طرح مسأله: از زمانی که بحث سرمایه اجتماعی و نقش آن در توسعه اقتصادی مطرح شده، تصور غالب، تأکید بر نقش مثبت سرمایه اجتماعی بوده است. در این نوشتار استدلال میشود که سرمایه اجتماعی انواع مختلفی دارد و ضمن اینکه تأثیر مثبتی بر روند توسعه دارد اما گاهی اوقات ممکن است برای توسعه مفید و مناسب نباشد.
روش: روش تحقیق در این نوشتار «کتابخانهای» است. تحقیقات مختلفی که در زمینه ارتباط میان سرمایه اجتماعی و توسعه اقتصادی وجود دارد، بررسی میشود و در نهایت براساس نتایج بهدستآمده، ارتباط یا عدم ارتباط این دو بیان میشود.
یافتهها: براساس یافتههای این پژوهش، از آنجا که سرمایه اجتماعی درونگروهی بر اعتماد محدود و خاص تأکید دارد، موجب اختلال سازمانی و فرقهگرایی میشود و نتیجه آن عدم توسعه است. در مقابل، سرمایه اجتماعی برونگروهی با گسترش شعاع اعتماد، شکلگیری شبکههای روابط اجتماعی و مشارکت افراد در انجمنهای داوطلبانه به فرایند توسعه اقتصادی کمک میکند.
Objectives: Since the social capital issue and its role in the economic development have been presented, the dominant idea is an emphasis on the positive role of social capital. In this writing, it is demonstrated that there are different types of social capital and although it has a positive role on development process, a kind of that can be no suitable for development. The aim of this article is to provide an overview of the concept of social capital and to distinguish its different forms, focusing on their potential effects on economic development.
Method: Research method in this writing is "library method" .Different researches are considered about the relation between social capital and economic development and at the end, it is concluded about the existence or non- existence of a relation.
Findings: In this research we have concluded that since bonding social capital influences on a limited and special confidence, it causes some organizational disorder or factious .So its result is an undeveloped society.
On the contrary, bridging social capital with expanding of confidence interval, creating social relations and people participation in voluntary associations helps economical development.
طرح مسأله: از مهمترین مسائلی که امروزه دغدغه بسیاری کشورهاست، رشد اقتصادی و تلاش برای دموکراتیک شدن است. از اینرو هدف این مقاله، بررسی ارتباط مردمسالاری و رشد اقتصادی است.
روش: با استفاده از آمارهای 62 کشور، طی دوره 1980 تا 2000 و با استفاده از مدل دادههای ترکیبی تأثیر مردمسالاری بر رشد اقتصادی بررسی شده است. بدین منظور جهت انجام تحلیلهای آماری و اقتصاد سنجی از نرم افزارهای Stata8 و Eviews5 استفاده شده است.
یافتهها: نتایج تخمینهای اقتصادسنجی تأثیر مثبت و مهم مردمسالاری بر رشد اقتصادی را نشان میدهد. همچنین رشد اقتصادی به طور منفی با تورم، جمعیت شهری، مخارج مصرفی دولت و به طور مثبت با سرمایههای انسانی، سرمایهگذاری، رشد جمعیت، نیروی کار زنان و جمعیت فعال ارتباط دارد.
نتایج: بهبود نهادهای دموکراتیک (کیفیت نهادی) برای رشد اقتصادی سودمند است. همچنین برای رسیدن به رشد بیشتر در جامعه باید سیاستهایی را اجرا کرد که موجب افزایش سطح تحصیلات، ایجاد نهادهای دموکراتیک، عدم دخالت دولت در اقتصاد، افزایش سرمایهگذاری و مشارکت افراد به خصوص زنان، در امور اقتصادی گردند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |