Ethics code: ETHICS-2402-1087
متن کامل [PDF 847 kb]
(190 دریافت)
|
چکیده (HTML) (601 مشاهده)
متن کامل: (39 مشاهده)
مقدمه
جامعهستیزی[1] الگویی پایدار از هیجان، شناخت و رفتار است که با بیرحمی، فریب، بیاحساسی، تکانشگری و ناتوانی در ایجاد دلبستگیهای عمیق مشخص میشود (هار، 2003؛ به نقل از برنشتاین و همکاران، 2023). این مفهوم نخستین بار توسط فیلیپ پینل بهعنوان «جنون بدون هذیان» معرفی شد و افراد دارای آن مرتکب جنایات خشونتآمیز غیرقابل توضیح میشدند اما ویژگیهای مشترکی با بیماران روانی دیگر نداشتند. بعدها بهعنوان «حماقت اخلاقی» توصیف شد؛ اختلالی با اخلاقستیزی، بیرحمی و رفتار غیراخلاقی بدون آسیب به قوه تعقل (پورتر، 1996).
در قرن بیستم، هروی کلکلی (1951) با انتشار کتاب «نقاب سلامت عقل»، چارچوب بالینی دقیقتری ارائه کرد و هار (2003) آن را در سه بعد عاطفی، بین فردی و رفتاری تبیین کرد. ویژگیهای اصلی جامعهستیزی شامل فقدان احساس گناه، نگرانی کم نسبت به رنج دیگران، وابستگیهای سطحی، بیوفایی، فقر هیجانی و نبود همدلی است (ویدینگ و مک کروری، 2018).
جامعهستیزی بهعنوان سازه بالینی مهم در نظام عدالت کیفری مطرح است، زیرا افراد جامعهستیز مرتکب جنایات شدیدتر و خشونتآمیزتر میشوند و درصد قابلتوجهی از جرایم خشونتآمیز، سرقتها، کلاهبرداریها و آزارهای جنسی را به خود اختصاص میدهند (برنشتاین و همکاران، 2023). بااینحال، جامعهستیزی الزاماً به خشونت منجر نمیشود و برخی افراد «جامعهستیزی تحت بالینی» بدون رفتار مجرمانه در محیطهای اجتماعی یا حرفهای فعال هستند اما فاقد همدلی، صداقت و مسئولیتپذیریاند (سالتوغلو و اویسال ایراک، 2022).
بررسی جامعهستیزی در نوجوانان چالشبرانگیز است و تعیین دقیق شیوع آن با دشواری همراه است (مارکوس[2]، 2017). بااینحال، شواهد نشان میدهد که جامعهستیزی در این گروه سنی بهطور مشابه با بزرگسالان عمل کرده و پیشبین بزهکاری است (کاتلر و مکماهون[3]، 2005). بااینحال، نوجوانان در مقایسه با بزرگسالان و کودکان، درگیر رفتارهای مخاطرهآمیز بیشتری هستند و تغییرات مغزی و زمان بیشتری که با همسالان بدون ساختار میگذرانند، به این رفتارها کمک میکند؛ بنابراین، میتوان انتظار داشت که جامعهستیزی در نوجوانان تحتتأثیر تغییرات رشد هنجاری نیز قرار گیرد (لینام[4] و همکاران، 2009).
با توجه به اهمیت جامعهستیزی در نوجوانان و ارتباط آن با رفتارهای بزهکارانه شدیدتر در این دوره رشدی، بررسی عوامل محیطی مؤثر بر شکلگیری یا تداوم این ویژگی در نوجوانان از اهمیت بسیاری برخوردار است. از میان این عوامل، خانواده و گروه همسالان بهعنوان مؤثرترین منابع اجتماعی، تأثیر بسزایی در رشد هیجانی، رفتاری و اجتماعی نوجوانان دارند. بر این اساس، بررسی نقش جو عاطفی خانواده و همنشینی با همسالان بزهکار در پیشبینی جامعهستیزی نوجوانان، میتواند به فهم بهتر سازوکارهای محیطی در بروز این ویژگی مثمرثمر واقع شود. همچنین، از آنجا که ضعف یا فقدان همدلی یکی از ویژگیهای محوری شخصیت جامعهستیز محسوب میشود و نقشی اساسی در بروز خشونت و رفتارهای ضداجتماعی ایفا میکند، بررسی جایگاه آن بهعنوان یک متغیر روانشناختی واسطهگر میتواند به تبیین دقیقتر سازوکار تأثیر عوامل محیطی بر جامعهستیزی نوجوانان کمک کند.
جو عاطفی خانواده شامل روابط عاطفی، نحوه تعامل و پاسخ به نیازهای هیجانی فرزندان است که بر رشد روانی و اجتماعی آنان تأثیرگذار است (هوسوکاوا و کاتسورا[5]، 2019). جو حمایتی خانواده میتواند اثر بازدارنده بر رفتارهای ضداجتماعی داشته باشد، درحالیکه جو منفی و تنشزا موجب افزایش احساسات منفی و گرایش به رفتارهای ضداجتماعی و جامعهستیزی میشود و این در حالی است که رفتارهای مخرب و چالشبرانگیز نوجوانان جامعهستیز نیز بهنوبه خود میتواند تنش و نارضایتی در خانواده، تشدید مشکلات عاطفی و روابط نامطلوب میان اعضا دامن زند (انزلچی و همکاران، 2020؛ باتیستا آراندا و همکاران، 2024؛ گوتیه، 2024). بااینحال، برخی پژوهشها ارتباط جو عاطفی خانواده با جامعهستیزی را تأیید نکردهاند (موری و همکاران، 2018) که ضرورت بررسی دقیقتر این رابطه را آشکار میکند.
همنشینی با همسالان بزهکار به ارتباط نزدیک و مستمر نوجوانان با همسالان دارای رفتارهای ضداجتماعی گفته میشود که نگرشها و رفتارهای آنان را شکل میدهد (هاینی و آزگود، 2005). نوجوانان به دلیل گذراندن بخش قابلتوجهی از زمان خود با همسالان، بیش از هر دوره دیگری، تحتتأثیر نگرشها و رفتارهای همسالان خود قرار میگیرند؛ و لذا ارتباط با گروههای همسال بزهکار در این دوره، میتواند به تقویت نگرشها و رفتارهای منفی و پیشبینی رفتارهای جامعهستیزانه منجر شود (دو گره و همکاران، 2024؛ کانفر و همکاران، 2024).
همدلی سازهای چندبعدی است و به توانایی درک موقعیت و احساسات دیگران و واکنش مناسب عاطفی اطلاق میشود (دستی و جکسون، 2004). همدلی رفتارهای اجتماعی داوطلبانه و مثبت را ترویج و پرخاشگری و رفتار ضداجتماعی را کاهش میدهد، درحالیکه اختلال همدلانه با جامعهستیزی و رفتارهای مخرب مرتبط است (کامپوس[6] و همکاران، 2022؛ برزیل و همکاران، 2023).
خانواده بهعنوان محیط اولیه اجتماعی نقش کلیدی در پرورش همدلی دارد؛ تعاملات عاطفی مثبت والد-فرزند زمینهساز رشد همدلی و رفتار نوعدوستانه نوجوانان است (باراگان مارتین و همکاران، 2021؛ ژو و همکاران، 2024). والدین صمیمی و حمایتگر، با توجه به دیدگاه فرزند خود و عواطف او همدلی را الگودهی میکنند. آنها نیازهای عاطفی کودکان را برآورده کرده و این امر منجر به اشتغال کمتر فرد به احساسات خود و درنتیجه توانایی بهتر در توجه به احساسات فرد دیگر میشود (بالبی، 1982). در مقابل، محیطهای پرتنش و سرد مانع رشد همدلی و مهارتهای تنظیم هیجانی میشوند (موریس و همکاران، 2007).
کیفیت دوستی نیز با افزایش همدلی و دیدگاهگیری مرتبط است (میکلیکوفسکا، 2022؛ سلمان، 1980). فرکانس بالای تعاملات صمیمانه فرصتهای زیادی را برای مشاهده و مدلسازی رفتار گرم و حمایتی فراهم میکند؛ بنابراین، داشتن تعاملات متقابل، صمیمی و حمایتی مکرر با همسالان همفکر، جزء مهمی در رشد همدلی محسوب میشود (سلمان، 1980). در مقابل، نوجوانانی که زمان بیشتری را با گروههای همسال بزهکار سپری میکنند، تمایل بیشتری به تقلید رفتارهای ضداجتماعی دارند و بهتدریج نسبت به آسیبهای وارده به دیگران کمتوجهتر میشوند (ون نوردن، 2015).
همزمان، سطح همدلی فرد نیز خود بر کیفیت روابط با والدین و همسالان تأثیرگذار است. برای مثال نوجوانان با همسالان با سطوح همدلی مشابه دوست میشوند و با کنترل شباهت اولیه در همدلی، جوانانی که دوستان همدل بیشتری دارند در طول زمان در مقایسه با جوانانی که دوستان همدل کمتری دارند افزایش همدلی بیشتری نشان میدهند (میکلیکوفسکا و همکاران، 2022).
با وجود تناقضها، اغلب پژوهشها ارتباط همدلی با شخصیت جامعهستیز، جو عاطفی خانواده و همنشینی با همسالان بزهکار را تأیید کردهاند، اما نقش میانجی همدلی در این ارتباطها کمتر بررسی شده است. لذا با توجه به محدودیتها و تناقضات موجود در یافتهها و اهمیت و شیوع اختلالات شخصیت در دوران نوجوانی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی همدلی در رابطه جو عاطفی خانواده و همنشینی با همسالان بزهکار با شخصیت جامعهستیز در نوجوانان انجام شد.
روش
این پژوهش با طرح همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه ناحیه یک رشت در سال تحصیلی 2023 بود. نمونهگیری به روش در دسترس از میان هشت دبیرستان (چهار دخترانه و چهار پسرانه) انجام شد و درنهایت 377 دانشآموز پایههای دهم و یازدهم (سنین 15 تا 17 سال) در نیمسال دوم 2023–2024 در پژوهش شرکت کردند.
ملاک ورود شامل سن 15 تا 17 سال، پایه دهم یا یازدهم و تمایل به مشارکت بود و ملاک خروج، نقص در تکمیل پرسشنامهها در نظر گرفته شد. ابتدا مجوز اخلاقی از کمیته زیستپزشکی دانشگاه گیلان (کد:ETHICS-2402-1087) اخذ شد و سپس اهداف و محرمانگی پژوهش برای دانشآموزان توضیح داده شد. پس از کسب رضایت آگاهانه، پرسشنامهها در کلاسها تکمیل شد و شرکتکنندگان ملزم به پاسخ صادقانه و دقیق بودند؛ در صورت ابهام، از پژوهشگر راهنمایی دریافت کردند. گردآوری دادهها طی یک هفته (21 تا 27 آوریل 2024) انجام شد. از 382 پرسشنامه توزیعشده، پنج مورد به دلیل نقص یا عدم بازگرداندن کنار گذاشته شد و دادههای 377 نفر تحلیل شد. تحلیلها با نرمافزارهای SPSS-27 و Amos-24 انجام و نتایج در قالب جداول گزارش شد.
بهمنظور جمعآوری دادهها از ابزارهای زیر استفاده شده است:
پرسشنامه خودگزارشی جامعهستیزی لوینسون[7]: این پرسشنامه توسط لوینسون و همکاران (1995) برای سنجش ویژگیهای جامعهستیزی اولیه و ثانویه طراحی شده و شامل 26 گویه با مقیاس لیکرت چهاردرجهای (از «بسیار مخالف» تا «بسیار موافق») است. در نسخه اصلی، ضرایب آلفای کرونباخ برای عامل اولیه 83/ 0 و برای عامل ثانویه 74/ 0 گزارش شده است (انستیس و همکاران، 2017). ساختار سه عاملی این ابزار در مطالعات اخیر (ماگاروتو ماچادو و همکاران، 2024) تأیید و روایی همگرا و سازهای آن حمایت شده است. در ایران نیز، نسخه فارسی این پرسشنامه در چندین مطالعه بررسی شده که ضرایب آلفای کرونباخ بین 67/ 0 تا 80/ 0 و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تأییدی گزارش شده است (دلجو و همکاران، 2022).
پرسشنامه جو عاطفی خانواده: پرسشنامه جو عاطفی خانواده (برن، 1964) شامل 16 سؤال در طیف لیکرت 5 گزینهای است و 8 بعد محبت، نوازش، تأیید، تجارب مشترک، هدیهدادن، تشویق، اعتماد و احساس امنیت را در روابط والد-فرزندی میسنجد. روایی صوری آن در پژوهش فخاریان و همکاران (2020) تأیید شد. ضرایب پایایی گزارششده برای کل پرسشنامه بین 0/87 تا 0/92 و برای خردهمقیاسها نیز بین 0/61 تا 0/86 گزارش شدهاند (اشنتلر و همکاران، 2022؛ فخاریان و همکاران، 2020؛ حسین ثابت، 2023).
پرسشنامه همنشینی با همسالان بزهکار: این پرسشنامه توسط پاسکال و همکاران (2003) طراحی شده، 8 سؤال دارد و میزان ارتباط نوجوانان با همسالان دارای رفتارهای بزهکارانه (سوءمصرف مواد، الکل، نزاع، حمل سلاح) را در طیف لیکرت 5 درجهای از 0 (هیچکدام) تا 4 (همه دوستان) میسنجد. این ابزار بهطور گسترده استفاده شده و روایی و پایایی مطلوبی دارد (لی[8] و همکاران، 2023). ضرایب آلفای کرونباخ آن در پژوهشهای مختلف بین 0/74 تا 0/87 گزارش شده است (وانگ و منگ[9]، 2024؛ پیرعینالدین و همکاران، 2020).
پرسشنامه همدلی و همدردی نوجوانان[10]: این ابزار توسط ووزن[11] و همکاران (2015) طراحی شده، 12 سؤال دارد و در سه زیرمقیاس همدلی شناختی، همدلی عاطفی و همدردی بهصورت لیکرت 5 درجهای پاسخ داده میشود. مطالعات مختلف روایی و پایایی مطلوب آن را نشان دادهاند (تامانگ و باسو[12]، 2023). ضرایب آزمون-بازآزمایی و همسانی درونی خردهمقیاسها به ترتیب بین 0/56 تا 0/86 گزارش شده است (ووزن و همکاران، 2015). در ایران نیز ضرایب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 0/82 و برای خردهمقیاسهای آن بین 0/78 تا 0/84 گزارش شده و اعتبار بازآزمایی در فاصله دو هفته 0/71 تا 0/78 بوده است (نریمانی و همکاران، 2017).
یافتهها
در این مطالعه از 377 دانشآموز، 47/5% پسر و 52/5% دختر بودند؛ 18/3% 15 ساله، 53/10% 16 ساله و 28/6% 17 ساله بودند. 64/7% در پایه دهم و 35/3% در پایه یازدهم تحصیل میکردند؛ 44/8% رشته انسانی، 24/7% تجربی و 16/7% ریاضی بودند. ازنظر تعداد فرزندان، 21/2% تکفرزند، 39/5% یک خواهر/ برادر، 12/2% دو خواهر/ برادر و 3/7% سه یا بیشتر داشتند؛ 23/1% فرزند اول، 22/5% دوم و 4/5% سوم یا کوچکتر خانواده بودند.
جدول 1- میانگین، انحراف معیار، چولگی، کشیدگی و رابطه همبستگی بین متغیرهای پژوهش (377=n)

**01/ 0> p
بر اساس جدول 1، چولگی و کشیدگی متغیرها در بازه مطلوب (کمتر از 2±) قرار داشته و توزیع دادهها نسبتاً نرمال است. همبستگی منفی و معنادار بین جو عاطفی خانواده و جامعهستیزی (r=-0/32, p<0/01) و همبستگی مثبت و معنادار بین همنشینی با همسالان بزهکار و جامعهستیزی (r=0/33, p<0/01) مشاهده شد. رابطه همدلی با سایر متغیرها معنادار نبود (0/01<p).
برای بررسی نقش میانجی همدلی، از تحلیل مسیر در مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. مدل شامل چهار متغیر (یک درونزا، دو برونزا و یک واسطهای) بود و برازش آن با شاخصهای مناسب ارزیابی شد. پس از اصلاح مدل، تحلیل مجدد انجام شد. نتایج برازش قبل و بعد از اصلاح در جدول 2 گزارش شده است.
جدول 2- شاخصهای برازش مدل نقش میانجی همدلی در رابطه جو عاطفی خانواده و همنشینی با همسالان بزهکار با شخصیت جامعهستیز در نوجوانان (377=n)

با توجه به مقادیر گزارششده در جدول 2، پس از اصلاحات صورتگرفته، الگوی نهایی از برازش مناسبی برخوردار است. کاهش مقدار Chi-Square (2/24) و کاهش RMSEA (0/06) نشاندهنده بهبود برازش مدل است. همچنین، سایر شاخصهای برازش نظیر GFI، NFI، CFI، RFI و IFI نیز همگی در مدل نهایی به مقادیر مطلوب رسیدهاند که مؤید تناسب مطلوب مدل با دادههای پژوهش است.
شکل 1- ضرایب رگرسیونی استاندارد. الگوی نهایی نقش میانجی همدلی در رابطه جو عاطفی خانواده و همنشینی با همسالان بزهکار با شخصیت جامعهستیز در نوجوانان

با توجه به شاخصهای برآورد شده؛ الگوی نهایی نقش میانجی همدلی در رابطه جو عاطفی خانواده و همنشینی با همسالان بزهکار با شخصیت جامعهستیز در نوجوانان از برازش خوبی برخوردار است.
جدول 3- ضریب رگرسیونی متغیرهای پژوهش (377=n)

تحلیل مسیر نشان داد که جو عاطفی خانواده با جامعهستیزی نوجوانان رابطه معکوس دارد (0/44-=β)، درحالیکه همنشینی با همسالان بزهکار اثر مثبت بر جامعهستیزی دارد (0/32=β). همدلی بهعنوان میانجی، ارتباط معنادار مستقیمی با متغیرهای مستقل نداشت، اما اثر آن بر جامعهستیزی نزدیک به سطح معناداری (0/06=P) بود. دو مسیر غیرمستقیم میانجی با استفاده از Process Macro و بوتاسترپ 5000، سطح اطمینان 95% بررسی شد که نتایج آن در جدول 4 ارائه شده است.
جدول 4- نتایج بوت استرپ برای مسیرهای غیرمستقیم الگوی پژوهش (377=n)

نتایج تحلیل مسیر غیرمستقیم (جدول 4) نشان داد که همدلی در هر دو مسیر «جو عاطفی ← جامعهستیزی» و «همنشینی با همسالان ← جامعهستیزی» نقش میانجی دارد. در مسیر اول، اثر غیرمستقیم منفی و معنادار بود (0/001>p)، به این معنا که جو عاطفی منفی با کاهش همدلی، احتمال بروز جامعهستیزی را افزایش میدهد. در مسیر دوم، اثر غیرمستقیم مثبت و معنادار بود (0/001>p)، بدین معنی که همنشینی با همسالان بزهکار با کاهش همدلی، زمینهساز رفتارهای جامعهستیزانه میشود.
بحث
در مطالعه حاضر، یک مدل نظری برای بررسی نقش میانجی همدلی در رابطه جو عاطفی خانواده و همنشینی با همسالان بزهکار با شخصیت جامعهستیز در نوجوانان، پیشنهاد شد. در ادامه، یافتههای بهدستآمده در دو قسمت مجزا برای متغیر جو عاطفی خانواده و همنشینی با همسالان بزهکار موردبحث و تبیین قرار خواهد گرفت.
میان جو عاطفی خانواده و جامعهستیزی نوجوانان، رابطهای معکوس مشاهده شد. این نتیجه برخلاف یافتههای موری و همکاران (2018)، اما همسو با پژوهشهای انزلچی و همکاران (2020)، باتیستا آراندا و همکاران (2024) و گوتیه (2024) است. جو عاطفی خانواده بهعنوان یکی از عوامل کلیدی رشد روانی و رفتاری نوجوانان، نقشی تعیینکننده دارد. خانوادههای سرشار از محبت، حمایت و ارتباط مثبت، احساس امنیت ایجاد کرده و زمینه ابراز احساسات و رویآوردن به راهحلهای سالم را فراهم میکنند. در مقابل، خانوادههای با جو منفی (خشونت، بیتوجهی یا انتقاد مداوم) موجب احساس تنهایی و طردشدگی در نوجوانان شده و احتمال بروز رفتارهای ضداجتماعی را افزایش میدهند.
همچنین ضعف خانواده در مهارتهای حل مسئله و مدیریت عواطف، توانایی نوجوانان در مواجهه صحیح با احساسات منفی را کاهش داده و آنان را به سمت رفتارهای انحرافی برای جبران خلأ عاطفی سوق میدهد؛ رفتارهایی که بهتدریج به جامعهستیزی میانجامند. افزون بر این، الگوهای رفتاری والدین نیز اثرگذارند؛ والدینی با ویژگیهای ضداجتماعی ممکن است این رفتارها را بهطور غیرمستقیم از طریق مدلسازی یا ایجاد محیطی که بیاحترامی و رفتار غیراخلاقی عادی جلوه میکند، به فرزندان منتقل کنند.
شواهد نشان میدهد سطوح پایین همدلی معمولاً با جامعهستیزی بیشتر همراه است (کامپوس و همکاران، 2022؛ برزیل و همکاران، 2023)، اما این رابطه در پژوهش حاضر مشاهده نشد. برای تبیین این عدم ارتباط، چند عامل کلیدی مطرح است. نوجوانی دورهای حساس در رشد عاطفی و اجتماعی است که با تغییرات هورمونی، شناختی و شکلگیری هویت همراه است. این تغییرات از یک سو توانایی درک احساسات دیگران و تقویت همدلی را افزایش میدهند و از سوی دیگر به دلیل نوسانات عاطفی میتوانند موجب خودمحوری و کاهش همدلی شوند. نوجوانان با هویت تثبیتشده معمولاً همدلترند، اما آنان که هنوز در جستجوی هویتاند ممکن است برای جلبتوجه یا اثبات قدرت به رفتارهای غیرهمدلانه و جامعهستیزانه روی آورند.
تحولات مغزی این دوره نیز حساسیت به پاداش را افزایش میدهد و نوجوانان را مستعد تقلید از الگوهای رفتاری ارزشمند در میان همسالان و جامعه میکند. این تمایل میتواند هم به تقویت رفتارهای همدلانه برای کسب مقبولیت اجتماعی منجر شود و هم تحتتأثیر رسانهها، نوجوانان را به سمت جامعهستیزی که بهعنوان ویژگی جذاب یا قدرتمند معرفی میشود، سوق دهد. در این حالت، تقلید از جامعهستیزی حتی بدون کمبود واقعی همدلی رخ میدهد.
از سوی دیگر، برخی نوجوانان جامعهستیز ممکن است از همدلی بهصورت ابزاری استفاده کنند. آنها هرچند در همدلی واقعی ناتواناند، اما قادر به درک نشانههای کلامی و غیرکلامی بوده و میتوانند واکنشهای همدلانه را تقلید کنند. این مهارتها، مانند ابراز همدلی ظاهری یا گوشدادن فعال، اعتماد دیگران را جلب کرده و دستیابی به اهداف شخصی را آسان میکنند.
همچنین باید به تمایز میان جامعهستیزی اولیه و ثانویه توجه کرد. جامعهستیزی در این پژوهش ترکیبی از هر دو نوع بود؛ درحالیکه جامعهستیزان اولیه معمولاً کمبود آشکار همدلی دارند، نوجوانان دارای جامعهستیزی ثانویه ممکن است ظرفیتهای همدلانه بیشتری داشته باشند و در شرایط خاص یا تحتتأثیر عوامل محیطی این توانایی را بروز دهند.
برخلاف پژوهشهای پیشین (باراگان مارتین و همکاران، 2021؛ ژو و همکاران، 2024)، در این مطالعه رابطهای میان جو عاطفی خانواده و همدلی نوجوانان مشاهده نشد. یکی از عوامل مؤثر میتواند نقش پررنگ روابط اجتماعی و دوستیهای نوجوانان باشد؛ چراکه آنان زمان زیادی را در مدرسه و میان همسالان میگذرانند و بیش از هر دورهای از این روابط تأثیر میپذیرند. بنابراین محیطهای اجتماعی مثبت میتوانند نقش تعیینکنندهای در رشد همدلی داشته و اثر جو خانوادگی را کمرنگ کنند. از سوی دیگر، احتمال دارد شرکتکنندگان هنگام پاسخ به پرسشنامه، جو فعلی خانواده را بهاشتباه بهعنوان جو غالب در نظر گرفته باشند؛ درحالیکه اثرات واقعی جو خانواده ممکن است بلندمدت و غیرقابل مشاهده در کوتاهمدت باشند.
عوامل فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی نیز میتوانند بر جو عاطفی خانواده و همدلی اثرگذار باشند. محدودبودن نمونه به مدارس دولتی یک ناحیه از رشت، احتمال شباهتهای خانوادگی و درنتیجه سوگیری نتایج را افزایش میدهد. علاوه بر این، ابزار سنجش بهکاررفته نیز میتواند نقش داشته باشد. پرسشنامه جو عاطفی خانواده آلفرد بی هیل برن بیشتر بر ابعاد مثبت تعاملات والد-فرزند (مانند محبت، حمایت و تأیید) تمرکز دارد و ممکن است جنبههای منفی تعاملات خانوادگی (بیتوجهی، انتقاد یا نزاع) یا نقش دیگر اعضای خانواده مانند خواهر و برادر را نادیده بگیرد. این محدودیتها میتوانند در توضیح عدم ارتباط مشاهدهشده مؤثر باشند.
نتایج این پژوهش، نیز نشان داد همدلی در رابطه میان جو عاطفی خانواده و جامعهستیزی، نقش میانجی دارد. همدلی ضعیف میتواند هم پیامد جو عاطفی منفی خانواده باشد و هم خود عاملی برای تداوم یا تشدید چنین جوی. درصورتیکه ضعف همدلی به تخریب بیشتر روابط عاطفی در خانواده بینجامد، اثر آن بر تقویت صفات جامعهستیزی بهمراتب شدیدتر خواهد بود. همچنین، جو عاطفی منفی با کاهش همدلی نوجوانان، آنان را نسبت به احساسات دیگران بیتفاوتتر کرده و احساس گناه در قبال سوءاستفاده یا آزار دیگران را کاهش میدهد. درنتیجه، صفات جامعهستیزی تقویت شده و احتمال ارتکاب رفتارهایی با شدت خشونت بیشتر افزایش مییابد.
یافتهها نشان دادند همنشینی با همسالان بزهکار با جامعهستیزی نوجوانان رابطه مثبت دارد؛ نتیجهای که با پژوهشهای دوگره و همکاران (2024) و کانفر و همکاران (2024) همسو است. نوجوانی دورهای حساس در شکلگیری هویت و شخصیت است و روابط با همسالان در این مرحله نقشی تعیینکننده دارند. قرارگرفتن در جمعهای بزهکار میتواند رفتارهای غیرقانونی و ضداجتماعی را عادیسازی کرده و نگرشها و ارزشهای نوجوان را تحتتأثیر قرار دهد.
از سوی دیگر، همنشینی با این گروهها احساس تعلق و پذیرش ایجاد میکند، حتی اگر مبتنی بر رفتارهای منفی باشد. این تعلق نوجوان را به سمت رفتارهای بزهکارانه سوق داده و خطر رشد ویژگیهای جامعهستیزی را افزایش میدهد. مطابق با نظریه یادگیری اجتماعی، مشاهده و تقلید رفتارهای گروه نیز به تقویت این روند کمک میکند؛ بهگونهای که نوجوانان در چنین محیطهایی بهتدریج الگوهای رفتاری نامطلوب را درونی کرده و احتمال بروز جامعهستیزی در آنان بیشتر میشود.
بااینحال، برخلاف پژوهشهای پیشین (ون نوردن، 2015؛ میکلیکوفسکا و همکاران، 2022)، در این مطالعه میان همنشینی با همسالان بزهکار و همدلی نوجوانان رابطهای مشاهده نشد. گرچه انتخاب دوستان میتواند بر سطوح همدلی اثرگذار باشد، اما افراد معمولاً همسالانی با ویژگیهای مشابه ازجمله سطح همدلی نزدیک به خود را برمیگزینند. بنابراین نمیتوان همدلی ضعیف یا قوی نوجوانان را مستقیماً نتیجه همنشینی با بزهکاران دانست؛ بلکه سطح همدلی خود میتواند تعیینکننده نوع ارتباط با آنان باشد. افزون بر این، باید توجه داشت که همه بزهکاران الزاماً فاقد همدلی نیستند.
نقش خانواده نیز در این زمینه برجسته است. نوجوانانی که در خانوادههای حمایتگر و دارای ارزشهای مثبت پرورش یافتهاند، ممکن است با وجود ارتباط با همسالان بزهکار همچنان رفتارهای همدلانه نشان دهند. درواقع، تأثیر مثبت خانواده میتواند اثر منفی همسالان را خنثی کند. هرچند روابط با همسالان در شکلگیری همدلی اهمیت دارد، اما این تأثیر وابسته به میزان صمیمیت و حمایت ادراکشده از جانب دوستان است. هرچه این روابط عمیقتر و دوستان همدلتر باشند، احتمال اثرگذاری افزایش مییابد. در مقابل، همنشینی صرف (بدون دوستی صمیمانه) ارتباطی سطحیتر ایجاد میکند که بهسختی میتواند صفتی بنیادی مانند همدلی را تحتتأثیر قرار دهد.
نتایج پژوهش نشان داد همدلی در رابطه میان همنشینی با همسالان بزهکار و جامعهستیزی نوجوانان نقش میانجی دارد. به نظر میرسد نقص در همدلی، نوجوانان را به سوی همنشینی با افرادی مشابه خود با سطوح پایین همدلی سوق میدهد. اگر این همنشینی بر اساس شباهت به ارتباط با مجرمان غیرهمدل یا جامعهستیز منجر شود، پیامد آن نگرانکننده خواهد بود. هرچند همنشینی، برخلاف دوستی صمیمانه، بهتنهایی قدرت چندانی در تغییر صفتی بنیادین چون همدلی ندارد، اما برای نوجوانانی با کمبود پیوندهای عاطفی عمیق، شباهت با چنین همنشینانی میتواند قویترین رابطه زندگیشان شود.
این پیوند سبب افزایش تأثیرپذیری و الگوبرداری از رفتارهای منفی آنان، ازجمله تقلید همدلی ظاهری یا تضعیف بیشتر همدلی میشود. چنین فرایندی سوءاستفاده از دیگران بدون احساس گناه را تسهیل کرده و به رشد یا تشدید صفات جامعهستیزی و ارتکاب رفتارهای خشونتآمیز منجر میشود. بر این اساس، همنشینی با همسالان بزهکار علاوه بر تأثیر مستقیم، از طریق کاهش یا تحریف همدلی نیز به جامعهستیزی دامن میزند؛ بنابراین، تقویت مهارتهای همدلی در نوجوانان میتواند راهکاری مؤثر در پیشگیری از بزهکاری و کاهش ویژگیهای ضداجتماعی باشد.
نتیجهگیری
درمجموع، یافتهها نشان میدهد که جو عاطفی خانواده و همنشینی با همسالان بزهکار نقش مهمی در شکلگیری رفتارهای جامعهستیزانه نوجوانان دارند. خانوادههای دارای جو مثبت و حمایتی با تقویت همدلی در فرزندان، احتمال گرایش آنان به گروههای بزهکار و رفتارهای ضداجتماعی را کاهش میدهند. همچنین، همنشینی با همسالان بزهکار میتواند هم بهطور مستقیم و هم از طریق تأثیر بر سطح همدلی، زمینهساز جامعهستیزی شود؛ بهگونهای که نوجوانان با همدلی بالاتر حتی در مواجهه با این گروهها کمتر به سمت رفتارهای انحرافی کشیده میشوند.
از محدودیتهای پژوهش میتوان به استفاده از پرسشنامههای خودگزارشی و نمونهگیری در دسترس اشاره کرد. یافتهها بر اهمیت مداخلات پیشگیرانه و آموزشی تأکید دارند؛ ازجمله برنامههای حمایتی برای خانوادهها با محوریت تقویت روابط عاطفی و آموزش والدین در مدیریت ارتباطات فرزندان و نیز دورههای آموزشی در مدارس برای ارتقای مهارتهای همدلانه. کارگاههای نقشآفرینی و آموزش دیدگاهگیری نیز میتوانند نوجوانان را در درک احساسات دیگران و واکنش سالم در موقعیتهای پرتنش یاری کنند. علاوهبراین، همکاری با سازمانهای اجتماعی و مراکز مشاوره برای حمایت از خانوادههای پرتنش و نوجوانان در معرض گروههای بزهکار ضروری است؛ این حمایتها میتواند شامل خانوادهدرمانی، مشاوره گروهی و فعالیتهای انگیزشی برای فاصلهگرفتن از محیطهای پرخطر باشد.
قدردانی: نویسندگان مقاله از دانشآموزان شرکتکننده در پژوهش و سازمان آموزشوپرورش شهر رشت سپاسگزاری میکنند.
ملاحظات اخلاقی
این پژوهش با کد اخلاق ETHICS-2402-1087 از کمیته اخلاق زیستپزشکی دانشگاه گیلان تأیید شده است. مشارکت دانشآموزان داوطلبانه بوده، رضایت آگاهانه از آنان اخذ گردید و محرمانهبودن اطلاعاتشان تضمین شد.
تعارض منافع
نویسندگان تصریح میکنند که هیچگونه تعارض منافع در این پژوهش وجود ندارد.
حمایت مالی
این پژوهش هیچگونه حمایت مالی از سازمانهای دولتی، خصوصی یا غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
منابع
Anestis, J. C., Harrop, T. M., Green, B. A., & Anestis, M. D. (2017). Psychopathic personality traits as protective factors against the development of post-traumatic stress disorder symptoms in a sample of national guard combat veterans. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment, 39, 220–229. https://doi.org/10.1007/s10862-017-9588-8
Anzalchi, Shahla., Seif, Ali Akbar., Navabakhsh, Mehrdad., & Bahrami, Hadi. (2020). Comparison of cohesion, authoritative parenting style, interaction and emotional connection in families of imprisoned and non-imprisoned youth. Quarterly Journal of Intercultural Studies, 15(43), 109–132 (in Persian). https://www.magiran.com/p2293041
Barragán Martín, A. B., Molero Jurado, M. d. M., Pérez-Fuentes, M. d. C., Oropesa Ruiz, N. F., Martos Martínez, Á., Simón Márquez, M. d. M., & Gázquez Linares, J. J. (2021). Interpersonal support, emotional intelligence and family function in adolescence. International journal of environmental research and public health, 18(10), 5145. https://doi.org/10.3390/ijerph18105145
Bautista-Aranda, N., Contreras, L., & Cano-Lozano, M. C. (2024). Lagged effect of parental warmth on child-to-parent violence through moral disengagement strategies. Children, 11(5), 585. https://doi.org/10.3390/children11050585
Bern, H. (1964). The measurement of interpersonal attraction. Human Relations, 17(3), 283–286.
Bernstein, D. P., Keulen-de Vos, M., Clercx, M., De Vogel, V., Kersten, G. C., Lancel, M., Jonkers, P. P., Bogaerts, S., Slaats, M., & Broers, N. J. (2023). Schema therapy for violent PD offenders: A randomized clinical trial. Psychological medicine, 53(1), 88–102. https://doi.org/10.1017/S0033291721001161
Bowlby, J. (1982). Attachment and Loss: Attachment, Vol. 1 2nd Edn New York. NY: Basic Books.[Google Scholar]. https://archive.org/download/attachmentlossvo00john/attachmentlossvo00john.pdf
Brazil, K. J., Volk, A. A., & Dane, A. V. (2023). Is empathy linked to prosocial and antisocial traits and behavior? It depends on the form of empathy. Canadian Journal of Behavioural Science/Revue canadienne des sciences du comportement, 55(1), 75. https://doi.org/10.1037/cbs0000330
Campos, C., Pasion, R., Azeredo, A., Ramiao, E., Mazer, P., Macedo, I., & Barbosa, F. (2022). Refining the link between psychopathy, antisocial behavior, and empathy: A meta-analytical approach across different conceptual frameworks. Clinical Psychology Review, 94, 102145. https://doi.org/10.1016/j.cpr.2022.102145
Confer, L. M., Mowen, T. J., & Boman IV, J. H. (2024). Do peers protect people or put them at risk of recidivism? Friendship quality and peer crime among justice-involved youth. Crime & Delinquency, 70(9), 2371–2404. https://doi.org/10.1177/00111287231151874
Decety, J., & Jackson, P. L. (2004). The functional architecture of human empathy. Behavioral and cognitive neuroscience reviews, 3(2), 71–100. https://doi.org/10.1177/1534582304267187
Deljoo, B. B. R., Abbas; Farnam, Alireza. (2022). Structural modeling of primary and secondary vulnerability to psychopathy disorder based on brain-behavioral systems in Tabriz medical students. Health image, 13(2), 234–243 (in Persian). https://sid.ir/paper/965756/fa
Dugré, J. R., Giguère, C.-É., & Potvin, S. (2024). The company you keep: the neglected role of affiliating with delinquent friends in the development of the cannabis-violence link. Addictive behaviors, 151, 107939. https://doi.org/10.1016/j.addbeh.2023.107939
Fakharian, Jamileh., Yaghoobi, Abolghasem., Zargham Hajebi, Majid., & Mohagheghi, Hosein. (2020). Predicting Academic Buoyancy based on Family Emotional Climate, Academic Engagement, and Academic Self-Efficacy. Medical journal of Mashhad University of Medical Sciences, 63(2), 2391–2401 (in Persian). https://doi.org/10.22038/mjms.2020.16166
Gauthier, N. Y. (2024). Investigating the Role of Parental Care and Executive Function in the Neurodevelopment of Psychopathy: A Moderated Expression Model of “Successful” Psychopathy. http://hdl.handle.net/10464/18362
Haynie, D. L., & Osgood, D. W. (2005). Reconsidering peers and delinquency: How do peers matter? Social forces, 84(2), 1109–1130. https://doi.org/10.1353/sof.2006.0018
Hosokawa, R., & Katsura, T. (2019). Role of parenting style in children’s behavioral problems through the transition from preschool to elementary school according to gender in Japan. International journal of environmental research and public health, 16(1), 21. https://doi.org/10.3390/ijerph16010021
Hosseinsabet, F. (2023). Comparison of academic buoyancy, family’s emotional climate, and academic motivation between excellent and average students [Research]. Shenakht Journal of Psychology and Psychiatry, 10(4), 55–68. https://doi.org/10.32598/shenakht.10.4.55 (in Persian). https://doi.org/10.32598/shenakht.10.4.55
Kotler, J. S., & McMahon, R. J. (2005). Child psychopathy: Theories, measurement, and relations with the development and persistence of conduct problems. Clinical child and family psychology review, 8, 291–325. https://doi.org/10.1007/s10567-005-8810-5
Levenson, M. R., Kiehl, K. A., & Fitzpatrick, C. M. (1995). Assessing psychopathic attributes in a noninstitutionalized population. Journal of personality and social psychology, 68(1), 151. https://doi.org/10.1037/0022-3514.68.1.151
Li, S., Zhao, X., Zhao, F., Liu, H., & Yu, G. (2023). Childhood maltreatment and adolescent cyberbullying perpetration: Roles of individual relative deprivation and deviant peer affiliation. Children and Youth Services Review, 149, 106957. https://doi.org/10.1016/j.childyouth.2023.106957
Lynam, D. R., Charnigo, R., Moffitt, T. E., Raine, A., Loeber, R., & Stouthamer-Loeber, M. (2009). The stability of psychopathy across adolescence. Development and psychopathology, 21(4), 1133–1153. https://doi.org/10.1017/S0954579409990083
Magarotto Machado, G., Pereira da Silva, M. P., Sellbom, M., Hauck-Filho, N., & de Francisco Carvalho, L. (2024). Validity of the Expanded Levenson Self-Report Psychopathy (E-LSRP) in a Brazilian Sample: Factor Structure, Construct Validity, and Associations with the Brazilian Jeitinho. Deviant behavior, 1–17. https://doi.org/10.1080/01639625.2024.2371584
Marcus, R. F., & Marcus, R. F. (2017). Psychopathy in adolescence. The development of aggression and violence in adolescence, 141–170.
Miklikowska, M., Tilton-Weaver, L., & Burk, W. J. (2022). With a little help from my empathic friends: The role of peers in the development of empathy in adolescence. Developmental psychology, 58(6), 1156. https://doi.org/10.1037/dev0001347
Morris, A. S., Silk, J. S., Steinberg, L., Myers, S. S., & Robinson, L. R. (2007). The role of the family context in the development of emotion regulation. Social Development, 16(2), 361–388. https://doi.org/10.1111/j.1467-9507.2007.00389.x
Murray, J., Shenderovich, Y., Gardner, F., Mikton, C., Derzon, J. H., Liu, J., & Eisner, M. (2018). Risk factors for antisocial behavior in low-and middle-income countries: A systematic review of longitudinal studies. Crime and justice, 47(1), 255–364. https://doi.org/10.1086/696590
Narimani, Mohammad., Fallahi, Vahid., Habibi, Yaser., & Zardi, Bahman. (2017). Assess the psychometric properties of empathy and sympathy questionnaire in students. Journal of school psychology, 6(1), 161–168 (in Persian). https://doi.org/10.22098/jsp.2017.541
Paschall, M. J., Ringwalt, C. L., & Flewelling, R. L. (2003). Effects of parenting, father absence, and affiliation with delinquent peers on delinquent behavior among African-American male adolescents. Adolescence, 38(149), 15. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/12803451
Pireinaladin, Saeed., Mohsenzadeh, Farshad., & Zahrakar, Kianush. (2020). The Role of Parental Monitoring, Self Esteem, and Alexithymia in Prediction of High-Risk Behaviors and Companionship with Delinquent Peers in Single Parent Adolescents. J Police Med, 9(2), 111–118 (in Persian). https://doi.org/10.30505/9.2.111
Porter, S. (1996). Without conscience or without active conscience? The etiology of psychopathy revisited. Aggression and violent behavior, 1(2), 179–189. https://doi.org/10.1016/1359-1789(95)00010-0
Saltoğlu, S., & Uysal Irak, D. (2022). Primary versus secondary psychopathy: Coping styles as a mediator between psychopathy and well-being. Current Psychology, 41(9), 6534–6542. https://doi.org/10.1007/s12144-020-01155-8
Schnettler, B., Miranda-Zapata, E., Orellana, L., Grunert, K. G., Poblete, H., Lobos, G., Adasme-Berríos, C., & Lapo, M. (2022). Work-to-family enrichment and atmosphere of family meals influence satisfaction with food-related life: An actor-partner interdependence approach in dual-earner parents with adolescent children. Food Quality and Preference, 97, 104471. https://doi.org/10.1016/j.foodqual.2021.104471
Selman, R. L. (1980). The growth of interpersonal understanding: Developmental and clinical analyses. Academy Press.
Tamang, S., & Basu, A. (2023). Presence of Different Levels of Empathy and Sympathy in Two Groups of Adolescents from Different Socioeconomic Strata. International Journal of Indian Psychȯlogy, 11(2). https://doi.org/10.25215/1102.268
Van Noorden, T. H., Haselager, G. J., Cillessen, A. H., & Bukowski, W. M. (2015). Empathy and involvement in bullying in children and adolescents: A systematic review. Journal of youth and adolescence, 44, 637–657. https://doi.org/10.1007/s10964-014-0135-6
Viding, E., & McCrory, E. J. (2018). Understanding the development of psychopathy: progress and challenges. Psychological medicine, 48(4), 566–577. https://doi.org/10.1017/S0033291717002847
Vossen, H. G., Piotrowski, J. T., & Valkenburg, P. M. (2015). Development of the adolescent measure of empathy and sympathy (AMES). Personality and Individual Differences, 74, 66–71. https://doi.org/10.1016/j.paid.2014.09.040
Wang, Y., & Meng, W. (2024). Adverse childhood experiences and deviant peer affiliation among Chinese delinquent adolescents: the role of relative deprivation and age. Frontiers in psychology, 15, 1374932. https://doi.org/10.3389/fpsyg.2024.1374932
Zhou, H., Li, Q., Liu, Z., Li, K., Geng, X., & Fang, X. (2024). Family Emotional Expressiveness and Adolescents’ Cyberbullying Bystanders: The Mediating Role of Empathy. Psychology Research and Behavior Management, 2099–2110. https://doi.org/10.2147/PRBM.S447605
[5]. Hosokawa and Katsura
[7]. Levenson self-report psychopathy scale (LSRP)
[10]. adolescent measure of empathy and sympathy
نوع مطالعه:
اصیل |
موضوع مقاله:
روانشناسی اجتماعی دریافت: 1403/9/10 | پذیرش: 1404/6/15 | انتشار: 1404/7/12
ارسال پیام به نویسنده مسئول