دوره 24، شماره 95 - ( 10-1403 )                   جلد 24 شماره 95 صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Ghasemi F, Khosroshahi G, Noroozi M, Ghamarani A. (2024). Women's sexuality from temporary marriage: a phenomenological study. refahj. 24(95), : 2 doi:10.32598/refahj.24.95.4411.1
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4256-fa.html
قاسمی فاطمه، خسروشاهی قدرت الله، نوروزی مهناز، قمرانی امیر. زیست جنسی زنان در ازدواج موقت: یک مطالعه پدیدارشناسی رفاه اجتماعی 1403; 24 (95) 10.32598/refahj.24.95.4411.1

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4256-fa.html


متن کامل [PDF 617 kb]   (2740 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1122 مشاهده)
متن کامل:   (103 مشاهده)
مقدمه
ازدواج موقت اغلب در زبان عربی با عنوان «نکاح منقطع» یا «متعه» در مذهب شیعه اسلام و در کشور ایران با عنوان «ازدواج کوتاهمدت» یا «صیغه محرمیت» نامبرده میشود که از گذشته تا به امروز یک پدیده رایج بوده است(بدران و همکاران، 2019).
نیاز جنسی و بهتبع آن سلامت جنسی افراد، یکی از مهمترین مقاصد ازدواج ازجمله ازدواج موقت است (امیرخانی و همکاران، 2020). ازدواج موقت همیشه بهقصد رابطه زناشویی انجام نمیگیرد بلکه گاهی اوقات میان دختر و پسر برای آشنایی قبل از ازدواج، میان زن و مرد نامحرمی که میخواهند تنها مسافرت بروند و لازم است در یک محل بسته تنها بمانند و یا برای زوجهای که سهطلاقه شده است و باید برای عقد مجدد با همان مرد، با مرد دیگری ازدواج کند، استفاده میشود. اما در موارد دیگر ازدواج موقت اغلب با هدف تأمین نیاز جنسی صورت میگیرد که منظور این نوشتار از ازدواج موقت، ازدواج موقتی با هدف تأمین نیاز جنسی است.
زنان پس از طلاق با مشکلات و چالشهایی نظیر تغییر هویت زوج، زندگی در تنهایی، مشکلات اقتصادی، تربیت فرزندان، فشارهای روحی و روانی ناشی از نگرش منفی به جامعه نسبت به زن تنها روبهرو میشوند (یوسفی و همکاران، 2019) که ممکن است بهمنظور کسب حمایتهای عاطفی و مالی لازم، به ازدواج موقت روی آورند (بخشیزاده، 2018). علاوه بر نیاز مالی و عاطفی، نیاز جنسی از دیگر نیازهای تامیننشده زنان است و مطابق با نتایج مطالعات پیشین، انگیزه جنسی یکی از دلایل اقدام زنان به ازدواج موقت است (وکیلی، 2018). این در حالی است که زنان بیسرپرست، برانگیختگی، تمایلات و نیاز جنسی را تأیید کردند، اما در اغلب موارد به علت ترس از پیامدهای اجتماعی و فرهنگی، آن را سرکوب کرده و نادیده میگرفتند؛ بهطوریکه نیاز جنسی و ترس از اطلاع دیگران، آنها را در یک وضعیت نیاز و ترس قرار داده بود (ملایینژاد و همکاران، 2017).
زیست جنسی مشخصکننده خصوصیاتی از رفتار جنسی است که حاصل تعامل بین عوامل اجتماعی و زیستشناختی هستند و شامل هویت جنسی، بلوغ جنسی، غریزه و نیاز جنسی، گرایش جنسی، فرهنگ جنسی، رابطه جنسی، سلامت جنسی و جامعهپذیری جنسی است. زیست جنسی یکی از ابعاد اساسی و در زمره نیازهای اولیه انسانی است و به لحاظ تأثیری که بر سایر ابعاد زندگی افراد میگذارد، چگونگی و نحوه گذران این امر در جامعه لازم است بررسی و درک شود (عابدزاده، 2021). آنچه در زیست جنسی اهمیت دارد وجود رابطه جنسی ایمن و سلامت است. سلامت جنسی مستلزم یک نگاه و رویکرد مثبت به مقوله جنسیت و روابط جنسی و در نظر گرفتن امکان داشتن تجارب جنسی ایمن و لذتبخش، آزاد از اجبار، تبعیض و خشونت است و بهعنوان یکی از جنبههای مرکزی انسان در نظر گرفته میشود (ظهری، 2021)؛ این در حالی است که ازدواج موقت با تأمین نیاز جنسی زنان میتواند در ارتقای کیفیت سلامت و زندگی زنان مؤثر واقع شود. چنانچه نیاز جنسی تقریباً بر همه وجوه عاطفی، شناختی، هیجانی و رفتاری زندگی زنان اثرگذار و جهتبخش است (عابدزاده، 2021) و با تأثیر بر روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی میتواند وضعیت زندگی آنها را بهبود بخشد (پناهی و همکاران، 2021).
با وجود اهمیت روابط جنسی صحیح و تأثیر آن بر ابعاد مختلف زندگی، اغلب زنان قبل از آنکه اطلاعات قابلتوجهی در رابطه با عملکرد دستگاه تناسلی خود و طرف مقابل، عملکردهای روانشناختی و عاطفی جنسی و تمام مسائل مرتبط با رابطه جنسی و سلامت جنسی کسب کرده باشند، خود را مقابل موقعیتهای تجربی رابطه جنسی یافتهاند. در حقیقت تجربه عمل پیش از آگاهی، ویژگی مشخص تجارب جنسی زنان است و مورد مشترک میان زنان، موضوع کمبود آگاهی جنسی وجود تابوهای اجتماعی در این رابطه است (آقایاری هیر و همکاران، 2020). از سوی دیگر در بسیاری از جوامع، عدهای از زنان در مطالبه حقوق جنسی خود ضعف داشته و عزتنفس پایینی دارند و با عدم ابراز خواستههای جنسی خود ناتوان در حفظ استقلال فردیشان در رابطه زناشویی هستند (بخشیزاده، 2018) که این موارد میتوانند زمینهساز پیامدهای منفی در حوزه زیست جنسی زنان در ازدواج موقت باشد.
همچنین از سوی دیگر خطر انتقال بیماریهای مقاربتی از مردان آلوده به زنان نسبت به انتقال بیماری مقاربتی از زنان آلوده به مردان بیشتر است (شارما، 2016) و در مطالعات اخیر نیز گزارششده زنان در ازدواج موقت ضمن تأمین نیاز جنسی خود میتوانند در معرض بیماریها و آسیبهای جنسی (فلاحی و همکاران، 2019؛ ولیزاده و همکاران، 2021)، چالشهای فرزنددار شدن، بارداریهای ناخواسته و سقط غیرقانونی باشند (شعبانی و همکاران، 2021). درنتیجه ازدواج موقت که با هدف کاهش فساد و فشارهای روحی- روانی و کنترل فشارهای اجتماعی وارد بر زنان و مردان بنیان نهاده شده درصورتیکه این قشر خاص از زنان بهدرستی و در مسیر صحیح هدایت نشوند موجبات ترویج فساد در جامعه و پیامدهای روحی -روانی نامطلوب برای فرد را فراهم میآورد (گوهررستمی، 2022).
شناسایی آسیبهای وارده بر زنان در حوزه ازدواج موقت نسبت به دیگر حوزهها، دشوارتر به نظر میرسد. زیرا ازدواج موقت در بیشتر مواقع بهصورت غیررسمی صورتگرفته و در مدارک هویتی (شناسنامه) ثبت نمیشود و اطلاعات مناسب و دقیقی از شیوع و بروز آن در کشور در دسترس نیست. بااینحال با توجه به منابع غیررسمی به نظر میرسد که این پدیده رو به افزایش است (شعبانی و همکاران،2021).
از سوی دیگر بسیاری از زنان دارای تجربه ازدواج موقت به علت دید منفی جامعه و ترس از انگ اجتماعی صیغهایبودن درباره بسیاری از مشکلاتی که برای زن در حین ازدواج موقت به وجود میآید سکوت کرده و اعتراضی نمیکنند، همینطور ضعف قانونگذاری یا عدم ضمانت اجرایی و عدم نظارت دستگاههای ذیربط، سبب پنهان و تابو ماندن این سبک از ازدواج میشود که میتواند زنان در ازدواج موقت را دچار آسیبهای جدی کند و تأثیرات مختلفی بر وضعیت جسمی و روانی این قشر از زنان داشته باشد (ولیزاده و همکاران، 2021).
خلاصه آنکه، در شرایط فعلی با توجه به آسیبپذیری زنان با گزارشنکردن مشکلات ازدواج موقت به دلیل انگ اجتماعی، شرایط سنتی حاکم بر جامعه و عدم وجود الزام قانونی در ثبت محضری این نوع ازدواج رسوخ به بطن زیست جنسی زنان دارای تجربه ازدواج موقت برای پیشگیری از آسیبهای جنسی، جسمی و روانی و ارتقاء کیفیت زیست جنسی زنان ضروریست. این در حالی است که اغلب مطالعات انجامشده درزمینه ازدواج موقت، بر اساس رویکردهای فقهی و حقوقی است و از میان مطالعات کیفی، موضوع زیست جنسی زنان با تجربه ازدواج موقت موردتوجه قرار نگرفته است. همچنین چنانکه محقق به دنبال درک و شناخت واقعبینانهای نسبت به زیست جنسی ایشان است، امید آن دارد؛ واقعیتهای جنسی، روانی و اجتماعی در این زمینه را آنگونه که هست، واکاوی کند.
پیشینه تجربی
پریشی (2008) در پژوهش خود با عنوان «زمینهها و پیامدهای ازدواج موقت برای زنان» دلایل ازدواج موقت زنان را، ترکیبی از نیازهای اقتصادی، عاطفی و جنسی و نیاز به حمایت اجتماعی مشخص کرد و عامل مذهب در گرایش زنان به ازدواج موقت را بیتأثیر بیان کرد. همچنین طبق نتایج رضایت این زنان از ازدواج موقت بر اساس مدتزمان ازدواج موقت متفاوت به دست آمد. پژوهش زاهد و خیری خامنه (2012) با عنوان «بررسی نگرش زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) شهر شیراز به ازدواج موقت» نشان داد، نیاز جنسی و فرهنگی، نیاز به امنیت، نیاز اقتصادی، علت قبول زن بهعنوان سرپرست خانواده، سن زن، میزان مستمری دریافتی از کمیته امداد، تحصیلات زن، امکانات رفاهی و تعداد فرزندان، با نگرش زن به ازدواج موقت در ارتباطاند.
نجفی و همکاران (2015) در پژوهش خود «سلامت عمومی و بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست با و بدون ازدواج موقت» را مقایسه کردند. یافتههای این پژوهش نشان داد، بهطورکلی سلامت عمومی و بهزیستی روانشناختی در بین دو گروه تفاوت معناداری دارد و از زیرمقیاسهای سلامت عمومی در زنان سرپرست با ازدواج موقت پایینتر از زنان سرپرست بدون ازدواج موقت است و زیرمقیاسهای بهزیستی روانشناختی در زنان سرپرست با ازدواج موقت بیشتر از زنانی است که ازدواج موقت نداشتهاند و فقط زیرمقیاس خودمختاری در بهزیستی روانشناختی در هر دو گروه تقریباً در یک سطح آماری قرار دارند.
پژوهش مهدوی لیف شاگرد (2017) تحتعنوان «پدیدارشناسی متعه (موردمطالعه شهروندان شهر تهران)» بیان داشت، رفع نیاز جسمی، مالی و روانی، جلوگیری از انحراف، ضعف ایمان و بیهدفی دختران و پسران، از دلایل میل جوانان به ازدواج موقت است. جنبه کارکردی ازدواج موقت، محرمیت در دوران نامزدی، برطرف کردن نیاز مالی و عاطفی زنان است و در بحث آسیبها و معایب ازدواج موقت کلمه کژکارکردی صدق میکند که باعث سستشدن بنیان خانواده و کاهش ازدواج دائم شده و به قشر آسیبپذیر جامعه، یعنی زنان ازنظر جسمی و روانی نیز، آسیب بسیاری وارد میکند و درنتیجه اصطلاح کژکارکردی، مشکلات زیادی را در جامعه به وجود آورده است.
ولیزاده و همکاران (2021) در مرور سیستماتیک تحتعنوان «چالشهای بهداشت جنسی و باروری در ازدواج موقت» نشان دادند، در شرایط کنونی با توجه به آسیبپذیری زنان با گزارشنکردن مشکلات مربوط به ازدواج موقت به دلیل انگ اجتماعی و نبود خدمات باکیفیت در تولیدمثل و سلامت جنسی، زنان با ازدواج موقت در معرض خشونت، خطر عفونتهای منتقله جنسی «STI»، بارداری ناخواسته و سقطجنین قرار دارند که ضروریست بهآسانی به خدمات بهداشتی جنسی و تولیدمثل و آموزش بهداشت در یک محیط بدون پیشداوری و امن دسترسی داشته باشند. پژوهش شعبانی و همکاران (2021) با عنوان «واکاوی مشکلات زنان دارای تجربه ازدواج موقت ساکن شهر قم» با هدف کشف واکاوی تجارب و شناسایی مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان دارای سابقه ازدواج موقت بود.
این مطالعه از روش کیفی و بر اساس رویکرد تحلیل محتوای عرفی انجام شده است. کدهای اصلی بهدستآمده از این پژوهش 1. مؤلفههای فردی 2. عوامل خانوادگی 3. محیط اجتماعی آسیبزا و 4. آسیبهای چندگانه بود. یافتههای پژوهش نشان دادند، زنان در ازدواج موقت با مشکلات مختلفی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی مواجه هستند. ازجمله آنها درگیر چالشهای قانونی ثبت ازدواج موقت، انگ اجتماعی، بارداریهای ناخواسته و فرزنددارشدن در طول ازدواج و همینطور باردارشدن با امید تبدیل ازدواج موقت به ازدواج دائم بوده که به دریافت مداخلات و خدمات حمایتی و حرفهای سازمانها و گروههای متخصص نیازمندند.
بدران و همکاران (2019) در مطالعهای با عنوان «ازدواج موقت معاصر: تجزیهوتحلیل وبلاگ تجربیات دستاول» دریافتند، ازدواج موقت به زوجین آزادی میدهد و برای اینکه مرد و زن احساس بهتری در مورد خود و رابطهشان داشته باشند فضای خصوصی را برایشان فراهم میکند، درحالیکه در فضای خارج از رابطه آنها مورد شرم و انتقاد قرار میگیرند. همچنین از سویی، این فضای خصوصی به مردان استثمارگر فرصت بیشتری میدهد تا از شریک زندگی خود استفاده ابزاری کنند.
بهطور خلاصه میتوان گفت، مبحث ازدواج موقت در سالهای گذشته موضوع پژوهشهای متعددی بوده است و تحقیقات انجامشده در حیطه ازدواج موقت اغلب نظری و با رویکردهای روانشناختی، حقوقی و فقهی انجام پذیرفته است. درصورتیکه پژوهشهای بهمراتب کمتری، با رویکردی اجتماعی به موضوع مدنظر پرداختهاند که در پیشینه پژوهش بیان شد.
از این میان، تمامی پژوهشهای کیفی ذکرشده در پیشینه پژوهش، بهطورکلی و نه از منظر زیست جنسی، به پیامد و آسیبهای ازدواج موقت، نگرش نسبت به ازدواج موقت و تجربهزیسته زنان در ازدواج موقت پرداخته شده بود (پریشی، 2008؛ زاهد و خیری خامنه، 2012؛ مهدوی لیف شاگرد، 2017؛  شعبانی و همکاران، 2021؛ نجفی و همکاران، 2015، سامی بدران و برین ترنبول 2019) و یا مرتبط به حوزه سلامت جنسی باروری زنان در ازدواج موقت با روش مرور سیستماتیک میشد (ولیزاده و همکاران، 2021).
بنابراین پژوهشی با موضوع شناسایی و درک زیست جنسی زنان در ازدواج موقت و به روش پدیدارشناسی کیفی در شهر اصفهان انجام نگرفته که برای پیشگیری از آسیبهای جنسی، جسمی و روانی و ارتقاء کیفیت زیست جنسی زنان حائز اهمیت است. ازاینرو، پژوهش حاضر درصدد است با اتخاذ روش کیفی، ضمن بهرهمندی از نتایج پژوهشهای مرتبط انجام شده، زیست جنسی زنان با تجربه ازدواج موقت را واکاوی کند.
مبانی نظری
اصولاً در پژوهشهای کیفی ازآنجاییکه از موضع کشف واقعیات و امور اجتماعی به تحریر درآمدهاند نیازی به مبانی نظری و استفاده از نظریات مختلف برای دستیابی به نتیجه نیست. بااینوجود در مرحله تحلیل دادهها و یافتههای تحقیق، برای انسجامبخشی به نتایج، بهتر است از چهارچوب مفهومی برآمده از نظریات و تعاریف مفاهیم تحقیق استفاده شود. با این هدف در این بخش نظریات روانشناختی مربوط به ازدواج موقت و رفتار جنسی مرور، و به دنبال آن رویکردهای جامعهشناختی به مسائل اجتماعی و نظریات مورداستفاده در تحلیل یافتههای این تحقیق، آمده است.
حکم ازدواج موقت در مبانی اسلام درراستای برقراری توازن و میانهگزینی است، زیرا قوانین اسلام بر پایه پاسخگویی منطقی به نیاز انسان است و با سرکوبی غرایز بهشدت مقابله و از سوی دیگر نفی هوسرانی میکند (رضاییزاده، 2019).
طبق نظریه مازلو، نیاز فیزیولوژیک، نیاز به توجه و احترام، نیاز به ایمنی، نیاز به عشق و تعلق و نیاز اقتصادی ازجمله نیازهای اساسی دانسته شده است. با توجه به اینکه زنان با تجربه ازدواج موقت از عامل نیاز اقتصادی تحتعنوان نیاز به مسکن و نیاز به حمایت مالی کمتر بهمنزله عامل مؤثر در اقدامشان به ازدواج موقت اشاره میکنند و عامل جنسی صرفاً مربوط به مردان نبوده و نیاز جنسی زنان نیز در کنار سایر عوامل، مؤثر محسوب شده است بنابراین میتوان نیاز جنسی را بهعنوان یکی از عوامل میل به ازدواج موقت زنان، ازجمله نیاز اساسی دانست (وکیلی، 2018).
البته با توجه به مفهوم کنش که انگیزه را بهعنوان بخشی از کنشهای انسان در نظر میگیرد، میتوان بیان کرد تأمین نیاز جنسی در قالب ازدواج موقت، در صورت وجود شرایطی، آزادی سامانیافته است. زیرا اگر نیازهای فیزیولوژیک تا حدودی بهدرستی تأمین شوند سپس مجموعهای از نیازهای جدیدی حاصل میشوند مانند نیاز به داشتن حامی مقتدر و حمایت که آن را جزء نیازهای ایمنی مازلو طبقهبندی میکنند. دراینصورت خلأهای حمایتی موجود در نظام فرهنگی برای زنان بدون همسر، قابلیت آن را دارد که زنان را به این کنش سوق دهد (وکیلی، 2018).
در رابطه با عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسی زنان، باسون طبق مدل دایرهای از پاسخ جنسی زنانه مبتنی بر صمیمیت، رضایت جنسی را محصول روابط احساسی، عاطفی و کنش جنسی کارآمد توأم با یکدیگر میداند. پژوهشهای جدید او نیز مؤید این نکته است که تفاوتهای جنسی مبتنی بر جنسیت، بر شکل و نوع تمایلات در زنان مؤثر است و میل جنسی در زنان، علاوه بر آمادگیهای جسمانی به شرایط عاطفی و روحی آنان نیز وابسته است (شاکری گلپایگانی و بهرامی، 2022).
در این رابطه اندرسن و سیرانوسکی نیز طرحوارههای جنسی را بهعنوان باورهای بنیادین و پایهای فرد میدانند که ناشی از تجارب گذشته بوده و با تأثیرگذاری بر پردازش اطلاعات جنسی، بر تجارب و رفتارهای جنسی اکنون افراد تأثیر میگذارند. آنها سه نوع طرحواره جنسی را در دو دسته قرار دادهاند؛ دسته اول طرحوارههای جنسی مثبت که شامل طرحواره پرشور عاشقانه و طرحواره صریح باز میشود و دسته دوم که شامل طرحواره جنسی منفی که طرحواره خجالتی محتاط را دربر میگیرد (جماعتیاردکانی و همکاران، 2020).
درواقع این طرحواره یا باورهای منفی اسطورهها برآمده از همان کلیشههایی هستند که خصوصیاتی مانند جاهطلبی، کنترل و قدرت را در مردان ذاتی میدانند ویژگیهایی مانند نیاز به محافظت و آسیبپذیری را ویژگیهای زنان میدانند (پولرویتز، 2019).
همچنین فمنیستها معتقدند که رضایت جنسی برای هردو طرف رابطه اهمیت دارد و تبلور این بحث در تصویری آرمانی خلاصه میشود که ازدواج را نوعی مشارکت جنسی رضایتبخش میداند (حسنی، 2021). درواقع نقد نظریه‌پردازان فمینیست بر ازدواج، ناشی از توجه ویژه آنان بر میل جنسی است. چراکه هویت شخصی زن را با احساسات جنسی او در ارتباطی بسیار نزدیک دانسته و براین باورند مسئلهای که بیش از همه به زن متعلق است (یعنی میل جنسی) بیش از همه از او گرفته شده است (تانگ، 2022).
آنها مدعیاند که هرگونه پیشروی جنسی مرد برخلاف میل زن را میتوان شکلی از تجاوز بهحساب آورد که جامعه ما آن را نادیده میگیرد و درواقع تجاوز را نهادینه میکند (حسنی، 2021). به باور آنها، زنان همچنان نسبت به مردان فرودست باقی خواهند ماند مگر آنکه مفهوم میل جنسی بازسازی و بازنگری شود (تانگ، 2022)
خلاصه آنکه، دیدگاههای جامعهشناسی از منظرهای متفاوتی به مسئله ازدواج موقت پرداختهاند. مطابق نظریات ذکرشده، نیاز اقتصادی، نیاز عاطفی و نیاز جنسی ازجمله دلایل اصلی اقدام زنان به ازدواج موقت است. ازدواج موقت زنان با هدف تأمین نیاز اقتصادی و جنسی ممکن است زن را درگیر پیامدهای ناخواستهای چون، وابستگی روحی شدید و عدم تأمین نیاز عاطفی توسط مرد و سوءاستفاده جنسی مردان کند. مطابق با دیدگاه فمینیست، ازدواج موقت نتیجه ساختار نابرابر اقتصادی و اجتماعی در دسترسی زنان به منابع قدرت است. همچنین نظریهپردازان فمینیستی ازجمله فمینیست رادیکال، معتقدند رضایت جنسی معمولاً مردانه تعریف میشود. در ادامه، از میان نظریات گوناگون در رابطه با عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسی به چند نظریه مرتبط با موضوع پژوهش اشاره شد، ازجمله تأثیر طرحوارههای جنسی بهعنوان باورهای بنیادین و کلیشههای جنسیتی بر رفتارهای جنسی زنان و مدل دایرهای از پاسخ جنسی زنانه مبتنی بر صمیمیت باسون که تجربه صمیمیت عاطفی را عاملی مؤثر برای تحریک جنسی و آغازگر عمل جنسی زنان دانسته است. درنهایت با توجه بهمرور چالشهای مفهومی و نظری در رابطه با ازدواج موقت و نظریات مرتبط با رفتار جنسی زنان، مطالعه حاضر با هدف فهم واکاوی تجربیات جنسی زنان در ازدواج موقت توسط روش پدیدارشناسی طراحی شد تا از این طریق گامی برای تبیین این مسئله و یافتن راهکارهایی برای رفع آسیبهای احتمالی آن برداشته شود.
روش
هدف پژوهش حاضر، واکاوی زیست جنسی زنان دارای تجربه ازدواج موقت در شهر اصفهان است. این مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. درروش پدیدارشناسی درک لایههای عمیق معنایی تجارب زیسته برخی افراد درباره یک پدیده یا مفهوم مدنظر است ویژگی اصلی آن تمرکز بر تجربه فردی معمولاً با مصاحبه عمیق و یا بررسی روایتهای شخصی است (طیبی ابولحسنی، 2019)
شرکتکنندگان در معیار ورود به مطالعه شامل زنان ساکن در شهر اصفهان با وجود حداقل تجربه یکبار ازدواج موقت بودند که علاقه و رضایت خود به شرکت در پژوهش را اعلام کردند. علت انتخاب شهر اصفهان برای نمونهگیری، خلأ، پژوهشهای علمی در حوزه تجربهزیسته زنان در ازدواج موقت در شهر اصفهان و امکان دسترسی بهتر به پدیده موردمطالعه برای پژوهشگر بود.
انجام عملی پژوهش حاضر از مهر 1400 تا شهریور 1401 صورت پذیرفت. عرصه پژوهش دفاتر اسناد رسمی شهر اصفهان بوده که پس از اخذ معرفینامه از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه اصفهان و انجام هماهنگیهای لازم، از طریق نمونهگیری هدفمند به اولین مشارکتکنندگان با حداکثر تنوع از نظر موقعیت اجتماعی، تعداد تجربه ازدواج موقت و ثبت ازدواج موقت دسترسی پیدا شد و در ادامه بنا به حساسیتهای موجود در جامعه و موانع و مشکلاتی که درزمینه شناسایی و دسترسی به زنان باتجربه ازدواج موقت وجود داشت، امکان دسترسی گسترده و حداکثر تنوع نمونه مقدور نبود، بنابراین بهصورت گلوله برفی، نمونهگیری ادامه یافت.
در فرایند پژوهش، 12 مصاحبه (5 مصاحبه تلفنی و 7 مصاحبه حضوری) انجام گرفت. مکان مصاحبه حضوری با توجه به تصمیم مشارکتکنندگان در مکانهای عمومی چون پارکها، محوطه امامزاده، مسجد و یک مصاحبه در منزل مشارکتکننده که بیشترین راحتی و رضایت آنها را تأمین کند انتخاب شد. برای انجام مصاحبه، ابتدا طرح سؤالات بر مبانی چهارچوب مفهومی و نظری پژوهش، و در مرحله بعد با تأیید آن توسط استاد راهنما و اساتید مشاور انجام شد.
الگوی کلی مصاحبه بدینصورت بود که برای رسیدن به دیدی جامع و عمیق به زیست جنسی شرکتکنندگان در ازدواج موقت، از آنان خواسته میشد که تجارب جنسی و احساساتشان از این تجارب و هر آنچه به خاطر میآورند را بیان کنند. تجارب نیز شامل همه خاطرات و برخوردها، همچنین واکنش عاطفی، شناختی و رفتاری به آن موقعیت میشد. الگوی مصاحبه، به دلیل ماهیت پدیدارشناختی پژوهش، کاملاً انعطافپذیر بوده و سؤالات اکتشافی جزئی، گستره اطلاعات دریافتی و حتی ادبیات سؤالات اصلی، همه با توجه به میزان اشتیاق شرکتکننده، توان گزارشدهی و توصیف موقعیت، از مصاحبهای به مصاحبه دیگر متفاوت بود.
بهمنظور رعایت اصول اخلاقی در انجام مصاحبه، ابتدا موضوع پژوهش برای مشارکتکنندگان توضیح داده شد و پس از کسب رضایت مشارکتکننده بر انجام مصاحبه، به آنها اطمینان داده شد که هیچ نامی از آنها منتشر نخواهد شد و از آنها خواسته شد هرجایی از مصاحبه که قادر به همکاری نبودند اعلام کنند تا مصاحبه قطع شود. همچنین با اطمینانخاطر دادن پیرامون رعایت رازداری و حفظ اطلاعات شخصی شرکتکنندگان، رضایت ایشان برای ضبط صدا نیز جلب شد.
استفاده از واژگان آشنا برای مصاحبهشونده، نامهای مستعار، رعایت فاصله فیزیکی، عدم کنجکاوی بیشازحد، بازجویینکردن و برچسب تشخیصی نزدن نیز از ابتدا در دستور کار قرار گرفت. بهعلاوه در حین مصاحبه، یادداشتبرداری در عرصه نیز توسط محقق انجام میگرفت. بدین منظور رفتارهای غیرکلامی مشارکتکنندگان ضمن ضبط صدا یادداشتبرداری شد. زمان مصاحبه با توجه به تمایل و کیفیت پاسخدهی مشارکتکنندگان بهطور متوسط از 45 تا 70 دقیقه متغیر بود. در صورت نیاز به مصاحبه دوم بهمنظور تائید دادهها و پرکردن شکافهای احتمالی، تکرار مصاحبه با موافقت مصاحبهشونده انجام شد و پس از تحلیل هر مصاحبه، مصاحبه بعدی انجام میگرفت. درنهایت بدون درنظرگرفتن سقف از پیش تعیینشدهای برای نمونه، پس از انجام مصاحبه و در فرآیند کدگذاری، اشباع داده به دست آمد، به این معنا که دادههای جدیدی جز آنچه در مصاحبههای قبل حاصل شده بود، یافت نشد.
جدول1. مشخصات مشارکتکنندگان
وضعیت ثبت ازدواج تعداد تجربه ازدواج موقت تعداد فرزند وضعیت قبل ازدواج موقت شغل میزان تحصیلات سن نام (مستعار) ردیف
عدم ثبت 2 2 بیوه خانهدار دیپلم 42 اعظم 1
عدم ثبت 1 2 مطلقه خانهدار ابتدایی 50 صفورا 2
عدم ثبت 2 1 مطلقه پرستار لیسانس پرستاری 42 پگاه 3
عدم ثبت 2 1 مطلقه کارمند چیدمان فروشگاه سیکل 27 رعنا 4
ثبتشده 1 2 مطلقه آرایشگر سیکل 33 نسیم 5
ثبت سه مورد 13 0 مطلقه بیکار لیسانس 37 شیلان 6
ثبتشده 4 0 مطلقه بیکار دیپلم ردی 51 راحله 7
عدم ثبت 1 0 مطلقه بیکار سیکل 31 گلی 8
ثبت یک مورد 2 2 مطلقه آشپز بینالمللی لیسانس 50 مارال 9
ثبت یک مورد 4 1 مطلقه پرستار سالمند سیکل 47 نازنین 10
ثبتنشده 1 1 مطلقه خانهدار دیپلم 35 سمیرا 11
ثبتنشده 1 0 بیوه مشاور لیسانس 48 فرزانه 12

اغلب افرادی که از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده میکنند از روش کلایزی و کسانی که با روش پدیدارشناسی تفسیری کار میکنند از روش دیکلمن استفاده میکنند (امامیسیگارودی و همکاران، 2012). با توجه به اینکه این پژوهش در پی توصیف تجارب زیسته جنسی زنان در ازدواج موقت بود از رویکرد پدیدارشناسی با روش کلایزی استفاده شد تا بتوان توصیف و تصویری از تجارب آنان ارائه داد.
روش کلایزی شامل 7 مرحله به شرح زیر است: 1- مروری بر کل دادهها، 2- استخراج جملات مهم از متن مصاحبهها، 3- ایجاد معانی صورتبندی شده، 4- قرار دادن معانی صورتبندی شده در داخل دستهها و شکل دادن مضامین، 5- ایجاد یک توصیف روایتی مختصر، 6- بازگشت نتایج برای تعیین اعتبار، 7- تعیین امکان پیگیری. (شوشا، 2012).
بنابراین پس از انجام هر مصاحبه مطابق با مراحل روش کلایزی، ابتدا مصاحبه ضبطشده بهصورت متن پیاده شد و بعد از مکتوبشدن دادهها، چندین مرتبه متن بهصورت دقیق خوانده شد. سپس هر قسمت دارای معنای واحد و مشخص به کمک واژه و یا عبارت کدگذاری شد و فهرستی طولانی از کدهای اولیه متمرکز بر موضوع پژوهش به دست آمد. سپس کدهای مشابه یا دارای مفاهیم مشترک تحتعنوان مقوله طبقهبندی شدند .سپس مقولههای مشترک، یک مضمون (خوشه و یا تم) را تشکیل دادند. محقق در این مرحله صحت نقشه موضوعی (تماتیک) را با کمک گرفتن از متخصصان درزمینه کیفی موردبررسی قرار داد. پژوهشگر با توجه به مفاهیم هر یک از مضامین، به نامگذاری آنها پرداخت. محقق مضمونهای اصلی بهدستآمده را جمعآوری کرده و بهصورت یک توصیف کامل و جامع ارائه کرد.
در این پژوهش برای اثبات صحت و استحکام دادهها، از معیارهای اعتبار، تأییدپذیری، اعتمادپذیری و انتقالپذیری استفاده شد. در راستای افزایش اعتبار دادههای پژوهش، محقق با صرف زمان کافی و مناسب به جمعآوری دادهها و خصوصاً ایجاد رابطه حسنه با شرکتکنندگان پرداخت؛ و بعد از پیادهکردن مصاحبهها از مشارکتکنندگان درخواست کرد تا مطالب پیادهشده را مطالعه و صحتوسقم آنها را ارزیابی کنند.
در معیار تأیید پذیری، علاقه به پدیده موردنظر، مطالعه طولانیمدت و تلاش برای بهرهمندی از نظرات متخصصان در این زمینه از عوامل تعیینکننده تأییدپذیری بود. برای برآوردهسازی معیار اعتمادپذیری، اطلاعات در اختیار دو متخصص تحقیقات کیفی قرار گرفت تا تحلیل دادهها بهصورت جداگانه انجام گیرد و شباهت نتایج کار دو تحلیلگر با یکدیگر مقایسه شود. همچنین در این تحقیق تلاش شد با بیان شرایط تحقیق ویژگیهای مشارکتکنندگان تا حدی انتقالپذیری پوشش داده شود. نهایتاً همسویی نتایج نشان داد که مضامین بهدستآمده، بهدرستی بیانگر معنای تجارب زیسته جنسی شرکتکنندگان است.
یافتهها
در فرایند واکاوی و کشف مفاهیم مصاحبهها، از کدهای باز بهدستآمده 23 مقوله و 3 مضمون اصلی منتج شد.
جدول 2. مضامین اصلی و مقولههای بهدستآمده از تحلیل کیفی دادهها
مضامین اصلی مقولهها
1- آسیبدیدگی احساسی زن عدم کسب آرامش- تنفر نسبت به خود - پشیمانی و عذاب وجدان - احساس بیارزشی- احساس تنهایی- احساس منفی از برخوردی چون یک کارگر جنسی
2- شیءانگاری جنسی زن نگاه جنسی صرف مرد به زن - جبر جنسی مرد بر زن - بیتوجهی مرد به اعتراض زن - عدمتوجه مرد به نیازهای جنسی- عاطفی زن - سکوت زن و سرکوب نیاز جنسی - در تنگنا قرارگرفتن جنسی زن - رابطه جنسی در زمان قاعدگی - تجربه رابطه جنسی بیش از توان زن
3- رضایت روانی- جنسی زن جرئتورزی در اعلام حدومرز روابط جنسی - توجه و تأمین جنسی متقابل - اولویت قائلشدن برای ارگاسم زن - توجه به علایق جنسی زن - تعهد جنسی بالای زن و مهارت در مدیریت رابطه جنسی- مراعات جنسی زن توسط مرد - وجود عشق، رگ خواب رضایت جنسی زن - درک لذت جنسی در زن - رضایت زن از تأمین نیاز جنسی

1- آسیبدیدگی احساسی زن
طبق نتایج مطالعه حاضر، رابطه جنسی در ازدواج موقت، زنان را درگیر احساسات آسیبدیده میکرد، احساساتی چون عدم کسب آرامش، تنفر نسبت به خود، پشیمانی و عذاب وجدان، احساس بیارزشی، احساس تنهایی و احساس منفی از برخوردی چون یک کارگر جنسی.
پژوهش حاضر نشان داد، در ازدواج موقت نبود علاقه زن به مرد و بالعکس وجود دارد. عدم علاقه زوجین به یکدیگر، رابطه جنسی ماشینی را برای زن به دنبال داشت و نبود مکان امن برای انجام رابطه جنسی، اضطراب زن را بالابرده و آرامش جنسی را از او سلب میکرد. نامشخص بودن زمان ازدواج موقت نیز «ناامنی و استرس زن از حضور موقتی مرد» را سبب شد.
نازنین گفت: «ولی وقتی شما فکر کن امنیت به هیچکس نداری، امنیت اینکه دیگه شاید نباشه و یه امشبه، صددرصد هیچ آرامشی توش نیست و یه استرس و عذابوجدانه و اینکه بعدش چی میخواد بشه و اینها، اصلاً رابطه چندشآوره».
مشارکتکنندگان بیان داشتند قانون از زن در ازدواج موقت حمایت میکند اما فرهنگ جامعه حمایت نمیکند و آنها حس «نفرت به خود از نبود پشتوانه در ازدواج موقت» را تجربه کردند. این موضوع در ایجاد حس تنفر زن به خود پس از رابطه جنسی اثر میگذاشت.
 پگاه در این رابطه گفت: «از خودم متنفر میشم. به خاطر اینکه ببخشید الآن مثلاً اینا موقت انجام دادن. اون رفت پی زندگیش اینم میره بههرحال، هیچ کاری نمیتونی بکنی دیگه، بعدش بخوای ثابت کنی که این آقا همسر من بوده چند سال تو زندگیم بوده وقتمو گرفته، زمانمو گرفته، هیچ کاری نمیتونی بکنی. درسته دفترچه داره... مثلاً فردا روزی از زندگیم بره بیرون خب برای مادرش نامفهومه و باورشم نمیشه که من همسرش بودم، و من نمیتونم دفاع کنم از خودم، خیلی بده ازدواج موقت خیلی بده».
همینطور احساس پشیمانی و عذاب وجدان، از دیگر احساسات آسیبدیده زنان به دست آمد. برخی از زنان با این احساسات، خود را در موج عشق یکطرفه یافتند و از پیشروی خود در این عشق احساس پشیمانی کردند. برخی دیگر انتخابشان را با توجه به شرایط زندگیشان دانسته و بهگونهای خود را مجبور به انتخاب گزینه ازدواج موقت میدانستند.
رعنا در مورد «احساس ظلم به خود در وادادگی جنسی برای کسب آرامش» گفت: «شما داری به خودت ظلم میکنی، به خودت داری اینو تحمیل میکنی، زوراتو زدی، دیدی نمیتونی، نمیتونی تأمین کنی خودتو، نمیتونی تو زندگی اون آرامشه رو داشته باشی، یکیم که میاد در گوشت از عشق و عاشقی میخونه، اون چیزی که بهاصطلاح میتونه آرومت کنه، همون باعث میشه که کنار اون آدم میری میخوابی، ببین نمیدونم چطوری بگم (خنده با خجالت)».
احساس بیارزشی از دیگر احساساتی بود که زنان بر اساس نحوه برخورد جنسی مرد با آنان تجربه میکردند. احساس دستخوردگی و هرزگی زن، احساس دستمالکاغذی مصرفشده بعد از طرد توسط مرد، تخریب زن در انتخاب موقت او توسط مرد، حقارت زن در میل هوسمحور مرد به زن و «احساس بیکفایتی و ناکارآمدی در زن» ازجمله احساسات بیارزشی زنان به خود در رابطه جنسیاشان بود.
پگاه گفت: «: من خیلی اذیت میشم، خیلی داد میزنم سرش به خاطر فیلما که اینا چیه، مگه من اینجا نیستم، من مگه کافی نیستم برات؟ میگه من نمیتونم بدون فیلم، بدون فیلم به اون حالت بالا نمیرسم، ببین از بس کسی باهاش نبوده و این فیلمارو دیده و خودارضایی کرده دیگه عادت کرده».
احساس تنهایی در تکیه به حمایت و حضور ناکافی مرد و همچنین «احساس تنهایی زن در رابطه جنسی ِ فارغ از معاشقه» ازجمله احساسات منفی دیگری بود که زنان تجربه کردند.
رعنا گفت: «اون همیشه میرفت سراغ دخول یعنی محبت و نوازشی نداشتیم تو رابطه جنسی. یعنی خیلی کم بود، بعدم که رابطه تموم شد، خب؟ بعد هول میداد منو کنار، میگفت: نزدیکم نیا، بدم میاد منو بغلم کنی، نزدیک هم بشیم و اینا. اینطوری که باهام میکرد احساس تنهایی میکردم».
از سوی دیگر زنان از دید شریک جنسیاشان، جامعه و خانواده مورد قضاوت قرار گرفته و برچسب کارگر جنسی بر آنان زده میشد. زنان از نگاه منفی مرد و جامعه، احساس منفی به خود داشتند. نوع نگاه جامعه و برخورد نامناسب جنسی مردان نسبت به این قشر از زنان بهگونهای بود که آنان را دچار تضاد و تعارض درونی کرده و «با شک به هویت واقعی خود زیر فشار برچسبهای نامناسب» سردرگم میان نقش خود در ازدواج موقت و نقش یک کارگر جنسی باقی میماندند. همچنین پسزدن زن پس از رابطه جنسی و یا مقایسه زن با یک کارگر جنسی، باعث میشد زن اعتمادبهنفس خود را از دستداده و بهطور ناخودآگاه نقش واقعی خود را با دید منفی جامعه تطبیق دهد.
گلی گفت: «اینکه خانودهاش هی به من پیام میدادن، اینجوری خیلی حالم بدتر میشد. یعنی دقیقاً اون حرفایی که بهم میزدن فلان و فلان دقیقاً به خودم میگفتم نکنه من همونم، همون شدم؟ نمیدونم حالا شاید چیزایی که اونا میگفتن درست نبود، اینکه خانواده نداره و از تو خیابون پیداش کردیم و خیابونیه و اینا کارشون اینه، درصورتیکه من اولین تجربم بود».
2- شیءانگاری جنسی زن
طبق نتایج پژوهش حاضر، زنان در ازدواج موقت رابطه جنسی یکطرفه را تجربه میکردند که در آن شخصیت، رضایت، اختیار و علایق جنسی عاطفیشان نادیده گرفته میشد و درنهایت زن چون کالایی برای رفع نیاز جنسی مرد در نظر گرفته میشد.
مضمون بهدستآمده شیء انگاری جنسی زن شامل مقولههای نگاه جنسی صرف مرد به زن، جبر جنسی مرد بر زن، بیتوجهی مرد به اعتراض زن، عدم توجه مرد به نیازهای جنسی عاطفی زن، سکوت زن، سرکوب نیاز جنسی زن، در تنگنا قرارگرفتن جنسی زن، رابطه جنسی در زمان قاعدگی و مقوله تجربه رابطه جنسی بیش از توان زن بود که در ادامه به شرح آنها پرداخته میشود.
طبق یافتههای بهدستآمده اغلب مردان صرفاً بعد جنسی رابطه را مدنظر قرار داده و نسبت به شخصیت زن بیتوجه بودند. آنها علاقه واقعی به زنان نداشتند و ابراز علاقه آنان درراستای هدف جنسیاشان بود و در این راستا وعده دروغین به ازدواج دائم داده درحالیکه در واقعیت نمیتوانستند زنان را در ازدواج موقت بهعنوان مادر فرزند خود بپذیرند. زنان این موضوع را دریافته و بیان داشتند که مردان صرفاً با آنها «دیدار به هدف برقراری رابطه جنسی» داشته و بهغیراز آن برای زن زمانی صرف نمیکردند.
پگاه گفت: «خب وقتی هفتهای یه بار بیاد پیشت معلومه دیگه، پنجشنبه و جمعهها فقط بیاد و بره، معلومه دیگه. اصلاً میدونی، همه مردا دنبال عشقوحال خودشونن دیگه...». 
علاوهبرآن، مقوله جبر جنسی برخی از مردان بر زنان در ازدواج موقت نیز بهدست آمد. چنانچه مردان در رابطه جنسی طبق مهریه پرداختشده، زن را ملک خود فرض کرده و با اجبار، بهرهکشی و خشونت جنسی را بر زن تحمیل میکردند. روابطی ازجمله؛ رابطه مقعدی برخلاف میل شخصی زن، بیتوجهی مرد به احساس درد زن هنگام نزدیکی، اجبار مرد به شبزندهداری زن برای رابطه جنسی و استفاده جنسی افراطی برای کسب انواع لذت جنسی از زن.
شیلان از «حقبهجانبی جنسی مرد بیتوجه به دلزدگی زن» گفت: «مثلاً یه کارایی با من میکرد که حالم بهم میخورد، بعد اون مرد بهم گفته که چیه؟ چرا ناراحتی؟ تو که صیغه من شدی زن من شدی، در اختیار منی، من هر کاری میتونم با تو بکنم، تو نباید مانع بشی، من همه رقم لذتو از تو حق دارم ببرم!».
همچنین مردان با روشهایی چون حقبهجانبی به بهانه پرداخت مهریه، توجیه اجبار جنسی به بهانه میل جنسی بالا و قهر و قطع ارتباط کردن، اهداف جبرگرایانه جنسی خود را پیش میبردند و زنان را در تنگنای جنسی قرار میدادند. در مقابل عدهای از زنان به علت علاقه شدید به مرد، حفظ رابطه در راستای تأمین نیازهای شخصی خود، اثبات خود به مرد، مجبور به تحمل بوده و تسلیم جبر جنسی مرد میشدند.
نازنین در مورد «پذیرش خواستههای جنسی افراطی مرد برای حفظ رابطه» گفت: «رابطه موقت با اولین موردی که 13سال طول کشید، از تمام من استفاده کرد، اولش اجبار بود و بعد رضایت من بود، یعنی اینطوری بود که تو میخوای هر جوری شده بمونه، چیکار میکنی؟».
مقوله بیتوجهی مرد به اعتراض زن، بیان داشت زنان در مقابل مدت نزدیکی طولانی، تماشای فیلم پورن توسط مرد، و «بیتوجهی مرد بر عدم آمادگی جنسی زن» اعتراض کرده و در مقابل با سکوت و عدم توجه مرد نسبت به اعتراض خود مواجه میشدند که منجر به دلزدگی جنسی زن میشد.
گلی گفت: «هرروز ازم رابطه میخواست، هروقت وقت میکرد، منم میگفتم حسشو ندارم. الآن نمیخوام. میگفت چرا نخوای تو الآن درکم نمیکنی».
یافتهها نشان دادند، برخی از زنان در رابطه جنسی نیازها و انتظارات جنسی عاطفی چون قدردانی مرد از زن پس از رابطه جنسی، انجام رفتار جنسی متقابل، رسیدن به ارگاسم، انجام عشقورزی قبل و پس از رابطه جنسی داشتند که مردان در رعایت آن سهلانگاری کرده و نسبت به آن بیتوجه بودند.
اعظم در رابطه با «عدم تلاش مرد برای طولانیکردن نزدیکی برای کسب لذت جنسی» گفت: «نه به نظرم خودخواه بود تو روابط جنسی بیشتر. مثلاً اصلاً دست خودشم نبود که حداقل بتونه خودشو کنترل کنه و رابطه رو ادامه بده که منم لذت ببرم، اینطوریم نبود. مثلاً فقط میخواست کارشو انجام بده بره، همین. به نیازهای من توجهی نمیکرد اصلاً.»
از طرفی زنان نیز در مقابل نیازهای جنسی عاطفی خود به دلایلی مانند، احساس شرم و حیا، غرور، ترس از دست دادن مرد به دلیل علاقه شدید به مرد، اولویتدادن به خواستههای مرد و چشمپوشی از نیاز جنسی خود، انتظار زن از مرد در حدس نیازهای جنسی خود و ترس از قضاوتهای نامناسب مرد، سکوت کرده و سعی بر سرکوب و چشمپوشی از نیازهایشان داشتند. آنها در سرکوب نیاز جنسیاشان با گفتن جملاتی ازجمله: «غرورم اجازه نمیداد»، «خجالت میکشیدم»، «خودش باید تشخیص بده» و... تلاش بر توجیهکردن عدم ابراز نیاز جنسی خود داشتند.
رعنا از «احساس خجالت در بیان احساسات جنسی» گفت: «ولی من از رحمان خجالت میکشیدم.. قبل رابطه، اینکه عشقبازی با هم داشته باشیم. چون با هم دیگه که زیاد نبودیم، واسه رحمان اینطوری نبودیم، اون فقط وقتایی که نیاز داشت میومد هولهولی تو ماشین، رابطه برقرار میکرد و میرفت. چون با رحمان زمان کمی میموندیم پیش هم، و سکسمون درحد مثلاً 5،6 دقیقه بود، همین. واسه همین پیشنوازی و عشقورزیام خیلی نداشتیم. من باهاش راحت نبودم و خجالت میکشیدم».
لازم به ذکر است که انتظارات بیجای مرد و انجام رابطه جنسی در زمان قاعدگی زن، ناشی از شیانگاری جنسی زن و بیانگر خشونت جنسی مرد بر زن است. درد طولانیمدت و شدید رحمی، شروع مجدد خونریزی پس از توقف آن و بحث کلامی مرد با زن، ازجمله مشکلات بیانشده زنان پس از انجام رابطه جنسی در زمان قاعدگی بود.
چنانچه نازنین از «درد طولانیمدت شدید رحم در نزدیکی در پریود» گفت: «بعدش (پس از رابطه جنسی در دوره قاعدگی) من درد خیلی شدیدی رو تو قسمت رحم و شکم و پهلو اینا، مدتها، مثلاً فکر کن تا چند روز تا پریود بعدی درد رو داشتم».
علاوه بر آن عدهای از زنان در ازدواج موقت در معرض بهرهکشی جنسی مردان قرار گرفته و دچار آسیبهای روانی و جسمی میشدند. مقاربت طولانی مرد بیاعتنا به خشکی واژن زن و دفعات زیاد نزدیکی ازجمله بهرهکشیهای جنسی مردان از زنان در ازدواج موقت بود که باعث احساس درد و ناراحتی زن در حین رابطه جنسی، تحلیل فرسایشی زن، درد و خونریزی واژن پس از رابطه جنسی میشد.
فرزانه در رابطه با «تجربه درد و خونریزی از واژن به دنبال تعدد روابط جنسی» گفت: «من اذیت میشم دفعه سوم به بعد اذیت میشم، چون من زایمان طبیعی نکردم، خیلی دیگه اذیت میشم، واژنم درد میگیره، خسته میشم یه هو میبینی به خونریزی میوفتم».
3- رضایت روانی- جنسی زن
رضایت روانی-جنسی زنان مضمون دیگری از بیانات مشارکتکنندگان بود که از مقولههای؛ جرئتورزی در اعلام حدومرز روابط جنسی، توجه و تأمین جنسی متقابل، اولویتدادن مرد بر ارگاسم زن، توجه به علایق جنسی زن، تعهد جنسی و مهارت بالای زن در مدیریت رابطه جنسی، مراعات جنسی زن توسط مرد، تأثیر مثبت عشق بر رضایت جنسی زن، درک لذت جنسی زن و رضایت زن از تأمین نیاز جنسی به دست آمد.
طبق یافتهها صراحت در بیان خواستههای جنسی و اعلام مخالفتهای جنسی توسط تعدادی از زنان، بیانگر جرئتورزی آنان در اعلام حدومرز روابط جنسی است. برخی از زنان در مقابل مصرف مواد مخدر و نوشیدنیهای الکلی توسط مرد قبل از رابطه جنسی، استفاده مرد از داروهای تأخیری و انجام رابطه مقعدی، مخالفت جدی خود را اعلام کرده و نیازهای جنسی خود همچون نیاز به عشقورزی را به مرد اعلام میکردند. همچنین برخی از زنان چگونگی رفتار موردعلاقه جنسی خود را به مرد آموزش میدادند.
مارال از «صراحت در مخالفت با رابطه مقعدی» گفت: «مثلاً میگفتن (رابطه مقعدی) و من مخالفت میکردم، میگفتم این چیز ممنوعه منه دیگه، و قبول میکردن».
برای مثال عدهای از زنان مشارکتکننده در توجه به خواستههای جنسی خود، نیاز به ارگاسم را شفافانه درخواست میکردند و آن را یکی از خواستههای اصلی خود میدانستند بهگونهای که در صورت عدم تأمین آن، تصمیم بر قطع رابطه داشتند.
برای مثال گلسا «پافشاری نسبت به اولویت بر ارگاسم» خود داشت و گفت: «ببینید قاعدتاً، خانما، من خودمو میگم تا همسرم منو به ارگاسم کامل نرسونه و یه بار، دوبار و نه صدبار. هر چی که خواسته باشم اجازه نمیدم که خودش رو تخیله کنه. چون زمانی که مرد خودش رو تخلیه کنه، دیگه اصلاً براش مهم نیست اطرافش چی میگذره، اینکه اون خانم سردرد میگیره، اون خانم حال بد بهش دست میده، براش مهم نیست».
علاوه بر نیاز به ارگاسم در رابطه جنسی، زنان خواستههای جنسی دیگری همچون سبکهای جنسی موردعلاقه زن، عشقورزی، ابراز محبت کلامی مرد قبل، حین و پس از رابطه جنسی داشتند و طبق بیانات عدهای از زنان مشارکتکننده، مردان به نیاز و علایق جنسی آنان توجه کرده و برای انجام آنها احساس مسئولیت داشتند.
نسیم از «ابراز محبت و عشق کلامی مرد» گفت: «اینکه مثلاً در حین سکس صحبت کردنش، اینکه میگه هیچکس مثل تو نمیشه برام، خانوم خوشگلم، فکرشو نمیکردم با یکی مثل شما بخوام رابطه داشته باشم، یا خیلی این شیرین زبونیات منو پاگیرم کرده... مثلاً این حرفا بیشتر آرومم میکنه مثلاً میدونی، دیدی میگن تشنه محبتن زنا، تشنه محبت که ماها هستیم واقعاً، هر زنی که تو زندگیش شکستخورده تشنه هست. خیلی دوسدارم محبتاشو، سیرابم میکنه».
نکته قابلتوجه اینکه، برخلاف مردان، تمام مشارکتکنندگان از تعهد جنسی بالایی برخوردار بودند و تلاش بر کسب رضایت جنسی مرد داشتند. زنان در این راستا «آمادگی جنسی همیشگی برای مرد» داشتند و نیازهای جنسی همهجانبه مرد را تأمین میکردند. مزاج گرم جنسی زن، تلاش زن برای حفظ رابطه، علاقه شدید به مرد و شخصیت مهرطلب زن، ازجمله دلایل تعهد بالای جنسی زنان مطرح شد.
پگاه گفت: «نمیدونم چرا اینجوریم، ببین واسه همسر قبلیمم همینطوری بودم، دوسداشتم اون لحظه که دوستداره خالی بشه، دوسدارم اون لحظه که به من احتیاج داره من بتونم براش باشم، حتی رابطه مقعدی هم بخواد قبول میکنم. نمیخوام از دستم ناراضی باشه».
طبق یافتهها، تعدادی از مردان در ازدواج موقت با عدم اجبار جنسی، امتناع از اصرار بر نزدیکی در پریود، توجه به آمادگی جسمی زن برای شروع رابطه جنسی، پرهیز از رابطه مقعدی، کاهش دفعات رابطه جنسی نسبت به توان جسمی زن و کنترل نیاز جنسی شدید خود نسبت به میل جنسی زن، تلاش بر رعایت حال روانی و جسمی زن داشتند. مراعات حال جسمی و روانی زن توسط مرد، نتیجه مثبتی در ترغیب جنسی زن و افزایش رضایت زن به خواستههای جنسی مرد داشت، همینطور در افزایش اعتماد و علاقه طرفین مؤثر بود.
رعنا از «نبود رابطه مقعدی در دوره پریود و بیماری زن» گفت: « خیلیام مواظبمه. وقتی میرم اونجا خونشون و سرماخورده باشم یا پریود باشم، اینقدر حواسش بهم هست، میگم میخوای رابطه داشته باشیم، رابطه مقعدی داشته باشیم؟ میگه نه گناه داری».
در این راستا عدهای از زنان در ازدواج موقت، رابطه جنسی متقابلی را تجربه میکردند. رابطه جنسی متقابل در ازدواج موقت نتیجه گفتگوی صمیمی طرفین در مورد احساسات و خواستههای جنسی و توجه متقابل به آن است که درنهایت منجر به درک متقابل جنسی یکدیگر میشود.
رعنا در مورد «همراهی متقابل زن و مرد در انجام انواع روابط و اعمال جنسی» گفت: «سجاد هرچی من بگم فوری انجام میده، مثلاً من دوسدارم تنوع داشته باشیم تو رابطه، پوزیشنها یا مکان رابطه تغییر کنه، اونم با من راه میاد و بعضی وقتها هم اون میخواد رابطه تغییر کنه واسه تنوع من به حرفش گوش میدم».
همچنین تعدادی از زنان وجود عشق را محرک و تقویتکننده رضایت جنسی خود در ازدواج موقت بیان کردند. آنها زمان رسیدن به مرحله ارگاسم، لذت جنسی و درنهایت رضایت جنسی خود را مرتبط با وجود عشق متقابل در رابطه میدانستند.
پگاه «تجربه رابطه جنسی توأم با عشق زیاد از سوی مرد» را درک کرده بود و گفت: «از عمق جونش با من رابطه جنسی داشت. یعنی از دوست داشتن زیادش، با علاقه فراوون با من رابطه داشت. و اینو از رفتارش، کردارش، همینکه از دل و جون یه رفتاری رو انجام میداد، با حالت خیلی علاقه زیاد با من رابطه داشت، بالاخره حس میکردم دیگه مشخص بود».
از جهتی، طبق نتایج زمانی که زن علاقه فراوان به مرد داشته باشد و مرد به زن حضور همیشگی خود در رابطه را اطمینان میدهد، زن احساس آرامش کرده و باعث میشود به لذت در رابطه جنسی برسد. لذت جنسی زنان بهگونهای بود که برخی از زنان از تجربه خود در «کسب لذت جنسی نسبت به ازدواج ناکام قبلی» صحبت کردند.
نسیم گفت :«آره آرامش از رابطه جنسیم خیلی بیشتر شده، واقعاً خیلی. من بارها شده بهش گفتم من بهترین لذت سکسو، 20سال زندگی کردم این لذتو نبردم که الآن دارم میبرم».
عدهای از زنان در ازدواج موقت رضایت خود را از کامیابی در رسیدن به ارگاسم بیان کردند. این رضایت به دو گونه بود. گونه اول، رضایت جنسی زن از تجربه ارگاسم با گفتن «لذت میبردم» و «خیلی خوبه» است و گونه دوم، رضایت روانی زن به دلیل احترام و توجه مرد به ارگاسم زن با جملههای کوتاه «منو بالا میبرد»، «این خیلی احترام به من بود» و «بهم توجه میکرد» است. درنهایت تعدادی از مشارکتکنندگان رضایت خود از تأمین نیاز جنسیاشان را بیان کردند و بیان داشتند در هر سنی، حتی سن بالا، نیاز جنسی را در خود احساس میکنند و از تأمین آن توسط ازدواج موقت راضی هستند. درواقع رابطه جنسی در ازدواج موقت سبب میشد زنان به آرامش فکری رسیده و بتوانند با بهرهوری بیشتر به شغل، ورزش و برنامه شخصی زندگی خود رسیدگی کنند و برخی از آنان «باور به آرامش فکری در مبادرت به رابطه جنسی» داشته و حفظ سلامت زنان را درگرو تأمین نیاز جنسی میدانستند.
گلسا دراینباره گفت: «بههرحال ازلحاظ حسی فکرم آزاد میشه، مثل مرد که رابطه نداشته باشه اعصابش میریزه بهم، خانم هم اینجوریه. کلاً چجوری بهت بگم، اصلاً من رابطه نداشته باشم ذهنم بهم میریزه تمرکز ندارم، اما رابطه جنسی داشته باشم قشنگ مغزم کار میکنه، قشنگ روتین کارامو انجام میدم، ورزشمو میرم، و اگه رابطه نداشته باشم تمرکزم بهم میریزه».
بحث
پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب جنسی زنان با تجربه ازدواج موقت در شهر اصفهان با روش کیفی پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. در این پژوهش با 12 نفر از زنان با تجربه ازدواج موقت مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شد و درنهایت سه مضمون اصلی آسیبدیدگی احساسی، شیءانگاری جنسی و رضایت روانی- جنسی به دست آمد.
چنانچه نظریههایی چون روانکاوی، گشتالنی و مزلو بیان میکنند عشق و تمایلات جنسی در اغلب افراد با یکدیگر آمیختهاند و جدا از هم نیستند (بخشیزاده، 2018) و عشقورزی متغیر قوی است که سهم قابلتوجهی در کاهش میزان تعارضات و ایجاد رضایت زناشویی زوجین و افزایش آن دارد (عربی و همکاران، 2022) بنابراین وجود علاقه متقابل، یکی از مهمترین دلایل رضایت جنسی زنان به شمار میرود و نتایج پژوهش نشان داد رضایت جنسی در زنان با میزان علاقه مرد به زن ارتباط مستقیم دارد. چنانچه، نبود معاشقه و نبود علاقه یکی از طرفین در ازدواج موقت، زنان را دچار تنش و اضطراب، عدم آرامش و نفرت از خود در حین رابطه جنسی کرده و در ادامه سبب احساس شرم، بیارزشی، دستخوردگی و تنهایی، پس از اتمام رابطه جنسی در زنان میشد.
درواقع آنچه زنان میخواهند و برایشان مطلوب است، دریافت توجه و احترام از سوی همسر و پیشنیاز یا مقدماتی برای آغاز رابطه جنسی است که همراهی و درک متقابل و رضایت جنسی در تجارب جنسی را به دنبال دارد، که توجه نکردن مردان به تمایلات عاطفی زنان، میتواند زمینهساز بروز و تنش و سردی در روابط آنها شود و این سردی درنهایت به روابط جنسی آنها سرایت کند (قشنگ و همکاران، 2021)، ایندرحالیست که در ازدواج موقت مردان نسبت به عدم آمادگی جنسی زن، قدردانی از زن پس از رابطه جنسی، انجام رفتار جنسی متقابل، رساندن زن به ارگاسم و انجام عشقورزی قبل و پس از رابطه جنسی در اقدام به رابطه جنسی بیتوجه بودند. بنابراین در چنین فضایی که مردان نسبت به نیازهای عاطفی جنسی زن سهلانگاری کرده و زنان نیز از ابراز تمایلات جنسی خود خودداری میکنند ناکامی و نارضامندی جنسی زنان افزایش مییابد.
در مقابل تعدادی از مشارکتکنندگان که دریافت عشق متقابل در رابطه جنسی خود را گزارش کردند، وضعیت متفاوتی داشتند، آنها در بیان نیازها و تمایلات جنسی به همسر خود توانا بودند که به بهبود کیفیت رابطه جنسی، افزایش اعتمادبهنفس جنسی زنان، افزایش احساس آرامش و امنیت و درنهایت رضایت روانی جنسی زنان منجر میشد.
مطابق با یافته سامی بدران و برین ترنبول (2019) رابطه جنسی برای زنان اغلب با احساس از دست دادن شرافت و حیثیت همراه بود و احساس شرم در زنان از «از دست دادن شرافت» یا «شأن» به وجود میآمد. عامل اصلی آسیب به شأن و شرافت زن، برخورد شیءانگاری مردان با زنان در طول ازدواج موقت، نبود معاشقه و بیتوجهی مرد به زن بود. همچنین زنان از دید شریک جنسیاشان، جامعه و خانواده مورد قضاوت قرار گرفته و برچسب کارگر جنسی بر آنان زده میشد. بنابراین عامل قضاوتهای نابهجا به زنان در ازدواج موقت نیز در آسیب به شخصیت زن تأثیر داشت. از سوی دیگر، طبق نظریه برچسبزنی که انگها و برچسبهای کجروانهای که به مردم زده میشود را علت اصلی کجرویهای اجتماعی میداند (اسلامدوست کاربندی، 1400)، میتوان گفت قضاوت و برچسبهای منحرفانه مرتبط با این گروه از زنان، ممکن است منجر شود تا هویت این زنان برمبنای ویژگیهای این نوع از واژهها شکل گرفته و این افراد بهتدریج برچسب واردشده را بپذیرند و متناسب با آن به کنش بپردازند. این نتیجه با پژوهشهای؛ زاهد و خیریخامنه (2012)، مهدوی لیفشاگرد (2017) و پریشی (2008) همسوست.
نکته قابلتوجه اینکه زنان با وجود احساسات آسیبدیده و نارضایتی جنسی قادر به ترک رابطه نبودند. آنها برخلاف میل درونی خود رابطه ازدواج موقت را با احساس پشیمانی و سرزنش خود ادامه میدادند زیرا بهتنهایی قادر به تحمل هزینههای اقتصادی، فشارهای روحی-روانی و جدایی نبودند. رهیافت مبادله اجتماعی سعی میکند توضیح دهد چرا افراد به طرف بعضی کشیده میشوند و نه به عدهای دیگر. افراد ویژگیهای خود را (مثل پایگاه اقتصادی، جذابیت و...) ارزیابی میکنند و به دنبال همسرانی هستند که امتیازاتی دارند (گوهررستمی، 2022).
بنابراین زنان بیسرپرست و مطلقه که در وضعیت اقتصادی و روحی مناسبی نیستند بیش از مردان خواهان حفظ ازدواج موقت بوده و به وضعیت نامناسب رابطه نیز رضایت میدهند که میتواند آسیبپذیری زنان در ازدواج موقت را افزایش دهد. این یافته با پژوهشهای (زاهد و خیری خامنه،2012؛ پریشی، 2008) همسوست.
طبق نتایج پژوهش اغلب مردان در ازدواج موقت تنها بعد جنسی رابطه ازدواج موقت را مدنظر قرار دادند. آنها در مقابل مهریه پرداختشده، بدون در نظر گرفتن مخالفت و ناآمادگی روانی- جسمی زن برای شروع رابطه جنسی، زن را موظف به تأمین نیاز جنسی خود بیشازحد توان و دور از چهارچوب میدانستند. این یافته با پژوهش ولیزاده و همکاران (2021) همسو است.
در مقابل واکنش زنان در مقابل رفتارهای شیءانگارانه مرد یکسان نبود و به دو دسته تقسیم شد. دسته اول زنانی بودند که بهراحتی حدومرز جنسی خود را اعلام کرده و از حقوق برابر جنسی خود دفاع میکردند. اما دسته دوم زنانی با انفعال جنسی بودند. آنها خواهان اعلام مخالفت و اعتراض بودند اما به بهانههایی چون احساس شرم و تنفر از مرد، ترس از وابستگی به مرد، غرور کاذب زن و عدم دریافت آموزش جنسی، درخواستهای جنسیشان را با مرد مطرح نکرده و دراینباره سکوت کردند. درواقع انفعال جنسی یا به عبارتی احقاق جنسی پائین زنان ناشی از فرهنگ مردسالارانه است که موجب کاهش قدرت و فرودست بودن زن از نظر اجتماعی و اقتصادی میشود. چنانچه در نظام مردسالار، زن با ازدواج به دلیل قرار گرفتن در محیط مثلاً امن خانواده و یا حمایت مالی، مجبور به اطاعت جنسی از مردان و ارضای جنسی آنها  میشود و با حذف استقلال اقتصادی زن، ابتدا از زن موجودی زنانه (یعنی منفعل، آزارخواه و خودشیفته) میسازد و سپس او را متقاعد میکند که این «زنانگی» که در واقع نوعی سازگاری منفعلانه با سلطه مردانه است حقیقت وجودی او به شمار میآید (تانگ، 2022). از طرفی طرحوارههای نقش جنسیتی تحمیلشده از سوی جامعه مردسالار نیز باعث میشود زنان درخواستهای جنسیشان را با مرد مطرح نکرده و دراینباره سکوت کنند. این نقشها زنان را به سمت تعلق داشتن به دیگران و نادیدهگرفتن هدفهای شخصی خود، و مردان را به سمت فردیت و نادیدهگرفتن تعلق و نزدیکی سوق میدهد (بخشیزاده، 2018).
رضایت روانیجنسی از دیگر یافتههای پژوهش بود که در آن زنان بهراحتی حدومرز جنسی خود را اعلام کرده، خود را در رابطه جنسی ایمن قرار داده و در پناه آن لذت جنسی را تجربه کردند.
مردان نیز به علایق جنسی عاطفی زنان قبل، حین و پس از رابطه جنسی توجه نموده و ارگاسم زن را در اولویت قرار میدادند که منجر به رضایت جنسی زن از تجربه ارگاسم و همینطور رضایت روانی زن از احترام مرد برای خواسته جنسیاش میشد. همچنین عدهای از مردان مراعات جنسی را جایگزین اجبار جنسی میکردند. آنها با عدم اجبار جنسی، دلجویی جنسی و تنظیم رابطه جنسی متناسب با میل و توان زن، رضایت جنسی زن را جلب کرده و سبب کسب لذت جنسی زن میشدند. بااینوجود، تعهد جنسی بالا در مردان بهطور نسبی بوده درحالیکه در تمامی مشارکتکنندگان زن، تعهد بالای جنسی در ازدواج موقت آشکار شد. تعهد جنسی، حتی در زنان بدون رضایت روانی- جنسی نیز وجود داشت که این مورد ناشی از دلایلی چون گرممزاجی جنسی زن، شخصیت مهرطلب زن، تمایل به حفظ رابطه، علاقه شدید به مرد و تلاش افراطی برای کسب رضایت جنسی مرد بود.
از آنجایی که احساس امنیت در رابطه برکیفیت تعاملات جنسی در فرایند رابطه بهطور معناداری اثر میگذارد(قشنگ و همکاران، 2021)، میتوان گفت مدت رابطه ازدواج موقت بر رضایت جنسی عاطفی زن تأثیرگذار است. بهگونهای که ازدواج موقت بلندمدت بهعنوان نشانهای از استحکام و دوام رابطه بوده و یکی از عوامل احساس امنیت در رابطه برای زن محسوب میشود. زیرا زنان اضطراب و نگرانی از طردشدن را به نسبت کمتری تجربه میکنند و این آرامش بر رضایت روانی جنسی زنان در ازدواج موقت تأثیر دارد.
درواقع سطح بالاتر اضطراب با سطوح پایینتر انگیختگی و صمیمیت و لذت ربط دارد و ناامنی با نرخ پایینتر ارگاسم در زنان و رضامندی جنسی کمتر در مردان و زنان مرتبط است (قشنگ و همکاران، 2021) همانطور که، اغلب زنان در ازدواج موقت بلندمدت، خود را همچون همسر دائمی مرد دانسته و با احساس امنیت و آسودگی خاطر قادر بودند گشودهتر ارتباط برقرار کنند، نیازهایشان را راحتتر اعلام کنند و نزدیکی جسمی و هیجانی داخل و خارج از اتاقخواب را تجربه کنند درحالیکه زنان در ازدواج موقت کوتاهمدت، صرفاً ابزار جنسی مرد بهحساب میآمدند.
مطلبی که لازم است به آن توجه شود، رابطه جایگاه اجتماعی زنان با مضامین بهدست آمده است. در این پژوهش، اغلب مشارکتکنندگان تحصیلات پایینی داشته، خانهدار و دارای مشاغل با درآمد پائین بودند و نیاز مالی برای آنان یکی از انگیزههای مؤثر در اقدام به ازدواج موقت و حفظ آن بود به همین دلیل آنها در رابطه جنسی نقش خدمتکننده را ایفا کردند و برای حفظ رابطه و تأمین نیازهای خود نارضایتیهای جنسی را تحمل کرده و تلاشی برای ایجاد رابطه برابر نداشتند.
در مقابل مشارکتکنندگان دیگری نیز از طبقه متوسط بودند که درآمد و تحصیلات مناسبی داشتند اما با وجود اینکه در رفاه اقتصادی بوده و بهواسطه تحصیلات بالا فهمشان از رابطه جنسی و بدن زنانهشان صرفاً ارائه خدمات جنسی نبود، اما همچنان تأثیر طرحوارههای نقش جنسیتی سنتی در رفتار آنان دیده میشد و در زیست جنسی خود انفعال جنسی را نشان دادند.
به عبارتی، باورهای هر فرد در رابطه جنسی تابعی از نقشهای جنسیتی و جنسی در کنار آموزههای تربیتی و فرهنگی است (قنبری و همکاران، 2021)؛ بنابراین نحوه عملکرد زن و مرد در زیست جنسی ازدواج موقت متأثر از طرحوارههای نقش جنسیتی سنتی بود. بهگونهای که در بستر این طرحوارهها، زنان رابطه جنسی را وظیفه زن و اهرمی برای کنترل و تضمین ازدواج موقت میدانستند و این سبب میشد نهفقط مردان، بلکه زنان نیز ناخودآگاه بدن خود را بهمثابه ابزاری در تعامل با همسرانشان دانسته و ناتوان در احقاق جنسی خود باشند.
همچنین مردان نیز در سایه طرحوارههای نادرست جنسیتی از گفتگو سازنده و تلاش برای برقراری رابطه برابر اجتناب کنند. درحالیکه باورهای درست جنسیتی در رابطه باعث میشد زنان استقلال فردی داشته باشند، بهراحتی حدومرزهای جنسی خود را ابراز کرده و مردان نیز در این بستر تلاش و توجه درراستای رعایت حال جنسی روانی زنان داشته باشند. بنابراین نمیتوان تفاوت یافته رضایت روانی جنسی در مقابل یافته تجربه شیءانگاری جنسی و احساسات آسیبدیده را صرفاً با جایگاه اجتماعی مشارکتکنندگان مرتبط دانست، بلکه عوامل دیگری که شرح آن داده شد چون؛ مدتزمان ازدواج موقت، میزان علاقه متقابل و چگونگی عملکرد جنسی زن و مرد متأثر از طرحوارههای جنسیتی سنتی در ازدواج موقت تأثیرگذار بودند.
با توجه به نتایج پژوهش و آسیبهای قابلتوجه ازدواج موقت بر زنان، راهکار ازدواج دائم برای تأمین نیازهای اساسی زنان بدون همسر گزینه مناسبتر و ایمنتری نسبت به ازدواج موقت است و لازم است حمایتهای لازم سازمانهای مرتبط برای گرایش و اقدام زنان بیسرپرست به ازدواج دائم صورت گیرد.
اما با توجه به واقعیت غیرقابلانکار اقدام زنان به ازدواج موقت، برای بهبود تعاملات جنسی این قشر از زنان پیشنهاد میشود در راستای ارتقاء عزتنفس، جرئتورزی و توانمندی فردی زنان، دورههای آموزشی برای خودشناسی زنان و آموزش مهارتهای ارتباطی در رابطه زناشویی، قبل، حین و بعد از ازدواج موقت برای زن و مرد متقاضی برگزار شود. پیشنهاد میشود برای به چالش کشیدن کلیشهها و طرحوارههای جنسیتی زن و مرد و تلاش برای تغییر طرحوارههای منفی از طریق آگاهیبخشی جلسات مشاوره قبل از ازدواج موقت برای زوجین صورت گیرد.
همچنین برای اصلاح تفاوت دید جامعه نسبت به مردان و زنان در ازدواج موقت پیشنهاد میشود، دستورالعملهای بنیادی و کاربردی از سوی رسانههای کشور و آموزشهای خانواده ارائه و اعمال شود.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در تولید تحقیق مشارکت داشتند.
منابع مالی
مقاله حاضر هیچ حامی مالی ندارد.
تعارض منافع
در این مقاله هیچگونه تضاد منافعی در میان نویسندگان وجود ندارد.
اخلاق پژوهش
در این مقاله همه حقوق مرتبط با اخلاق پژوهش توسط نویسندگان رعایت شده است.



منابع
Abedzadeh, F. (2021). Comprehending and Interpreting Biosexual in Iran. University of Isfahan. (in Persian)
Aghayari Hir, T., Abbaszadeh, M., Alizadeh Aghdam, M. B., & Katebi Aliabadi, M. (2020). Sexual health as a social problem: Meaning reconstruction of sexual health among married women of Tabriz city. Woman in Development & Politics, 18(4), 619-642. (in Persian) https://doi.org/10.22059/jwdp.2021.314986.1007927
Amirkhani SH, Veisi M.(2020). Revising the Jurisprudential Literature Ruling the Couples’ Sexual Relationships with the Approach of Achieving Sexual Health in Marriage. Medical Figh; 11(40-41): 59-68. (in Persian) https://doi.org/10.22037/mfj.v11i41-40.32626
Arabi, F. S., Azadi, M., & Talebian Sharif, J. (2022). Prediction of marital satisfaction based on love-related attitudes among on-off basis work employees of East Oil and Gas Exploitation Company. Journal of Family Psychology, 9(2), 85-98. (in Persian) https://doi.org/10.22034/ijfp.2023.555821.1121
Badran, S. Z., & Turnbull, B. (2019). Contemporary temporary marriage: A blog-analysis of first-hand experiences. Journal of International Women’s Studies, 20(2), 241-256. https://vc.bridgew.edu/jiws/vol20/iss2/17
Bakshizadeh, F. (2018). testing the causal model of sexual awareness, self-differentiation, gender role schemas and marital satisfaction, doctoral dissertation in educational psychology. Islamic Azad University. (in Persian)
Emami Sigaroodi, A., Dehghan Nayeri, N., Rahnavard, Z., & Nori Saeed, A. (2012). Qualitative research methodology: phenomenology. Journal of Holistic Nursing And Midwifery, 22(2), 56-63. (in Persian) http://hnmj.gums.ac.ir/article-1-161-en.html
Fallahi, A., Rahmani, A., Azin, S. A., Molavi, N., Higgs, P., & Allahqoli, L. (2019). Effects of adverse early-life experiences on sexually transmitted infections among homeless women. International Journal of High Risk Behaviors and Addiction, 8(3). https://doi.org/10.5812/ijhrba.91295
Ghanbari, K., Mehrinejad, A., Sotedehasl, N., & Ghorbani, R. (2021). The Development and Validation of Sexual wellbeing patterns of Iranian men. Journal of Applied Family Therapy, 2(4), 235-267. (in Persian)  https://doi.org/10.22034/aftj.2021.294259.1134
Ghashang, N., Mazaheri, M., Fata, L., Mootabi, F., & Heidari, M. (2021). Attachment-based Pathological and Satisfaction Experiences in Sexual Relationships: A Qualitative Study based on the Perspective of Iranian Spouses. (in Persian) https://doi.org/10.52547/jfr.17.2.167
Gohar Rostami, F. (2022). Investigating economic and social factors on the temporary marriage of young girls in Ramsar city. Strategic studies of humanities and Islamic sciences, 46(11), 1-11. (in Persian)
Hasani, N. (2021). Relationship between Sexual Satisfaction and Sense of Commitment in Marriage and Social Adjustment in Marriage in Young Couples in Gachsaran. Islamic Azad University. (in Persian)
Jamaati Ardakani, R., Barzegari, R., Nasirpour, N., & Soleymani, M. (2020). Sexual schemas and sexual satisfaction in fertile and infertile women. Women and Family Studies, 13(47), 93-107. (in Persian) https://doi.org/10.30495/jwsf.2020.1884371.1412
Mahdavi Leif Shagerd, F. (2017). Phenomenology of temporary marriage (case study of citizens of Tehran). (in Persian)
Molaeinezhad, M., Kohan, S., & Ghadirian, F. (2017). Widows lived experiences about challenges related to their emotional and sexual needs: A phenomenological study. The Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility, 20(6), 80-95. (in Persian)   https://doi.org/10.22038/ijogi.2017.9328
Najafi, M., Taghvaei, D., & Salarifar, M. R. (2015). The Comparison between General Health and Psychological Well-Being among Women-Headed Households with and without Temporary Marriage. Studies in Islam and Psychology, 8(15), 65-86. (in Persian)
Panahi, R., Anbari, M., Javanmardi, E., Ghoozlu, K. J., & Dehghankar, L. (2021). The effect of women’s sexual functioning on quality of their sexual life. (62). (3) https://doi.org/10.15167/2421-4248/jpmh2021.62.3.1945
Parishi, M. (2008). examining the contexts and consequences of temporary marriage for women. Allameh Tabatabai University. (in Persian)
Pulerwitz, J., Blum, R., Cislaghi, B., Costenbader, E., Harper, C., Heise, L., Lundgren, R. (2019). Proposing a conceptual framework to address social norms that influence adolescent sexual and reproductive health. Journal of Adolescent Health, 64(4), S7-S9. https://doi.org/10.1016/j.jadohealth.2019.01.014
Rezaizadeh, M. (2019). Temporary marriage in Iran’s civil law. Tehran: Qanun Yar Publications. (in Persian)
Shaabani, A., Alipour, F., Javadi, M. H., & Pashazade, H. (2021). Exploring the Social Problems of Women with Temporary Marriage Experience in Qom. Social Welfare Quarterly, 21(80), 9-43. (in Persian) http://dorl.net/dor/20.1001.1.17358191.1400.21.80.2.3
Shakeri Golpayegani, T., & Bahrami, L. (2022). The study of perception of Married Women Facing Sexual Failure and Its Consequences. The Quarterly Journal of Social Work Research, 9(32), 69-103. (in Persian) https://doi.org/10.22054/rjsw.2023.70385.627
Sharma, S. (2016). Marriage, sexual behavior and familiarity with AIDS. Attaollah Mohammadi (A. Mohammadi, Trans.). Tehran: Arjamand. (in Persian)
Shosha, G. A. (2012). Employment of Colaizzi’s strategy in descriptive phenomenology: A reflection of a researcher. European Scientific Journal, ESJ, 8(27).   https://doi.org/10.19044/esj.2012.v8n27p%25p
Tayebi Abolhasani, A. (2019). Introduction to research methodology: Standard procedures for qualitative data analysis. Science and Technology Policy Letters, 9(2), 67-96. (in Persian)  https://dorl.net/dor/20.1001.1.24767220.1398.09.2.5.1
Tong, R. (2022). Feminist thought a comprehensive introduction. Manijeh Najm Iraqi. Tehran: Nashre Ney. (in Persian)
Vakili, M. (2018). Attitude towards temporary marriage among divorced women in Shiraz, Master’s thesis in Counseling. Islamic Azad University Marodasht branch. (in Persian)
Valizadeh, F., Mohammadbeigi, A., Chaman, R., Kashefi, F., Nazari, A. M., & Motaghi, Z. (2021). Sexual and reproductive health challenges in temporary marriage: A systematic review. Journal of Research in Health Sciences, 21(1), e00504. (in Persian) doi: 10.34172/jrhs.2021.42
yousefi Moridan, M. i., Fallahian, H., & Mikaeli, N. (2019). The role of marital burnout, marital instability, and cognitive failure in predicting tendency to divorce in couples. Family Pathology, 5(1), 139-154. (in Persian) http://dorl.net/dor/20.1001.1.24234869.1398.5.1.6.3
Zahed, S. S., & Kheiry Khamene, B. (2012). Attitude of female head of household who are under the protection of Imam Khomeini’s committee in Shiraz concerning temporary marriage. Women Studies, 2(4), 43-66. (in Persian)
Zohri, N. (2021). Predicting Sexual Health in Couples based on Locus of Control, Social Support and Meta-Emotions. Iranian Journal of Psychiatric Nursing, 8(6), 1-10. (in Persian) http://ijpn.ir/article-1-1564-en.html
 

نوع مطالعه: روشی 1 | موضوع مقاله: زنان
دریافت: 1402/6/29 | پذیرش: 1403/6/17 | انتشار: 1403/10/10

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb