مقدمه: معلولیت یا ناتوانی یکی از پدیدههای پیدا و پنهان زندگی امروزه بشر است. پیدا از آن جهت که نرخ افراد دارای معلولیت بسیار بالا و در حال رشد است و پنهان از آن جهت که چندان مورد توجه جریان اصلی جامعه و سیاستگذاران اجتماعی نبوده است. در طول تاریخ بشر برخورد با معلولیت شکلهای متفاوتی به خود گرفته و از برخی جهات انسانیتر و از برخی جهات تبعیضگرایانه بوده است. این مقاله در نظر دارد با رویکرد جامعهشناختی به دادههای موجود در دو سطح جهانی و ملی، پدیده معلولیت را مورد بررسی قرار دهد و به نوعی آن را بهعنوان یک مسئله اجتماعی معرفی کند.
مرور انتقادی منابع: آنچه که امروزه در تحقیقات مختلف مشاهده میشود بهویژه در داخل کشور نوعی رویکرد پزشکی و مدیریتی است که دارای نوعی التقاطگرایی است و به پدیده معلولیت بهعنوان یک مسئله اجتماعی نظر ندارند. اگرچه اغلب آنها خواهان حل یک یا چند مشکل معلولین هستند اما نتوانستهاند وضعیت معلولین و آثار و پیامدهای مترتب بر آن را در درون نظام اجتماعی ترسیم نمایند.
بحث: جمعیت معلولان در سرتاسر جهان رو به افزایش است و بر نیازها و مسائل آنها نیز روز به روز افزوده میشود. جامعه معلولین از حیث دسترسی به فضاهای اجتماعی، آموزش، اشتغال، برابری فرصتها، منابع اقتصادی و بسیاری موارد دیگر در رنج هستند و به کمک و توجه بیشتر مسئولان و سیاستگذاران اجتماعی نیازمندند. این افراد با وجود محدودیتهای مضاعف و متراکم نسبت به دیگر گروهها و اقلیتهای جامعه، در نظام سیاستگذاری و برنامهریزی کمتر لحاظ شدهاند و مسائل آنها به خوبی شناسایی نشده است
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |