مقدمه: هدف از این مطالعه، پاسخ به این سؤال است که طولانی شدن فرایند طلاق چه اثرات اقتصادی- اجتماعی بر زنان درگیر با آن دارد؟ چهار فرضیه با استفاده از نظریه آنومی اجتماعی دورکیم و مرتن و کارکردگرایی ساختاری پارسونز مطرح شد. در این فرضیهها، متغیرهای تعداد سالهای درگیری در فرایند طلاق، استاندارد زندگی، انزوای اجتماعی، استفاده از کانالهای غیرمشروع و ایفای نقشهای مادری، مورد سنجش قرار گرفتند.
روش: در این مطالعه از روش پیمایش با استفاده از ابزارهای، پرسشنامه و مصاحبه استفاده شد. نمونه شامل 280 زن متقاضی طلاق با پروندههای در جریان بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند.
یافتهها: بین طولانی شدن فرایند طلاق و استفاده از کانالهای غیرمشروع برای سرعت بخشیدن به طلاق، انزوای اجتماعی زنان، استانداردهای زندگی آنها و ایفای نقشهای مادری همبستگی وجود دارد.
بحث: یافتهها حاکی از تمایل زنان به استفاده از ارتباطات غیرمشروع برای سرعت بخشیدن به فرایند طلاق است، که تأیید کنندۀ نظریه آنومی مرتن است. یافتهها نشاندهندۀ کاهش استانداردهای زندگی زنان و نقصان در ایفای نقشهای مادری است که تأییدکنندۀ نظریۀ پارسونز در مورد تفکیک نقشها در خانواده است. یافتهها همچنین حاکی از وجود رابطه معنیدار بین طولانی شدن فرایند طلاق و انزوای اجتماعی زنان درگیر با طلاق است. این یافته با نظریه آنومی دورکیم هماهنگ است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |