طرح مسأله: دراین پژوهش عمدهترین عوامل خانوادگی مرتبط با کودک آزاری به منظور ارائه راهکارهای علمی و کاربردی به خانوادهها و مسؤولان، جهت پیشگیری و کنترل این آسیب اجتماعی پنهان، مورد بررسی قرار گرفته است. روش: پژوهش حاضر, از نوع مورد ـ شاهدی است. جامعه آماری، کلیه والدین دارای فرزند محصّل در یکی از مدارس مقطع راهنمایی منطقه 15 آموزش و پرورش شهر تهران میباشد. روش نمونه گیری، خوشهای چند مرحلهای است. نمونه پژوهش را دو گروه والدین آزارگر(گروه مورد) و غیر آزارگر(گروه شاهد) تشکیل میدهد .برای گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه منظم و پرسشنامه استفاده شد. یافتهها: تجربه خشونت در خانواده خاستگاه، تعارض بین والدین، انزوای اجتماعی والدین و بعد خانوار در گروه والدین آزار گر به مراتب بیش از والدین غیر آزارگر است اما آگاهی از ویژگیهای دوران رشد کودک و دسترسی به حمایتهای اجتماعی والدین آزار رسان، کمتر از گروه مقایسه است و این تفاوتها از نظر آماری معنادار میباشد. از نظر متغیرهای اعتماد به نفس والدین و طبقه اجتماعی خانواده، تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نگردید . نتایج: آگاهی والدین از ویژگیهای دوران رشد کودک و دسترسی به حمایتهای اجتماعی با اعمال خشونت آنها علیه کودکان، رابطه معکوس دارد و تجربه خشونت والدین در خانواده خاستگاه، انزوای اجتماعی والدین، تعارضات و اختلافات زناشویی و بعد خانوار با آزار کودکان توسط والدین رابطه مستقیم دارد. پیشگیری از این آسیب اجتماعی نیازمند ارتقای آگاهی والدین، آموزش مهارتهای فرزندپروری، شناسایی و حمایت از خانوادههای در معرض آسیب است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |