مقدمه: مطالعات اخیر حاکی از ارتباط هموابستگی با بسیاری از اختلالات و مشکلات روانی و رفتاری است. اما براساس بررسیهای صورت گرفته به نظر میرسد در هیچ یک از تحقیقات گذشته ارتباط این وضعیت با پدیده طلاق مورد بررسی قرار نگرفته است. در همین راستا و با توجه به روند فزاینده وقوع طلاق در کشور ما و پیامدهای ناگوار فردی، خانوادگی و اجتماعی آن، هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه هموابستگی با طلاق است.
روش: جامعه مورد پژوهش این مطالعه مورد- شاهدی را تمام افراد متأهل و طلاقگرفته ساکن شهر تهران در سال1393 تشکیل دادهاند. ابتدا و به منظور سهولت دسترسی به افراد طلاق گرفته، به صورت تصادفی از میان مجتمعهای قضایی که در سطح شهر تهران جهت رسیدگی به پرونده طلاق زوجین وجود دارد، دو مجتمع قضایی شهید محلاتی واقع در منطقه 14 و مجتمع قضایی شهید مفتح واقع در منطقه 5 تهران انتخاب شدند و در این مراکز تعداد 63 پرسشنامه هموابستگی اسپن و فیشر (1990) به همراه پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، توسط مراجعین طلاق گرفته تکمیل شد. به منظور کنترل هر چه بیشتر متغیرهای مخدوشگر و تشابه شرایط خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی و ... گروه شاهد با گروه آزمایش، به صورت تصادفی تعداد 4 مدرسه (دو مدرسه در هر یک از مناطق) انتخاب شد. سپس تعداد 65 پرسشنامه توسط والدین دانشآموزان این مدارس (تعداد 35 پرسشنامه در منطقه 15 و 30 پرسشنامه در منطقه 5) تکمیل شد. دادههای گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی (رگرسیون لجستیک) در قالب نرمافزار SPSSver.20 تحلیل شدند.
یافتهها: در پژوهش حاضر 124 نفر با میانگین سنی 89/9±13/34 سال مورد مطالعه قرار گرفتند که از این تعداد، 61 نفر (2/49%) متأهل با میانگین سنی 59/11±97/34 سال و بقیه طلاقگرفته با میانگین سنی 92/7±32/33 سال بودند. همچنین از بین افراد متأهل و طلاقگرفته مورد مطالعه، به ترتیب 7/60% و 7/85% را زنان تشکیل میدهند. براساس نتایج تحلیل رگرسیونی لجستیک مشخص شد که هموابستگی اثر معناداری بر روی متغیر گروه (طلاق گرفته/متأهل) دارد (001/0p<) به طوریکه میزان هموابستگی در بین کسانی که طلاق گرفتهاند 117/1 برابر کسانی است که متأهل هستند. از دیگر یافتههای پژوهش حاضر میتوان به وجود رابطه معکوس بین سطح تحصیلات و میزان هموابستگی اشاره نمود.
بحث: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در بین کسانی که طلاق گرفتهاند میزان هموابستگی بالاتر است. بنابراین میتوان گفت شکلهای حلنشده هموابستگی میتواند علاوه بر بروز مسائل و مشکلات روانی و رفتاری که در تحقیقات اخیر مشخص گردیده است، باعث بروز مشکلات جدی در زندگی زوجین و در نهایت طلاق گردد. در نتیجه توجه بیشتر به هموابستگی و نقش آن در بروز یا تشدید مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی ضروری است. خوشبختانه هموابستگی قابل درمان است و با شناسایی به موقع افراد هموابسته و وارد کردن آنها به درمان میتوان از نتایج نامطلوب این اختلال فراگیر کاست. اما متأسفانه علاوه بر عدم توجه به فرآیند بهبودی و درمان هموابستگی، شیوههای درمانی تخصصی و منظمی در ایران وجود ندارد. بنابراین ضروری است تا مداخلهای مؤثر برای بهبود بیماران هموابسته در الگویی بومی شده، ساختاریافته، قابل ارزیابی و متناسب با ویژگیهای افراد هموابسته در ایران، طراحی و ارزیابی گردد تا متخصصان بتوانند با یک مداخله مؤثر، خدمات مناسبی را به تمام این افراد ارائه نمایند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |