دوره 22، شماره 86 - ( 8-1401 )                   جلد 22 شماره 86 صفحات 53-9 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Habibpour Gatabi K. (2022). Assessing the Situation of Subjective Well-being among Iranian Youth. refahj. 22(86), : 1 doi:10.32598/refahj.22.86.622.2
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4051-fa.html
حبیب‌پور گتابی کرم. ارزیابی وضعیت بهزیستی ذهنی در بین جوانان ایرانی رفاه اجتماعی 1401; 22 (86) :53-9 10.32598/refahj.22.86.622.2

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4051-fa.html


متن کامل [PDF 748 kb]   (1519 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (2166 مشاهده)
متن کامل:   (1329 مشاهده)
  مقدمه
در هر دوره‌ای، مفهوم بهزیستی متناسب با گفتمان توسعه حاکم بر آن دوره، دستخوش تثبیت معنایی شده و هر گفتمانی سعی کرده براساس زمینه گفتمانی خویش، ساختارشکنی از گفتمانهای رقیب و تعریف یک موقعیت اسطوره‌ای، دالها و معناهای خاصی را به مفهوم بهزیستی نسبت دهد. بر همین اساس، در تاریخ گفتمان توسعه، بهزیستی معنای سنتی و کلاسیک خویش مبنی بر بهزیستی عینی و برخورداری از شاخصهای کمی را از دست داده و به تمرکز بر بهزیستی ذهنی حرکت کرده است. بر همین اساس، امروز بهزیستی در دو وجه عینی و ذهنی صورت‌بندی می‌شود که متناظر با آن سیاستهای اجتماعی عینی و ذهنی را نیز شاهدیم (غفاری و حبیب‌پور گتابی، 2017). ضمن آن‌که هر وجه عمدتاً موردتوجه محققان و رشته خاصی بوده است. به‌طوری‌که وجه عینی بیش‌تر در رشته‌های علوم اقتصادی، مدیریت شهری، برنامه‌ریزی شهری، علوم پزشکی و سلامت و نظایر آن برجسته بوده و در این وجه، بر جنبه‌های ملموس و عینی بهزیستی انسانها (و جوامع) مانند درآمد، مسکن، شغل، اشتغال و... تأکید می‌شد. اما در طی زمان این درک حاصل شد که چه‌بسا کشورهایی برخوردار از بهزیستی عینی‌اند، اما از سوی دیگر چنان‌که باید از نظر ذهنی احساس بهزیستی نمی‌کنند. بنابراین، گرچه توسعه اقتصادی در بسیاری از کشورها منافع بسیاری را در ساحت‌ عینی مختلف برای شهروندان حتی کشورهای کم‌تر توسعه‌یافته به ارمغان آورده است، اما این تحولات مثبت کمی در بسیاری از این کشورها و چه‌بسا کشورهای توسعه‌یافته نیز (با وجود تفاوتهای نسبی در این کشورها) با منافع و پیامدهای مثبت در شاخصهای ذهنی ازجمله بهزیستی ذهنی و شاخصهای متشکله آن مانند رضایت از زندگی، شادی، امنیت، آزادی و امثال آن همراه نبوده و گاه نشانه‌هایی از افول بهزیستی ذهنی را در بسیاری از کشورها شاهدیم (دینر و تری[1]، 2015؛ لیم، کاپا و پاتون[2]، 2017).
ضمن آن‌که تأکید صرف بر رویکرد عینی به‌دوراز رویکرد ذهنی، شکاف درک بین ذینفعان و سیاست‌گذاران را افزایش می‌دهد. اما از دهه 1990 به بعد توجه به بهزیستی ذهنی در مطالعات بهزیستی در جهان افزایش یافته و امروزه حجم انبوهی از مطالعات با این رویکرد وجود دارد که بر وجوه خاصی از بهزیستی ذهنی مانند شاخصها (دینر[3]، 1984؛ دینر، سوه و اویشی[4]، 1997؛ دینر، سوه، لوکاس و اسمیت[5]، 1999؛ دینر، 2000؛ بورک و جلدنز[6]، 2007؛ راملی، ابوسما، ابوسما، ادریس و محمد شفریل[7]، 2017؛ داس و همکاران[8]، 2020)، عوامل آن (ترزینسکی و هولست[9]، 2008؛ دی آگوستینو، گریلی و رِگلی[10]، 2019؛ وانگ و همکاران[11]، 2020) و پیامدهای آن در زمینه‌های رشد مثبت جوانان (پارک[12]، 2004)، طول عمر، شهروندی و روابط اجتماعی (دینر، 2012)، سلامت روان، بقا، کاهش بیماری و توان‌بخشی، رفتار سالم، پیشرفت شغلی (اشتاینمایر، ویرثوین، مودلر و باری[13]، 2019) و امثال آن تأکید کرده‌اند.
اما در ایران تا بیش از نیم دهه گذشته، تمرکز بسیاری از حوزه‌ها در زمینه بهزیستی بر وجه عینی آن بوده و وجه ذهنی چه در ادبیات آکادمیک و چه در اقدامات سیاست‌گذاران و کارگزاران مغفول بود. در همین زمینه، ابراهیمی (2014) با فراتحلیل پژوهشهای بهزیستی اجتماعی در ایران طی سالهای 1393-1380 دریافت که تمرکز بیش‌تر این مطالعات بر سویه‌های عینی بهزیستی نسبت به جنبه‌های ذهنی آن و در نتیجه تقلیل بهزیستی به بُعد اقتصادی در بخش قابل‌توجهی از این پژوهشها بوده است. اما در سالهای اخیر و طی بیش از نیم دهه شاهد افزایش مطالعات بهزیستی در ایران با رویکرد بهزیستی ذهنی هستیم که به جزئیات آنها در بخش پیشینه تجربی اشاره شده است.
درهرصورت، در این خلأ بود که بهزیستی ذهنی با تأکید بر مقولاتی مانند رضایت از زندگی، برخورداری از حقوق شهروندی، احساس امنیت، احساس آرامش، سلامت اجتماعی و روانی و نظایر آن جا باز کرد و بر ادبیات بهزیستی مسلط گشت. حتی تا آن‌جا که بسیاری از صاحبنظران و محققان معتقدند برای سنجش و مطالعه پیشرفت یک جامعه، بهزیستی ذهنی و شاخصهایش مهم‌تر از شاخصهای سنتی مبتنی بر رشد هستند (لیم، کاپا و پاتون، 2017).
ضمن این‌که در علم اقتصاد نوین نیز، از رویکرد علم اقتصاد سنتی روی گردانده و مفهوم اقتصاد شادکامی را با تأکید بر شاخصهای ذهنی بهزیستی موردتوجه قرار داده است (به نقل از نیلی و بابازاده خراسانی، 2011). حتی تا جایی که برخی مانند فیتزپتریک (2008) اساساً کل مفهوم بهزیستی را امری ذهنی دانسته و معتقد است که بهزیستی «ذهنی است، پس به احساسات، ادراکها، شناختها و تجارب همان فردی مربوط می‌شود که وی را موضوع بهزیستی قرار داده‌ایم».
به‌هرروی، با جریان‌یابی مفهوم بهزیستی ذهنی در آکادمیها و سازمانها، مطالعات در این زمینه گسترش یافته است و امروز حجم مناسبی از این مطالعات در کشور وجود دارد که هر یک بر وجه خاصی از بهزیستی ذهنی متمرکز شده‌اند. برای مثال، این مطالعات بر پیچیدگی و چندبعدی بودن مفهوم بهزیستی ذهنی (سام‌آرام، تاج مزینانی و بارگاهی، 2012)، میزان متوسط بهزیستی ذهنی در بین دانشجویان (خیری، امامی سیگارودی، فرمانبر و عطرکار روشن، 2013)، نقش منفی آنومی اجتماعی در کاهش بهزیستی ذهنی جوانان (سام‌آرام، بارگاهی و کبیری، 2014)، میزان پایین بهزیستی ذهنی جوانان در قیاس با سالمندان (اورنگ، هاشمی زرینی، رامشینی و اورنگ، 2017) و میزان پایین بهزیستی ذهنی جوانان و نقش آن در کاهش ماندگاری جوانان در روستا (قنبری، رحیمیان و اسد پوریان، 2021) تأکید کرده‌اند.
با وجود این حجم مطالعات، همچنان ادبیات کم‌تری در زمینه هم مفهوم‌سازی بهزیستی ذهنی در ایران و هم مطالعه آن در بین جوانان در مقیاس ملی وجود دارد و نیاز به تولید ادبیات در این زمینه احساس می‌شود.
با عنایت به این توضیحات، مقاله حاضر مبتنی بر سه پیش‌فرض اساسی درباره بهزیستی ذهنی جوانان صورت‌بندی شده است که این سه پیش‌فرض به شکلی یکپارچه دلالت بر گزاره‌ای واحد دارند: اول) فهم جوانی فراتر از معنای زیستی و تقویمی آن است. جوانی مفهومی اجتماعی، فرهنگی و نمادی است و بنابراین برای درک بهتر بهزیستی جوان ایرانی، بایستی از معنای سنتی و کلاسیک آن خارج شد و تعبیری مدرن برای آن قایل شد. دوم) مفهوم بهزیستی ذهنی در بافت فهم مدرن از جوانی معنا می‌یابد. چه‌بسا در فهم سنتی، اساساً با مفهوم بهزیستی عینی سَروکار داریم و بهزیستی ذهنی در چنین بافتی، فاقد معناست. در حقیقت، بهزیستی عینی معطوف به معنای زیستی و تقویمی جوانی است و بهزیستی ذهنی معطوف به معنای اجتماعی، فرهنگی و نمادی. سوم) تحقق بهزیستی ذهنی در چارچوب این فهم غیرزیستی و مدرن از جوانی، الزامات سیاستی خاصی را می‌طلبد.
با توجه به این سه پیش‌فرض، با ابتنای بر داده‌های «پیمایش ملی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران»، در ادامه مقاله ابتدا به مفهوم‌سازی بهزیستی ذهنی پرداخته و پس از اشاره به مهم‌ترین مطالعات داخلی و خارجی در زمینه بهزیستی ذهنی جوانان و ارزیابی و تحلیل وضع موجود آن در بین جوانان ایرانی، مهم‌ترین الزامات سیاستی به‌منظور ارتقاء آن معرفی می‌شوند.

چارچوب مفهومی

بهزیستی ذهنی[14] از اصطلاحات رایج در ترمینولوژی بهزیستی در ادبیات ملی و بین‌المللی که گاه و البته به شکلی نادر به‌جای آن اصطلاح رفاه ذهنی[15] نیز به‌کار می‌رود. اما اگر دقیق شویم، با توجه به این ادعا که رفاه بخشی از بهزیستی است و به تعبیر افرادی مانند وود و نیوتن[16] (2005) و جُردن[17] (2008)، در جامعه مدرن سیاست اجتماعی بایستی از رفاه به ‌سمت بهزیستی گذار کند (به نقل از غفاری و حبیب‌پور گتابی، 2017)؛ بنابراین مفهوم بهزیستی را می‌توان به‌گونه‌ای سیر تکامل مفهوم رفاه و بحث بر سر دیدگاههای چندبُعدی فقر و مشارکت و نهادها در قرن بیستم دانست (شریفیان ثانی و زنجری، 2013) و در نتیجه رفاه ذهنی نیز بخشی از بهزیستی ذهنی به شمار می‌رود و بایستی میان این دو مفهوم تمایز قایل شد.
در رابطه با تعریف بهزیستی ذهنی، گفتنی است که از بهزیستی ذهنی تعاریف متعددی در ادبیات به‌ویژه خارجی وجود دارد و تعاریف ادبیات ایرانی نیز متأثر از آن هستند. بنابراین، امکان ارائه یک تعریف جامع از آن و حتی مفهوم کلی بهزیستی نیز بسیار دشوار و گاه ناشدنی است. از طرفی، هم در نظریه اجتماعی و هم در گفتمان عامه، هنوز توافق و اجماعی بر سر تعریف نظری و عملیاتی بهزیستی وجود ندارد و پیچیدگی، چندبُعدی و بین‌رشته‌ای بودن بهزیستی، به افزایش مفاهیم و تعاریف از این مفهوم منتج شده است که اغلب هم‌پوشی و گاهی تناقض معنایی دارند؛ تاجایی‌که برخی محققان در جمع‌بندی تعاریف بهزیستی، به تناقض در تعریف آن رسیده‌اند: این‌که بهزیستی مفهومی توخالی است یا برعکس، واژه‌ای بسیار پرمعناست و هیچ لغت دیگری نمی‌تواند معنای آن را بیان کند (شریفیان ثانی و زنجری، 2013).
در این زمینه، دینر (1984) معتقد است که تعاریف ابتدایی از بهزیستی، با تعریف شادی همراه و همپوش بوده است که این تعاریف را می‌توان در سه دسته طبقه‌بندی کرد: دسته اول، ازجمله تاتارکیویز[18] (1976) و کوآن[19] (1977) بهزیستی را برحسب معیارهای خارجی مانند فضیلت یا تقدس تعریف کرده‌اند. دسته دوم، ازجمله آندریوس و وایتی[20] (1976) و مارکوس اورلیوس[21] (1978) که عمدتاً عالمان اجتماعی هستند، با اشاره به عوامل مؤثر بر بهزیستی ذهنی بر این تأکید کرده‌اند که چه چیز باعث می‌شود تا مردم زندگی‌شان را مثبت ارزیابی کنند. دسته سوم از تعاریف بهزیستی که به تعاریف امروزی نزدیک‌تر است، مانند بِرَدبرن[22] (1969)، وجه مثبت بهزیستی را بر وجه منفی آن ترجیح داده و بر تجربه عاطفی خوشایند تأکید دارد. او در ادامه می‌نویسد که بهزیستی ذهنی سه مشخصه بارز دارد: اول اینکه، ذهنی است و مبتنی بر تجربه فرد است. دوم اینکه، صرفاً به معنای نبود عوامل و شاخصهای منفی نیست، بلکه به معنای وجود شاخصهای مثبت است. سوم اینکه، ارزیابی جهانی از همه جوانب زندگی فرد را دربرمی‌گیرد؛ اگرچه عاطفه یا رضایت از یک حوزه مشخص را می‌توان ارزیابی کرد، اما تأکیدش عموماً بر قضاوت یکپارچه درباره زندگی فرد است.
در کاری مشترک، دینر، سوه، لوکاس و اسمیت (1999) معتقدند که بهزیستی ذهنی یک پدیده کلی است که شامل پاسخهای عاطفی فرد، حوزه‌های رضایت و قضاوتهای جهانی از رضایت از زندگی است. گرچه هر کدام از این سازه‌ها نیازمند بررسی و توجه مستقل هستند، اما همبستگی ذاتی با هم دارند. ایشان در ادامه، مؤلفه‌های بهزیستی ذهنی را مشتمل بر چهار شاخصِ عاطفه خوشایند، عاطفه ناخوشایند، رضایت از زندگی و حوزه‌های رضایت می‌داند (جدول 1).
جدول (1) مؤلفه‌های بهزیستی ذهنی از نظر دینر، سوه، لوکاس و اسمیت
عاطفه خوشایند عاطفه ناخوشایند رضایت از زندگی حوزه‌های رضایت
  • خوشی
  • سرفرازی
  • خرسندی
  • غرور/افتخار
  • عاطفه
  • شادی
  • وجد
  • گناه و شرم
  • غم
  • اضطراب و نگرانی
  • خشم
  • استرس/فشار
  • افسردگی
  • حسادت/غبطه
  • میل به تغییر زندگی
  • رضایت از زندگی فعلی
  • رضایت از گذشته
  • رضایت از آینده
  • رضایت از نگاه دیگران به زندگی خود
  • کار
  • خانواده
  • فراغت
  • سلامت
  • مالی
  • خود
  • گروه خود
منبع: دینر، سوه، لوکاس و اسمیت، 1999
دینر، اویشی و لوکاس[23] (2002) بهزیستی ذهنی را به معنای ارزیابیهای شناختی و عاطفی فرد از زندگی‌اش در کل می‌داند. این ارزیابیها شامل واکنش عاطفی فرد به وقایع و رخدادها و نیز قضاوتهای شناختی نسبت به رضایت و شکوفایی است. بنابراین، بهزیستی ذهنی مفهوم وسیعی است که تجربه میزان بالای عواطف و خلق‌وخوی خوشایند، میزان پایین عواطف و خلق‌وخوی منفی و رضایت بالا از زندگی را شامل می‌شود. راسل[24] معتقد است که بهزیستی ذهنی به برداشت شخص از خود و بینش ذهنی او از تجربه زندگی‌اش اشاره دارد. بهزیستی ذهنی ارزیابیهای احساسی و شناختی افراد را دربرمی‌گیرد. بهزیستی ذهنی شامل ساختار سه‌گانه است: رضایت از زندگی، احساس مثبت و احساس منفی (بارگاهی و کبیری، 2014).
پارک (2004) معتقد است رضایت از زندگی مؤلفه شناختیِ بهزیستی ذهنی است و نقش مهمی در رشد مثبت به عنوان یک شاخص، یک پیش‌بین، یک میانجی/تعدیلگر و یک پیامد ایفا می‌کند. دینر (2009) در تعریفی دیگر، بهزیستی ذهنی را چنین تعریف می‌کند: «فردی که احساس و فکر می‌کند زندگی‌اش مطلوب است، صرف‌نظر از اینکه دیگران آن را چگونه می‌بینند». در این تعریف، دو بُعد احساس‌کردن و فکرکردن به عنوان ابعاد بهزیستی ذهنی برجسته است: 1) احساس‌کردن به بُعد احساسی و عاطفی بهزیستی ذهنی اشاره دارد، جاییکه برتری عواطف مثبت بر عواطف منفی، به بهزیستی ذهنی بالاتر منجر می‌شود. 2) فکرکردن و تفکر به بُعد ارزیابی و شناختی بهزیستی ذهنی اشاره دارد، جاییکه ارزیابی عمدتاً مثبت از زندگی افراد، به بهزیستی ذهنی بالاتر منجر می‌شود (نقل از داس[25]، 2020).
همانطورکه در مفهوم‌سازیهای مختلف از بهزیستی ذهنی مشاهده می‌شود، این مفهوم امری نسبی است و هر گروهی اعم از جوانان تعریف و درک متفاوتی از آن دارند. حتی می‌توان گفت که سبکهای متفاوتی از درک بهزیستی در بین آنها حاکم است (برای مثال، آرمزانی و پادوآنلو[26]، 2013) و به همین خاطر، تعاریف و انگاره‌های متفاوتی از بهزیستی ذهنی در بین جوانان کشور وجود دارد. به‌هرروی، مفهوم بهزیستی در مقام یک سازه، امری چندبُعدی و چندوجهی است که درعین‌حال کاملاً وابسته به زمینه و زمانه است و همین مختصات، آن را یک امر سیال، متکثر و انعطاف‌پذیر بازتاب می‌دهد.
به‌هرروی، این تحقیق چون مبتنی بر داده‌های «پیمایش ملی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران» است، بنابراین مفهوم‌سازی آن از بهزیستی ذهنی نیز محدود به همین داده‌هاست که وفق آن، بهزیستی ذهنی براساس دو سنجه 1) ارزیابی و رضایت فرد از زندگی و 2) عاطفه خوشایند مفهوم‌سازی و مطالعه شده است. با ابتنای بر این دو سنجه، بهزیستی ذهنی با ساختار 13 مؤلفه صورت‌بندی شده است: 1) رجحانهای زندگی، 2) رضایت از حوزه‌های زندگی، 3) پنداشت از عدالت، 4) ارزیابی از وضع جامعه، 5) پنداشت از وضع زندگی، 6) احساس آزادی، 7) احساس امنیت، 8) ارزیابی از قانون‌گرایی، 9) گرایش به نظم، 10) ارزیابی از تحقق شهروندی، 11) احساس خوشبختی، 12) احساس شادی و 13) احساس تعلق و عِرق ملی (شکل 1).










شکل (1) مدل مفهومی تحقیق مبنی بر مؤلفه‌های بهزیستی ذهنی جوانان ایرانی

پیشینه تجربی
مطالعات بهزیستی ذهنی در ایران چند دسته‌اند: دسته اول، مطالعاتی‌اند که به‌طور ویژه بر بهزیستی ذهنی شهروندان در بین جوانان تکیه کرده‌اند که موضوع مقاله حاضر نیز بر همین مبناست. دسته دوم شامل مطالعاتی است که بهزیستی ذهنی را در بین کل شهروندان، یک گروه خاص غیر از جوانان (مانند کودکان) و یا به‌صورت تطبیقی در بین دو جنسیت زن و مرد موردمطالعه قرار داده‌اند. دسته سوم از این مطالعات، آنهایی‌اند که بهزیستی ذهنی را به عنوان کلیتی متشکل از سازه جزئی‌ رفاه اجتماعی موردسنجش و مطالعه قرار داده‌اند. بخشی از مطالعات که در حقیقت دسته چهارم به‌حساب می‌آیند، تمرکزشان را بر ابزارسازی و تدوین مقیاس بهزیستی ذهنی به‌طور کل و یا برخی گروهها به‌طور خاص (مانند کودکان) قرار دادند. دسته پنجم از مطالعات، علاوه بر سنجش بهزیستی ذهنی در بین شهروندان به‌طور عام یا خاص، تأکید خود را بر شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر بهزیستی ذهنی در بین آنها نهاده‌اند. مروری که در این قسمت انجام می‌شود، عمدتاً روی دسته اول از مطالعات متمرکز است، ضمن آن‌که به مطالعات دسته‌های دیگر نیز اشارتی با نگاه به کمک در مفهوم‌سازی و تدوین شاخصهای بهزیستی ذهنی برای استفاده در مطالعه حاضر می‌شود.
در رابطه با بهزیستی ذهنی جوانان، مطالعات تجربی چندانی در ادبیات وجود ندارد و سابقه این مطالعات موجود نیز به دهه 1390 برمی‌گردد. ازجمله نخستین مطالعات، مطالعه سام‌آرام، تاج مزینانی و بارگاهی (2012) است که با استفاده از روش پیمایش به بررسی رفاه ذهنی و عوامل مؤثر بر آن در میان جوانان ساکن شهر تهران پرداختند. نتایج این مطالعه نشان داد که رفاه ذهنی مبحثی گسترده و دارای ابعاد متفاوتی است که این ابعاد از مسائل فردی و روان‌شناختی شروع شده و به مسائل کلان سیاسی و اقتصادی در حوزه عملکرد مسئولان ختم می‌شود.
سام‌آرام، بارگاهی و کبیری (2014) در مطالعه خود که با هدف آزمون تأثیر آنومی اجتماعی بر رفاه ذهنی در میان 400 نفر از جوانان 15-29 ساله ساکن در شهر تهران از طریق روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انجام دادند، دریافتند که آنومی‌ اجتماعی و ابعاد آن (بی‌معنایی، بی‌قدرتی و بت‌وارگی پول) تأثیر معکوس و کاهنده‌ای روی رفاه ذهنی جوانان دارند؛ به‌طوری‌که هرقدر میزان آنومی‌ اجتماعی و ابعادش در جامعه افزایش پیدا کند، از میزان رفاه ذهنی جوانان کاسته می‌‌شود.
مطالعه خیری و همکاران(2013) در بین دانشجویان نیز، نمونه دیگری از مطالعات جوانان از حیث بهزیستی ذهنی است. آنها در این مطالعه که به بررسی احساس بهزیستی ذهنی و عوامل مرتبط با آن در بین 314 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان پرداختند، از پرسشنامه بهزیستی ذهنی که خود متشکل از پرسشنامه رضایت از زندگی و مقیاس عاطفه مثبت و منفی است، استفاده کردند و دریافتند که میزان احساس بهزیستی ذهنی در بین دانشجویان در بُعد شناختی بالا و در بُعد عاطفی پایین است. به‌طور کل، میزان احساس بهزیستی ذهنی در دانشجویان موردمطالعه در حد متوسط است. مطالعه رفاه ذهنی در بین جوانان روستایی نیز از معدود مطالعاتی است که موضوع را در بافت روستایی موردمطالعه قرار داده و مطالعه دیگری در این زمینه یافت نشده است. این مطالعه که توسط قنبری، رحیمیان و اسدپوریان (2021) انجام گرفته، به پیمایش در باب رفاه ذهنی در بین 281 نفر از جوانان روستایی و تأثیر آن بر ماندگاری آنها در روستا پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان داد که میزان رفاه ذهنی اکثریت جوانان روستایی پایین است و دختران عزت‌نفس، هوش احساسی و هوش اجتماعی کم‌تری دارند. به‌علاوه، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای درآمد، وضعیت اشتغال، دسترسی به خدمات بهداشتی، وضعیت سلامتی، دسترسی به امکانات تفریحی، تحصیلات، همبستگی اجتماعی و فاصله از شهر بر رفاه ذهنی جوانان روستایی مؤثرند. ضمن آن‌که رابطه مثبت و معناداری بین رفاه ذهنی جوانان روستایی و تمایل آنها به ماندگاری در روستا وجود دارد.
مطالعه نیلی و بابازاده خراسانی (2011) که به نقش متغیر سن در بهزیستی ذهنی پرداخته، به‌گونه‌ای غیرمستقیم بازتاب‌دهنده آن در بین جوانان است. مطالعه آنها در زمینه رفاه ذهنی که البته معادل رضایت از زندگی گرفته بودند، روی داده‌های پیمایش ارزشهای جهانی در سالهای 2003 و 2005 در بین 4620 نفر نشان داد که سن، با کنترل سایر عوامل اثرگذار، اثری U بر رفاه ذهنی دارد که براساس داده‌های ایران، حداقل آن حدود 46 سالگی است. البته این مطالعه نشان داد که اثر سن روی رفاه ذهنی تنها در گروه زنان معنادار است و در بین مردان این اثر مشاهده نشده است.
تحلیل جنسیتی بهزیستی ذهنی در بین ایرانیان نیز، در بخش بسیار نادری از مطالعات انجام‌شده در ایران مشهود است. در این زمینه، مدیری و آزاد ارمکی (2012) با تحلیل ثانویه داده‌های طرح ملی ارزشهای اجتماعی و فرهنگی ایرانیان که در سال 1383 با ابتنای بر تحقیق ارزشهای جهانی اینگلهارت در بین 2275 نفر از افراد بالای 16 سال در ایران انجام گرفت، به بررسی تفاوتهای جنسیتی در رفاه ذهنی ایرانیان پرداختند. در این مطالعه، رفاه ذهنی به عنوان ترکیبی از دو متغیر احساس خوشبختی و رضایت از زندگی ساخته شده است. آنها در این مطالعه دریافتند که: 1- در ایرانیان رفاه ذهنی در زنان بیش از مردان است. 2- از میان متغیرهای زمینه‌ای، میان جنسیت، درآمد، اشتغال، وضعیت تأهل، وضعیت سکونت و پایگاه اقتصادی-اجتماعی و رفاه ذهنی ارتباط معنادار در هر دو جنس برقرار است و همچنین میان تحصیلات و رفاه ذهنی در زنان ایرانی رابطه قابل‌قبول و معنادار وجود دارد، لیکن این رابطه در مورد مردان برقرار نیست. 3- احساس سلامتی و احساس آزادی در زندگی فردی در هر دو جنس با رفاه ذهنی ارتباط معنادار دارد و این عوامل مؤثر تلفیقی از تئوری اینگلهارت و استرلین را تأیید می‌کند، اما با وجود تئوری اینگلهارت میان نگرشهای جنسیتی برابرطلبانه و رفاه ذهنی ارتباط معناداری برقرار نیست.
برخی مطالعات تمرکزشان را بر ابزارسازی و تدوین مقیاس بهزیستی ذهنی قرار دادند. مطالعه سام‌آرام و محبوبی (2013) ازجمله این مطالعات است که سعی کرد مقیاسی را برای سنجش رفاه اجتماعی با تأکید بر رفاه ذهنی (احساس رفاه) تدوین کنند. در این تحقیق، پس از ساخت مدل مفهومی ‌برای تبیین رفاه ذهنی، نسبت به طراحی ابزار سنجش (پرسشنامه‌ای با 66 سؤال و گویه) برای اندازه‌گیری احساس رفاه اجتماعی اقدام شد. پرسشنامه به‌صورت آزمایشی در شهر ارومیه در بین 51 نمونه آماری که به‌صورت تصادفی انتخاب شده بودند، اجرا شد و درنهایت چنین نتیجه گرفته می‌شود که براساس همه روشهای اعتبارسنجی اعم از اعتبار محتوا، اعتبار مبتنی بر ملاک (هم‌زمان) و اعتبار سازه و نیز ضریب آلفای کرونباخ، ابزارِ ساخته‌شده برای سنجش احساس رفاه اجتماعی (پس از حذف 18 گویه از مجموع 66 گویه)، مجموعاً با 48 سؤال و گویه از اعتبار و پایایی لازم برخوردار است.
پیکانی، وامقی، سجادی، محمدی شاهبلاغی و محققی کمال (2018) با مرور روایتی تعاریف و سنجه‌های بهزیستی ذهنی کودکان، به تدوین ابزار سنجش آن پرداختند. این مطالعه دریافت که در ادبیات موجود، بهزیستی ذهنی کودکان در چارچوب دو نظریه لذت‌گرایی و خواسته‌ها موردمطالعه قرار گرفته است که براساس آنها، بهزیستی ذهنی کودک به معنای غلبه احساسات مثبت بر عواطف منفی و رضایتمندی کودک از زندگی‌اش مفهوم‌سازی شده است. ابزارهای متعدد سنجش بهزیستی ذهنی کودک را در یک دسته‌بندی کلی می‌توان به دو شکل «سنجه‌های کلی/سنجه‌های خاص» و «سنجه‌های تک‌سؤالی/سنجه‌های چندسؤالی» تقسیم کرد. پُرکاربردترین سنجه‌های بهزیستی ذهنی کودک، انواع مقیاسهای رضایت از زندگی، شادکامی، روابط با همسالان، خانواده و دیگران و عزت‌نفس است. این مطالعه دریافت که در پژوهشهای داخلی، بهزیستی ذهنی کودکان کم‌سن کم‌تر ارزیابی شده است. به عبارتی، بهزیستی ذهنی کودک در چارچوب نظریه‌های بهزیستی بزرگ‌سالان تعریف شده و در سنجش این مفهوم عموماً کودک به‌مثابه بزرگ‌سالی نابالغ در نظر گرفته شده است و پژوهشگران از انواع شاخصهای ترکیبی برای سنجش ابعاد عاطفی و شناختی بهزیستی ذهنی کودکان جوامع مختلف و رده‌های سنی متفاوت استفاده کرده‌اند.

مقایسه گروههای سنی مختلف از نظر بهزیستی ذهنی نیز، محور تمرکز مطالعه اورنگ، هاشمی زرینی، رامشینی و اورنگ (2017) بوده است که در پیمایش خود به بررسی معنای زندگی و بهزیستی روان‌شناختی در بین 215 نفر از جوانان، بزرگ‌سالان و سالمندان پرداخته و دریافتند که میانگین مؤلفه‌های وجود معنا، خودپذیری، روابط مثبت با دیگران، رشد فردی و زندگی هدفمند، در سالمندان بالاتری از بقیه است.
همچنین، مطالعات دیگری در ایران انجام شده‌اند که یا بر رفاه ذهنی به‌طور کل متمرکز شده و یا انطباق رفاه عینی و رفاه ذهنی با همدیگر را موردبررسی قرار داده‌اند. در این زمینه، ‌ملکی و برادران (2014) براساس تحلیل ثانویه داده‌های موج پنجم پیمایش ارزشهای جهانی (WVS)، با اتخاذ روش تطبیقی، علاوه بر مقایسه رفاه ذهنی در نظامهای رفاهی دنیا، به بررسی رفاه ذهنی ایران در سطح خُرد و مقایسه آن با سایر کشورها در سطح کلان پرداخته‌اند. از میان سایر نتایج، این مطالعه دریافت که میزان شادکامی ایرانیان بیش‌تر از سلامت ذهنی آنها و میزان سلامت ذهنی نیز بیش‌تر از رضایت از زندگی در بین آنهاست.
ذکایی و مروتی (2018) در مطالعه خود به بررسی میزان انطباق رفاه ذهنی با رفاه عینی و تأثیر عوامل اجتماعی مؤثر بر آن (با تأکید بر بررسی تأثیر متغیرهای دینداری، وضعیت قومی و احساس آزادی) در بین 1200 نفر از شهروندان 18 تا 60 سال در دو استان کردستان و سمنان پرداختند. نتایج این مطالعه نشان داد که در استان سمنان، دینداری بیش‌ترین اثر را بر انطباق رفاه عینی و ذهنی و در استان کردستان، احساس آزادی بیش‌ترین اثر را دارد.

در خارج از کشور، به دلیل سابقه تاریخی شکل‌گیری مفهوم بهزیستی ذهنی، با ادبیات تجربی و مطالعاتی غنی در زمینه بهزیستی ذهنی جوانان مواجهیم؛ ضمن آن‌که در سایر گروهها و حتی شهروندان به‌طور کل نیز چنین است. برای نمونه، دینر و سوه[27] (1998) با مطالعه روی یک نمونه بین‌المللی دریافتند که گرچه عاطفه خوشایند و لذت‌بخش در طول نسلهای سنی کاهش می‌یابد، اما رضایت از زندگی و عاطفه ناخوشایند در طول نسلها کم‌تر تغییر می‌کند (نقل از دینر، اویشی و لوکاس، 2002). بورک و جلدنز (2007) در مطالعه کیفی خود به درک معنای بهزیستی ذهنی در بین 91 نفر از جوانان روستایی 16-24 سال در جنوب شرقی استرالیا پرداختند و دریافتند که از نظر جوانان، بهزیستی یک امر چندبُعدی، کل‌گرا و متمرکز بر زندگی خود آنهاست و مهم‌ترین مؤلفه‌های آن عبارت‌ از روابط، ابعاد روان‌شناختی، مسائل فردی و مسائل خانواده هستند.
ترزینسکی و هولست (2008) با پیمایش در بین جوانان کشور آلمان دریافتند که کمیت و کیفیت روابط بین فردی به‌ویژه روابط با والدین، نقش مهمی در ارتقاء بهزیستی ذهنی جوانان دارد.
آرمزانی و پادوآنلو (2013) با استفاده از رویکرد هرمی لندفیلد، به مطالعه کیفی معانی ذهنی 300 نفر از جوانان 16-21 سال از بهزیستی ذهنی پرداختند. این مطالعه نشان داد که هفت سبک متفاوت در برداشت جوانان از بهزیستی وجود دارد که نشان می‌دهد این سبکها متکی بر دلالتهای معانی شخصی هستند که فرد به وقایع و تجارب خویش استناد می‌دهد.

بختیاری و پلانکت[28] (2016) به مطالعه بهزیستی ذهنی در بین 209 نفر از جوانان زرتشتی 18-30 سال ساکن در آمریکا شمالی پرداختند و دریافتند که جوانان از سلامت روان مثبت، کیفیت زندگی و شادی خوب و عزت‌نفس مثبت برخوردارند. یوتی، رانی و دِوی[29] (2016) با مطالعه بهزیستی ذهنی در بین 60 نفر از جوانان 21-35 سال در هند دریافتند که دوسوم از جوانان موردمطالعه (هم زنان و هم مردان) از سطح بالای بهزیستی ذهنی برخوردارند و تفاوتی بین زنان و مردان از این حیث وجود ندارد.
لیم، کاپا و پاتون (2017) بهزیستی ذهنی را در بین 11944 نفر از جوانان 15-24 سال در پنج کشور اروپای شرقی شامل بلاروس، بوسنی و هرزگووین، یوگسلاوی، صربستان و اوکراین موردبررسی قرار دادند. آنها در این مطالعه بهزیستی ذهنی را براساس شاخصهای رضایت از زندگی، شادی و انتظارت از آینده مفهوم‌سازی کرده و دریافتند که با وجود تفاوت بین کشورها، حدود 40% از جوانان خودشان را خیلی شاد تلقی کرده، از زندگی در کل خیلی راضی‌اند و سه‌چهارم آنها نسبت به آینده خوش‌بین بودند. همچنین، متغیرهای ازدواج، افزایش ثروت، تحصیلات بالاتر، سکونت روستایی و نداشتن فرزند، با بهزیستی بالاتر ارتباط داشتند.
مورتون، ون روین، وِنتر و اندرسون[30] (2018) با مطالعه روی جوانان سنین 18-40 سال در کیپ‌تاون شرقی دریافتند که جوانان سنین بالاتر از بهزیستی ذهنی بالاتری در مقایسه با گروههای سنی پایین‌تر برخوردارند. دی آگوستینو، گریلی و رِگلی (2019) در مطالعه‌ای که روی بهزیستی ذهنی جوانان 18-34 سال در اروپا انجام داده و بهزیستی ذهنی را عمدتاً با محوریت رضایت از زندگی صورت‌بندی کرده بودند، مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده را اعتماد نهادی شناسایی کردند.
وانگ و همکاران (2020) مهم‌ترین تعیین‌کننده‌های سلامت ذهنی، شادی و رضایت از زندگی در میان 2434 نوجوان سنین 18-24 سال در گویان را مطالعه کرده و نشان دادند که حدود چهارپنجم جوانان از سلامت و زندگی خود راضی‌اند و احساس شادی می‌کنند. بخش زیادی از آنها گزارش دادند که وضعیت زندگی آنها در مقایسه با سال گذشته بهتر شده و تقریباً همه آنها انتظار دارند که زندگی آنها در سال بعد بهتر شود.
جمع‌بندی پیشینه تجربی به‌ویژه در داخل کشور حاکی است که در سطح ملی مطالعه منسجم و جامعی که به بررسی و ارزیابی بهزیستی ذهنی در بین جوانان پرداخته باشد، وجود ندارد (جز مطالعه مدیری و آزاد ارمکی که در سال 1392 با رویکرد جنسیتی انجام شده است)، اما می‌توان از دل مطالعات و پیمایشهای ملی موجود به درک وضعیت آن رسید. مهم‌ترین پیمایش موجود و در دسترس، پیمایش ملی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران است که در سال 1395 توسط دانشگاه تهران و دفتر طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفته است. تحقیق حاضر بنا دارد با تحلیل ثانویه داده‌های این مطالعه و بُرش سنی آن برحسب سه گروه جوان، میان‌سال و بزرگ‌سال، به تحلیل بهزیستی ذهنی در بین این سه گروه با محوریت تحلیلی جوانان اقدام کند. بنابراین، از این حیث، این مطالعه می‌تواند در نوع خود جدید باشد و تصویری از وضعیت بهزیستی ذهنی در بین جوانان ایرانی با نگاه تطبیقی به سایر گروههای سنی ارائه کند.
مزیت دیگر مطالعه حاضر، صورت‌بندی مفهومی بهزیستی ذهنی براساس دو سنجه 1) ارزیابی و رضایت از زندگی و 2) عاطفه مثبت است که در مطالعات قبلی بسیار کم‌تر بدان پرداخته شده است. در ادبیات خارجی نیز، اگرچه حجم مطالعات در زمینه بهزیستی ذهنی بیش‌تر از مطالعات داخلی است، اما تمرکز اصلی مطالعات خارجی عمدتاً بر گروه سنی کودکان و نوجوانان است تا جوانان. از حیث روش‌شناسی نیز، استفاده از روشهای کیفی در مطالعات خارجی بیش‌تر از نمونه‌های داخلی بوده است.

روش‌شناسی
همانطورکه که در مقدمه اشارت رفت، تحلیلهای این تحقیق مبتنی بر داده‌های «پیمایش ملی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران» است که در سال 1395 توسط دانشگاه تهران و دفتر طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفته است. در این تحقیق، جامعه آماری شامل افراد بالای 18 سال ساکن در نقاط شهری و روستایی 426 مرکز شهرستان در 31 استان کشور بود. به منظور درک بهتر وضعیت بهزیستی ذهنی در بین جوانان، به مقایسه آن با دو گروه سنی دیگر (30 تا 49 سال و 50 سال و بالاتر) پرداخته شد. حجم نمونه در پیمایش نامبرده برابر با 82500 نفر بود که با ترکیبی از روشهای نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای و تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند.
همچنین، از حیث عملیاتی‌سازی، بهزیستی ذهنی در این مقاله مبتنی بر 13 مؤلفه و در دو سنجه 1) ارزیابی و رضایت از زندگی و 2) عاطفه خوشایند مفهوم‌سازی و صورت‌بندی شده است: 1) رجحانهای زندگی، 2) رضایت از حوزه‌های زندگی، 3) پنداشت از عدالت، 4) ارزیابی از وضع جامعه، 5) پنداشت از وضع زندگی، 6) احساس آزادی، 7) احساس امنیت، 8) ارزیابی از قانون‌گرایی، 9) گرایش به نظم، 10) ارزیابی از تحقق شهروندی، 11) احساس خوشبختی، 12) احساس شادی و 13) احساس تعلق و عِرق ملی. ازآنجاکه در بخش یافته‌ها، به معرفها و سؤالات در نظر گرفته‌شده برای هر کدام از این مؤلفه‌ها اشاره شده، بنابراین در این قسمت از تکرار آنها خودداری می‌شود.
برای تحلیل داده‌ها، از نرم‌افزار آماری SPSS و آزمون کای اسکوئر چندبُعدی استقلال (برای پی‌بُردن به وجود یا عدم رابطه بین متغیرها)، آزمون کندال تاوی-بی (برای پی‌بُردن به‌شدت و جهت رابطه بین متغیرهای ترتیبی) و آزمون وی کرامر (برای پی‌بُردن به‌شدت رابطه بین متغیرهای اسمی و ترتیبی) استفاده شد.

یافته‌ها
1- بافت نمونه آماری
در «پیمایش ملی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران»، توزیع جنسیتی مردان و زنان برابر بوده است (50% مرد و 50% زن). از نظر وضعیت تأهل، 22.5% مجرد، 72.2% متأهل، 4.7% سایر و 0.6% بی‌جواب بودند. از نظر وضع فعالیت، شاغل (33.2%) و خانه‌دار (30.1%) شایع‌ترین نوع فعالیت بوده و وضع تحصیلی 39.2% در سطح عالی و دانشگاهی، مابقی آنها (39.2%) به‌جز بی‌جواب که 0.5% بود، غیردانشگاهی بودند. اما در رابطه با سن که متغیر اصلی این تحقیق و مبنای تحلیل داده‌هاست، توزیع سنی حاکی است که 35% نمونه این پیمایش ملی را جوانان (18 تا 29 سال، 28875 نفر)، 48% میان‌سالان (30 تا 49 سال، 39600 نفر) و 17% بزرگ‌سالان (50 سال و بالاتر، 14025 نفر) تشکیل داده‌اند.

2- رضایت از زندگی
2-1- رجحانهای زندگی. ترجیحات زندگی جوانان تفاوت بسیاری با گروههای سنی دیگر دارد. به‌طوری‌که در ترجیحاتی مانند مال و ثروت، پُست و مقام، مشهوربودن و تا حدودی هم علم و دانش، جوانان ارزشی بالایی برای این دسته از ارزشها قایل‌اند، اما برای ارزشهایی چون درستکاری و حفظ آبرو، خیر و کارگشا بودن، متدین‌بودن و عاقبت‌به‌خیر شدن، ترجیح کم‌تری قایل‌اند و برجستگی این ترجیحات در گروههای سنی دیگر بیش‌تر است.

جدول (2) توزیع نسبی رجحانهای زندگی برحسب گروههای سنی
معرفها گروههای سنی کم متوسط زیاد مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
ترجیح مال و ثروت (80136=n) 18 تا 29 سال 6.4 21.2 72.4 0.000 0.180-
30 تا 49 سال 7.3 26.1 66.6
50 سال و بالاتر 11 31.9 57.1
ترجیح پست و مقام (80115=n) 18 تا 29 سال 14.6 28.4 57 0.000 0.195-
30 تا 49 سال 19.7 32.7 47.6
50 سال و بالاتر 27.6 32.5 39.9
ترجیح درستکاری و حفظ آبرو (80145=n) 18 تا 29 سال 2.5 8.3 89.3 0.000 0.086
30 تا 49 سال 1.9 7.2 90.8
50 سال و بالاتر 1.8 6.6 91.6
ترجیح مشهوربودن (80144=n) 18 تا 29 سال 21.1 28 50.9 0.000 0.122-
30 تا 49 سال 24.6 30 45.4
50 سال و بالاتر 31.5 27.9 40.6
ترجیح خیر و کارگشا بودن (80126=n) 18 تا 29 سال 5.6 16.1 78.2 0.000 0.153
30 تا 49 سال 4.1 13.8 82.1
50 سال و بالاتر 2.8 11.1 86.1
ترجیح علم و دانش (80126=n) 18 تا 29 سال 4.5 15 80.6 0.000 0.004-
30 تا 49 سال 3.7 15 81.2
50 سال و بالاتر 4.3 16 79.8
ترجیح متدین‌بودن (80069=n) 18 تا 29 سال 6.8 16.4 76.7 0.000 0.246
30 تا 49 سال 4.1 12.6 83.3
50 سال و بالاتر 2.2 8.9 88.9
عاقبت‌به‌خیر شدن (80055=n) 18 تا 29 سال 3 7.7 89.3 0.000 0.163
30 تا 49 سال 2 6.3 91.8
50 سال و بالاتر 1.5 5
93.5

2-2- رضایت از حوزه‌های زندگی. در رابطه با سنجه رضایت جوانان از حوزه‌های زندگی، 8 حوزه/معرف در «پیمایش ملی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران» مورد سؤال و سنجش قرار گرفت: ازدواج، شریک، اعضای خانواده، وضع سلامتی، وضع مالی، کیفیت مسکن، محله و وضع شغلی. نتایج این پیمایش نشان داد که در کل جوانان در قیاس با سایر گروههای سنی، از زندگی رضایت کم‌تری دارند. به‌طوری‌که در بین مؤلفه‌های رضایت از زندگی، میزان رضایت جوانان در مؤلفه‌های رضایت از وضع سلامتی و وضع مالی، بالاتر از گروههای سنی دیگر است، اما در مورد رضایتها از ازدواج، شریک زندگی، اعضای خانواده، کیفیت مسکن، وضع شغلی و وضع مسکن، جوانان رضایت کم‌تری دارند. به عبارتی، رضایت جوانان از حوزه‌هایی که تأمین آنها عمدتاً برعهده شخص و توانایی و قابلیت خودِ آنهاست، بالاست، اما حوزه‌هایی از رضایت که نهادهای مرتبط دولتی، خصوصی و غیردولتی متولی تأمین آنهایند، جوانان رضایت کم‌تری دارند.

جدول (3) توزیع نسبی رضایت از حوزه‌های زندگی برحسب گروههای سنی
معرفها گروههای سنی کم تا حدی زیاد مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
رضایت از ازدواج (58469=n) 18 تا 29 سال 4.9 11.7 83.4 0.000 0.057
30 تا 49 سال 4.7 11.4 84
50 سال و بالاتر 4.4 9.4 86.2
رضایت از شریک زندگی (60125=n) 18 تا 29 سال 5.2 10.7 84.1 0.000 0.055
30 تا 49 سال 4.9 10.9 84.2
50 سال و بالاتر 3.9 9.5 86.5
رضایت از اعضای خانواده (80157=n) 18 تا 29 سال 3 13.7 83.3 0.000 0.052
30 تا 49 سال 2.5 12.7 84.7
50 سال و بالاتر 2.7 11.8 85.6
رضایت از وضع سلامتی (80427=n) 18 تا 29 سال 4.3 16.6 79.1 0.000 0.319-
30 تا 49 سال 6.8 22.4 70.8
50 سال و بالاتر 16.5 29.7 53.8
رضایت از وضع مالی (80458=n) 18 تا 29 سال 24.3 40.7 35 0.000 0.040-
30 تا 49 سال 26.1 41 32.9
50 سال و بالاتر 26.3 42.4 31.3
رضایت از کیفیت مسکن (80354=n) 18 تا 29 سال 17.6 39.4 43 0.000 0.015
30 تا 49 سال 18.4 39.8 41.8
50 سال و بالاتر 15.4 39.5 45.1
رضایت از محله (80304=n) 18 تا 29 سال 16.8 36.2 46.9 0.000 0.069
30 تا 49 سال 15.4 36 48.6
50 سال و بالاتر 12.7 33.6 53.7
رضایت از وضع شغلی (73007=n) 18 تا 29 سال 41.5 31.1 27.4 0.000 0.139
30 تا 49 سال 32.3 33.7 34
50 سال و بالاتر 28.8 35.6
35.5

2-3- پنداشت از عدالت. در رابطه با پنداشت از عدالت که در دو حوزه عدالت قضایی و عدالت شغلی مطرح شد، نتایج نشان داد که در حوزه عدالت قضایی (در کشور ما اگر حقی از کسی ضایع شود تا چه اندازه می‌تواند از طریق قانونی به حق خود برسد)، جوانان اعتقاد نسبتاً کم‌تری (22.1% در مقابل 25.6% و 29.3%) به عدالت قضایی دارند. در زمینه عدالت شغلی (در استخدام کارکنان دولت چقدر به تجربه و تخصص افراد اهمیت داده می‌شود) نیز، جوانان احساس عدالت کم‌تری در حوزه شغلی می‌کنند (17.9% در مقابل 18.6% و 20%).

جدول (4) توزیع نسبی پنداشت از عدالت برحسب گروههای سنی
معرفها گروههای سنی کم متوسط زیاد مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
پنداشت از عدالت قضایی (80725=n) 18 تا 29 سال 39.2 38.6 22.1 0.000 0.095
30 تا 49 سال 35.1 39.3 25.6
50 سال و بالاتر 31.4 39.3 29.3
پنداشت از عدالت شغلی (80771=n) 18 تا 29 سال 54.5 27.6 17.9 0.000 0.061
30 تا 49 سال 52 29.4 18.6
50÷ سال به بالا 47.6 32.4
20

2-4- ارزیابی از وضع جامعه. بر همین اساس، ارزیابی جوانان از وضع رفاهی جامعه منفی‌تر از گروههای سنی دیگر است و اعتقاد دارند که وضع رفاهی جامعه و حتی وضع فقر و نداری نسبت به گذشته بدتر شده است. ارزیابی جوانان از وضعیت رفاهی و نیز فقر و نداری در جامعه هم در زمان حال نسبت به گذشته و در هم در زمان آینده نسبت به حال، ارزیابی منفی‌ای نسبت به سایر گروههای سنی است. آنان هم وضع زمان حال را نسبت به گذشته بدتر می‌دانند و هم وضع آینده را نسبت به زمان حال. همچنین، در پاسخ به این سؤال که «در آینده ایران به کشوری پیشرفته تبدیل خواهد شد»، جوانان اعتقاد کم‌تری به پیشرفت ایران در آینده داشتند (52.5%) تا گروههای سنی دیگر (58.4% و 64.1%).

جدول (5) توزیع نسبی ارزیابی از وضع جامعه برحسب گروههای سنی
معرفها گروههای سنی کم متوسط زیاد مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
ارزیابی از وضع رفاهی حال جامعه نسبت به گذشته (80279=n) 18 تا 29 سال 28.3 52.8 18.9 0.000 0.017-
30 تا 49 سال 29.7 51.1 19.2
50 سال و بالاتر 30.7 50 19.3
ارزیابی از وضع فقر و نداری حال جامعه نسبت به گذشته (80364=n) 18 تا 29 سال 13.4 70.6 16 0.000 0.020-
30 تا 49 سال 14.4 69.1 16.5
50 سال و بالاتر 15.5 68.5 16
ارزیابی از وضع رفاهی آینده جامعه نسبت به گذشته (79304=n) 18 تا 29 سال 35 41.2 23.8 0.000 0.028-
30 تا 49 سال 37 39.1 23.9
50 سال و بالاتر 39.2 36.8 23.9
ارزیابی از وضع فقر و نداری آینده جامعه نسبت به گذشته (79373=n) 18 تا 29 سال 23 55.2 21.8 0.000 0.031-
30 تا 49 سال 24.8 52.5 22.7
50 سال و بالاتر 28 49.9 22
ارزیابی از پیشرفت ایران در آینده (79033=n) 18 تا 29 سال 13.9 33.6 52.5 0.000 0.133
30 تا 49 سال 11.6 30 58.4
50 سال و بالاتر 8.2 27.7
64.1

2-5- پنداشت از وضع زندگی. شاخص دیگر بهزیستی ذهنی، پنداشت از وضع زندگی است که در پنج معرف سنجش شد. در رابطه با نمره به وضع فعلی زندگی در قالب پاسخ به این سؤال که «اگر قرار باشد به وضع زندگی فعلی خودتان نمره از یک تا بیست بدهید، چه نمره‌ای می‌دهید؟»، تفاوتی بین جوانان (70.9%) و سایر گروههای سنی (70.8% و 71.5%) مشاهده نشد. اما در مورد نمره به وضع 10 سال گذشته و 10 سال آینده، این تفاوت مشهود بود. به‌طوری‌که جوانان بیش‌تر از سایر گروههای سنی، وضع 10 سال گذشته را منفی‌تر از سایر گروهها ارزیابی کرده (67.5% در مقابل 65.5% و 70.6%)، اما در رابطه با وضع 10 سال آینده، ارزیابی جوانان مثبت‌تر از بقیه بوده است (72.2% در مقابل 68.9% و 67.1%). درواقع، جوانان گرچه وضع 10 سال گذشته را نامناسب می‌دانند، اما آینده را بهتر از آن ارزیابی می‌کنند.
جدول (6) توزیع نسبی پنداشت از وضع زندگی برحسب گروههای سنی
معرفها گروههای سنی نمره 0 تا 7 نمره 8 تا 14 نمره 15 تا 20 مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
نمره به وضع فعلی (79925=n) 18 تا 29 سال 3.7 25.5 70.9 0.211 0.005
30 تا 49 سال 3.9 25.3 70.8
50 سال و بالاتر 3.8 24.7 71.5
نمره به وضع گذشته (10 سال پیش) (79849=n) 18 تا 29 سال 4.1 28.4 67.5 0.000 0.028
30 تا 49 سال 4.3 30.2 65.5
50 سال و بالاتر 4.3 26.2 70.6
نمره به وضع آینده (10 سال بعد) (75946=n) 18 تا 29 سال 7.8 20 72.2 0.000 0.030
30 تا 49 سال 8.6 22.5 68.9
50 سال و بالاتر 8.7 24.1
67.1

در همین زمینه، وقتی از جوانان درباره وضع روز گذشته مبنی بر اینکه «روز گذشته‌تان (دیروز) چگونه روزی بود» پرسش شد، نتایج نشان داد که جوانان (28.2%) روز گذشته را نامناسب‌تر از سایر گروههای سنی (26% و 20.3%) ارزیابی کرده‌اند.
جدول (7) توزیع نسبی ارزیابی از وضع روز گذشته برحسب گروههای سنی (78857=n)
گروههای سنی نامناسب عادی خوب مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
18 تا 29 سال 28.2 42.5 29.4 0.000 0.048
30 تا 49 سال 26 46.4 27.6
50 سال و بالاتر 20.3 50.4
29.3

در رابطه با احساس مقایسه اجتماعی و این پرسش که «تا چه اندازه فکر می‌کنید وضع زندگی‌تان در مقایسه با دیگرانی که می‌شناسید، باید بهتر از وضعی که هست باشد»، نتایج نشان داد که جوانان در مقایسه با گروههای سنی دیگر، بیش‌تر اعتقاد دارند که وضع آنها بایستی از این‌که هست، بهتر می‌بود (40.6% در مقابل 38.9% و 34.9%).
جدول (8) توزیع نسبی مقایسه اجتماعی برحسب گروههای سنی (80282=n)
گروههای سنی کم متوسط زیاد مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
18 تا 29 سال 20 39.4 40.6 0.000 0.061-
30 تا 49 سال 21.4 39.7 38.9
50 سال و بالاتر 24.5 40.5
34.9

نارضایتی از زندگی از یک سو و ارزیابی منفی از وضع جامعه در گذشته، حال و تا حدودی هم آینده، با نتیجه دیگر در این حوزه مرتبط است. به‌طوری‌که در نتیجه چنین شرایطی در کشور، جوانان ترجیح می‌دهند در کشور دیگری زندگی کنند. به‌طوری‌که در رابطه با تمایل مردم به زندگی در کشور دیگر، نتایج نشان داد که آنها (41.7%) در مقایسه با سایر گروههای سنی (26.9% و 13.4%) گرایش بیش‌تری به زندگی در کشور دیگر دارند.

جدول (9) توزیع نسبی ارزیابی از زندگی در کشور دیگر برحسب گروههای سنی (80463=n)
گروههای سنی بلی خیر مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
18 تا 29 سال 41.7 58.3 0.000 0.218
30 تا 49 سال 26.9 73.1
50 سال و بالاتر 13.4 86.6

2-6- احساس آزادی. جوانان در پاسخ به اینکه «تا چه اندازه در مورد انتخابهای مهمی که در زندگی‌تان داشته‌اید یا پیش‌رو دارید، آزادانه تصمیم گرفته یا می‌گیرید»، آزادی کم‌تری را نسبت به سایر گروههای سنی احساس می‌کنند (51% در مقابل 53.2% و 54.8%).
2-7- احساس امنیت. در پاسخ به این سؤال که «تا چه اندازه در جامعه احساس امنیت می‌کنید»، احساس امنیت در جوانان (47.1%) کم‌تر از بقیه گروههای سنی (53.3% و 62.1%) است.
2-8- ارزیابی از قانون‌گرایی. جوانان (18.6%) در مقایسه با سایر گروههای سنی (20.9% و 24.8%) اعتقاد کم‌تری به رواج قانون‌گرایی در جامعه دارند و معتقدند که مردم قانون را رعایت نمی‌کنند.
2-9- گرایش به نظم. از نظر گرایش به نظم، جوانان موافق تغییر اساسی وضع فعلی‌اند (46.7%)، درحالی‌که گروههای سنی دیگر تمایل به اصلاح تدریجی وضع فعلی و یا حفظ آن دارند.

جدول (10) توزیع نسبی احساس آزادی، امنیت و ارزیابی از قانون‌گرایی برحسب گروههای سنی (80552=n)
مؤلفه‌ها گروههای سنی کم متوسط زیاد مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
احساس آزادی 18 تا 29 سال 12.4 36.6 51 0.000 0.038
30 تا 49 سال 12.6 34.2 53.2
50 سال و بالاتر 11.6 33.6 54.8
احساس امنیت 18 تا 29 سال 19.7 33.2 47.1 0.000 0.156
30 تا 49 سال 16.2 30.5 53.3
50 سال و بالاتر 11.5 26.3 62.1
ارزیابی از قانون‌گرایی 18 تا 29 سال 39.8 41.6 18.6 0.000 0.094
30 تا 49 سال 36.3 42.7 20.9
50 سال و بالاتر 31.3 43.9 24.8
مؤلفه‌ها گروههای سنی حفظ وضع فعلی اصلاح تدریجی وضع فعلی تغییر اساسی وضع فعلی مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
گرایش به نظم 18 تا 29 سال 6 47.3 46.7 0.000 0.060
30 تا 49 سال 7.3 52.1 40.6
50 سال و بالاتر 10.3 53.3
36.4

2-10- ارزیابی از تحقق شهروندی در جامعه. از مؤلفه‌های مهم بهزیستی ذهنی، تحقق شهروندی است. نتایج ارزیابی از تحقق شهروندی در جامعه به‌ویژه در بُعد ارزشهای شهروندی نشان داد که از یک سو جوانان باور کمی به تحقق ارزشهای شهروندی در جامعه دارند و از سوی دیگر، در مقایسه با سایر گروههای سنی، اعتقاد دارند که شهروندان کم‌تر به مبادی شهروندی پایبندند. برای مثال، آنان میزان احترام شهروندان به حقوق همدیگر در جامعه را کم ارزیابی می‌کنند. به‌طوری‌که 32.6% میزان آن را در حد کم و 24.7% زیاد عنوان کرده‌اند، درحالی‌که نسبت متناظر زیاد آن در گروههای سنی دیگر به ترتیب 26.5% و 29.4% برای گروههای سنی 30 تا 49 سال و 50 سال و بالاتر بوده است. همچنین، جوانان و حتی گروههای سنی دیگر، به تحقق پارادوکسیکال ارزشهای شهروندی در جامعه معتقدند. به‌طوری‌که از یک سو در مورد شاخصهایی چون گذشت، امانت‌داری و انصاف، جوانان اعتقاد به میزان کم آنها در جامعه دارند تا گروههای سنی دیگر. از سوی دیگر و در مقابل، آنها معتقدند که نسبت ارزشهای اخلاق شهروندی در مواردی چون دروغگویی، دورویی و تظاهر و خودخواهی در بین مردم بالاست.

جدول (11) توزیع نسبی ارزیابی از تحقق شهروندی در جامعه برحسب گروههای سنی
معرفها گروههای سنی کم متوسط زیاد مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
ارزیابی از احترام شهروندان به حقوق همدیگر (79975=n) 18 تا 29 سال 32.6 42.8 24.7 0.000 0.052
30 تا 49 سال 31.5 42 26.5
50 سال و بالاتر 28.5 42.1 29.4
گذشت در بین مردم (80670=n) 18 تا 29 سال 43.7 38 18.3 0.000 0.071
30 تا 49 سال 41.3 37.8 20.9
50 سال و بالاتر 38.3 37 24.7
امانت‌داری در بین مردم (80536=n) 18 تا 29 سال 33.6 42.8 23.5 0.000 0.040
30 تا 49 سال 32.4 42.2 25.4
50 سال و بالاتر 31.7 40.4 27.9
انصاف در بین مردم (80418=n) 18 تا 29 سال 42.5 38.6 18.8 0.000 0.057
30 تا 49 سال 40.8 38.7 20.5
50 سال و بالاتر 38 38.2 23.9
دروغگویی در بین مردم (80327=n) 18 تا 29 سال 24.1 27.6 48.3 0.000 0.043-
30 تا 49 سال 25.4 28.1 46.6
50 سال و بالاتر 27.8 27.9 44.4
دورویی و تظاهر در بین مردم (80292=n) 18 تا 29 سال 24.8 29.6 45.6 0.000 0.046-
30 تا 49 سال 25.9 29.9 44.2
50 سال و بالاتر 28.2 31.2 40.6
خودخواهی در بین مردم (79983=n) 18 تا 29 سال 24.7 34.4 41 0.000 0.052-
30 تا 49 سال 25.8 34.6 39.5
50 سال و بالاتر 28.6 35.7
35.7

3- عاطفه مثبت
دومین سنجه از بهزیستی ذهنی جوانان که در این مطالعه صورت‌بندی شده، عاطفه مثبت است که با سه مؤلفه احساس شادی، احساس خوشبختی و احساس تعلق و عِرق ملی سنجش شده است. نتایج این بررسی حاکی است که:
3-1- احساس خوشبختی. جوانان در پاسخ به این سؤال که «فرض کنید به خوشبخت‌ترین خانواده نمره 20 بدهیم، شما از نظر خوشبختی به خانواده خود چه نمره‌ای می‌دهید»، نمره بالاتری به خوشبختی خانواده خود داده‌اند. به‌طوری‌که نمره احساس خوشبختی خانواده در بین جوانان (69.4%) بیش‌تر از سایر گروههای سنی (69.3% و 68.4%) است.
3-2- احساس شادی. احساس افسردگی، کم‌حوصلگی و مشکلات روانی در جوانان (34.6%) بیش‌تر از گروههای سنی دیگر (34.2% و 31.1%) است. ضمن اینکه جوانان (51.5%) فشار و استرس بیش‌تری را در مقایسه با بقیه (51.2% و 47.5%) تجربه می‌کنند.
3-3- احساس تعلق و عِرق ملی. احساس تعلق و عِرق ملی در جوانان کم‌تر از گروههای سنی دیگر است. به‌طوری‌که انجام هر کاری در مقابل تجاوز به کشور (65.6% در مقابل 71.1% و 74.3%)، آمادگی برای کار داوطلبانه (49.1% در مقابل 53.1% و 56.4%) و افتخار به ایرانی‌بودن (77.8% در مقابل 83.6% و 89.1%) در جوانان کم‌تر است.

جدول (12) توزیع نسبی احساس خوشبختی، شادی و تعلق و عِرق ملی برحسب گروههای سنی (67276=n)
مؤلفه‌ها معرفها گروههای سنی نمره 0 تا 7 نمره
8 تا 15
نمره
16 و بالاتر
مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
احساس خوشبختی - 18 تا 29 سال 1.7 29 69.4 0.000 0.008
30 تا 49 سال 1.7 29 69.3
50 سال و بالاتر 2 29.6 68.4
مؤلفه‌ها معرفها گروههای سنی بلی خیر - مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
احساس شادی افسردگی، کم‌حوصلگی و مشکلات روانی (79026=n) 18 تا 29 سال 34.6 65.4 - 0.000 0.026
30 تا 49 سال 34.2 65.8 -
50 سال و بالاتر 31.1 68.9 -
تجربه داشتن فشار و استرس (79151=n) 18 تا 29 سال 51.5 48.5 - 0.000 0.029
30 تا 49 سال 51.2 48.8 -
50 سال و بالاتر 47.5 52.5 -
مؤلفه‌ها معرفها گروههای سنی کم متوسط زیاد مقدار احتمال (p) مقدار آماره آزمون
احساس تعلق و عِرق ملی انجام هر کاری در مقابل تجاوز به کشور (80591=n) 18 تا 29 سال 9 25.3 65.6 0.000 0.123
30 تا 49 سال 6.8 22.1 71.1
50 سال و بالاتر 6.4 19.3 74.3
آمادگی برای کار داوطلبانه برای آبادانی کشور (80590=n) 18 تا 29 سال 18.5 32.3 49.1 0.000 0.079
30 تا 49 سال 15.4 31.5 53.1
50 سال و بالاتر 15.6 28 56.4
افتخار به ایرانی‌بودن (80417=n) 18 تا 29 سال 6.6 15.7 77.8 0.000 0.228
30 تا 49 سال 4.5 11.9 83.6
50 سال و بالاتر 2.8 8.1
89.1

بحث، نتیجه‌گیری و الزامات سیاستی
براساس روایتی که در صفحات پیشین در بخش یافته‌ها گذشت، دو گزاره کلی در مورد بهزیستی ذهنی جوانان قابل‌احصاست: گزاره اول اینکه، وضعیت بهزیستی ذهنی جوانان در بسیاری از مؤلفه‌ها و معرفهای سازنده و موردتوجه در این مقاله، نامساعد است و در سطح پایینی قرار دارد؛ که البته این وضعیت، یک الگوی عام در بین همه گروههای سنی و به عبارتی کل ایرانیان است و نمی‌توان آن را صرفاً محدود به جوانان دانست.
گزاره دوم، این بهزیستی ذهنی جوانان نسبت به دیگر گروههای سنی نامساعدتر است که البته به دلیل حجم بالای نمونه و در نتیجه معناداری بسیاری از روابط در بخش یافته‌ها، با این گزاره دوم بایستی بااحتیاط مواجه شد؛ به‌ویژه در مؤلفه‌هایی که مقدار رابطه بسیار کم است. درهرصورت، جوانان برای مال و ثروت، پُست و مقام و مشهوربودن ارزش بیش‌تری قایل‌اند تا برای ارزشهایی چون درستکاری و حفظ آبرو، خیر و کارگشا بودن، متدین‌بودن و عاقبت‌به‌خیری؛ رضایت کم‌تری از زندگی دارند؛ ارزیابی منفی‌تری از وضع جامعه دارند و احساس امنیت، شادی، خوشبختی، آزادی و تعلق و عِرق ملی کم‌تری می‌کنند. طبق نتایج این مطالعه، درمجموع سطح رفاه ذهنی در بین جوانان ایرانی پایین است. به تعبیر دینر (2009)، جوانان ایرانی احساس و فکر می‌کند که زندگی‌شان مطلوب نیست، صرف‌نظر ازآنچه دیگران تصور و ارزیابی می‌کنند. در بسیاری از مطالعات دیگر (برای مثال، نیلی و بابازاده خراسانی، 2011؛ اورنگ، هاشمی زرینی، رامشینی و اورنگ، 2017؛ قنبری، رحیمیان و اسد پوریان، 2021) نیز این نتیجه تأیید شده است. اما مطالعه خیری، امامی سیگارودی، فرمانبر و عطرکار روشن (2013) در بین دانشجویان، نشان از سطح متوسط آن داشت که دلیل اصلی این تفاوت نتیجه، تفاوت جامعه آماری در مطالعه حاضر (کل شهروندان) با مطالعه نامبرده (دانشجویان پزشکی) است. در خارج از کشور نیز در موارد نادر با نتایج موافق و در موارد بسیاری با نتایج مغایر با مطالعه حاضر مواجهیم. برای مثال، دینر و سوه (1998) میزان پایین بهزیستی ذهنی در بین جوانان را گزارش داده‌اند، اما در مقابل در اکثر موارد، بختیاری و پلانکت (2016)، یوتی، رانی و دِوی (2016)، لیم، کاپا و پاتون (2017)، مورتون، ون روین، وِنتر و اندرسون (2018) و ونگ و همکاران (2020) به میزان بالای بهزیستی ذهنی در نمونه موردمطالعه خود اشاره کردند. با توجه به نقش ساختارها و بافت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در رفاه ذهنی، طبیعتاً دلیل این تفاوت را می‌توان در بافت متفاوت کشور ایران و سایر کشورها جستجو کرد.
رضایت از زندگی به عنوان یکی از مؤلفه‌های شناختی بهزیستی ذهنی که در این مطالعه موردسنجش و بررسی قرار گرفت، نقش مهمی در رشد مثبت جوانان در مقام پیش‌بین، میانجی/تعدیلگر و پیامد بازی می‌کند. چه‌بسا رضایت بالای جوانان از زندگی به انطباق‌پذیری بهینه، سلامت ذهنی، کاهش زندگی پُراسترس و... در آنها منجر می‌شود (اقتباس از پارک، 2004؛ لیم، کاپا و پاتون، 2017). این در حالی است که طبق این مطالعه، جوانان ایرانی رضایت چندانی از زندگی به‌طور کل و حوزه‌های زندگی به‌طور خاص ندارند. در رابطه با رضایت از حوزه‌های زندگی نیز، نارضایی جوانان مشهود است. به نظر می‌رسد آنها گرچه از وضع سلامتی خویش که امری فردی است، راضی‌اند، اما از حوزه‌هایی از زندگی که متولی تأمین آنها دولت و نهادهای متولی هستند، مانند ازدواج، شریک زندگی، اعضای خانواده، کیفیت مسکن، وضع شغلی و وضع مسکن، کم‌تر رضایت دارند؛ حتی در این حوزه‌های زندگی، بخشهایی از جوانان از شریک زندگی و اعضای خانواده نیز ناراضی‌اند و این می‌تواند نشان‌دهنده انتخاب نادرست، ضعف مهارتهای زندگی، فقدان ارتباط والد-فرزندی و امثالهم در جوانان ایرانی باشد.
از نظر عاطفه مثبت نیز، جوانان ایرانی، کم‌تر احساس شادی می‌کنند، کم‌تر احساس خوشبختی می‌کنند و کم‌تر نسبت به هویت و ملیت ایرانی احساس افتخار و تعلق می‌کنند. در پایان، گفتنی است ترکیب نتایج این تحقیق مبنی بر سطح پایین بهزیستی ذهنی در بین جوانان با مشخصه‌های سطح پایین رضایت از زندگی، سطح پایین رضایت از حوزه‌های زندگی و سطح پایین عاطفه مثبت، نشان از زنگ‌خطرهایی برای آینده دارد که مهم‌ترین جلوه آن، بی‌میلی آنها به ماندگاری در کشور و در مقابل تمایل به مهاجرت از کشور است. همانطورکه در نتایج نیز شاهد بودیم، جوانان بیش از سایر گروههای سنی ترجیح می‌دهند در کشور دیگری زندگی کنند. نتایج مطالعه قنبری، رحیمیان و اسد پوریان (2021) که به بررسی وضعیت رفاه ذهنی در بین جوانان روستایی نیز پرداختند، نتیجه مشابهی مبنی بر نقش سطح پایین رفاه ذهنی در عدم تمایل جوانان روستایی به ماندگاری در روستا داشته است. اگر بخواهیم از ترمینولوژی دینر (2009) استفاده کنیم، جوانان ایرانی از یک سو از بُعد عاطفی دستخوش عواطف منفی شده و اتفاقاً عواطف منفی بر عواطف مثبت آنها ترجیح دارد و از سوی دیگر از بُعد شناختی ارزیابی منفی از زندگی خود دارند که ترکیب این دو نتیجه با هم دلالت بر رفاه ذهنی پایین در آنها دارد.
حال، سؤال محوری دیگر در مقاله این است که با توجه به این فهم مدرن از جوانی و نقش مهم بهزیستی ذهنی به عنوان مؤلفه حیاتی در بهزیستی جوان، چه باید کرد و چه الزاماتی را می‌توان برای تحقق بهزیستی ذهنی در این بافت معنایی از جوانی پیشنهاد داد؟ به‌حتم عوامل زیادی روی ابعاد گوناگون بهزیستی ذهنی جوانان مؤثر بوده و قادرند کم‌وکیف آن را تحت‌تأثیر قرار دهند. برای مثال، می‌توان به نوع دولت رفاه، شرایط اقتصادی جامعه مانند تورم و بیکاری، سرمایه اجتماعی، کمیت و کیفیت روابط بین فردی به‌ویژه روابط با والدین (ترزینسکی و هولست، 2008)، اعتماد نهادی (دو آگوستینو، گریلی و رگولی، 2019)، آنومی اجتماعی (سام‌آرام، بارگاهی و کبیری، 2014)، سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی خانواده‌ها و فرد و بسیاری از عوامل دیگر اشاره کرد که پرداختن به آنها خارج از چارچوب این مقاله بوده و نیازمند انجام مطالعه مستقلی است. اما در این بخش از مقاله و در بحث از الزامات سیاستی، روی عواملی تأکید می‌شود که دولت می‌تواند در آنها به‌منظور تأمین بهزیستی ذهنی جوانان مداخله کند. در حقیقت، این بخش به معرفی الزامات سیاستی می‌پردازد که متولی اصلی آن، دولت و نهادهای متولی است. ازجمله این سیاستها، دراندازی طرح گفتگو و مذاکره ملی در بین جوانان، اعتمادکردن به جوانان، ادغام اجتماعی جوانان در مدیریت امور کشور، عدم استفاده شعاری و تزئینی از جوانان و کانالیزه‌کردن مشارکت جوانان در چارچوب سازمانهای غیردولتی واقعی هستند.
از طرفی، با توجه به ابتنای مطالعه حاضر بر داده‌های ثانویه و در نتیجه عدم امکان برخی یافته‌ها و تحلیلها، بنابراین به‌منظور توسعه ادبیات در زمینه بهزیستی ذهنی در بین جوانان و حتی سایر گروههای اجتماعی، پیشنهاد می‌شود مطالعات آتی به روند تحولات شاخصهای بهزیستی ذهنی در سالیان مختلف، ارتباط و انطباق شاخصهای عینی و شاخصهای ذهنی در بین جوانان، عوامل مرتبط با بهزیستی ذهنی مانند سرمایه اجتماعی، حمایت اجتماعی و ارضاء نیازها، تحلیل بهزیستی ذهنی برحسب گروههای اجتماعی مختلف مانند جنسیت و تحصیلات، تحلیل بهزیستی ذهنی و شاخصهای آن با روشهای کیفی به‌منظور درک بهزیستی ذهنی جوانان در بافتهای مختلف، انجام تحلیلهای متقاطع در صورت دراختیارداشتن فایل اصلی داده‌ها و سایر موضوعات مرتبط بپردازند.

ملاحظات اخلاقی
منابع مالی
این مقاله به‌صورت مستقل نوشته شده و برای نوشتن آن، از هیچ سازمانی حمایت مالی دریافت نشده است.
مشارکت نویسندگان
مقاله به‌صورت تک نویسنده نوشته شده است.
تعارض منافع
بنا بر اظهار نویسنده، در این مقاله هیچ‌گونه تعارض منافعی وجود ندارد.
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
نویسنده کلیه نکات اخلاقی، به‌ویژه عدم دستکاری و تحریف داده‌ها را در این مقاله رعایت کرده است.
 
[1]. Diener & Tay
[2]. Lim, Cappa, & Patton
[3]. Diener
[4]. Diener, Suh, & Oishi
[6]. Bourke & Geldens
[7]. Ramli, Abu Samah, Abu Samah, Idris, & Mohammed Shaffril
[8]. Das et al.
[9]. Trzcinski & Holst
[10]. D'Agostino, Grilli, & Regoli
[11]. Wang et al.
[12]. Park
[14]. subjective well-being (SWB)
[15]. subjective welfare
[16]. Wood & Newton
[17]. Jordan
[18]. Coan
[19]. Tatarkiewicz
[20]. Andrews & Withey
[21]. Marcus Aurelius
[22]. Bradburn
[23]. Diener, Oishi, & Lucas
[24]. Rassel
[25]. Das
[26]. Armezzani & Paduanello
[27]. Diener & Suh
[28]. Bakhtiari, & Plunkett
[29]. Jyothi, Rani, & Devi
 
 
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: رفاه اجتماعی
دریافت: 1400/12/9 | پذیرش: 1401/3/23 | انتشار: 1401/8/22

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb