تنیده شده (نگاه فرهیخته، وقار و سلیقه و تمایل برای شناخت) متمایز، هستند. (بوردیو، 2011)
سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی از تعهدات و وظایف و مسئولیتهای اجتماعی (پیوندها و روابط اجتماعی) تشکیل می‌شود که تحت شرایطی خاص قابل‌تبدیل به سرمایه اقتصادی است و می‌تواند در قالب عنوان، منزلت، نسب و حسب اجتماعی نهادینه شود. همچنین بوردیو و وواکونت سرمایه اجتماعی را «مجموع منابع بالفعل و بالقوه‌ای تعریف کرده‌اند که نصیب فرد یا گروه آن‌هم به علت داشتن شبکه‌ای پایدار از روابط اجتماعی کم‌وبیش نهادینه‌شده، می‌شود و نشئت‌گرفته از آشنایی دوسویه، معروف بودن و پذیرفته شدن است». (پیران،2013)
سرمایه نمادین
این سرمایه به‌نوعی معنای آشکار وجوه دیگر سرمایه اندوزی است. زیرا به سرمایه اقتصادی قابل‌تبدیل است. نظم اجتماعی، سلسله‌مراتب آن، روابط سلطه‌ای که از آن ناشی می‌شوند، به نظر طرفین رابطه که خصلتشان با همین ساختار متناسب است طبیعی و مسلم جلوه می‌کند. بنابراین سرمایه نمادین حاصل بازشناسی مشروعیت موضع کسی است که آن را در اختیار دارد. پس تسلط آن‌کس بر دیگران به دلیل همین مالکیت محرز می‌شود؛ لذا سرمایه نمادین درعین‌حال به نگاه و برداشت دیگران بستگی پیدا می‌کند. (شویره و فونتن، 2006)
درواقع سه ابزار تفکر اصلی عادت‌واره، میدان و سرمایه در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر هستند. بدین ترتیب کنشها صرفا نتیجه عادت‌واره فرد نبوده بلکه نتیجه رابطه بین عادت‌واره شخص با وضعیت فعلی اوست. بوردیو این رابطه را به‌صورت تلاقی دو واقعه ناهم‌زمان توصیف می‌کند. به‌بیان‌دیگر فضاهای اجتماعی و فیزیکی که در تصرف ماست (مانند عادت‌واره) حالتی ساخته‌شده دارند. زیرا رابطه بین ساختار اجتماعی و فیزیکی است که باعث ایجاد کنشها می‌شود.
میدان به‌عنوان عرصه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم عادت‌واره را می‌سازد، درحالی‌که هم‌زمان عادت‌واره پس از شکل‌گیری، اساس درک عاملان اجتماعی از زندگی خود و ازجمله میدان است: «این رابطه ازیک‌طرف رابطه‌ای شرطی است: میدان عادت‌واره را ایجاد می‌کند. از طرف دیگر رابطه‌ای از جنس ادراک یا شناخت است. عادت‌واره موجب شکل‌گیری میدان به‌صورت جهانی معنادار می‌شود». (استونز، 2014)
بنا بر آنچه بیان شد، همبستگی نیرومندی میان موقعیتهای اجتماعی و طبع و قریحه عاملانی وجود دارد که این موقعیتها را اشغال می‌کنند، یا به بیانی دیگر، خط سیرهایی که کنشگران را به تصدی این موقعیتها سوق داده و خط سیر معمول، بخش جدایی‌ناپذیر نظام عوامل تشکیل‌دهنده طبقه است. همگونی و تجانس قریحه‌های مربوط به یک موقعیت ناشی از مکانیسمهایی است که افرادی را به‌سوی موقعیتهایی هدایت می‌کنند که از قبل با آنها سازگار بوده‌اند و این انتخاب متقابل بر مبنای هم آهنگی بلافصل موقعیتها، آرزوها و دستاوردها، پدید می‌آید و عاملان را به سمت تنظیم کردن آرزوهایشان با بختها یا امکانات عینی‌شان و کنار آمدن با شرایطشان و تبدیل‌شدن به چیزی که هستند و قناعت کردن به چیزی که دارند، سوق می‌دهد. (بوردیو،2011)
بدین شیوه سازگاری و انطباق بین امیدها، آرزوها و اهداف فرد ازیک‌طرف و موقعیت عینی او به دلیل جایگاهی که در نظم اجتماعی دارد از دیگر سو به وجود می‌آید. واقع‌گرایی درباره آینده به‌واسطه واقعیتهای زمان حال ایجاد می‌شود. نگرش نسبت به آینده بستگی زیادی به آن ظرفیتهای عینی دارد که بر مبنای منزلت اجتماعی و شرایط مادی موجودیت او برای هر فرد، رقم می‌خورد. اکثر طرح و برنامه‌های فردی هرگز چیزی غیر از جنبه‌ای از آرزوها و توقعات ذهنی نیست که به طبقه فرد مذکور پیوند خورده است.
بنابراین چیزی که در تمنای آن دست به تلاش می‌زنیم کم‌وبیش همان چیزی است که برای ما ممکن است. هر چه تعداد چیزهایی که ممکن هستند یا ممکن می‌شوند، بیش‌تر باشد و هرقدر گزینه‌های بیش‌تری در اختیار فرد یا پیش روی او قرار گیرد، انطباق میان آرزو و احتمال وقوع بیش‌تر می‌شود. هر چه فرد در سلسله‌مراتب اجتماعی منزلت و طبقه، بالاتر برود، دامنه اهدافی که به‌صورت واقع‌بینانه برای او قابل حصول هستند به نظر می‌رسد، فراخ‌تر می‌شود. حتی اگر به آهستگی و تدریجی تحقق یابد. (جنکینز، 2006)
بنا بر آنچه بیان شد پیوند محکمی بین طبقه فرد یا امکانات عینی و تمایلات افراد در جهان اجتماعی وجود دارد که این پیوند در کنشها و انتخابهای افراد به شکل بارزی نمایان می‌شود. نمونه‌های آن را می‌توان در سطح توقعات افراد براساس طبقات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مشاهده کرد. از دیگر سو رابطه بین سرمایه‌های افراد با عادت‌واره‌های شکل‌گرفته که در میدانهای اجتماعی کسب شده‌اند در تحقق‌پذیری خواسته‌ها و آرزوهای افراد قابل‌شناسایی است که نشان از ارتباط تنگاتنگ بین مفاهیم سه‌گانه پژوهش حاضر دارند و در نتایج پژوهش عیان است.
روش
در پژوهش حاضر برای دست‌یابی به آرزوها یا خواسته‌های ذهنی جوانان از روش کیفیِ اکتشافی استفاده‌ شده است. پژوهش اکتشافی روشی است که پژوهشگر می‌تواند از طریق آن آشنایی کامل با حیطه‌ای از حیات اجتماعی به دست آورد که برای وی نامأنوس و ناشناخته است. همچنین پژوهش اکتشافی وسیله‌ای است برای پروراندن و دقیق‌تر ساختن مطالعه به شکلی که مسئله جهت‌گیری داده‌ها، روابط تحلیلی و تفسیرها از بطن زندگی تجربی تحت‌مطالعه برگرفته شوند و مبتنی بر آن باقی بمانند. (بلیکی،2016) به بیانی دیگر «تحقیق کیفی عموما به هر نوع تحقیقی اطلاق می‌شود که یافته‌های آن از طریق فرآیندهای آماری و با مقاصد کمی‌سازی به دست نیامده است. داده‌های این نوع تحقیق از طریق مشاهده، مصاحبه یا تعاملهای شفاهی گردآوری‌شده و متمرکز بر معانی و تفسیرهای مشارکت‌کنندگان در آن است». (محمدپور، 2010) تکنیک موردنظر در این پژوهش، مصاحبه عمیق و نیمه ساخت‌یافته در میدان موردمطالعه است. بر این اساس سعی بر این بوده است تا اطلاعات را از طریق مصاحبه‌های عمیق با مصاحبه‌شوندگان، جمع‌آوری کنیم زیرا به دنبال آن بودیم که نه از طریق پرسش‌نامه بلکه از طریق گفت‌وگو، به جهان ذهنی آنها دست‌یابیم.
ساختار نمونه‌گیری بر اساس سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی به دو طریق نمونه‌گیری غیراحتمالی و تولید پرسش از پاسخها (حرف حرف می‌آورد، با رسیدن به پرسش از پاسخ پاسخگو به پرسش اولیه و کلیدی. این شیوه به شکلی مضحک گلوله‌برفی خوانده شده است که ترجمه تحت‌اللفظی واژه Snowballing است). (پیران، 2016) و اتفاقی (در دسترس) انجام گرفت. نمونه‌ها در مناطق شمال و جنوب شهر تهران با کسانی که از سرمایه فرهنگی و اقتصادی بالا و پایین برخوردار بودند گردآوری شد. نمونه‌های شمال شهر تهران در کتابخانه ملی ایران (نمونه‌گیری تولید پرسش از پاسخ) و نمونه‌های جنوب شهر در محدوده شهرری و خانی‌آباد (نمونه‌گیری اتفاقی) انتخاب‌شده‌اند. بدین منظور مصاحبه‌ها به‌صورت تدریجی تا اشباع داده‌ای در میادین موردنظر انجام گرفت، سپس مصاحبه‌ها پیاده‌سازی شده و کدگذاری داده‌ها به فرجام رسید و سپس از متون موردنظر استخراج و تحلیل شدند. درمجموع 36 مصاحبه از جوانان در شمال و جنوب شهر تهران صورت گرفته است. ازآنجاکه مقوله آرزوهای افراد در علوم اجتماعی به‌ندرت موردتحقیق قرارگرفته است، مصاحبه‌ها با رویکرد اکتشافی، سؤالات باز و با بهره‌گیری از گفته‌های پاسخگویان برای طرح پرسشهای بیشتر انجام شدند. در ابتدا سؤال اصلی آرزوها یا خواسته‌هایشان (نشانه‌ای از عادت‌واره) مورد پرسش قرار گرفت که با ابهاماتی مواجه شدیم و سپس برای تکمیل مصاحبه‌ها به‌منظور تحلیل بوردیویی از آرزوهای افراد از مصاحبه‌شوندگان خواسته شد آرزوهای شخصی (تحصیلی، شغلی، ازدواج)، مادی، بشردوستانه و آرزوهای کودکی و... خود را بیان کنند. انجام مصاحبه‌ها تا زمان جمع‌آوری اطلاعات موردنظر و مطلوب ادامه یافت تا اشباع نظری محقق شود و سپس، مصاحبه‌ها به‌صورت متن پیاده شدند. کدگذاری باز اطلاعات به‌صورت سطر به سطر، عبارت به عبارت، بند به بند در دو مرحله صورت پذیرفت. در مرحله اول، به واحدهای موردنظر کد داده شد تا سنگ بنای مقوله‌های عمده بعدی را تشکیل دهند. در مرحله بعد، از معنادارترین یا فراوان‌ترین کدهای مرحله اول برای غربال و تقلیل داده‌ها استفاده‌ شده است. بدین شیوه در پایان، انبوه اطلاعات نهایی به تعداد بسیار کمتری مقوله عمده کاهش یافت. لازم به ذکر است که هدف از کدگذاریها صرفا دسته‌بندی یافته‌ها و نظم‌بخشی به آنها بوده است.

یافته‌ها
 آن‌گونه که از مصاحبه‌ها برداشت می‌شود مصاحبه‌شوندگان در بیان خواسته یا آرزوهایشان با توجه به میدانهایی که در آن زندگی می‌کنند و انواع سرمایه‌ای که از آن بهره دارند از یکدیگر متمایز می‌شوند، اما در بین دو گروه مورد مصاحبه (شمال و جنوب شهر)، وجوه مشترکی مثل سرمایه‌های فرهنگی و اقتصادی مشابه یا عادت‌واره‌ها و آرزوهای مشترک، نیز وجود دارند. درواقع این تشابهات نشان‌دهنده وجود برخی عادت‌واره‌های طبقاتی است که با وجود طبقاتی بودن منشأ و ماهیت، جنبه عام و فراطبقاتی به خود گرفته است. در آرزوهای افراد بر کنار از تعلق به چه طبقه‌ای تجلی‌یافته و موجب هم‌پیوندی و تشابه آنها شده است. بدین ترتیب به نکات ریزتری از یافته‌ها در 7 مقوله گنجانده شد که ابتدا خلاصه‌ای از مشخصات کلی مصاحبه‌شوندگان براساس سه مشخصه جنس، سن و سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی در بین دو طبقه بالا و پایین در جدول زیر ذکر شده است.

مشخصات مصاحبه‌شوندگان
ردیف    جنس    سن    سرمایه اقتصادی و فرهنگی بالا
(تحصیلات، محل سکونت)
1    مرد    25    فوق‌لیسانس، ونک
2    مرد    29    دکترای هوش مصنوعی، شهرک غرب
3    مرد    30    دانشجوی دکترا معماری، پاسداران
4    زن    27    دندان‌پزشک، دزاشیب
5    زن    25    دانشجوی فوق‌لیسانس تغذیه، پاسداران
6    زن    26    مهندس برق، شهرک غرب
7    زن    26    فوق‌لیسانس نقاشی، ونک
8    زن    26    فوق‌لیسانس معماری، قیطریه
9    زن    27    فوق‌لیسانس عکاسی، قیطریه
10    مرد    21    دانشجوی مهندسی شیمی، قلهک
11    زن    30    فوق‌لیسانس جامعه‌شناسی، لواسان
12    زن    23    مهندس برق، شهرک غرب
13    زن    26    فوق‌لیسانس، پاسداران
14    مرد    27    دانشجوی دکترا متالوژی، الهیه
15    زن    28    فوق‌لیسانس عکاسی، قلهک
16    زن    29    فوق‌لیسانس مدیریت، مجیدیه
17    مرد    26    فوق‌لیسانس عمران، گیشا
18    زن    25    دانشجوی فوق‌لیسانس زیست‌شناسی، ونک
19    مرد    30    لیسانس، خانی‌آباد
20    مرد    22    دانشجوی مهندسی عمران، شهرری
21    زن    25    لیسانس حقوق، شهرری
22    مرد    23    دانشجوی مدیریت، خانی‌آباد
23    مرد    21    دیپلم حسابداری، خانی‌آباد
24    زن    22    دیپلم، خانی‌آباد
25    زن    24    دانشجوی زبان، شهرری
26    زن    26    لیسانس، شهرری
27    مرد    21    دیپلم، شهرری
28    زن    19    دیپلم، شهرری
29    زن    21    دانشجو، شهرری
30    زن    18    دیپلم، خانی‌آباد
31    زن    22    دیپلم، شهرری
32    مرد    23    دانشجوی برق، خانی‌آباد
33    مرد    28    دیپلم، خانی‌آباد
34    زن    23    دیپلم، شهرری
35    مرد    30    فوق‌دیپلم، کارمند، خانی‌آباد
36    مرد    19    دیپلم، شهرری


الف- آرزوها یا خواسته‌های ذهنی مصاحبه‌شوندگان
بوردیو مفهوم عادت‌واره را برای حل مسئله دوگانه فلسفی عینیت و ذهنیت ابداع کرده و با آن درصدد پیوند بین عینیت و ذهنیت است و از آن به‌عنوان «جسمانی شدن امر اجتماعی» یاد می‌کند. ازاین‌رو آرزوهای ذهنی به‌عنوان نشانه‌ای از عادت‌واره‌های افراد است که تحت‌تأثیر دنیای بیرونی قرار دارد و دراین‌بین میدانها که در آن انواع سرمایه‌ها در جریان است روی آرزوهای افراد تأثیر می‌گذارند. به‌عبارت‌دیگر بنا به نظر بوردیو «بین بختهای عینی و آرزوهای ذهنی هماهنگی وجود دارد». طبق یافته‌های تحقیق حاضر برای اثبات مفهوم آرزوها و خواسته‌های ذهنی و به تأثیر از بختهای عینی (میدانها و سرمایه‌ها) به نقل گفته‌های مصاحبه‌شوندگان به سؤال؛ 
وقتی به‌طورکلی به آیندتون فکر می‌کنید، سه خواسته یا آرزویی که برای آیندتون دارید چیه؟
-پی اچ دی مو بگیرم و بتونم اپلای بگیرم برای خارج از کشور و بتونم اونجا هیئت‌علمی بشم. یه زندگی خیلی راحت آروم داشته باشم. درآمد خیلی بالایی نیاز ندارم، فقط می‌خوام زندگی خوبی داشته باشم. بعدش ازدواج بکنم و بچه‌دار بشم. (مرد، 26 سال، فوق‌لیسانس متالوژی، ونک)
-یکیش اینه که رئیس دانشگاه استنفورد شم، یکیش اینه که بعد از پنجاه‌سالگی یه مهدکودک خیلی بزرگ داشته باشم. من دوست دارم بعد از پنجاه‌سالگی یه کار خیلی پرمنفعت اجتماعی بکنم. بچه‌ها رو خیلی دوست دارم یکی از کارهاست، سومیش اینه که دوست دارم حداقل پنجاه تا از کشورهای دنیا رو دیده باشم یعنی به این معنا که گشته باشم، نه اینکه برم دو روز اونجا کنفرانس بدمو بیام نه. (مرد، 29 سال، دکترای هوش مصنوعی، شهرک غرب)
-به آیندم که فکر می‌کنم صد در صد جوانهای تو رده سنی ما آینده خاصی ندارند یه چیز تعریف‌شده که شما درستو می‌خونید تموم میشه میرید سربازی خدمت می‌کنید سر یه کار بخورونمیر میرید بعدش ازدواج می‌کنید یه ازدواج معمولی بعد بچه، یه مدت سرگرم متأهلی این پروسه طی میشه و بعدش هم مرگ. هدف اولی که دارم درسمو بخونم بعد که تموم شد دوست دارم جوری زندگی کنم که همه چی در حد معمولی باشه توی یه زندگی خوب و معمولی بهترین چیز واسم یه همسر خوبه. (مرد، 23 سال، دانشجوعمران، خانی‌آباد)
-خواسته اولم اینه که یه مدرک خیلی خوب بگیرم خصوصا تو این جامعه‌ای که ما داریم توش زندگی می‌کنیم من تا دکترا فکرشو کردم، هدف دیگم اینه که یه ازدواج خیلی موفقی داشته باشم و تربیت بچه‌های خوب. (زن، 19 سال، دیپلم، شهرری)
بر اساس مصاحبه‌های صورت گرفته از دو گروه طبقاتی که دارای سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی متفاوتی هستند نوع خواسته‌های ذهنی آنها از میدانهایی (شرایط عینی) که در آن قرار دارند متأثر بوده است. به‌عبارت‌دیگر میدان طبقات عامل تعیین‌کننده در نوع آرزوهایشان دارد ازآنجاکه افرادی که از سرمایه اقتصادی و فرهنگی بالاتری قرار داشتند نوع آرزوها و خواسته‌هایشان بلندپروازانه و دست‌یافتنی‌تر و در مقابل جوانان از میدان طبقاتی به نسبت پایین‌تر نوع آرزوها و خواسته‌هایشان واقع‌گرایانه و منطقی‌تر و با شرایط زندگی‌شان منطبق است.
بنابراین هرچند مصاحبه‌شوندگان در بیان سه خواسته یا آرزوهایشان با توجه به جنسیت، تحصیلات، رشته تحصیلی و انواع سرمایه از همدیگر متمایز بودند اما در میانشان کسانی که دارای سرمایه فرهنگی و اقتصادی مشترکی بودند عادت‌واره‌ها یا آرزوهای مشترکی داشتند و این نشان‌دهنده عادت‌واره‌های طبقاتی است که در آرزوهایشان نمود می‌یابد.
ایده‌های شاخصی که با تکرار از خلال مصاحبه‌های انجام‌شده در خصوص آرزوهای جوانان به‌دست‌آمده است به‌قرار زیر است:
آرزوهای افراد از عادت‌واره‌های اولیه و ثانویه که در خانواده و محیطهای آموزشی و گروههای همسالان و... فراگرفته، نشئت می‌گیرد.
آرزوهای افراد بیشتر فردی است تا اجتماعی.
گرچه ترتیب آرزوها در بین سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی متفاوت است. آرزوهای پسران به ترتیب تحصیل، شغل، ازدواج؛ در بین طبقات پایین شغل اهمیت بیشتری از تحصیل دارد اما در طبقات بالای فرهنگی، اهمیت تحصیل پررنگ‌تر است.
آرزوهای دختران به ترتیب تحصیل، ازدواج و زندگی آرام و درنهایت شغل خوب است
جوانانی که از تحصیلات بالاتری برخوردار هستند و سرمایه اقتصادی متوسط رو به بالا دارند آرزوی ادامه تحصیل در بهترین دانشگاههای خارجی را داشته‌اند. گرچه درزمینه تحقق آرزوها مانند همه طبقات نوعی سردرگمی و محال‌اندیشی وجود دارد.
در مصاحبه‌های مقدماتی در خصوص آرزوهای افراد با فقدان آرزو در بین آنان مواجه شدیم و برای اینکه به صورتی عمیق‌تر مسئله واکاوی شود، به سراغ تحقیقات پیشین در رابطه با انواع آرزوها که توسط روانشناسان انجام‌شده است و به آرزوهای مادی، شخصی، بشردوستانه و... دسته‌بندی ‌شده است، رفتیم. ازاین‌رو در مصاحبه‌های تکمیلی نگارنده را بر این داشت سؤالاتی گسترده مطرح کند تا دنیای ذهنی افراد که متأثر از میدانها و انواع سرمایه است؛ بهتر نمایان شود. در این راستا از مصاحبه‌شوندگان آرزوهای شخصی (تحصیلات، شغل و ازدواج)، آرزوهای مادی، آرزوهای بشردوستانه، آرزوهای کودکی، تأثیر میدان بر آرزوها مورد پرسش قرار گرفت و در این مرحله، پاسخها حکایت از وجود آرزوها داشت، به‌عبارت‌دیگر دسته‌بندی ارائه‌شده، ذهن آنها را فعال کرده و دیگر به فقدان آرزو اذعان نداشتند.
ب- آرزوهای شخصی جوانان با سرمایه فرهنگی متفاوت
آرزوهای افراد منشأ طبقاتی دارد؛ این مقوله به‌روشنی در گفته‌های مصاحبه‌شوندگان نمایان است. کسانی که سرمایه فرهنگی و اقتصادی بالاتری دارند، سطح آرزوهایشان بلندپروازانه‌تر است. شاید از نگاه طبقه پایین این آرزوها هیچ‌وقت مجال ظهور نمی‌یابند. به عبارتی آرزوهایی محال یا دست‌نیافتنی به آنان تعلق دارد. اما برای طبقه بالاتر این آرزوها دست‌یافتنی و نزدیک‌اند. دو نوع مجموعه ذهنی که کاملا طبقاتی است دو نوع آرایش ذهنی و فکری. از طرف دیگر دوره اجتماعی شدن افراد روی آرزوهایشان تأثیر مستقیم می‌گذارد. به عبارتی شکل‌گیری آرزوها در درون خانواده شروع می‌شود و سپس در مدرسه و دانشگاه یا محله و جامعه کامل می‌شود. این روند طبیعی در ایران دچار اختلال جدی است یعنی به علت شرایط خاص کشور چنین کارکردهایی در نهادهای گوناگون رسمی و غیررسمی به حاشیه رانده شده و ارزیابی و تدوین دستورالعمل و اجرای آن تعلیق به محال شده. طبق یافته‌های تحقیق؛ بیش‌تر مصاحبه‌ها در میدان طبقات با سرمایه اقتصادی و فرهنگی بالا در بیان رابطه با آرزوهای شخصی خود بیان داشته‌اند که قصد ادامه تحصیل تا مقاطع بالای تحصیلی در خارج از ایران را دارند و ازنظر شغلی به دنبال مشاغلی همچون استادی دانشگاه یا شغل غیردولتی (خصوصی) و مستقل بودند و همچنین خواسته دیگری که اکثریت پاسخگویان به آن اشاره کردند، زندگی زناشویی با عشق واقعی بود. یکی از مصاحبه‌شوندگان در شمال شهر آرزوها و خواسته‌های شخصی خود را چنین بیان نمودند.
- من خدارو شکر آرزوم همین بود که تا دکترا برم و آرزوی تحصیلی اگه تا فوق دکترا تو ایران باشه دوست دارم. اگر نه یه دوره‌ای برای پست دکترا خارج از ایران باشه و قبول کنند مدرک ایرانو و اگر نه یه دوره‌ای برای ادامه میرم. حالا پاریسو انتخاب کردم حالا ببینم چون اونجا از نظر رشته من خوبه و یه سفرم رفته بودم به نظرم خوشم اومد فقط برای یه دوره شش ماهه بیشتر نه.
کارم برای خودم باشه برای هیچکی کار نکنم هیچ‌وقت دوست ندارم برای کسی کار کنم. استاد دانشگاه فرق میکنه چون وقتت تقریبا واسه خودته اصلا از کاری که بخواد منو محدود بکنه خوشم نمیاد بگه به من صبح بیا تا پنج بعدظهر وظیفه داری که باشی انسانو آزادم من وظیفه نمی‌خوام داشته باشم برای یکی کاری انشاءالله اگه خدا کمک کنه فقط برای خودم کار کنم دفترو دارم راه می‌اندازم بتونم برای خودم کار کنم. (مرد، 30 سال، دانشجوی دکترای معماری، ساکن پاسداران)
یافته‌های تحقیق در بین میدان طبقات با سرمایه اقتصادی و فرهنگی پایین‌تر در جنوب شهر حکایت از آن دارد که خواسته‌های ذهنی این افراد نیز متأثر از عادت‌واره‌ها و میدانهایی است که در آن جای گرفته‌اند و همچنین آرزوها یا خواسته‌هایشان مبتنی بر شرایط طبقاتی‌شان و از نوع متفاوتی با طبقات بالا برخوردارند یکی از مصاحبه‌شوندگان در جنوب شهر آرزوهای شخصی خود را چنین بیان می‌کند:
-ما چون تو ایران زندگی می‌کنیم هر چی بیشتر درس بخونید بیشتر از زندگیت عقب می‌افتی این یه واقعیته من اگر این همه پولی که دادم برای دانشگاه آزاد این پول و سرمایه می‌کردم تو یه کاری می‌زدم مطمئنا خیلی از آلانم موفق‌تر بودم هم زمانمو گذاشتم هم جونیمو پاش گذاشتم هم درس نخوندیم. عملا حالا اگه آرزوهای تحصیلیمو بخوام برات بگم کارشناسیمو بگیرم خودمو بکشم بکشم کارشناسی ارشدمو بگیرم ارشد رشته ما تو ایران خیلی پر هزینه هست اگه تو خارج بخونی خیلی مقرون‌به‌صرفه هست تا اینکه بخوای ارشدتو تو ایران بخونی.
 صد درصد دوست دارم تو رشته خودم باشه شغلی رو که انتخاب می‌کنم دوست دارم یه کار دولتی باشه کنارشم یه کار آزاد باشه دلیل خاص خودمم دارم با توجه به وضعیت اقتصاد مملکت ما کار دولتی اگه داشته باشی هیچ‌وقت شکست نمی‌خوری چون میدونی یه مبلغی میاد تو حسابت و اگه کار آزاد یه موقع ضربه بخوره فلج نمیشی به اون یه امیدی هست. و دوست دارم بعد درسم ازدواج کنم. (مرد، 23 ساله، دانشجو برق، ساکن خانی‌آباد)
یافته‌های تحقیق نشان‌دهنده فاصله ایست که بین دو طبقه با سرمایه اقتصادی و فرهنگی متفاوت وجود دارد؛ جوانان طبقه بالا اکثریت قریب به‌اتفاق شغلی که دوست داشتند استاد دانشگاه و کارهای غیردولتی بود و ازنظر تحصیلی به دکترا و فوق دکترا فکر می‌کردند. اما جوانان طبقه پایین لیسانس و حداکثر به فوق‌لیسانس راضی‌اند و آرزو دارند که کار دولتی داشته باشند. به دلیل اینکه ازنظر آنها کار دولتی امنیت شغلی دارد به عبارتی فرار از انجام منظم کار، در این طبقات مشهود است. ازنظر زندگی متأهلی این جوانان (هر دو طبقه بالا و پایین) به دنبال یک زندگی آرام و با عشق واقعی هستند که نشان از واکنش به شرایط فعلی در جامعه است که این خواسته به آرزو برای جوانان تبدیل شده است. به عبارتی آرزویشان در اینجا نزدیک به هم است و بیشتر دوست داشتند با کسی از هم‌طبقه و هم‌فکر خودشان ازدواج کنند.
ج-آرزوهای مادی جوانان با سرمایه اقتصادی بالا و پایین
آرزوهای مادی افراد با توجه به سرمایه اقتصادی و فرهنگی و جنسیت متمایز می‌شوند. به عبارتی پسرانی که تحصیلات دکتری و فوق‌لیسانس داشته‌اند و از سرمایه اقتصادی مناسبی برخوردار بودند آرزوهایشان ترکیبی از آرزوهای مادی و فرامادی بود. اکثریت این طیف آرزوهای تحصیلی و مادی بلندپروازانه‌ای داشتند. ولی دخترانی که در موقعیت مشابهی قرار داشتند، آرزوهایشان بیشتر فرا مادی بود. از دیگر سو پسران و دختران در میدان طبقات پایین‌تر سطح توقعات مادی‌شان پایین و عمدتا مصاحبه‌شوندگان بر این باور بودند که سطح آرزوهای مادی‌شان به‌اندازه توانایی مالیشان است و آرزوهایی ندارند که امکان رسیدن به آن وجود ندارد و به‌بیان‌دیگر در دنیای واقعی زندگی می‌کنند. آنان بلندپروازیهای طبقات متوسط و بالا را ندارند. مخصوصا میدان طبقات متوسط رو به بالایی که از سرمایه فرهنگی بالاتری برخوردار هستند، بلندپروازیهای فراتر از طبقه اقتصادی خود دارند. امیرعلی 25 ساله با سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی بالا در شمال شهر و هادی 22 ساله با سرمایه اقتصادی متوسط رو به پایین و سرمایه فرهنگی پایین در جنوب شهر آرزوهای مادی خود را این‌گونه بیان می‌کنند:
-نمی دونم حالا خواسته میشه یا نه دوست دارم تا ده سال دیگه بتونم 5 میلیارد تومان پس‌انداز داشته باشم یعنی با این پس‌اندازم بتونم یه سفر کل دنیا رو بگردم. یکی از خواسته‌های دیگه من یکی از اهداف مادی من ماشینه ماشین خیلی خوب یعنی اگه پس‌انداز بکنم دوست دارم پولم هی بیشتر و بیشتر بشه ماشین نخرم اگه هم بخرم یه ماشین خیلی خوب بخرم از خونه، خونه هم دوست دارم یه جای خیلی آروم مثلا اگر بشه تو فلوریدا مثلا جایی که هم آرومه هم هواش خوبه مثلا اینها جزء اهدافمم می‌خوام و بهش می‌رسم کمتر شاید آرزو باشه یه خونه مثلا یه طبقه یه باغ جلوش باشه به پرنده و حیوانات خیلی علاقه دارم یه باغی جلوش باشه پرنده نگه دارم این مثلا خونه رویاییمه. (مرد، 25 سال، فوق‌لیسانس، ساکن ونک)
-پول زیاد نمی خوام در حد یه پرشیا اتومات، یه خونه صد متری تو شهر ری، یه حقوق ماهیانه نزدیک سه تومان. (مرد، 22 ساله، دیپلم، ساکن شهرری)
د- آرزوهای بشردوستانه جوانان شمال و جنوب شهر
آرزوهای بشردوستانه آرزوهایی است در جهت کمک به همنوع و سایر موجودات. به‌عبارت‌دیگر کمکهایی دیگرخواهانه به حساب می‌آیند. ازاین‌رو از جوانان شمال و جنوب تهران آرزوی کمک به دیگران پرسیده شد. پاسخها نشان داد پنداشت افراد از آرزوهای بشردوستانه به دو صورت مطرح شده است. در نوع اول عمل‌گرایانه (پراگماتیسمی) یعنی در آینده به فکر یک کار اساسی برای کمک به مردم هستند. نوع دیگر ذهن‌گرایانه و تنها در حد یک خواسته قلبی و ذهنی. از طرف دیگر سطح آرزوهای بشردوستانه نیز عمدتا در بین افراد با موقعیتهای مختلف طبقاتی متمایز است. کسانی که از سرمایه فرهنگی و اقتصادی بالایی برخوردارند آرزوهای بشردوستانه عمل‌گرایانه داشتند. ولی نیمی از کسانی که از سرمایه اقتصادی و فرهنگی پایین‌تری برخوردار بودند، آرزوهای بیشتر قلبی و ذهنی داشتند و در مورد برخی دیگر آرزوها به‌شدت خودخواهانه بود. لذا این نتایج به‌وضوح نشان می‌دهد که شرایط زندگی افراد روی کمک به دیگران و یا حتی آرزو برای دیگران تأثیر مستقیم می‌گذارد. برای نمونه دو نفر از مصاحبه‌شوندگان آرزوهای بشردوستانه خود را این‌گونه بیان می‌کنند:
- من یکی از چیزهایی که دوست دارم اینکه عضو فعال یونیسف بشم و من همیشه فکر می‌کنم که آدمها مردم خیلی احمق‌اند که خیلی ساده هست. ما اگه یک میلیون آدم داشته باشیم تو دنیا که اگه دستشون به دهنشون برسه اینها هر کدوم ماهی هزار تومان یعنی اگه ماهی یک دلار بذارند بیرون میشه ماهی 12 میلیارد دلار با 12 میلیارد دلار چه کارها که نمیشه کرد خیلیها! ماهی هزار دلار. یه چیزی که من دوست دارم، پول داشته باشم اینه که نوبل که هست، جایزه گذاشته میدونی؟ که سرمایه‌گذاری میکنه سودشو بعد میده به یه ارگانی که مثلا دوست دارم که همچین کاری بکنم بعد سودشو بدم به دانشجوهای دکترایی که تو دنیا هستند. به قول خودت تحقیقات بشردوستانه می‌کنند گرنت بدم. (مرد، 29 سال، دکترا، ساکن شهرک غرب)
- برای مردم زیاد آرزویی ندارم بیشتر دوست دارم برای پدر و مادرم خدمت کنم. واقعا بیشتر از توانشون برام زحمت کشیدن. (زن، 19 ساله، دیپلم، ساکن شهرری)
ه- آرزوهای کودکی (تغییرات در عادت‌واره اولیه و ثانویه)
آرزوهای کودکی که نشان از عادت‌واره‌های آنان است با رشد و شکوفایی افراد و وارد شدن به محیطهای اجتماعی همچون مدرسه و دانشگاه، با تغییرات اساسی روبرو می‌شود. به دیگر سخن در دوران کودکی بیشتر عادت‌واره‌های اولیه در درون خانواده شکل می‌گیرد و بیشتر خانواده‌های با سرمایه فرهنگی بالاتر از فرزندانشان توقع دکتر یا مهندس را دارند و در محیط مدرسه نیز این جامعه‌پذیری تکرار می‌شود. در این پژوهش بسیاری از مصاحبه‌شونده‌ها به این موضوع اشاره نمودند که آرزوی خلبانی یا دکتر شدن را داشتند. برخی به آرزویشان رسیده‌اند اما برخی دیگر هنوز آرزوی رسیدن به این خواسته‌هاشان را در ذهن دارند. برخی نیز آرزوهایشان کاملا تغییر کرده است. مصاحبه‌شوندگان آرزوهای کودکی خود را بدین شکل بیان می‌کنند:
- آرزوی دوره کودکی فکر می‌کردم فضانورد بشم الان اونها یه سطح اومدن پایین‌تر. می‌خوام ستاره‌شناس بشم زیست‌شناسی و پژوهشگر و دوست داشتم خیلی آدم خوبی بشم.(زن، 24 سال، دانشجوی فوق‌لیسانس، ساکن ونک)
- بچه که بودم خلبان دوست داشتم بشم الان دوست ندارم چون زیاد می‌افتند و یکی دیگه اینکه دوست داشتم شاگرد راننده اتوبوس بشم که بعد از پنجم ابتدایی اونم کنسل شد. (مرد، 25 سال، دانشجوی فوق‌لیسانس، ساکن شهرک غرب)
- از کودکی همیشه دوست داشتم دکتر بشم اما نشدم ولی شرایطی برام پیش اومد رفتم مطب آمپول‌زنی رو یاد گرفتم بعد به خودم گفتم حداقل اون نشد یکم نزدیک به دکتری شد باز یکم خوشحال شدم. (زن، 23 سال، دیپلم، ساکن خانی‌آباد)
- همیشه همیشه دوست داشتم دکتر شم و کارهای هیجانیو خیلی دوست داشتم و همیشه دوست داشتم یه دوچرخه داشته باشم بابام برام نخرید ولی بااین‌حال من دوچرخه‌سواری یاد گرفتم ورزشهای رزمی رفتم همین دیگه کارهای هیجانیو خیلی دوست داشتم دوست داشتم تو آتش‌نشانی کار کنم صخره‌نورد بشم کوه‌نورد بشم این چیزها رو خیلی دوست داشتم از بچگی آلانم خیلی دوست دارم. (زن، 24 سال، لیسانس، ساکن شهرری)
نگارنده با مقایسه زندگی امروز مصاحبه‌شونده‌ها و گذشته‌شان که با پرسش از آرزوهای دوران کودکی‌شان به دست آمد به این نتیجه رسید که آرزوها در طی مسیر اجتماعی شدن دچار تغییرات اساسی می‌شوند. به عبارتی این نظر بوردیو که ساختار عادت‌واره ثابت نیست و مدام در حال تحول است، تأیید می‌شود.
و- تأثیر میدانها در آرزوها (عملکرد میدان)
سخن از تأثیرات متقابل میدان و عادت‌واره و تأثیر عمیق‌تر میدان طبقات، سیاست، آموزش بر عادت‌واره که ساختمان ذهنی افراد (آرزو به‌عنوان یکی از مصادیق عادت‌واره) را متأثر می‌کند. میدان و عادت‌واره دارای رابطه متقابل‌اند که دراین‌بین، میدان تأثیرات عمیق‌تری روی عادت‌واره افراد دارد. لذا از مصاحبه‌شوندگان درباره اینکه چه چیزی بیشترین تأثیر را روی آرزوهای آنها گذاشته، پرسش شده است و عوامل تأثیرگذار از دیدگاه مصاحبه‌شونده که مکررا اشاره شد عبارت‌اند از خانواده، شرایط جامعه که شامل دانشگاه، اساتید، حکومت و نظام قدرت و... می‌شود. اما بیشتر از همه شرایط خانوادگی و دانشگاه است که تأثیرگذار روی آرزوها دارد؛ به‌عبارت‌دیگر دانشگاه سقف آرزوهای افراد را بالاتر برده و شرایط موجود ایران بر روی آرزوهایشان تأثیرگذار بوده است. در ادامه بخشی از مصاحبه زهرا (فوق‌لیسانس مدیریت، 28 سال، ساکن مجیدیه)، پیام (فوق‌لیسانس شیمی، 22 سال، ساکن قلهک) آورده می‌شود.
-شاید خانوادم بوده به غیر از پدر و مادر خودم عمه‌هام خاله‌م دایم تحصیلات فوق عالیه دارند و همشون این طوریند و ناخودآگاه باهاشون صحبت می‌کردی روی طرز فکرم خیلی تأثیر گذاشته و اینکه تو خونمون همیشه پره کتاب بوده و همیشه کتاب دم دستم بوده و اصلا شاید یه چیزهایه که نمی دونم خوبه یا بد نمیشه ارزش گذاریش کرد. من اصلا بدون کتاب نمی تونم زندگی کنم یعنی هر چی هم باشه تو مسیر کتابه اگه مثلا هدفی هم دارم تو مسیره کتابه اگه انتخاب خانوادگی و شخصی و ازدواجم باشه تو مسیر کتابه خلاف این چیزها باشه کسی رو انتخاب نمی‌کنم احساس می‌کنم هفت سال اول زندگی من یا ده سال اول زندگیم خیلی چیز تأثیرگذاری بوده یعنی این‌قدری که شعارها و حرفهایی که تو خونواده بود روم تأثیر گذاشته حالا من هر کاری بکنم اون ده‌ساله جمع نمیشه (زن، 28 سال، فوق‌لیسانس، ساکن مجیدیه)
- مسلمه من جایی که به دنیا اومده ام کشوری که به دنیا اومده ام پدر و مادری که من داشتم یه جنبه‌های مثبتی داشته پدر و مادرم تحصیل‌کرده بودند. آکادمیک بودند باعث شده من بیام بالا. شاید عجیب باشه من از بچگی تا الان که بزرگ شدم دنیام زیاد برام فرقی نکرد دنیایی که من از بچگی داشتم تا بزرگ شدم همونه سلایقم همونه آرزوهام تغییری نکرده فقط تحصیلاتم بالاتر رفته (مرد،21 سال، لیسانس، ساکن قلهک)
ز- آرزوهای مشترک طبقاتی
آرزوهای مشترک طبقاتی در مصاحبه بین جوانان با سرمایه فرهنگی تقریبا برابر، تکرار مشهودی داشته است؛ سفر کردن به دور دنیا به‌ویژه در بین کسانی که از سرمایه فرهنگی و اقتصادی متوسط رو به بالا برخوردارند یکی از خواسته‌های مشترک است. و خواسته مشترک دیگر ادامه تحصیل در خارج از ایران اعلام شده است؛ به عبارتی اکثر جوانان طبقه متوسط با سرمایه فرهنگی بالا، آرزوی مهاجرت از ایران را دارند. شرایط ایران را مساعد برای زندگی نمی‌دانند حال آنکه درگذشته تنها قشر نخبه به مهاجرت می‌اندیشید. اما درحال‌حاضر جوانان طبقه متوسط تنها راه موفقیت خود را در خارج می‌بینند. به عبارتی راههای رسیدن به خواسته‌هایشان را در ایران تیره‌وتار تلقی می کنند و درنتیجه تنها راه رسیدن را در مهاجرت می‌بینند از دیگر سو این فرار از شرایط بدون توجه به آثار آن تبعات جبران‌ناپذیری در سطوح شخصی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی برای فرد و جامعه ایجاد می‌کند. چند نمونه آرزوهای مشترک طبقاتی مصاحبه‌شوندگان به شرح زیر است.
-برای ادامه تحصیل دوست دارم بورس بگیرم از یه دانشگاه خوب دکترا بگیرم. و بتونم توی یه دانشگاهی تدریس کنم (زن، 25 سال، فوق‌لیسانس، ساکن پاسداران).
-تحصیلاتمو کامل کنم کامل کامل یعنی دکترا و پست داکمو بگیرم از یه دانشگاه خوب تو خارج و دوست دارم استاد دانشگاه بشم شغل محبوب من استاد دانشگاست. (مرد، 26 سال، فوق‌لیسانس، ساکن الهیه)
-یه آرزوی دیگه ای که دارم دوس دارم همه جای دنیا رو بگردم یعنی تو ده سال آینده حتما باید به اینجا برسم این خیلی آرزوی مهمیه برام. (زن، 26 سال، فوق‌لیسانس نقاشی، ساکن ونک).
- دوست دارم حداقل جاهایی که یک بار ارزش دیدن داره برم جاهای تاریخی و فرهنگی مثلا یونان و ایتالیا و مصر و ... (زن،28 سال، دندان‌پزشک، ساکن درازشیب)
 بر اساس یافته‌های تحقیق آرزوهای مشترک طبقاتی در بین جوانان با سرمایه اقتصادی و فرهنگی تقریبا برابر حکایت از تشابهات قابل‌توجهی دارد که این متأثر از شرایط و ساختارهای درونی و بیرونی جامعه دارد که ازجمله ساختارهای درونی میدانهای مشترک طبقاتی است که آرزوهای مشترک را شکل می‌دهد و از ساختارهای بیرونی وجود شبکه‌ها و رسانه‌هاست که تأثیرگذار بر اذهان افراد است.
بحث
آرزوها نشانه‌ای از عادت‌واره‌های افراد هستند که در سیر اجتماعی شدن کسب می‌شوند و سپس ساخت‌یافته میدانهای اجتماعی‌اند، به‌عبارت‌دیگر آرزوهای افراد بر اساس فلسفه رابطه‌ای بوردیو، رابطه بین میدان و عادت‌واره، شکل می‌گیرند و در این رابطه میدان تأثیر عمیق‌تری روی عادت‌واره افراد که مصداقش آرزوست، می‌گذارد. به‌عبارت‌دیگر بین بختهای عینی و آرزوهای ذهنی هماهنگی وجود دارد و این همان سازگاری بین انواع سرمایه با آرزوهای افراد است. در بررسی شرایط ایران گرچه برداشت اولیه این رابطه قابل‌ردیابی است اما در پس آن نوعی گیجی و نوعی فقدان ارزیابی آرزو از نظر محقق وجود دارد.
افراد با توجه به سرمایه‌هایی که از آنها برخوردارند، آرزوهایشان با یکدیگر متفاوت است. بر این اساس آرزوهای دست‌یافتنی یک طبقه خاص، برای طبقه دیگر دست‌نیافتنی و محال به نظر می‌آید و این نشان‌دهنده طبقاتی بودن آرزوهاست. همان‌طور که پیش‌تر گفته شد بوردیو نیز در جمله‌ای کلیدی به این مسئله اشاره دارد: نوعی سازگاری و انطباق بین امیدها، آرزوها و اهداف فرد ازیک‌طرف و از دیگر سو موقعیت عینی متکی به جایگاهی که در نظم اجتماعی وجود دارد. بوردیو به رابطه میدان و عادت‌واره و به تأثیراتی که این دو بر جای می‌گذارند و همچنین به منابع یا همان سرمایه‌ها و اثر آنها بر روی آرزوهای ذهنی پرداخته ست. نتایج این پژوهش بر اساس سه‌گانه مؤثر میدان، عادت‌واره و سرمایه به‌دست‌آمده است و به‌ویژه تحلیل یافته‌ها، کاملا با نظریه بوردیو هماهنگی نشان می‌دهد و آن را تأیید می‌کند. با تأیید این نکته یعنی انطباق نظر بوردیو در شرایط میدانی جامعه ایران می‌تواند به طرح این پرسش منجر شود که جامعه ایران به‌نوعی دارای بعد ذهنی جهانی گردیده است بدیهی است تأیید این پرسش نیازمند بررسیهای بیشتری است. اما به‌هرحال نکته‌ای بس مهم است.
پژوهش حاضر جوانان را به‌عنوان یکی از گروههای سنی که در شرایط فعلی ایران، درصد بالایی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، موردمطالعه قرار داده است. آرزوها و اهداف جوانان در بین طبقات مختلف با توجه به عادت‌واره طبقاتی و بسته به اینکه در چه میدانی فعالیت می‌کنند، متفاوت است.
منطبق بر یافته‌های پژوهش، چنین به نظر می‌رسد که بیشتر افرادی که با آنها در شمال و جنوب تهران مصاحبه شده است، با توجه به انواع سرمایه آرزوهایشان با یکدیگر متمایز است. جوانهایی که ساکن شمال تهران بوده و از سرمایه تحصیلی و فرهنگی بالاتری برخوردار بودند و همچنین ازنظر سرمایه اقتصادی نیز در وضعیت نسبتا بالایی قرار داشتند، آرزوهای ذهنی خاصی را تکرار کرده‌اند آن آرزوها عبارت‌اند از: دکترا گرفتن از دانشگاههای معتبر دنیا، هیئت‌علمی شدن در خارج از ایران، مسافرت کردن دور دنیا، وجود مفید و ارزشمندی برای دنیا بودن و زندگی آرام با عشق واقعی و... است. به عبارتی آرزوهایشان از عادت‌واره‌هایی که برایشان درونی شده نشئت گرفته است و اکثریت این افراد، زندگی هدفمندی برای خویش ترسیم می‌کنند. ولی متأسفانه آن را در خارج از ایران جستجو می کنند. در مقابل آرزوهای جوانان جنوب شهر با سرمایه فرهنگی اغلب متوسط یا کمتر، گرفتن یک مدرک خوب، ازدواج موفق و تربیت بچه‌های خوب، خوشبختی و... بوده است؛ این افراد برای زندگی‌شان مانند طبقات شمال شهر برنامه‌ریزی دقیقی نداشتند و اغلب آرزوهایشان واقع‌بینانه مبتنی برای شرایط فعلی زندگی‌شان است.
از سوی دیگر همان‌گونه که پیشتر یاد شد، دسته‌بندی آرزوهای جوانان بر طبق مطالعات قبلی صورت گرفت، آرزوها به چهار دسته آرزوهای شخصی، مادی، بشردوستانه و کودکی تقسیم شد. جالب آنکه در پژوهش حاضر نیز نتایج مشابهی به دست آمد، به‌نحوی‌که بین بختهای عینی و آرزوهای ذهنی ارتباط وجود دارد و تفاوت اساسی بین طبقات وجود داشت که بدین قرارند. که طبقات شمال شهر در دست‌یابی به اهداف خود بسیار مطمئن بودند، درحالی‌که جوانان طبقات جنوب شهر در دست‌یابی به اهداف خود با اطمینان و قاطعیت چندانی صحبت نمی‌کردند.
شایان‌ذکر است که یکی از آرزوهایی که در بین طبقات مختلف، به یکدیگر شباهت داشته و در بین اکثر مصاحبه‌شوندگان تکرار شده است، آرزوی ادامه تحصیل در خارج از ایران و در بهترین دانشگاههای خارجی است؛ خصوصا این هدف یک آرزوی مشترک بین‌گروهی از افراد با سرمایه تحصیلی بالا بود که به دلیل هدفمندی و برنامه‌ریزی منظمی که دارند، میزان امیدواری‌شان به زندگی بسیار بالاتر است.
ساختار نظام آموزشی ایران، به‌رغم فقدان امکانات لازم و کافی برای زندگی و کار متناسب با تحصیلات در بستر جامعه پس از فراغت از تحصیلات دانشگاهی، بسیار امیدوارکننده است و با اهمیت زیادی که برای تحصیلات عالیه و سواد قائل است، این ارزش را در جامعه القا می‌کند که تنها راه رسیدن به موفقیت، از طریق تحصیل فراهم می‌شود. به عبارتی جوانان پس از خروج از دانشگاه، داروندار خود را مدیون تحصیل می‌دانند و برای برآورده شدن همه آمال و آرزوهای خویش، به سرمایه تحصیلی خود چشم امید دوخته‌اند.
برخی از مصاحبه‌شوندگان اذعان می‌کردند که ساختارهای آموزشی جامعه ایران، افراد را تشویق به دریافت مدارک بالاتر کرده و برای رسیدن به موقعیت بالای تحصیلی سوق داده است. اما در عمل، خیل عظیمی از این تحصیل‌کردگان پس از گرفتن مدارک بالاتر، با ناامیدی و یأس ناشی از شکست در بازار کار مواجه می‌شوند؛ لذا بسیاری از این جوانان برای رسیدن به موقعیت شغلی و زندگی بهتر، رؤیای رفتن از ایران را در سر می‌پرورانند و بدین ترتیب نوعی روحیه امید و خوش‌بینی نسبت به آینده در جامعه‌ای غیر از جامعه ایران، در برابر ناامیدی ناشی از شکست در بازار کار داخلی، بر گروه سنی جوان ایران سایه انداخته است. به‌عبارت‌دیگر موضوع مهاجرت و تحصیل، کار و زندگی در خارج از ایران، به یک رؤیا برای بسیاری از جوانان در بین طبقات مختلف تبدیل‌ شده است.
 همچنین نتایج پژوهش نشان می‌دهد که مصاحبه‌شوندگان متعلق به طبقات پایین‌تر جامعه، به‌ضرورت خود را با شرایط فعلی جامعه منطبق کرده و تا حدود زیادی از کمبود امکانات در آن چشم‌پوشی می‌کنند. اما در حقیقت این چشم‌پوشیها و سازش با شرایط جامعه، به‌نوعی منجر به عقیم ماندن دیالکتیک آرزوها و اهداف با شرایط فعلی‌شان شده است. همان‌طور که بوردیو بیان می‌کند که این افراد «آرزوهای خود را با بختهای خودتنظیم کرده‌اند و حکمی که درباره خویش صادر می‌کنند، همان حکمی را بازتولید می‌کند که اقتصاد درباره آنها صادر کرده است». اما از سوی دیگر، در میان بسیاری از جوانان طبقه متوسط تحصیل‌کرده، اراده‌گرایی قدرتمندی مشاهده می‌شود و این گروه اغلب در پی دستیابی مصرانه به هدف مهاجرت خود هستند؛ و به نظر می‌رسد موج مهاجرت جوانان با تحصیلات عالیه روزبه‌روز فزون‌تر می‌شود و این نشان از ضعفهای ساختاری در جامعه ایران دارد که نمی‌تواند جوانان خود را جذب خود کند.
جامعه ایران به سبب شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خاصی که دارد، قادر به فراهم کردن شرایط مساعد برای گروه سنی جوانان که اتفاقا بیش‌ترین سهم از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، نبوده و در شرایطی که بازار کار قادر به جذب این تحصیل‌کردگان، بر اساس شایستگی و تواناییهایشان نیست، به انضمام مسائلی همچون رواج مدرک‌گرایی و باز بودن دربهای دانشگاهها بدون در نظر گرفتن آتیه دانشجویان، موجب بروز یأس و ناامیدی مفرط در بین جوانان شده است. در برخی از مصاحبه‌ها آمده است که «وقتی طرح و موضوع پایان‌نامه‌شان را رسما مورد تمسخر قرار می‌دهند، درحالی‌که آن‌طرف مرزها برای همین موضوع ارزش و بهای قابل‌توجهی قائل‌اند» واضح است که دیگر انگیزه‌ای برای حضور و ادامه فعالیت ایشان در جامعه ایران باقی نخواهد ماند.
اکثریت طیف مصاحبه‌شوندگانی که دارای تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترا بودند، اعتقاد داشتند که در جامعه ایران امکانات کافی برای دستیابی به اهداف و رؤیاهای خود را نداشته و همچنین احساس ثبات و امنیت لازم را ندارند؛ از سوی دیگر این افراد به مرزهای جغرافیایی اعتقاد چندانی نداشته و معتقدند که باید جهانی فکر کرد. درواقع جهانی‌شدن تأثیرات عمیق و گسترده‌ای روی جوامع گذاشته و آرزوهای افراد را فراملی کرده است. جوانان نیز با توجه به شرایط جهانی، تحصیل در دانشگاههای برتر خارجی را به یکی از آرزوهای ذهنی خود مبدل کرده‌اند و همان‌طور که گفته شد، امروزه این مسئله رؤیای بسیاری از جوانان ایرانی است.
اینکه آرزوهای جوانان در طبقات مختلف اجتماعی، اختلافاتی با یکدیگر دارد، به دلیل آن است که آرزوها بسته به موقعیت عینی و واقعی افراد شکل می‌گیرند و این شرایط زندگی است که آرزوهای بلند پروازانه، آرزوهای دست‌یافتنی، آرزوهای محال و انواع دیگر آرزو را شکل می‌دهد. شرایط زندگی در جامعه ایران نیز به لحاظ ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... به‌گونه‌ای خاص است و یقینا زندگی شخصی افراد مؤثر بوده و در شکل‌دهی به اهداف و رؤیاهایشان نقش مستقیم دارد. در حال گذار بودن جامعه ایران در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و... و به‌طورکلی شناخته شدن آن به‌عنوان یکی از کشورهای درحال‌توسعه، شرایط را به نحوی ترسیم کرده است که در ارتباط با تأمین نیازها و امکانات لازم برای تحقق اهداف جوانان، می‌باید عوامل ساختاری بیرون از جامعه ایران را موردمطالعه و توجه قرار داده و نسبت به آنها بی‌اعتنا نبود.
اندرز یه آیندگان
نتایج مطالعه حکایت از تمایل زیاد جوانان تحصیل‌کرده و عمدتا متعلق به طبقه فرهیخته و مثمر برای فضای علمی و اندیشه کشور است که ترک وطن را در برنامه پس از اتمام تحصیلات خود قرار داده‌اند. این مقوله آفتی جدی در مسیر بهره‌برداری از نیروی انسانی آموخته در مسیر اهداف توسعه کشور است و لذا ضرورت دارد پژوهشهای آتی، نتایج این تحقیق را با نرخ مهاجرت این گروه از جوانان، حداقل در ده سال اخیر قیاس نمایند تا زنگ خطر به صدا درآمده بتواند برانگیزاننده مسئولان در جذب، حمایت، پشتیبانی، امیدبخش و تأمین رفاه و امکانات لازم برای شکوفایی این بخش از جوانان جامعه شود. جوانانی که در سرزمینهای مقصد مهاجرت به‌واسطه وجود امکانات، از موفق‌ترین و اثرگذارترین اقشار در فرایند توسعه آن سرزمینها بوده‌اند. اما تعمیم این موضوع به‌تمامی مهاجران با هر شرایطی بسیار منفی و حاوی نتایجی سخت ناخوشایند است.
ملاحظات اخلاقی
منابع مالی
در فرایند تهیه این مقاله از منابع یا حمایت مالی هیچ نهاد یا مؤسسه‌ای استفاده نشده است.
تعارض منافع
این مقاله با سایر آثار منتشرشده از نویسنده همپوشانی ندارد.
اصول اخلاق پژوهش
در این مقاله اصول مربوط به اخلاق پژوهش و امانت‌داری رعایت شده است.
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: جوانان
دریافت: 1397/12/21 | پذیرش: 1398/7/14 | انتشار: 1398/10/28

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb