مقدمه
«شادمانی» معمولاً بهعنوان یک پدیده ناب روانشناختی و فردی تعریف میشود، درحالیکه جامعهشناسان، حالات فردی همچون شادمانی را دارای مبنایی اجتماعی میدانند (گلاتزر،2000). شادمانی بهعنوان یکی از احساسات ریشهای مثبت و بسیار تأثیرگذار بر رفتار و حالات فرد، نقش تعیینکنندهای در تأمین سلامت روحی و فیزیکی فرد و جامعه دارد. شادمانی به دلیل اینکه همواره با خرسندی، خوشبینی و امید و اعتماد همراه است میتواند بهعنوان یک کاتالیزور، نقش تسریعکنندهای در فرایند توسعه یک جامعه داشته باشد. همچنین در نقطه مقابل، فقدان آن در یک جامعه منجر به ایجاد فضای سرد و منسددی خواهد شد که قادر به تأمین حداقل انرژی عاطفی لازم برای نوآوری و پیشرفت نخواهد بود (چلبی و موسوی،2007).
در جامعه ایران، هرچند که هنوز فقدان شادمانی به لحاظ بینالاذهانی یک مسئله اجتماعی به شمار نیامده و همچنان آسیبهای اجتماعی نظیر اعتیاد، طلاق، خشونت، خودکشی، مفاسد اخلاقی و غیره در صدر مسائل اجتماعی باز شناخته میشوند، اما باید گفت که این مسائل همگی وجه منفی همان چیزی را باز مینمایند که توجه و تمرکز بر وجه مثبت آن (که احساس شادمانی بخشی از آن را تشکیل میدهد (میتواند تا حد قابلتوجهی از میزان و اثرات مخرب این آسیبها کاسته و علاوه بر آن با ایجاد فضایی با نشاط و امیدبخش در بین افراد جامعه، جایگزینهای جدید و پویاسازی را برای توسعه و ترقی پیشنهاد کند).
در پژوهشهای مربوط به شادمانی سه جهتگیری اصلی را میتوان مشخص کرد: 1) در برخی پژوهشها سنجش میزان شادمانی و تهیه ابزارهایی برای سنجش شادمانی هدف اصلی بوده است. 2) در برخی دیگر که بیشتر موردتوجه بوده، بررسی عوامل مؤثر بر شادمانی مدنظر قرار گرفته است. 3) و در برخی دیگر شیوههای افزایش شادمانی ارزیابی شدهاند (میرشاه جعفری و همکاران،2002).
در ایران پژوهشهای کمی متعددی در مورد گروه دوم از پژوهشها یعنی شناسایی عوامل تأثیرگذار بر «شادی»، «شادابی»، «شادکامی»، «شادمانی» و «نشاط» (اجتماعی) انجام شده (بهعنوانمثال نگاه کنید به پژوهش زکی (2019)، با عنوان «فراترکیب پژوهشهای نشاط اجتماعی در ایران» که با بررسی 158 مقاله مندرج در مقالات علمی پژوهشی با 9 کلیدواژه شادی، نشاط، شادمانی، شادکامی، شادابی، شادمانی اجتماعی، شادکامی اجتماعی، شادابی اجتماعی و نشاط اجتماعی، 132 متغیر را بهعنوان عوامل تأثیرگذار بر نشاط اجتماعی در ایران شناسایی کرده که سهم عوامل اجتماعی (43 متغیر) به شرح ذیل است: دینداری، سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، امنیت اجتماعی، سرمایه فرهنگی، احساس محرومیت نسبی، طبقه اجتماعی، احساس مقبولیت اجتماعی، آنومی، حمایت اجتماعی، اوقات فراغت، احساس عدالت اجتماعی، رضایت از زندگی، سبک زندگی، امید به آینده، سرمایه اقتصادی، بهرهمندی از رسانهها، کیفیت زندگی، شبکه روابط اجتماعی، مشارکت اجتماعی، حقوق شهروندی، فضای شهری، مسئولیتپذیری اجتماعی، گرایشهای معنوی، اخلاق عمومی، دلبستگی به همسالان، نوعدوستی، هویت جمعی، هویت اجتماعی، انسجام اجتماعی، کارآمدی، تعاملات همسایگی، ریسکپذیری اجتماعی، حس تعلق مکانی، سازگاری، کیفیت اجتماعی، طرد اجتماعی، سلامت اجتماعی، وضعیت اقتصادی، عقلانیت اجتماعی، ارزشهای فرهنگی، غرورملی و غضب اخلاقی) که در همه آنها، مفاهیم بیانشده معادل واژه «Happiness» در نظر گرفته شدهاند. در این پژوهشها عوامل متعددی از جمله: ثروت، سلامتی، مذهب، حمایت اجتماعی، اشتغال، تفریح و... در ایجاد شادمانی مؤثر شناخته شدهاند. با عنایت به اینکه ما در یک کشور مذهبی زندگی میکنیم و اعتقادات دینی و عمل بر اساس آموزههای دینی در فرهنگ ما اهمیت ویژهای دارد، به نظر میرسد رابطه دینداری و شادمانی موردتوجه خاص و قابلتأمل باشد بهنحویکه در اکثر پژوهشهای مربوطه، این رابطه بهعنوان یک فرضیه اصلی موردتوجه پژوهشگران بوده و مورد آزمون قرار گرفته است. گرچه همه این پژوهشها مؤید رابطه مثبت و معناداری بین دینداری و متغیرهای شادی، شادابی، شادکامی، شادمانی و نشاط اجتماعی هستند اما میزان همبستگیهای گزارششده در آنها بسیار متفاوت است. بهعنوانمثال پژوهشهای طالبزاده و مزگینژاد (2021)، سلطانی بهرام و قاسمزاده (2021)، ناصری (2019)، ارجمند و همکاران (2017)، محمدی و سیفزاده (2017)، سمیعی اصفهانی و همکاران (2017)، بخارایی و همکاران (2015)، سراجزاده و همکاران (2015)، حاجیزاده میمندی و ترکان (2014)، حقیقتیان (2014)، بحری نجفی و میرشاه جعفری (2014)، ذهبی (2014)، تمیزیفر (2014)، حجازی و همکاران (2014)، الماسی (2013)، رضادوست و همکاران (2013)، کاظمیانپور و شهریاری (2013)، هزارجریبی و مرادی (2013)، نجفیان خضرلو و همکاران (2013)، مهدیزاده و زارع غیاثآبادی (2013)، رحمانی (2012)، عنبری و حقی (2012)، کرمانی (2012)، توکلی و عراقیپور (2011)، قمری (2009)، هزارجریبی و آستین افشان (2008)، گنجی (2007)، عابدی و همکاران (2007)، کشاورز و وفاییان (2007)، همگی بیانگر آن هستند که بین دینداری و متغیرهای شادی، شادابی، شادکامی، شادمانی و نشاط اجتماعی رابطه معنادار و مستقیمی (مثبت) وجود دارد [یعنی با بالارفتن میزان دینداری، میزان متغیرهای مذکور نیز افزایش مییابد و با پایینرفتن میزان دینداری، میزان این متغیرها هم کاهش مییابد]، اما شدت همبستگی بین آنها - از 103/0 (پژوهش تمیزیفر) تا 770/0 (پژوهش توکلی و عراقیپور) - بسیار متفاوت است (نگاه کنید به جدول شماره -1).
لذا با توجه به پراکندگی شدت همبستگی بین دینداری و شادمانی در مطالعات انجامشده، لزوم انجام فراتحلیلی نظاممند و منسجم برای رسیدن به تصویری جامعتر و نیل به نقایص و کاستیهای این پژوهشها و ارائه تصویر و چشماندازی یکپارچه از یافتههای علمی دراینباره ضروری به نظر میرسد. بر این اساس، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که بین دینداری و شادمانی چه رابطهای وجود دارد؟ یا به سخن دیگر، اندازه اثر دینداری بر شادمانی در جامعه ایران چقدر است؟
پیشینه پژوهش
در سالهای اخیر پژوهشهای متعددی در مورد رابطه «شادی»، «شادابی»، «شادکامی»، «شادمانی» و «نشاط اجتماعی» با «انگیزه دینی»، «هویت دینی»، «نگرش دینی»، «جهتگیری دینی» و «دینداری» انجام شده است. با عنایت به اینکه هیچگونه فراتحلیلی در این زمینهها انجام نشده است، تنها میتوان به مطالعه مروری فرشادفر (2019) اشاره کرد. فرشادفر در یک مطالعه مروری با عنوان «رابطه دینداری، نگرش و جهتگیری مذهبی با شادکامی در جامعه ایران»، با بررسی ده مقاله علمی - پژوهشی در بازه زمانی 1387-1393 به این نتیجه رسید که همبستگی مثبت و رابطه معناداری بین دینداری، نگرش و جهتگیری مذهبی و شادکامی وجود دارد و با افزایش سطح دینداری، نگرش و جهتگیری مذهبی درونی، شادکامی افراد افزایش مییابد.
در این پژوهش، مطالعاتی مورد تحلیل واقع شدهاند که برای سنجش شادکامی، دینداری، نگرش و جهتگیری مذهبی به ترتیب از پرسشنامه شادکامی آکسفورد، پرسشنامه دینداری خدایاری فرد، مقیاس نگرش مذهبی خدایاری فرد و مقیاس جهتگیری مذهبی درونی- بیرونی آلپورت استفاده کردهاند. با توجه به اینکه پژوهش حاضر یک مطالعه مروری است صرفاً به رابطه همبستگی تکتک پژوهشها پرداخته و به اندازه اثری که منتج از ترکیب دادهها باشد اشارهای نشده است. در ادامه به دلیل نبود پژوهشهای فراتحلیل در زمینه دینداری و شادمانی به مهمترین پژوهشهای منفرد در این زمینه اشاره میشود.
جدول-1. مطالعات مربوط به رابطه بین دینداری و شادمانی
ردیف |
عنوان پژوهش |
نویسندگان/ سال پژوهش |
جامعه آماری |
حجم نمونه |
شیوه نمونهگیری |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
1 |
تبیین جامعهشناختی شادکامی بر اساس عوامل سرمایهای و غیرسرمایهای |
سلطانی بهرام و قاسمزاده
(2021) |
جوانان 15-29 سال آذربایجان شرقی |
613 |
خوشهای |
409/0 |
000/0 |
2 |
عوامل فرهنگی شادمانی اجتماعی (موردمطالعه: جوانان شهر اصفهان) |
محمدی و سیف زاده
(2017) |
جمعیت 15-29 سال شهر اصفهان |
600 |
سهمیهای |
389/0 |
001/0 |
3 |
دین و شادمانی: مطالعه رابطه دینداری با احساس شادمانی در نمونهای از دانشجویان |
سراج زاده و همکاران
(2015) |
دانشجویان دانشگاه خوارزمی |
371 |
طبقهای |
197/0 |
000/0 |
4 |
مطالعه میزان نشاط اجتماعی در شهر بوشهر و عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر آن |
بخارایی و همکاران
(2015) |
کلیه افراد 18-65 سال شهر بوشهر |
382 |
تصادفی |
360/0 |
001/0 |
5 |
بررسی میزان و عوامل فرهنگی اجتماعی مرتبط با نشاط اجتماعی (موردمطالعه: دانشجویان دانشگاه یزد) |
حاجیزاده میمندی و ترکان
(2014) |
دانشجویان دانشگاه یزد |
377 |
طبقهای |
300/0 |
000/0 |
6 |
عوامل اجتماعی مؤثر بر شادمانی اجتماعی معلمان شهر اصفهان |
حقیقتیان
(2014) |
معلمان آموزشوپرورش شهر اصفهان |
375 |
تصادفی |
439/0 |
001/0 |
7 |
تأثیر ابعاد باورهای مذهبی بر شادی معلمان ابتدایی در محل کار |
بحری نجفی و
میرشاه جعفری
(2014) |
معلمان ابتدایی ناحیه دو شهر اصفهان |
250 |
تصادفی |
229/0 |
010/0 |
8 |
تحلیل جامعهشناختی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی شهر اصفهان |
تمیزی فر
(2014) |
جمعیت بالای 20 سال ساکن شهر اصفهان |
1200 |
تصادفی ساده |
103/0 |
000/0 |
9 |
بررسی عوامل مؤثر بر میزان نشاط در استان خوزستان |
رضا دوست و همکاران
(2014) |
شهروندان-15-65 سال استان خوزستان |
987 |
تصادفی چندمرحلهای |
148/0 |
000/0 |
10 |
رابطه دینداری با رضایت از زندگی و شادکامی دختران دانشآموز |
حجازی و همکاران
(2014) |
دانشآموزان شهر سجاسرود زنجان |
200 |
تصادفی خوشهای |
410/0 |
035/0 |
11 |
نشاط اجتماعی و عوامل مرتبط با آن (مطالعهای در بین دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی) |
هزارجریبی و
مرادی
(2013) |
دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی تهران |
170 |
سهمیهای |
266/0 |
000/0 |
12 |
رابطه دینداری و شادکامی در معلولین جسمی و حرکتی آسایشگاههای شهر تهران |
نجفیان خضرلو و همکاران
(2013) |
معلولین جسمی و حرکتی 18 سال به بالای 9 آسایشگاه شهر تهران |
248 |
طبقهای |
420/0 |
001/0 |
13 |
احساس شادمانی دختران شهر ایلام و عوامل مرتبط با آن |
الماسی
(2013) |
دختران مجرد شهر ایلام |
370 |
تصادفی ساده |
527/0 |
000/0 |
14 |
بررسی میزان دینداری و نقش آن در شادمانی جوانان |
مهدی زاده و غیاثآبادی
(2013) |
جوانان 18 تا 29 ساله شهر تهران |
384 |
خوشهای |
227/0 |
000/0 |
15 |
بررسی عوامل فردی و اجتماعی مؤثر بر نشاط اجتماعی زنان (موردمطالعه: زنان مناطق شهری و روستایی شهرستان دلیجان) |
عنبری و حقی
(2012) |
زنان 15-49 ساله ساکن هشت منطقه شهرستان دلیجان و شش روستای دهستان جوشق |
700 |
تصادفی چندمرحلهای |
216/0 |
000/0 |
16 |
تحلیل جامعهشناختی نشاط اجتماعی در شهروندان سمنان |
کرمانی
(2012) |
افراد 15- 65 سال ساکن شهر سمنان |
386 |
خوشهای |
187/0 |
001/0 |
17 |
بررسی رابطه بین دینداری و شادکامی در بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان |
توکلی و
عراقی پور
(2011) |
کلیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان |
189 |
تصادفی |
770/0 |
000/0 |
18 |
بررسی رابطه دینداری و میزان شادمانی در بین دانشجویان به تفکیک جنسیت و وضعیت تأهل |
قمری
(2009) |
دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر |
756 |
خوشهای |
198/0 |
000/0 |
19 |
تحلیل عوامل جامعهشناختی مؤثر بر میزان احساس شادی سرپرستان خانوار |
گنجی
(2007) |
کلیه سرپرستان خانوارهای شهر اصفهان |
384 |
سهمیهای |
247/0
|
000/0
|
20 |
رابطه بین ابعاد دینداری با شادی دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان |
عابدی و همکاران
(2007) |
دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان |
240 |
تصادفی خوشهای چندمرحلهای |
315/0
|
001/0
|
21 |
بررسی عوامل تأثیرگذار بر میزان شادکامی |
کشاورز و وفاییان
(2007) |
مردم شهر یزد |
453 |
تصادفی |
119/0
|
003/0
|
همانطور که آشکار است در تمام مطالعات داخلی انجامشده (با ابزارهای گوناگون سنجش دینداری و شادمانی)، رابطه بین دینداری و شادمانی، مثبت و معنادار گزارش شده است.
رویکردهای نظری
در این بخش، ابتدا مفهوم دینداری بهعنوان متغیر مستقل و سپس مفهوم شادمانی بهعنوان متغیر وابسته تعریف شده و سپس رابطه بین این دو متغیر در قالب رویکردهای نظری بررسی شده است.
دینداری
اهمیت موضوع «دین» برای جامعهشناسان، نه فینفسه، بلکه به تبع تأثیراتی است که بر حیات اجتماعی میگذارد یا میپذیرد. مخاطبان دین در بادی امر، اگرچه افراد هستند و تجلی نخستین آن در ایمان و تعلقخاطر فردی است، لیکن دین مستعد آن است که بهسرعت وَجه اجتماعی بیابد (شجاعی زند،2011). به لحاظ واژهشناسی، «دینداری» صفت مفهوم دین است و از این نظر بروز و تجلی آن بهصورت نسبی است؛ یعنی مصداق قطعی و مطلق برای آن نمیتوان معلوم کرد و به این لحاظ میتوان گفت که دارای مراتبی است و بین دو وضعیت حداقلی و حداکثری جای میگیرد (میرسندسی،2014).
هدف ما در این پژوهش، ورود به ماهیت دین و چیستی دینداری نیست؛ ولی بهاجمال میتوان گفت منظور از دینداری در این پژوهش، «التزام فرد به دین موردقبول خویش [در اینجا اسلام] است بهنحویکه این التزام در مجموعهای از اعتقادات، احساسات و اعمال فردی و جمعی که حول خداوند (امر قدسی) و رابطه ایمانی با او دور میزند، سامان میپذیرد» (طالبان،2010).
محققان ایرانی در پژوهشهای مرتبط با سنجش دینداری، عمدتاً با الهام از مدل «گلاک و استارک»، که توسط سراجزاده در ایران بومی شده است، دینداری را بر اساس چهار بعد «اعتقادی»، «مناسکی»، «تجربی» و «پیامدی» (بعد اعتقادی (Ideological) یا باورهای دینی که دربرگیرنده باورهایی است که انتظار میرود پیروان هر دین به آنها اعتقاد داشته باشند، بعد مناسکی (Ritualistic) یا اعمال دینی شامل اعمال دینی مشخصی از قبیل عبادت، نماز و ... است که انتظار میرود پیروان در هر دین آنها را به جا بیاورند، بعد تجربی (Experimental) یا عاطفی که ناظر به عواطف، تصورات و احساسات پیروان یک دین به وجودی ربوبی همچون خدا یا واقعیتی غایی و قدرتی متعالی است، بعد پیامدی (Consequential) یا آثار دینی که ناظر بر اثرات باورها، اعمال، تجارب و دانش دینی بر زندگی روزمره پیروان است (گلاک و استارک، 1965))
موردسنجش قرار میدهند. در مطالعه حاضر نیز، پژوهشهایی وارد فراتحلیل شدهاند که دینداری را صرفاً با این ابزار یعنی «پرسشنامه سنجه دینداری مسلمانان»، سنجیدهاند.
(پرسشنامه سنجه دینداری مسلمانان»: این پرسشنامه را سراجزاده (1998) بر پایه الگوی گلاک و استارک با اسلام و بهویژه مذهب شیعه تطبیق داده است. این پرسشنامه دارای 26 پرسش است و 4 بعد دینداری را میسنجد که به ترتیب عبارتند از: بعد باور دینی (دارای هفت پرسش)، بعد تجربی یا عواطف دینی (دارای شش پرسش)، بعد پیامدی یا آثار دینی (دارای شش پرسش) و بعد مناسکی یا اعمال دینی (دارای هفت پرسش). همه سؤالات این پرسشنامه، پرسشهای نگرشی و دارای پنج گزینه از نوع طیف لیکرت هستند:1- کاملاً مخالف 2- مخالف 3- بینابین 4- موافق 5- کاملاً موافق. در بررسی روایی این پرسشنامه، سراجزاده (1998) ضرایب آلفای مربوط به چهار بعد دینداری را 87/0 تا 92/0 گزارش کرده است).
شادمانی
ازآنجاکه شادمانی یکی از هیجانات اساسی بشر است، لذا هر کس به فراخور خود آن را تجربه میکند؛ اما تعریف شادمانی بهسادگی تجربه آن نیست (میرشاه جعفری و همکاران،2002). آرگایل و همکاران (1995)، شادمانی را ترکیبی از وجود عاطفه مثبت، فقدان عاطفه منفی و رضایت از زندگی میدانند. جامعترین و درعینحال عملیاتیترین تعریف شادمانی را وینهوون (1988) ارائه میدهد. به نظر او، شادمانی به قضاوت فرد از درجه یا میزان مطلوبیت کیفیت کل زندگیش اطلاق میشود. بهعبارتدیگر شادمانی به این معناست که فرد چقدر زندگی خود را دوست دارد. در تعریف وینهوون از شادمانی چند عنصر وجود دارد که به اختصار توضیح داده میشود:
1- درجه یا میزان: واژه شادمانی بیانگر ارزیابی کمال مطلوب از زندگی نیست، بلکه بیانگر یک درجه یا میزان است؛ همانند مفاهیم طول و وزن، بیشتر یا کمتر بودن چیزی؛ بهعبارتدیگر، واژه شادمانی، میزان خوشایندی زندگی را میرساند.
2- شخص: واژه شادمانی صرفاً برای توصیف حالت یک فرد به کار میرود و قابلتعمیم به اجتماعات، اشیا و وقایع نیست؛ بنابراین اگر بخواهیم شادمانی یک ملت را موردبحث قرار دهیم، بهتر است بگوییم اکثر شهروندان آن کشور خود را شادمان تصور میکنند.
3- قضاوت: واژه شادمانی وقتی به کار میرود که فرد درباره زندگی خود یک قضاوت کلی میکند. قضاوت کلی یعنی ارزیابی تجارب پیشین و پیشبینی تجارت آتی. به عبارت بهتر، شادمانی جمع ساده لذات نیست، بلکه شناختی است که فرد از بررسی تجارب مختلف به دست میآورد. واژه شادمانی برای اشاره به جنبه خاصی از زندگی به کار نمیرود، بلکه کل زندگی فرد را مدنظر دارد. البته به این معنی نیست که به تمام وقایع زندگی خود ارزش یا وزن واحدی داده شود، بلکه منظور این است که فرد برای ابراز میزان شادمانی خود، برداشت خود از یکی از ابعاد و وقایع زندگیش را ملاک قرار میدهد.
4- مطلوبیت: در تعریف شادمانی منظور از خوشایندی، ارزشمند و دوستداشتنی بودن زندگی از طرف خود فرد است. در تمام فرهنگها مصادیقی از خوبی و بدی وجود دارد که افراد آن جوامع طبق این مصادیق خوشایندی یا ناخوشایندی زندگی خویش را مورد قضاوت قرار میدهند.
وینهوون، شادمانی را در سطح کلان به کیفیت جامعه و عواملی مانند سلامت، عدالت و آزادی وابسته میداند و ازاینرو معتقد است که سیاست اجتماعی میتواند ارتقاء دهنده این شرایط باشد. در سطح میانی، شادمانی وابسته به کیفیتهای نهادی مانند استقلال در کار یا مراقبتهای نهادی است؛ و در سطح خرد، شادمانی وابسته به تواناییهای شخصی مانند کارآمدی، استقلال و مهارتهای اجتماعی است (وینهوون،1988).
محققان ایرانی معمولاً برای سنجش شادمانی (و همچنین شادی، شادابی، شادکامی و گاهی نشاط اجتماعی)، از «پرسشنامه شادمانی آکسفورد» (یکی از مهمترین مقیاسهای اندازهگیری شادمانی، پرسشنامه آکسفورد است. پایه نظری این پرسشنامه، تعریف آرگایل و کروسلند (1987) از شادمانی است. به باور آرگایل و همکاران، این پرسشنامه نقطه مقابل «پرسشنامه افسردگی بِک» است. 21 پرسش از پرسشهای این پرسشنامه از برگرفته شده و معکوس شده و 8 پرسش دیگر به آن افزوده شده تا سایر جنبههای سلامت ذهنی را پوشش دهد. فرم نهایی پرسشنامه با 29 پرسش چهارگزینهای آماده شده که در هر پرسش فرد درباره خود از احساس ناشادی تا احساس شادی بسیار زیاد قضاوت میکند (گنجی،2007). این پرسشنامه در ایران توسط علیپور و نوربالا (1999) استاندارد شده است). که ترکیبی از مؤلفههای «رضایت از زندگی»، «کارآمدی»، «همدلی»، «چشمانداز مثبت»، «بهزیستی»، «خوشرویی» و «عزتنفس» است، استفاده میکنند؛ در مطالعه حاضر نیز، صرفاً پژوهشهایی که شادمانی را با این پرسشنامه سنجیدهاند، وارد فراتحلیل شدهاند.
دینداری و شادمانی
به زعم سراجزاده و همکاران (2015)، دینداری از دو طریق میتواند باعث افزایش سطح شادمانی شود: 1- دینداری از طریق کارکردهای مثبتی که دارد (از جمله معنابخشیدن به امور عالم و زندگی انسانی و فراهمآوردن حمایت و تسلیم، سازگاری با ناکامیها و محرومیتها، ایجاد امنیت عاطفی و نقطه اتکای ثابتی در بحبوحه ناسازگاریها، مشروع و درکپذیر ساختن نظم اجتماعی و...)، باعث افزایش سطح شادمانی میشود؛ 2- دینداری از طریق ارتباط با یکسری از متغیرهایی که در افزایش سطح شادمانی مؤثر هستند، میتواند منجر به افزایش شادمانی شود. بر این اساس، سراجزاده و همکاران در زمینه رابطه دینداری و شادمانی به دو دسته از نظریهها (نظریههای کارکردگرایانه و معناگرایانه درباره دین و نظریههای تبیینکننده شادمانی) اشاره میکنند که در ادامه بیان میشود.
الف: نظریههای کارکردگرا و معناگرا
هاری آلپرت، پژوهشگر دورکیمی، چهار کارکرد عمده دین را از نظر دورکیم، انضباط بخشی، انسجامبخشی، حیاتبخشی و خوشبختی بخشی میداند. مناسک دینی به افراد انضباط بخشی و زهدگرایی که از ضروریات زندگی اجتماعی هستند میآموزند و بهاینترتیب آنها را برای زندگی اجتماعی آماده میکنند. تشریفات مذهبی مردم را گرد هم میآورند و ازاینرو پیوندهای مشترک آنها را تثبیت و در نتیجه همبستگی اجتماعی آنها را تقویت میکنند. اعضای جامعه از طریق مراسم دینی، میراث اجتماعی خود را احیا میکنند و ارزشهای پایدار آن را به نسلهای آینده انتقال میدهند. سرانجام اینکه دین در پیروانش احساس خوشبختی اجتماعی را به وجود میآورد و در نتیجه احساس بیایمانی، ناتوانی و تردید را از دل آنها میزداید (کوزر،2006).
یینگر، دین را پاسخی برای حل مسائل غایی حیات انسانی مانند رنج، عدم اطمینان و مرگ و دستیابی به آرامش و وقار در برابر رنج و بداقبالی میداند (همیلتون،2007). از نظر او دین از طریق معنابخشیدن به تجربههای ناراحتکننده برای مسائلی چون مرگ و رنج پاسخهایی را فراهم میکند. دین تا حدی بدبختیها و ناکامیها را بیاهمیت جلوه میدهد. وی یکی از کارکردهای دین را فراهمآوردن حمایت و تسلی برای انسان میداند (همیلتون،2007).
اودی، معتقد است وجود انسان با سه ویژگی احتمال، ناتوانی و کمیابی تعیین میشود. منظور از احتمال، این واقعیت است که وجود بشر سرشار از بیاطمینانی، خطر و آسیبپذیری است. زندگی، امنیت و بهروزی انسان، شکنندهاند. منظور از ناتوانی، این واقعیت است که ما برای رفع بیاطمینانی در زندگی چندان کاری نمیتوانیم انجام دهیم؛ و منظور از کمیابی، این است که چون نیازهای بشر تقریباً نامحدودند، هدفها و ارزشها در جامعه، توزیع غیرعادلانهای دارند. به تعبیر اودی این ویژگیها برای بشر محرومیت و ناکامی به بار میآورد و سازگاری با این محرومیتها و ناکامیها تنها از طریق دین امکانپذیر است. بهعبارتدیگر دین به سازگاری با نقاط شکننده زندگی روزانه کمک میکند (همیلتون،2007).
وبر، در نظریه دین خود بر نقش دین در معنابخشی به زندگی تأکید دارد و آن را بر مبنای نیازی انسانشناختی توضیح میدهد: «انسان نیازی متافیزیکی به جهان معنادار دارد» (وبر،2005). به نظر وبر، دین اساساً پاسخی به دشواریها و بیعدالتیهای زندگی است و میکوشد تا این ناکامیها را توجیه کند و در نتیجه انسانها را قادر به کنار آمدن با آنها میکند و در برابر این مشکلات به آنها اعتمادبهنفس میبخشد. به اعتقاد وی، انسان همواره با مسئله رنج و سختی درگیر بوده است و ادیان مختلف برای رهایی از این مسئله مفهوم «توجیه الهی» را مطرح کردهاند که همه رویدادهای خوب و بد زندگی را توجیه کرده و بیان میکند که حوادث دشوار و ظالمانه موقتی هستند و در جهان آخرت جبران خواهند شد (همیلتون،2007).
گیرتز، دین را پاسخی برای تبیین سه مسئله سردرگمی، رنج و شر میداند. به نظر وی، دین اولاً تبیینی است برای رخدادهای خارقالعاده و شگفتانگیزی که با وسایل عادی قابل تبیین نیستند؛ ثانیاً دین، افراد را برای پذیرش و تحملکردن درد و رنج (و نه پرهیز از آن) مهیا میکند و درنهایت اینکه دین، تجربههای بشر از بیعدالتی و نابرابری را توجیه کرده و نشان میدهد که بیعدالتیها تنها بهظاهر وجود داشته و حتی آنها هم الگوی معناداری دارند و با دادگری در جهانی دیگر جبران خواهند شد (همیلتون،2007).
برگر، معتقد است که دین کوشش جسورانهای است برای آنکه سراسر گیتی برای انسان معنیدار شود. از نظر برگر، دین علاوه بر مشروع و درکپذیر ساختن نظم اجتماعی، تجاربی را که باعث ازهمگسیختگی اجتماعی و نابسامانی میشود معقول میکند. همچنین تجارب حاشیهای مانند رؤیاها، مرگ، بلاها، جنگ، شورش اجتماعی، خودکشی، رنج و شر را نیز مشروع میکند (همیلتون،2007). لاکمن نیز بر نقش دین در ساخت معنا تأکید دارد. وی دین را فرایندی میداند که با آن انسان از طبیعت زیستشناختی خود درمیگذرد و به یک نوع خودآگاهی دست پیدا میکند و تصویری از جهان نمادین بازمینماید که به واقعیت و وجود فرد معنا میبخشد (همیلتون،2007).
ب: نظریههای تبیینکننده شادمانی
برخی از اندیشمندان که درباره شادمانی مطالعه کردهاند، متغیرهایی برای تبیین شادمانی مطرح کردهاند که دینداری از طریق اثرگذاری بر آنها باعث افزایش سطح شادمانی میشود. در این زمینه میتوان به نظریه چلبی (2004) اشاره کرد که عوامل برخاسته از نظام جامعهای که بر شادمانی مؤثر هستند را به شرح ذیل میداند: احساس همبستگی اجتماعی (احساس دوستی و همبستگی، احساس خشنودی خانوادگی، احساس هویت جمعی، احساس اعتماد)، احساس عدالت و امنیت (احساس امنیت، احساس خودمختاری، احساس امید، احساس عدالت)، احساس عزت و احترام (هویت فردی، عزتنفس، احساس بصیرت و تعین اجتماعی) و احساس بهبودی و آسایش (احساس سلامتی، احساس رفاه مادی، احساس رضایت از زندگی). بر اساس دیدگاه چلبی، چنانچه هرکدام از چهار نظام اصلی جامعه (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) بتوانند پاسخگوی مؤثر علقههای چهارگانه انسان (معیشتی، امنیتی، ارتباطی و شناختی) باشند در این صورت میتوانند موجبات نوعی احساس مثبت که زمینهساز شادمانی افراد است را فراهم کند (چلبی،2004). در میان این عوامل با توجه به نظریات جامعهشناسان دین از جمله دورکیم میتوان گفت که دین از طریق ارتباطی که با متغیرهایی چون همبستگی اجتماعی، عدالت و امنیت و تا حدودی عزت و احترام دارد باعث افزایش سطح شادمانی میشود.
وینهوون (2009) در مطالعه شرایط سعادت ذهنی (شادمانی)، به عواملی مانند مدرنیته، دولت رفاه، نابرابری اجتماعی، مشارکت اجتماعی و حمایت اجتماعی اشاره میکند و جنبههای مختلف تأثیر هرکدام را بر سعادت ذهنی میسنجد. در میان این عوامل به نظر میرسد که دینداری به خاطر ارتباطی که با متغیر حمایت اجتماعی دارد میتواند از طریق مکانیسمهایی چون تقویت روابط صمیمانه و به تبع آن فراهم آوردن حمایت، در افزایش سطح شادمانی مؤثر واقع شود. همچنین به خاطر ارتباطی که با مشارکت اجتماعی دارد میتواند از طریق به وجود آوردن احساس کنترل در فرد و جزئی از جامعه بودن باعث افزایش سطح شادمانی شود.
علاوه بر این برخی از اندیشمندان و پژوهشگران به طور مستقیم رابطه دینداری و شادمانی را موردبررسی قرار داده و برای تبیین این رابطه توضیحاتی دادهاند. کوئینگ (2001) در یک بررسی وسیع از روابط دینداری و شادمانی به این نتیجه رسید که ایمان مذهبی، از طریق ایجاد هدف در زندگی، شادمانی را پیشبینی میکند و همچنین شرکت در مراسم مذهبی کلیسا از طریق ایجاد حس تعلق، شادمانی را پیشبینی میکند.
پاتنام و لیم (2010) در پی تبیین این مسئله که چرا مردم مذهبی از زندگی رضایت بیشتری دارند، بیان کردند که شبکههای اجتماعی ساختهشده در جماعتهای مذهبی، متغیرهای کلیدی هستند که واسط ارتباط مثبت بین مذهب و رضایت از زندگی هستند. کوزاریان (2010) بیان میدارد که مذهب اجتماعی از طریق افزایش سرمایه اجتماعی، رضایت از زندگی را افزایش میدهد، همچنین مذهب اجتماعی میتواند از طریق ساخت و نگهداشت ساختارهای معقول (زمینه اجتماعی- فرهنگی برای نظام معناها و اعتقادها در جامعه) رضایت از زندگی را افزایش دهد.
روش
پژوهش حاضر از نظر روش گردآوری دادهها کتابخانهای و از نظر روش تحلیلی از نوع «فراتحلیل» است. اصطلاح فراتحلیل برای نخستین بار در سال 1976 توسط «جین گلاس» در انجمن پژوهشی آموزشی آمریکا به کار برده شد. فراتحلیل را هنر ترکیب تحقیقات و تحلیلِ تحلیلها مینامند و آن را بهمثابه ترکیب نتایج از مطالعات مستقل بهمنظور منسجمکردن یافتههای آن تعریف میکنند. یک فراتحلیل از گروهی از مطالعات با فرضیههای مشترک یا تعریف عملیاتی مشترک از متغیرهای مستقل و وابسته تشکیل شده است (گلاس،1976).
در فراتحلیل، ادبیات موضوع از منابع مکتوب، موردبررسی نظاممند قرار میگیرد تا مشخص شود که بر مبنای تحقیقات گذشته، اثر یک متغیر روی متغیر دیگر چقدر است. این روش، مشابه «تحقیقات میانبخشی» است که در آن موضوع موردمطالعه به جای افراد، نتایج تحقیقات گذشته است و فقط در تحقیقات کمّی اعم از همبستگی، آزمایشی و شبه آزمایشی بکار میرود (قربانیزاده،2013).
جامعه آماری این پژوهش را همه تحقیقات علمی و پژوهشی انجامشده در ایران در زمینه بررسی رابطه دینداری و شادی، شادابی، شادکامی، شادمانی و نشاط اجتماعی از سال 1386 تا سال 1400 تشکیل داده است که در یکی از پایگاههای اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، پایگاه اطلاعات نشریات کشور و پایگاه مرکز اسناد و مدارک علمی ایران نمایه شدهاند.
ملاک گزینش پژوهشهای موردبررسی عبارتند از: 1- پژوهش در ایران و به روش کمی انجام شده باشد. 2- در پژوهش مربوطه، دینداری بهعنوان متغیر مستقل و متغیرهای شادی، شادابی، شادکامی، شادمانی و نشاط اجتماعی بهعنوان متغیر وابسته به کار رفته باشند. 3- اطلاعات مربوط به ضریب همبستگی، سطح معناداری، حجم نمونه و شیوه نمونهگیری، در پژوهش موردبررسی مشخص شده باشند. 4- اعتبار و پایایی پژوهشهای موردبررسی، حداقل توسط دو داور تأیید شده باشند (برای رعایت این آیتم، صرفاً مقالاتی با درجه اعتبار علمی - پژوهشی و یا پایاننامههای دفاع شده در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری مورداستفاده قرار گرفتند). 5- در پژوهش موردنظر، متغیرهای شادی، شادابی، شادکامی، شادمانی و نشاط اجتماعی با «پرسشنامه شادمانی آکسفورد» موردسنجش واقع شده باشند و 6- در پژوهش موردنظر، متغیر دینداری با «پرسشنامه سنجه دینداری مسلمانان» موردسنجش واقع شده باشد. با این اوصاف، از میان 29 پژوهش مرتبط، 7 پژوهش که شرایط و ملاکهای انتخاب را داشتند، برای ترکیب کمی نتایج و به دست آوردن نتیجه واحد احصاء شدند. سپس هر یک از پژوهشها کدبندی شدند به این صورت که فهرستی از اطلاعات عمومی (شامل نام نویسندگان، سال انتشار، جامعه آماری، حجم نمونه و شیوه نمونهگیری) و اطلاعاتی در مورد متغیرهای پژوهش (شامل ضریب همبستگی و سطح معناداری) استخراج و در نرمافزار جامع فراتحلیل (CMA) وارد شدند. فرایند انتخاب مقالات در شکل شماره 1 نشان داده شده است.
شکل-1. فرایند انتخاب مقالات برای انجام فراتحلیل
روش اصلی فراتحلیل مبتنی بر ترکیب نتایج است که معمولاً پس از تبدیل آمارهها به شاخص (r) و برآورد «اندازه اثر» مورداستفاده قرار میگیرد. برای تحلیل استنباطی دادهها ابتدا به کمک «نمودار قیفی» و «روش همبستگی رتبهای بگ و مزومدار» به بررسی خطای (سوگیری) انتشار و با کمک آزمون Q به بررسی همگونی/ ناهمگونی پژوهشها پرداخته شد و سپس با توجه به ناهمگونی بین پژوهشهای موردبررسی، مدل اثرات تصادفی برای ترکیب نتایج و رسیدن به اندازه اثر استفاده شد. برای تفسیر نتایج نیز از جدول کوهن استفاده شده است. در جدول شماره2، خلاصه اطلاعات مربوط به پژوهشهای مختلف پیرامون رابطه بین دینداری و شادمانی در جامعه ایران نمایش داده شده است.
جدول-2. خلاصه اطلاعات جمعآوریشده برای فراتحلیل
ردیف |
عنوان پژوهش |
نویسندگان/
سال پژوهش |
جامعه
آماری |
حجم نمونه |
شیوه
نمونهگیری |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
1 |
تبیین جامعهشناختی شادکامی بر اساس عوامل سرمایهای و غیرسرمایهای |
سلطانی بهرام و قاسمزاده
(2021) |
جوانان 15-29 سال استان آذربایجان شرقی |
613 |
خوشهای |
409/0 |
000/0 |
2 |
دین و شادمانی: مطالعه رابطه دینداری با احساس شادمانی در نمونهای از دانشجویان |
سراج زاده و همکاران
(2015) |
دانشجویان دانشگاه خوارزمی |
371 |
طبقهای |
197/0 |
000/0 |
3 |
مطالعه میزان نشاط اجتماعی در شهر بوشهر و عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر آن |
بخارایی و همکاران
(2015) |
کلیه افراد 18-65 سال شهر بوشهر |
382 |
تصادفی |
360/0 |
001/0 |
4 |
تأثیر ابعاد باورهای مذهبی بر شادی معلمان ابتدایی در محل کار |
بحری نجفی و
میرشاه جعفری
(2014) |
معلمان ابتدایی ناحیه دو شهر اصفهان |
250 |
تصادفی |
229/0 |
010/0 |
5 |
نشاط اجتماعی و عوامل مرتبط با آن (مطالعهای در بین دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی) |
هزارجریبی و
مرادی
(2013) |
دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی تهران |
170 |
سهمیهای |
266/0 |
000/0 |
6 |
بررسی عوامل مؤثر بر میزان نشاط در استان خوزستان |
رضا دوست و همکاران
(2013) |
شهروندان-15-65 سال استان خوزستان |
987 |
تصادفی چندمرحلهای |
148/0 |
000/0 |
7 |
رابطه بین ابعاد دینداری با شادی دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان |
عابدی و همکاران
(2007) |
دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان |
240 |
تصادفی خوشهای |
315/0
|
001/0
|
یافتهها
الف: یافتههای توصیفی
در این پژوهش 28 درصد مقالات (2 مورد) واژه نشاط اجتماعی، 14 درصد (1 مورد) واژه شادمانی، 14 درصد (1 مورد) واژه شادکامی، 14 درصد (1 مورد) واژه نشاط و 28 درصد (2 مورد) واژه شادی را معادل واژه «Happiness» در نظر گرفتهاند.
به لحاظ نمونه موردبررسی، 42 درصد مقالات (3 مورد) شهروندان عمومی، 28 درصد (2 مورد) دانشجویان، 14 درصد (1 مورد) معلمان و 14 درصد (1 مورد) دانشآموزان را بررسی کردهاند.
از نظر روش نمونهگیری، 56 درصد مقالات (4 مورد) به روش تصادفی، 14 درصد (1 مورد) به روش خوشهای، 14 درصد (1 مورد) به روش سهمیهای و 14 درصد (1 مورد) به روش طبقهای انجام شده است.
از نظر جامعه آماری، 28 درصد مقالات (2 مورد) مربوط به شهر تهران و 68 درصد مقالات (5 مورد) مربوط به سایر استانها - اصفهان (2 مورد)، آذربایجان شرقی (1 مورد)، بوشهر (1 مورد)، خوزستان (1 مورد) - است.
ب: یافتههای استنباطی
در جدول شماره-3، ضمن برآورد اندازه اثر تفکیکیِ پژوهشهای برگزیده مبتنی بر یک مقیاس مشترک، اثرات ترکیبی نیز در قالب «مدل اثرات ثابت» و «مدل اثرات تصادفی» مشخص شده است.
جدول-3. خلاصه اطلاعات مربوط به فراتحلیل روی پژوهشهای نمونه
ردیف |
نویسندگان/ سال پژوهش |
اندازه اثر |
حد پایین |
حد بالا |
مقدار Z |
مقدار احتمال (p) |
|
|
1 |
سلطانی بهرام و قاسمزاده (2021) |
409/0 |
341/0 |
473/0 |
729/10 |
000/0 |
|
2 |
سراجزاده و همکاران (2015) |
197/0 |
097/0 |
293/0 |
829/3 |
000/0 |
|
3 |
بخارایی و همکاران (2015) |
360/0 |
269/0 |
444/0 |
337/7 |
000/0 |
|
4 |
بحری نجفی و میرشاه جعفری (2014) |
229/0 |
108/0 |
343/0 |
664/3 |
000/0 |
|
5 |
هزارجریبی و مرادی (2013) |
266/0 |
120/0 |
400/0 |
522/3 |
000/0 |
|
6 |
رضا دوست و همکاران (2013) |
148/0 |
086/0 |
208/0 |
677/4 |
000/0 |
|
7 |
عابدی و همکاران (2007) |
315/0 |
196/0 |
425/0 |
020/5 |
000/0 |
|
اثرات ترکیبی ثابت |
264/0 |
230/0 |
297/0 |
779/14 |
000/0 |
|
اثرات ترکیبی تصادفی |
277/0 |
187/0 |
362/0 |
871/5 |
000/0 |
|
بر اساس جدول فوق، اندازه اثر همه پژوهشهای موردبررسی، با اطمینان 99 درصد و سطح خطای کوچکتر از 01/0 معنادار است. بزرگترین مقدار اندازه اثر (409/0) مربوط به سلطانی بهرام و قاسمزاده (2021) و کوچکترین مقدار اندازه اثر (148/0) مربوط به رضادوست و همکاران (2013) است. همچنین هر دو مدل اثرات ثابت و تصادفی در سطح خطای کوچکتر از 01/0 معنادار هستند.
در اجرای روش فراتحلیل، ابتدا توجه به مهمترین چالشها و مسائل بحثبرانگیز (سوگیری انتشار و همگونی/ ناهمگونی پژوهشها) و سپس تعیین اندازه اثر ضروری است.
1- بررسی سوگیری انتشار
سوگیری، اریب یا «تورش» اشاره به برآورد بالاتر یا پایینتر از مقدار اثر واقعی دارد. تحقیق فراتحلیل در معرض سوگیریهای متعددی از جمله «سوگیری انتشار» قرار دارد. سوگیری انتشار، معمولاً ناشی از این موارد است: 1- چاپ و انتشار پژوهشهایِ دارای معناداری مثبت، 2- عدم چاپ و انتشار پژوهشهای دارای معناداری منفی، 3- عدم توجه و مراجعه محقق به پایگاههای علمی معتبر، 4- وزن دادن به نتایج همه پژوهشهای مربوط به بررسی یک پرسش واحد به طور یکسان درحالیکه ممکن است میان آنها از لحاظ کیفی تفاوت فاحشی وجود داشته باشد. فراتحلیلهایی معتبر هستند که سوگیری انتشار نداشته باشند.
بهمنظور ارزیابی و تشخیص سوگیری انتشار از «نمودار قیفی» استفاده میشود. نمودار قیفی، نموداری است که پراکندگی دادهها حول محور میانگین اندازه اثر را نشان میدهد. متقارنبودن نمودار قیفی بر عدم سوگیری انتشار و نامتقارن بودن آن بر وجود سوگیری انتشار دلالت دارد. در نمودار قیفی، پژوهشها با اندازه اثر بزرگتر در بالای نمودار ظاهر میشوند و تمایل به تشکیل خوشه در مجاورت میانگین اندازه اثر را دارند و پژوهشها با اندازه اثر کوچکتر در پایین نمودار ظاهر میشوند و پراکندگی مقادیر آنها زیادتر است. شکل شماره-2، نشان میدهد که همه دادههای این پژوهش - بهاستثنای یک داده - در میانه نمودار قرار گرفتهاند؛ بنابراین نمودار از تقارن نسبی برخوردار است، اما باز هم نمیتوان قضاوت صریحی در مورد عدم سوگیری انتشار ارائه داد و برای اطمینان بیشتر از آزمون «همبستگی رتبهای بِگ و مزومدار» استفاده میکنیم.
شکل-2. نمودار قیفی برای بررسی سوگیری انتشار
آزمون همبستگی رتبهای بِگ و مزومدار، همبستگی رتبهای (تاو کندال) بین اندازه اثر استاندارد و واریانس (یا خطای استاندارد) این اثرات را گزارش میکند. ضریب همبستگی تاو تا حد زیادی همانند هر نوع همبستگی دیگر تفسیر میشود که در آن مقدار صفر دال بر نبود رابطه بین اندازه اثر و دقت مطالعه است و انحراف از صفر از وجود رابطه حکایت میکند و درصورتیکه سطح معناداری این آزمون بزرگتر از 05/0 باشد، فرض تقارن دادهها و عدم سوگیری انتشار تأیید میشود. با توجه به اطلاعات جدول شماره-4، مقدار تاو کندال برابر با (000/0) و سطح معناداری برابر با (000/1) است؛ بنابراین، از سویی بین اندازه اثر و دقت مطالعه رابطه وجود دارد و از سوی دیگر فرض متقارنبودن دادهها و عدم سوگیری انتشار تأیید میشود.
جدول-4. نتایج حاصل از بررسی آزمون همبستگی رتبهای بِگ و مزومدار
مقدار ضریب تاو کندال (Tau) |
مقدار Z |
مقدار احتمال (p) |
000/0 |
000/0 |
000/1 |
2- بررسی همگونی/ ناهمگونی پژوهشها
«ناهمگونی» عبارت از تفاوت بین نتایج پژوهشها است. ناهمگونی به دلایلی از جمله تفاوت در معیار شناسایی و انتخاب پژوهشها، تفاوت در نوع مداخله و فاصله زمانی پژوهشها، تفاوت در کیفیت، روششناسی و تصادفی و غیرتصادفی بودن پژوهشها ایجاد میشود (قربانیزاده،2013).
برای تشخیص ناهمگونی از آزمون Q استفاده میشود. نتایج حاصل از آزمون Q (01/0P< 108/38= Q) در جدول شماره-5، نمایش داده شده است. با توجه به اطلاعات این جدول، با اطمینان 99 درصد، فرض صفر (H0) مبنی بر همگونی پژوهشهای موردمطالعه رد و فرض خلاف (H1) مبنی بر ناهمگونی پژوهشها تأیید میشود. به سخن دیگر، معنادار بودن آزمون-Q نشاندهنده وجود ناهمگونی در پژوهشهای موردبررسی است؛ اما ازآنجاکه این آزمون در بیشتر موارد دارای قدرت کمتری است و ما را در رد فرض صفر (H0) دچار اشتباه میکند، از آماره دیگری به نام شاخص مجذور آی (I2) استفاده میکنیم. این شاخص، عبارت از نسبت واریانسی است که به علت ناهمگونی (نه به علت شانس) ایجاد شده است. دامنه تغییرات آن از 0 تا 100 درصد است. هر چه مقدار آن به 100 درصد نزدیکتر باشد، نشاندهنده ناهمگونی بیشتر پژوهشهای موردمطالعه است. نتایج حاصل از (I2) مؤید این مطلب است که تقریباً 85 درصد از کل واریانس موجود در اندازه اثر، مربوط به واریانس بین پژوهشها (ناهمگونی) و 15 درصد مابقی، مربوط به واریانس درون پژوهشها (خطای نمونهگیری) است؛ بنابراین، تفسیر اندازه اثر با مدل اثرات ثابت قابلقبول نیست و باید از مدل اثرات تصادفی استفاده کرد.
جدول-5. نتایج حاصل از آزمون Q
مقدار آزمون-Q |
درجه آزادی (Df) |
مقدار احتمال (p) |
I-Squared(I2) |
108/38 |
6 |
000/0 |
255/84 |
برخی از همگونیها و ناهمگونیهای موجود در نتایج پژوهشهای موردمطالعه در جدول شماره 6، قابلمشاهده است.
جدول-6. همگونی و ناهمگونی در نتایج پژوهشهای موردمطالعه
ردیف |
نویسندگان/
سال پژوهش |
رابطه بین دینداری و شادمانی |
نتیجه پژوهش |
1 |
سلطانیبهرام و
قاسمزاده (2021) |
معنادار و مستقیم |
در میان ابعاد دینداری، بعد اعتقادی بیشترین (349/0) و بعد مناسکی (287/0) کمترین شدت همبستگی را با شادکامی جوانان دارد. |
2 |
سراجزاده و همکاران
(2015) |
معنادار و مستقیم |
دینداری از طریق فراهمآوردن حمایت اجتماعی، افزایش سطح سازگاری با محرومیتها و ناکامیها و همچنین معنابخشی به زندگی منجر به افزایش سطح شادمانی افراد میشود. |
3 |
بخارایی و همکاران
(2015) |
معنادار و مستقیم |
بین ابعاد دینداری و نشاط اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. ضمن آنکه بعد اعتقادی (370/0) بیشترین و بعد پیامدی (180/0) کمترین شدت همبستگی را با نشاط اجتماعی دارد. |
4 |
بحری و میرشاه جعفری (2014) |
معنادار و مستقیم |
در میان ابعاد دینداری، بعد مناسکی (229/0) بیشترین و بعد عاطفی (130/0) کمترین شدت همبستگی را با شادی معلمان دارد. |
5 |
هزارجریبی و مرادی
(2013) |
معنادار و مستقیم |
بین ابعاد دینداری (اعتقادی، تجربی، مناسکی و پیامدی) و نشاط اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد، ضمن آنکه بعد پیامدی بیشترین تأثیر را بر نشاط اجتماعی دارد. |
6 |
رضا دوست و همکاران
(2013) |
معنادار و مستقیم |
گروههای مذهبی از شبکههای اجتماعیِ غیررسمی حمایتی و قابلاعتماد بهرهمند میشوند و با ایجاد مکانهای عبادی (مسجد، حسینیه، زیارتگاه و...)، فرصتهایی را برای تعامل با یکدیگر فراهم میکنند که منجر به افزایش نشاط و شادکامی آنها میشود. |
7 |
عابدی و همکاران
(2007) |
معنادار و مستقیم |
بین ابعاد دینداری (اعتقادی، تجربی، مناسکی و پیامدی) و شادی رابطه معناداری وجود دارد، ضمن آنکه بعد اعتقادی (430/0) بیشترین تأثیر و بعد پیامدی (200/0) کمترین تأثیر را بر شادی دارد. |
3- اندازه اثر
پس از بررسیهای انجامشده، این نتیجه حاصل شد که باید از مدل اثرات تصادفی برای گزارش اندازه اثر استفاده کنیم. جدول شماره-7، اندازه اثر را بر اساس مدل اثرات تصادفی نشان میدهد. اطلاعات این جدول بیانگر آن است که میانگین اندازه اثر دینداری بر شادمانی در نمونه موردپژوهش معادل (277/0) است. ازآنجاکه اندازه اثر برآورد شده در محدوده اطمینان است، بنابراین میتوان اذعان داشت که دینداری اثر معناداری بر شادمانی دارد.
جدول-7. اندازه اثر پژوهشهای پیرامون رابطه بین دینداری و شادمانی
مدل |
تعداد مطالعات |
اندازه اثر |
حدپایین |
حدبالا |
مقدار Z |
مقدار احتمال (p) |
اثرات تصادفی |
7 |
277/0 |
187/0 |
362/0 |
871/5 |
000/0 |
برای تفسیر اندازه اثر دینداری بر شادمانی از جدول کوهن استفاده شده است. بر اساس دادههای جدول شماره-8، دینداری اثر کوچکی (277/0) بر شادمانی دارد.
جدول-8. جدول کوهن
تفسیر اندازه اثر |
مقدار ضریب همبستگی (r) |
مثبت |
منفی |
کوچک |
1/0 تا 29/0 |
1/0- تا 29/0- |
متوسط |
3/0 تا 49/0 |
3/0- تا 49/0- |
بزرگ |
5/0 تا 1 |
5/0- تا 1- |
آنچه «اندازه اثر» این فراتحلیل نشان میدهد این است که بین دینداری افراد و میزان شادمانی آنها رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. به سخن دیگر، هر چه میزان دینداری افراد بیشتر میشود، سطح شادمانی آنها نیز افزایش مییابد؛ البته در مورد رابطه بین شادمانی و هر یک از ابعاد دینداری (اعتقادی، عاطفی، مناسکی و پیامدی)، نمیتوان قضاوت صریحی را بیان کرد، چراکه از میان 7 پژوهش موردمطالعه، تنها 4 پژوهش - سلطانی بهرام و قاسمزاده (2021)، بخارایی و همکاران (2015)، بحری و میرشاه جعفری (2014)، عابدی و همکاران (2007) - ضرایب همبستگی بین ابعاد دینداری و شادمانی را گزارش کردهاند (جدول شماره-9) و در سایر پژوهشها به این ضرایب اشارهای نشده است و تنها رابطه دینداری کل با شادمانی بیان شده است.
جدول-9. ضرایب همبستگی بین ابعاد دینداری و شادمانی
نویسندگان/ سال پژوهش |
آماره |
اعتقادی |
مناسکی |
عاطفی |
پیامدی |
سلطانی بهرام و قاسمزاده (2021) |
r |
349/0 |
287/0 |
333/0 |
324/0 |
p |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
بخارایی و همکاران (2015) |
r |
370/0 |
210/0 |
250/0 |
180/0 |
p |
001/0 |
001/0 |
001/0 |
001/0 |
بحری و میرشاه جعفری (2014) |
r |
145/0 |
229/0 |
130/0 |
184/0 |
p |
001/0 |
001/0 |
001/0 |
001/0 |
عابدی و همکاران (2007) |
r |
430/0 |
350/0 |
280/0 |
200/0 |
p |
001/0 |
001/0 |
001/0 |
001/0 |
جدول شماره-10، اندازه اثرات ترکیبی در چهار پژوهش فوق را نشان میدهد. از خلال دادههای این جدول مشخص میشود که همه ابعاد دینداری (اعتقادی، مناسکی، عاطفی و پیامدی)، تأثیر معناداری بر شادمانی دارند ضمن آنکه ابعاد اعتقادی و عاطفی به ترتیب بیشترین اندازه اثر را بر شادمانی دارند و ابعاد مناسکی و پیامدی در مراتب بعدی قرار دارند.
جدول-10. اندازه اثر هر یک از ابعاد دینداری بر شادمانی
ابعاد دینداری |
اندازه اثر |
حد پایین |
حد بالا |
مقدار Z |
مقدار احتمال (p) |
اعتقادی |
336/0 |
290/0 |
406/13 |
551/4 |
000/0 |
مناسکی |
268/0 |
220/0 |
315/0 |
555/10 |
000/0 |
عاطفی |
270/0 |
222/0 |
317/0 |
643/10 |
000/0 |
پیامدی |
245/0 |
196/0 |
292/0 |
589/9 |
000/0 |
4- آزمون تحلیل حساسیت
«آزمون تحلیل حساسیت» این موضوع را آزمایش میکند که اگر یک پژوهش منفرد از فراتحلیل حذف شود، اندازه اثر و معناداری آنچه تغییری خواهد کرد. درواقع این آزمون به این منظور انجام میشود که تأثیر یک پژوهش منفرد خاص روی نتایج فراتحلیل به میزان قابلتوجهی بیشتر از سایر پژوهشهای منفرد نباشد. جدول شماره-11، تغییرات اندازه اثر، حد پایین، حد بالا و معناداری فراتحلیل را در صورت حذف تکتک پژوهشهای منفرد نشان میدهد.
جدول-11. خلاصه اطلاعات مربوط به آزمون تحلیل حساسیت
ردیف |
نویسندگان/ سال پژوهش |
اندازه اثر |
حد پایین |
حد بالا |
مقدار Z |
مقدار احتمال (p) |
|
|
1 |
سلطانی بهرام و قاسمزاده (2021) |
249/0 |
172/0 |
323/0 |
184/6 |
000/0 |
|
2 |
سراج زاده و همکاران (2015) |
290/0 |
187/0 |
387/0 |
365/5 |
000/0 |
|
3 |
بخارایی و همکاران (2015) |
262/0 |
162/0 |
357/0 |
005/5 |
000/0 |
|
4 |
بحری نجفی و میرشاه جعفری (2014) |
284/0 |
182/0 |
380/0 |
291/5 |
000/0 |
|
5 |
هزارجریبی و مرادی (2013) |
278/0 |
178/0 |
373/0 |
276/5 |
000/0 |
|
6 |
رضا دوست و همکاران (2013) |
303/0 |
226/0 |
376/0 |
447/7 |
000/0 |
|
7 |
عابدی و همکاران (2007) |
271/0 |
169/0 |
367/0 |
071/5 |
000/0 |
|
جدول فوق بیانگر آن است که اندازه اثر دینداری بر شادمانی، با حذف هر یک از پژوهشهای منفرد تفاوت چندانی نمیکند و فقط اگر پژوهش رضادوست و همکاران (2013) از مجموع پژوهشها حذف شود اندازه اثر تحقیق از (277/0) به (303/0) تغییر میکند که در نظام تفسیری کوهن تغییر معناداری است و اندازه اثر پژوهش از «کوچک» به «متوسط» تغییر مییابد؛ بنابراین با حذف این پژوهش میتوان اندازه اثر دینداری بر شادمانی را در حد متوسط ارزیابی کرد.
بحث و نتیجهگیری
این پژوهش به شیوه فراتحلیل و با هدف بررسی اندازه اثر دینداری بر شادمانی انجام شده و مبانی نظری آن تلفیقی از نظریههای کارکردگرا، معناگرا و نظریههای تبیینکننده شادمانی است. از میان 29 سند پژوهشی موجود با رعایت نکاتی که در بخش روششناسی به آن اشاره شد، 7 سند موردبررسی قرار گرفت. یافتهها (آزمون Q) نشان میدهد که با اطمینان 99 درصد، فرض ناهمگونی مطالعات مورد تأیید قرار میگیرد و این امر حکایت از نقصان واضح و چشمگیر در ساختار پژوهشهای انجام شده دارد، بهنحویکه برخی از این پژوهشها در فقر یا بیان ناشفاف مبانی نظری، چارچوب نظری و پیشآزمون به سر میبرند. همچنین ارزیابی مفروضه خطای انتشار نشان داد که فرضیه صفر مبنی بر متقارنبودن نمودار قیفی و عدم سوگیری انتشار تأیید میشود.
یافتهها همچنین بیانگر آن است که میانگین اندازه اثر دینداری بر شادمانی معادل (277/0) است که بر مبنای جدول کوهن، بیانگر اثری «کوچک» است. آزمون تحلیل حساسیت، بیانگر آن است که با حذف تنها یکی از پژوهشها، مقدار اندازه اثر به (303/0) تغییر مییابد که بر اساس نظام تفسیری کوهن در حد «متوسط» ارزیابی میشود.
یافتهها همچنین با نظرات دورکیم، یینگر، اودی، وبر، گیرتز، برگر، لاکمن، وینهوون، کوئینگ و پاتنام همسو است؛ بدین معنا که دینداری از طریق یکسری مکانیسمها و متغیرهای روانی مانند معنابخشیدن به زندگی، هدفمند ساختن زندگی، فراهمآوردن حمایت روانی، فراهمآوردن امنیت عاطفی، مشروع و درک پذیر ساختن نظم موجود، امیدبخشی، تسکین درد و رنج، سازگاری با ناکامیها و محرومیتها و ایمان به تقدیر خداوند و نیز یک سری مکانیسمها و متغیرهای اجتماعی مانند افزایش همبستگی اجتماعی، افزایش انتظام اجتماعی، ساختن شبکههای اجتماعی در جماعات مذهبی، حمایت اجتماعی، ایجاد تعلق مذهبی و افزایش سرمایه اجتماعی میتواند سطح شادمانی افراد را افزایش دهد.
یافتهها همچنین بیانگر آن است که همه ابعاد دینداری (اعتقادی، مناسکی، عاطفی و پیامدی)، تأثیر معناداری بر شادمانی دارند ضمن آنکه ابعاد اعتقادی و عاطفی به ترتیب بیشترین اندازه اثر را بر شادمانی دارند. در تبیین این موضوع میتوان گفت: اعتقاد به خداوند و قدرت لایزال او، اعتقاد به ناپایداری دنیا، اعتقاد به حیات پس از مرگ و همچنین باور به اینکه همهچیز در دست خداوند است و خداوند حامی و پشتیبان انسان است، منجر به کاهش نگرانی و اضطراب، رسیدن به اطمینان قلبی، خوشبینی، روشندلی، امیدواری، رضایت درونی، امنیت خاطر و در نتیجه افزایش سطح شادمانی فرد میشود، چنانچه در قرآن کریم نیز آمده است: «کسانی که گفتند پروردگار ما خدای یکتاست و بر این اعتقاد پایدار ماندند، فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر هیچ ترسی (از وقایع آینده) و حزن و اندوهی (از گذشته خود) نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که (انبیا) وعده دادند بشارت باد».
از سوی دیگر به تعبیر سراجزاده و همکاران (2015)، با توجه به ریشهدارتر بودن اعتقادات و عواطف دینی در ساختار روانی انسان و جوامع بشری (نسبت به انجام مناسک و اجرای دستورات دینی) و نیز با اتفاق افتادن تغییرات اجتماعی و رشد جریان مدرنیته و توجه به فردگرایی بهعنوان یکی از اصول اساسی آن، بیشتر ابعادی از دینداری موردتوجه واقع میشوند که بر جنبههای فردی، خصوصی و درونیتر دینداری توجه دارند و لذا شاید بدین دلیل است که ابعاد اعتقادی و عاطفی نسبت به سایر ابعاد دینداری (ابعاد مناسکی و پیامدی)، تأثیر بیشتری بر شادمانی فرد دارند. ناگفته نماند که ابعاد مناسکی و پیامدی نیز با اختلاف اندازه اثر جزئی با ابعاد اعتقادی و عاطفی، اثری مهم و معنادار بر شادمانی فرد دارند بهنحویکه فرد با انجام مناسک دینی و حضور در جمع به تخلیه عاطفی و آرامش ذهنی و جسمی میرسد و از سویی رعایت ارزشهای اخلاقی، درستکاری در دادوستد، برقراری تعامل و ارتباط صحیح با دیگران و... وی را فردی متعهد و در مسیر سازندگی جامعه که مهمترین نقش دین است سوق میدهد و آرامش درونی و شادمانی را برای او به ارمغان میآورد.
از مسائل مهم و اساسی دیگری که این پژوهش نشان میدهد این است که دینداری باوجودآنکه رابطه معناداری با میزان شادمانی دارد، اما تنها 27 درصد از تغییرات شادمانی را تبیین میکند و ناتوان از تبیین 73 درصد دیگر است. اینکه دلیل این امر چه میتواند باشد، اولاً به نظر میرسد که در جامعه ایران فرهنگ تکمیل پرسشنامههای پژوهشی آنچنانکه در خور و شایسته است هنوز جا نیفتاده است، بهطوریکه در بسیاری از پرسشنامهها، برخی از گویهها از قبیل اعتقاد به خدا، پیامبر، حیات پس از مرگ، نماز، روزه، گناه، توبه و... حساسیت پاسخگویان را به دنبال دارد و آنها پاسخ واقعی خود را بیان نمیکنند. قطعاً در تحقیقات موردمطالعه این پژوهش نیز پاسخگویان با این مسئله مواجه بوده و به برخی از این گویهها جواب واقعی ندادهاند که این امر بر نتایج پژوهش حاضر تأثیر گذاشته است. دومین دلیل، به ماهیت شادمانی برمیگردد؛ به نظر میرسد که شادمانی پیچیدهتر از آن است که بتوان آن را تنها با یک متغیر بیرونی تبیین کرد. گرچه دینداری بر شادمانی تأثیرگذار است اما این تأثیرگذاری در حد صد درصد نیست و در حد همان 27 درصدی است که در این پژوهش به دست آمده و مابقی تغییرات را باید بر اساس متغیرهای دیگری از جمله سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، امنیت اجتماعی، سرمایه فرهنگی، حمایت اجتماعی، اوقات فراغت، عدالت اجتماعی، سبک زندگی، امید به آینده، سرمایه اقتصادی، کیفیت زندگی، مشارکت اجتماعی و... تبیین کرد تا با برنامهریزی درست و دقیق بتوانیم به ارتقا سطح شادمانی و احساس مثبت انسان از زندگی بیفزاییم و از بسیاری از آسیبهایی که به دنبال فقر شادمانی در جامعه ظاهر میشود پیشگیری کنیم.
بهطورکلی با توجه به یافتههای این پژوهش به نظر میرسد که دینداری یکی از متغیرهای بسیار مهم و تأثیرگذار بر شادمانی است و ازآنجاکه مطالعه حاضر از نوع همبستگی است، نه آزمایشی، ادعای روابط علی در میان متغیرهای موردمطالعه ممکن نیست؛ و تنها میتوان گفت که بین دینداری و شادمانی رابطه وجود دارد، اما نمیتوان ادعا کرد که دینداری علت شادمانی است.
به سخن دیگر، دین با تأثیر بر سبک زندگی و چگونگی حل تعارضهای ارزشی به سؤالات اساسی انسان درباره هدف زندگی و معنای فعالیتها و استعدادهای او پاسخ میدهد و در نتیجه به انسجام روانشناختی و معنوی و خود نظمدهی انسان و به تبع آن به شادمانیاش کمک میکند. افراد دیندار، رویدادهای زندگی را بهمنزله فرصتی برای رشد و تقویت معنوی و روحی خود میدانند و آن را بهمثابه تقدیر و تدبیر الهی تفسیر میکنند؛ ازاینرو در همدلی، مسئولیتپذیری و انعطافپذیری توفیق بیشتری داشته و احتمالاً توانایی بالاتری برای بهبود روابط و تعاملات خود با دیگران دارند و در نتیجه، سازگاری و رضایتمندی بیشتری از زندگی خود داشته و نهایتاً افرادی شادتر هستند؛ بنابراین با سیاستگذاری مناسب برای حفظ و تقویت دینداری افراد، از یکسو افزایش شادمانی و از سوی دیگر کاهش استرس و بسیاری از آسیبهای روانی و اجتماعی را شاهد خواهیم بود.
از جمله محدویتهای پژوهشهای فراتحلیل این است که کمیبودن تحلیلها زمینه تشخیصهای کیفی را تا حدی از بین میبرد. کما اینکه در پژوهش حاضر نیز به دلیل استفاده از مطالعات کمی مرتبط با دینداری و شادمانی، نتایج از سویی کمی و عددی و از سوی دیگر تا حد زیادی تابع ابزارهای سنجش در این مطالعات - پرسشنامه شادمانی آکسفورد و پرسشنامه سنجه دینداری مسلمانان - است؛ بنابراین پیشنهاد میشود در تحقیقات آتی، محققان با استفاده از روش فراترکیب که در آن نتایج تحقیقات کیفی بررسی و ترکیب میشود، شرایط علی، زمینهای، مداخلهای و پیامدهای شادمانی در افراد دیندار را در قالب یک مدل نظری مطالعه و بررسی کند.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
نویسنده مسئول این مقاله دکتر امید بابائی است.
منابع مالی
این مقاله حامی مالی ندارد.
تعارض منافع
در این مقاله تعارض منافع وجود ندارد.
اصول اخلاقی در پژوهش
در این مقاله کلیه اصول اخلاقی در زمینه سرقت ادبی، تحریف دادهها و غیره رعایت شده است.
The Holy Quran.
Abedi, A., Shuakhi, A., & Taji, M. (2007). The relationship between religiosity dimensions and happiness of middle school female students in Isfahan city, Biquarterly Journal of Studies in Islam & Psychology, 1(2), 45-58 (in Persian).
Alipour, A., Nourbala, A. (1999). Preliminary investigation of the reliability and validity of the Oxford Happiness Questionnaire in students of Tehran universities, Thoughts and behavior Magazine, 5(2-1), 55-65 (in Persian).
Almasi, M. (2013). The feeling of happiness of the girls of Ilam city and its related factors, Women’s Studies, 12(1), 7-30 (in Persian).
Anbari, M., Haghi, S. (2012). Investigation of individual and social factors affecting social vitality of women (case study: women in urban and rural areas of Delijan), Applied Sociology, 25(53), 1-26 (in Persian).
Argyle, M., Martin, M., & Lu, L. (1995). Testing for Stress and Happiness: The Role of Social and Cognitive Factors. In C. D. Spilberger & I. G. Sarason (Eds.), Stress and Emotion: Anxiety, anger, and curiosity, (pp.173-187).Washington DC:Taylor & Francis. https://psycnet.apa.org/record/1995-98529-010
Arjmand Siahposh, I., Rezapour, D., & Hasanpour, K. (2017). Investigation of the level of social vitality of teenagers covered by the Imam Khomeini (RA) relief committee in Poldokhtar city and the social factors affecting it, Social Development Quarterly, 13 (2), 141-162 (in Persian).
Bahri najafi, F., Mirshah jafari, I. (2014). The effect of dimensions of religious beliefs on the happiness of elementary teachers in the work environment, Knowledge and Research in Applied Psychology, 16(4), 106-113 (in Persian).
Bokharai, A., Talebi, M., & Mohtsham, S. (2015). Study of the level of social vitality in Bushehr city and social factors affecting it, Iran Social Science Studies, 13(48), 17-36 (in Persian).
Chalabi, M. (2004). Conceptual framework of Iranian values survey, Tehran: Ministry of Culture and Islamic Guidance (in Persian).
Chalabi, M., Mousavi, M. (2007). Sociological investigation of factors affecting happiness at the micro and macro levels, Iranian Journal of Sociology, 9(1), 34-57 (in Persian).
Cohen, J. (1988). Statistical Power Analysis for the Behavioural Scinces. Hillsdale. NJ: Lawrence Erlbaum Associates.
-Farshad Far, A. (2019). The relationship between religiosity, attitude and religious orientation with happiness in Iranian society, Islam and Psychological Research, 6(13), 107-119 (in Persian).
Ganji, M. (2007). Analysis of sociological factors affecting the level of happiness of household heads, doctoral thesis (supervisor: Rasool Rabbani and Ali Rabbani), Faculty of Literature and Human Sciences, University of Isfahan (in Persian).
Galatzer, w. (2000). Happiness: Classic Theory in the light of Current Research, journal of Happiness Studies. 1:501-511. https://link.springer.com/article/10.1023/A:1011550727571
Ghamari, M. (2009). Investigation of the relationship between religiosity and the level of happiness among students by gender and marital status, Psychology and Religion, 3(3), 70-91 (in Persian).
Ghorbani zadeh, V., Hasannangir, T. (2013). Practical Guide to Meta-Analysis, Tehran: Sociologists Publications (in Persian).
Glass, G. V. (1976). Primary, Secondary, and Meta-Analysis of Research, Educational Researcher, 5(10):3–8. https://www.jstor.org/stable/1174772
Glock, C., & Stark, R. (قم). Religion and Society in Tension. Chicago: Rand Mc Nally.
Hajizadeh Meimandi, M., Turkan, R. (2014). Surveying the extent and social cultural factors related to social vitality (case study: students of Yazd University), Urban Sociological Studies, 5(16), 59-86 (in Persian).
Hamilton, M. (2007). Sociology of Religion, translated by Mohsen Talasi, Tehran: Third Edition (in Persian).
Haghighatian, M. (2014). Social factors affecting the social happiness of teachers in Isfahan city, Social and Cultural Strategy Quarterly, 4(16), 239-256 (in Persian).
Hejazi, M., Sobhi, A., & Hosseini, M. (2014). Relationship between religiosity and life satisfaction and happiness of student girls, Women and Family Studies, 6(22), 61-77 (in Persian).
Hezar jaribi, J., Astin afshan, P. (2008). Investigating factors affecting social vitality (with emphasis on Tehran province), Applied Sociology, 20(33), 119-146 (in Persian).
Hezar jaribi, J., Moradi, S. (2013). Social vitality and factors related to it (a study among students of Allameh Tabatabai University), National Studies Quarterly, 15(4), 3-26 (in Persian).
Human, H. (2007). Practical guide to meta-analysis in scientific researches, Tehran: Samt (in Persian).
Kazemianpour, Z., Shahriari, A. (2013). The impact of culture on social variables and the comparison of the concept of happiness in Tehran and Arzeneh village, Intercultural Studies, 12(33), 73-99 (in Persian).
Kermani, H. (2012). Sociological Analysis of Social Vitality in the Citizens of Semnan, Master’s Thesis (Supervisor: Soroush Fathi), Islamic Azad University, Garmsar Branch (in Persian).
Keshavarz, A., Vafaiyan, M. (2007). Investigation of factors affecting the level of happiness, thought and behavior in clinical psychology, 2(5), 51-62 (in Persian).
Koenig, H. G., McCullough, M. E., & Larson, D. B. (2001). Handbook of Religion and Health. New York: Oxford University Press.
Kozaryan, A. (2010). Religiosity and life Satisfaction across Nations. Institute for Quantitative Social Science, Harvard University. https://www.tandfonline.com/doi/pdf/10.1080/13674670903273801
Kozer, L. (2006). The Life and Thought of Sociological Greats, translated by Mohsen Talasi, Tehran: Nashralami (in Persian).
Lim, C., & Putnam, R. D. (2010). Religion, Social Networks, and life Satisfaction. American Sociological Association, 75(6): 914-933. https://www.jstor.org/stable/25782172
Mehdizadeh, S., Zareh ghyasabadi, F. (2013). Examining the level of religiosity and its role in the happiness of young people, Social Studies and Research in Iran, 2(3), 413-438 (in Persian).
Mirsendesi, M. (2014). An introduction to the sociology of religion and types of religiosity, Tehran: Sociologists (in Persian).
Mirshah jafari, E., Abedi, M., & Darikondi, H. (2002). Happiness and the factors affecting it, New Cognitive Sciences, 4(3), 50-58 (in Persian).
Mohammadi, A., Seifzadeh, A. (2017). Cultural factors of social happiness (case study: Isfahan city youth), strategic studies of sport and youth, 18(43), 1-26 (in Persian).
Najafian khazarlou, M., Sharifian thani, M., & Habibpour, K. (2013). The relationship between religiosity and happiness in physically disabled people in Tehran nursing homes, Social Welfare Quarterly, 15(58), 219-235 (in Persian).
Najafi, F., Mirshah Jafari, I. (2014). The effect of dimensions of religious beliefs on the happiness of elementary teachers in the workplace, Knowledge and Research in Applied Psychology, 16(4), 106-113 (in Persian).
Naseri, F. (2019). Investigation of sociological factors affecting the social vitality of teachers in Toisarkan city, master’s thesis (supervisor: Saeed Gudarzi), Payame Noor University, Hamadan center (in Persian).
Rahmani Khalili, E. (2012). Investigating the impact of social capital on social vitality in the presence of social support and religiosity variables, Culture and Communication Studies, 16(32), 93-117 (in Persian).
Rezadoost, K., Fazli, A. & Moqtadaei, F. (2013). Studying factors affecting the level of vitality in Khuzestan province, Social Development Quarterly, 8(4), 29-46 (in Persian).
Samii esfahani, A., Pourdanesh, S. (2017). Social factors affecting the social vitality of teachers, case study: teachers of Districts 20 and 21 of Tehran, Iranian Journal of Social Development Studies, 11(1), 89-100 (in Persian).
Serajzadeh, H. (1999). Religious attitudes and behaviors of Tehrani teenagers and its implications for the theory of secularization, research index, (9), 105-118 (in Persian).
Serajzadeh, H., Jamehshourani, M., & Mohammadi, F. (2015). Religion and Happiness: Studying the Relationship between Religiosity and Happiness in a Sample of Students, Journal of Social Sciences, Faculty of Literature and Humanities, Ferdowsi University of Mashhad, 13 (1), 37-48 (in Persian).
Shojaizand, A. (2011). Sociology of Religion, Tehran: Nashrani (in Persian).
Soltani bahram, S., Qasimzadeh, D. (2021). Sociological explanation of youth happiness based on capital and non-capital factors, Social Development Welfare Planning Quarterly, 12(48), 65-103 (in Persian).
Talebzadeh Shoushtri, L., Mazginejad, S. (2021). Investigation of social vitality and factors affecting it (case study: city of Birjand), Scientific Quarterly of Cultural and Social Studies of Khorasan, 16(1), 33-60 (in Persian).
Taleban, M. (2010). religious commitment and political belonging, Research Letter, 5(20-21), 3-22 (in Persian).
Tamizhifar, R. (2014). Sociological analysis of factors affecting the social vitality of Isfahan city, Tehran: Publications of the Islamic Propaganda Office of Qom Seminary, Isfahan branch (in Persian).
Tavakoli, A., Araghipour, N. (2011). Investigating the relationship between religiosity and happiness among female students of Islamic Azad University, Kerman branch in 2013, Educational Psychology Quarterly, 6(19), 19-45 (in Persian).
Veenhoven, R. (1988). The Utility of Happiness. Social Indicators Research, 20: 254-333.
Veenhoven, R. (2009). Sociological Theories of Subjective Wellbeing, Erasmus University, Rotterdam, Faculty of Social Science, Netherlands.
Weber, M. (2005). Religion, Power, Society, translated by Ahmad Tedin, Tehran: Hermes (in Persian).
Zahabi, A. (2014). Investigating the effect of the relationship between religiosity and social capital on the level of social vitality among Iranian religious tourists in the city of Mashhad, Two quarterly journals of Islam and Social Sciences, 7(14), 77-91 (in Persian).
Zaki, M., (2019). Meta-Synthesis of social vitality research in Iran: presenting a comprehensive and integrated framework and model, Quarterly Journal of Applied Studies in Social Sciences and Sociology, 3(3), 1-24 (in Persian).