مقدمه:
روش: در مطالعۀ حاضر از روش نظریهی زمینهدار2 که یک شیوه پژوهش کیفی است، بهره گرفته شده است. بر اساس روش نمونهگیری هدفمند و نیز معیار اشباع نظری، 36 نفر از زنان بیوفا در روابط زناشویی در این مطالعه شرکت نمودند. جهت گردآوری اطلاعات از تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شد.
یافتهها:
نتایج:
یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که، با وجود اینکه اکثر افراد مورد مطالعه، برآورده نشدن توقعات ازدواج و عدم ارضای نیازهای عاطفی و جنسی در روابط زناشویی را به عنوان دلیل اصلی بیوفای خود بیان نمودند، اما نباید از تأثیر خصوصیات، نگرشها و ویژگیهای فردی، عوامل کلان اجتماعی و تسهیل کننده در این زمینه غافل ماند. بنابراین بیوفایی زناشویی زنان معلول چند علیتی است و عوامل فردی، خانوادگی- زناشویی و اجتماعی در بروز آن تأثیرگذار است. بعد از استخراج مفاهیم از مصاحبههای انجام گرفته، سه مقوله عمده در حوزههای؛ خصوصیات و ویژگیهای فردی، روابط زناشویی- خانوادگی و اجتماعی به عنوان عوامل زمینهساز و مرتبط با بیوفایی زناشویی زنان به دست آمد. در حوزه فردی؛ ضعف اعتقادات و باورهای مذهبی، تنوعطلبی و هیجانخواهی، پایین بودن اعتماد به نفس و نیاز به جلب توجه در تمایل زنان به روابط خارج از ازدواج تأثیرگذار بوده است. در حوزه روابط زناشویی- خانوادگی؛ نارضایتی جنسی (کمی و کیفی) در رابطه با همسر، مشکلات عاطفی و رفتاری در روابط زناشویی، داشتن محیط متشنج در دوران کودکی و خانواده خاستگاه، مشکلات ازدواج (ازدواج تحمیلی و بدون علاقه و شناخت) است و از عوامل اجتماعی مرتبط و تأثیرگذار؛ دشواری طلاق و پیامدهای آن برای زنان، تأثیر دوستان و شبکههای اجتماعی، ماهواره و فیلمهای مستهجن است. در این مقاله عوامل زمینهساز بیوفایی زناشویی زنان شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفته و سپس بر آن مبنا راهکارها و پیشنهادات کاربردی در خصوص پیشگیری و کاهش بیوفایی زناشویی، استحکام نهاد خانواده و نیز کمک به مسئولان فرهنگی و اجتماعی جهت برنامهریزیهای مناسب ارائه گردیده است.بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |