واژههای «رفاه» و «تأمین» بخصوص با صفت «اجتماعی» واژههایی هستند مولود تحولات مدرن و بهخاطر همین ویژگی، پیچیدگیهای مناسبات اجتماعی مدرن در تفسیر و تأویل آنها راه جسته است. از این رو، ارائه تعریفی دقیق و روشن از آنها که مورد اجماع کارشناسان باشد، چندان امکانپذیر نیست، اما بهرغم آن میتوان با بررسی فرایند شکلگیری این واژهها و نیز چگونگی کارکرد و حیطه کنش آنها به طرحی کلی از این مفاهیم دست یافت. «رفاه اجتماعی» تعبیری است که بیشتر به یک وضعیت چندجانبه ـ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی معطوف است و حفظ شأن انسانها و مسئولیتپذیری جامعه در قبال آن و ارتقای توانمندی کلیت جامعه در عرصههای فردی و جمعی از اهداف اساسی آن است. سیاست اجتماعی، گرچه از جنبههای مختلف با رفاه اجتماعی همسوست؛ بهنوعی که گاه مترادف یکدیگر بهکار میروند، اما از نظر نوع رویکرد به مسئله و نیز نحوه کارکرد، با رفاه اجتماعی مرزبندی دارد. سیاست اجتماعی از یکسو معطوف به تدبیر و اجراست و بهنوعی ابزار پیوند برنامههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی محسوب میشود و از سوی دیگر بهعنوان پوششی عام برای برنامههای مختلف دولت در عرصههای سیاستگذاری گوناگون بهشمار میرود. تأمین اجتماعی و حمایت اجتماعی، زیرمجموعهای از رفاه اجتماعی و ابزاری در سیاست اجتماعی محسوب میشود. اختلاف مهم بین تأمین اجتماعی و حمایت اجتماعی در نحوه تأمین منابع مالی آنها و نیز منطق توزیع آن منابع است. از لحاظ مفهومی و کارکردی، تأمین و حمایت اجتماعی در مقابل مفاهیم چندبُعدی رفاه اجتماعی و سیاست اجتماعی عمدتاً بُعد قویتری دارند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |