هیجان پدیده جانبخش زندگی و اساس فراز و نشیبهای تجارب روزانه، غنا و فقر لحظات به یادماندنی حیات انسان است. امروزه در نظر گرفتن مفاهیم نظری و کاربردی مطالعات مرتبط با رابطه هیجان و شناخت و نیز یافتههای پژوهشی حوزه هوش هیجانی، همچنین سازگاری (رضامندی) زناشویی و رابطه ساختاری بین این دو مفهوم، دستمایه و مبنایی برای طرحریزی راهبردها و برنامههای پیشگیری از ناسازگاری زناشویی شده است. در این راستا، پژوهشها نشان میدهند که هوش هیجانی سازهای بنیادین و اثرگذار بر روند بهبود و تقویت روابط زناشویی رضامندانه است، به ویژه از این نظر که نقش اساسی آن در ارتباط با مؤلفههایی مانند ادراک، استدلال و کنترل هیجانی، روابط میان فردی و همدلی، ارتباط و حل و فصل تعارضهای زناشویی، و حل مسئله بارزتر است. زیرا، زوجها با کاربرد این مهارتها در زندگی مشترک خود میتوانند توانایی بیشتری در تطابق و مقابله با فشارهای روانی زندگی زناشویی کسب کنند. با توجه به چنین اثرات کاربردی، مدلهای حال حاضر هوش هیجانی با تأکید بر مؤلفههای سازهای گوناگون آن میتواند از طریق ادغام در راهبردهای مداخله پیشگیرانه، در حوزههایی مانند مشکلات زناشویی به کار گرفته شود. استفاده از فنون موجود شیوههای رواندرمانی خانواده و زناشویی، و محتوای مرتبط با برنامههای آموزشی موجود که از لحاظ معیارهای تجربی و پژوهشی به دقت وارسی شدهاند، نیز موجب افزایش کارآمدی و اثربخشی آن میشود. بنابراین، هدف مقاله حاضر تصریح نقش هوش هیجانی در حوزه روابط بین فردی و زناشویی در قالب رویکردها، راهبردها و برنامههای آموزش روانی، به منظور مداخله در رفع یا تخفیف مسائل همسران ناسازگار است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |