مقدمه
طلاق و ازهمپاشیدگی کانون خانواده معضلی اجتماعی است که پیامدهای آن از مشکلات بزرگ جوامع کنونی به شمار میرود. طلاق بهعنوان اجازه قانونی برای جداشدن از یک فرد بهعنوان همسر یا پایان دادن به طور رسمی و قانونی به یک ازدواج تعریف شده است. در این راستا، میزان طلاق در دهههای اخیر در جهان افزایش یافته است و شیوع آن در کشورهای غربی به بیش از 50 درصد میرسد. در ایران، میزان طلاق به سطحی نگرانکننده رسیده است.
طبق آمار سازمان ثبتاحوال کشور، در چهار ماه نخست سال 1402، تعداد ازدواجهای ثبتشده 199 هزار و 724 مورد بوده، درحالیکه تعداد طلاقها به 65 هزار و 354 مورد رسیده است. این آمار نشان میدهد که تقریباً از هر سه ازدواج، یکی به طلاق ختم شده است. بهبیاندیگر، در مقابل هر 100 ازدواج، حدود 32 مورد طلاق رخ داده است (جوانمرد،2024).
بر اساس مطالعات صورت گرفته در خصوص وضعیت طلاق در بین زوجین، زنان معمولاً آسیب زیادی را بهواسطه طلاق تجربه میکنند. در حقیقت، زنان مطلقه غالباً با طیف وسیعی از چالشها ازجمله تنهایی، انزوا، مشکلات مالی و اجتماعی روبهرو میشوند. زنان، غالباً با از دست دادن شبکه حمایتی خود پس از طلاق روبرو میشوند که این امر منجر به احساس تنهایی و انزوا، کاهش درآمد، افزایش هزینهها و یا تقسیم ناعادلانه اموال در زمان طلاق و نگاه کلیشهای به آنان میشود. همچنین عزتنفس زنان را تحتالشعاع قرار داده و روابط اجتماعیشان را مختل میکند. درنهایت همه این عوامل میتواند سطح تابآوری و سازگاری اجتماعی زنان را به شکلی منفی تحتتأثیر قرار دهد(آسنجرانی و همکاران، 2017؛ سگینو و همکاران، 2016).
از مهمترین نشانههای روان سالم و سلامت شخصیت، در افراد سازگاری اجتماعی است.
سازگاری به معنای توانایی فرد در انطباق با تغییرات محیطی و اجتماعی است که منجر به تعادل میان نیازهای فردی و انتظارات محیط میشود. این سازگاری زمانی مطلوب است که فرد بتواند ضمن حفظ هویت شخصی، اهداف خود را در چارچوب اجتماعی و فرهنگی دنبال کند (راثی و پاچائوری، 2018).
سازگاری اجتماعی بهعنوان یکی از ابعاد مهم سازگاری، شامل تعاملات موفق در جامعه، درک نیازهای دیگران و فعالیت درزمینههای اجتماعی است. مطالعات نشان میدهند که طلاق میتواند باعث کاهش سازگاری اجتماعی در زنان شود و احساس ناکارآمدی در مقابله با پیامدهای منفی آن را افزایش دهد (وزتی، 2016).
از سوی دیگر، تابآوری بهعنوان یک عامل حمایتی، توانایی فرد در مقابله با استرسها و بازگشت به تعادل روانی پس از تجربه شرایط دشوار تعریف میشود (والترز، 2015). درزمینه طلاق، تابآوری به زنان کمک میکند تا احساسات منفی خود را مدیریت کرده و زندگی جدیدی با معنا ایجاد کنند (رحمانی و همکاران، 2022).
مطالعات داخلی نشان دادهاند که مددکاری اجتماعی نقش مؤثری در کاهش آسیبهای اجتماعی و افزایش تابآوری افراد دارد. پژوهش عالمی و رسولی (2021) تأکید کرده است که مددکاری اجتماعی با برنامههای پیشگیرانه میتواند به بهبود رفاه فردی و اجتماعی کمک کند. همچنین، بزمی و ملکی (2020) دریافتند که استفاده از مددکاری اجتماعی در برنامهریزیهای حوزه آسیبشناسی اجتماعی، تأثیر چشمگیری در کاهش آسیبهای اجتماعی دارد.
در پژوهشی دیگر، هاشمی نطنزی و قرائت خیابان (2019) اثربخشی مددکاری اجتماعی راهحلمدار را بر تابآوری نوجوانان بررسی کرده و بهبود معناداری را در گروه آزمایش گزارش کردند. همچنین، ترابی مؤمن و همکاران (2017) نشان دادند که مددکاری اجتماعی گروهی میتواند به توانمندسازی روانی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار و بهبود وضعیت زندگی آنها کمک کند.
مطالعات بینالمللی نیز بر اهمیت مددکاری اجتماعی در سلامت روان و تابآوری تأکید دارند. بلند و همکاران (2017) دریافتند که تمرینهای مددکاری اجتماعی در کاهش مشکلات روانی و ارتقای بهداشت روان مؤثر است. ناتمن شوارتز و گریینن نیز نشان دادند که تابآوری بهعنوان عاملی کلیدی در برابر استرس و شرایط بحرانی میتواند از طریق مهارتهای مددکاری اجتماعی تقویت شود. این یافتهها نقش اساسی مددکاری اجتماعی در ارتقای تابآوری و سلامت روان افراد را تأیید میکنند.
درمجموع، مرور پژوهشهای پیشین نشان میدهد که سازگاری اجتماعی و تابآوری نقش مهمی در بهزیستی روانی افراد، بهویژه در گروههای آسیبپذیر مانند زنان مطلقه، سالمندان و بیماران روانی دارند. مطالعات متعددی تأثیر مداخلات مددکاری اجتماعی و آموزش مهارتهای اجتماعی را بر بهبود این متغیرها بررسی کردهاند. بااینحال، پژوهش حاضر تفاوتهایی با تحقیقات پیشین دارد.
درحالیکه بیشتر مطالعات گذشته به بررسی اثرات این مداخله بر گروههای هدف دیگر و با استفاده از روش مداخلهای دیگر پرداختهاند، پژوهش حاضر با بهرهگیری از رویکرد آموزشی-مشاورهای در مددکاری گروهی و پروتکل شناختی رفتاری بِک، به دنبال ارائه راهکاری عملی و هدفمند برای افزایش تابآوری و سازگاری اجتماعی زنان در معرض طلاق است. بنابراین فرضیه اصلی پژوهش بر این اساس استوار است که مداخله مددکاری گروهی با روش آموزشی-مشاورهای بر تابآوری و سازگاری اجتماعی زنان در معرض طلاق اثربخشی دارد.
روش
پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون و با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه زنان متقاضی طلاق مراجعهکننده به کلینیک مددکاری اجتماعی طلوع شهر مشهد در سال 1402 بودند که با روش نمونهگیری هدفمند، تعداد 30 نفر انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند.
ملاکهای ورود به پژوهش در این مطالعه شامل زنان متقاضی دادخواست طلاق، تمایل و رضایت آگاهانه برای شرکت در پژوهش، تکمیل کامل ابزارهای خودگزارشی، دامنه سنی 20 الی 40 سال، داشتن حداقل سواد خواندن و نوشتن برای تکمیل ابزارهای پژوهشی، داشتن هویت مشخص از قبیل آدرس و یا شماره تماس، نداشتن اختلالات پزشکی و یا روانپزشکی که مانع از شرکت در مطالعه شود. ملاکهای خروج از مطالعه نیز شامل وجود نقص در تکمیل ابزارهای خودگزارشی، غیبت بیش از دو جلسه در برنامه مداخلاتی، شرکت در برنامههای روانشناختی دیگر همزمان با مداخله تحقیق حاضر بود. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از:
الف) مقیاس تابآوری دیویدسون و کارنر: این پرسشنامه که بهوسیله کانر و دیویدسون در سال 2003 تدوین و ساخته شد، دارای 25 سؤال است که 5 زیر مقیاس را میسنجد. این زیرمقیاسها شامل تصور از شایستگی فردی (سؤالات 25،24،23،17،16،12،11،10)، تحمل عاطفه (سؤالات 20، 19، 18 ،5،1، 1 ،4 ، 7، 6)، پذیرش مثبت تغییر (سؤالات 8،5،4،2،1 )، کنترل (سؤالات 22،21،13) و تأثیرات معنوی (سؤالات 9،3) است. نحوه جوابدهی به سؤالات پرسشنامه کانر و دیویدسون بهصورت طیف لیکرت 5 درجهای (کاملاً مخالفم-1، مخالفم-2، نظری ندارم-3، موافقم-4، کاملاً موافقم-5) است و دامنه نمرات کل آن بین (0 تا 100) است. یعنی حداقل نمره آن صفر و حداکثر آن صد است. سازندگان ابزار ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه را 89 درصد گزارش کردهاند.
همچنین ضریب پایایی حاصل از روش بازآزمایی در یک فاصله 4 هفتهای 80 درصد گزارش شده است. در پژوهشی که در خارج از کشور انجام شد با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ پایایی 89/0 به دست آمد. در ایران برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد و پایایی 89/0 به دست آمد(میرمهدی و رضاعلی، 2019).
همچنین در دیگر مطالعه داخل کشور پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای زیرمقیاسها و کل ابزار 90/0 گزارش شده است که حاکی از پایایی قابلقبول برای ابزار است(عبدی و همکاران، 2019).
ب) مقیاس سازگاری اجتماعی بل: این مقیاس توسط بل در سال 1961 ساخته شده است و یکی از انواع سازگاریها در میان 5 نوع سازگاری اجتماعی، عاطفی، بهداشتی، خانوادگی و شغلی بوده و دربرگیرنده 32 عبارت است و قابلیت استفاده برای زنان و مردان را دارد.
این پرسشنامه دارای شیوه نمرهگذاری لیکرتی 3 درجهای است و آزمودنیها به هر یک از سؤالات بهصورت بله، خیر، نمیدانم پاسخ میدهند و نمرات هر بعد بین صفر تا سی و دو است. نمره سازگاری هر فرد دربرگیرنده مجموع امتیازهایی است که او از پاسخگویی به تمام سؤالات کسب کرده و نمرات پایینتر در این مقیاس بیانگر سازگاری مناسب و نمرات بالاتر نمایانگر سازگاری نامناسب آزمودنی است.
بل در سال 1962، در مطالعهای ضریب اعتبار این مقیاس را برای سازگاری اجتماعی 88/0، عاطفی 91/0، بهداشتی 81/0، خانوادگی 91/0 و شغلی 94/0 گزارش کرده است. در پژوهش خارج از کشور پایایی پرسشنامه با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 86/0 به دست آمد که نشاندهنده پایایی قابلقبول این ابزار است(گیلاران و همکاران، 2020).
در ایران نیز محققان پایایی این مقیاس را با روش ضریب آلفای کرونباخ 78/0 تا 89/0 گزارش کردند(گل محمدیان و همکاران، 2017).
در ابتدای امر پژوهشگر به اداره بهزیستی و دادگستری شهر مشهد مراجعه و پس از هماهنگی با مسئولان سازمانهای مربوطه برای معرفی به کلینیکهای مددکاری اجتماعی و مراکز مشاورهای که در طرح مداخله طلاق همکاری داشتند معرفینامه دریافت کرد و درنهایت از بین کلینیکها و مراکز مشاورهای به طور قرعهکشی یک مرکز (کلینیک مددکاری اجتماعی طلوع) انتخاب و با مدیریت آن مرکز در خصوص اهداف و شیوه عملکرد کار تحقیقی بحث و گفتگو کرد.
پس از دریافت موافقت آنان و با مطالعه و برگزاری جلسه مددکاری گروهی از بین زنان در معرض طلاق (با داشتن دادخواست طلاق) تعداد 30 نفر بهصورت هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) انتخاب شدند.
در ادامه از هر دو گروه آزمایش و کنترل پیشآزمون به عمل آمد. گروه آزمایش، مداخلات مددکاری گروهی را در طی دو ماه و نیم در 8 جلسه 90 دقیقهای و تواتر هفتهای یک جلسه دریافت کردند، ولی افراد حاضر در گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام آموزشها به گروه آزمایش، پس از دو هفته از همه داوطلبان (گروه آزمایش و کنترل) مجدداً پسآزمون به عمل آمد و درنهایت نتایج موردسنجش قرار گرفت.
محتوای جلسات مداخلات مددکاری گروهی بر اساس پروتکل شناختی-رفتاری بک (2011) که در ایران این پروتکل توسط یحییزاده پیرسرایی و همکاران (2017) و قادری و همکاران (2019) انجامشده، در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1. خلاصه جلسات مداخلات مددکاری گروهی بر اساس پروتکل شناختی-رفتاری

منبع: بک، 2011
درنهایت دادهها با آزمون تحلیل کواریانس و در قالب نرمافزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها
در این بخش به بررسی یافتههای پژوهش پرداخته شده است که در بخش آمار توصیفی متغیرهای جمعیتشناسی، جنسیت جامعه موردتحقیق و سپس نرمالبودن توزیع نمرات از طریق آزمون کولموگروف-اسمیرونف بررسی شده و بهمنظور بررسی رعایت پیشفرض تساوی واریانس متغیرها از آزمون لوین استفاده شده است.
جدول 2: میانگین و انحراف معیار متغیر تابآوری و ابعاد آن و سازگاری و ابعاد آن در پیشآزمون و پسآزمون

نتایج نشان داد که میانگین نمره تابآوری در گروه آزمایش از 57/65 در پیشآزمون به 64/40 در پسآزمون افزایش یافت (6/75 نمره)؛ درحالیکه در گروه کنترل از 56/35 به 54 کاهش یافت (2/35 نمره). تصور از شایستگی فردی در گروه آزمایش 2/65 نمره افزایش داشت، اما در گروه کنترل کاهش یافت. اعتماد به غرایز فردی در گروه آزمایش 0/85 نمره افزایش و در گروه کنترل 0/4 نمره کاهش یافت. پذیرش مثبت تغییر در گروه آزمایش 2/45 نمره افزایش یافت، درحالیکه در گروه کنترل تغییر چندانی نداشت. بعد کنترل در گروه آزمایش 0/5 نمره افزایش و در گروه کنترل 0/4 نمره کاهش نشان داد. تأثیرات معنوی نیز در گروه آزمایش 0/3 نمره افزایش و در گروه کنترل 0/4 نمره کاهش داشت.
درزمینه سازگاری اجتماعی، میانگین نمره گروه آزمایش از 69/62 به 74/45 افزایش یافت (4/83 نمره)، درحالیکه در گروه کنترل از 59/14 به 61/73 رسید (2/59 نمره افزایش). سازگاری عاطفی، سازگاری خانوادگی و سازگاری شغلی در گروه آزمایش افزایش نشان دادند، درحالیکه در گروه کنترل تغییرات کمتری مشاهده شد. این نتایج تأثیر مثبت مداخلات مددکاری گروهی بر تابآوری و سازگاری اجتماعی زنان در معرض طلاق را تأیید میکند.
جدول 3: نتایج تحلیل مانکوا بر میانگین اختلاف نمرات پیش و پسآزمون مؤلفههای تابآوری

همانطور که در جدول (3) ملاحظه میشود سطوح معناداری تمامی آزمونها بیانگر آن هستند که بین دو گروه حداقل ازلحاظ یکی از سطوح تابآوری تفاوت معنادار مشاهده میشود (0/001>P، 6/43=F)؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود. میزان تفاوت یا تأثیر برابر با 0.526 است. بهعبارتدیگر 52.6 درصد تفاوتهای فردی در نمرات مؤلفههای تابآوری گروه آزمایش مربوط به مداخلات مددکاری گروهی است.
جدول 4: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره برای بررسی تأثیر مداخلات مددکاری اجتماعی گروهی بر تابآوری و مؤلفههای آن در زنان در معرض طلاق در مرحله پسآزمون

همانطور که در جدول (4) نشان داده شده است بین دو گروه ازلحاظ معناداری مؤلفههای تابآوری فقط در مؤلفههای تصور از شایستگی فردی، پذیرش مثبت تغییر و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد.
لذا مداخلات مددکاری گروهی توانسته است تصور از شایستگی فردی، پذیرش مثبت و کنترل زنان در معرض طلاق را افزایش دهد. اما روی مؤلفههای اعتماد به غرایز فردی و تأثیرات معنوی تأثیرگذار نبوده است.
جدول 5: نتایج مانکوا بر میانگین اختلاف نمرات پیش و پسآزمون مؤلفههای سازگاری اجتماعی

همانطور که در جدول (5) ملاحظه میشود سطوح معناداری تمامی آزمونها بیانگر آن هستند که بین دو گروه حداقل ازلحاظ یکی از مؤلفههای سازگاری تفاوت معنادار مشاهده میشود (0/001>P، 13/33=F)؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود. میزان تفاوت یا تأثیر برابر با 0/548 است. بهعلاوه دیگر 54/8 درصد تفاوتهای فردی در نمرات مؤلفههای سازگاری گروه آزمایش مربوط به مداخلات مددکاری گروهی است.
جدول 6: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره برای بررسی تأثیر مداخلات مددکاری گروهی بر سازگاری و مؤلفههای آن در زنان در معرض طلاق مرحله پسآزمون

همانطور که در جدول (6) نشان داده شده است بین دو گروه ازلحاظ معناداری مؤلفههای سازگاری در سطح مؤلفههای موردمطالعه تفاوت معنادار وجود دارد. لذا مداخلات مددکاری گروهی توانسته است ابعاد سازگاری زنان در معرض طلاق را افزایش دهد. درنهایت نتایج مداخلات مددکاری گروهی توانسته است ابعاد سازگاری و تابآوری زنان در معرض طلاق را افزایش دهد. بر اساس نتایج بهدستآمده میتوان گفت که فرضیههای 1 و 2 پژوهش تأیید میشوند.
بحث
یافتههای پژوهش نشان داد که مداخلات مددکاری گروهی تأثیر معناداری بر تصور از شایستگی فردی (میانگین گروه آزمایش: 20.98، گروه کنترل: 16.42، F=11.416، P<0.05 ) و پذیرش مثبت تغییر (میانگین گروه آزمایش: 13.891، گروه کنترل: 11.259، F=20.095، P<0.05 ) داشته است، بهطوریکه نمرات این مؤلفهها در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. در مقابل، تأثیر معناداری بر اعتماد به غرایز فردی (F=9.742، P>0.05)، کنترل (مهارگری) (F=1.018، P>0.05 ) و تأثیرات معنوی (F=0.822، P>0.05 ) مشاهده نشد.
این نتایج نشان میدهد که مداخلات مددکاری گروهی برخی ابعاد تابآوری را تقویت کرده، اما در سایر مؤلفهها تغییر معناداری ایجاد نکرده است. این یافتهها با یافتههای پژوهش عالمی و رسولی (2021)، لیاس و همکاران (2018) و بزمی حاجی خواجه لو (2020) همسو بوده است. مداخلات مددکاری گروهی با بهرهگیری از تکنیکهای شناختی-رفتاری موجب افزایش تصور از شایستگی فردی در زنان در معرض طلاق شد. این مداخلات، از طریق شناسایی افکار خودکار منفی و تحریفهای شناختی و جایگزینی آنها با افکار منطقی (جلسات چهارم و پنجم)، به زنان کمک کرد تا درک بهتری از توانمندیهای خود پیدا کنند و اعتماد بیشتری به قابلیتهای فردی خود داشته باشند.
همچنین، آموزش مهارتهای مقابلهای (جلسات ششم و هفتم) باعث شد این زنان به جای انفعال، درماندگی و نشخوار فکری، از راهبردهای مسئلهمدار برای کاهش استرس و حل مشکلات خود استفاده کنند. این روند درنهایت موجب تقویت استحکام شخصی، افزایش تابآوری، کاهش اثرات منفی هیجانات و بهبود سلامت روانی آنان شد.
در مورد اعتماد به غرایز فردی، نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود ندارد (F=9.742، P>0.05). این موضوع ممکن است به بیثباتی عاطفی و روانی زنان در معرض طلاق مربوط باشد، چراکه این زنان معمولاً به دلیل فشارهای عاطفی، توانایی تصمیمگیری قاطع و اعتماد به قضاوتهای شخصی خود را از دست میدهند. شدت هیجانات متناقض، تغییرات ناگهانی در خلقوخو و واکنشهای سریع و تکانشی از ویژگیهای این گروه است که میتواند مانع از افزایش اعتماد آنها به غرایز فردی شود.
از سوی دیگر، پذیرش مثبت تغییر در گروه آزمایش به طور معناداری افزایش یافت (F=20.095، P<0.05) که نشاندهنده تأثیر مثبت مداخلات مددکاری گروهی در افزایش انعطافپذیری شناختی و هیجانی زنان است. این یافته نشان میدهد که افراد تابآور میتوانند از عواطف مثبت برای عبور از شرایط نامطلوب استفاده کنند و پذیرش تغییرات را بهعنوان یک مهارت کلیدی در مواجهه با چالشهای زندگی بیاموزند. در مورد کنترل (مهارگری) و تأثیرات معنوی، نتایج تفاوت معناداری را نشان نداد (F=1.018 و F=0.822، P>0.05). کنترل به توانایی مدیریت شرایط استرسزا و دستیابی به تعادل روانی در برابر مشکلات اشاره دارد.
به نظر میرسد که مدتزمان مداخلات مددکاری گروهی برای ایجاد تغییر در این بعد کافی نبوده است، یا اینکه زنان برای کنترل احساسات خود به تمرینهای مستمر و طولانیتری نیاز دارند. تأثیرات معنوی نیز که میتواند بهعنوان یک سپر حمایتی در برابر استرسهای زندگی عمل کند، احتمالاً به دلیل متغیربودن میزان اعتقادات و باورهای مذهبی و معنوی زنان، تغییر محسوسی را در این دوره تجربه نکرده است. علاوه بر این، یافتهها نشان داد که مداخلات مددکاری گروهی تأثیر معناداری بر ابعاد مختلف سازگاری اجتماعی زنان در معرض طلاق داشته است.
نتایج تحلیل کوواریانس چندراهه نشان داد که سازگاری عاطفی در گروه آزمایش به طور معناداری افزایش یافته است (F=6.38، P<0.05) که نشان میدهد این مداخلات توانستهاند توانایی زنان را در مدیریت احساسات و برقراری روابط عاطفی مؤثر بهبود بخشند. همچنین نظمپذیری ( F=4.91، P<0.05 ) و سازگاری خانوادگی (F=0.017، P<0.05) نیز در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت که بیانگر تأثیر این مداخلات در بهبود روابط خانوادگی و تعادل رفتاری در مواجهه با شرایط استرسزا است. س
ازگاری شغلی (F=0.38، P<0.05 ) و سازگاری اجتماعی (F=4.18،P<0.05 ) نیز به طور معناداری در گروه آزمایش بهبود یافت که نشان میدهد این زنان پس از شرکت در جلسات مددکاری گروهی، توانایی بیشتری در برقراری تعاملات اجتماعی مؤثر، انطباق با شرایط کاری و ایفای نقشهای اجتماعی پیدا کردهاند.
یافتهها این تحقیق با یافتههای افتخاری و همکاران (2021)، کوپر و همکاران (2015) و بهرامی و عادلیان راسی همسو بوده است. در تبیین این فرضیه میتوان بیان کرد که شناخت و استفاده از مداخلات مددکاری گروهی به زنان در معرض طلاق کمک میکند تا با کنترل مناسب استرسهای محیط زندگی خود، از اختلالات روانی پیشگیری کنند. همچنین با کنترل نظمپذیری، سازگاری اجتماعی در زنان در معرض طلاق افزایش مییابد.
افزایش سازگاری در ابعاد مختلف، احساس تسلط بر محیط را به زنان در معرض طلاق میدهد. با آموزش مهارتهای سازگاری، زنان در معرض طلاق از عناصر شناختی-عاطفی و همچنین از تواناییهای خود را رابطه با دیگران آگاه شده و با داشتن تعادل روانی بهتر میتوانند بر مشکلات زندگی فائق آیند. از طرفی دیگر، زنان در معرض طلاق با کسب مهارتهای مددکاری گروهی قادر خواهند بود تا میزان سازگاری بهداشتی خود را با محیط افزایش دهند و احساس ارزشمندی و توانابودن میکنند. هرچه زنان در معرض طلاق تسلط بیشتری بر هیجانات خود داشته باشند مشکلات کمتری در محیط تجربه میکنند، چراکه مهارتهای مربوط به مددکاری گروهی است که فرد با توجه به موقعیت، ارزیابی جدی و دقیق از احساسات خود، به کار میگیرد. این مطالعه دارای محدودیتهایی نیز است.
نتایج پژوهش حاضر مخصوص زنان در معرض طلاق انجام شده است و لذا نتایج این تحقیق را نمیتوان به سایر گروهها تعمیم داد. با توجه به اثربخشی مداخله مددکاری گروهی بر بهبود تابآوری و سازگاری اجتماعی زنان در معرض طلاق، این مداخلات میتواند بهعنوان رویکرد مداخلاتی برای زوجین در کلینیکهای مددکاری اجتماعی و مراکز مشاورهای و روانشناسی مورداستفاده قرار گیرد.
ملاحظات اخلاقی
بر اساس مجموعه قوانین، دستورالعملها و راهنماهای اخلاق در پژوهشهای زیستپزشکی ایران (2012)، ما در این پژوهش به اصول اخلاقی لازم پایبند بودیم. طبق فصل دوم، بند 2.1، رضایت آگاهانه از شرکتکنندگان را دریافت کردیم و آنها را از اهداف، روشها و خطرات پژوهش بهطور کامل آگاه ساختیم.
همچنین مطابق با فصل سوم، بند 3.2، محرمانگی و حریم خصوصی اطلاعات شرکتکنندگان را حفظ کردیم. در فصل چهارم، بند 4.1، طراحی پژوهش بهگونهای بود که هیچ آسیبی به شرکتکنندگان وارد نشد. در فصل پنجم، بند 5.1، رعایت عدالت در انتخاب شرکتکنندگان و توزیع منصفانه خطرات و مزایا را تضمین کردیم. درنهایت، مطابق با فصل ششم، بند 6.1، از گروههای آسیبپذیر (زنان متقاضی طلاق) که گروه هدف این پژوهش بودند حمایت ویژهای به عمل آوردیم.
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در تهیه مقاله به طور برابر مشارکت داشتهاند.
منابع مالی
برای این مقاله از شخص و یا سازمانی حمایت مالی دریافت نشده است.
تعارض منافع
تضاد منافعی بین نویسندگان وجود ندارد.
منابع:
Abdi, F., Banijamli, S., Ahadi, H., & Koushki, s. (2019). Psychometric properties of of Resilience scale (CD-RISC) among women with breast cancer [Research]. Journal of Research in Psychological Health, 13(2), 81-99. https://doi.org/10.52547/rph.13.2.81 (In Persian)
Alemi, N., & Rasooli, S. E. (2021). The role of social work and its impact on society from social harms and solving problems. The 9th National Scientific Research Conference on Psychology and Educational Sciences, https://civilica.com/doc/1249174 (In Persian)
Amani, Z., Zahrakar, K., & Kiamanesh, A. (2019). The Identification of the Consequences of Parents’ Divorce on Children: A Qualitative Study. The Women and Families Cultural-Educational, 14(47),59-81. https://cwfs.ihu.ac.ir/article_204686_346a9e6c01ef3ed544105862bc91e827.pdf (In Persian)
Asanjarani, F., Jazayeri, R., Fatehizade, M., Etemadi, O., & De Mol, J. (2017). Effectiveness of Fisher’s Rebuilding After Divorce Seminar on Post-Divorce Adjustment and Satisfaction with Life in Divorced Women [Research]. Quarterly Journal of Social Work, 6(2), 5-13. http://socialworkmag.ir/article-1-314-en.html (In Persian)
Bazmi, A., & Maleki, A. (2021). The role of social work in reducing social harms (case study of vulnerable groups in Gilan urban society). Journal of Social Geography Research, 9(36), 150-175. http://gilan.jrl.police.ir/article_95727_22758f23b244402858dcdea715c0e210.pdf (In Persian)
Beck, J. S. (2011). Cognitive Behavior Therapy. London: The Guilford Press.
Bland, R., Drake, G., & Drayton, J. (2017). Social work practice in mental health: An introduction. Routledge.
Couper, J., Collins, A., Bloch, S., Street, A., Duchesne, G., Jones, T., &et al.(2015). Cognitive Existential Couple Therapy (CECT) in men and partners facing localised prostate cancer: a randomised controlled trial. BJU Int. 115 Suppl 5:35 –45. https://doi.org/10.1111/bju.12991
Eftekhari Afshar, R., Heidari, H., & Davoodi H. (2022). Effects of Cognitive -Existential Therapy on Individual -Social Adjustment and Resilience in Women Exposed to Divorce, MEJDS, 14(12), 1-6. http://dx.doi.org/10.29252/mejds.0.0.161 (In Persian)
Farid Bahrami, Adelian Rasi, Hamida. (2018). The application of group social work intervention with a duty-oriented model in reducing the tendency to risky behaviors of working children. Social work research journal, fifth year, number 20, summer; 126-83. https://doi.org/10.22054/rjsw.2021.48757.365
Golmohammadian, M., Nazari, H., & Parvaneh, A. (2017). Effectiveness of group logo therapy on death anxiety and social adjustment of elderly men. Aging Psychology, 2(3), 175-167. https://jap.razi.ac.ir/article_615_c0ec96d37651ae20d141fd51d8e8753d.pdf (In Persian)
Guilaran, J., de Terte, I., Kaniasty, K., & Stephens, C. (2020). Social adjustment in New Zealand and Philippine emergency responders: A test of main and moderating effects of received social support. Australasian Journal of Disaster and Trauma Studies, 24(2), 77-88. https://mro.massey.ac.nz/handle/10179/69074
Hashemi Natanzi, F. S., & Gharaat khiaban, M. (2019). Effectiveness of social group work based on solution-focused on adolescents’ resilience. Journal of Social Work Research, 6(19), 131-165. https://doi.org/10.22054/rjsw.2020.51382.396 (In Persian).
Hashemi Nazari, F., & Qiraat Khayban, M. (2019). The effectiveness of group social work with a solution-oriented approach on promoting adolescent resilience, Journal of Social Work, 6(19), 131-165. https://doi.org/10.22054/rjsw.2020.51382.396
Ilias, K., Cornish, K., Kummar, A. S., Park, M. S. A., & Golden, K. J. (2018). Parenting stress and resilience in parents of children with autism spectrum disorder (ASD) in Southeast Asia: A systematic review. Frontiers in psychology, 9, 280. https://doi.org/10.3389/fpsyg.2018.00280
javanmard, k. (2024). Etiology of Divorce Based on the Lived Experience of Divorced Couples (Case Study: Khorramabad City). Journal of Information and Communication Technology, 8(3), 167-194. https://jour.aicti.ir/en/Article/46561/FullText (In Persian)
Mirmahdi, S. R., & Razaali, M. (2019). The Effectiveness of Mindfulness-based Cognitive Therapy on Resilince, Emotion Regulation and Life Expectancy among Women with Diabetes2. Health Psychology, 7(28), 167-183. https://doi.org/10.30473/hpj.2019.40990.4049 (In Persian)
Pyrsrayy, H. Y., Shokri, K., & Rashid, F. (2017). The influence of group social work intervention with cognitive behavioral approach on mental health of divorced women. Quarterly Journal of Social Work, 6(3), 14-21. http://socialworkmag.ir/article-1-192-en.html (In Persian)
Qaderi Bagajan, K., Yousefi, N., Akbari, S., & Sadeghi, R. (2019). Effectiveness of group interpersonal psychotherapy on increasing the resiliency of disabled children’s mothers. Quarterly Journal of Social Work; 8 (3), 12-19. http://socialworkmag.ir/article-1-330-en.html (In Persian)
Rahmani, F., Sohrabi Smrud, F., Asadzadeh, H., & Nasrollahi, B. (2022). Investigating the Effectiveness of Positive Thinking Group Therapy on Alexithymia, Resilience, and Mental Well-Being of Divorced Women [Original Research Article]. Middle Eastern Journal of Disability Studies, 12(0), 163-163. http://jdisabilstud.org/article-1-2175-en.html (In Persian)
Rathi, P., & Pachauri, J. (2018). Problems faced by divorced women in their pre and post-divorce period: A sociological study with reference to District Meerut. Journal of Pharmacognosy and Phytochemistry, 7(1), 207-212. http://www.phytojournal.com/archives/2018/vol7issue1/PartC/6-6-234-823.pdf
Saggino, A., Martino, M., Balsamo, M., Carlucci, L., Ebisch, S., Innamorati, M., Picconi, L., Romanelli, R., Sergi, M. R., & Tommasi, M. (2016). Compatibility quotient, and its relationship with marital satisfaction and personality traits in Italian married couples. Sexual and Relationship Therapy, 31(1), 83-94. https://doi.org/10.1080/14681994.2015.1070952
Torabi Momen, E., Raheb, G., Ali Pour, F., & Biglarian, A. (2017). The Effectiveness of Group Social Work Intervention With Developmental Approach on Psychosocial Empowerment of Female-Headed Households [Original]. Archives of Rehabilitation, 18(3), 242-253. https://doi.org/10.21859/jrehab-1803242 (In Perisan)
Vezzetti, V. C. (2016). New approaches to divorce with children: A problem of public health. Health Psychology Open, 3(2), 2055102916678105. https://doi.org/10.1177/2055102916678105
Walters, P. (2015). The problem of community resilience in two flooded cities: Dhaka 1998 and Brisbane 2011. Habitat International, 50, 51-56. https://doi.org/10.1016/j.habitatint.2015.08.004
Yahyazadeh, H., & Naderi Malek, Z. (2016). The effectiveness of group social work intervention with a cognitive-behavioral approach on resilience: A case study of female-headed households supported by the Imam Khomeini Relief Committee in Qom Province. Journal of Social Work Research, 3(9), 107-139. https://doi.org/10.22054/rjsw.2016.9258