چکیده: (5599 مشاهده)
مقدمه: بقا، دوام و پیشرفت هر جامعه به کارآیی و کیفیت تعلیم و تربیت آن جامعه بستگی دارد. معلمان به منزله رکن اصلی آموزش و پرورش، نقش بسیار مهمی در تربیت نسل آینده کشور بر عهده دارند و برای اینکه بتوانند بهدرستی نقش خود را ایفا کنند، باید از تواناییها و مهارتهای لازم برخوردار باشند؛ از این رو، خودکارامدی و سلامت اجتماعی معلمان تأثیر بهسزایی در تحقق تواناییها و صلاحیتهای فردی و حرفهای آنان دارد. سلامت اجتماعی با پنج بعد پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، وابستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی عبارت است از ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکرد خود در جامعه و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروههای اجتماعی که عضو آنها است. خودکارآمدی، یک باور شخصی نیرومند درباره مهارتها و تواناییها برای اقدام و عمل در زمینه یک تکلیف و موفقیت در آن است. از سوی دیگر، سلامت اجتماعی و خودکارامدی نیز تحت تأثیر خودپنداره نقشهای جنسیتی قرار دارد. خودپنداره نقش جنسیتی، متأثر از درونی کردن نقشهای جنسیتی است و در چارچوب عوامل و شرایط اجتماعی تعیین میشود. خودپنداره نقش جنسیتی به میزانی که شخص خود را دارای ویژگیهای مردانه یا زنانه میبیند اشاره دارد. با اینکه جنبههای خودپنداره در طول زمان نسبتاً پایدار هستند، خودپنداره نقش جنسیتی بهعنوان یک صفت متغیر در نظر گرفته شده است. براساس نمرات زنانگی و مردانگی چهار نوع خودپنداره نقش جنسیتی را میتوان از هم تفکیک کرد: زنانه، مردانه، دوجنسیتی و نامتمایز. این پژوهش با هدف بررسی توان پیشبینی خودپنداره نقشهای جنسیتی در سلامت اجتماعی و خودکارآمدی معلمان اجرا شد.
روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی بود که جامعه آماری آن را کلیه معلمان زن و مرد مشغول به خدمت منطقه اسلامشهر واقع در استان تهران تشکیل دادهاند. گروه نمونه با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. از میان مدارس اسلامشهر 12 مدرسه بهصورت تصادفی انتخاب شدند. از جامعه موردنظر 303 نفر (با میانگین سنی 39 و انحراف استاندارد 97/5) شامل 251 زن و 52 مرد که در رشتههای مختلف مشغول به تدریس بودند انتخاب شدند و به پرسشنامههای نقشهای جنسیتی بم (BSRI)، خودکارآمدی عمومی شرر (GSE) و سلامت اجتماعی کییز (KSWBQ) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمونهای خی دو، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی با نرمافزار SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: بیشترین درصد پاسخگویان (9/41%) در گروه دوجنسیتی، 9/25% در گروه نقش جنسیتی زنانگی، 3/16% در گروه نقش جنسیتی نامتمایز و کمترین درصد در گروه نقش جنسیتی مردانگی (3/8%) قرار گرفتهاند. طبق نتایج، در خودکارآمدی پایین، بین گروه دو جنسیتی و نامتمایز تفاوت وجود داشت. به بیاندیگر، خودکارآمدی در گروه دوجنسیتی بهطور معناداری بیش از گروه نامتمایز به دست آمد. اما بین نقشهای جنسیتی با سلامت اجتماعی رابطهای مشاهده نشد. علاوه بر این، میان نقش جنسیتی مردانگی و زنانگی با خودکارآمدی و مؤلفههای سلامت اجتماعی رابطه مثبت وجود داشت که نشان میدهد هر چه نمرات مردانگی و زنانگی بالاتر باشد، بر میزان خودکارآمدی و سلامت اجتماعی نیز افزوده میشود.
بحث: در تبیین یافتههای پژوهش میتوان گفت افراد دوجنسیتی بسته به آنچه که برای یک موقعیت خاص مناسب است، قادر به تحقق ویژگیهای زنانه- مردانه یا ترکیبی از ویژگیهای دو جنسیت هستند. از سویی، تجارب مسلط فرد، مؤثرترین راه برای ایجاد احساس کارایی و خودکارامدی است. داشتن تجربه موفقیتآمیز، باعث ایجاد باورهای کارآمدی پایدارتری میشود و در مقابل، شکست موجب تضعیف این باورها میشود. بنابراین انتظار میرود وقتی فرد دارای نقش دوجنسیتی است بتواند صرفنظر از اینکه فقط زنانه یا مردانه رفتار کند متناسب با موقعیت پاسخ دهد، به این ترتیب یکی از مهمترین منابع خودکارآمدی یعنی داشتن تجارب موفقیتآمیز تأمین خواهد شد. از آنجا که خودکارآمدی و سلامت اجتماعی معلمان دو عامل تأثیرگذار بر عملکرد آنها و دانشآموزان است پیشنهاد میشود در گزینش و جذب معلمان مدنظر قرار گیرند. با توجه به اینکه نتایج پژوهش حاضر نشان داد نقشهای جنسیتی عاملی مؤثر بر خودکارآمدی است برگزاری دورههای آموزشی در زمینه حذف نقشهای جنسیتی کلیشهای و بهرهمندی از ویژگیهای مثبت مردانگی و زنانگی میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. همچنین مدیران مجموعههای آموزشی میتوانند داشتن سطح مطلوب چنین مهارتهایی را از شرایط استخدام قرار دهند تا با این عمل منجر به توسعه نیروی انسانی شایسته با کارآمدی بالا در امر آموزش شوند.
نوع مطالعه:
اصیل |
موضوع مقاله:
رفاه اجتماعی دریافت: 1396/5/7 | پذیرش: 1396/5/7 | انتشار: 1396/5/7