مقدمه: مشکلات رفتاری در میان کودکان بهعنوان تغییرات جدی منفی در نحوه رفتار و کنترل احساسات کودکان توصیف میشود و باعث پریشانی اطرافیان میشود. این امر، منجر به ناسازگاری و منطبقنشدن با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد مختلف برای کودک میشود. لذا هدف پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل مشکلات رفتاری فرزندان با تأکید بر آثار منابع خانواده بهویژه عوامل اقتصادی است.
روش: روش پژوهش پیمایش و ابزار مورداستفاده پرسشنامه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل خانوارهایی بود که حداقل یک فرزند در سن مدرسه داشته و محدودیت جغرافیایی نداشتند. همچنین برای تحلیل دادهها از روش رگرسیون دووجهی و مدل رگرسیونی پروبیت استفاده شد.
یافتهها: با فرض ثبات سایر شرایط، ناتنیبودن پدر یا در دسترس نبودن پدر بیولوژیکی در چهار سالگی کودک، احتمال بروز مشکل رفتاری در فرزند را افزایش میدهد. همچنین اشتغال به کار تماموقت مادر در هشت سالگی کودک احتمال بروز مشکل رفتاری در فرزند را افزایش میدهد.
بحث: فقدان پدر در سن چهار سالگی، به دلیل طلاق یا فوت پدر بیولوژیکی کودک، احتمال بروز مشکل رفتاری در فرزند را افزایش میدهد. بدین معنی که فرزندان ممکن است در خانوادههای با ساختار تک والدی و یا در خانوادههای ناتنی، زمان کمتری را با والدین خود سپری کنند. این یافتهها با نتایج نوزاکی و ماتسورا (2020) و رایس و همکاران (2019) متفاوت است. همچنین داشتن خانه شخصی در هشت سالگی کودک، با فرض ثبات سایر شرایط، احتمال بروز مشکل رفتاری در فرزند را کاهش میدهد؛ زیرا وجود ثبات در محل زندگی، عدم جابجاییهای مستمر و دوربودن خانواده از تنشهای ناشی از تغییر مداوم محل زندگی میتواند نوعی آرامش در خانواده و فرزند ایجاد کرده و احتمال بروز مشکل رفتاری در فرزندان را کاهش دهد. این نتیجه با یافتههای محمودی و موسوی (2019) مطابقت دارد.
نوع مطالعه:
اصیل |
موضوع مقاله:
فقر و نابرابری دریافت: 1401/10/23 | پذیرش: 1402/11/7 | انتشار: 1403/2/14
ارسال پیام به نویسنده مسئول