چکیده: (1853 مشاهده)
مقدمه: حاشیهنشینی مصداق بارز نابرابری در برخورداری از فرصتهای حیات اجتماعی مطلوب و شکوفایی فردی/اجتماعی در هزارتوی زندگی شهری و حکایتِ زیست برمدار رنج برای دستیابی به حداقلهاست. پژوهش حاضر با تکیه بر انگاره حق به شهر، در پی تحلیل حیات اجتماعی حاشیهنشینان ناحیه منفصل شهری نایسر در شهر سنندج است.
روش: رویکرد اتخاذشده برای این پژوهش، کیفی بوده و از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی برای احصای زمینهها، بسترها و عوامل مداخلهگر به میانجی مصاحبه با تعداد 12 نفر از ساکنان جامعه هدف در خصوص تجارب زیستهشان استفاده شد.
یافتهها: دادههای بهدستآمده در سه دسته گزارهها، مقولات فرعی و مقولات اصلی شامل؛ مهاجرت در پی زندگی، فعالیت شبکههای رانتیِ ساختوساز شهری، ضایعشدن حق به شهر، تکثر هویتی، ضعف زیرساختهای شهری، شکلگیری خُردهفرهنگ بزهکاری، انگ اجتماعی بر حاشیهنشینان، بنیادگرایی دینی و تعمیق الگوی یادگیری همسالان دستهبندی شدند.
بحث: بیتوجهی به اصل توانمندسازی روستاها و مسائلی چون نبود بهداشت، درمان، آموزش و فرصتهای اشتغال نقش مهمی در موج مهاجرت به شهرها و متعاقباً ناتوانی مهاجران در تأمین زندگی مطلوب در داخل شهر و ناگزیری از اسکان در حواشی شهر سنندج داشته است. انواع رانتهای مرتبط با زمین و مجوزهای ساختوساز نیز در کنار نبود ارادهای ساختاری برای حل زیرساختیِ مشکلات، بر پیچیدگی و البته وخامت اوضاع افزوده است. اخیراً مهمترین نگرانی از گسترش نایسر همانگونه که در مصاحبهها نیز به آن اشاره شده است، رشد بیرویه و شبکهای بنیادگرایی دینی از نوع سلفیگری بر بستر فقر، بحران معنا، پوچی و البته بزهکاری است که ملغمهای از تعصبگرایی و گسترش باندهای فساد و جرم را به همراه داشته است.
شمارهی مقاله: 9
نوع مطالعه:
اصیل |
موضوع مقاله:
حاشیه نشینی دریافت: 1402/12/13 | پذیرش: 1403/5/6 | انتشار: 1403/7/14
ارسال پیام به نویسنده مسئول