چکیده: (215 مشاهده)
مقدمه: نحوه مفصلبندی مفاهیم مرتبط با رفاه اجتماعی در دو دهه اخیر در ایران به نحوی بوده است که به تقلیل مفهوم حمایت اجتماعی منتهی شده است و این فهم خاص از حمایتهای اجتماعی به حائلی گفتمانی در برابر فهم تغییرات گفتمان حمایت اجتماعی بینالمللی ایجاد کرده است. مسئله اصلی این پژوهش، پی بردن به چیستی و چرایی غلبه این فهم خاص از مفهوم حمایت اجتماعی است.
روش: روش پژوهش حاضر، روش کیفی است و از تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف به عنوان روش محوری تحلیل دادهها بهره میبرد. پژوهش به دو بخش قابل تفکیک است که در بخش نخست پژوهش برای پی بردن به سیطره گفتمان غالب، از مصاحبه کتبی و شفاهی استفاده شده است و در بخش تحلیل گفتمان، گردآوری اسناد و مصاحبه با افراد کلیدی و سرانجام تحلیل محتوای کیفی به کار گرفته شده است.
یافتهها: گفتمان مستقر در ایران، ازطریق مراحل چهارگانه فرکلاف (2012) مورد بررسی قرار گرفتهاند؛ در مرحله اول، بر نادرستی مفهومی پیرامون «حمایت اجتماعی» و با همسانپنداری آن با مساعدت اجتماعی تمرکز شده است؛ سپس موانع پنهان ماندن موضوع مذکور شناسایی شده است و نقش قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی و انتشارات صندوقهای بازنشستگی در این زمینه پرداخته شده است؛ در مرحله سوم، به مواردی که سبب کاکرد گفتمان مذکور برای انتظام اجتماعی شده است توجه شده است و در نهایت کوشش برای تغییر در گفتمان در دستور کار قرار گرفته است.
بحث: نتیجه چنین رویکردی برونشدن سازمانهای بیمهگر از قلمرو مفهومی حمایت اجتماعی و نادیده گرفتن گفتمان مهم و نوپدید بینالمللی حمایت اجتماعی در دو دهه اخیر بوده است. پژوهش حاضر کوشیده است با شناسایی عوامل انتظامبخش گفتمان مسلط در حوزه رفاه، زمینه گذار از آن را فراهم کند.
شمارهی مقاله: 5
نوع مطالعه:
اصیل |
موضوع مقاله:
رفاه اجتماعی دریافت: 1403/2/25 | پذیرش: 1403/8/30 | انتشار: 1404/1/15
ارسال پیام به نویسنده مسئول