طرح مسأله: از میانه دهه هشتاد قرن گذشته بحث ناسازگاری رشد با سیاستهای بازتوزیع و عدالت اجتماعی بالا گرفت. امروز نشان دادن یک جانبه بودن، سیاسی بودن و طبقاتی بودن رویکردهای قضاوت درباره مقولههای رشد و عدالت و رابطه آن دو مشخصتر شده است، با این وصف، هنوز نیاز به توضیح دارد؛ و این، کاری است که در این بررسی انجام میشود. روش: روش بررسی حاضر تحلیلی ـ تاریخی است. چند پارادایم اساسی و مقابلهگرانه در تابش بررسیهای منطقی و مقایسهای و نیز با ارجاع به تجربههای جهان و ایران مورد ارزیابی قرار میگیرند. در انتها از برنامهریزی و سیاست رشد توأم با بازتوزیع و عدالت دفاع میشود. یافتهها: بازارگرایی افراطی و تعطیل برنامهریزی به بهانه کامل بودن نظام بازار یا به دلیل نارسایی روشهای برنامهریزی قدیمی، اصلیترین بخش توسعه (یعنی توسعه اجتماعی و انسانی و عدالت اجتماعی) را خدشهدار کرده است و در سطح جهان، فقر و تبعیض به دلیل کار افتادن مکانیزم بازار و آرمان سیاسی نولیبرالیستی بالا رفته است. نتایج: روش رشد توأم با عدالت و تامین منابع رشد از راه بازتوزیع و جهت دادن به منابع در چارچوب برنامهریزی دموکراتیک پیشنهاد میشود. این انتظار که نظام بازار هم کارآیی و هم رفاه عادلانه را تامین کند, انتظاری بیفایده است و به جای آن نوآوری در نظام برنامهریزی است که ضروری میشود
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |