دوره 5، شماره 19 - ( زمستان 1384 )                   جلد 5 شماره 19 صفحات 330-301 | برگشت به فهرست نسخه ها

PMCID: 27608368

XML English Abstract Print


چکیده:   (3927 مشاهده)

طرح بحث: در زمینه مشارکت اجتماعی دو رویکرد اساسی روان‌شناختی و جامعه‌شناختی وجود دارد. در این مقاله، نظرات یکی از صاحب‌نظران رویکرد روان‌شناختی به نام راجرز مورد بررسی قرار می‌گیرد و سعی می‌شود نظریه راجرز از لحاظ واقعیت‌های مسلط بر جامعه ایران در طول دهه‌های گذشته (از لحاظ جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی، فکری، فرهنگی و روان‌شناختی) مورد آزمون تجربی قرار گیرد و اینکه آیا این رویکرد نظری تبیین‌کننده واقعیت موجود در زمینه مشارکت اجتماعی در ایران می‌باشد یا خیر؟ روش تحقیق: روش بررسی تلفیقی از روش کتابخانه‌ای و میدانی است که در بررسی میدانی جامعه ‌آماری را شهروندان 15 سال به بالا ساکن شهر تهران تشکیل می‌دهند. یافته‌ها: بین ویژگی‌های شخصیتی افراد (ویژگی‌های خرده‌فرهنگ دهقانی) و مشارکت اجتماعی تاحدی رابطه معنی‌داری وجود دارد. چنان‌که داده‌ها نشان می‌دهد بین خرده‌فرهنگ دهقانی و تمایل ذهنی به مشارکت اجتماعی رابطه معنی‌داری وجود دارد؛ به‌طوری‌که جهت رابطه منفی می‌باشد. نتیجه: هرچه افراد دارای خرده‌فرهنگ دهقانی کمتری باشند تمایل ذهنی بیشتری به مشارکت اجتماعی دارند.

متن کامل [PDF 484 kb]   (1268 دریافت)    
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: رفاه اجتماعی
دریافت: 1394/6/5 | پذیرش: 1394/6/5 | انتشار: 1394/6/5

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.