دوره 19، شماره 74 - ( 8-1398 )                   جلد 19 شماره 74 صفحات 96-47 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

zare R, safari M. (2019). Analysis of Factors Affecting Incidence of Poverty in Families Receiving Support from Aid Organizations: A Case Study of Imam Khomeini Relief Foundation in Fars Province, Iran. refahj. 19(74), 47-96.
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3437-fa.html
زارع رضا، صفری محمد. عوامل مرتبط با فقر مطلق در خانواده های تحت پوشش نهادهای حمایتی استان فارس رفاه اجتماعی 1398; 19 (74) :96-47

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3437-fa.html


متن کامل [PDF 807 kb]   (4542 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4993 مشاهده)
متن کامل:   (2884 مشاهده)
مقدمه
فقر کلمه‌ای است آشنا که همه افراد آن را درک و یا تصور درک آن را دارند؛ و مسئله‌ای است پیچیده، مستمر و دائمی که چالش‌های سیاسی و اجتماعی گوناگونی را در جوامع به همراه می‌آورد (رامفوما2، 2012). فقر را باید نتیجه نوع روابط اجتماعی، ساختار نظام سیاسی و راهبردهای اقتصادی حاکمیت در جامعه و همچنین عملکرد خود افراد دانست (بهورات و کانبورت3، 2006). به دلیل وجود مشکلات نابرابری به‌ویژه نابرابری درآمد، فقر یکی از اصلی‌ترین علل فشارها و تهدیدات اجتماعی برای جدا کردن یک ملت از حاکمیت و فرهنگ خود است و این زمانی رخ می‌دهد که ثروت در یک کشور بین شهروندان آن با عدالت توزیع نشده باشد (اکسوی و هوکمن4، 2010). فقر معضلات اجتماعی و اقتصادی مختلفی به همراه دارد، چراکه این پدیده نمادی از نبود توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که ثبات سیاسی، همبستگی اجتماعی و سلامت جسمی و روحی ملت‌ها را تهدید می‌کند (مرکز برنامه‌ریزی و پژوهش کمیته امداد امام خمینی «ره»، 2017) و موجب افزایش مرگ‌ومیر به‌خصوص در نوزادان و مادران می‌شود (عثمان5، 2009)؛ و نیز کاهش متوسط طول عمر، افت کارایی انسان‌ها و درنهایت، کاهش بهره‌وری اقتصادی را باعث می‌شود. از دیگر سو، فقر موجب پیدایش بیماری‌های اجتماعی و فساد در جامعه شده و این پدیده هنگامی‌که از نسلی به نسل دیگر تداوم یابد، ریشه دوانده و به فرهنگ تبدیل می‌شود و مانعی پایدار در مقابل توسعه ایجاد می‌کند (بچاریا و همکاران6، 2013). در نظام‌های آرمان‌گرا و به‌ویژه در نظام اسلامی مسئله رفع فقر و محرومیت‌زدایی در مقایسه با سایر نظام‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار است. تا آنجا که در «قرآن» به‌دفعات به رفع فقر تأکید شده و از عدالت اجتماعی و محرومیت‌زدایی به‌عنوان یکی از اهداف اساسی نظام اسلامی یاد شده است (حسن‌زاده، 2000). با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و در سال‌های بعدازآن مسئله فقر موردتوجه گسترده‌ای قرار گرفت؛ تا جایی که در سند چشم‌انداز بیست‌ساله کشور، یکی از ویژگی‌های جمهوری اسلامی ایران در افق سال 1404 هجری شمسی این‌گونه توصیف شده است: ایرانی برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصت‌های برابر، توزیع مناسب درآمد و به دور از فقر و فساد (خدادکاشی و حیدری، 2009). این در حالی است که گزارش‌های آماری نشان می‌دهد که با وجود اینکه تاکنون منابع فراوانی تحت عنوان برنامه‌های کمک به اقشار محروم و نیازمند صرف شده است، دولت برای تحقق این ویژگی مهم در سند چشم‌انداز، با مشکلات و چالش‌های فراوانی روبه‌روست. بر اساس داده‌های آماری، نرخ رشد اقتصادی کشور 9/4- درصد، نرخ تورم 4/40 درصد، نرخ بیکاری 8/10 درصد و ضریب جینی 3981/0 بوده است (مرکز آمار ایران، 2019). در سال 1391 حدود 40 درصد از جمعیت کشور زیرخط فقر مطلق قرار داشته است که نسبت به سال قبل 7 درصد و نسبت به سال 1389 حدود 17 درصد رشد نشان می‌دهد. (محمدیان و نگهداری، 2018 به نقل از راغفر و همکاران، 2014). براساس مطالعات انجام شده در سال‌های 1393 و 1394 حدود 17 درصد از خانواده‌های شهری و 40 درصد از خانواده‌های روستایی ایران زیرخط فقر بوده‌اند (محمدیان و نگهداری، 2018 به نقل از مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، 2017). ضمن اینکه در پایان سال 1392 حدود 4 میلیون نفر از جمعیت کشور تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی «ره» قرار داشته‌اند و درمجموع شاخص فلاکت در تابستان 1397 نسبت به تابستان 96 با 4/2 درصد رشد به 5/23 درصد رسیده است (سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان فارس، 2017).
استان فارس با دارا بودن حدود 5/6 درصد از کل جمعیت کشور و وسعت جغرافیایی قابل‌توجه و امکانات و قابلیت‌های مناسب اقتصادی-‌اجتماعی همواره با کاستی‌ها و محرومیت‌هایی روبه‌رو بوده است. بر اساس سرشماری سال 1395، تعداد 141 هزار خانوار استان فارس با جمعیتی بالغ‌بر 318 هزار نفر تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی (ره) هستند. در همین سال تعداد 71 هزار خانوار با سرپرست زن، 72 هزار نفر سالمند، 11 هزار کودک یتیم، 21 هزار نفر دانش آموز و 6700 نفر دانشجو موردحمایت این نهاد قرار داشته‌اند (سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان فارس، 2016) بررسی علل حمایت مددجویان کمیته امداد امام خمینی (ره) در سال 1392 نیز نشان می‌دهد که 61/47 درصد مددجویان به علت فوت سرپرست، 17/7 درصد به دلیل طلاق، 07/0 به دلیل متارکه و بدسرپرستی، 41/8 درصد به دلیل بیماری سرپرست، 69/33 درصد به علت ازکارافتادگی سرپرست، 29/ درصد به دلیل معلولیت سرپرست و 76/2 درصد به دلیل سایر علل تحت پوشش این نهاد بوده‌اند (کمیته امداد امام خمینی (ره) استان فارس، 2014). علاوه بر این آمار و ارقام مرتبط با اداره کل بهزیستی استان نیز حاکی از آن است که حدود 73 هزار نفر از جمعیت استان از خدمات اجتماعی، 110 هزار نفر از خدمات توانبخشی، 533 هزار نفر از خدمات فرهنگی و پیشگیری این سازمان برخوردارند و تعداد 28097 خانوار نیز مستمری‌بگیر اداره کل بهزیستی استان می‌باشند (سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان فارس، 2017). درمجموع نزدیک به 12 درصد از خانوار استان فارس تحت حمایت نهادهای حمایتی قرار دارند هرچند که ممکن است باز هم افرادی فقیری وجود داشته باشند که به دلیل کمبود بودجه و اعتبارات یا نداشتن شرایط و مدارک قانونی لازم یا در نوبت حمایت قرار دارند یا با وجود داشتن فقر، تاکنون تحت حمایت قرار نگرفته‌اند. با توجه به شرایط حمایت در این نهادها که با تعاریف خط فقر مطلق همخوانی دارد می‌توان گفت که بخش قابل‌توجهی از جمعیت استان در فقر مطلق به سر می‌برند. درنتیجه شناسایی و درک عوامل مولد و مؤثر بر فقر به‌ویژه در خانواده‌های تحت پوشش نهادهای حمایتی که یکی از بهترین جامعه‌های آماری برای مطالعه فقر هستند، از مهم‌ترین برنامه‌ها و طرح‌های فقرزدایی در دولت و نهادهای حمایتی به شمار می‌رود. در همین رابطه نقش تأثیرگذار عوامل ساختاری، محیطی و ویژگی‌های فردی، فرهنگی و بومی هر منطقه، شناسایی علل و عوامل مولد فقر را به مسئله‌ای پیچیده تبدیل ساخته است به‌نحوی‌که عدم شناخت صحیح این عوامل در مناطق مختلف و نیز در میان گروه‌های تحت حمایت سازمان‌های حمایتی از موانع فقرزدایی در کشور به حساب می‌آید و این امر به‌نوبه خود موجب سیاست‌گذاری‌های نامناسب، اتلاف منابع کمیاب اقتصادی، عقیم ماندن برنامه‌های فقرزدایی و تداوم فقر به‌صورت یک فرهنگ و یک عامل بازدارنده در توسعه پایدار کشور می‌شود.
 برای واکاوی و شناسایی عوامل مولد و مؤثر بر فقر قبل از هر چیز باید به این سؤال‌ها پاسخ داد که عوامل مؤثر و مهم تعیین‌کننده رفاه و فقر خانوارها کدامند؟ و چه کسی، در برابر چه چیز و از چه طریق آسیب‌پذیر است؟ پاسخ به سؤال‌های پژوهش نیازمند نوعی روش است تا بتوان نظرات متخصصان را که داده‌هایی کیفی‌اند تحلیل کرد و چارچوب نظری جدیدی که حاصل استخراج و مفهوم‌سازی عوامل مشترک بین آنهاست را بررسی و ترسیم کرد. پس این مطالعه با استفاده از روش پژوهش کیفی و به‌کارگیری شیوه تحلیل مضمون به واکاوی عوامل بروز و مؤثر بر فقر در میان خانواده‌های تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی «ره» می‌پردازد تا به‌عنوان راهنمایی مناسب برای تدوین برنامه‌های فقرزدایی و استفاده بهینه از منابع برای کاهش فقر و محرومیت در کشور باشد.
مبانی نظری
فقر، معضلی است که جامعه انسانی در تمامی دوران تاریخ به‌نوعی با آن روبه‌رو بوده و هستند. فقر به‌یک‌باره و در یک مقطع خاص پدیدار نشده است بلکه هم‌زمانی فقر و غنا در زمان‌ها و مکان‌های مختلف حاصل تدریجی نظام‌های موجود در طول تاریخ است (تاین، 2014). درک مفهوم فقر بستگی به نگرش اولیه و جهان‌بینی افراد نسبت به آن دارد. فقر به شیوه‌های مختلف تجربه می‌شود که این موضوع منجر به بروز معانی متفاوتی برای آن شده و روی تعریف دقیق آن اثر می‌گذارد. تبیین مفهوم، تعریف و اندازه‌گیری فقر در بسیاری از موارد منجر به ایجاد راهبردها و سیاست‌گذاری‌هایی برای کاهش فقر می‌شود؛ بنابراین مهم است که مفاهیم، تعاریف و اندازه‌گیری‌های فقر قابل‌تعمیم و کاربردی برای جامعه‌ای که در آن به کار می‌روند، باشند (رامفوما، 2012). نکته مهم در خصوص معانی متفاوت فقر، وجود مؤلفه مشترک «عدم‌کفایت مواد» به‌ویژه کمبود منابع موردنیاز برای بقاست. مطالعات و تعاریف مربوط به فقر منجر به شناسایی کالاهای موردنیاز انسان برای ادامه زندگی شده است. عامل مهم دیگر در تعریف فقر، توانایی عمل به‌عنوان یک عضو فعال و کامل جامعه و داشتن کرامت است. حال این سؤال مطرح است که آیا افرادی که اشکال ناکارآمدی و ناکفایتی مواد که منجر به رنجش آنها می‌شود را تجربه می‌کنند، می‌توان فقیر در نظر گرفت یا خیر؟ (مؤسسه مطالعات فقر و نابرابری، 2007). دیدگاه‌ها و نظرات متفاوتی در این خصوص وجود دارد، یک دیدگاه معتقد است که فقر چیزی فراتر از داشتن درآمد کافی برای زندگی است و آن را پدیده‌ای چندبعدی می‌داند که شامل دیگر ابعاد اصلی و ضروری استانداردهای زندگی است. علاوه بر درآمد و مصرف، سلامت و آموزش (تحصیلات) درحال‌حاضر از بخش‌های لاینفک تعریف فقر هستند. به گفته آمارتیاسن، تمامی تعاریف صورت گرفته در مورد فقر به‌نوعی به محرومیت اشاره می‌کنند. البته محرومیت خود مفهومی نسبی است که ممکن است در مکان‌ها و زمان‌های مختلف کاملا با هم متفاوت باشند، بدین معنی که در یک کشور درحال‌توسعه ممکن است فقر، محرومیت از امکاناتی تلقی شود که برای ادامه حیات ضروری است نظیر غذا، مسکن و دارو، درحالی‌که در یک کشور توسعه‌یافته، بر محرومیت نسبی از شرایط و امکانات یک زندگی متوسط دلالت دارد. بانک توسعه آسیا، فقر را محرومیت از دارائی‌ها و فرصت‌هایی که هر فرد مستحق آنهاست، تعریف می‌کند (سابری، 2009).
بانک جهانی، فقیر بودن را این‌گونه تعریف می‌کند: فقر، گرسنگی است؛ نداشتن سرپناه است؛ فقر، بیماری و ناتوانی در مراجعه به پزشک است؛ دسترسی نداشتن به مدرسه و ناآشنایی با خواندن و نوشتن است. فقر، نداشتن شغل، هراس از آینده و هر روز برای همان روز زنده ماندن است. فقر، مرگ‌ومیر کودکان به دلیل عدم دسترسی به آب پاکیزه است. فقر، بی‌قدرتی، بازنمایی و نداشتن آزادی است (مدنی قهفرخی، 2015). کتاب صدای فقر (2000)، حاصل مصاحبه با 6400 فقیر در سراسر جهان است که درزمینه شناخت فقر منتشر شده است. براساس این مطالعه، فقرا در پاسخ به سؤال از چیستی فقر به این موارد اشاره کرده‌اند که فقر دسترسی نداشتن به غذای کافی، ناپایداری معیشت و اشتغال، مشکل مسکن و سرپناه، وجود گرسنگی، رنج و ناراحتی، خستگی مفرط، روابط اجتماعی نامناسب مثل طرد شدن، محرومیت و انزوای اجتماعی، احساس ناامنی، آسیب‌پذیری، ترس و اضطراب و درنهایت، احساس بی‌قدرتی، درماندگی، ناامیدی و خشم است (ناریان، 2011). صاحبنظران بر این باورند که تعریف فقر، کاری دشوار است پس باید هنگام تعریف آن به محرومیت از ارضای نیازهای اساسی، اثرات سیاسی و فرهنگی فقر و رویکرد مطلق و نسبی فقر توجه کرد (موکونا، 2004). باید توجه داشت که بیشتر نیازهای شخصی و خواسته‌های اساسی از محلی به محل دیگر و از زمانی به زمان دیگر متغیر هستند. همچنین یک جو سیاسی غالب می‌تواند اساس و پایه تعریف فقر را تحت تأثیر قرار دهد. در جوامع متشکل از گروه‌های فرهنگی مختلف افراد بسته به گروه فرهنگی که به آن تعلق دارند به‌صورت فقیر یا غنی در نظر گرفته می‌شوند.
در گزارش مؤسسه مطالعات فقر و نابرابری سه دلیل در خصوص علل فقر ذکر شده است: 1) جا ماندن 2) پاتولوژیک و 3) ساختاری که شرح هرکدام به‌صورت زیر است:
بر اساس این نظریه، فقر به دلیل جاماندن فرد از بقیه افراد جامعه رخ می‌دهد. این رویکرد رشد اقتصادی کشورها را به بالا آمدن آب دریا تشبیه می‌کند و فرض می‌کند که با بالا آمدن آب دریا همه قایق‌ها شناور می‌شوند، پس با رشد اقتصادی تقریبا همه مردم در شرایط اقتصادی بهتری قرار می‌گیرند. اما در این حالت تعداد کمی از افراد در فرایند پیشرفت جا می‌مانند. آنان همواره شرایط اقتصادی خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و فکر می‌کنند که رشد و پیشرفت اقتصادی دیگران، عامل فقیر شدن آنهاست.
 عامل پاتولوژیکی فقر، افراد را مسئول فقر خودشان می‌داند. به بیان ساده‌تر افرادی که طرفدار این نوع تحلیل هستند استدلال می‌کنند که هر فرد در فقر خود مؤثر است پس مسئول خروج خود از فقر است. دلایل پاتولوژیکی یا آسیب‌شناختی، افراد را مسئول بیکاری خود می‌دانند. این دلایل، مازاد نیروی کار، کمبود فرصت و هزینه یافتن و حفظ یک شغل با حقوق کم را در نظر نمی‌گیرند.
 عامل ساختاری، سیستم (رشد و توسعه) را به‌عنوان عامل فقر و بی‌عدالتی می‌داند. برای اصلاح این وضعیت، سیستم باید تغییر کند. به‌عنوان‌مثال، این وضعیت در اقتصاد آفریقای جنوبی کاملا  مشهود است و گفته می‌شود که بیکاری عامل اصلی فقر در این کشور است که این وضعیت نیز از راهبردهای تولید در سطوح ملی و جهانی تأثیر می‌پذیرد (مؤسسه مطالعات فقر و نابرابری، 2007).
بوت و روانتری در اواخر قرن نوزدهم میان فقر مطلق و نسبی تمایز قائل شدند. فقر مطلق به‌عنوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی تعریف شده است و بنابراین بستگی به چگونگی تعریف حداقل معاش دارد (ارضروم چیلر، 2005). بومول و بلیندر (2009)، فقر مطلق را به‌عنوان سطح معیشت مطلق در نظر می‌گیرد؛ یعنی سطح معیشتی لازم برای حفظ سلامت و توانایی کار. رویکرد مطلق، فقر را به‌صورت ناتوانی در ارضای نیازهایی در نظر می‌گیرد که موجب اختلال در توانایی فرد یا خانواده برای عملکرد کافی در جامعه می‌شود؛ به‌نحوی‌که باید حداقل نیازهای لازم برای مشارکت در زندگی اجتماعی و حفظ خانواده به غیر از حفظ سلامت و توانایی کار برآورده شود. فقر نسبی از نظر بوت و روانتری، به‌عنوان ناتوانی در کسب یک سطح معین از استانداردهای زندگی که در جامعه فعلی، لازم یا مطلوب تشخیص داده می‌شود، تعریف شده است. لذا در فقر نسبی به نابرابری در توزیع درآمد و ثروت بیش از میزان مطلق درآمد افراد توجه می‌شود (ارضروم چیلر، 2005)؛ و یا اینکه فقر نسبی را می‌توان به‌صورت بخشی از یک جامعه معین درک کرد که وضعیت آن با فاصله طبقات جامعه از یکدیگر تعیین می‌شود. بر طبق رویکرد نسبی، افراد متعلق به پایین‌ترین قشر اقتصادی جامعه، فقیر در نظر گرفته می‌شوند (بومول و بلیندر، 2009).
در نظر گرفتن فقر به‌عنوان یک وضعیت مطلق معمولا بر اساس ایده معیشت است. معیشت، برآورده کردن حداقل نیازهای اساسی برای حفظ و پایداری حیات تعریف می‌شود و وضعیت پایین‌تر از سطح معیشتی، به معنی فقر مطلق است زیرا فرد فاقد منابع کافی برای بقا است. فقر مطلق بر طبق استانداردهای معیشتی غالب یک جامعه به‌مرور زمان و یا بر طبق نیازهای گروه‌های مختلف در جامعه تغییر می‌کند (مؤسسه مطالعات فقر و نابرابری، 2007). رویکرد نسبی، شاخصی ذهنی‌تر از رویکرد مطلق است. تعریف نسبی از فقر بر اساس مقایسه بین استاندارد زندگی افراد فقیر و مرفه است. به گفته آلکوک (1997)، افراد در صورتی فقیر می‌شوند که منابع آنها کم‌تر از منابع بقیه جامعه باشد و بدین معنی است که درآمد آنها به طور پیوسته کم‌تر از سطحی است که به آنها امکان دست‌یابی به استاندارد یک زندگی متوسط را بدهد (فرناندز-راموس و همکاران، 2016). نوبل و همکاران (2004)، معتقدند که برای تعریف فقر نسبی باید سه عامل: 1) استانداردهای زندگی یک گروه مرجع 2) منابع موردنیاز برای مشارکت کامل در جامعه و 3) درآمد ملی و توزیع هزینه‌ها، در نظر داشت.
بوت و روانتری معتقدند بسته به اینکه در تعریف فقر مفهوم مطلق یا نسبی در نظر گرفته شود، آستانه‌ای تعریف می‌شود که مرز بین فقیران و سایر افراد جامعه را مشخص می‌کند. این آستانه خط فقر نامیده می‌شود. بر اساس تعریف، خط فقر مطلق عبارت است از مقدار درآمدی که با توجه به زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی جامعه موردبررسی برای تأمین حداقل نیازهای افراد (مانند غذا، پوشاک، مسکن و...) لازم است و یا حداقل شرایطی (مانند حداقل میزان درآمد، تحصیلات، مسکن و ...) است که عدم تأمین آن موجب می‌شود تا فرد موردبررسی به‌عنوان فقیر در نظر گرفته شود. این روش تعیین فقر را روش نیازهای اساسی نیز می‌گویند. خط فقر نسبی هم به‌صورت درصد معینی از درآمد جامعه (میانگین درآمد جامعه) و یا به شکل یک مرز درآمدی که درصد معینی از افراد جامعه پایین‌تر از آن قرار می‌گیرند، تعریف می‌شود (ارضروم چیلر، 2005). 
دیدگاه دیگری در خصوص فقر تحت عنوان فقر قابلیتی وجود دارد. در این دیدگاه، فقر به معنای نداشتن درآمد نیست؛ بلکه «به مثابه محرومیت از قابلیت‌های فردی و اجتماعی تعریف می‌شود». بنابراین وجود درآمد و افزایش آن الزاما با فزونی قابلیت‌ها رابطه‌ای مستقیم ندارد و صرف کسب درآمد نمی‌تواند به رفع محرومیت‌های قابلیتی کمک کند؛ چون متغیرهای بسیاری مانند ویژگی‌های فردی، اجتماعی و شرایط اقلیمی، اقتصادی و فرهنگی که فرد بر آنها کنترلی ندارد، در این رابطه اثرگذار است. فقر قابلیتی، هم در شرایط وجود قابلیت هم در شرایط فقدان قابلیت قابل‌مشاهده است. گاه با وجود قابلیت، اما به جهت فقدان بسترهای لازم اقتصادی و اجتماعی، امکان تحقق اجتماعی قابلیت‌های فردی وجود ندارد. از سوی دیگر ممکن است بسترهای اقتصادی و اجتماعی تحقق قابلیت وجود داشته باشد ولی فرد با فقدان آن مواجه باشد (صامت و صالحی، 2016) در همین رابطه بوت و روانتری بین فقر اولیه و فقر ثانویه تفاوت قائل شده‌اند؛ به نظر آنان فقر اولیه فقری است که در آن افراد در تأمین نیازهای اولیه و اساسی، دسترسی به منابع را ندارند و فقر ثانویه فقری است که در آن افراد دسترسی به منابع اولیه را دارند ولی توانایی استفاده از آنها را برای افزایش سطح معاش خود ندارند (مرکز آمار ایران، 2002). از دیگر دیدگاه‌های موجود درزمینه فقر، فقر چندبعدی (MPI) است. این شاخص که توسط برنامه توسعه سازمان ملل (2010) ارائه شد، نشان‌دهنده محرومیت افراد جوامع در قابلیت‌های اولیه انسانی است و الگویی متفاوت از فقر درآمدی را ارائه می‌دهد. فقر چندبعدی دارای ابعاد آموزش، سلامتی و استاندارد زندگی است. شاخص‌های این دیدگاه از فقر بر اساس روش الکایر و فوستر با استفاده از دو حد آستانه محرومیت و فقر؛ توزیع و شدت فقر محاسبه می‌شود (برنامه توسعه سازمان ملل متحد، 2019). سن (1983)، معتقد است که فقر مقوله‌ای چندبعدی است و تنها یک راه‌حل منحصر برای آن نمی‌توان متصور بود (مرکز آمار ایران، 2002).
در اقتصاد، چرخه فقر مجموعه‌ای از وقایعی است که به‌واسطه فقر از نقطه‌ای شروع می‌شود و ادامه می‌یابد مگر اینکه مداخله‌ای بیرونی صورت بگیرد و این چرخه را بشکند (نیازی و همکاران، 2017، به نقل از فرهنگ لغات هاتچینسون، 2015). خانواده‌های فقیر دست‌کم در سه نسل خود گرفتار ورشکستگی هستند. اگر خانواده‌ای در مقایسه با نسل قبلی خود از این وضعیت نجات نیافته باشد تداوم این فرایند، سرمایه اجتماعی و فرهنگی لازم برای برون‌رفت از این بحران را ناکارآمد می‌کند. تداوم نسلی فقر و گرفتاری فقرا در تسلسل آن باعث شکل‌گیری الگویی از رفتار و نگرش‌ها می‌شود که تغییر آن به‌آسانی ممکن نیست. چرخه فقر اغلب به دام یا تله توسعه معروف است (نیازی و عشایری، 2016). در همین خصوص عده‌ای فقر را به دو دسته فقر تحمیلی و فقر انتخابی تقسیم می‌کنند در فقر تحمیلی فقر به انسان تحمیل می‌شود و او در ایجاد آن نقشی ندارد اما در فقر انتخابی خود فرد در ایجاد فقر نقش دارد (کمیته امداد امام خمینی «ره» استان فارس، 2012)
پیشینه تجربی
تاکنون تحقیقات متعددی در خصوص عوامل مؤثر بر بروز فقر و رفاه جامعه با توجه به شرایط و محیط‌های ویژه در اکثر کشورها اجرا شده است. نتایج و یافته‌های تجربی این مطالعات منجر به مطرح‌شدن بحث‌ها و اختلافات مختلفی در میان محققان در خصوص عوامل و عناصر اصلی و احتمالی مؤثر بر وضعیت فقر و رفاه خانواده‌ها شده است و برای آن پاسخی تجربی، دقیق و اجماعی قوی وجود ندارد (آکرل و ادووی، 2011). محققان به‌منظور شناسایی، ارزیابی و سنجش فقر و رفاه از رویکردهای متفاوتی استفاده می‌کنند. برخی مطالعات از رویکردهای غیرپولی2 مانند محاسبه شاخص دارایی که وضعیت اجتماعی- اقتصادی هر خانوار را به دست می‌دهد استفاده کرده‌اند و برخی دیگر بر استفاده از بعد پولی برای مطالعه و تحلیل فقر تأکید دارند (فرح3، 2015؛ هابیماریا و همکاران4، 2015).
نتایج تحقیقات موک و همکاران5 (2007) و شت6 (2010) نشان داد که سطح تحصیلات سرپرست خانوار از مهم‌ترین عوامل مؤثر در شیوع فقر است؛ و سرپرست خانوارهایی که سطح تحصیلی‌شان ابتدایی، متوسطه یا دانشگاهی است نسبت به افراد بدون تحصیلات، کم‌تر دچار فقر می‌شوند (عثمان، 2009؛ لکوبین و سلکا7، 2017). به عقیده دانشمندان عنصر دیگر، اندازه خانوار است که اثری منفی و معنی‌دار بر وضعیت رفاه خانوار و فقر دارد و هر چه اندازه خانوار بزرگ‌تر باشد احتمال وقوع فقر بالاتر است، زیرا منابع بیشتری برای رفع نیازهای اولیه خانوار لازم است (عثمان، 2009؛ سخومپو8، 2013؛ لکوبین و سلکا، 2017)؛ و اندازه بزرگ‌تر خانوار همبستگی منفی با استاندارد زندگی و معیشت خانوار دارد (لینچفیلد و مک گرگور، 2008؛ فاگرناس و والاس2، 2007). به اعتقاد بالچ و وو3 (2011)، متغیر دیگری که در توضیح و توجیه فقر مهم است این است که آیا خانواده‌ها به اقلیت‌های قومی-‌نژادی تعلق دارند یا خیر؟ و قومیت سرپرست خانوار نقش مهمی در توضیح فقر ایفا می‌کند؛ همچنین، درکون و پورتر4 (2011)، در مطالعات خود ثابت کردند که درصد فقر در میان اقلیت‌های قومی بسیار بالا است.
می و همکاران5 (2011)، در مطالعات خود دریافتند که عناصری مانند حاکمیت ضعیف قانون، نظارت ضعیف دولت، دسترسی ضعیف به آموزش رایگان و سطح بالای فساد اداری، عوامل مؤثر بر بروز و مانع مهمی در کاهش فقر هستند. عثمان (2009) در نتایج تحقیقات خود بیان کرد که کاستی در ارائه خدمات بهداشتی و دسترسی ضعیف به مراقبت‌های درمانی مقرون‌به‌صرفه، تغذیه نامناسب کودکان، عدم دسترسی به اراضی حاصلخیز، آب شیرین، مواد معدنی و عوامل طبیعی نظیر تغییر اقلیم می‌توانند منجر به افزایش فقر شود.
کویزومبینگ6 (2011)، در مطالعات خود نشان داد که میزان مساحت اراضی تحت مالکیت، ارزش دارایی‌های غیرارضی و ارزش گله گاو موجب کاهش احتمال ابتلا به فقر می‌شود و همین نتیجه نیز توسط می و همکاران (2011)، مورد تأیید قرار گرفت و این محققان دریافتند که افزایش مقدار سرمایه فیزیکی تحت مالکیت خانوار موجب افزایش ثروت آنان می‌شود.
بیاس و زوانی7 (2017)، در مطالعات خود از سن اعضا یا سرپرست خانوار، جنسیت سرپرست خانوار، وضعیت تأهل؛ و لکوبین و سلکا (2017)، از ویژگی‌های خانوار مانند خانواده‌هایی که سرپرست آنها با هم زندگی می‌کنند، خانواده‌های تحت سرپرستی زوجین مطلقه، خانوارهایی که سرپرست آنها هرگز ازدواج نکرده است از عوامل مؤثر بر بروز فقر نام برده‌اند. در مطالعات بیاس و زوانی (2017) و اکرل و ادووی (2011)، عواملی از قبیل وضعیت اشتغال (شغل دولتی یا آزاد) و عوامل جغرافیایی مانند زندگی در شهرها، روستاها، مراکز استان‌ها و یا منطق دورافتاده و نتایج پژوهش ادمیکومو و همکاران (2013) و دارتانتو و نارخولیس (2013)، نسبت وابستگی یا سرباری به‌عنوان عوامل مؤثر بر شیوع فقر ذکر شده است.
براتی و ابراهیمی‌سالاری (2018)، دریافتند که ساکن استان‌های سنی‌نشین بودن، سن بالای سرپرست، بالا بودن تعداد فرزندان نوجوان در خانواده، تعداد کم اتاق‌ها و نیز مساحت در اختیار خانوار، اثر معنی‌داری بر احتمال فقیر بودن خانوارهای دارای سرپرست زن دارند. این محققین، همچنین از کمتر بودن بعد خانوار، خانه‌دار بودن، شاغل بودن و از درآمد بدون کار برخوردار بودن، بالا بودن تعداد اعضای در حال کار، مالک یا مستأجر بودن و داشتن عزاداری- (مرگ‌ومیر)- و همچنین عمل جراحی در یکسال اخیر- (بیماری) - را به‌عنوان متغیرهایی که اثر معنی‌داری بر کاهش احتمال فقیر بودن دارند، نام برده‌اند.
 نتایج مطالعات فطرس و قدسی (2018)، نشان داد که وسعت و شدت فقر در هر دو مناطق شهری و روستایی در میان زنان سرپرست خانوار در مقایسه با مردان بیشتر است. بیشترین محرومیت در خانوارهای زن سرپرست در مناطق شهری و روستایی مشترکا به ترتیب در زیرشاخص‌های دسترسی به شبکه فاضلاب، تعداد سال‌های تحصیل، در مناطق شهری، دسترسی به بیمه درمانی و در مناطق روستایی نوع اسکلت بنا بوده است.
سالم و عرب یارمحمدی (2018)، در پژوهش خود از مدل چند سطحی (فردی و کلان) برای شناسایی عوامل مؤثر بر فقر استفاده کردند. در گروه عوامل فردی، متغیرهای بعد خانوار، سطح تحصیل سرپرست و همسر سرپرست خانوار، جنس، سن و وضعیت تأهل سرپرست خانوار و درجه استقلال اعضای خانوار را موردبررسی قرار دادند و در بعد کلان به بررسی تولید ناخالص سرانه هر استان، ارزش‌افزوده سرانه آموزش، بهداشت، تأمین اجتماعی، نرخ بیکاری، نرخ تورم، اعتبارات هزینه‌ای و تملک دارایی‌های سرمایه‌ای سرانه، مالیات سرانه و نرخ شهرنشینی پرداختند. آنها دریافتند که هر دو بعد فردی و کلان بر شاخص فقر چندبعدی اثرگذارند و در بین متغیرهای فردی مهم‌ترین عوامل به ترتیب سال‌های تحصیل سرپرست خانوار، درجه استقلال تعداد اعضای خانوار و درنهایت بعد خانوار است. در بین متغیرهای کلان، نرخ تورم مهم‌ترین عامل مؤثر بر فقر است.
نیازی و همکاران (2017)، در تحقیق خود از متغیرهای مشارکت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، منزلت اجتماعی، خشونت اجتماعی و پایگاه اقتصادی-‌اجتماعی ارثی که تأثیر معکوس و معنی‌داری بر فقر دارند و نیز متغیرهای وابستگی به دیگران و انزوای اجتماعی که تأثیر مثبت و معنی‌داری بر فقر دارند نام بردند. پورموسوی و همکاران (1392) نیز دریافتند که متغیرهای درآمد سرانه، بیکاری، بار مالیات بر درآمد، بار مالیاتی مستقیم، درجه باز بودن اقتصاد و تورم عوامل مؤثر بر اقتصاد سیاه هستند که اقتصاد سیاه به‌نوبه خود بر فقر تأثیرگذار است و در این میان متغیر درآمد سرانه بیشترین تأثیر را بر فقر دارد.
اسلامیان و اخروی (2015)، در مطالعات خود بیان کردند که مقدار آب شیرین موجود در جهان به دلیل افزایش جمعیت، آلودگی آب، برنامه‌ریزی نامناسب آب‌های فرامرزی و عملکرد ناکارآمد سیستم‌های تأمین و توزیع آب، در حال کاهش است. ادامه این روند احتمال درگیری اجتماعی، آوارگی و فقر را در جوامع درحال‌توسعه را به همراه خواهد داشت.
 به اعتقاد زریباف (2012)، مسئله فقر در جریان متعارف نئوکلاسیک یا ناشی از دخالت‌های نابجای دولت در سازوکار بازار و یا به دلیل عدم دخالت دولت در موارد شکست بازار بوده است. از سویی دخالت دولت نیز با تأثیری که بر نرخ بهره، نرخ ارز، توازن بودجه و تورم می‌گذارد می‌تواند عامل فقر محسوب شود. سیاست‌های مالیاتی به‌طور خاص بر قدرت و گستره انتخاب مصرف‌کنندگان اثرگذار است. علل ساختاری و سیاسی فقر نیز که به‌طور خاص موردتوجه ساخت‌گرایان، نئومارکسیست‌ها و اقتصادهای رقیب دیگر قرار گرفته است از موارد غفلت تحلیل‌های رایج اقتصاد از فقر به شمار می‌رود.
روش
این مطالعه، از نظر روش‌شناختی، پژوهشی کیفی است که با به‌کارگیری شیوه تحلیل مضمون و استفاده از ابزار تحلیلی شبکه مضامین با تأکید بر رویکردی اکتشافی به واکاوی علل بروز فقر در خانواده‌های تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی «ره» استان فارس پرداخته است. این مطالعه ازلحاظ هدف جزء تحقیقات اکتشافی و از نظر نتیجه، جزء تحقیقات کاربردی قلمداد می‌شود. انتخاب مشارکت‌کنندگان در این مطالعه با هدف بررسی دقیق و عمیق موضوع پژوهش انجام گرفت پس افرادی انتخاب شدند که ویژگی مشترک آنها داشتن تخصص علمی در مورد پدیده فقر و نیز شناخت و ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با خانواده‌های فقیر بود. به همین دلیل مشارکت‌کنندگان این پژوهش اساتید دانشگاه در رشته‌های علوم اجتماعی (مدیریت دولتی، اقتصاد و جامعه‌شناسی) و روان‌شناسی در دانشگاههای شهر شیراز که درزمینه فقر صاحب‌نظر و دارای تخصص بودند و مددکاران خانواده در کمیته امداد امام خمینی «ره» استان فارس هستند که با استفاده از روش هدفمند از نوع انتخاب با قابلیت مقایسه و رویکرد همگون انتخاب شدند. 
اطلاعات موردنیاز پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع‌آوری شد؛ که برای این امر تا زمان اشباع داده‌ها و کفایت موضوعی با هفده نفر مصاحبه انجام شد و برای اطمینان بیشتر تا مصاحبه بیستم کار ادامه یافت. مصاحبه‌ها این‌گونه شروع می‌شدند که ابتدا با استفاده از نظر بوت و روانتری تعریفی از فقر برای مشارکت‌کنندگان ارائه می‌شد آنگاه سؤالات زیر به‌عنوان سؤال اصلی از مصاحبه‌شوندگان پرسیده می‌شد «از نظر شما چه عواملی باعث بروز فقر در خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی «ره» در استان فارس شده است؟» سپس با توجه به پاسخ آنان و عواملی که ذکر می‌کردند سؤالات بعدی مطرح می‌شد، برای مثال اگر مصاحبه‌شونده سرپرست خانواده یا خانواده را در بروز فقر مؤثر می‌دانست سؤالات بعدی به این شکل مطرح می‌شد که «کدام ویژگی سرپرست خانواده یا کدام ویژگی خانواده باعث بروز فقر در خانواده‌های تحت حمایت شده است؟» همچنین در طی فرایند جمع‌آوری داده‌ها و تحلیل آنها که در یک پژوهش تحلیل مضمون به‌صورت هم‌زمان انجام می‌شود سؤال‌های تحقیق اصلاح و سؤال‌های جدید دیگری که مرتبط با پاسخ‌های مشارکت‌کنندگان بود پرسیده شد و همچنین نظرات متخصصان و صاحب‌نظران درزمینه فقر برای تأیید صحت کدگذاری‌ها، استخراج مفاهیم و شکل‌دهی طبقات اخذ شد. 
برای اطمینان از روایی پژوهش این‌گونه عمل شد که در این پژوهش مددکارانی از شهرستان‌های استان فارس انتخاب شدند که در ارتباط تنگاتنگ و نزدیک با فقرا باشند، آنان سال‌ها مسئولیت بررسی، مشاوره، راهنمایی، مددکاری و بازدید میدانی از منزل و محل سکونت مددجویان (فقرا) را بر عهده داشته‌اند؛ که این امر نشانی بر اعتبار سازه درونی این پژوهش است. همچنین در مصاحبه از اساتید دانشگاه‌های شیراز در رشته‌های علوم اجتماعی (اقتصاد، مدیریت دولتی، جامعه‌شناسی) و روان‌شناسی صاحبنظر در پدیده فقر، به‌منظور افزایش اعتبار بیرونی تحقیق استفاده شد، زیرا که تجربیات و گفته‌های آنها موجب کشف کدها و طبقاتی در تحلیل داده‌های حاصل از مصاحبه در این مطالعه می‌شود که در عمل به واقعیت نزدیک‌تر است و تکرارپذیری را افزایش می‌دهد. مشخصات مصاحبه‌شوندگان در جدول (1) ذکر شده است.

جدول (1) مشخصات نمونه آماری پژوهش
شاخص    عنوان    فراوانی
تحصیلات    دکترای تخصصی    4
    کارشناسی ارشد    7
    کارشناسی    6
تخصص    علوم اجتماعی (اقتصاد، مدیریت، جامعه‌شناسی)    13
    روان‌شناسی    4
پست سازمانی    هیئت‌علمی دانشگاه    4
    کارشناس سازمان    13

برای اطمینان از پایایی این پژوهش بدین‌صورت عمل شد که؛ مصاحبه‌های این مطالعه توسط نویسندگان این پژوهش و تحت نظارت کمیته‌ای علمی که سرپرستی آنرا مسئول پژوهش کمیته امداد امام خمینی «ره» استان فارس به عهده داشت اجرا شد. مدت‌زمان هر مصاحبه حدود 60 الی 90 دقیقه بود و در مواردی که مصاحبه طولانی می‌شد ادامه آن به روز بعد موکول می‌گشت. در طی اجرای مصاحبه علاوه بر یادداشت‌برداری نکات مهم با کسب اجازه از مشارکت‌کنندگان صدای آنها نیز ضبط می‌شد تا بتوان تحلیل دقیق از گفته‌های آنها انجام شود.
همان‌طور که گفته شد، در این تحقیق از تکنیک تحلیل مضمون برای تحلیل داده‌ها استفاده شد. تحلیل مضمون، روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده‌های کیفی است. این روش فرایندی برای تحلیل داده‌های متنی است و داده‌های پراکنده و متنوع را به داده‌هایی غنی و تفصیلی تبدیل می‌کند. از تحلیل مضمون می‌توان به‌خوبی برای شناخت الگوهای موجود در داده‌های کیفی استفاده کرد (عابد جعفری و همکاران، 2011). فراگرد تحلیل مضمون زمانی آغاز می‌شود که تحلیل‌گر الگوهای معنایی و موضوعاتی که جذابیت بالقوه دارند را موردنظر قرار می‌دهد. این تحلیل شامل یک رفت‌وبرگشت مستمر بین مجموعه داده‌ها و مجموعه کدگذاری‌ها و تحلیل داده‌هایی است که به وجود آمده‌اند. نگارش تحلیل از همان مرحله اول شروع می‌شود (بران و کلارک، 2006). در این پژوهش از روش مراحل شش‌گانه کلارک و بران (عابد جعفری و همکاران، 2011)، استفاده شد که فرایند اجرای آن در جدول (2) بیان شده است.
جدول (2) فرایند گام‌به‌گام تحلیل مضمون و تحلیل شبکه مضامین
مرحله    گام    اقدام
1. تجزیه و توصیف متن    1. آشناشدن با متن    . مکتوب کردن داده‌ها (در صورت لزوم)
. مطالعه اولیه و مطالعه مجدد داده‌ها
. نوشتن ایده‌های اولیه
    2. ایجاد کدهای اولیه و کدگذاری    . پیشنهاد چارچوب کدگذاری و تهیه قالب مضامین
. تفکیک متن به بخش‌های کوچک‌تر
. کدگذاری ویژگی‌های جالب داده‌ها
    3. جست‌وجو و شناخت مضامین    . تطبیق دادن کدها با قالب مضامین
. استخراج مضامین از بخش‌های کد گذاشته متن
. پالایش و بازبینی مضامین

2. تشریح و تفسیر متن
    4. ترسیم شبکه مضامین    . بررسی و کنترل همخوانی مضامین با کدهای مستخرج
. مرتب کردن مضامین
- انتخاب مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر
. ترسیم نقشه (های) مضامین
. اصلاح و تأیید شبکه (های) مضامین
    5. تحلیل شبکه مضامین    . تعریف و نام‌گذاری مضامین
. توصیف و توضیح شبکه مضامین
3. ترکیب و ادغام متن
    6. تدوین گزارش    . تلخیص شبکه مضامین و بیان مختصر و صریح آن
. استخراج نمونه‌های جالب داده‌ها
. مرتبط کردن نتایج تحلیل با سؤالات تحقیق و مبانی نظری
. نوشتن گزارش علمی و تخصصی از تحلیل‌ها

منبع: عابد جعفری و همکاران، (2012)
یافته‌ها
با توجه به مرحله اول تحلیل مضمون که تجزیه و توصیف متون و گام اول و دوم آن طبق جدول (2)، محققان در این مطالعه بعد از خواندن داده‌ها و آشنایی با آنها شروع به استخراج و ایجاد کدهای اولیه از داده‌ها کردند. در این مرحله 120 کد اولیه از مصاحبه‌ها احصاء شد. در این پژوهش، مضامین هم به‌صورت مشهود و هم به‌صورت مکنون شناسایی شدند. نمونه‌هایی از پاسخ‌های مشارکت‌کنندگان در مصاحبه‌ها و کدهای استخراجی از متون مصاحبه در جدول (3) بیان شده است.
جدول (3) نمونه‌ای از متن مصاحبه و کدهای استخراجی
نمونه‌ای از متن مصاحبه‌ها    کدهای استخراج‌شده
خیلی از مددجویان تحت حمایت اداره ما عیالوارند. در بین آنها خانواده‌های شش، هفت، هشت نفره نیز دیده می‌شود. اکثر مددجویان به‌ویژه والدین حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارند و به همین دلیل نتوانسته‌اند شغل مناسبی برای خود دست‌وپا کنند که بتوانند خرج و مخارج خانواده خود را تأمین کنند. به همین دلیل به‌طور مکرر به ما مراجعه می‌کنند و درخواست کمک دارند. ناگفته نماند که برخی از آنها پیر و فرتوت هستند برخی هم به دلیل بیماری یا معلولیت توانایی کارکردن ندارند.    جمعیت زیاد، بیکاری، سواد کم، وابستگی به نهادهای حمایتی، هزینه‌های بالای زندگی، ازکارافتادگی، سالمندی
در سالهای اخیر خشکسالی در منطقه ما باعث شده است که کشاورزی، باغداری و دامداری از رونق بیافتد. کشاورزان و باغداران که روزی خود به دیگران کمک می‌کردند امروز دستشان خالی شده است. افراد فقیر هم فقیرتر شده‌اند چون قبلا از طریق کار برای این و آن یک لقمه نان به دست می‌آورند اما حالا که همه‌چیز تعطیل‌شده اونها هم آواره شده‌اند. در کنار خشکسالی گرم شدن هوا و کویری بودن برخی از مناطق باعث شده که کشاورزی و دامداری مقرون‌به‌صرفه نباشد. خیلی از باغات دیم خشک‌شده‌اند. در سالهای اخیر حفر چاه‌های عمیق برای تأمین آب کشاورزی باعث شد خیلی از چشمه‌ها و باغ هایی که مردم با اون امرارمعاش می‌کردند، خشک بشه. حالا دیگه تو برخی از روستاها آب خوردن هم پیدا نمیشه.    

خشکسالی و کاهش نزولات جوی، تغییرات اقلیمی، عدم توجه به محیط‌زیست
قوانین بانک‌ها در پرداخت تسهیلات خیلی سخت‌گیرانه هست. بانک‌ها از مددجویان ضامن کارمند و گواهی کسر از حقوق می‌خواهند ولی آخه کی ضامن افراد بدبخت و بیچاره میشه. همچنین سقف وام ها هم بسیار کم هست و جوابگوی نیاز مددجویان ما نیست. در برخی ادارات آن‌قدر قوانین دست‌وپا گیر هست که مددجویان نمی‌توانند خدمت موردنظر را دریافت کنند.    قوانین قدیمی و غیرکارآمد، عدم توجه بانک‌ها و مسئولان به سمت کارآفرینی، تورم،
بسیاری از کارگاه‌ها و کارخانه‌ها به خاطر نداشتن مواد اولیه تعطیل‌شده‌اند برخی دیگر هم که فعال بودند چون نمی‌توانند تولیدات خود را بفروشند یا به خارج از کشور صادر کنند در حال تعطیلی هستند اینها باعث شده که جوانان از کار بیکار شوند و بیکاری و فقر افزایش پیدا بکند برخی از جوانان بیکار گرفتار باندهای قاچاق و خلاف شده‌اند.    رکود اقتصادی، تحریم‌های خارجی، حاشیه‌نشینی و بزه‌کاری، بیکاری.
جوسازی و سیاست‌های جناحی و گروهی از مهم‌ترین علل سیاسی فقر هست. بده بستان‌ها، رانت‌ها، انتخاب مدیران به‌صورت فرمایشی و براساس تمایلات قومی و جناحی، فرهنگ تملق و چاپلوسی باعث تولید فقر شده است. تصویب قوانین به نفع یک شهر و منطقه بدون توجه به منافع ملی، همه و همه زمینه‌ساز فقر هست.    ناشایسته‌سالاری، پارتی‌بازی، خویشاوندسالاری، فساد

بر اساس مرحله اول از تحلیل مضمون و گام سوم آن (جدول 2)، 76 کد گزینشی (جدول 4)، توسط محققان به دست آمد. در این مرحله محققان کدهای ناقص یا نامرتبط و همچنین کدهای تکراری را کنار گذاشتند تا به این تعداد کد گزینشی دست یافتند. بر اساس مرحله دوم تحلیل مضمون که تشریح و تفسیر متن است و گام‌های آن طبق جدول (2)، محققان در این مطالعه به 14 مضمون سازمان دهنده دست پیدا کردند و با تعریف و بازبینی کردن آنها، ماهیت آنچه یک مضمون در مورد آن بحث می‌کند مشخص و تعیین شد که هر مضمون فراگیر کدام جنبه از داده‌ها را در خود دارد. در این مرحله محققان درنهایت پس از رفت‌وبرگشت در میان مضامین سازمان دهنده به 6 مضمون فراگیر دست یافتند که درزمینه موردنظر تحقیق قابل تبیین است (جدول 4).
جدول (4) مضامین فراگیر و سازمان‌دهنده حاصل از تحلیل مصاحبه‌ها
    مضمون فراگیر    مضمون سازمان‌دهنده    کدها
علل فقر در خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) استان فارس    علل مرتبط به سرپرست
(پدر خانواده)    فرد مقصر    تنبلی و بیکاری، بیسوادی، اعتیاد، حبس، بزه‌کاری، نداشتن درآمد و سرمایه کافی، عدم احساس مسئولیت نسبت به خانواده، عدم آینده‌نگری، ازدواج زودهنگام، بار تکفل زیاد، راحت‌طلبی
        ناخواسته    سالمندی، فوت پدر خانواده، بیماری و معلولیت، عدم توانایی تأمین مسکن.
    علل مرتبط به خانواده    قابل‌کنترل    جمعیت زیاد خانواده، بیسوادی افراد تحت تکفل، بیکاری افراد تحت تکفل، اعتیاد فرزندان، از هم گسیختگی خانواده
        غیرقابل‌کنترل    خانواده با سرپرست زن یا تک والدی، بیماری یا معلولیت افراد تحت تکفل، تعداد زیاد عائله دختر
    علل حاکمیتی    سیاسی    توزیع ناعادلانه بودجه و اعتبارات، جناح‌گرایی سیاسی در توزیع منابع و امکانات، عدم دسترسی مردم به مسئولین و نهادهای قانون‌گذار
        قانونی    عدم تدوین قوانین حمایتی جهت حمایت از گروه‌های خاص، قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان، وجود برخی قوانین ناکارآمد و قدیمی، سخت‌گیری مؤسسات مالی و بانک‌ها در اعطای تسهیلات به فقرا.
        خدمات شهروندی    عدم وجود خدمات حمایتی بهداشتی و درمانی کافی در شهرهای کوچک و روستاها، عدم دسترسی خانواده‌ها به آب، گاز، شبکه اینترنت و برق در مناطق محروم، عدم دسترسی روستاییان به آموزش عالی، عدم تناسب آموزش‌های فنی و حرفه‌ای با نیاز روز بازار کار، عدم توسعه زیرساخت‌های ارتباطاتی
        شیوه اداره نهادهای حکومتی    تمرکز برنامه‌ریزی اداری و اقتصادی در مرکز استان، اختیارات کم شوراها و مسئولین محلی، ناشایسته سالاری، فساد اداری، خویشاوندسالاری، نظام مالیات ناکارآمد، ناکارآمدی برنامه‌ها و سیاست‌های حمایتی
علل فقر در خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) استان فارس    علل فرهنگی    اجتماعی    ضعف روحیه کارآفرینی اجتماعی و خوداشتغالی، مهاجرت نخبگان، تضعیف تعاونی‌ها، تهاجم فرهنگی، کجروی‌ها و آسیب‌های اجتماعی، قانون‌گریزی، درگیری‌های قومی و قبیله‌ای.
        اعتقادی    ضعف فرهنگ نوع‌دوستی و کمک به دیگران، ضعف گرایش‌های دینی و اخلاقی در جامعه، عدم توجه به پرداخت زکات و خمس و سایر وجوهات شرعی. ضعف مسئولیت‌پذیری اجتماعی
    علل جغرافیایی    
اقلیمی
    سکونت در مناطق گرم و خشک، خشکسالی، اقلیم زلزله‌خیز، مناطق سیل‌خیز، سکونت در روستاهای کمتر توسعه‌یافته
        منابع طبیعی    تخریب جنگل‌ها و مراتع، عدم دسترسی به منابع آبی کافی (سطحی، زیرزمینی، دریا)، عدم وجود منابع زیرزمینی نفت و گاز در منطقه،
    علل اقتصادی    
داخلی    رکود اقتصادی، تورم شدید، تعطیلی کارگاهها و کارخانجات، قاچاق کالا، کاهش ارزش پول ملی، اقتصاد وابسته به نفت، تجمع صنایع و ثروت در کلان‌شهرها، عدم گسترش صنعت بیمه، عدم توجه به گسترش زیرساخت‌های توسعه اقتصادی منطقه‌ای، نامطلوب بودن فضای کسب‌وکار
        خارجی    تحریم‌های بین‌المللی، اقتصاد جهانی فقر زا، عدم سرمایه‌گذاری خارجی، عدم دسترسی به بازارهای بین‌المللی، مهاجرت فقرا، آوارگان و کارگران از کشورهای همسایه


ترسیم شبکه مضامین، یکی از ابزارهای تحلیل مضمون است که ساختاردهی و تصویرسازی از مضامین را تسهیل می‌کند و هدف آن، ادراک موضوع یا کشف معنای ایده است. بر اساس مضامین فراگیر و سازمان دهنده که از تحلیل‌ها به دست آمد، الگوی مفهومی تحقیق توسعه یافت و شبکه مضامین به‌صورت نگاره (1) ترسیم شد.
شکل (1) شبکه مضامین عوامل مؤثر بر وقوع فقر


پس از انجام فرآیند تحلیل مضمون درنهایت شش مضمون فراگیر شکل گرفت. با توجه به دسته‌بندی‌ها به‌دست‌آمده می‌توان «عوامل مرتبط به سرپرست خانواده»، «عوامل مرتبط به خانواده»، «عوامل حاکمیتی»، «عوامل فرهنگی»، «عوامل جغرافیایی» و «عوامل اقتصادی» را به‌عنوان عوامل اصلی مؤثر بر بروز فقر در خانواده‌های تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی «ره» استان فارس نام برد.
بحث
استان فارس یکی از استان‌های بزرگ کشور محسوب می‌شود که دارای قابلیت‌ها و ظرفیت‌های فراوانی در حوزه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. اما به دلایل مختلف ازجمله قرار گرفتن در اقلیم گرم و خشک و بروز خشکسالی های شدید در سالهای اخیر و شرایط حاکم بر اقتصاد ملی دارای موانع و مشکلاتی در مسیر رشد و توسعه است. براساس مفاد سند ملی توسعه، ضعف شبکه‌های ارتباطی درون و برون استانی، ضعف شدید تأسیسات زیر بنایی، کمبود تأسیسات شهری و خدماتی به‌ویژه درزمینه‌های گردشگری، فرهنگی، هنری، بازرگانی و آموزش عالی متناسب با قابلیت‌های استان، نبود زمینه‌های مناسب برای جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی، پراکندگی نقاط زیست و فعالیت در عرصه استان، مخاطرات ناشی از سوانح طبیعی به‌ویژه خطر بروز سیل، خشکسالی و زلزله و ضعف مهارت‌های فنی و حرفه‌ای و تخصص نیروی کار از عمده‌ترین تنگناها و محدودیت‌های توسعه در استان فارس به شمار می‌آید (سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور، 2005)، علاوه بر این بالا بودن نرخ بیکاری به‌ویژه در جمعیت جوانان تحصیل‌کرده، رشد جمعیت شهری و حاشیه‌نشینی و از همه مهم‌تر افزایش جمعیت فقیر تحت حمایت نهادهای حمایتی از دیگر مشکلات موجود در استان فارس است. به همین دلیل یکی از اهداف بلندمدت سند ملی توسعه استان فارس، تحقق اهداف هزاره سازمان ملل متحد (MDGs) در استان است. مهم‌ترین راهبرد بلندمدت تحقق این اهداف در سند ملی توسعه استان فارس ریشه‌کنی فقر شدید و گرسنگی و بهره‌مندی همگانی از مواهب توسعه اقتصادی و اجتماعی، دست‌یابی همگانی به آموزش ابتدایی و ترویج و بهبود برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کاهش مرگ‌ومیر مادران و کودکان و مبارزه با بیماری‌های عمده است (سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور، 2005). برای تحقق این اهداف به‌ویژه ریشه‌کنی فقر شدید و گرسنگی، باید به واکاوی و مطالعه علل وقوع فقر در طبقات فقیر جامعه به‌ویژه مددجویان تحت پوشش نهادهای حمایتی ازجمله کمیته امداد امام خمینی «ره» پرداخت تا با توجه به ویژگی‌های خاص طبقات فقیر و شرایط اقلیمی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که آنها در آن زندگی می‌کنند بتوان به علل فقر پی برد، سپس متناسب با این علل، راهکارهای علمی و عملی برون‌رفت از آن را ارائه کرد. درنتیجه هدف از این مطالعه واکاوی علل وقوع فقر در خانواده‌های تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی «ره» در استان فارس است. که پس از انجام تحلیل مضمون علل مؤثر بر فقر خانواده‌های تحت پوشش نهادهای حمایتی به شرح ذیل شناسایی شد.
1- عوامل مرتبط با سرپرست خانواده
اولین مضمون فراگیر استخراج‌شده در این پژوهش عوامل مرتبط با سرپرست خانواده است. ویژگی‌های سرپرست خانواده بر فقر خانواده تأثیر مستقیم دارد زیرا سرپرست خانواده مدیر و نان‌آور خانواده محسوب شده و تأمین نیازهای اقتصادی خانواده بر عهده اوست؛ به همین علت هر عاملی که باعث شود که سرپرست خانواده نتواند نقش مهم سرپرستی خود را در خانواده به‌درستی ایفا کند باعث بروز فقر در خانواده می‌شود. برخی از این علت‌ها ناخواسته است و سرپرست خانواده در بروز آن نقشی چندانی ندارد مانند سالمندی، جنسیت (زن بودن)، بیماری و معلولیت سرپرست، فقیرزادگی یا فقر موروثی، نداشتن سرمایه، شغل و مسکن مناسب به دلایل خارج از اراده و اختیار سرپرست اما برخی دیگر از عوامل قابل‌کنترل‌اند و عمدتا در اختیار خودسرپرست قرار دارند به‌نحوی‌که او می‌توانسته از بروز این عوامل جلوگیری کند مانند راحت‌طلبی، بیکاری و عدم تمایل به کار کردن، اعتیاد، بیسوادی و بی مهارتی (ترک تحصیل و عدم کسب مهارت)، عدم احساس مسئولیت نسبت به خانواده، عدم آینده‌نگری، ارتکاب به جرم و حبس، ازدواج زودهنگام، چندهمسری، عدم کنترل موالید و داشتن عائله زیاد؛ اینها عواملی هستند که بیانگر تقصیر و نقش سرپرست خانواده در بروز فقر در خانواده هستند. تمامی عوامل ناخواسته و عوامل فرد مقصر در بروز فقر در خانواده‌های تحت حمایت کمیته امداد مؤثر هستند. نتایج تحقیقات موک و همکاران (2007) و شت (2010)، نیز نشان داد که سطح تحصیلات سرپرست خانوار از مهم‌ترین عوامل مؤثر بر شیوع فقر است. یافته‌های برخی از پژوهشگران نیز با نتایج این مطالعه در مورد مضمون عوامل مرتبط با سرپرست خانواده همسو است، برای نمونه ثابت شده است که اندازه خانواده (لکوبین و سلکا، 2017)، سن سرپرست خانواده (سالم و عرب یارمحمدی، 2018؛ بیاس و زوانی، 2017)، وضعیت اشتغال (اکرال و ادووی، 2011)، بیکاری (نیازی و همکاران، 2017)، جنسیت سرپرست خانواده (براتی و ابراهیم سالاری، 1397) ازجمله عواملی هستند که بر وقوع فقر در خانواده‌های فقیر مؤثر هستند.
2- عوامل مرتبط با خانواده
دومین مضمون فراگیر به‌دست‌آمده در این پژوهش عوامل مرتبط با خانواده است. خانواده پایه‌گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان‌هاست که در تعیین سبک و خط‌مشی زندگی و مهم‌تر از همه آینده، اخلاق، صحت و سلامت‌روانی افراد نقش مهمی بر عهده دارد. خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعی است و در مراحل اولیه رشد فرزندان، مهد پرورش آنهاست، پس هرگونه اختلال در نظام خانواده اثر مخربی بر انسجام خانواده، وضعیت اقتصادی و فرهنگی آن دارد. اعضای خانواده با ایفای نقش مؤثر در انجام کارها و همفکری و تعامل با هم قادرند برای نجات خانواده از فقر تلاش نمایند. به همین علت از نظر مصاحبه‌شوندگان این پژوهش نوع خانواده و ویژگی‌های آن می‌تواند باعث بروز یا رفع فقر در خانواده شود. عوامل مرتبط به خانواده که باعث بروز فقر در خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی «ره» شده است به دودسته عوامل قابل‌کنترل و عوامل غیرقابل‌کنترل قابل دسته‌بندی هستند. عواملی مانند جمعیت زیاد خانواده (بعد خانواده)، بی‌مهارتی و بی‌سوادی افراد تحت تکفل، بیکاری افراد تحت تکفل، اعتیاد و بزه‌کاری فرزندان، عدم انسجام و ازهم‌گسیختگی اعضاء خانواده جزء عوامل قابل‌کنترل در فقر خانواده قلمداد می‌شوند، همچنین عواملی مانند فوت پدر خانواده یا عدم حضور پدر به هر دلیل (خانواده تک والدی)، بیماری‌ها یا معلولیت در افراد تحت تکفل، عائله زیاد دختر ازجمله عوامل غیرقابل‌کنترل هستند که باعث بروز فقر در خانواده می‌شوند. یافته‌های این مطالعه در ارتباط با این دو مضمون با یافته‌های براتی و ابراهیم سالاری (2018)، بیاس و زوانی (2017)، موک و همکاران (2007) و شت (2010) مطابقت دارد.
3- عوامل جغرافیایی
سومین مضمون فراگیر استخراج‌شده در این مطالعه عوامل جغرافیایی است. مشارکت‌کنندگان در این مطالعه معتقد بودند که خانواده‌هایی که در نقاط خشک و غیر حاصل خیز سکونت دارند درآمدشان کمتر از خانواده‌هایی هست که در نقاط خوش آب‌وهوا و حاصل خیز سکونت دارند آنها عوامل جغرافیایی را در بروز فقر مؤثر می‌دانستند. عوامل جغرافیایی به دو دسته عوامل اقلیمی و منابع طبیعی قابل دسته‌بندی است. عوامل اقلیمی بیشتر ناظر بر شرایط اقلیمی و آب‌وهواست و منابع طبیعی بیانگر میزان دسترسی افراد به منابعی است که خداوند در اختیار بشر قرار داده است. عواملی مانند خشکسالی، سکونت در مناطق گرم و خشک و بی‌حاصل، اقلیم زلزله‌خیز، مناطق سیل‌خیز، سکونت در روستاهای صعب‌العبور، کوهستانی و دورافتاده از شهر در زمره عوامل و شرایط اقلیمی م ؤثر بر بروز فقر قرار دارند و عواملی مانند عدم هم‌جواری به معادن، تخریب جنگل و مراتع، عدم دسترسی به آب کافی (سطحی، زیرزمینی، دریا)، عدم دسترسی به خاک حاصلخیز، عدم وجود منابع زیرزمینی مانند نفت و گاز در منطقه محل سکونت ازجمله عوامل مرتبط با منابع طبیعی است که در بروز فقر در خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی «ره» نقش دارند. پژوهشگران معتقدند فقر در مناطقی که به لحاظ جغرافیایی محدود و دارای منابع طبیعی پایینی هستند و یا با سایر محدودیت‌های اقلیمی مواجه‌اند، بیشتر است (سالم و عرب‌یارمحمدی، 2018). تغییرات آب‌وهوایی همچون بارش غیرمعمول، تبخیر بیش‌ازحد در تابستان، برداشت بیش‌ازحد از منابع آبی ذخیره‌شده، نفوذ شوری و افزایش سطح آب دریا بر کاهش کیفیت منابع آبی شیرین مؤثر است. علاوه بر این در مقیاس بزرگ‌تر، فرسایش زمین، سیل، طوفان، آسیب به زیرساخت‌ها، محقق نشدن سطح تولید محصول موردنظر ازجمله عواقب ناشی از اثرات جغرافیایی و اقلیمی است. مطالعات نشان داده است که تغییرات آب‌وهوایی تأثیر جدی بر جنبه‌های مختلف زندگی مردم همچون مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امرارمعاش آنها دارد. از مهم‌ترین پیامدهای منفی ناشی از عوامل جغرافیایی بر زندگی مردم کاهش محصولات و تغییر سیستم کشاورزی است (اسلامیان و اخروی، 2015). یافته‌های این پژوهش در این مضمون با نتایج مطالعات اکرل و ادووی (2011)، اسلامیان و اخروی (2015) و عثمان (2009) همسوست.
4- عوامل فرهنگی
علل فرهنگی چهارمین مضمون به‌دست‌آمده در این پژوهش است که باعث بروز فقر در خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد شده است. برخی از محققان آن را تحت عنوان فقر فرهنگی بررسی کرده‌اند. علل فرهنگی را می‌توان در قالب عوامل اجتماعی مانند ضعف روحیه کارآفرینی اجتماعی و خوداشتغالی، مهاجرت نخبگان، سبک غلط زندگی، تهاجم فرهنگی، تضعیف تعاونی‌ها، کجروی‌ها و آسیب‌های اجتماعی، قانون‌گریزی، فرهنگ تبعیض‌گرا، وجود درگیری‌های قومی و قبیله‌ای، تضعیف نقش هدایتگری بزرگان و ریش‌سفیدان، ضعف فرهنگ قناعت در خانواده‌ها؛ نداشتن روحیه و امید به آینده نام برد. همچنین عوامل اعتقادی و دینی مانند نگرش‌های ضعیف درزمینه نوع‌دوستی و کمک به دیگران، ضعف گرایش‌های دینی و اخلاقی در جامعه، عدم توجه به پرداخت زکات و خمس و سایر وجوهات شرعی در نظر گرفت. وبر و نظریه‌پردازان مدرنیسم معتقدند که ارزش‌های فرهنگی می‌تواند بر موفقیت اقتصادی و برون‌رفت فقر از وضعیت موجود کمک کند (گزارش مؤسسه جهانی صلح، 2009). از دیدگاه کارکردگرایان، فقر در باورهای اجتماعی و فرهنگی جامعه ریشه دارد. به‌هرحال، فقر پایدار با فقدان دانش و آگاهی اجتماعی، بهداشت ضعیف، شیوع بی‌اعتنایی اجتماعی، تضعیف صداقت و صمیمیت و از بین رفتن اعتماد اجتماعی و وابستگی به یاری دیگران ارتباط معنی‌داری دارد. این مجموعه نوعی تله فقر ایجاد می‌کند. فقیر، دنیایی غیرازآن برای خود تصور نمی‌کند و در آن گرفتار است و این فرهنگ برای او به‌نوعی هنجار اجتماعی تبدیل می‌شود (نیازی و همکاران، 2017). منابع گوناگونی بر فرهنگ فقر تأثیر گذاشته که از مهم‌ترین آنها را می‌توان فقدان ارتباط اجتماعی قوی، بدبینی به دیگران و بی‌عدالتی اجتماعی نام برد. می‌توان گفت که فرهنگ فقر شکلی از انزوای اجتماعی و فقدان همبستگی با گروه‌های اجتماعی است (میری‌آشتیانی، 2011). یافته‌های این پژوهش درزمینه مضامین سازمان‌دهنده در بعد علل فرهنگی با یافته‌های گزارش مؤسسه جهانی صلح (2009)، نیازی و همکاران (2017)، میری‌آشتیانی (2011)، گزارش مرکز برنامه‌ریزی و پژوهش کمیته امداد (2017)، همخوانی دارد.
5- عوامل حاکمیتی
پنجمین مضمون به‌دست‌آمده در این پژوهش علل حاکمیتی است که بر بروز فقر تأثیر دارد. علل حاکمیتی دربرگیرنده مؤلفه‌های سیاسی، قانونی، خدمات شهروندی و شیوه نهادهای حکومتی است. بر اساس یافته‌های این پژوهش می‌توان گفت که توزیع ناعادلانه بودجه و اعتبارات عمومی، برنامه‌ریزی‌های ضعیف و ناکارآمد، عدم توجه کافی به مناطق روستایی و محروم، جنگ و ناامنی، اختلافات سیاسی و عدم دسترسی مردم به مسئولان و نهادهای قانون‌گذار در بروز فقر در خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد مؤثر بوده است. همچنین عدم تدوین قوانین حمایتی مؤثر جهت حمایت از گروه‌های خاص (افراد نیازمند)، وجود قوانین تبعیض‌آمیز در رابطه با زنان، وجود برخی قوانین قدیمی و ناکارآمد، سخت‌گیری مؤسسات مالی و بانک‌ها در پرداخت وام و تسهیلات به فقرا ازجمله عوامل حاکمیتی است که باعث بروز فقر در خانواده‌های تحت پوشش شده است. مشارکت‌کنندگان در این پژوهش بر این باور بودند که عدم وجود خدمات بهداشتی و درمانی مناسب، عدم دسترسی خانواده‌ها به آب مصرفی سالم و شبکه گاز شهری، نداشتن شبکه اینترنت، عدم دسترسی به شبکه سراسری برق، عدم دسترسی به آموزش عالی، عدم تناسب آموزش‌های فنی و حرفه‌ای با نیاز روز بازار همگی بر بروز فقر در خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد نقش دارند. آنان تمرکز برنامه‌ریزی‌ها در پایتخت و مراکز استان‌ها، اختیارات کم شوراها و مسئولان محلی در تصمیم‌گیری‌های دولتی، ناشایسته سالاری، فساد اداری، خویشاوندسالاری، سیستم اخذ مالیات ناکارآمد و ناکارآمدی برنامه‌ها و سیاست‌های حمایتی و موازی کاری‌ها، اقدامات مقطعی، پراکنده و نامنسجم دولت، فعالیت‌های ضعیف و کم سازمان‌های مردم‌نهاد در فقرزدایی را از شیوه‌های ناکارآمد تأثیر کارهای نهادهای حکومتی می‌دانستند که در پیدایش و استمرار فقر نقش اساسی دارد. در این خصوص صاحب‌نظران بر این باورند که دولت براساس دیدگاه‌های نظارتی‌اش مراقبت از سازوکارهای بازار و نیز خط‌مشی‌گذاری و توسعه اقتصادی را بر عهده دارد و در موارد شکست نیز دخالت دارد. دولت‌ها تلاش دارند تا حجم خود را در اقتصاد از طرق مختلف مانند خصوصی‌سازی و آزادسازی کاهش دهند درنتیجه حجم بالای دولت، برنامه‌ریزی اقتصادی غیراصولی و بدون توجه به مطالعات و آمایش منطقه‌ای و نابرابری‌های اجتماعی از دلایل ناکارآمدی اقتصاد و تأثیر آن بر تولید فقر است (زریباف، 2012). می و همکاران (2011) در مطالعات خود دریافتند که عناصری مانند حاکمیت ضعیف قانون، نظارت ضعیف دولت، دسترسی ضعیف به آموزش رایگان و سطح بالای فساد اداری، عوامل مؤثر بر بروز فقر و مانع مهمی در کاهش فقر به حساب می‌آیند.
در تمامی کشورهای جهان، صرف‌نظر از حیطه حاکمیتی و تصدی‌گری، دولت‌ها ناچار به مداخله در برخی از امور هستند تا با سیاست‌های خاص و استفاده از ابزارهای مناسب جهت‌گیری اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی جامعه را تعیین کنند. این مداخله دولت گاهی در راستای پیشبرد سیاست‌های اقتصادی بوده و گاهی در حوزه سیاست‌های اجتماعی اعمال می‌شود. لزوم توجه به سیاست‌های دولت و تأثیر آن بر فقر و نیز شناخت عوامل مؤثر بر عملکرد سیاست‌های دولت ضروری است. سطح رقابت و رفاه مردم در هر کشوری به‌وضوح، کارایی، رشد اقتصادی و سطح فقر آن کشور بستگی دارد. به‌یقین بدون رشد اقتصادی بلندمدت و سیاست‌گذاری‌های دقیق اقتصادی، کاهش فقر هم حاصل نخواهد شد (بزازان و همکاران، 2015). نتایج این تحقیق در این مضمون با یافته‌های مطالعات زریباف (2012)، عثمان (2009) و می و همکاران (2011) مطابقت دارد.
6- عوامل اقتصادی
درنهایت، علل اقتصادی، آخرین مضمون به‌دست‌آمده در این پژوهش است که در بروز فقر در خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی «ره» نقش دارد. علل اقتصادی مؤثر بر بروز فقر در این خانواده‌ها در قالب عوامل اقتصادی داخلی و عوامل اقتصادی خارجی قابل‌بررسی است. بی‌شک عوامل اقتصادی داخلی مانند رکود اقتصادی، تورم شدید، نرخ بیکاری بالا، قاچاق کالا، کاهش ارزش پول ملی، اقتصاد وابسته به نفت، تجمع صنایع و ثروت در کلان‌شهرها، توجه نکردن برنامه‌ها و برنامه ریزان اقتصادی به مناطق محروم و دورافتاده، گسترش نیافتن صنعت بیمه، توجه نکردن به گسترش زیرساخت‌های توسعه اقتصادی در مناطق محروم، نامطلوب بودن فضای کسب‌وکارها بر بروز فقر در خانواده‌های تحت پوشش مؤثر هستند. عوامل اقتصادی خارجی مانند تحریم‌های بین‌المللی، اقتصاد جهانی فقرزا، عدم سرمایه‌گذاری خارجی، عدم دسترسی به بازارهای بین‌المللی، مهاجرت بی‌رویه افراد فقیر و کارگر از کشورهای همسایه باعث بروز فقر شده است. پژوهشگران اقتصادی معتقدند که نوسانات ارزی و عدم انجام سرمایه‌گذاری در صنایع مولد به‌عنوان بخشی از علل رکود نسبی در تولید و فقر است (پیرایی و قناعتیان، 2007). وقوع تورم در کنار افزایش فقر در جامعه همچنین از طریق افزایش ضریب جینی باعث افزایش عمق شکاف‌های طبقاتی و نابرابری خواهد شد. قدرت اقتصادی با ثبات سیاسی داخلی، اقتدار بین‌المللی و درجه استقلال کشورها مرتبط است. مدیریت و نظام اقتصادی مناسب و حفظ ثبات اقتصادی درون کشورها یکی از اولویت‌های اساسی حفظ نظام‌های سیاسی محسوب می‌شود (شارما، 2007). نتایج این مطالعه در این مضمون با یافته‌های سالم و عرب یارمحمدی (2018) و پورموسوی و همکاران (2013) مطابقت دارد.
به‌طورکلی فقر پدیده‌ای چندعاملی، پیچیده و مزمن است که از ویژگی‌های فردی، خانوادگی و محیطی فرد حادث می‌شود و بر فرد، خانواده و محیط او تأثیر می‌گذارد. به همین دلیل پژوهشگران فقر را در ابعاد و دسته‌بندی‌های مختلفی موردمطالعه قرار داده‌اند. فقر از نظر شدت، در قالب «فقر مطلق و نسبی»، از نظر سطح دسترسی، در قالب «فقر قابلیتی» از نظر تنوع عوامل، در قالب «فقر چندبعدی»، از نظر نقش فرد در بروز فقر، در قالب «فقر انتخابی و تحمیلی» و از نظر بعد زمانی، در قالب «فقر اولیه، ثانویه و چرخه‌ای» قابل دسته‌بندی است. پژوهشگران در مطالعات خود با توجه به این دسته‌بندی‌ها، هرکدام به یک یا چند بعد از ابعاد عوامل مؤثر بر وقوع فقر پرداخته‌اند؛ برخی با رویکرد اقتصادی، برخی با رویکرد فرهنگی و برخی دیگر با رویکرد روان‌شناسی به مطالعه این پدیده پرداخته‌اند. به نظر می‌رسد از مهم‌ترین دستاوردهای این پژوهش که آن را از مطالعات قبلی متمایز می‌سازد ارائه یک دسته‌بندی جدید از عوامل مؤثر بر وقوع فقر است که شاید بتواند ترسیم‌کننده یک نگاه بومی، چندبعدی و چند سطحی به پدیده فقر در استان فارس باشد. مدل چند سطحی این امکان را می‌دهد که به‌طور هم‌زمان علل وقوع فقر را در سه سطح فرد، خانواده و محیط برای خانواده‌های فقیر موردبررسی قرار داد تا بتوان متناسب با هرکدام از این سطوح، راهکارهای لازم برای کاهش فقر تنظیم نمود. به اعتقاد نویسندگان، کاهش فقر در جامعه مستلزم توجه به‌تمامی ابعاد و زوایای فقر در سطوح فردی، خانوادگی و محیطی است. در همین رابطه توجه به نقش تأثیرگذار فرد، خانواده و محیط بر وقوع فقر، شناسایی علل و عوامل مولد فقر را به مسئله‌ای پیچیده تبدیل ساخته است به‌نحوی‌که عدم شناخت صحیح این عوامل در سطوح مختلف و نیز در میان گروه‌های گرفتار فقر در نهادهای حمایتی، به‌عنوان یکی از موانع کاهش فقر در کشور محسوب می‌شود و موجب سیاست‌گذاری‌های نامناسب و اتلاف منابع کمیاب اقتصادی، عقیم ماندن برنامه‌های فقرزدایی و تداوم چرخه فقر به‌صورت یک فرهنگ و یک عامل بازدارنده در توسعه پایدار کشور می‌شود. به همین دلیل مضامین اصلی و فرعی حاصل از این مطالعه که در بالا به آنها اشاره رفت این پتانسیل را دارد که بتواند بسترساز تدوین برنامه‌های ملی و استانی در راستای کاهش فقر در جامعه و خانواده‌های تحت پوشش نهادهای حمایتی باشد.
پیشنهادات
از نظر بانک جهانی، مهم‌ترین عامل موفقیت در کاهش فقر، توسعه اقتصاد ملی است؛ بااین‌حال این نهاد تأکید می‌کند ازآنجاکه فقر حاصل تعامل تمامی فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که یکدیگر را در جهت افزایش یا کاهش فقر تقویت می‌کنند، بنابراین برای مبارزه با آن باید با اقداماتی در سطح محلی، ملی و بین‌المللی در راستای بهبود فرصت‌ها، توانمندسازی و ارتقای امنیت برای فقرا، به طور هم‌زمان تلاش کرد. درواقع پیشرفت در این سه حوزه می‌تواند نیروی محرکه لازم برای کاهش فقر را به وجود آورد (مدنی قهفرخی، 2015). با توجه به یافته‌های این مطالعه و دیدگاه بانک جهانی پیشنهاد می‌شود در سطح فرد و خانواده نسبت به اجرای برنامه‌های توانمندسازی سرپرست خانواده و اعضای تحت تکفل او از طریق: ارائه آموزش‌های فنی و حرفه‌ای متناسب با نیاز بازار کار به افراد بیکار فاقد مهارت، ارائه خدمات آموزشی و مشاوره‌ای متناسب با مشکلات خانواده‌های فقیر، کمک به امر ازدواج جوانان و زنان فقیر بی‌سرپرست، ارائه آسان تسهیلات اشتغال‌زایی به‌صورت بلندمدت و کم‌بهره، راهبری شغلی و کمک به پایدارسازی کسب‌وکارهای خانواده‌های فقیر، کاریابی برای افراد فقیر به‌ویژه افراد تحصیل‌کرده، کمک به ادامه تحصیل فرزندان خانواده‌های فقیر، کمک به ترک اعتیاد افراد معتاد، توسعه بیمه‌های اجتماعی به‌ویژه بیمه‌های بازنشستگی و حوادث، کمک به درمان بیماران در خانواده‌های فقیر، تأمین مسکن ارزان‌قیمت یا اجاره به‌شرط تملیک جهت بی‌سرپناهان، کمک به تأمین هزینه‌های مربوط به نیازهای اولیه زندگی فقرا اقدام شود. همچنین در سطح حاکمیتی هدفمندسازی و یکپارچه‌سازی خدمات حمایتی با هدف افزایش اثربخشی این خدمات، تخصیص بودجه و اعتبارات بیشتر به مناطق محروم و روستایی، تدوین قوانین حمایتی لازم جهت حمایت از فقرا در خدمات عمومی قابل‌ارائه توسط دولت، تسهیلگری دولت، سازمان‌ها و نهادهای دولتی در ارائه خدمات آسان به فقرا، تأمین نیازها و خدمات بهداشتی، جاده، آب، برق، گاز و اینترنت و سایر زیرساخت‌های لازم در روستاهای دورافتاده و مناطق محروم، فراهم کردن سطح دسترسی فقرا به نهادها و سازمان‌های دولتی، واگذاری اختیارات و منابع بیشتر به مسئولان محلی در راستای فقرزدایی، اصلاح نظام پرداخت مالیات و یارانه‌ها به نفع فقرا، بازنگری در سیستم‌ها و سیاست‌های حمایتی ازجمله راهکارهای حاکمیتی کاهش فقر هستند. بر اساس یافته‌های این پژوهش در بعد فرهنگی نیز تقویت روحیه تحرک، اشتغال و کارآفرینی در جامعه به‌ویژه در اقشار فقیر، به‌کارگیری استعداد نخبگان و کارآفرینان در امر اشتغال و فقرزدایی، تقویت مشارکت‌های اجتماعی و حمایت از تعاونی‌ها در امر فقرزدایی، تقویت فرهنگ انفاق و نوع‌دوستی در کشور، گسترش اقتصاد اسلامی به‌ویژه احیا و توسعه پرداخت زکات، صدقات و قرض‌الحسنه جهت کمک به فقرا، تقویت فرهنگ تکافل و مسئولیت‌پذیری اجتماعی ازجمله راهکارهای فرهنگی در جهت کاهش فقر است. در بعد کاهش تأثیرات عوامل جغرافیایی بر وقوع فقر پیشنهاد می‌شود که توسعه و تقویت برنامه‌های مدیریت بحران در مناطق حادثه‌خیز (زلزله‌خیز، سیل‌خیز و...)، توسعه بیمه‌های مختلف اجتماعی مدنظر قرار گرفته شود و نیز به‌منظور پیشگیری از تلفات انسانی و مالی در صورت بروز حادثه رعایت اصول و استانداردهای ساخت‌وساز ضروری است. برنامه‌ریزی جهت ترویج کسب‌وکارهای پایدار متناسب با مناطق گرم و خشک و نامساعد از نظر آب‌وهوایی، رسیدگی بیشتر به روستاهای صعب‌العبور، کوهستانی و دورافتاده، برنامه‌ریزی جهت جلوگیری از تخریب جنگل‌ها و مراتع، جلوگیری از هدر رفت منابع آبی به‌ویژه آب آشامیدنی، سرمایه‌گذاری بیشتر در بخش منابع زیرزمینی، صنایع و معادن در مناطق محروم با هدف اشتغال‌زایی در این مناطق از دیگر راهکارهای فقرزدایی در استان است. درنهایت در بعد اقتصادی، برنامه‌ریزی در خصوص تقلیل آثار تورم و تحریم‌های بین‌المللی بر اقشار فقیر، جلوگیری از تعطیلی کارگاهها در مناطق محروم و روستایی، گسترش زیرساخت‌های اقتصادی در روستاها و مناطق محروم، فراهم کردن زمینه‌های لازم جهت سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی در مناطق محروم و روستایی، فراهم کردن سطح دسترسی کسب‌وکارهای کوچک روستایی و مناطق محروم به بازارهای داخلی و خارجی جهت فروش تولیدات خود، جلوگیری از ورود کالاهای قاچاق و تأثیرات منفی آن بر تولیدات داخلی و همچنین جلوگیری از نیروهای کار خارجی قاچاق به داخل کشور، بازنگری در روش‌های باز توزیع منابع و درآمدهای ملی، بهبود فضای کسب‌وکار و کارآفرینی، برنامه‌ریزی در خصوص توسعه اقتصاد دانش‌بنیان روستایی ازجمله برنامه‌های فقرزدایی در بعد اقتصادی هستند که توجه به آن ضروری به نظر می‌رسد.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در تهیه مقاله مشارکت داشته‌اند.
منابع مالی
برای انتشار این مقاله حمایت مالی مستقیم از هیچ نهاد یا سازمانی دریافت نشده است.
تعارض منافع
این مقاله با سایر آثار منتشرشده از نویسندگان همپوشانی ندارد.
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در این مقاله همه حقوق مرتبط با اخلاق پژوهش رعایت شده است.
 
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: فقر و نابرابری
دریافت: 1398/4/5 | پذیرش: 1398/7/7 | انتشار: 1398/10/28

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb