مقدمه: خانواده مهمترین نهاد اجتماعی است که از دیرباز مورد توجه فرهنگها، ادیان و اقوام مختلف بوده است. این نهاد نقش موثری در تربیت فرزندان و انتقال فرهنگ، آداب و باورها به نسلهای آینده دارد. اما بروز خشونت در خانواده و به خصوص علیه زنان سبب ناسازگاریهای میشود که این نهاد اجتماعی را در ایفای نقش خود دچار مشکل میکند. یکی از شیوههای اعمال خشونت در خانواده، خشونت خانگی علیه زنان است از دیدگاه تاریخی از زمانی که انسان بر روی این کرهی خاکی زندگی را آغاز کرد خشونت خانگی علیه زنان وجود داشته است ولی شدت و ضعف آن در جوامع و فرهنگهای گوناگون متفاوت بوده است. مردسالاری، یک روش سنتی در اداره خانواده است که در بیشتر موارد منجر به خشونت خانگی علیه زنان میشود و به شیوههای مختلفی از قبیل حساس بودن به ظاهر زن، آزار زن به گونههای مختلف، طبیعی بودن پرخاشگری مردان نسبت به زنان و ... خود را نشان میدهد. هدف این مقاله بررسی رابطه بین مردسالاری و خشونت خانگی علیه زنان است.
روش: مطالعه حاضر با روش پیمایش در بین 194 نفر از زنان متاهل شهر کوهدشت که بر اساس روشهای نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و تصادفی نظاممند انتخاب شده بودند، انجام شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محققساخته است.
روایی پرسشنامه با اعتبار محتوا تائید گردید و پایایی را با آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار دادیم که میزان آن برای خشونت خانگی علیه زنان 890/0 و مردسالاری 685/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها نرمافزار SPSS21 مورد استفاده قرار گرفت. به طوری که برای توصیف دادهها از درصد فروانی و برای تبیین دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و سپس به تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر متغیرها پرداختیم.
یافتهها: بر طبق یافتههای توصیفی میانگین سنی پاسخگویان 44/35سال بود و در زمینه تحصیلات 7/21 بی سواد و 3/78 باسواد بودند. از بین چهار بعد روانی، فیزیکی، مالی و جنسی خشونت خانگی علیه زنان، خشونت روانی با میانگین 28/29 بیشترین و خشونت جنسی با میانگین22/13 کمترین میزان خشونت را به خود اختصاص دادند. از نتایج یافتهها مشخص شد که مردسالاری همبستگی مثبت و رابطه معناداری با خشونت خانگی علیه زنان دارد. به طوری که با افزایش حاکمیت مردسالاری خشونت نسبت به زنان افزایش مییابد و با کاهش سلطه مردسالاری خشونت نسبت به زنان نیز کاهش مییابد. ولی دو متغیر تحصیلات و سن زن و مرد هر چند که همبستگی مثبتی با خشونت خانگی علیه زنان دارند ولی رابطه معناداری بین آنها مشاهده نشد.
بحث: بنابراین بر اساس یافتههای پژوهش، این تصور غلط عامه مردم که برابری زن و مرد سبب پایین آمدن منزلت مردان میشود به حاکمیت فرهنگ مردسالاری در خانواده و جامعه تداوم میبخشد و زمینه را برای افزایش خشونت خانگی علیه زنان فراهم میکند. از طرفی همانطور که خانواده اولین مکانی است که شخصیت فرزندان در آن شکل میگیرد و فرزندان والدین و بزرگترها را به عنوان الگوی خود قرار میدهند؛ لذا جو حاکم بر خانواده و نحوه برخورد والدین با همدیگر بر روی رفتار فرزندان در آینده تاثیرگذار است.
به نوعی فرزندان پسر با مشاهده رفتار مردسالارانه یاد میگیرند که در آینده خود نیز جهت دستیابی به خواستههایشان، نسبت به همسر و اعضای خانواده خود از خشونت استفاده کنند. و فرزند دختر نیز با مشاهده رفتار مردسالارانه میآموزد که بیشتر مطیع باشد و خشونت را به عنوان حق طبیعی که مرد بر روی او اعمال میکند بپذیرند. از این رو توصیه میشود با آموزش و آگاهسازی خانوادهها با استفاده از رسانه و شبکههای اجتماعی و برجستهسازی عواقب مردسالاری از سلطه آن بر محیط خانواده جلوگیری شود. که در نتیجه کاهش مردسالاری در خانواده از خشونت نسبت به زنان نیز کاسته خواهد شد و خانه به محیط امن و کانون گرمی برای همسر و فرزندان تبدیل میشود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |