متن کامل [PDF 586 kb]
(1359 دریافت)
|
چکیده (HTML) (2107 مشاهده)
متن کامل: (1528 مشاهده)
مقدمه
وفاق اجتماعی یکی از موضوعات اساسی است که از گذشته طولانی موردتوجه صاحبنظران در حوزه مطالعات اجتماعی و فرهنگی بوده است. با گذشت زمان این مسئله نهتنها اهمیت خود را از دست نداده، بلکه به جهت تحولات روزافزون درصحنه بینالملل و جهانی از اهمیت بیش از پیشی برخوردار شده است. وفاق اجتماعی، شکلی از ارتباط است که در آن گروهی از مردم (درون مرزهای جغرافیایی، مثلاً داخل مرزهای یک کشور)، توانایی و مهارت برای تشریکمساعی را نشان میدهند و این خود فضا را برای بروز تغییر خوب (توسعه به تعبیر چمبرز) به وجود میآورد. وفاق اجتماعی در زمانهای مختلف، شرایط بحران یا دوران شکوفایی و رشد، قابلیت تعاون، همکاری و نظم شهروندان را افزایش میدهد و از این طریق در شکل بخشیدن به عملکردهای مثبت ایفای نقش میکند. در مسیر توسعه ملی، وفاق اجتماعی میتواند منجر به افزایش محتوای مشارکت مردم در نهادهای اجتماعی شود و راه را برای اصلاحات اجتماعی در جامعه هموار کند و از احتمال مخاصمات داخلی بکاهد. لذا با توجه به تأثیر وفاق اجتماعی در توسعه جوامع و اینکه وفاق، پایه و اساس هر نوع برنامهریزی و سیاستگذاری در جامعه محسوب میشود، شناخت آن میتواند کمک شایانی برای امر توسعه باشد. از سوی دیگر، اصلیترین هدف همه نظامهای سیاسی، تلاش برای یکپارچه ساختن گروههای اجتماعی است؛ این امر به عصر حاضر اختصاص ندارد و همواره برای همه رهبران و اندیشمندان امور اجتماعی مسلم بوده که هر چه گروههای اجتماعی از همگونی در اهداف و جهتگیریها و دغدغههای مهم اعتقادی و اجتماعی برخوردار باشند، به همان میزان هم زمینه ایجاد وفاق و همبستگی همگانی فراهم خواهد شد.
بنابراین همانگونه که وفاق و همبستگی اجتماعی در ایجاد نظم و توسعه ملی نقش مهمی را ایفا میکند این عنصر، جهت ایجاد نظم و توسعه و پیشرفت یک منطقه یا شهر نیز پدیدهای ضروری به نظر میرسد. در این میان شهرکرد با ترکیبی از قومیتهای مختلف لر، ترک، فارس و... بدون شک، نیازمند توسعه و پیشرفت است و برای دستیابی به این مهم، محتاج میزانی از وفاق اجتماعی است. امروزه تفرقه و اختلافات قومی و قبیلهای بین افراد بومی و غیربومی ساکن شهرکرد در برخی از امور و تصمیمات اداری و شهری، سبب خروج امکانات از این شهر شده است بهنحویکه مسیر توسعه و پیشرفت در این شهر با مشکل جدی مواجه شده است. لذا برای حرکت به سمت توسعه و پیشرفت باید از میزان وفاق اجتماعی و عوامل تأثیرگذار بر آن در این شهر با استعانت از یک تحقیق علمی اطلاع حاصل کرد و سپس برای تقویت وفاق اجتماعی در راستای توسعه پایدار این شهر راهکارهایی ارائه کرد. اگرچه تحقیقات داخلی متعددی (صداقت زادگان،1999؛ نصیری و بخشی،2012؛ زینآبادی،2012؛ حاجیزاده میمندی و اسکندری فرد،2014؛ دلفی و نواح،2016) در حوزه وفاق اجتماعی انجام شده، اما جملگی وفاق را تنها از بعد عینی یا ذهنی موردبررسی قرار دادهاند و سایر ابعاد را نادیده گرفتهاند، ولی در تحقیق حاضر علاوه بر دو بعد عینی و ذهنی به دو بعد ارزشی (اعتقادات، باورها و اولویتها) و هنجاری (دینی، فرهنگی، اجتماعی و حقوقی) وفاق نیز پرداخته میشود و از سویی این تحقیق از نوع کاربردی است و در پایان راهکارهایی را برای افزایش وفاق در شهرکرد ارائه میکند.
پیشینه تجربی
چلبی (1994) در مقالهای تحت عنوان «وفاق اجتماعی»، وفاق را نوعی توافق جمعی بر سر مجموعهای از اصول و قواعد اجتماعی دانست که در یک میدان تعامل اجتماعی که خود موجد انرژی عاطفی است به وجود میآید. وی در این پژوهش به مواردی چون اهمیت وفاق اجتماعی برای نظم اجتماعی جهان معاصر، عناصر بنیادی وفاق (نوعی توافق جمعی، مجموعهای از اصول و قواعد اجتماعی، تعامل و احساس) و کیفیت وفاق اجتماعی پرداخته است. چلبی در این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال بود که چه نوع وفاقی زمینهساز توسعه است و در پاسخ به آن از وفاق عام و تعمیمیافته صحبت میکند. صداقتزادگان (1999) در پژوهشی با عنوان «عوامل مؤثر بر وفاق اجتماعی با تأکید بر جامعهپذیری و قشر اجتماعی» با استفاده از روش پیمایشی نشان داده است که تحصیلات، قشر اجتماعی، فعالیت صنفی و مجموعه ارتباطات اجتماعی و استفاده از رادیو و تلویزیون رابطه مثبتی با وفاق اجتماعی دارند. نصیری و بخشی (2012) در مقالهای با عنوان «بررسی مفهومی و نظری وفاق اجتماعی» از دو منظر نظری و عینی به موضوع وفاق پرداختهاند؛ از بعد نظری، وفاق اجتماعی حدود بین نزدیکی و سازگاری باورهای افرادی است که قرار است میان آنها وفاق به وجود آید و از بعد عینی، رفتار و نوع نظام اجتماعی است که در آن برآیند نیروها در جهات سازگاری، انطباق و تعادل بیشتر میان اعضاست.
نویسندگان بیان میکنند که مفاهیمی چون سازگاری، انتظام، انطباق، تعادل و همسویی دارای ارتباط نزدیک مفهومی با وفاق اجتماعی هستند و مفاهیمی چون تضاد و تعارض در نقطه مقابل آن قرار میگیرند. همچنین یادآوری میکنند که وفاق اجتماعی معادل همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی و نظم اجتماعی نیست. زینآبادی (2012) در پژوهشی با عنوان «وفاق اجتماعی در ایران»، وفاق اجتماعی را یکی از عوامل مهم توسعه اجتماعات انسانی میداند و با توجه به تنوع قومی، زبانی، دینی و فرهنگی موجود در جامعهایران معتقد است که نمیتوان در چنین جامعهای منتظر و متوقع نوعی وفاق خودجوش و طبیعی بود.
بنابراین ضروری است که پایههای تقویت وفاق اجتماعی در سطح خرد، میانی و کلان موردتوجه مسئولان و سیاستمداران قرار گیرد. وی نتیجه میگیرد که در سطح خرد (روابط بین شخصی) مردم احساس دوستی و نزدیکی بین خودشان و دیگران میکنند، در سطح میانی (شناخت از دیگر اقوام، رابطه و تعامل با آنها، احساس عدالت اجتماعی و تبعیت از قوانین جمعی) وفاق نسبتاً معمولی است و در سطح کلان (موفقیت دولت در اجرای قوانین و ثبات سیاستها) وفاق نسبتاً ضعیف است. حاجیزاده میمندی و اسکندری فرد (2014) در پژوهشی با عنوان «رابطه اعتماد اجتماعی و وفاق اجتماعی» به بررسی رابطه بین اعتماد اجتماعی و وفاق اجتماعی در بین شهروندان یزدی پرداختهاند. نویسندگان در این مقاله، وفاق اجتماعی را توافق عمومی بر سر قواعد و اصول اجتماعی و اعتماد را حسن ظن به افراد جامعه تعریف کرده و با روش پیمایشی به این نتیجه رسیدهاند که بین اعتماد اجتماعی و وفاق اجتماعی رابطه وجود دارد و شهروندان یزدی ازنظر اعتماد اجتماعی و وفاق اجتماعی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. دلفی و نواح (2016) در پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر وفاق اجتماعی در خانوارهای شهری بوشهر» با تأکید بر روش پیمایشی به این نتیجه رسیدند که بین متغیرهای قشربندی اجتماعی، تعاملات اجتماعی، ارتباطات اجتماعی، سن و اعتماد اجتماعی با میزان وفاق اجتماعی رابطه مثبت و مستقیمی وجود دارد. همچنین، بین میزان تحصیلات و میزان وفاق اجتماعی رابطه منفی و معکوسی وجود دارد.
درزمینه تحقیقات خارجی نیز، کمتر بهصورت مستقیم به بررسی وفاق اجتماعی پرداخته شده است و بیشتر مفاهیم همخانواده مانند انسجام و همبستگی مدنظر قرار گرفته است. همچنین پارهای از این تحقیقات از بعد روانشناسی به مفهوم وفاق نگاه کردهاند. بر اساس نظر کرنس و فارست (2000) جامعه زمانی از وفاق اجتماعی برخوردار است که سرمایههای اجتماعی شامل شبکههای اجتماعی و مشارکتهای مدنی در آن جامعه بالا باشد.
تعلق و هویت مشترک در بیان اعضای یک جامعه باعث انسجام اجتماعی میشود. پاسکو و دیویلد (2012) معتقدند که مردم به این دلیل به رفاه دیگران کمک میکنند که این کمک به رفاه خود آنها نیز بستگی دارد و از این طریق به طور غیرمستقیم خود را بهبود میبخشند. استدلال آنها این است که نابرابری زیاد، ملاحظات عاطفیای که باعث ایجاد انگیزه در مردم برای ترویج رفاه دیگران بهعنوان یک وظیفه اخلاقی میشود را تضعیف میکند. در جوامعی که نابرابری در آنها بیشتر است، مقایسه وضعیت خود با دیگران منجر به اضطراب، استرس و احساس محرومیت نسبی میشود درنتیجه منجر به ایجاد شکافهای بزرگ اجتماعی میان آنها میشود. بوترمان و دیگران (2012) بر این عقیدهاند که درزمینه نظم و انسجام باید بر بعد هنجاری تأکید بیشتری شود. جوامعی که دارای شکافهای اجتماعی- اقتصادی بالاتری هستند، از انسجام اجتماعی پایینتری برخوردارند. در مقابل، در جوامعی که ازلحاظ ساختاری و فرهنگی دارای سرمایههای اجتماعی بیشتری هستند، همکاریهای اجتماعی با سهولت بیشتری صورت میگیرد. هرچه شبکههای اجتماعی بیشتر باشد و هنجارهای تقابل و اعتماد در بین افراد گستردهتر باشد، جوامع از انسجام اجتماعی بالاتری برخوردارند.
چارچوب نظری
وفاق اجتماعی ازجمله مفاهیم پیچیده و چندبعدی در عرصه علوم اجتماعی است که توافق چندانی بر تعریف آن از سوی جامعهشناسان وجود ندارد و هریک بر اساس اهداف تحقیق خود آن را تعریف کردهاند.
به نظر کافمن (1995)، اندیشه اساسی تونیس این است که آنچه ما میبینیم این است که فرد سرانجام از قید هر وظیفهای که ورای ارضای نیازهای فردی او باشد آزاد شده است و زمان آن فرا رسیده که جامعه به شیوهای معقول تجدید بنا شود. اما سؤال اصلی این است که از چه راهی میتوان به آن تجدید بنا دست یافت؟ پاسخ تونیس این است که از راه اخلاقی که هوشیارانه موردپذیرش قرار گیرد. البته به قول کافمن، تونیس درباره اینکه محتوای این نظم اخلاقی جدید که او آن را وفاق مینامید، چه خواهد بود، توضیحی نمیدهد.
از دیدگاه پارک، در جامعه ما با چهار فراگرد و روند اصلی اجتماعی دائمی روبرو هستیم. این چهار فراگرد عبارتند از: رقابت، کشمکش (تضاد)، توافق و همرنگی. به نظر پارک، رقابت یک صورت بنیادی و عام کنش متقابل اجتماعی است. رقابت میتواند میان انسانها برای به دست آوردن کالاها یا ارزشهای مطلوب صورت گیرد، بیآنکه هر یک از واحدهای فردی از رقبایش آگاهی داشته باشد (کوزر، 1991). اما همینکه افراد از مراد یکدیگر آگاهی مییابند و درمییابند که مراد آنها از فعالیتشان با یکدیگر اصطکاک دارد، رقابت تبدیل به تضاد و ستیزه میشود. در این هنگام رقابت ناآگاهانه به کشمکش آگاهانه تبدیل میشود و رقیبان یکدیگر را بهعنوان رقیب یا دشمن بازمیشناسند. علاوه بر عنصر آگاهی، تفاوتهای دیگر بین رقابت و تضاد این است که رقابت کلی و دائمی و تضاد شخصی و موقت است. توافق فرایندی است که بر فروکش کردن تضادها دلالت میکند و زمانی پدید میآید که روابط بالادست و فرودست موقتاً تثبیت شده باشد و از طریق قوانین و آدابورسوم تحت نظارت درآمده باشد. ازنظر پارک توافق مانند همه ابزارهای کنترل اجتماعی، شکننده است و بهآسانی از هم فرومیپاشد. بهبیاندیگر، توافق و سامان اجتماعی بههیچوجه پدیدهای طبیعی نیستند، بلکه سازگاریهای موقتیاند که در صورت شعلهور شدن تضادها، این توافق و سامان ممکن است یکباره درهم شکند. اما برخلاف توافق، همرنگی فراگردی از درهمآمیختگی و درهم فرورفتگی است که طی آن اشخاص و گروهها خاطرات، احساسات و رویکردهای اشخاص دیگر را از آن خود میکنند و با سهیم شدن در تجربه و تاریخ دیگران با آنها در یک فرهنگ عجین میگردند ().
چلبی (1994)، وفاق اجتماعی را «توافق جمعی بر سر مجموعهای از اصول و قواعد اجتماعی میداند که در یک میدان تعامل اجتماعی که خود موجد انرژی عاطفی است به وجود میآید. انرژی عاطفیای که همزمان نتیجه و موجد (علت و معلول) توافق اجتماعی است». بر اساس مبانی نظری تحقیق میتوان متغیرهای تأثیرگذار بر وفاق اجتماعی را به شرح جدول (1) از دیدگاه نظریهپردازان استخراج کرد.
جدول (1) عوامل تأثیرگذار بر وفاق اجتماعی
نظریه پرداز نظریه عامل تأثیرگذار بر وفاق
تونیس (رضایت از دولت) ←وفاق اجتماعی رضایت از دولت
پارک توافق (تثبیت موقت روابط بالادست و فرودست از طریق نظارت اجتماعی) ← وفاق اجتماعی جامعهپذیری
همرنگی (سهیم شدن اشخاص و گروهها در خاطرات و احساسات و تجربه دیگران برای عجین شدن در یک فرهنگ واحد) ← وحدت در تجربه و اشتراک در وظایف جمعی ← وفاق اجتماعی
چلبی توافق جمعی بر سر مجموعهای از اصول و قواعد اجتماعی (باورها، ارزشها و هنجارهای محوری جامعه) و تعاملات اظهاری (روابط گرم بین افراد) ← انرژی عاطفی ← اعتماد اجتماعی ← وفاق اجتماعی اعتماد اجتماعی
با توجه به نظریات فوق، تعریف ما از وفاق اجتماعی در این تحقیق عبارت است از: «توافق جمعی بر سر مجموعهای از اصول و قواعد اجتماعی که در یک میدان تعامل اجتماعی که خود موجد انرژی عاطفی است به وجود میآید» (چلبی، 1994). همچنین، دو بعد وفاق از یکدیگر قابلتشخیص است: وفاق ارزشی، وفاق هنجاری. وفاق ارزشی، اجماع و تفاهمی است که در چرخه روابط و تعاملات اجتماعی و کنشها و واکنشهای افراد ایجاد میشود. این نوع وفاق، مخصوص جامعهای است که سطح دانش، آگاهی، آموزش، تحصیلات، تعاملات و روابط اجتماعی و ارتباطات میان افراد، گروهها، سازمانها و نهادهای جامعه در سطح بالایی است. مردم در چنین جامعهای ضمن آگاهی از تفاوتهای خود با دیگران در امیال، آرزوها و اهداف به نقش و تأثیر حضور دیگران در فعالیتها و ارتباطات و دستیابی به اهدافشان آگاهی دارند و میدانند که آنها هم برای کسب منفعت و دستیابی به هدفی در کنشها شرکت میکنند. ازاینرو تلاش میکنند ضمن حفظ اهداف و آرمانهای خود و دیگران، زمینهها و شرایط کنش را بهگونهای فراهم کنند که زمینههای دستیابی به اهداف خود و دیگران در کنش فراهم آید، لذا سعی میکنند بر اساس یکسانی اندیشه به توافقی جمعی برای چگونگی انجام فعالیتهایشان برسند. وفاق هنجاری، توافق و تفاهمی است که مبتنی بر تعهد و الزامات قانونی باشد. در این نوع وفاق، آنچه موجب پیوستگی و اتحاد افراد میشود، آییننامهها، قوانین و مقررات گروهی و سازمانی است. هر جمع و گروه، نیاز دارد برای اینکه رفتار اعضا و افراد تازهوارد شبیه هم باشند، یکسری معیارها، هنجارها و قواعدی را تهیه کند تا یکسانی رفتاری را میان آنها ایجاد کند.
لذا بر اساس ابعاد مطرحشده پیرامون وفاق و همچنین متغیرهای تأثیرگذار بر آن، چهارچوب نظری تحقیق در قالب مدل زیر (شکل 1) خلاصه میشود.
شکل (1) مدل نظری وفاق اجتماعی
روش
در این پژوهش از روش معمول در تحقیقات اجتماعی، یعنی پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش تمام شهروندان ساکن شهرکرد (اعم از زن و مرد) در سال 1398 بودند که بر طبق آمار اخذ شده از سایت مرکز آمار ایران 159775 نفر هستند. شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بود و بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه جامعه موردمطالعه برابر با 383 نفر برآورد شد که برای اطمینان بیشتر، درنهایت 385 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. فرمول چنان محاسبهشده که با احتمال 5 درصد خطای نمونهگیری و 95 درصد اطمینان میتوان نتایج حاصل را به جامعه آماری تعمیم داد. روش گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بود و برای سنجش اعتبار از اعتبار محتوایی استفاده شد. منظور از اعتبار محتوایی شناسایی اعتبار شاخصها یا معرفهای پژوهش است که توافق داوران درباره بررسی شاخصها دلیلی بر این اعتبار است (ساروخانی،2002). مقدار آلفای کرونباخ برای سنجش پایایی پرسشنامه 768/0 بود که میتوان نتیجه گرفت که ابزار پژوهش اعتمادپذیر است.
جدول (2) ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاسهای تحقیق
مقیاسها تعداد گویه α
رضایت از دولت 3 893.0
جامعهپذیری 4 691.0
اعتماد اجتماعی 13 859.0
وفاق هنجاری 16 871.0
وفاق ارزشی 20 811.0
وفاق اجتماعی 36 869.0
همانطور که بیان شد ازلحاظ نظری، وفاق اجتماعی دارای ابعاد تئوریکی پیچیدهای است. بدینصورت که بین مفهوم ذهنی وفاق و مصداقهای عینی آن فاصله وجود دارد. بهعبارتدیگر وفاق اجتماعی به لحاظ جامعهشناختی بهمثابه یک سازه است که باید با چندین واسطه یا معرف آن را به جنبه عینی و ملموس اجتماعی نزدیک کرد. برای عملیاتی کردن مفهوم وفاق از مؤلفهها و گویههایی مطابق با جدول (3) استفاده شده است.
جدول (3) تعریف عملیاتی وفاق اجتماعی
متغیر وابسته ابعاد مؤلفه گویه
وفاق اجتماعی ارزشی اعتقادات، باورها، ارزشها و اولویتها خداوند خالق جهان است و امور جهان به اراده اوست.
قرآن کلام خداست و هر چه میگوید حقیقت محض است.
پیامبر اسلام آخرین پیامبر الهی است.
پس از مرگ، قیامت وجود دارد و به وضعیت انسان رسیدگی میشود.
بدون اعتقادات دینی احساس میکنم زندگیم پوچ و بیهدف است.
هرگاه به حرم یکی از امامان یا اولیا الهی میروم احساس معنویت عمیقی به من دست میدهد.
حلال بودن یا نبودن مال چندان اهمیتی ندارد.
حجاب مصونیت است نه محدودیت.
تقلب در پرداخت مالیات کار نادرستی است.
دیانت و سیاست دو مقوله جدا از هم میباشند.
اقوام مختلف (فارس، کرد، لر، ترک، بلوچ و...) با هم برابرند.
همه باید در حفظ زبان فارسی بکوشیم.
آدابورسوم و سنتها باید درهرصورت اجرا شود.
همه باید به بزرگترهای خانواده احترام بگذاریم.
همه باید به سرود و پرچم ایران احترام بگذاریم.
دین اسلام باید ملاک همه رفتارها قرار گیرد.
ارزشهای مدرن و غربی باید ملاک همه رفتارها قرار گیرد.
ارزشهای باستانی ایران باید ملاک همه رفتارها قرار گیرد.
همه ما به حکومت دینی معتقدیم.
همه قوانین موجود ایران بهحق میباشند.
وفاق اجتماعی هنجاری دینی، فرهنگی، اجتماعی و حقوقی
تا چه میزان برای حل مشکلات خود به دعا خواندن و نذر کردن متوسل میشوید؟
تا چه میزان خمس و زکات خود را پرداخت میکنید؟
تا چه میزان در ایام ماه رمضان (چنانچه مریض یا مسافر نباشید) روزه میگیرید؟
تا چه میزان در نماز جماعت مسجد محله خود شرکت میکنید؟
تا چه میزان در برپایی مراسم تاسوعا و عاشورا مشارکت دارید؟
تا چه میزان حجاب اسلامی را رعایت میکنید؟
تا چه میزان با قومیتهای دیگر معاشرت، معامله و همکاری دارید؟
تا چه میزان به سالمندان و معلولین جامعه کمک میکنید؟
تا چه میزان قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنید؟
تا چه میزان حقوق همسایگان را رعایت میکنید؟
تا چه میزان در تخصیص امکانات، پاداشها و فرصتهای شغلی به دیگران اهمیت میدهید؟
تا چه میزان در انتخابات شرکت میکنید؟
تا چه میزان در تصمیم گیریهای خود با دیگران مشورت میکنید؟
تا چه میزان با خویشاوندان خود رفتوآمد میکنید؟
تا چه میزان مسافرتهای کاروانی یا تور را بر مسافرتهای فردی ترجیح میدهید؟
تا چه میزان در کارهای عامالمنفعه شرکت میکنید؟
متغیرهای مستقل نیز مطابق با جدول (4) تعریف عملیاتی شدهاند.
جدول (4) تعریف عملیاتی متغیرهای مستقل
متغیر مستقل ابعاد مؤلفهها گویهها
رضایت از دولت اقتصادی
سیاسی
اجتماعی توزیع عادلانه ثروت و قدرت و منزلت در جامعه توسط دولت تا چه میزان از برنامههای اقتصادی دولت رضایت دارید؟
تا چه میزان از اقدامات سیاسی دولت رضایت دارید؟
تا چه میزان از برنامههای اجتماعی- فرهنگی دولت رضایت دارید؟
جامعهپذیری خانواده
مدرسه
همسالان
رسانهها ارزشها و هنجارها در طول زندگی هر یک از موارد زیر تا چه میزان بر شما تأثیرگذار بودهاند و ارزشها و رفتار شما را تحت تأثیر قرار دادهاند؟
خانواده - مدرسه - همسالان - رسانهها
اعتماد اجتماعی اعتماد بین شخصی
اعتماد تعمیمیافته اهمیت به نظر دیگران
یکسان دانستن ظاهر و باطن دیگران
امانت دادن وسایل
ضمانت مالی تا چه میزان در کارهای خود به نظر دیگران اهمیت میدهید؟
تا چه میزان ظاهر و باطن مردم را یکسان میدانید؟
تا چه میزان وسایل خود را به دیگران امانت میدهید؟
تا چه میزان ضمانت مالی دیگران را میکنید؟
تا چه میزان به هریک از افراد، گروهها، سازمانها و نهادهای زیر اعتماد دارید؟
خانواده- اقوام- دوستان- همسایگان- همکاران- هیئت دولت- مجلس- صداوسیما- پلیس
برای بررسی و آزمون مدل نظری ارائهشده توسط پژوهشگران از روش معادلات ساختاری استفاده شد. مدلسازی Amos و نرمافزار معادله ساختاری به پژوهشگر یاری میرساند تا الگویی نظری را که از اجزای مختلف و متنوعی تشکیل یافته، هم بهطورکلی و هم بهگونهای جزئی مورد آزمون و وارسی قرار دهد (قاسمی،2011).
یافتهها
توصیف بافت نمونه
طبق یافتههای تحقیق، دامنه سنی پاسخگویان بین 17 تا 86 سال بود، 6/56 درصد از پاسخگویان را مردان و 3/42 درصد را زنان تشکیل دادهاند. وضعیت تأهل پاسخگویان نیز به این صورت است که 3/34 درصد از پاسخگویان مجرد و 4/63 درصد متأهل بودند. در بررسی وضعیت تحصیلی افراد، مقطع تحصیلی کارشناسی (7/38 درصد) دارای بیشترین نسبت و مقطع تحصیلی ابتدایی با (8/0 درصد) دارای کمترین نسبت در بین افراد موردمطالعه بودند.
توصیف متغیر وفاق اجتماعی
جدول (5) توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب میزان وفاق اجتماعی
میزان وفاق اجتماعی f %
زیاد 38 9.9
متوسط 176 45.7
کم 171 44.4
جمع 385 100.0
بر اساس یافتههای جدول فوق میزان وفاق اجتماعی در بین 9/9 درصد از افراد موردمطالعه در سطح زیاد، 7/45 درصد در سطح متوسط و 4/44 درصد در سطح کم قرار دارد. به عبارتی میزان وفاق اجتماعی در بین شهروندان شهرکردی متوسط به پایین است.
آزمون فرضیات
برای آزمون فرضیات تحقیق از مدل معادله ساختاری و میزان بتای محاسبهشده برای هر متغیر استفاده شد. هر مدل معادله ساختاری از دو نوع مدل تشکیلشده است:
1- مدل اندازهگیری: جزئی از مدل معادله ساختاری است که نحوه سنجش یک متغیر پنهان را با استفاده از دو یا چند متغیر مشاهده شده تعریف میکند. در این جا هرکدام از متغیرهای پژوهش، متغیر پنهان هستند (متغیر پنهان در نرمافزار باید به شکل بیضی باشد). متغیر پنهان متغیری است که به طور مستقیم اندازهگیری نمیشود، بلکه با استفاده از دو یا چند متغیر مشاهده شده در نقش معرف سنجش میشود. متغیرهای آشکار همان سؤالات پرسشنامه هستند (که با علامت xn نمایش داده شدهاند) که با آنها متغیر پنهان سنجیده شده است.
در این جا متغیر وفاق اجتماعی متغیر درونی است و متغیرهای جامعهپذیری، رضایت از دولت و اعتماد اجتماعی، متغیرهای مستقل هستند. متغیر درونی، عنصری از مدل ساختاری است که حداقل یک پیکان یک سویه به سمت آن نشانه رفته است و بنابراین تحتتأثیر سایر متغیرهای بیرونی (مستقل) در مدل است. با توجه به تأثیری که متغیرهای درونی (وابسته) از سایر متغیرهای موجود در مدل میپذیرند، میتوان نتیجه گرفت که هر متغیر درونی در نقش متغیر وابسته نیز باشد. به ازای هر متغیر درونی در مدل ساختاری یک متغیر خطا وجود دارد که نمادی از ناتوانی متغیرهای مستقل حاضر در مدل در تبیین یک متغیر وابسته است (که با علامت en نمایش داده شدهاند). با توجه به وجود اجزای متعدد در مدلهای نظری تدوین شده، باید پژوهشگران قبل از برآورد مدل تدوین شده، ابتدا مدلهای اندازهگیری حاضر در مدل تحقیق را برآورد و آزمون کنند. چراکه بررسی روابط ساختاری بین متغیرهای پنهان زمانی منطقیتر خواهد بود که اندازهگیری آن سازههای پنهان با توجه به معیارهای علمی قابلقبول باشند. درواقع وجود شاخصهای برازش کلی ضعیف برای هر یک از مدلهای اندازهگیری به معنای آن است که ورود آن مدل اندازهگیری به مدل معادله ساختاری میتواند پژوهشگر را در تحلیل روابط ساختاری بین متغیرهای پنهان با اشتباه مواجه کند. بنابراین قبل از بررسی مدل معادلات ساختاری باید بارهای عاملی تأییدی هر گویه مورد آزمون قرارگرفته و در صورت تأیید وارد مدل معادله ساختاری شوند. بارهای عاملی تأییدی نشاندهنده میزان تبیین آن متغیر توسط سؤال مربوطه است که معمولاً عدد آن باید از 5/0 بالاتر باشد در غیر این صورت آن سؤال باید از آزمونهای بعدی پژوهش حذف شود. چراکه قابلیت تبیین ندارد. با توجه به جدول شماره (6)، همه گویهها دارای بارهای عاملی بالای 5/0 هستند. درنتیجه سؤالات پرسشنامه از قابلیت بالایی برای سنجش متغیرهای پژوهش برخوردار هستند.
جدول (6) نتایج مدل اندازهگیری متغیرهای مشاهده شده وابسته و مستقل
ردیف نام سازهها برچسب سازهها نام متغیر مشاهده شده برچسب متغیرهای مشاهده شده بار عاملی تأییدی
1
وابسته اصلی
وفاق اجتماعی
X1 توسل به دعا و نذر (دینی) 590/0
X2 تعامل با قومیتهای دیگر (فرهنگی) 701/0
X3 رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی (اجتماعی) 695/0
X4 شرکت در انتخابات (سیاسی) 632/0
2
وابسته میانی 1
اعتماد اجتماعی
X5 اهمیت به نظر دیگران 674/0
X6 یکسان دانستن ظاهر و باطن مردم 546/0
X7 امانت دادن وسایل خود به دیگران 725/0
X8 ضمانت مالی از دیگران 668/0
3
وابسته میانی 2
رضایت از دولت X9 رضایت از اقدامات اقتصادی 774/0
X10 رضایت از اقدامات سیاسی 551/0
X11 رضایت از اقدامات فرهنگی- اجتماعی 635/0
4
مستقل
جامعهپذیری
X12 تأثیرپذیری از خانواده 838/0
X13 تأثیرپذیری از مدرسه 750/0
X14 تأثیرپذیری از همسالان 701/0
X15 تأثیرپذیری از رسانهها 655/0
2- مدل معادلات ساختاری: عضوی از خانواده مدلهای آماری است که به دنبال توصیف روابط میان متغیرهای چندگانه است. این معادلات نشانگر کلیه رابطههای میان سازههای (متغیر مستقل و وابسته) درگیر تحلیل هستند. در این پژوهش برای بررسی میزان مناسب بودن مدل معادلات ساختاری، شاخصهای زیر موردبررسی قرار گرفته است:
کای اسکوئر (x2): کای اسکوئر را میتوان بهعنوان یکی از پرکاربردترین شاخصهای برازش در مدلسازی معادله ساختاری تلقی کرد. نکتهای که درباره تفسیر کای اسکوئر میتوان اظهار کرد این است که هرچه مقدار آن کوچکتر باشد برازش دادهها به مدل بهتر است. همچنین مقدار کای اسکوئر در دامنه بین صفر تا بینهایت تغییر میکند.
درجه آزادی (df): این شاخص درجه آزادی مدل را نشان میدهد و مقدار آن نباید کوچکتر از صفر باشد.
کای اسکوئر بهنجار و نسبی (x2/df): یکی از شاخصهای عمومی برای بهحساب آوردن پارامترهای آزاد در محاسبه شاخص برازش، کای اسکوئر بهنجار یا نسبی است. اغلب اندیشمندان مقادیر بین 2 تا 3 را برای این شاخص قابلقبول میدانند.
شاخص برازش تطبیقی (cfi): مقدار یکسانی برای قابلقبول بودن مدل برای این شاخص ذکر نشده است اما مقدار 9/. به بالا قابلتوافق است.
شکل (2) مدل معادلات ساختاری در حالت تخمین استاندارد
جدول (7) نتایج شاخصهای برازش مدل معادلات ساختاری
نام شاخص مقدار برازش قابلقبول نتیجه
سطح معناداری (p) 06/0 P >0.05 قابلقبول
کای اسکوئر (x2) 4/189 بین صفر تا بینهایت قابلقبول
درجه آزادی (df) 78 df > 0 قابلقبول
کای اسکوئر بهنجار و نسبی (x2/df) 429/2 بین 2 تا 3 قابلقبول
شاخص برازش تطبیقی (cfi) 921/0 cfi >0.9 قابلقبول
همانطور که جدول شماره (7) نشان میدهد، همه شاخصهای موردبررسی در مدل (سطح معناداری، کای اسکوئر، درجه آزادی، کای اسکوئر بهنجار و نسبی، شاخص برازش تطبیقی) مقدار قابلقبولی را نشان میدهند که این حاکی از آن است که مدل معادلات ساختاری تدوین شده، قابلقبول است و از سویی دیگر، میزان بتا در شکل شماره (2)، رابطه مثبت و معناداری را بین وفاق اجتماعی و سایر متغیرهای مستقل تحقیق نشان میدهد که بر اساس آن میتوان نتیجه گرفت که اولاً، فرضیههای اول، دوم و سوم این تحقیق مورد تأیید قرار میگیرند و ثانیاً، متغیر جامعهپذیری با بتای 62/. بیشترین تأثیر را بر متغیر وفاق اجتماعی دارد.
بحث
مفهوم وفاق اجتماعی از دیرباز موردتوجه اندیشمندان علوم اجتماعی بوده است، اما چرخش مفاهیم از حوزه مفاهیم سخت بهسوی مفاهیم نرم در دنیای توسعهیافته، توجه به این مفهوم را در دهههای اخیر بسیار جدیتر ساخته است؛ چندانکه با پیچیدگی هرچه بیشتر جامعه و افزایش میزان فردگرایی، وفاق اجتماعی را جهت تداوم زندگی جمعی و تسهیل کنشها و مخصوصاً نظم اجتماعی، ضروری دانستهاند. بهعبارتدیگر، وفاق اجتماعی در جامعه امروز نقش محوری در مشارکت اجتماعی، بهرهوری، مشروعیت سیاسی، نظم اجتماعی، پیوند و همبستگی و بهطورکلی توسعه ایجاد میکند. در این تحقیق، ابتدا وفاق اجتماعـی تعریفشده (توافق جمعی بر سر مجموعهای از اصول و قواعد اجتماعی که در یک میدان تعامل اجتماعی به دست میآید و موجد انرژی عاطفی است) و سپس ابعاد آن در دو بخش ارزشی و هنجاری موردسنجش قرار گرفته است. بعد اول به معرفی نشانههای اشتراک ارزشها و بعد دوم به عواملیکه واسطه ورود ارزشها از نظام فرهنگی به نظام اجتماعی هستند میپردازد، یعنی به تعاملات اجتماعی بهعنوان موجد وفاق اجتماعی اشاره دارد که از طریق پارسونز، بقای هر جامعهای منوط به کارکرد چهار خرده نظام فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. نظام فرهنگی شامل مجموعه عقاید، ارزشها و هنجارهای فراگیری است که فضای جامعه را پرکرده است و نظام اجتماعی، کنش و واکنش جمعهای واقعی با عضویت معین است. نزدیکتر شدن هر چه بیشتر این دو خرده نظام به یکدیگر منجر به افزایش وفاق اجتماعی در جامعه میشود و عوامل خرد و کلان مؤثر بر این فاصله، جامعهپذیری بهواسطه نظام شخصیت و نهادینه شدن از طریق نظام اقتصادی و سیاسی هستند. یافتههای این پژوهش با پژوهشهای انجام شده توسط صداقتزادگان (1999)، نصیری و بخشی (2012)، زینآبادی (2012)، اسکندری فرد (2014)، دلفی و نواح (2016)، کرنس و فارست (2000)، پاسکو و دیویلد (2012) همخوانی دارد، چراکه تحقیقات مذکور نیز به نتایجی مشابه با نتایج این پژوهش درزمینه رابطه وفاق اجتماعی با اعتماد اجتماعی، رضایت مردم از دولت و نحوه جامعهپذیری افراد اشاره کردهاند.
با توجه به یافتههای حاصل از این پژوهش، راهکارهای زیر جهت تقویت وفاق اجتماعی پیشنهاد میشود:
- با توجه به اینکه هر چه میزان رضایت از دولت افزایش یابد میزان وفاق اجتماعی نیز افزایش مییابد، لذا دولت موظف است با سیاستهای راهبردی خود زمینه شکوفایی حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را فراهم کند تا در سایه آن وفاق اجتماعی نیز در جامعه گسترش یابد.
- با توجه به اینکه جامعهپذیری بیشترین تأثیر را بر وفاق اجتماعی دارد، میتوان با گسترش این فرایند میزان وفاق را در جامعه افزایش داد. از عناصر جامعهپذیری میتوان به خانواده، مدرسه، دین و فعالیتهای صنفی اشاره کرد. جامعهپذیری محدود به موارد ذکر شده نیست بلکه انواع تعاملات اجتماعی مانند مسافرتهای خارجی و داخلی، استفاده از رسانهها اعم از نوشتاری، گفتاری، شنیداری و گردهماییهای فامیلی و غیرفامیلی و غیره را نیز شامل میشود.
- ازآنجاکه اعتماد اجتماعی بر وفاق اجتماعی تأثیر دارد، لذا در این مورد میتوان با گسترش اعتماد در ابعاد مختلف (فردی، اجتماعی، سیاسی و ...) میزان وفاق را در جامعه افزایش داد.
ـ تعاملات اجتماعی ازجمله عوامل مؤثری است که نشان میدهد به جای تأکید بر تعدد تعاملات باید به تنوع تعاملات توجه کرد: این امر بویژه برای جامعهای که متشکل از قومیتهای متنوع است یک امر حیاتی است. ترویج و تبلیغ گسترش تعاملات میتواند از طریق تعریف گستردهتر برخی از عناصر فرهنگ عمومی همچون صلهرحم عملی شود. این عنصر فرهنگ عمومی تنها شامل خویشان و اقوام است که با گسترده کردن تعریف آن میتوان مطابق با نیاز روز از آن بهره گرفت. مثلاً تشویق ازدواجهای بین قومی از طریق ارائه پاداشهای مناسب به اینگونه وصلتها بسیار کارساز است.
- ازآنجاکه دوستیهای دوران مدرسه یکی از پایدارترین روابط دوستانه است و گاه در سالهای بعد از تحصیل نیز ادامه مییابد، لازم است تقویت شود. از طریق تشویق والدین به برقراری روابط نزدیک با خانوادهِ دوستان فرزندان خود میتوان در عین اعمال کنترل غیرمستقیم بر رفتار فرزندان به تحکیم وفاق نیز یاری رساند.
ملاحظات اخلاقی پژوهش
این مقاله مستخرج از طرح پژوهشی با عنوان بررسی جامعهشناختی وفاق اجتماعی در شهرکرد با حمایت مالی دانشگاه پیام نور استان چهارمحال و بختیاری و راهنماییهای روششناختی دکتر یحیی علی بابایی است. نویسندگان در تهیه این مقاله مشارکت کامل داشتهاند. این مقاله با سایر آثار منتشرشده از نویسندگان حاضر همپوشانی ندارد؛ همچنین در این مقاله همه حقوق مرتبط با اخلاق پژوهش رعایت شده است.
نوع مطالعه:
اصیل |
موضوع مقاله:
ارزش های اجتماعی و فرهنگی دریافت: 1399/5/1 | پذیرش: 1399/10/6 | انتشار: 1399/12/24
ارسال پیام به نویسنده مسئول