چکیده: (1461 مشاهده)
مقدمه: بهواسطه تغییرات اجتماعی و جمعیتی گسترده در ایران در سالهای اخیر اعم از بالارفتن سن ازدواج، طلاق، اعتیاد، مهاجرت، ازکارافتادگی، ترک زندگی و زنانهشدن سالمندی، تعداد زنان سرپرست خانوار افزایش یافته است. بیشتر این زنان از اقشار آسیبپذیر جامعه و بیش از مردان، در معرض فقر هستند. این مسئله به این دلیل است که زنان از قابلیتها و امکانات لازم برای کاهش فقر برخوردار نیستند. با توجه به اینکه کیفیت زندگی گروههای مختلف اجتماعی تابعی از قوانین و سیاستهای متولیان امر است؛ بنابراین چگونگی پرداختن قانونگذار و سازمانهای متولی توانمندسازی زنان سرپرست خانوار از مهمترین عوامل مؤثر در توانمندی این زنان است.
روش: این پژوهش بهصورت کیفی و با بررسی اسناد و مدارک انجام شد. در این پژوهش بررسی شد که در قوانین و مقررات، مفهوم زن سرپرست خانوار و توانمندسازی مبتنی بر چیست و برای هر یک از سازمانهای متولی چه نقشی تعریف شده است و قوانین و نهادها کدامیک از قابلیتها (رفاهی، دسترسی، آگاهی، مشارکت، کنترل) و دستاوردها (مادی، روانی و اجتماعی)را هدفگذاری کردهاند.
یافتهها: این پژوهش نشان داد که گرچه تعریف دقیق توانمندی، قدرتمندسازی زنان در مناسبات و ساختارهای اجتماعی است، ولی چنین تعریفی سرلوحه قرار نگرفته است و نگرش قانونگذار به نقش سازمانهای متولی، مبتنی بر رویکرد حمایتی است، نه توانمندسازی. از نظر قانونگذار زنسرپرستی یک آسیب محسوب شده است؛ درصورتیکه این مسئله بهتنهایی آسیب نیست اما میتواند منجر به آسیب شود. قانونگذار ضمن بیتوجهی به حق انتخاب زنان، گرایش به تشویق به خروج زنان از این وضعیت و ازدواج مجدد آنها دارد. تأکید قانونگذار تنها بر قابلیتهای رفاهی و دستاوردهای مادی است و دیگر قابلیتها و دستاوردها مغفول ماندهاند.
بحث: عمده برنامههای توانمندسازی بر محور اشتغال و کارآفرینی تعریف شده است و جنبههای دیگر توانمندی تنها بهصورت تبعی ملاحظه و یا کلاً فراموش شدهاند. بهجای هدفگیری جامع و اقدام برای تغییر فضا و محیطزیست این زنان، کلیشهها و روابط اجتماعی باعث ناتوانمندی این زنان، بهصورت منفرد هدف قرار گرفته است.
شمارهی مقاله: 10
نوع مطالعه:
روشی 1 |
موضوع مقاله:
حمایت اجتماعی دریافت: 1401/7/13 | پذیرش: 1403/2/17 | انتشار: 1403/4/10
ارسال پیام به نویسنده مسئول