جدول 1- مشخصات زنان مشارکتکننده
ردیف |
نام مستعار |
سن |
تحصیلات |
شغل |
1 |
فرحناز |
38 |
دیپلم |
خدماتی |
2 |
فرنوش |
43 |
لیسانس |
آرایشگر |
3 |
نسترن |
40 |
دکتری |
مدرس دانشگاه |
4 |
ندا |
21 |
دیپلم |
کافهدار |
5 |
سمانه |
43 |
دکتری |
وکیل |
6 |
سمیرا |
27 |
لیسانس |
کتابفروش |
7 |
زهرا |
30 |
فوقلیسانس |
مشاور |
8 |
سیما |
42 |
دیپلم |
خانهدار |
9 |
شهین |
39 |
لیسانس |
می کاپ |
10 |
مریم |
35 |
لیسانس |
زیبایی |
11 |
سحر |
26 |
فوقلیسانس |
بلاگر |
12 |
سعیده |
28 |
فوقلیسانس |
مربی باشگاه |
13 |
نادیا |
36 |
لیسانس |
مربی باشگاه |
14 |
وحیده |
42 |
دیپلم |
آرایشگر |
15 |
سیمین |
38 |
لیسانس |
بازاری |
16 |
مینا |
46 |
لیسانس |
حسابدار |
17 |
لیلا |
44 |
لیسانس |
فروشنده |
18 |
مونا |
33 |
لیسانس |
شینیون کار |
19 |
بهاره |
30 |
لیسانس |
می کاپ آرتیست |
20 |
زهره |
45 |
زیر دیپلم |
نظافت منازل- خدماتی |
21 |
شیما |
37 |
لیسانس |
حسابدار |
22 |
دنیا |
34 |
لیسانس |
مشاور |
23 |
سارا |
25 |
لیسانس |
پتروشیمی |
24 |
سهیلا |
30 |
لیسانس |
لیدر طبیعتگردی |
25 |
شهلا |
32 |
لیسانس |
مامائی |
26 |
زهرا |
38 |
لیسانس |
کارمند |
27 |
نگین |
42 |
دکتری |
موسسه پژوهشی |
28 |
ترنم |
23 |
لیسانس |
بیکار |
29 |
آزیتا |
27 |
لیسانس |
تریدر |
30 |
گندم |
31 |
دانشجوی دکتری |
پژوهشگر |
31 |
نسرین |
33 |
لیسانس |
ابرو و مژه |
32 |
آنیتا |
32 |
فوقلیسانس |
معلم |
33 |
سودابه |
43 |
دکتری |
مدیر اداری |
34 |
نسیم |
35 |
دیپلم |
فروشنده لباس |
35 |
غزاله |
34 |
لیسانس |
بلاگر |
36 |
هنگامه |
33 |
لیسانس |
گرافیست |
37 |
حورا |
40 |
دکتری |
چشمپزشک |
38 |
مژگان |
26 |
لیسانس |
فروشنده آنلاین |
39 |
ساناز |
30 |
لیسانس |
سرمایهگذار |
برای افزایش اعتبار یافتهها، ارتباط نزدیک و توام با اعتماد با مشارکتکنندگان ایجاد و در طول بیش از 8 ماه گردآوری داده، این ارتباط حفظ شد.
کنترل توسط اعضا (دیپوی و گیتلین، 2005) در سرتاسر فرایند گردآوری دادهها برای ارزیابی درستی مشاهدات و تفاسیر پژوهشگر، به کار گرفته شد. مفاهیم برساخته و نتایج پژوهش بهطور مرتب در فرایند کار و بعد از اتمام تحلیل دادهها با مشارکتکنندگان در میان گذاشته شد. پژوهشگران در این مطالعه با مقایسههای مداوم صحبتهای مشارکتکنندگان در کنار توجه به بازخورد آنان از تحلیلها، تلاش کردند به سطح مناسبی از اطمینان در پژوهش دست یابند. همچنین بخش زیادی از مصاحبهها (با رضایت کامل مشارکتکنندگان) ضبط شد و بخش دیگر با توجه به نظر مشارکتکنندگان مبنی بر عدم رضایت ضبط صدا، بهصورت همزمان در حین مصاحبه یادداشت شد.
از نظر رعایت ملاحظات اخلاقی، پیش از شروع مصاحبه، رضایت مشارکتکنندگان جلب شد. همچنین با توضیح هدف، موضوع و شیوه پژوهش، مصاحبهشوندگان با روند کار آشنا شدند تا در صورت تمایل نداشتن به شرکت در مصاحبه قدرت اختیار و انتخاب کافی به آنان داده شود. حفاظت از اطلاعات شخصی و خصوصی افراد بُعدی بسیار مهم در کار پژوهشی است؛ به همین دلیل پژوهشگر با رضایت کامل و با اجازه هر فرد شرکتکننده در پژوهش به ضبط، یادداشت و استفاده از دادهها اقدام کرد و به افراد اطمینان داده شد که اطلاعات بهطور محرمانه محافظت خواهند شد. ازجمله این اقدامات که برای جلوگیری از فاششدن هویت واقعی مشارکتکنندگان بهکاربرده شد، استفاده از اسامی مستعار در ثبت اطلاعات آنان بود.
یافتهها
دادهها با استفاده از روش کدگذاری نظری تحلیل شدند. در کدگذاری، 155 کدباز، 33 مقوله فرعی و 7 مقوله اصلی و یک مقوله هسته استخراج شدند. در مرحله کدگذاری محوری، روابط بین این مفاهیم و مقولات بررسی و مقولات و مفاهیم تلفیقپذیر در یکدیگر ادغام شدند؛ درنهایت، در مرحله کدگذاری گزینشی مقوله نهایی و هسته شکل گرفت. مفاهیم و مقولات جدول (2) نمایی از شرایط، استراتژیها و پیامدهای طلاق را برای زنان در شهر تهران نشان میدهد. مقوله نهایی حاصل از بررسیها «از تجربه مشقت تا فردیتیافتگی مدرن» است. این مقوله روایتگر تنوع و تضاد تجربه زندگی پس از طلاق زنان در شهر تهران است. تجربه همزمان سختیها طلاق، مشقتهای متنوع (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فردی) تا رشد انگیزههای فردی، شغلی، تنوع در روابط و ...، جهانی متناقضگونه از زندگی پس از طلاق زنان را به نمایش گذاشته است. در ادامه دادهها بر مبنای اظهارات مشارکتکنندگان و دریافت و تحلیل پژوهشگران را روایت میکنیم.
جدول شماره (1): کدگذاری باز، محوری و گزینشی
کدهای باز |
مقولات فرعی |
مقولات اصلی |
پافشاری فرزندان بر جدایی مادر از پدر، فرسایشیشدن اختلافات زناشویی و آرزوی فرزندان بر طلاق، طلاق والدین: راه رسیدن به آرامش فرزندان، تمایل و رضایت فرزندان از جدایی، ناتوانایی زنان در تأمین مخارج، عقبماندگی تحصیلی ناشی از ناتوانی در پرداخت شهریهها و هزینهها، هزینههای بالای فرزندان بر دوش مادران مطلقه، پرداخت ناکافی هزینههای فرزندان توسط مردان، افت تحصیلی ناشی از فقر مالی زنان، تجربه فقر پس از طلاق، احساس استرس و اضطراب فرزندان، ناشی از تمکننداشتن مالی مادر |
درخواست فرزندان بر جدایی |
زندگی فرزندان طلاق: دوگانه پیروزی و شکست |
پیگرفتن تمایلات شغلی، از بیکاری درآمدن، کار بیرون خانه انجامدادن، هویت شغلی پیدا کردن، امکان تحصیل پیدا کردن، به دنبال آرزوهای شغلی و درسی رفتن، موفقیت شغلی به دست آوردن، شاغلشدن، استفاده از درآمد بهصورت شخصی، صرفکردن درآمد برای خود، هویت تحصیلی پیدا کردن، پیشرفت شغلی، به دنبال آمال شخصی رفتن، به دنبال احیا دوستیهای قبل از تأهل، بازگشت اعتمادبهنفس به زنان، به دنبال علائق فردی رفتن، نداشتن آقابالاسر تحمیلگر، آزادی در پوشش، امکان هزینهکرد شخصی درآمد، آزادی در نوع سبک زندگی، |
امکان شغل و تحصیل پیدا کردن |
رسیدن به فردیت فراموششده |
تجربه شرکت در مهمانیهای مختلط، مصرف مشروبات الکلی، مصرف ماری جووانا، شروع مصرف سیگار، مسافرتهای دستهجمعی، دوستیهای متنوع با جنس مخالف، تجربه تنوع در روابط غیراخلاقی، تجربه تنوع در لذتگرایی، بدون مرز دانستن لذتگرایی پس از طلاق، کافهنشینی، طبیعتگردیهای مختلط، مهمانی در باغها، آزادی در روابط با جنس مخالف؛ تجربه نداشتن محدودیت در دوستیهای مختلف، تجربه تنوع در رابطه با دیگران، ابراز رضایت از ارتباطهای متنوع، کسب آزادی در امکان برقراری در روابط جدید |
تجربه فراغتهای مدرن |
مِیل و تجربه صُور لذتهای طغیانگر |
احساس ناخوشایند در بازگشت به خانه پدری، احساس اضافه بودن، عدم استقبال گرم والدین از زنان فرزند مطلقه، گذشت زمان و احساس سربار بودن برای خانواده، طرد پنهان دختر از منزل، تمایلنداشتن زنان مطلقه در بازگشت به خانه پدری، نداشتن تفاهم اخلاقی با والدین، نپذیرفتن فرهنگ والدین توسط زنان مطلقه، اختلافنظرهای متعدد با پدر و مادر در نوع سبک زندگی، مناقشه با پدر به دلیل تغییرات سبک زندگی زنان مطلقه، محدودیت شدید توسط والدین، نظارت زیاد پدر بر دختر مطلقه، حساسیت بیشتر والدین، بدبینبودن به برخی رفتارهای فرزند طلاقگرفته، آرزوی مستقلشدن و زندگی در خانه مجزا از خانه پدری، راحتنبودن زنان مطلقه از زندگی در خانه پدری |
چالشهای جدید با والدین ناشی از زندگی در خانه پدر |
تجربه ناخوشایند بازگشت به خانه پدری |
صفرشدن، افتادن در پرتگاه نداری، بیپولی و کاهش قدرت خرید، اجارهنشین شدن، ناتوانی در تأمین مخارج فرزند، افتادن در دام فقر اقتصادی، بازگشت به خانه پدری به دلیل عدم استقلال مالی، سختی کشیدن فرزندان به دلیل نبود حمایت مالی پدر بعد از طلاق، مشکلات مالی شدید پیداکردن، کمبودهای اقتصادی ناشی از طلاق |
عقبماندگیهای اقتصادی |
چالشهای اقتصادی |
ابزار لذت دیدن زنان مطلقه، توجههای جنسی زده، نگاه سوءاستفادهگرایانه به زنان مطلقه، وعدههای دروغین برای رسیدن به اهداف غیرهنجاری، پیگیری اهداف غیرهنجاری به بهانه ازدواج، پیشنهادهای روابط خارج از ازدواج، طعمهپنداری زنان مطلقه، تلقی روابط آسان با زنان مطلقه، بیدردسر دانستن ارتباط با زنان مطلقه، ناپایداری در روابط با زنان مطلقه، شوخیهای سوگیرانه با زنان مطلقه، نگاه غیراخلاقی به زنان مطلقه در محیطهای کاری، مورد قضاوت قرار گرفتن، مورد طعنه قرارگرفتن، مورد تمسخر قرارگرفتن، بیحیا تلقیشدن، بیبندوبار تلقیشدن |
مورد طمع جنسی واقعشدن |
گونهگون شدن توجههای منفی |
طرد ناشی از تلقی ناپسندی طلاق، نگاه بد جامعه به زنان طلاقگرفته، نبود شانس ازدواج مناسب، دسته دوم تلقی شدن زنان مطلقه برای ازدواج، نبود انگیزه کافی مجردان برای ازدواج با زنان مطلقه، فرهنگ عدم اقبال ازدواج با زنان مطلقه |
شانس پایین ازدواج: طرد پنهانی زنان از زندگی مشترک |
نقابی مفهومی از داغ ننگ طلاق، طردی چند ساحتی |
مقوله هسته (پیامدها): «از تجربه مشقت تا فردیتیافتگی مدرن»
مقوله هستهای حاصل از بررسی مفاهیم و مقولات در این پژوهش «از تجربه مشقت تا فردیتیافتگی مدرن»، است که دربرگیرنده مجموعهای از عوامل، شرایط و زمینههای مختلف است و این امر نشان میدهد که نمیتوان تجربه و یا انگیزهها برای زندگی پس از طلاق را روایتی یکدست از رضایت یا عدم رضایت دانست؛ و به ابعاد و زمینههای مختلف آن نپرداخت.
تجربه زندگی پس از طلاق در میان زنان، صحنه نمایش مشقت و سختیهای فردی اجتماعی متعدد است. در حقیقت دوپارگی تجربههای شیرین و تلخ، اولویتبندی هرکدام از این تجربهها در نمایش محض زندگی پس از طلاق را دشوار کرده است. به نظر میرسد زندگی پس از طلاق برای زنانی که عموماً درخواست طلاق از میان آنان طرحشده؛ ایدهای پروبلماتیک از انگیزههای شخصی و فردیتی مدرن است که حالا خطر مشقتها را به جان خریده و طغیانوار به سمت آن حرکت میکنند.
یکی از پیامدهای اصلی حرکت به سمت طلاق و درنتیجه طلاق نائل شدن به آن مجموعه عوامل رضایت بخشی یا عدم رضایت تجربه زندگی پس از طلاق زنان در شهر تهران مِیل و تجربه صور لذتهای طغیانگر است که مقولههای متأثر از مدرنیته، مانند تجربه فراغتهای مدرن، میل به لذتهای متنوع، تجربه روابط آزاد و تنوع در روابط آن را میسازد. ندا 21 ساله بهتازگی طلاق گرفته است. وی روایتی از تجربه رضایتبخش جدایی خود از طلاق و حرکت در مسیر لذتهای فردی (شروع مصرف سیگار، مشروبات الکلی و شرکت در مهمانیها) اینگونه نظر میدهد:
«راستش آره، جدا شدم که یک جورایی به یک چیزایی برسم دیگه. دوست داشتم که سیگار کشیدن رو تجربه کنم و یا عرق خوردن، عرق خوردم توی جمع کافه. من و دوستم و یکی از اعضای دیگه کافه. حس خوبیه دیگه، کمکم پام به مهمونی و مسافرت باز شد».
بیتا 30 ساله، میکاپ آرتیست با ظاهری بسیار مدرن است. وی زندگی پس از طلاق خود را سراسر لذت و ماجراجویی دانسته و معتقد است اگرچه با همسر خود چالش جدی نداشته و همسرش راضی به طلاق نبوده، اما وی به دلیل تنوعطلبی و چالشهای فراغتطلبانه به دنبال زندگی فردی پس از طلاق بوده است:
«از پسرهای زیادی خوشم میومد. خب ببینید، الآن مثلاً یادمه که از همسرم جدا شدم، اولین باری که با دوستام رفتیم استخر، وقتیکه خودم یه نیمتنه پوشیدم، خیلی معذب بودم؛ الآن واقعاً مثلاً یه چیز عادیه؛ یعنی اگه یه جایی از بدنم حتی معلوم باشه، حتی جلوی طیفی، یه آدمی که اتفاقی اومده توی مسیرم، من اصلاً احساس معذبی نمیکنم و خیلی راحت میگیرم. کلاً تنوعطلبی رو دوست دارم. توی هر موضوعی، چه توی کار، چه مثلاً توی روابط دوستانه. مثلاً یک تایمی با یکی خیلی صمیمی میشم بعد از یه تایمی خسته میشم با یکی دیگه صمیمی میشم. سابقه گَل کشیدن هم دارم. گل (ماریجوانا)».
سهیلا 30 ساله، لیدر تورهای طبیعتگردی است. وی داشتن همسر را مانعی در پیگیری امورات شغلی خود دانسته و زندگی پس از طلاق را زندگی راحتی برای خود تصور میکند:
«اسیرم کرده بود. چیه این شوهر. قبل اینکه ازدواج کنم کارم همین بود (لیدر تور طبیعتگردی). قبلش چیزی بهم نگفت والا زنش نمیشدم. بعد اینکه ازدواج کردیم گفت حق نداری بری. توی تورهاتون پسرا هستن من خوشم نمیاد. میخوای بری باید تور فقط دخترا ردیف کنی. حرفای خندهدار میزد انگار اصلاً نمیفهمه داره چی میگه. منم عاشق کارمم. داستان داشتیم دیگه. تهشم نتونستم تحمل کنم. آره الآن خیلی اوکی ام. دیگه نیست بگه با پسر سفر نرو. میرم خوبشم میرم و استوری هم میزارم ببینه حرصش درآد».
تجربه رسیدن به فردیت فراموششده
زندگی پس از طلاق برای برخی زنان مطلقه، تجربه به دست آوردن تمنیات فردی و آمال شغلی - تحصیلی است. در حقیقت علت ورود به زندگی پس از طلاق و حالا تجربه آن با دستیابی به برخی منافع فردی برای زنان گره خورده است. فردیت فراموششده مورد تأکید زنان موردمطالعه در این پژوهش در حقیقت طیف گستردهای از تمایلات فردی زنان از به دست آوردن اختیار در نوع پوشش تا رسیدن به موفقیتهای تحصیلی و فردی را نشان میدهد. سمیرا 27 ساله و کتابفروش است. وی لیسانس کامپیوتر داشته و از کار خود در محیط کتابفروشی رضایت دارد. وی زندگی پس از طلاق خود را توأمان با موفقیتهای شخصی و آزادیهای فردی میداند:
«اولازهمه اینکه مخالف کار کردن من بود تحت هر شرایط. همین کارم رو وقتی اون بود نمیگذاشت بیام. دزدکی میومد منو میپایید که دارم چیکار میکنم سرکار. قشقرقهایی به پا کرد که بیاوببین. مگه میشد باهاش بحث کرد چهرهاش جوری ترسناک میشد که میتونی از قیافهاش روی جلد رمانهای ترسناک رو بکشی. الانه خودم کار میکنم. واسه خودم خرج میکنم. ارشد ادبیات بگیرم و برم سمت هنر و چیزایی که دلم میخواد».
فهمیه 46 ساله، طلاق را برای خود راه نجات یا راه فرار تلقی کرده که نتیجه آن را به دست آوردن موفقیت اقتصادی و مالی میداند:
«برای من یه راه فرار، یه راه نجات، یه راه اینکه بفهمم که من اونجوری که اون همسر سابقم به من میگفت من نبودم. وقتیکه توی شرایط قرار گرفتم تونستم از پس خودم بربیام تونستم خرج خودمو بدم و از نظر اقتصادی مستقل بشم. خیلی قدمها رو تونستم توی زندگیم بردارم که اصلاً فکر نمیکردم بتونم. مثلاً فکر نمیکردم بتونم ماشین بگیرم و بتونم راننده آقایون باشم، مثلاً بخوام آقایون رو اینور اونور ببرم ولی الآن درحالحاضر من هنوز که هنوزه کسایی که مشتریای ثابت من بودم و آقا هم بودن هنوز با من تماس دارن، بعد میگن ای کاش تو هنوز راننده ما بودی».
زندگی فرزندان طلاق: دوگانه پیروزی و شکست ازجمله پیامدهای متناقض و دوقطبی طلاق برای فرزندان است. مسئله فرزندان طلاق بهنوعی نمایش دوگانهای از پیامدهای طلاق و زمینهسازی آن در رابطه با فرزندان است. ازیکطرف فرزندان با میل و اراده خود و با پافشاری بر والدین به دنبال جدایی پدر مادر و نیل به آرامش و اهداف شخصی خود هستند و از طرفی دیگر با درگیر شدن در پیامدها و چالشهای اقتصادی، اجتماعی، زندگی پرمشقتی را پس از طلاق والدین تجربه میکنند.
هانیه 45 ساله، شاغل در بخش خدمات است. سه سال از طلاق وی گذشته و از چالشهای فرزند خود با دوست جدید خود میگوید:
«سیزده سالشه پسرم. دیگه پسرم رو تنبیه کرد و پسرم با دوستم به مشکل خورد. دعواشون شد باهم. من به بچهم حساسم. دعوا شد، پسرمو زد، اونم رفت به داداشم گفت، داداشم اومد بالا زد توی گوش این آقایی که باهاش رابطه داشتم. گفت چرا دست روی بچه خواهرم بلند کردی؟! خلاصه دعواشون شد. بزن، بزن. یه دعوای خیلی بد».
فرنوش 43 ساله از تجربه خود که شباهت زیادی به تجربه هانیه دارد اشاره میکند.
«کمکم آشنا شد با بچه من ولی از اینا بود که تز مردونه داشت، مثلاً پسربچه نباید لوسبازی در بیاره یا بخوره زمین، نباید گریه کنه. بهش میگفتم که کاری به تربیت بچه من نداشته باش. فقط تو اگه میخوای به من کمک این باش که مثل یک رفیق کنارش باشی. یک شبی اصرار که بچه رو برداریم بریم بیرون شام بهش بدیم یه ذره تفریح کنه، بزاریم یه ذره بهش خوش بگذره، گفتم نه ولش کن نمیخواد، تو که ندیدیش دیگه هم نمیخوای ببینیش، بیخیالش میشیم چون خیلی اصرار میکرد، من توی عالم خودم فکر کردم که بههرحال رفته دو دو تا چهار تاشو کرده، دیگه وقتیکه منو داره انتخاب میکنه مسائل منم باید انتخاب کنه، من تو همچین تصوری بودم که شبی رفتیم بیرون شام، خیلی هم خوش گذشت تا اینکه اون شب یه اتفاقی افتاد بچه من یه داد زد توی خیابون، ایشون برنداره دو تا چک به بچه من بزنه وسط خیابون، دیگه همونجا باهاش کات کردم. اصلاً من شوک شدم، من خودم یه آدم جیغجیغویی هستم، چک اول رو که زد من از حال رفتم روی صندلی، بعد همینطوری هاج و واج بودم بعد چک دوم که زد فقط تنها کاری که کردم دستامو تونستم بیارم بالا بچهمو بگیرم توی بغلم. خب من الآن رابطه رو حدود دوماهه قطع کردم و تموم شده، اگر بعداً آدمی بیاد توی زندگیم، هرگز به بچهام معرفیش نخواهم کرد».
شهین 39 ساله در اظهارنظری متفاوت از فرنوش و هانیه، جدایی از همسرش و طلاق را موفقیت و پیروزی برای فرزندش قلمداد کرده و معتقد است طلاق از همسرش با اصرار فرزند و تمایل او انجام داده است:
«دخترم خیلی سختی کشیده. یعنی یه پدرِ معتادی داشته که ما هم مثل ایشون خیلی سختی کشیدیم. بعد هیچی اومدیم و گفتن که این دختر مثلاً افسردگی گرفته. زیاد مثلاً پدرش منو میزد چون حشیش مصرف میکرد. بعد این دختر من از افسردگی نجات پیدا کرد وقتیکه طلاق گرفتم اصلاً یه زندگی خیلی خوب. بعد دخترم اینقدر خوب شد که گفت مامان خیلی خوبه، این یه پیروزی هستش. چون دخترم باعث شد. گفتش که، مامان میخوای که من خوب بشم؟ طلاق بگیرید شما دوتا. که من تونستم طلاق بگیرم. دخترم خیلی دوست داشت به آرزوش هم رسید. بیشتر هم خونه مادرم میموندیم. نزدیک 20 سالشه دخترم. مربی شد و دستش توی جیب خودشه، یعنی اون چیزی که میخواست. بعد رشته گرافیک هم خونده. بعد دیگه مربی شد و باشگاه زد. خلاصه این دختر مربی شد و واسه خودش کسی شد و دستش توی جیب خودشه. خلاصه دخترم بعد از طلاق من از همسرم واسه خودش کسی شد».
مریم 35 ساله از تجربه خشونت همسر علیه خود و فشار به فرزند و ترس ناشی این خشونت میگوید:
«من رو کتک میزد و حمید (فرزند) میترسید. حمید از شدت ترس خیلی موقعها دیگه ادرار میکرد، میترسید، من گفتم مگه من چند سالمه؟! من چقدر میخوام زیر دست این زندگی کنم؟! بچه داره اصلاً با استرس، با تنش، لرزش، داره بزرگ میشه. هنوزم اثر این شرایط نرفته. هنوز توی خواب خیلی وقتها بلند میشه و داد میزنه، جیغ میزنه و میگه بابام داشت تو رو میزد، بابام داشت منو میزد. بعد من بهش آرامش میدم، باهاش حرف میزنم، حتی چند جلسه بیشتر، روانشناسی بردمش، باهاش صحبت کردن، حرف زدن. بعد آسم هم داره، مثلاً تنگی نفس داره. گفتن که بهمرورزمان درست میشه».
تجربه ناخوشایند بازگشت به خانه پدری، به نظر میرسد سخن مشترک زنان طلاق گرفته است؛ که به دلیل ناتوانایی در زندگی مستقل داشتن پس از طلاق، به خانه پدری بازگشته و بهصورت آشکار یا پنهان دچار طرد برخوردهای سرد و یا کمتوجهی و عدم صمیمت توسط والدین میشوند. زهرا 38 ساله کارمند است. وی زندگی در خانه پدری را قبل از ازدواج و بعد از ازدواج قابل قیاس ندانسته و تجربه ناخوشایند بازگشت به زندگی با خانواده را برای زنان مطلقه مشترک میداند:
«یه جورایی سختِ، نمیدونم چه جوری بگم؟ ولی هرکسی که ازدواج کرده و جدا شده، مطمئنم که این حسُ داره. احساسی که قبل از ازدواجت توی خانوادت بودی، راحت بودی، اصلاً هیچ منتی سرت نبود، هیچی دیگه یه آدمی مثل بقیه اعضای خانواده، ولی وقتیکه ازدواج میکنی و جدا میشی، دوباره برمیگردی توی خونه پیش خانوادت یه حس خیلی بدی داره، نمیدونم، همهچیز یه جوریه، انگار مهمونی، انگار همیشه مهمونی. حتی من اینو مثلاً دخترخاله، یه دخترخاله دارم که اونم جدا شده، اون با پدر مادر خودش زندگی میکرده قبل از طلاقشم، پدر و مادری که از بچگی باهاشون زندگی کرده، ولی اونم این احساسُ داره».
مژگان 26 ساله نیز از احساس اضافهبودن و طرد پنهان توسط خانواده خود سخن میگوید:
«شاید مشکل از پدر مادر نباشهها ولی انگار اضافهای وقتی برمیگردی خونه، مخصوصاً مامانم، طرز نگاهش بدتر از صدتا فحشه، یک کاری میکنه که بدونی اشتباه کردی، باید میموندی به بدبختی زندگی میکردی ولی برنمیگشتی اینجا، دست من بود یک ثانیه هم این شرایط را تحمل نمیکردم. چند وقت اعتصاب غذا کردم فقط برای اینکه خیلی نبینمشون میرفتم اتاق، انگاری بچشون نبودم من».
چالشهای اقتصادی (رهاشدگی و مشقت) از پیامدهای سخت و البته مشترک در میان بیشتر زنان مورد مصاحبه است. عقبماندگیهای اقتصادی ناشی از جدایی همسر، مشقتهای مالی (بیپولی، فقر، اجارهنشینی)، سختی در تأمین هزینههای فرزند و عدم تقبل هزینهها پس از طلاق توسط پدر، از پیامدهای جدی اقتصادی بر زندگی زنان پس تجربه طلاق است.
نسیم 35 ساله، فروشنده لباس است. وی طلاق را صفرشدن و پرتشدن از پرتگاه به لحاظ اقتصادی میداند:
«طلاق تغییره واقعاً در زندگی هر آدمی؛ یعنی احساس میکنی که از یک لبه پرتگاهی میفتی و دوباره باید دستوپا بزنی خودتو برسونی به نقطه صد؛ یعنی کاملاً صفر میشی از صفر باید زندگیتو شروع کنی یک جورایی. من اینجوری بودم حالا از نظر مالی».
وحیده 42 ساله از شرایط بد اقتصادی خود پس از طلاق میگوید و از اصطلاح از عرش به فرش افتاده را برای آن انتخاب میکند:
«از عرش به فرش افتادم. از وسط خیابون شریعتی اومدم پایین یافتآباد تو خونه 40 متری با کمک پول مادرم. از خرید لباس هرماه افتادم به کار کردن و بدبختی. برا خرج بچههام موندم و اجاره خونم دو ما سه ماه عقب میافته. یعنی نابود شدیم یک جورایی. برا اینکه رضایت بده به طلاق همه مهریه و همهچیز رو بخشیدم».
گونهگونشدن توجههای منفی (جنسی و ابزاری) و مفاهیم مطرحشده ذیل این مقوله مانند: ابزار لذت دیدن زنان مطلقه، توجههای جنسی، نگاه سوءاستفادهگرایانه به زنان مطلقه، وعدههای دروغین برای رسیدن به اهداف جنسی، پیگیری اهداف جنسی به بهانه ازدواج، پیشنهادهای روابط غیراخلاقی، طعمهپنداری زنان، یادآور جامعه خطر اولریش بک برای زنان مطلقه است. جامعه درگیر مدرنیتهای که حالا دستکم بخشی از اعضای آن به زنان مطلقه به چشم طمع یا طعمه نگاه میکنند. شهلا 32 ساله دراینباره میگوید:
«فقط کافیه بدونن که تو طلاق گرفتی، از درو و دیوار پیشنهاد میاد، سؤالهای بیخودی میپرسند، الکی میخوان دلسوزی کنند یا کمک کنند بهت ولی هدفشون اینه که یه چیز دیگهای برسند».
فهمیه نیز تجربه مشابهی با شهلا داشته و شرایط خود را اینگونه شرح میدهد:
«حس میکنم همه میخوان بیان از من سوءاستفاده کنن و ولت کنن برن، فقط به این خاطر. چون هرکسی که میومد جلو، خیلی معذرت میخوام میخواست ببینه که خونه خالی داری؟ تنهایی؟ یا جدا شدی؟، خونه داری؟ اگر نداری من دارم مثلاً بریم با همدیگه فلان، منم میگفتم نه».
سعیده 28 ساله، مربی باشگاه است. وی اگرچه به لحاظ اقتصادی به نظر دارای تمکن مالی خوب میرسد اما معتقد است پس از طلاق، زن با هر طبقه اجتماعی که باشد مورد اهانت، مزاحمت و طمع قرار میگیرد:
«ربطی نداره پولدار باشی یا نه، من شاگرد دارم که همسرش تا فهمید من طلاق گرفتم بهم پیشنهاد داد، از مزاحمتهای تلفنی تا توهین و متلک انداختن. اینکه دیگه برای خیلیها تجربهشده، زن طلاقگرفته رو یکجوری طعمه میدونند».
نقابی مفهومی از داغ ننگ طلاق، طردی چند ساحتی روایتگر نمودی از وضعیت اجتماعی زنان مطلقه در فرایند عدم جذب زنان مطلقه در امر هنجاری ازدواج و طرد پنهان آنان است. شانس پایین ازدواج بهواسطه طرد پنهان اجتماعی زنان به دلیل طلاق، انفکاک دوستیها به دلیل برچسب طلاق، بهنوعی آتمسفر اجتماعی منفی را برای زنان مطلقه خلق کرده است. سودابه 43 ساله دکتری مدیریت است. وی از شرایط اجتماعی سخن میگوید که بهصورت پنهان مانع ازدواج زنان مطلقه میشود:
«متأسفانه میگم خدمتتون که یک فرهنگی هست که نمیدونم اسمش رو چی بگذارم ولی انگار خانمی که طلاق میگیرد دیگر نمیتواند بهخصوص با مرد مجردی که قبلاً ازدواجنکرده، ازدواج کند. نه جامعه خیلی شرایطش مهیا است و نه خانوادههای مثلاً آقایون بهراحتی اجازه میدهند و هزار عیب و انگ میزنند به زنانی که طلاق گرفتند».
دنیا 34 ساله در رابطه با بار منفیبودن طلاق در ارتباطات اجتماعی و طردشدن توسط دوستان اینگونه از تجربه خود سخن میگوید:
«باورتون میشه احساس میکردم که بار منفی داره براشون، مثلاً من میشینم یه چیزایی بهشون یاد میدم که شوهراشون طلاق بدن مثلاً، این نگاه سنتی و که توی جامعه ما هست که کسی که طلاق میگیره گناهکاره انگار، یا کسی که طلاق میگیره آدم بیحیاییه آدم مثلاً که به بقیه هم یاد میده، اول زن داداشامو ازم دور کردن بعد خواهرم خیلی فاصله جدی ازم گرفت و این خیلی عجیب بود برای من. بعد بچههاشون هم شدیداً منع کرده بودن از صحبت کردن با من. طلاق انگار باعث میشه که چیزی رو روی پیشونی زده بشه یه مهری که مثل تتو که تو نمیبینی مثل ولی همه دارن میبیننش».
نمودار شماره 1. مقوله هسته: از تجربه مشقت تا فردیتیافتگی مدرن
بحث
زندگی پس از طلاق دستکم در نگاه اول تجربهای از زیست زنان طلاقگرفته است که تشریح وضعیت آنان بهسادگی حاصل نمیشود. باید به این نکته اشاره کرد که در فرایند شکلگیری و اقدام به طلاق و انگیزههای زندگی پساطلاق، میل به بازشناسی و رسیدن بیچونوچرا به تمنیات فردی، فردیت محوری، آمال و آرزوهای شخصی، رهایی از محدودیتها، دوری از خشونت و طلب عشقهای جدید و سیال موج میزند.
در حقیقت سوژههای جدید حاصل از طلاق، بر بُردار هویتیابی جدید فصلبندی میشوند. اما هرگز این تمام ماجرا نبوده و این حوزهها و پیامدهای آن در تملک این سوژهها نیست. بنابراین رابطه دیالکتیک مثبت و منفی، حاصل زندگی پس از طلاق است. در حقیقت میتوان زندگی پس از طلاق را برای زنان به یک نمایش درام تشبیه کرد که تماشای وضعیت پیش برنده آن، جریانی متناقض از امور خیر و شر و نابسندگی در پیشبینی است. ازجمله مسائل مهم پیرامون زندگی پس از طلاق، حاشیههای ایجادشده در رابطه با مسائل فرزندان است.
فرزندانی که با تمایل شخصی خود والدین را مجبور به طلاق کرده و با طلاق پدر و مار به آرامش رسیده و در طرف دیگر ماجرا با قربانیشدن درنتیجه این عمل دچار مشقتهای تحصیلی و اقتصادی فراوانی میشوند. مضاف بر آن باید مسائل روحی روانی، انگ فرزند طلاق بودن و تنشهای والدین پس از طلاق را نیز بر دوش کشند. نتایج این بخش با پژوهشهای دراپو و همکاران (2024)، هوچاغلو و یالسینکایا (2020)، سیبل کاسکان و دینز سارلاک (2020)، خطیبی و خانیپور (2022)، عباسپور و همکاران (1400)، روشنی و همکاران (1398) همراستا است.
ریچارد سنت بر اضمحلال تدریجی زندگی عمومی کنشگران اجتماعی تأکید میکند. جامعهای جهانیشده که با فرهنگ یکدست در حال حرکت به سوی سقوط زندگی عمومی و همبستگی اجتماعی است. ریچارد سنت منتقد سرمایهداری است و اعتقاد دارد که سرمایهداری صنعتی و روند دنیویشدن سبب شده تا انسان هر چه بیشتر به خودش واگذاشته شود، بطوریکه ما شاهد پویایی، خصوصیشدن و ایدهآلگشتن خانواده هستهای بهمنزله تنها سنگر مقاومت در برابر ازدستدادن زندگی عمومی هستیم. درواقع، سرمایهداری سبب تغییر جهتگیری هدایت شخص از بیرون به سمت درون است و نتیجه آن، پیدایش شخصیت خودشیفته است (زارع و همکاران، 2020).
طلاق که گویی حالا یک معنی نداشته و میتواند در ویترین زندگی زنان معناها و نمودهای متنوعی از انتخاب و رشد فردی را برایشان به ارمغان آورد. در حقیقت مرحله جدید زندگی زنان در بخشی از گذار از زندگی نشان از بازخوانی خودِ فردی آنان است. گذاری که با نوعی هویتیابی جدید و سوژههای جدید خود را خلق میکند. هویت که بیش از هر چیزی نماینده افکار مدرنیته و ایفا نقشی متمایز از گذشته است. نتایج این بخش از پژوهش با نتایج پژوهشهای تسفایه و همکاران (2024)، کالتا و مروز (2024)، پارکر و همکاران (2022)، مین تی (2016)، محمدی و همکاران (2023) و خطیبی و خانیپور (2022) همراستا است.
گیدنز بر این باور است که در جامعه مدرن، انسانها با آفرینش و اصلاح هویت خود، چه بودن و چگونه این شدن خود را پیوسته بازنگری میکنند. همه صورتهای زندگی، کموبیش، با دانشی که کنشگران از این صورتها دارند، ساخته میشود و از دید گیدنز، بازاندیشی مدرنیته با تولید پیوسته خودشناسی پیدرپی ارتباطی مستقیم دارد (گیدنز، 2013).
مقوله مهم دیگری که به نظر در میان بسیاری از زنان پس از طلاق بهصورت مشترک اتفاق میافتد. چالشی بزرگ که در ابعاد اقتصادی مشقتهای متعددی را برای زنان به ارمغان میآورد. عقبماندگیهای اقتصادی، انتقال از مسکن همسر به خانههای اجارهای با شرایط سخت، بیپولی، نبود درآمد و ناتوانی در تأمین مخارج فرزندان، زمینههای اقتصادی پر چالش را در دوران پساطلاق برای زنان به ارمغان آورده است. بند مذکور نشانگر تأثیر بیچونوچرای طلاق بر زندگی زنان پس از طلاق است. نتایج این بخش با نتایج پیشینههای پژوهشی: حسین (2023)، مندوزا و همکارانش در سال (2021)، هوچاغلو و یالسینکایا (2020)، تقیزاده و شهراد (2021)، حیاتی و سلیمانی (2019) همراستا است.
گونهگون شدن توجههای منفی (جنسی و ابزاری) نقابی مفهومی از داغ ننگ طلاق و طردی چندساحتی را در زندگی پساطلاق برای زنان روایت میکنند. مورد طمع جنسی واقعشدن، نقش طلاق در تسهیل سوءاستفاده از زنان مطلقه، پایینآمدن شانس ازدواج مجدد به دلیل وجود فرهنگ پنهان طرد زنان مطلقه، طرد انفکاک روابط عاطفی و طرد ناشی از ترس ابتلا دیگر خانوادهها به طلاق، نمایشی از حزن و پسزدن از روابط اجتماعی را برای زنان مطلقه نشان میدهد.
زنان طلاقگرفته همزمان نوعی شکاف ارتباطی و انتخاب تنهایی و انزوا را نیز پیشه کرده که اگرچه علیرغم میل باطنی آنان بوده اما استراتژی برای کنارهگیری خودخواسته از روابط توأم با توهین توسط دیگران است. نتایج این بخش از پژوهش با پیشینه دانشی در پژوهشهای بایون (2023)، پارکر و همکاران (2022)، هوچاغلو و یالسینکایا (2020)، محمدی و همکاران (2023) و حیاتی و سلیمانی (2019) همراستا است.
در پایان میتوان اینگونه جمعبندی کرد که زندگی پساطلاق برای زنان، بازنمایی گسیختگی، اینهمانی و دگرگونی، پایدارماندن و دگرگونی؛ این تعارضها همانقدر که مشخصه زندگی در جهان مدرناند، مشخصه زمان نیز هستند. زنان مطلقه به نظر در برابر دوگانه دانایی فردی یا مشقتی اجباری قرارگرفتهاند. وضعیتی معارض که دو نتیجه مختلف برایشان به ارمغان آورده است: یکی از آنها را میتوان تأمل در زندگی شخصی و پیگیری فردیت و دیگری را تجربهای تلخ و تراژدی اجباری دانست.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در تهیه مقاله مشارکت داشتهاند.
منابع مالی
مقاله حاضر مستخرج از طرح پژوهشی موردحمایت جهاد دانشگاهی بوده است.
تعارض منافع
تضاد منافعی برای نویسندگان وجود نداشت.
اخلاق پژوهش
در پژوهش حاضر اصول اخلاقی پژوهشی ازجمله امانتداری، رازداری و گمنامی رعایت شده است.
منابع
Abdollahi, A., Ahadi, H., Tajeri, B., & Haji Alizadeh, K. (2020). Analysis Of The Experience Of Divorce From The Perspective Of Divorced Couples In Tehran. Women’s Strategic Studies, 23(89), 143-162. Doi: 10.22095/Jwss.2020.252782.2507 (In Persian)
Afrasiabi, H., Barzideh, K., & Javadian, S. R. (2020). Fluctuate Accommodation in Social Interaction by Cancer Patients; A Qualitative Study in Ahwaz. Journal of Applied Sociology, 31(1), 1-16. Doi: 10.22108/Jas.2019.114210.1569 (In Persian)
Agbo, B. O., Agbo, C. C., & Gloria, C. (2023), Effect of Digital Infidelity in Marital Communication among Couples in Enugu Metropolis. International Journal of Media, Security & Development (IJMSD) 8:1.
Amarsanaa, K., Kovács, M., & Rácz, J. (2024). “I established a life; I can re-establish it again”: Lived experiences of intimate partner violence in Mongolia. Acta psychologica, 242, 104118.
Askari baghmiyani, ashraf, & javadian, seyed reza. (2018). The double pressure of life, the main outcome of divorce on women: a qualitative study. Journal of qualitative research in health sciences, 6(4), 427-436. Sid. Https://sid.ir/paper/215478/en (in persian)
Baudrillard, Jean. (2014). Consumer society: myths and structures. Printing turn: 4. Translator: Yazidi winner. Publisher: Third edition
Chang, M. (2024). Changing marital transitions and homeownership among young households. Review of Economic Dynamics, 52, 46-63.
Drapeau, S., Larouche, K., Ivers, H., Dussault, S., & Baude, A. (2024). Longitudinal Association Between the Quality of the Separated Parents’ Relationship and the Frequency of Father–Child Contact: The Mothers’ Perspective. Journal of Family Issues, 0192513X231226149.
Faizi, I., Ebrahimi, M., Moaidfar. S. Bastani S. (2019). National Family Survey. Academic Jihad Branch Of Alborz Province (Khwarizmi) (In Persian)
Gidanz, Antoni. (2013). Modernity And Identity: Society And Personal Identity In The New Era. Translator: Nasser Mofaqian. Printing Turn:9. Publisher: Ney Publishing. (In Persian)
Golan Vard (2016), Postmodernism. Translator: Qadir Fakhr Ranjbari And Abuzar Karmi. Printing Turn: 6, Publisher: Mahi. (In Persian)
Hartarto, R. B., & Hajar, I. (2024). Television Viewing and Divorce in Indonesia: Evidence from Macro Data. Journal of Population and Social Studies [JPSS], 32, 1-13.
Hayati M, Soleymani S. (2019). The Consequences of Divorce for The Divorced Person: A Qualitative Study. Rooyesh. 7(11), 273-288.Url: Http://Frooyesh.Ir/Article-1-1304-Fa.Html (In Persian)
HI Rehim, M. KS Alshamsi, W. & Kaba, A. (2020). Perceptions of divorcees towards factors leading to divorce in UAE. Journal of Divorce & Remarriage, 61(8), 582-592.
Hocaoglu, F. B. & Yalcinkaya, M. (2020). An examination of the problems experienced by women during and after divorce and their coping methods. New Trends and Issues Proceedings on Humanities and Social Sciences, 7(3), 61-74.
Kadiradjieva, L., & Alekseeva, V. S. (2023). Relationship Dissatisfaction and Other Risk Factors for Divorce on the Example of Norway. Eurasian Journal of Learning and Academic Teaching, 16, 35-37.
Kaleta, K., & Mróz, J. (2023). Posttraumatic Growth and Subjective Well-Being in Men and Women after Divorce: The Mediating and Moderating Roles of Self-Esteem. International Journal of Environmental Research and Public Health, 20(5), 3864.
Khatibi, A., & Alikhanypor, A. (2022). A Survey On the Effect of Social Factors and The Perception of Positive Consequences After Divorce On Consensual Divorce (From The Perspective of Divorce Applicants In Hamadan). Journal of Family Research, 18(1), 75-96. Doi: 10.52547/Jfr.18.1.75 (In Persian)
Maddahi, J., Zare, B., Serajzadeh, S. H., & Karamhabibpour, K. (2021). The Problem of Celibacy: The Emerging Subject and New Life Among Girls In Tehran. Journal of Social Problems of Iran, 12(1), 7-43. Doi: 10.22059/Ijsp.2021.84965 (In Persian)
Maurya, P. (2024). Family Court Roles and Authorities in Addressing Domestic Violence in India. ldealistic Journal of Advanced Research in Progressive Spectrums (IJARPS) eISSN–2583-6986, 3(01), 8-12
Mendoza, J. E. Tolba, M. & Saleh, Y. (2020). Strengthening marriages in Egypt: Impact of divorce on women. Behavioral Sciences, 10(1), 14.
Mohamadi, J., Amjadi, S., & Rayanpour, R. (2023). A qualitative study of lived experiences of solo-living women in post-divorce life. Sociology of Social Institutions, 10(21), 159-178. doi: 10.22080/ssi.2023.25194.2092 (In Persian)
Mohammad Taghizade, M., & Shahrad, F. (2021). Agreement as Forgiveness; Narrating The Lived Experience of Tehran Women from Consensual Divorce. Journal of Social Work Research, 7(26), 181-216. Doi: 10.22054/Rjsw.2022.65113.543 (In Persian)
Moumen, A., Shafqat, A., Alraqad, T., Alshawarbeh, E. S., Saber, H., & Shafqat, R. (2024). Divorce prediction using machine learning algorithms in Ha’il region, KSA. Scientific Reports, 14(1), 502.
Naqd, Khosrow (2018), Measuring Enlightenment Dialectic, Printing Turn:1. Publisher: Ney Publishing. (In Persian)
Parker, G., Durante, K. M., Hill, S. E., & Haselton, M. G. (2022). Why women choose divorce: An evolutionary perspective. Current Opinion in Psychology, 43, 300-306.
Pathak, A. (2020). Crimes against women as a correlate of incidents of Divorce in India. International Journal of Multidisciplinary and Current Research, 8, 397-408.
Patoari, M. M. H. (2020). Socio-Economic and Cultural Causes and Effects of Increasing Divorce Rate by Women in Bangladesh: A Critical Analysis. Asian Journal of Social Science Studies, 5(1), 21.
Rasheed, A. Amr, A. & Fahad, N. (2021). Investigating the Relationship between Emotional Divorce, Marital Expectations, and Self-Efficacy among Wives in Saudi Arabia. Journal of Divorce & Remarriage, 62(1), 19-40.
Rokach, A., & Chan, S. H. (2023). Love and Infidelity: Causes and Consequences. International Journal of Environmental Research and Public Health, 20(5), 3904.
Sadeghi Fasaei, S., & Esari, M. (2012). Gender Analysis of Life After Divorce: A Qualitative Study. Woman in Development & Politics, 10(3), 5-30. Doi: 10.22059/Jwdp.2012.29480 (In Persian)
Sharifi Saei, M. H. (2023). Consequences of Marital Infidelity in Iran; Meta-Synthesis Study. Two Quarterly Journal of Contemporary Sociological Research, 12(22), 165-204. Doi: 10.22084/Csr.2023.26768.2148 (In Persian)
Tesfaye, M., Ndlovu, A. V., Thompson, E., & Sofo, S. (2024). Prevalence and Predictors of Physical Abuse of Women in Uganda and Malawi. Canadian Journal of Educational and Social Studies, 4(1), 11-24.
Zare B, Serajzadeh S H, Habibpour Gatabi K, Maddahi J. (2020). Single Youth Life: A Socio-Cultural Problem (An Analytical Approach Based On the Views of Jean Baudrillard and Richard Sennett). Social Problems of Iran. 11(2), 97-123. http://Jspi.Khu.Ac.Ir/Article-1-3298-Fa.Html (In Persian)
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |