طرح مسأله: هدف این مقاله ارزیابی تغییر چشماندازهای رفاه اجتماعی با ظهور جنبشهای اجتماعی جدید میباشد. سوال اصلی پژوهش این است که آیا پیدایش جنبشهای جدید به معنای فراموشی مبارزه برای رفاه و سیاست اجتماعی میباشد؟ روش: پژوهش حاضر برای ارزیابی رابطه جنبشهای اجتماعی جدید و مقولات رفاه و سیاست اجتماعی، روشهای مطالعه اسنادی و استدلال تحلیلی را به کار میبرد. این مقاله با طرح دیدگاههای تبیینی در رابطه با ظهور جنبشهای جدید و رابطه آن با زوال ساختاری دولت رفاه میکوشد با روش تحلیلی، انواع ارتباطات مفهومی و کنشی بین دو مقوله جنبشهای جدید و سیاستهای رفاه اجتماعی را طبقهبندی و ارایه کند. یافتهها و نتایج: این نوشتار بر اساس دستاوردهای مفهومی و تحلیلی خود امکان سازگاری، همافزایی و تعامل بین دیدگاههای نظریهپردازان جنبشهای اجتماعی جدید و پژوهشگران رفاه و سیاست اجتماعی را مطرح میکند: این جنبشها با ایجاد سه دسته از چرخشهای فرهنگی، سیاسی و مفهومی بر ابعاد مغفول رفاه بشری دست نهادهاند، روشهای نوینی را برای تاثیرگذاری بر تدوین و اصلاح سیاستها و برنامههای رفاهی پیش گرفتهاند و بر درک مقولات رفاهی و گشودن چشماندازهای تازه برای پژوهشهای رفاه و سیاست اجتماعی موثر بودهاند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |