مقدمه:گسترش حضور و مشارکت زنان در عرصههای اجتماعی و اقتصادی، ریشه در انگیزههای متنوعی دارد. این روند نه تنها به پویایی و تقویت چرخههای اجتماعی و اقتصادی کمک میکند، بلکه فرصتی فراهم میسازد تا بانوان با بهرهگیری از تمامی توانمندیهای خود، قابلیتها و شایستگیهایشان را به جامعه نشان دهند. در این مسیر، زنان میکوشند با اثبات تواناییهای فردی و جمعی، توجه جامعه را به حقوق و جایگاههایی که کمتر مورد توجه قرار گرفته، جلب نمایند. روش: پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل ثانویه دادههای تابلویی 12 کشور منتخب خاورمیانه در بازه زمانی 2011 تا 2021 و با بهکارگیری آزمونهای اقتصادسنجی (هاسمن، بروشپاگان و...) و مدل اثرات ثابت در نرمافزار Eviews12انجام شده است. متغیر وابسته میزان مشارکت زنان در نیروی کار و متغیرهای مستقل شامل دسترسی به دانش پایه، دسترسی به اطلاعات و ارتباطات، دسترسی به عدالت، حقوق مالکیت برای زنان، تولید ناخالص داخلی سرانه و سهم ارزشافزوده بخش صنعت بودهاند. یافتهها: تمامی متغیرهای مورد مطالعه اثر مثبت و معناداری بر میزان مشارکت زنان داشتند. در این میان، تولید ناخالص داخلی سرانه بیشترین تأثیر را بر مشارکت زنان داشته است. همچنین حقوق مالکیت برای زنان، سهم ارزشافزوده صنعت، دسترسی به عدالت، دسترسی به دانش پایه و دسترسی به اطلاعات و ارتباطات بهترتیب و بهطور معنادار میزان مشارکت زنان در نیروی کار را افزایش دادهاند. بحث: میزان مشارکت زنان در نیروی کار از دسترسی به دانش پایه، دسترسی به اطلاعات و ارتباطات، دسترسی به عدالت، حقوق مالکیت برای زنان، تولید ناخالص داخلی سرانه و سهم ارزشافزوده بخش صنعت تأثیرپذیری دارد و بنابراین برای مشارکت بیشتر زنان لازم است به این عوامل اجتماعی و اقتصادی کرد.