طرح مسئله: معضل اعتیاد را میتوان مهمترین مسئله و آسیب اجتماعی سالهای اخیر دانست.در مدل «ادراک خود» که دیمون و هارت (1991) ارائه کردهاند، تأکید بر سطح تحول و تأخیر رشد میباشد و مشکلات روانی به نقص یا تأخیر در استدلال نوجوان درباره خود نسبت داده میشود. هدف این پژوهش بررسی سطح تحول ادراک خود در بزهکاران معتاد و نقش درمان یکپارچهنگر بر ارتقای آن میباشد. اهداف جانبی این پژوهش نیز بررسی نقش درمان یکپارچهنگر در بهبود خودپنداره و عزت نفس بزهکاران معتاد است.
روش: در این پژوهش از طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل غیرتصادفی که یک نوع مطالعه نیمهآزمایشی است، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش نوجوانان بزهکار مقیم کانون اصلاًح و تربیت مشهد میباشند. حجم نمونه پژوهش 16 نفر بود (8 نفر گروه آزمایش و 8 نفر گروه گواه). جهت انتخاب شرکتکنندگان از روش نمونهگیری مبتنی بر هدف استفاده شد. ابزار پژوهش، مصاحبه بالینی دیمون وهارت، آزمون خودپنداره بک و آزمون عزت نفس پوپ بود.
یافتهها: نتایج مرحله پیشآزمون، نشاندهنده تأخیر سطح تحول ادراک خود بزهکاران معتاد میباشد. همچنین درمان یکپارچهنگر در ارتقاء سطح تحول ادراک خود، بهبود خود پنداره و افزایش عزت نفس بزهکاران معتاد نقش دارد.
نتایج: این یافتهها فرضیه درمان خودبخود را رد میکند. بنابراین نظامهای اصلاحی و امنیتی میبایست کاری بیش از نگهداری و مجازات بزهکاران انجام دهند و آن توسعه مراکز مشاوره و رواندرمانی در زندانها و مراکز نگهداری بزهکاران میباشد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |