چکیده: (6457 مشاهده)
مقدمه: کودکآزاری و سوء رفتار با کودکان تأثیرات زیانآوری بر روی رشد و سلامتی آنان دارد و پیامدهایی نظیر اضطراب، افسردگی، خطر خودکشی، رفتارهای ضداجتماع و سوءمصرف دارو را در پی دارد. یکی از مؤلفههای مهمی که بر سلامت روان تأثیرگذار است، حمایت اجتماعی است. حمایت اجتماعی بهعنوان یکی از فاکتورهای بحرانی میتواند مانع از پیشرفت بیماریهای روانی و بهبود سلامت روان شود؛ به این معنا که هر چه حمایت اجتماعی افزایش یابد، سطح سلامتی نیز افزایش پیدا میکند و بالعکس. یکی از موضوعاتی که بر سلامت روان کودکان آزاردیده اثر میگذارد، کیفیت زندگی است. سازمان بهداشت جهانی، کیفیت زندگی را برداشت یا پندارهای فرد از وضعیت زندگی خود میداند و آن را با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که فرد در آن زندگی میکند و ارتباط این دریافتها با اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویتهای موردنظر تعریف کرده است. با توجه به اهمیت کیفیت زندگی و ادراک حمایت اجتماعی بر سلامت روان، محقق در پژوهش حاضر به بررسی نقش تعدیلکننده ادراک حمایت اجتماعی در رابطه سلامت روان بر کیفیت زندگی کودکان آزاردیده پرداخته است.
روش: پژوهش حاضر بهصورت توصیفی از نوع همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان آزاردیده بین 7 تا 12 ساله شهرستان تربتحیدریه در سال 1395 است. تعداد این کودکان شامل 60 نفر است که در اورژانس اجتماعی شهرستان تربتحیدریه دارای پرونده بوده و یکی از انواع کودکآزاریها (غفلت، جسمی و جنسی) را تجربه کردهاند و بهصورت تمام شمار انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای این پژوهش از سه پرسشنامه ادراک حمایت اجتماعی خانواده، سلامت روان و کیفیت زندگی استفاده گردیده است. جهت تعیین نرمال بودن توزیع دادهها از آزمون کولموگروف-اسمیرنف استفاده شد، سپس جهت بررسی رابطه بین سلامت روان و کیفیت زندگی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید و برای بررسی نقش تعدیلکننده حمایت اجتماعی در رابطه سلامت روان با کیفیت زندگی، از رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد.
یافتهها: بین سلامت روان و کیفیت زندگی رابطه مثبت وجود دارد؛ بدین معنا که با افزایش سلامت روان کیفیت زندگی نیز افزایش مییابد. نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی نیز بیانگر آن است که اثر توأمان سلامت روان و حمایت اجتماعی ادراکشده معنادار است. بنابراین حمایت اجتماعی ادراکشده نقش تعدیلکننده در رابطه سلامت روان و کیفیت زندگی دارد. در مرحله بعد از آزمونهای تعقیبی استفاده شد؛ تا نشان دهد متغیر حمایت اجتماعی ادراکشده در چه شرایطی (زمانی که حمایت اجتماعی ادراکشده بالاست و زمانی که حمایت اجتماعی ادراکشده پایین است) نقش تعدیلکنندگی دارد. بدین منظور یکبار اثر توأمان سلامت روان و حمایت اجتماعی ادراکشده بالا و بار دیگر اثر توأمان سلامت روان و حمایت اجتماعی ادراکشده پایین مورد تحلیل آماری در آزمونهای تعقیبی قرار گرفت و مشخص گردید زمانی که کیفیت زندگی پایین است، اما حمایت اجتماعی بالاست سلامت روان بالاست و زمانی که کیفیت زندگی بالاست اما حمایت اجتماعی پایین است سلامت روان پایین است.
بحث: نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش سلامت روان، کیفیت زندگی نیز افزایش مییابد. در خصوص متغیر تعدیلکننده ادراک حمایت اجتماعی نیز نتایج بیانگر این است که حمایت اجتماعی ادراکشده نقش تعدیلکننده در رابطه سلامت روان و کیفیت زندگی دارد. درمجموع حمایت اجتماعی بهعنوان یک عامل حفاظتی در برابر تأثیرات آسیبزای انواع استرسها مطرح است. ادراک حمایت اجتماعی باعث ایجاد ارتباطات مثبت، مهارت حل مسئله و مهارت حفاظت در برابر مشکلات رفتاری و عاطفی میشود. حمایت اجتماعی بهعنوان یک فاکتور مهم در بین قربانیان بالغ و کودکان تحت سوء رفتار مطرح است و تأثیرات روانشناختی آسیبهای استرسآور را کاهش میدهد، همچنین باعث تسهیل عملکرد عاطفی و شناختی در بین قربانیان سوء رفتار میگردد.
نوع مطالعه:
اصیل |
موضوع مقاله:
رفاه اجتماعی دریافت: 1397/7/10 | پذیرش: 1397/7/10 | انتشار: 1397/7/10