دوره 24، شماره 94 - ( 7-1403 )                   جلد 24 شماره 94 صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Azad Y, Kiani M. (2024). Comparison of parents' parenting styles, self-control and tendency to risky behaviors in delinquent teenagers of correctional center and non-delinquent teenagers. refahj. 24(94), : 5 doi:10.32598/refahj.24.94.4517.1
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4329-fa.html
آزاد یاسین، کیانی مسعود. مقایسه سیستمهای مغزی رفتاری، سرمایه اجتماعی خانواده و کنترل هیجانی در نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار رفاه اجتماعی 1403; 24 (94) 10.32598/refahj.24.94.4517.1

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4329-fa.html


متن کامل [PDF 575 kb]   (247 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1950 مشاهده)
متن کامل:   (67 مشاهده)
مقدمه
یکی از دورههای بسیار حیاتی در روند تکامل و رسش انسان نوجوانی است که همراه با تغییرات گسترده روانشناختی، اجتماعی و فیزیکی است(اسحاقیمقدم و همکاران، 2015). نوجوانی دورانی است که ناسازگاری در رفتار شخص میتواند نمود بسیار واضحی داشته باشد و تمایل به انجامدادن رفتارهای خطرآفرین ازجمله این موارد است (شولتز و همکاران، 2021).
کالهون و همکارانش (2015) در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدند که مشکلات رفتاری در پیوستار سن تقویمی در دوره نوجوانی به حداکثر میزان خود میرسد. همچنین نتایج بررسی دهقانی (2019) در جامعه ایران نشان داد که شیوع مشکلات رفتاری و پرخطر مثل مصرف الکل و مواد مخدر در بین نوجوانان 14 تا 18 ساله است. چیا و همکارانش (2019) این عقیده را داشتند که رفتارهای پرخطر فعالیتهای بالقوه خطرناکی هستند که افراد بهطور ارادی یا بدون اطلاع از پیامدهای نامطلوب احتمالی آن مرتکب میشوند و این رفتارها شامل مصرف مواد و الکل، خشونت و رفتارهای جنسی میشود.
در بین کودکان و نوجوانان پرخاشگری ازجمله مسائلی است که میتواند برای سلامت جسمی و روانشناختی آسیبرسان بوده و سبب نگرانی برای فرد و دیگران شود(حجتی و همکاران، 2022). پرخاشگری مفهومی گسترده است که رفتارهای زیادی را با پیامدهای متفاوت و پیشایندهای متعدد دربردارد و بهعنوان رفتاری توصیف شده که به قصد واردکردن آسیب فیزیکی یا روانی به شخص یا دارایی او انجام میشود(بلیر، 2016).
انجامدادن رفتارهای پرخطر مثل خشونت یا مصرف مواد یکی از دلایل انتقال نوجوانان از محیط خانه به محیطهای مراقبت شبانهروزی (کانون اصلاح و تربیت و زندان) است. کـانون اصلاح و تربیت مرکز نگهداری، اصلاح و تربیت کودکان و نوجوانانی است که به علـت ارتکـاب بزه محکوم شدهاند. پیشگیری رشدمدار یکی از زیرشاخههای پیشگیری اجتماعی بوده که بر کودکان و نوجوانان در معرض خطر تمرکز داشته و با بهرهگیری از اقدامات اصلاحی به دنبال منقطعکردن روند تداومی بزهکاری در نوجوانان است که این جز اقدامات تربیتی در کانون اصلاح و تربیت محسوب میشود، درواقع از جنبههای مهم در رسیدگی به پروندههای اطفال و نوجوانان، مقررات درباره نگهداری آنها در کانون اصلاح و تربیت است(فلاح و حاجی تبار فیروز جائی، 2021).
بر اساس تحقیقات انجامشده، پژوهشگران نوجوانی را دورهای از تحول میدانند که همراه با بالابودن میزان تکانشگری و خشونت مشخص میشود و رفتارهایی که در این دوره بدون تفکر انجام میشوند، بهطور معناداری خشونت و بزهکاری را در نوجوانان پیشبینی میکند(استینبرگ و همکاران، 2015).
دوران بوناویلا و همکاران (2017) در آمریـکا بـا مطالعه 541 نوجوان 13 تا 18 سال مجرم دریافتند کــه میــزان مشــکلات درونیسازی ازجملــه افســردگی و مشــکلات برونیســازی ازجملــه پرخاشــگری و بزهــکاری در ایــن نوجوانــان دو برابــر سـایر نوجوانـان اسـت.
بررسیهای احمدی و همکاران (2013) حاکی از آن بود که عوامل نگهدارنده رفتارهای پرخطر شامل تربیت ضعیف و نظارت ناکارآمد والدین، تضاد و تناقض در انسجامیافتگی خانواده و درزمینه متغیرهای آسیبرسان فردی عواملی مثل هیجانخواهی و خشونت است. از طرفی نتایج مدل پژوهشی با محوریت بررسی اثرات خودتنظیمی و فرآیندهای تکانشی در مصرف الکل در اوایل نوجوانی نشان داد که دستیابی به خودکنترلی در برنامهریزی برای اقدامات متناسب اجتماعی نوجوانان مصرفکننده الکل و به طبع آن کاهش مصرف آنها مؤثر است(اکانر و کلدر، 2015).
از دلایل تأثیرگذار در بین علل متعدد رفتارهای پرخطر نوجوانان، نقش خانواده و سبکهای فرزندپروری والدین است. مطالعات گستردهای به نقش والدین بهعنوان نخستین و بااهمیتترین منبع اجتماعپذیری فرزندان و مدلی برای ارتباطات بعدی فرزندان با همسالان خود اشاره کردند(لاتورکروز2 و همکاران، 2014). مجموعهای از الگوهای ارزشی، عملکرد، شیوهها و رفتارهای غیرکلامی والدین بهعنوان سبک فرزندپروری اطلاق میشود که ماهیت ارتباط کودک و والدین را در موقعیتهای گوناگون مشخص میکند (فونسکا و همکاران، 2020). به عبارتی میتوان گفت که خانواده و سبک فرزندپروری درزمینه رشد روانی- اجتماعی فرزندان نقش بسیار مهمی را ایفا میکند و استفاده از الگوهای آسیبزا در دوران کودکی در بروز یافتن اختلالات رفتاری فوقالعاده تأثیرگذار است(وانگ و همکاران، 2019).
حال سه سبک فرزندپروری منطبق با نظر بامریند3 (به نقل از بانو و همکاران، 2019) قابلتفکیک است که عبارتند از: 1- سبک فرزندپروری مقتدرانه4 (در این شیوه محبت و مهار والدین نسبت به فرزندان زیاد است) 2- سبک فرزندپروری استبدادی5 (والدین مستبد نسبت به فرزندان خود محبت کمتر و مهار و سختگیری زیادتری دارند) 3- سبک فرزندپروری سهلانگارانه6 (والدین سهلگیر نسبت به فرزندان خود کنترل کمتری داشته و محبت بسیار زیادی نسبت به آنها نثار میکنند).
حتی در دوران بلوغ که دوره رشد سریع جسمانی است، خانواده با توجه به ویژگیهای حاکم بر محیط خود، نقشی اساسی در چندین حوزه مختلف شایستگی و سازگاری نوجوان دارد (پرز فوئنتس و همکاران، 2019). مطالعات مختلف به بررسی مقایسهای سبک فرزندپروری و رفتارهای خطرآفرین و بزهکاری نوجوانان پرداختهاند، نتایج حاصلشده پژوهش جیا و همکاران (2014) و رادمهر و حیدریانی (2019) نشان داده که فرزندپروری مقتدرانه والدین در مقایسه با رفتارهای سختگیرانه و استبدادگونه نتایج مخرب کمتری به همراه دارد، فرزندان چنین والدینی در مقایسه با والدین سرزنشگر و منتقد به میزان کمتری مرتکب سوءمصرف مواد شده و مشکلات برونیسازیشده ازجمله پرخاشگری کمتری از خود نشان میدهند.
از طرفی فرزندانی که والدینشان سبک تربیتی سهلانگارانه را برای پرورش آنها انتخاب میکنند، سبب میشوند فرزندان آنها وجود قوانین را یاد نگرفته و درزمینه خودکنترلی نسبت به رفتار و هیجانات خود دچار مشکل میشوند و این امر میتواند به مشکلاتی در گسترش روابط نامناسب با همسالان منجرشده و همچنین به دلیل عدم نظارت صحیح و اهمالکاری، نوجوانان به سمت بزهکاری و خشونت در ارتباط با دیگران میروند. چون تعامل والدین با فرزندان خود بسیار کم بوده و نهتنها محبتی ابراز نمیکند، بلکه رفتاری فاقد کنترل و راهنمایی دارند و این میتواند عامل مهمی در سوقیافتن نوجوان به سمت رفتارهای پرخطر باشد(هاسکینز، 2014).
سبک فرزندپروری که همراه با بیقانونی و آزادی کامل فرزندان باشد با اختلالات برونیسازی شده و سوءرفتار در مدرسه در بین نوجوانان همراه است (دلاتورکروز و همکاران، 2014: هاسکینز، 2014)، همچنین زمانی که فرزندان در خانوادهای بزرگ شوند که سبک فرزندپروری استبدادی حکمفرما باشد و تأکید بر اطاعت بیچونوچرا و احترام بر اقتدار والدین سرلوحه زندگی باشد بهمرور یاد میگیرند که پیرویکردن از دستورات والدینشان نسبت به هر اقدام مستقل دیگر توسط خودشان در اولویت بوده، درنتیجه ممکن است نوجوانان در این وضعیت شورشی شده و بهاحتمالزیاد رفتارهای پرخاشگرانه از خود بروز دهند.
 همچنین پژوهشهایی از قبیل کازدین (2018) حاکی از آن است که کودکان و نوجوانانی که بهوسیله والدین مستبد و سختگیر تربیت شدهاند، امکان بزهکاری بیشتری دارند و به همین خاطر سبک فرزندپروری با شیوع رفتارهای پرخطر در نوجوانان رابطه معناداری دارد.
پژوهشهای مورنو روئیز و همکاران (2018) و وزینا و همکاران (2015) نشان داد که ایجاد الگوی نامناسب تعاملات والدین با فرزندان خود، عدم ثبات در محیط خانواده، عدمحمایت و محبت، استفاده از نظم و انضباط پرخاشگرانه که با سطح پایینی از استدلال و تعامل و سطح بالایی از پرخاشگری فیزیکی، کلامی و عاطفی همراه بوده با بروز رفتار پرخاشگرانه در کودکان و نوجوانان رابطه دارد. نتایج پژوهش رفاهی و طاهری (2019) نشان داد که استفاده از سبک فرزندپروری سهلانگارانه با بروز پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی در فرزندان ارتباط مستقیمی دارد.
مطالعات انجامشده بهوسیله اصغری و مشکانی (2023) حکایت از این دارد که افراد ناسازگار و آسیبرسان، بیشتر به خانوادههایی تعلق دارند که خود آسیبدیده هستند و به همین دلیل سبکهای فرزندپروری نادرستی نظیر سبک استبدادی و سهلانگارانه را در قبال فرزندان خود استفاده میکنند و فرزندان پرورشیافته در چنین محیطی به سبب عدم وجود آرامش روانی و سطح آشفتگی بیشتر، از خود رفتارهای ناسازگار و پرخطر نشان میدهند.
مطالعات انجامشده (شکری و همکاران، 2015) نشان داد که میزان درگیربودن و اطلاع والدین از رفتارهای فرزندان خود در بروز رفتارهای پرخطر بهوسیله آنها نقش تعیینکنندهای دارد و نوجوانانی که رفتارهای پرخطر از قبیل گرایش به خشونت از خود نشان میدهند، والدینی داشته که در نحوه تربیت خود هماهنگی کمتری داشته و از تنبیه بدنی خشونتآمیز استفاده میکنند.
همچنین از دیگر عوامل مهم در مقایسه بین نوجوانان غیربزهکار و بزهکار که میتواند در میزان گرایش به رفتارهای پرخطر آنها مؤثر باشد، میزان خودکنترلی آنهاست. خودکنترلی بیانگر قسمتی از رابطه چالشبرانگیز بین بروز و سرکوب احساس با علائم منفی جسمانی و روانی است، بهنوعی خودکنترلی بهعنوان ظرفیت تغییرپاسخهای افراد بهمنظور قرارگرفتن آنها در قالب ارزشها، هنجارها و اهداف درازمدت است(قربانی و همکاران، 2016).
یک نوجوان با خودکنترلی زمانی را صرف فکرکردن به انتخابها و نتایج احتمالی آنها کرده و سپس بهترین گزینه را انتخاب میکند. حال افرادی که میزان خودکنترلی پایینی دارند، دارای تکانشگری بالایی هستند، همچنین بیشتر در معرض رفتارهای پرخطر قرار دارند و با طیف گستردهای از مشکلات رفتاری و پیامدهای ناگوار ازجمله افت تحصیلی، کیفیت ضعیف ارتباطات اجتماعی و مشارکت در فعالیتهای ضداجتماعی مواجه هستند(پشنگیان، 2023).
چنانچه پژوهش انجامشده اکبرپور و همکاران (2021) در بین نوجوان مقطع متوسطه دوم منطقه 15 تهران نشان داد که میزان خودکنترلی پایین و فقدان تسلط بر هیجانات و رفتارها روی تمایل به اقدامات پرخطری نظیر رانندگی خطرناک و مصرف الکل میتواند تأثیرگذار باشد. نظریه عمومی جرم گاتفردسون و هیرشی (1990) بر این موضوع متمرکز است که پایینبودن میزان خودکنترلی مسبب رفتارهای انحرافی بوده و این افراد از روی انگیزههای آنی و بدون تفکر دست به اقدامات خطرآفرین میزنند، همچنین این افراد فعالیت بدنی را به فعالیتهای ذهنی ترجیح میدهند و ریسکپذیر هستند(عباسی اسفجیر و رحمتی فیروزجاه، 2015).
تحقیقات متعددی در خصوص تأثیر خودکنترلی بر بروز رفتارهای بزهکارانه انجام شده و نتایج گویای این بوده که افرادی که خودکنترلی پایینتری دارند بیشتر مستعد ارتکاب رفتارهای پرخطر هستند(ورا و مون، 2013). بهطور مثال نتایج پژوهش چو و همکاران، 2017؛ بلاچنیو و پرزپیورکا، 2016؛ موسویمقدم و همکاران، 2017 بیانگر این بود که رابطه معناداری بین خودکنترلی و رفتارهای پرخطر ازجمله پرخاشگری وجود دارد.
پروین و علی بابائی (2013) در پژوهش خود نشان دادند که ارتباط بین متغیر خودکنترلی اجتماعی (کنترل اجتماعی) با رفتارهای پرخطر، معکوس و معنادار است. تعدادی دیگر از پژوهشها مثل دوناهیو و همکاران (2014) هم به این موضوع پرداختهاند که خودکنترلی هیجانی پایین یکی از دلایل عمده بروز انواع رفتارهای پرخاشگرانه از سوی افراد است. طبق مطالب مطرحشده میتوان نتیجه گرفت که انتخاب سبک فرزندپروری والدین اعم از مقتدرانه، سهلانگارانه و مستبدانه و خودکنترلی شخص در بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان از قبیل پرخاشگری و مصرف مواد مخدر نقش بسزایی دارند و میتوانند جزء عوامل تأثیرگذاری باشند که زمینهساز آسیبپذیری نوجوانان میشوند، بنابراین شناخت دقیق نسبت به الگوی تربیتی والدین و میزان تسلط شخص بر هیجانات و رفتار خود میتواند در جلوگیری از رفتارهای آسیبرسان سودمند باشد.
حال آنچه در مطالعات قبلی از دید پژوهشگران مغفول مانده و در پژوهش حاضر درصدد تبیین آن هستیم، بررسی مقایسهای سبکهای فرزندپروری، خودکنترلی و رفتارهای پرخطر در نوجوانان عادی و بزهکار و به دنبال آن تبیین رفتارهای پرخطر بهوسیله سبکهای فرزندپروری و خودکنترلی در دو گروه است که در این پژوهش به بررسی این مهم پرداخته شده است، با توجه به مطالب ذکرشده، پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سؤالات است:
1- بین نوجوانان بزهکار و غیربزهکار در سبکهای فرزندپروری والدین آنها تفاوت معناداری وجود دارد؟
2- بین نوجوانان بزهکار و غیربزهکار در گرایش به رفتارهای پرخطر و مؤلفههای آن تفاوت معنادار وجود دارد؟
3- بین نوجوانان بزهکار و غیربزهکار در خودکنترلی و مؤلفههای آن تفاوت معناداری وجود دارد؟
روش
پژوهش حاضر کمی، کاربردی و از نوع پژوهش علی-مقایسهای است و جامعه آماری آن شامل 100 نوجوان بزهکار (حاضر در کانون اصلاح و تربیت دولتآباد اصفهان) و 100 نوجوان غیر بزهکار دانشآموز شهر اصفهان بوده است. در این مطالعه از طرح پسآزمون با دو گروه مطالعه و مقایسه استفاده شد. گروه مطالعه شامل 30 نفر از نوجوانان بزهکار بوده که بهصورت تصادفی از میان 100 مددجو کانون اصلاح و تربیت انتخاب شدند و گروه مقایسه شامل 30 نفر از نوجوانان غیربزهکار بوده که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای در ابتدا از بین تمامی مدارس متوسطه ناحیه 3 اصفهان دو دبیرستان متوسطه اول (جمشید کاشانی) و متوسطه دوم (امام صادق علیه اسلام) بهصورت تصادفی انتخاب شدند. سپس از هر دو مدرسه 2 کلاس انتخابشده و بر طبق فهرست دانشآموزان از کلاسهای مدرسه کاشانی 7 عضو (جمعاً 14 عضو) و از کلاسهای مدرسه امام صادق 8 عضو (جمعاً 16 نفر) وارد پژوهش شدند. همچنین ازنظر سن نوجوانان و تحصیلات والدین با نوجوانان حاضر در گروه مطالعه بهصورت زوجی همتاسازی شدند، سپس پرسشنامهها در اختیار آنها قرار گرفت. درنهایت تحلیل یافتهها در نرمافزار SPSS به روش تحلیل واریانس چندمتغیری انجام شد.
برای رعایت اصول اخلاقی در تحقیق این ملاحظات موردتوجه قرار گرفت: 1- با توجه به اینکه گروه مطالعه پژوهش (نوجوانان کانون اصلاح و تربیت) جزء اقشار حساس و آسیبدیده جامعه بودند، برای انجام پژوهش مجوزهای لازم از دانشگاه کاشان و نهادهایی نظیر اداره زندانهای استان اصفهان کسب شد و سپس اقدام به جمعآوری اطلاعات انجام شد.2- در ابتدای پژوهش نسبت به توضیح صادقانه اهداف تحقیق اقدام کرده و رضایت آگاهانه شرکتکنندگان کسب شد. 3- بهموجب رعایت اصول اخلاق پژوهش در تمام مراحل طیشده، اطلاعات هویتی نوجوانان بزهکار کاملاً محفوظ بوده و اصل رازداری موردتوجه قرار گرفت.
ابزارهای پژوهش بدین شرح بودند:
پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند. پرسشنامه دارای 30 گویه بوده و توسط بامریند در سال 1972 طراحی شد و سه سبک فرزندپروری والدین (مقتدرانه، سهلانگارانه، مستبدانه) را میسنجد. سؤالات سبک سهلانگارانه شامل (1-6-10-13-14-17-19-21-24-28) سبک استبدادی شامل (2-3-7-9-12-16-18-25-26-29) و سبک مقتدرانه شامل (4-5-8-11-15-20-22-23-27-30) بوده و پرسشنامه توسط والدین تکمیل میشود. پاسخها بر اساس مقیاس پنجدرجهای لیکرت از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم، از 0 تا 4 نمرهگذاری میشود. این پرسشنامه توسط اسفندیاری در سال 1383 ترجمه شد. اسفندیاری اعتبار بازآزمایی پرسشنامه را برای سبک سهلانگارانه 69/0، سبک مستبدانه 77/0 و سبک مقتدرانه 73/0 گزارش کرده است.
همچنین مطالعه فراهینی و همکارانش (2014)نشان داد که اعتبار از طریق آزمون آلفای کرونباخ 74/0 برای الگوی اقتدار منطقی، 72/0 برای الگوی استبدادی و 76/0 برای الگوی سهلانگارانه به دست آمد. ضمناً ضریب آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر برای سبک سهلانگارانه 76/0 سبک استبدادی 81/0 و در سبک مقتدرانه 73/0 بود.
پرسشنامه خودکنترلی تانجنی. این پرسشنامه توسط تانجنی و همکاران (2004) در 36 عبارت تهیه شده است. این جملات در یک طیف لیکرت 5 درجهای از (اصلاً شباهت ندارد) تا (شباهت خیلی زیاد) در نظر گرفته شده است که 5 مؤلفه ظرفیت خودنظمدهی (24-22-17-16-15-13-9-8-5-4-2)، کنشهای عمدی (34-33-32-31-25-20-19-14-12-11)، عادات سالم (35-27-26-6-1)، اخلاق کاری (30-29-28-23-3) و قابلیت اعتماد (36-21-18-10-7) را شامل شده که مجموع آنها نمره خودکنترلی را نشان میدهد و هرچقدر نمره بالاتر باشد میزان خودکنترلی در فرد بیشتر است.
در پژوهش تانجنی و همکارانش آلفای کرونباخ فرم 36 مادهای خودکنترلی 89/0 و اعتبار روش بازآزمون هم 89/0 به دست آمد. احمدیجویباری پایایی پرسشنامه را بر مبنای آلفای کرونباخ 91/0 به دست آورد. همچنین آلفای کرونباخ در پژوهش انجامشده برای متغیرهای خودکنترلی برابر با 76/0 بود.
پرسشنامه مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی. این پرسشنامه دارای 38 سؤال بوده و هدف آن سنجش میزان خطرپذیری در نوجوانان از ابعاد مختلف شامل گرایش به مواد مخدر (سؤال 1 تا 8)، گرایش به الکل (سؤال 9 تا 14)، گرایش به سیگار (سؤال 15 تا 19)، گرایش به خشونت (20 تا 24)، گرایش به رابطه و رفتار جنسی (سؤال 25 تا 28)، گرایش به رابطه با جنس مخالف (سؤال 29 تا 32)، گرایش به رانندگی خطرناک (سؤال 33 تا 38) است.
نمرهدهی آن بر اساس طیف لیکرت پنج گزینهای از نمره 1(کاملاً مخالف) تا 5 (کاملاً موافق) است. امتیازات بالاتر نشاندهنده میزان خطرپذیری بالاتر نوجوان خواهد بود و برعکس. پژوهش زاده محمدی و همکارانش (2011) نشان داد که آلفای کرونباخ برای تمام مؤلفههای مقیاس خطرپذیری برابر با 93/0 حاصل شده و برای خردهمقیاسهای آن به ترتیب گرایش به الکل 93/0، گرایش به مواد مخدر 83/0، گرایش به رانندگی خطرناک 88/0، گرایش به سیگار 91/0، گرایش به رابطه پرخطر جنسی 85/0 و گرایش به رفتار خشونتآمیز 77/0 به دست آمد. در این پژوهش آلفای کرونباخ برای تمام مؤلفههای مقیاس خطرپذیری برابر با 80/0 به دست آمد.
یافتهها
پژوهش حاضر شامل دو گروه مقایسه (نوجوانان بهنجار) و مطالعه (نوجوانان بزهکار مددجو کانون اصلاح و تربیت) بوده که در هرکدام از بین 100 نفر، تعداد 30 نفر بهطور تصادفی انتخاب شدند. نوجوانان دو گروه در بازه سنی 14 تا 18 سال قرار داشتند و لازم به ذکر است که در هر دو گروه بیشتر شرکتکنندهها 16 ساله بودند. ازنظر میزان تحصیلات تمامی افراد حاضر در دو مقطع تحصیلی متوسطه اول و دوم بودند، حال در گروه بهنجار 46 درصد (14 نفر) متوسطه اول و 54 درصد (16 نفر) متوسطه دوم بودند و در گروه بزهکار هم 66 درصد (20 نفر) متوسطه اول و 34 درصد (10 نفر) متوسطه دوم بودند. ازنظر بررسی طلاق والدین در گروه بهنجار تمام نوجوانان عدم طلاق والدین را گزارش کردند و در گروه بزهکار 24 درصد (7 نفر) به این سؤال پاسخ مثبت و 76 درصد (23 نفر) پاسخ منفی دادند.
جدول 1: میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش در دو گروه نوجوانان بهنجار و بزهکار
انحراف استاندارد (SD) میانگین (M) شاخص آماری متغیرها
گروه بزهکار گروه غیربزهکار گروه بزهکار گروه غیربزهکار
45/0 43/0 06/2 16/1 سبک سهلانگارانه
51/0 30/0 95/1 89/0 سبک استبدادی
78/0 44/0 64/2 64/2 سبک مقتدرانه
46/1 71/0 93/14 23/19 خودکنترلی
56/0 29/0 89/2 09/4 ظرفیت خودنظمدهی
60/0 29/0 89/2 16/4 کنشهای عمدی
60/0 32/0 91/2 14/4 عادات سالم
40/0 39/0 14/3 68/3 اخلاق کاری
56/0 54/0 05/3 15/3 قابلیت اعتماد
04/3 98/3 75/20 80/14 رفتارهای پرخطر
66/0 62/0 27/3 80/1 گرایش به مواد مخدر
70/0 76/0 14/3 22/2 گرایش به الکل
06/1 66/0 76/2 80/1 گرایش به سیگار
94/0 91/0 18/3 38/2 گرایش به خشونت
17/1 77/0 26/2 16/2 گرایش جنسی
11/1 75/0 60/2 25/2 گرایش به جنس مخالف
93/0 76/0 27/3 15/2 گرایش به رانندگی خطرناک

در جدول 1 میانگین و انحراف استاندارد متغیر سبکهای فرزندپروری، خودکنترلی و مؤلفههای آن و شیوع رفتارهای پرخطر و مؤلفههای آنها در دو گروه نوجوانان غیربزهکار و بزهکار نشان داده شده است. بر اساس مندرجات جدول 1 میانگین سبکهای فرزندپروری و شیوع رفتارهای پرخطر در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت بیشتر از نوجوانان بهنجار و میانگین خودکنترلی در گروه بهنجار بیشتر از گروه بزهکار گزارش شده است.
بررسی مفروضههای تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که فرض نرمالبودن توزیع دادههای سبکهای فرزندپروری، خودکنترلی و شیوع رفتارهای پرخطر و مؤلفههای آنها در هر دو گروه بهوسیله آزمون کولموگروف اسمیرنوف تأیید شد (0.05<P). همچنین مفروضه همگنی واریانسها در دو گروه با آزمون لوین بررسی و فرض صفر تأیید شد (عدم همگنی برای خودکنترلی)(0.05<P)، بنابراین امکان استفاده از تحلیل مذکور وجود داشت.
جدول 2: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری
مقدار احتمال (p) درجه آزادی خطا درجه آزادی اثر F مقادیر آزمونها اثر
000/0 50 5 42/80 88/0 اثر پیلایی گروه
000/0 50 5 42/80 11/0 لامبدای ویلکز
000/0 50 5 42/80 04/8 اثر هتلینگ
000/0 50 5 42/80 04/8 بزرگترین ریشهروی

همانطور که در جدول 2 مشاهده میشود، مقادیر احتمال هر چهار آماره چندمتغیری مربوط کمتر از 0.05 است، بنابراین در کل بین دو گروه نوجوانان بزهکار و غیربزهکار ازنظر دو سبک فرزندپروری، خودکنترلی و رفتارهای پرخطر اختلاف آماری معناداری وجود دارد.
 جدول 3: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری مقایسه سبکهای فرزندپروری نوجوانان بهنجار و بزهکار
مقدار احتمال (p) F میانگین مجذورات درجه آزادی مجموع مجذورات متغیر
0.05> 51/55 41/11 1 41/11 سبک سهلانگارانه
0.05> 35/86 68/15 1 68/15 سبک استبدادی
0.05< 0.000 754/1 1 754/1 سبک مقتدرانه

در جدول 3 قابلمشاهده است که بین سبکهای فرزندپروری سهلگرایانه و استبدادی در نوجوانان بهنجار و بزهکار تفاوت معناداری وجود دارد. به این مفهوم که والدین نوجوانان بزهکار بهطور معناداری بیش از والدین بچههای بهنجار از سبک فرزندپروری سهلگرایانه و استبدادی استفاده کردهاند؛ اما در استفاده از سبک فرزندپروری مقتدرانه در دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
جدول 4: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری برای مقایسه خودکنترلی نوجوانان بهنجار و بزهکار
مقدار احتمال (p) F میانگین مجذورات درجه آزادی مجموع مجذورات متغیر
0.05> 78/103 92/20 1 92/20 خودنظمدهی
0.05> 36/100 15/23 1 15/23 کنش تکانشی
0.05> 11/91 03/22 1 03/22 عادات سالم
0.05> 15/27 32/4 1 32/4 اخلاق کاری
0.05< 39/0 12/0 1 12/0 قابلیت اعتماد
0.05> 04/208 64/272 1 64/272 خودکنترلی

در جدول 4 مشاهده میشود که بین نوجوانان بهنجار و بزهکار ازنظر متغیر خودکنترلی و چهار خردهمقیاس آن یعنی خودنظم دهی، کنشهای تکانشی، عادات سالم و اخلاق کاری تفاوت معناداری وجود دارد. بدینصورت که نوجوانان بهنجار در خردهمقیاسهای یادشده نمرات بالاتری نسبت به نوجوانان بزهکار کسب کردند و فقط خردهمقیاس قابلیت اعتماد عدم تفاوت معنادار را در دو گروه نشان میدهد.

جدول 5: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری مقایسه شیوع رفتارهای پرخطر نوجوانان غیربزهکار و بزهکار
مقدار احتمال (p) F میانگین مجذورات درجه آزادی مجموع مجذورات متغیر
0.05> 19/90 41/34 1 41/34 گرایش به مواد مخدر
0.05> 68/25 63/13 1 63/13 گرایش به الکل
0.05> 12/20 16/15 1 16/15 گرایش به سیگار
0.05> 38/10 10/9 1 10/9 گرایش به خشونت
0.05< 27/0 26/0 1 26/0 گرایش به رابطه و رفتار جنسی
0.05< 95/1 75/1 1 75/1 گرایش به رابطه با جنس مخالف
0.05> 92/30 75/20 1 75/20 گرایش به رانندگی خطرناک
0.05> 44/41 55/523 1 55/523 شیوع رفتارهای پرخطر

همانطور که در جدول 5 مشاهده میشود بین نوجوانان بهنجار و بزهکار ازنظر متغیر شیوع رفتارهای پرخطر و پنج خردهمقیاس آن یعنی گرایش به موادمخدر، گرایش به الکل، گرایش به سیگار، گرایش به خشونت و گرایش به رانندگی خطرناک تفاوت معناداری وجود دارد. بدینصورت که میانگین نمرات در گروه بزهکار به طرز معناداری بیشتر بود و عدم تفاوت معنادار در دو خرده مقیاس گرایش به رفتارجنسی و گرایش به رابطه با جنس مخالف با وجود بالاتربودن نمرات در گروه بزهکار دیده میشود.
بحث
هدف پژوهش حاضر مقایسه سبکهای سهلانگارانه، استبدادی و مقتدرانه فرزندپروری، خودکنترلی و شیوع رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان غیربزهکار و بزهکار (نوجوانان کانون اصلاح و تربیت) بود که یافتههای بهدستآمده بیانگر این بود که سبک سهلانگارانه و استبدادی در والدین نوجوانان بزهکار بیشتر مورداستفاده قرار میگیرد و درباره سبک فرزندپروری مقتدرانه تفاوت معناداری در بین دو گروه مشاهده نشد، بنابراین میتوان این مسئله را استنباط کرد که خانواده نقش انکارناپذیری را در بروز یا پیشگیری از رفتارهای پرخطر نوجوانان نظیر پرخاشگری دارد.
درزمینه استفاده بیشتر والدین نوجوانان بزهکار از سبک سهلانگارانه نتایج با یافتههای پژوهش هاسکینز (2014) و رفاهی و طاهری (2019) همسو بود، نتایج پژوهش هاسکینز (2014) نشان داد که والدین نوجوانان بهوسیله فرزندپروری سهلانگارانه در روش تربیتی خود هیچ محدودیت و قوانینی را به فرزندان خود آموزش نداده که این مورد میتواند سبب مشکلاتی در روابط دوستانه نوجوان با افراد همسنوسال خود شود و همچنین عدم یادگیری قوانین توسط فرزندان به خاطر اهمالکاری پدر و مادر میتواند موجب رفتارهای سوء و پرخاشگری در مدرسه و افت کیفیت تحصیلی آنها شود.
درواقع تبیینهای صورتگرفته بیانگر این است که سهلگیری بیشتر توسط والدین نوجوانان بزهکار میتواند مقدمهای برای شیوع رفتارهای پرخطر نظیر گرایش به مواد و بهخصوص پرخاشگری و بزهکاری باشد. بهعلاوه درباره استفاده از سبک فرزندپروری استبدادی در تربیت نوجوانان، نتایج پژوهشهای دلاتوکروز و همکاران (2014)، اصغری و مشکانی (2023)، کازدین (2018)، شکری (2015)، وزینا و همکاران (2015) و مورنو و همکارانش (2018) با یافتههای تحقیق حاضر همجهت بود. درواقع پژوهشها ذکر میکنند که فرزندپروری مستبدانه سبب میشود تا پیروی از دستورات والدین برای فرزندان نسبت به نظرات خود ارجحیت داشته و این باعث میشود حس مستقلبودن در آنها تضعیفشده و از اثرات آن میتوان به رفتارهای پرخاشگرایانه، بزهکاری، فقدان محبت در برخوردهای اجتماعی آنها اشاره کرد. پژوهش اصغری و مشکانی (2023) در بین دانشآموزان مقطع متوسطه بیانگر این بود که وجود جو عاطفی آسیبزننده و فرزندپروری ناکارآمد والدین با تمایل نوجوانان به نشان دادن رفتارهای پرخطر ارتباط مستقیم دارد.
همچنین نتایج بررسی مورنو و همکارانش (2018) در میان دانشآموزان 12 تا 18 ساله نشان داد که سبک فرزندپروری مستبدانه والدین میتواند یکی از عوامل مهم گرایش دانشآموزان برای بروزدادن اقدامات پرخطر و خشونتآمیز باشد. درزمینه عدم تفاوت معنادار برای استفاده از سبک فرزندپروری مقتدرانه در بین والدین نوجوانان عادی و بزهکار یافتههای پژوهش با تحقیقات صورتگرفته جیا و همکاران (2014) و رادمهر و حیدریانی (2019) همسو نبود. نتایج این دو پژوهش مطرحشده نشان داد که بهرهبردن والدین از سبک فرزندپروری مقتدرانه در کاهش میزان اقدامات پرخطر و بزهکاری فرزندان آنها مؤثر است.
درواقع آموزشهای مناسب به نوجوانان از قبیل روابط بین فردی صحیح، مهارت جرئتورزی، کنترل خشم، از عواملی هستند که سبب میشوند میزان پرخاشگری و بزهکاری در آنها کاهش پیدا کند. همچنین یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که بین دو گروه نوجوانان ازنظر میزان خودکنترلی و چهار مؤلفه آن یعنی ظرفیت خودنظمدهی، کنشهای تکانشی/عمدی، اخلاق کاری و عادات سالم تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین معنی که خودکنترلی در گروه نوجوانان بزهکار پایینتر از گروه دیگر است و این میتواند زمینه را برای رفتارهای پرخطر و بزهکاری در نوجوانان فراهم کند.
حال میتوان اشاره کرد که یافتهها با نتایج پژوهشهای مک مولن 1999؛ به نقل از عباسی اسفجیر و همکاران (2015)، ورا و مون (2013)، چو و همکاران (2017)، بلاچنیو و پرزپیورکا (2016)، پروین و علی بابایی (2013)، دوناهیو و همکاران (2013)، موسویمقدم و همکاران (2017) و اکبرپور و همکارانش (2021) همسو است. در تحقیق ورا و مون (2013) به این موضوع اشاره شده است که خودکنترلی پایین و عدم تسلط داشتن بر رفتارهای خود در بین دانشآموزان میتواند منجر به انجامدادن اقدامات خطرآفرین شود. همچنین پژوهش اکبرپور و همکاران او (2021) در میان نوجوانان مقطع متوسطه دوم بیانگر این بود که عدم خودکنترلی بر رفتار و هیجانات خود در نشاندادن رفتارهای پرخطر نظیر مصرف مواد مؤثر است.
درزمینه مقایسه بین گروه بزهکار و غیربزهکار ازنظر شیوع رفتارهای پرخطر بررسیها نشان داد که دو گروه در 5 خرده مقیاس گرایش به مواد مخدر، الکل، سیگار، رفتار خشونتآمیز و رانندگی خطرناک با یکدیگر تفاوت معناداری دارند که یافته حاصلشده با نتایج پژوهش اکانر و همکاران (2015) و احمدی و همکارانش (2013) همسو است.
همچنین این مسئله قابلتوجه است که طبق نتایج بهدستآمده بین دو گروه ازنظر گرایش به رفتارهای جنسی و گرایش به رابطه داشتن با جنس مخالف تفاوت معناداری وجود ندارد که این میتواند حکایت از این داشته باشد که حضور در مقطع نوجوانی و بهتبع آن تأثیرگذاری بالای غریزه جنسی در روابط نوجوانان و همچنین تغییرات فرهنگی و اجتماعی شکلگرفته در جوامع سبب شده تا میل به داشتن رابطه با جنس مخالف و رابطه جنسی در جوانان غیربزهکار هم مشاهده شود. بهصورت کلی و بر اساس نتایج بهدستآمده در این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که خانواده و سبک فرزندپروری والدین در بروز یا پیشگیری از رفتارهای پرخطر نوجوانان تأثیر بسیاری دارد، درواقع سهلگیری در تربیت فرزندان و از طرف دیگر برخورد سخت و مستبدگونه با فرزندان میتواند به بزهکاری آنها منجر شود و طبیعتاً برخوردار بودن از آموزشهای مناسب در حوزه فرزندپروری برای والدین میتواند در نحوه تربیت آنها بسیار کمککننده باشد.
مورد دیگر اینکه خودکنترلی در گروه نوجوانان بزهکار بسیار پایینتر از گروه دیگر به دست آمد پس میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که نوجوانان بزهکار به دلیل اینکه در کنترل و ابراز درست و منطقی هیجانات خود دچار مشکل هستند و بهکرات دست به اقدامات تکانشگرایانه میزنند که هیچگونه تفکر منطقی همراه آن نیست، میتواند زمینهساز رفتارهای مخرب و پرخاشگرایانه در این گروه باشد و این لزوم استفاده از آموزشهای مفید برای افزایش خودکنترلی در نوجوانان بزهکار را نشان میدهد.
محدودیتهای پژوهش
1- ازآنجاکه تحقیق حاضر صرفاً در بین نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت استان اصفهان و همچنین نوجوانان بهنجار استان انجام شده است، طبیعتاً درزمینه تعمیمپذیر بودن یافتههای پژوهش باید احتیاط لازم انجام شود.
2- همچنین توجه به بافت فرهنگی و اعتقادی و جامعه سنتی محدود پژوهش هم از عوامل دیگری است که باید در تعمیمدهی موردتوجه قرار گیرد.
پیشنهادها
 طبق نتایج پژوهش میتوان به این نکته اشاره کرد که؛
1- حضور در محیطهایی مثل کانون اصلاح و تربیت و ارائه برنامههای آموزشی و تربیتی مناسب برای نوجوانان درزمینه تنظیم هیجانات در قالب دورههای فردی و گروهی یکی از اقداماتی است که میتواند تأثیر بسزایی در افزایش میزان خودکنترلی نوجوانان داشته باشد.
2- همچنین برگزاری جلسه مشاوره فردی و گروهی برای والدین این افراد و آموزش به آنها برای یادگیری نحوه صحیح فرزندپروری و کسب مهارتهایی درزمینه تنظیم هیجان میتواند از اقدامات مؤثری باشد که باعث میشود والدین بتوانند ارتباط بهتر و با کیفیت بالاتری با فرزندان خود داشته باشند.
قدردانی
از تمام مسئولان دانشکده علوم انسانی دانشگاه کاشان و همچنین از استاد راهنمای پژوهش جناب دکتر مسعود کیانی و کادر آموزش کانون اصلاح و تربیت دولتآباد اصفهان بهخصوص آقای دکتر عظیمی که در برقراری ارتباط با نوجوانان کانون و تکمیل پرسشنامهها یاریرسان اینجانب بودند کمال تشکر را داشته و امید دارم پژوهشهای بیشتر بتواند زمینهساز اقدامات سازنده برای بهبود کیفیت زندگی نوجوانان بزهکار باشد.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان این مقاله نقش یکسانی در طراحی، بیان مسئله، گردآوری دادهها و تحلیل آنها ایفا کردند.
منابع مالی
برای انتشار این مقاله هیچگونه حمایت مالی مستقیم یا غیرمستقیم از هیچ سازمانی دریافت نشده است.
تعارض منافع
بنا بر اظهار نویسندگان، این مقاله هیچگونه تعارض منافعی ندارد.
پیروی از اخلاق تحقیق
در مقاله حاضر تمام حقوق مربوط به اخلاق تحقیق رعایت شده است

منابع

Alamikhah, M., Farid Hosseini, F., Rajai, A., Rasouli, M., & kordi, H. (2013). Comparison of brain behavioral systems between methamphetamine dependent and normal people; based on Gray’s revised reinforcement sensitivity theory. Principles of mental health, 15(1), 17-26. Comparison of brain behavioral systems between methamphetamine dependent and normal people; based on Grays revised reinforcement sensitivity theory. (In Persian)
Aliverdinia, A., Sharepour, M., & Varmazyar, M. (2008). Family's social capital and delinquency. Women's research, 6(2), 107-132. https://www.sid.ir/paper/55328/en. (In Persian)
Alvarez, E. C., Kawachi, I., & Romani, J. R. (2017). Family social capital and health–a systematic review and redirection. Sociology of health & illness, 39(1), 5-29. Family social capital and health–a systematic review and redirection.
Amiri, M., & Mousazadeh, T. (2015). Comparison of Brain-Behavioral Systems in Normal and Delinquent Adolescents. Journal of Health, 6(1), 19-29. Comparison of brain-behavioral systems in normal and delinquent adolescents. (In Persian)
Arjmand, P. (2018). Investigating the factors of occurrence of criminal behavior and delinquency among teenagers of Arsanjan city. Master's thesis. Islamic Azad University, Arsanjan branch.(In Persian)
Badri, R., Birami, M., Vahedi, S. and Ainipour, J. (2014). The relationship between emotional control and procrastination of secondary school students. New Psychological Research Quarterly, No. 37. The relationship between emotional control and procrastination of secondary school students. (In Persian)
Balconi, M., Falbo, L., & Brambilla, E. (2009). BIS/BAS responses to emotional cues: Self report, autonomic measure and alpha band modulation. Personality and Individual Differences, 47(8), 858-863. BIS/BAS responses to emotional cues: Self-report, autonomic measure, and alpha band modulation.
Carrard, I., Crépin, C., Ceschi, G., Golay, A., & Van der Linden, M. (2012). Relations between pure dietary and dietary-negative affect subtypes and impulsivity and reinforcement sensitivity in binge eating individuals. Eating behaviors, 13(1), 13-19. Relations between pure dietary and dietary-negative affect subtypes and impulsivity and reinforcement sensitivity in binge eating individuals.
 Delavar, A. (2011). Theoretical and practical foundations of research in humanities and social sciences. Tehran: Rushd Publications. (In Persian)
Dori Bejestani, P. (2012). Effects of family social capital on smoking tendency among young people. Master's thesis. Mazandaran University. https://www.sid.ir/paper/367536/en. (In Persian)
Erdle, S., & Rushton, J. P. (2010). The general factor of personality, BIS–BAS, expectancies of reward and punishment, self-esteem, and positive and negative affect. Personality and Individual Differences, 48(6), 762-766. The general factor of personality, BIS–BAS, expectancies of reward and punishment, self-esteem, and positive and negative affect.
Emadi, A. (2018). The effect of family social capital on juvenile delinquency in Sari city. Master's thesis. Green Institute of Higher Education. (In Persian)
Eslami, N. (2012). Comparison of Gray's brain-behavioral systems and defense mechanisms in violent and normal prison criminals. Master's thesis. Al-Zahra University. (In Persian)
Hasani, J., & Shahgholiyan, M. (2014). Emotional expressiveness, emotional control, and ambivalence over emotional expressiveness in runaway and normal girls. Counseling Culture and Psycotherapy, 5(17), 117-134. Emotional expressiveness, emotional control, and ambivalence over emotional expressiveness in runaway and normal girls. (In persian)
Heydaranjad, A., Ghanbari, Q. and Safipour, M. (2014). Investigating the relationship between family social capital and juvenile delinquency (case study: Zahedan city). Policewoman, No. 22, 52-61.https://www.magiran.com/paper/1462137/the-investigation-of-relationship-between-family-social-capital-and-teenager-s-delinquency-case-study-zahedan?lang=en. (In Persian)
Hoffman, J. P., Thorpe, J. D., & Dufur, M. J. (2020). Family social capital and delinquent behavior in the United Kingdom. social sciences, 9(10), 178. Family social capital and delinquent behavior in the United Kingdom.
Jackson, C. J. (2009). Jackson-5 scales of revised Reinforcement Sensitivity Theory (r-RST) and their application to dysfunctional real world outcomes. Journal of Research in Personality, 43(4), 556-569. Jackson-5 scales of revised reinforcement sensitivity theory (r-RST) and their application to dysfunctional real-world outcomes.
Jeddi Baghche Mishe, M. (2016). Comparison of brain-behavioral systems and personality traits in criminals and normal people. Master's thesis. Tabriz University. (In persian)
Kamrani Fakour, S., & Rasulzadeh Tabatabai, K. (2013). Comparison of brain-behavioral systems of runaway and normal girls. Educational Research Quarterly, 31(32), 27-32. http://www.resiliency.ir/wpcontent/uploads/.pdf. (In Persian)
Kim-Spoon, J., Deater-Deckard, K., Holmes, C., Lee, J., Chiu, P., & King-Casas, B. (2016). Behavioral and neural inhibitory control moderates the effects of reward sensitivity on adolescent substance use. Neuropsychologia, 91, 318-326. Behavioral and neural inhibitory control moderates the effects of reward sensitivity on adolescent substance use.
Levita, L., Bois, C., Healey, A., Smyllie, E., Papakonstantinou, E., Hartley, T., & Lever, C. (2014). The Behavioural Inhibition System, anxiety and hippocampal volume in a non-clinical population. Biology of mood & anxiety disorders, 4(1), 1-10. The behavioral inhibition system, anxiety, and hippocampal volume in a non-clinical population.
Maleki Gamchi, A., & Khademi, A. (2014). Comparison of Brain-Behavioral Systems (BAS/BIS) in Drug-Dependent and Normal Individuals. Journal of Police Medicine, 3(2), 67-76. Comparison of brain-behavioral systems (BAS/BIS) in drug-dependent and normal individuals. (In Persian)
Marraccini, M. E., Brick, L. A., Weyandt, L. L., Francis, A., Clarkin, C., & Fang, Y. (2019). Effects of self-injurious thoughts and behaviors and sexual risk-taking behaviors through emotional control. Journal of affective disorders249, 183-191. Effects of self-injurious thoughts and behaviors and sexual risk-taking behaviors through emotional control.
Moradi, A. A., Hoshyar, S., & Modarres Gharavi, M. (2012). Brain, behavior, and mental health in substance dependent individuals in comparison to healthy controls. Journal of fundamentals of mental health, 13(4), 304-313. Brain, behavior, and mental health in substance-dependent individuals in comparison to healthy controls. (In Persian)
Rafiinia, P. (2002). The relationship between emotion expression styles and general health in students. Master's thesis. Tarbiat Modares University. (In Persian)
Roger, D., & Najarian, B. (1989). The construction and validation of a new scale for measuring emotion control. Personality and Individual Differences, 10(8), 845-853. The construction and validation of a new scale for measuring emotion control.
Salimi, A., & Davari, M. (2006). Sociology of deviancy. Qom: University and District Research Institute. (In Persian)
Shek, D. T., & Zhu, X. (2019). Paternal and maternal influence on delinquency among early adolescents in Hong Kong. International journal of environmental research and public health, 16(8):1338. Paternal and maternal influence on delinquency among early adolescents in Hong Kong.
Tajikzadeh, F., & Sadeghi, R. (2014). The study of emotional control styles as predictor aggression in girl students. Women and society scientific-research quarterly, 4(4). https://jzvj.marvdasht.iau.ir/article_378.html?lang=en. (In Persian)
Tapper, K., Baker, L., Jiga-Boy, G., Haddock, G., & Maio, G. R. (2015). Sensitivity to reward and punishment: Associations with diet, alcohol consumption, and smoking. Personality and Individual Differences, 72, 79-84. Sensitivity to reward and punishment: Associations with diet, alcohol consumption, and smoking.
 Yusuf, S. A., Daud, M. N., & Arshat, Z. (2021). Perception on The Role of Parenting Style on Juvenile Delinquency among Adolescents in The Government Remand Homes, Lagos State Nigeria. International Journal of Academic Research in Business and Social Sciences, 11(6), 1425-1441. Perception on the role of parenting style on juvenile delinquency among adolescents in the government remand homes, Lagos State, Nigeria.

 
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: آسیبهای اجتماعی
دریافت: 1403/1/20 | پذیرش: 1403/5/1 | انتشار: 1403/7/14

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb