مقدمه
در تعریف سازمان بهداشت جهانی کودکآزاری عبارت است از آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان، سعادت، رفاه و بهزیستی کودک به دست والدین یا افرادی که نسبت به او مسئول هستند (لویس، 2002). سوءاستفاده جسمی، جنسی، عاطفی و مسامحه و غفلت، از مصادیق کودکآزاری به شمار میآیند. کودکآزاری و پیامدهای ناشی از آن دربردارنده مشکلات سلامت، اختلالات روانپزشکی، مصرف مواد مخدر و روانگردان، کاهش سلامت جسمانی، ضررهای شدید معنوی و عاطفی هستند. برآورد شده است که 30 درصد از اختلالات روانپزشکی تشخیص دادهشده در بزرگسالان را میتوان مستقیماً به این تجربیات دوران کودکی مرتبط دانست که بهمراتب از خسارات مالی سنگینتر و مهمتر هستند (گرین2 و همکاران، 2010؛ هوانگ3 و همکاران، 2011؛ ام سی لاگلین4 و همکاران، 2010؛ ولوزا5 و همکاران، 2022).
در سطح جهانی، اقدامات قرنطینه کووید-19، کودکان را بیشتر در معرض سوءاستفاده و بیتوجهی جنسی، فیزیکی و عاطفی قرار داده است. تأثیر کووید-19 بر سلامت روان قابلتوجه بوده است و مقایسههای انجامشده در بازههای زمانی قبل از کووید و بعدازآن افزایش آمار ابتلا به اختلالات روانی را نشان میدهد (ایوبیجارو6 و همکاران، 2021).
کودکآزاری جزء بزهکاریهای سیاه تلقی میشود زیرا به دلیل ضعف جسمی و شخصیتی کودک بزهدیده نسبت به تضییع حقوق و آزاردیدگی وی، اعلامجرم نمیشود (مون7 و همکاران، 2020؛ نقوی و نخعی، 2021). تحقیقات انجامگرفته در کشورهای مختلف حاکی از آمار بالای تنبیه بدنی در محیط خانه و مدرسه است. بررسیهای انجامگرفته نشان میدهد حتی در جوامع پیشرفته هم بروز خشونت دیده میشود. در پژوهشی که در کنیا انجام شد، گزارش شد که بیش از 40 درصد افراد 13 تا 17 سال در 12 ماه قبل از انجام پژوهش مورد ضرب و شتم معلمان و 13 تا 15 درصد مورد خشونت والدین قرار گرفتهاند (دوریس و همکاران، 2015).
در تانزانیا نیز بیش از 50 درصد زنان و مردان گزارش کردند که از سوی معلمان خود مورد خشونت فیزیکی قرار گرفتهاند (هیت میر و هانگ، 2005). مطالعه براون و همکاران (2018) روی یک نمونه آماری 2498 نفری در آلمان، نشان داد بدرفتاری با کودک و بهخصوص آزار عاطفی و غفلت، نقش مهمی در خودکشی و فراتر از افسردگی و علائم اضطراب دارد.
آنچه از آمار حاصله و انواع کودکآزاری محرز است سیر صعودی و افزایشی آن است. مطابق آمار بهدستآمده (1399) توسط سازمان بهزیستی تعداد موارد کودکآزاری در خصوص کودکان جامانده از تحصیل در استان چهارمحال و بختیاری 1000 مورد، کودکان خیابانی و کودکان کار 121 نفر بوده است. این آمار توسط شهرداری ارائه شده است. آمار کودکآزاری 978 مورد توسط اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی گزارش شده است. این صرفاً یک رویه ماجراست. بسیاری از خشونتها در اقصی نقاط کشور ثبت نمیشود. علاوه بر آن بخش مهمی از خشونتهای خانگی نیز به شکایت و ثبت نمیانجامد؛ به این نوع خشونتها، «خشونت پنهان» گفته میشود (مهدوی کنی، 2008). بهخصوص سوءاستفاده عاطفی و بیتوجهی که اغلب اوقات شناسایی نمیشوند (زیرا منجر به نشانههای فیزیکی نمیشوند).
با تغییر سبک زندگی افراد در جامعه، اغلب رفتارهای اجتماعی اعم از بههنجار و نابهنجار نیز تغییر میکند. بعضی از اندیشمندان جرمشناس پیدایش انواع جرایم ارتکابی را معلول عواملی نظیر تغییر فرهنگ، وسعت و گسترش غیراصولی جوامع شهری، وجود اقوام گوناگون، درهم ریختن و ازهمپاشیدگی خانواده و سبک زندگی مردم میدانند (امین سرامی، 2001).
سبک زندگی در لغت به معنای روش و شیوه زیستن است. مفهوم «سبک زندگی» ازجمله مفاهیم علوم اجتماعی است که در زمان حاضر بسیار موردتوجه قرار گرفته است (ولوزا، 2022). در فرهنگ لغت، شیوه زندگی یا سبک زیستن، منعکسکننده گرایشها و ارزشهای یک فرد یا گروه است. به عادتها، نحوه زندگی، سلیقههای فردی، معیارهای اخلاقی، سطح اقتصادی و... که روش زندگی کردن فرد یا گروهی را میسازند، سبک زندگی میگویند (ابوترابیان، 2014؛ دوریس، 2015؛ مهدوی کنی، 2008).
ابوترابیان (2014) بیان داشته فرهنگ زندگی متأثر از تفسیر ما از زندگی است و هر هدفی را برای زندگی تعیین کنیم، سبک خاصی را به همراه میآورد. مفهوم سبک زندگی با تکیه بر سلامت، یک تلاش مداوم در راستای ارتقاء فرهنگی و اجتماعی درزمینه تأمین، حفظ و ارتقاء سلامت است که شامل شش بعد مسئولیتپذیری در مورد سلامت، فعالیتهای ورزشی، تغذیه، امور معنوی، اجتناب از مواد مخدر و ارتباطات سالم است. نتایج یک تحقیق نشان داد بین مصرف مواد مخدر، افزایش شیوع کودکآزاری و اختلالات روانپریشی رابطه برقرار است (بندوکی و همکاران، 2014).
خانواده با سبک خاص زندگی خود بهعنوان اولین محیطی که کودک در آن رشد و نمو مییابد و شخصیت وی در آن پایهریزی میشود، نقش مؤثری در بزهکاری و پیشگیری از وقوع جرم دارد (کافمن، 2014). در جوامع سنتی رفتارهای فردی به شکل گستردهای بر اساس طبقه اجتماعی و محیط پیرامون یا الگوبرداری از روابط خانوادگی آموخته میشود؛ درحالیکه در جوامع مدرن مردم دارای آزادی عمل بیشتری در انتخاب و فعالیتهایی هستند که بهنوبه خود هویت اجتماعی را خلق میکند (استاسیویک، 2005). بررسیهای انجامگرفته نشان میدهد حتی در جوامع پیشرفته هم بروز خشونت دیده میشود و هنوز هم وجود دارد (هیتمیر و هاگان2، 2003). سبک زندگی ازجمله واژههایی است که معانی و مفاهیم متعددی دارد. سبک زندگی علایق، نظرات، رفتارها و جهتگیریهای رفتاری یک فرد، گروه یا فرهنگ را در برمیگیرد (مهدوی کنی، 2008؛ استنبرگ و کافمن3، 1998).
این واژه اگرچه ریشه جامعهشناسی و روانشناسی دارد، میتواند در دیگر حوزههای علوم انسانی نیز به کار رود. در زبان فارسی این کلمه با معانی که موردنظر است تا این اواخر کاربردی نداشته است، همچنان که اصل بحث سبک زندگی مربوط به دوران معاصر است. اهمیت سبک زندگی با تأکیدات رهبری دراینباره باعث شد تا متفکران و اندیشمندان به سبک زندگی توجه ویژه کنند و از دیدگاههای مختلف به بررسی آن بپردازند و آن را در حوزه علوم انسانی بیشتر موردعنایت قرار دهند. به گفته مقام معظم رهبری «رفتار اجتماعی و سبک زندگی، تابع تفسیر ما از زندگی است: هدف زندگی چیست؟ هر هدفی که ما برای زندگی معین کنیم، برای خودمان ترسیم کنیم، بهطور طبیعی، متناسب با خود، یک سبک زندگی به ما پیشنهاد میشود (ریولوشن4، 2012). سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی به «مجموعه رفتارها و الگوهای کنش هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد»، اطلاق میشود. طبیعی است که بر اساس چنین رویکردی، سبک زندگی علاوه بر اینکه دلالت بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و کنشهای اشخاص در هر جامعه دارد و علاوه بر تبیین سلامت اجتماعی نشاندهنده نظام باورها و ارزشهای افراد نیز خواهد بود (اسیکدیلی5 و همکاران، 2018).
آنچه مسلم است ارائه تعریفی منسجم و مشخص از مفهوم سبک زندگی نیاز به مطالعات متعدد دارد. گروهی اعتقاد دارند تعریف سبک زندگی به نسبتِ موضوعی که موردمطالعه قرار میگیرد، متفاوت خواهد بود و گروهی دیگر معتقدند کسی حق ندارد مشخص کند که باید چه تعریفی از یک مفهوم داشت و فرد میتواند با توجه به یافتههای خود از تعریفی که ارائه کرده است، دفاع کند. با توجه به این دشواریها در تعریف سبک زندگی، این تعریفها را به دو دسته تقسیم شده است: گروه اول مجموعه تعریفهایی است که سبک زندگی را از جنس رفتار معرفی میکند که ارزشها، نگرشها و جهتگیریهای فکری افراد در آن نقشی ندارد. رویکرد دوم شامل تعریفهایی است که علاوه بر رفتار، به ارزشها و نگرشها نیز توجه میکند سبک زندگی شامل نظام ارتباطی، نظام معیشتی، نحوه تغذیه، الگوی خرید و مصرف، توجه به مد، توجه به سلامت معنوی، استفاده از محصولات جدید تکنولوژی، عوامل مؤثر در فرهنگ مانند باورهای دینی، خانواده، توجه به تغذیه و ورزش دانستهاند (مهدوی کنی، 2008). سبک زندگی کاملاً قابلمشاهده یا قابل استنتاج از مشاهده است. جلوههای رفتاری افراد ظهور خارجی شخصیت آنها در محیط زندگی و نشانی از عقاید، باورها، ارزشها و علاقههای ما است و ترکیب آنها ترکیب شخصیت فردی و اجتماعی ما را مینمایاند (پوروزمند، 2016).
بر اساس نظریههای بسیاری از جامعه شناسان ازجمله وبر، زیمل، گیدنز، بوردیو و... امروزه تنها عامل اقتصادی، مثل آنچه مارکس میگفت، نمیتواند تعیینکننده شیوه زندگی افراد باشد و عوامل دیگر یا به تعبیر بوردیو سرمایههای دیگری چون سرمایههای فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و نمادین نیز بر کنش و سبک زندگی انسانها مؤثرند. در تحلیل سنتی جرم، خشونت بهعنوان کلیه اعمالی که صدمه فیزیکی و روانی ایجاد میکند، تعریف شده است. اگرچه رایجترین خشونتها، خشونتهای خانگی است (سیاوشی، 2010).
علت انحرافات در جامعه ریشه در سبک زندگی ضداجتماعی داشته و اینگونه تحلیل میشود که سبک زندگی ضداجتماعی باعث عدم تعلق به خانواده، دوستان سالم، مدرسه و دلبستگی به همسالان بزهکار میشود (میرلاشاری و همکاران، 2020؛ سایرس و همکاران، 2022). در بررسی خشونت علیه کودکان آنچه آشکار است این است که خشونت ممکن است از بیرون خانواده و یا درون خانواده صورت گیرد. خشونت در درون خانواده میتواند از سوی والدین کودک، خواهر و برادر بزرگتر، بستگان، مراقب یا پرستار کودک اعمال شود ولی تحقیقات انجامشده در کشورهای آمریکا، کانادا و انگلستان نشان میدهد که بیشترین موارد آزار و اذیت کودکان از سوی والدین صورت گرفته است (کنراد هیبر و بیرام، 2020).
مشکلات فردی والدین نظیر کنترل نکردن خشونت، عدم توجه به تواناییهای کودکان، تجربه و نگرش آنها در مورد کودکان و تربیت آنها از یک طرف، فقر و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که خانواده در معرض آن است از سوی دیگر میتوانند سبب اعمال خشونت بر کودکان شوند.
کودکآزاری ممکن است حتی گاهی منجر به قتل کودکان شود که طیف کمی را شامل میشود. ممکن است بهصورت حاد و بحرانی همانند آزار جسمی که گروه بیشتری از کودکان درگیر آن هستند، دیده شود. کودکآزاری به طرق مختلف ازجمله کار و استثمار کودکان، ایذای کودکان توسط والدین خود یا ناپدری، نامادری، نابرادری و ناخواهری، تجاوز جنسی به کودکان، صورت میگیرد (ابل و همکاران، 2019). تبعیض در خانواده بهصورت تبعیض بین دو جنس یا تبعیض بین فرزندان از یک جنس، نظام آموزشی ناکارآمد و ... ظهور مییابد (دبویز و همکاران، 2022). مواردی چون تحقیرکردن، مسخرهکردن، سرزنش، طردکردن، محرومیت عاطفی، برخورد خشونتآمیز، آزارهای کلامی، کنترل شدید و نامعقول، دست انداختن، ترساندن، انتظارات نامناسب، اعمال خشونت علیه همسر در برابر چشمان کودک، ناسزا گفتن و کلیه اقداماتی که کارکردهای روانشناختی رفتار و رشد کودک را بهشدت تحتتأثیر قرار میدهد از مصادیق کودکآزاری روانی و عاطفی بهحساب میآید.
کودکان به دلیل فقدان قدرت جسمی کافی در مقابل ارتکاب جرم علیه خود مقاومت کمتری نشان میدهند و بعد از ارتکاب جرم نیز ادعای آنها بهسختی پذیرفته میشود. ازاینرو از افشای بزهدیدگی خود ابا دارند. این مشکل باعث شده است که هم در عرصه بینالمللی و هم داخلی برای حمایت از این دو گروه، سیاست افتراقی اتخاذ شود. در عرصه بینالمللی اسناد بینالمللی و در عرصه داخلی قوانین حمایتی عهدهدار این هدفاند. در حقوق داخلی گاه بهصورت جرمانگاری خاص و گاه بهصورت وضع مجازات شدیدتر نسبت به مرتکبان جرایم علیه آنها تجلی پیدا میکند. کودکآزاری جنسی با وجود شیوع و وخامت آن متأسفانه بهصراحت از سوی مقنن مورد پیشبینی قرار نگرفته است. مگر آنکه کودکآزاری جنسی با هدف اقتصادی (مثلاً اجبار به روسپیگری) صورت بگیرد که در این صورت از مصادیق ماده (3) بهحساب میآید و یا اینکه کودکآزاری جنسی موجب صدمه جسمی و یا روانی به کودک شود که در این صورت از مصادیق کودکآزاری جسمی و یا روانی موضوع ماده (4) خواهد بود.
ماده 1 قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب 1399، به بیان مصادیق کودکآزاری پرداخته و مقرر میکند که هرگونه «بیتوجهی و سهلانگاری، سوءرفتار، بهرهکشی اقتصادی، معامله، فحشاء، هرزهنگاری و خطر شدید و غریب الوقوع» کودکآزاری به شمار آمده و مطابق ماده 3، موارد «بیسرپرستی طفل و نوجوان و یا بیتوجهی و سهلانگاری، ابتلای هر یک از والدین، اولیاء یا سرپرستان قانونی به بیماری یا اختلالهای رفتاری، روانی یا شخصیتی و یا بیماریهای جسمی واگیر صعبالعلاج به تشخیص پزشکی قانونی، زندانیشدن هر یک از والدین، اولیاء یا سرپرستان قانونی، ابتلاء هر یک از والدین، اولیاء یا سرپرستان قانونی به اعتیادهای زیانآور نظیر مواد مخدر و روانگردان یا قمار، خشونت مستمر والدین، اولیاء، بازماندن طفل و نوجوان از تحصیل، طردشدن طفل و نوجوان از سوی خانواده، کمتوانی جسمی یا ذهنی طفل و نوجوان، ابتلای وی به بیماریهای خاص یا اختلال هویت جنسی، ارتکاب جرم توسط نوجوان و یا استفاده از آنها در فعالیتهای مجرمانه، واردشدن یا واردکردن طفل و نوجوان در فعالیتهایی نظیر تکدیگری و قاچاق و همچنین اعتیاد آنان به مواد مخدر، روانگردان یا مشروبات الکلی، هرگونه وضعیت زیانبار ناشی از فقر شدید، آوارگی، پناهندگی، مهاجرت یا بیتابعیتی، فرار مکرر از خانه یا مدرسه و ترک تحصیل از سوی طفل یا نوجوان، سوءرفتار نسبت به طفل و نوجوان و یا بهرهکشی از او» درصورتیکه طفل یا نوجوان را در معرض بزهدیدگی یا ورود آسیب به سلامت جسمی، روانی، اجتماعی، اخلاقی، امنیت و یا وضعیت آموزشی وی قرار دهد، وضعیت مخاطرهآمیز محسوب شده و موجب مداخله و حمایت قانونی از طفل و نوجوان میشود. در ماده 7 به شرح مجازات پرداخته است. پدیده کودکآزاری ناشی از علل گوناگونی چون ناآگاهی و ناآشنایی افراد نسبت به حقوق کودک، عوامل اقتصادی و فقر، اعتیاد، طلاق، مشکلات روانی والدین، مشکلات خانوادگی، بیماریهای مزمن و غیرقابل درمان، فقر فرهنگی و... در کودکان است. کودکآزاری طیف گستردهای دارد و در جوامع مختلف دارای شدت و ضعف است (دبوویز و همکاران، 2022).
علاوه بر اینکه کودکآزاری یک پدیده اجتماعی است نوعی جرم نیز محسوب میشود. در این خصوص قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب 1399 به ذکر موارد مختلف در این خصوص پرداخته و مجازاتهایی را تعیین کرده است. در این قانون به آسیبهایی که افراد از آن رنج میبرند نیز توجه ویژه شده است. ازجمله بیتوجهی و سهلانگاری که مفهومی وسیع است و برای حمایت از کودکان در این قانون توجه شده است.
باید توجه داشت که اگرچه همه مصادیق خشونت در اصطلاح حقوقی جرم نامیده نمیشود اما زمینه را برای خشونتهای فیزیکی و کجرویهای اجتماعی در روابط فردی فراهم میکند. علتشناسی خشونت هنوز در حد حدس و گمان است. تشخیص بهجا و بهموقع آسیبدیدگان عملی و احتمالی و دسترسی آسان آنها به خدمات مناسب، همه از ضروریات ساماندهی به این آسیب اجتماعی هستند. کودکآزاری و هرگونه اعمال خشونت در مورد کودکان به دلیل تداخل مخرب آن با جریانهای رشد طبیعی حائز اهمیت ویژه است.
کودکان به دلیل فقدان قدرت جسمی کافی در مقابل ارتکاب جرم علیه خود، مقاومت کمتری نشان میدهند و بعد از ارتکاب جرم نیز ادعای آنها بهسختی پذیرفته میشود، ازاینرو از افشای بزهدیدگی خود ابا دارند. این مشکل باعث شده است که هم در عرصه بینالمللی و هم در سطح داخلی برای حمایت از این گروه، سیاست افتراقی اتخاذ شود ولی بااینحال هنوز ابهاماتی دیده میشود. همچنین با شیوع ویروس کرونا در استان چهارمحال و بختیاری و قرنطینه شدن بسیاری از مردم و کودکان، تعطیلی مدارس و مهدها، وجود خشونت علیه کودکان در این قلمرو جغرافیایی افزایش یافته چراکه بسیاری از کودکان به مسائل بهداشتی توجه نداشته و از فعالیت بازماندهاند.
با توجه به اینکه در موردبررسی رابطه سبک زندگی مبتنی بر سلامت و وقوع پدیده کودکآزاری در استان چهارمحال و بختیاری در سال 1400 تحقیقی صورت نگرفته پژوهش حاضر بر آن است که رابطه سبک زندگی و سلامت و وقوع خشونت علیه کودکان در استان چهارمحال و بختیاری را نمایان کند. لذا تحقیق حاضر به لحاظ موضوع بررسی در سال 1400 دارای نوآوری است.
روش
پژوهش حاضر از نظر هستیشناسی و معرفتشناسی در دسته پارادایمهای اثباتگرا قرار گرفته است. بهتبع آن رویکردی کمی و استدلالی قیاسگونه برای حل مسئله بکار برده شد. با استفاده از نرمافزار publish or perish و نیز تسلط بر مهارتها و استراتژیهای حرفهای، جستجو در پایگاههای استنادی و موتورهای جستجو مورد واکاوی قرار گرفت. بر اساس ایده اولیه و موارد کلیدی، اقدام به جستجوی هوشمند کرده و بیش از 300 سند علمی همچون رساله، مقالات پژوهشی و کنفرانسی و کتابهای مرتبط را جمعآوری و بهعنوان پیشینه نظری تحقیق مورد بهرهبرداری قرار داده شد (مرادی و میرالماسی، 2020).
در تحقیق حاضر از استراتژی توصیفی-همبستگی برای آزمون روابط بین متغیرهای تحقیق استفاده شد. تحقیق حاضر به لحاظ قلمرو مکانی و زمانی در سال 1400 به روش مقطعی در شهرستان شهرکرد انجام و واحد تحلیل فرد بود. جامعه آماری شامل والدینی بود که دارای کودکان 1۸ -4 ساله بودند و گزارش کودکآزاری در مراکز بهزیستی و پزشکی قانونی شهرستان شهرکرد داشتند. بر این اساس نمونهای به حجم 100 نفر از والدینی که کودکانشان مورد خشونت یا ابعاد مختلف کودکآزاری قرار گرفته بودند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و مورد پرسش قرار گرفتند؛ (معیار ورود: تمایل به شرکت در مطالعه) که پس از کنار گذاشتن پرسشنامههای مخدوش تعداد 97 پرسشنامه قابل استناد بود (میانگین سنی شرکتکنندگان= 36 سال و دامنه تغییرات 15-60 سال بود).
برای تکمیل پرسشنامه کودکآزاری استاندارد محمدخانی و همکاران (1998) و تعیین نوع کودکآزاری، کلیه کودکان زیر 18 سال که توانایی تکمیل پرسشنامه را داشته بهصورت مستقیم اقدام به تکمیل پرسشنامه کرده و کودکانی که به دلیل پایین بودن سن امکان تکمیل پرسشنامه را نداشتهاند از طریق مصاحبه مشاور و روانشناس با کودک، پرسشنامه توسط نامبردگان تکمیل شد.
در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات موردنیاز پژوهش از 2 پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه سبک زندگی که شامل 50 سؤال و پرسشنامه کودکآزاری شامل 25 گویه بود. اطلاعات آزمودنیها از تکمیل پرسشنامه سبک زندگی (ابعاد شامل: سلامت، ورزش و تندرستی، کنترل وزن و تغذیه، سلامت معنوی، سلامت روانشناختی، سلامت اجتماعی، اجتناب از مواد مخدر و دارو) و برای بررسی میزان وقوع کودکآزاری از پرسشنامه استاندارد کودکآزاری محمدخانی (1378) استفاده شد که با درجات هرگز، گاهی اوقات، اکثر اوقات و همیشه به آن پاسخ داده شد.
این پرسشنامه دارای 25 سؤال بوده و هدف آن ارزیابی خودگزارشی کودکآزاری از ابعاد مختلف (کودکآزاری جسمی، کودکآزاری جنسی، غفلت یا بیتوجهی، سوءتغذیه و کودکآزاری عاطفی) بود. طیف پاسخگویی آن از نوع لیکرت بود. برای انجام پرسشنامه حاضر از متخصصان روانشناس دارای سابقه کار در سازمان بهزیستی، استفاده شد. دامنه ضریب اعتماد آلفای کرونباخ از صفر (0) به معنای عدم پایداری تا مثبت یک (1+) به معنای پایایی کامل قرار میگیرد و هرچه مقدار بهدستآمده به عدد مثبت یک نزدیکتر باشد قابلیت اعتماد پرسشنامه بیشتر میشود. آلفای کرونباخ برای پرسشنامه کودکآزاری در جدول 1 ارائه شده است که بیانگر ضریب پایایی بالا برای انجام پژوهش بود.
در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات موردنیاز پژوهش از 2 پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه سبک زندگی که شامل 50 سؤال و پرسشنامه کودکآزاری شامل 25 گویه بود. در این پژوهش برای توصیف دادههای بهدستآمده از شاخصهای میانگین، انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از روش رگرسیون و همبستگی با استفاده از نرمافزار SPSS استفاده شد.
جدول 1. مقدار آلفای کرونباخ در پرسشنامههای کودکآزاری و سبک زندگی
مقیاسها |
ابعاد |
آلفای کرونباخ (α) |
کودکآزاری |
کودکآزاری جسمی |
69/ 0 |
کودکآزاری جنسی |
72/ 0 |
غفلت یا بیتوجهی |
70/ 0 |
سوءتغذیه |
82/ 0 |
کودکآزاری عاطفی |
77/ 0 |
سبک زندگی |
سلامت جسمانی |
83/ 0 |
ورزش و تندرستی |
71/ 0 |
کنترل وزن و تغذیه |
89/ 0 |
سلامت معنوی |
92/ 0 |
سلامت روانشناختی |
93/ 0 |
سلامت اجتماعی |
87/ 0 |
اجتناب از داروها و مواد مخدر |
71/ 0 |
یافتهها
در پژوهش حاضر 41 نفر از شرکتکنندگان (3/ 42%) زن و 57 نفر (7/ 57%) مرد بودند. میزان تحصیلات والدین 28 نفر (9/ 28%) زیر دیپلم،36 نفر دیپلم (1/ 37%)، 14 نفر (4/ 14%) و 6 نفر (2/ 6%) فوقلیسانس و بالاتر بود. آمار توصیف متغیر سن نشان داد که 18 نفر از والدین (6/ 18%) سن زیر 25 سال، 33 نفر (34%)، 25-35 سال سن، 32 نفر (33%) در سنین 35-45 و 14 نفر (4/ 14%) در سنین 45-60 سال سن قرار داشتند.
جدول 2 ضریب همبستگی میان زیرشاخصهای سبک زندگی و مصادیق کودکآزاری را نشان میدهد. همانطور که ملاحظه میشود شاخصهای سبک زندگی با مصادیق کودکآزاری رابطه منفی و معکوس دارند (p <0/ 01)؛ به این معنا که با افزایش میانگین شاخصهای سبک زندگی مبتنی بر سلامت کودکآزاری کاهش مییابد. بیشترین ضریب همبستگی بهدستآمده بین سلامت روانشناختی و کودکآزاری عاطفی مشاهده شد (p <0/ 01، 679/ 0- (r=. ماتریس همبستگی بهدستآمده وجود رابطه معکوس و معنادار بین سلامت اجتماعی و کودکآزاری جسمی را تأیید کرد (p <0/ 01، 673/ 0- (r=.
جدول 2: آزمون همبستگی بین ابعاد سبک زندگی و مصادیق کودکآزاری
متغیر |
کودکآزاری جسمی |
کودکآزاری جنسی |
غفلت یا بیتوجهی |
سوءتغذیه |
کودکآزاری عاطفی |
سلامت جسمانی |
414/ 0- ** |
372/ 0- ** |
398/ 0- ** |
317/ 0- ** |
466/ 0- ** |
ورزش و تندرستی |
581/ 0- ** |
458/ 0- ** |
529/ 0- ** |
398/ 0- ** |
448/ 0- ** |
سلامت معنوی |
427/ 0- ** |
409/ 0- ** |
469/ 0- ** |
379/ 0- ** |
528/ 0- ** |
سلامت روانشناختی |
573/ 0- ** |
485/ 0- ** |
584/ 0- ** |
505/ 0- ** |
679/ 0- ** |
سلامت اجتماعی |
673/ 0- ** |
558/ 0- ** |
642/ 0- ** |
538/ 0- ** |
573/ 0- ** |
اجتناب از داروها و مواد مخدر |
579/ 0- ** |
481/ 0- ** |
576/ 0- ** |
582/ 0- ** |
569/ 0- ** |
** p <0.01
مطابق نتایج بهدستآمده سبک زندگی واریانس معنیداری از کودکآزاری در شهرستان شهرکرد را تبیین میکند. برای آزمون فرضیه، روش رگرسیونی اجرا شد که در آن متغیر پیشبین سبک زندگی و متغیر ملاک کودکآزاری باشد. سپس ابعاد مختلف سبک زندگی (سلامت، ورزش و تندرستی، کنترل وزن و تغذیه، سلامت معنوی، سلامت روانشناختی، سلامت اجتماعی، اجتناب از مواد مخدر و دارو) و متغیرهای مستقل زیرمقیاسهای کودکآزاری (عاطفی، جسمی، جنسی، غفلت و سوءتغذیه) بررسی شدند. با توجه به جدول (3) ملاحظه میشود که ضریب رگرسیونی متغیر کودکآزاری در سطح 1 درصد اختلاف معنیداری با صفر دارد. ضریب بتای بهدستآمده وجود رابطه معکوس و منفی میان سبک زندگی و کودکآزاری را تأیید کرد (ضریب بتا= 704/ 0-). مقدار ضریب تعیین برابر 579/ 0 است؛ یعنی متغیر سبک زندگی میتواند 9/ 57 درصد از واریانس متغیر کودکآزاری را تبیین کند.
در ادامه به بررسی فرضیات فرعی تحقیق میپردازیم.
جدول 3: نتایج رگرسیون رابطه سبک زندگی و کودکآزاری
مقدار احتمال (p) |
t |
DW |
R2 |
Beta |
R |
متغیر ملاک |
متغیر پیشبین |
000/ 0 |
690/ 22 |
710/ 1 |
579/ 0 |
704/ 0- |
704/ 0 |
کودکآزاری |
سبک زندگی |
مطابق نتایج بهدستآمده سلامت جسمانی واریانس معنیداری از مصادیق کودکآزاری (جسمی، جنسی، غفلت و بیتوجهی، سوءتغذیه، عاطفی) در شهرستان شهرکرد را تبیین میکند. برای بررسی فرضیه فوق از تحلیل رگرسیونی استفاده شد و مقدار ضریب تعیین 240/ 0 به دست آمد که میتواند 24/ 0 درصد از واریانس سبک زندگی را تبیین کند. نتایج جدول 4 حاکی از این است که ضریب رگرسیونی شاخص کودکآزاری عاطفی در سطح 1 درصد اختلاف معنیداری با صفر دارد. منفیبودن ضرایب رگرسیونی نشاندهنده رابطه معکوس میان شاخص سلامت جسمانی و مصادیق کودکآزاری است. در ادامه به میزان پیشبینی ابعاد مختلف متغیر سبک زندگی و مصادیق مختلف کودکآزاری اشاره میکنیم.
- ورزش و تندرستی واریانس معنیداری از مصادیق کودکآزاری (جسمی، جنسی، غفلت و بیتوجهی، سوءتغذیه، عاطفی) در شهرستان شهرکرد را تبیین میکند. مقدار ضریب تعیین برای تأیید این فرضیه 324/ 0 است که نشان میدهد ورزش و تندرستی میتواند 4/ 32 درصد از واریانس سبک زندگی را تبیین کند. شاخص کودکآزاری جسمی در سطح 1 درصد اختلاف معنیداری با صفر دارد. ضریب بتای بهدستآمده برای 475/ 0- بود که نشاندهنده رابطه منفی و مستقیم بین ورزش و تندرستی و کودکآزاری جسمی است.
- کنترل وزن و تغذیه واریانس معنیداری از مصادیق کودکآزاری (جسمی، جنسی، غفلت و بیتوجهی، سوءتغذیه، عاطفی) در شهرستان شهرکرد را تبیین میکند. مقدار ضریب تعیین 143/ 0 است که بیانگر این است که 3/ 14 درصد از واریانس متغیر سبک زندگی را میتواند بیان کند.
- سلامت معنوی واریانس معنیداری از مصادیق کودکآزاری (جسمی، جنسی، غفلت و بیتوجهی، سوءتغذیه، عاطفی) در شهرستان شهرکرد را تبیین میکند. در جدول مقدار ضریب تعیین 318/ 0 است؛ یعنی متغیر کودکآزاری میتواند 8/ 31 درصد از واریانس متغیر سبک زندگی را تبیین کند. مقدار ضریب بتای بهدستآمده برای متغیر کودکآزاری عاطفی 384/ 0- بود که دارای تفاوت آماری معنیدار با صفر بود. نتایج وجود رابطه معکوس و معنیدار بین سلامت معنوی و مصادیق کودکآزاری عاطفی را تأیید میکند.
- سلامت روانشناختی واریانس معنیداری از انواع کودکآزاری (جسمی، جنسی، غفلت و بیتوجهی، سوءتغذیه، عاطفی) در شهرستان شهرکرد را تبیین میکند. نتایج نشان داد ضریب تعیین بهدستآمده 433/ 0 است که میتواند 3/ 43 درصد از واریانس متغیر سلامت روانشناختی را تبیین کند. بررسی مصادیق کودکآزاری نشان داد، سلامت روانشناختی کودکآزاری عاطفی را تبیین میکند (تفاوت آماری معنیداری در سطح 1 درصد).
- سلامت اجتماعی واریانس معنیداری از انواع کودکآزاری (جسمی، جنسی، غفلت و بیتوجهی، سوءتغذیه، عاطفی) در شهرستان شهرکرد را تبیین میکند. ضریب تعیین برابر 659/ 0 بود که میتواند 9/ 65 درصد از واریانس متغیر سبک زندگی را بیان کند. بررسی مصادیق کودکآزاری نشان داد که بین کودکآزاری جسمی و عاطفی با سلامت اجتماعی تفاوت آماری معنیداری وجود دارد. بیشترین ضریب بتا 424/ 0- (کودکآزاری جسمی) بود؛ بنابراین غفلت و بیتوجهی نقش بالایی در تبیین متغیر سبک زندگی (سلامت اجتماعی) دارد.
- اجتناب از داروها و مواد مخدر واریانس معنیداری از انواع کودکآزاری (جسمی، جنسی، غفلت و بیتوجهی، سوءتغذیه، عاطفی) در شهرستان شهرکرد را تبیین میکند. ضریب تعیین 456/ 0 بود که میتواند 6/ 45 درصد از واریانس متغیر سبک زندگی (اجتناب از داروها و مواد مخدر را بیان کند). بررسی مصادیق کودکآزاری نشان داد که بین کودکآزاری جسمی و عاطفی با شاخص اعتیاد تفاوت آماری معنیداری وجود دارد (جدول 4).
جدول 4: نتایج رگرسیون شاخصهای سبک زندگی و مصادیق کودکآزاری
مقدار احتمال (p) |
t |
DW |
R2 |
Beta |
R |
متغیر ملاک |
متغیر پیشبین |
234/ 0 |
197/ 1- |
260/ 1 |
240/ 0 |
224/ 0- |
490/ 0 |
جسمی |
سلامت جسمانی |
641/ 0 |
467/ 0- |
069/ 0- |
جنسی |
862/ 0 |
175/ 0 |
032/ 0 |
غفلت و بیتوجهی |
752/ 0 |
310/ 0 |
040/ 0 |
|
سوءتغذیه |
016/ 0 |
465/ 2- |
330/ 0- |
عاطفی |
001/ 0 |
655/ 2- |
606/ 1 |
272/ 0 |
475/ 0- |
599/ 0 |
جسمی |
ورزش و تندرستی |
849/ 0 |
114/ 0 |
015/ 0 |
جنسی |
764/ 0 |
301/ 0- |
051/ 0- |
غفلت و بیتوجهی |
92/ 0 |
050/ 0- |
006/ 0- |
سوءتغذیه |
199/ 0 |
295/ 1- |
159/ 0- |
عاطفی |
231/ 0 |
206/ 1- |
761/ 1 |
310/ 0 |
221/ 0- |
557/ 0 |
جسمی |
کنترل وزن و تغذیه |
322/ 0 |
966/ 0- |
144/ 0- |
جنسی |
433/ 0 |
788/ 0- |
142/ 0- |
غفلت و بیتوجهی |
512/ 0 |
658/ 0 |
083/ 0 |
سوءتغذیه |
251/ 0 |
156/ 1- |
151/ 0- |
عاطفی |
761/ 0 |
306/ 0- |
871/ 1 |
318/ 0 |
055/ 0- |
564/ 0 |
جسمی |
سلامت معنوی |
466/ 0 |
733/ 0- |
103/ 0- |
جنسی |
524/ 0 |
640/ 0- |
112/ 0- |
غفلت و بیتوجهی |
816/ 0 |
233/ 0 |
029/ 0 |
سوءتغذیه |
003/ 0 |
015/ 3 |
384/ 0- |
عاطفی |
111/ 0 |
664/ 1- |
126/ 1 |
433/ 0 |
269/ 0- |
658/ 0 |
جسمی |
سلامت روانشناختی |
841/ 0 |
024/ 0 |
003/ 0 |
جنسی |
545/ 0 |
608/ 0- |
097/ 0- |
غفلت و بیتوجهی |
375/ 0 |
892/ 0- |
100/ 0- |
سوءتغذیه |
011/ 0 |
593/ 2- |
320/ 0- |
عاطفی |
000/ 0 |
838/ 2- |
817/ 1 |
517/ 0 |
424/ 0- |
719/ 0 |
جسمی |
سلامت اجتماعی |
696/ 0 |
040/ 0 |
005/ 0 |
جنسی |
593/ 0 |
539/ 0- |
079/ 0- |
غفلت و بیتوجهی |
298/ 0 |
047/ 1- |
108/ 0- |
سوءتغذیه |
014/ 0 |
956/ 1- |
209/ 0- |
عاطفی |
005/ 0 |
953/ 1- |
538/ 1 |
456/ 0 |
310/ 0- |
675/ 0 |
جسمی |
داروها و مواد مخدر |
696/ 0 |
393/ 0- |
049/ 0 |
جنسی |
846/ 0 |
194/ 0- |
030/ 0- |
غفلت و بیتوجهی |
015/ 0 |
471/ 2- |
271/ 0- |
سوءتغذیه |
003/ 0 |
963/ 1- |
222/ 0- |
عاطفی |
بحث
بنا بر نتایج بهدستآمده پدیده کودکآزاری تحتتأثیر سبک زندگی خانواده قرار دارد و درصورتیکه سبک زندگی ارتقاء یابد، میتوان پیشبینی کرد که کودکآزاری کاهش پیدا کرده یا تعدیل شود. یافتههای پژوهش حاکی از این است که سبک زندگی مبتنی بر سلامت پیشبینیکننده مناسبی برای وقوع کودکآزاری در شهرستان شهرکرد محسوب میشود.
یافتههای پژوهش حاضر همراستا با تحقیقات صورتگرفته در داخل و خارج کشور است. ضرایب همبستگی بهدستآمده نشاندهنده بیشترین ضریب همبستگی بین سلامت روانشناختی، سلامت اجتماعی و اجتناب از داروها و مواد مخدر با وقوع کودکآزاری هستند.
بیشترین ضریب بهدستآمده مربوط به سلامت روانشناختی بود که بیانگر بیشترین تأثیر در وقوع پدیده کودکآزاری است. نتایج حاضر با نتایج گالاگر و همکاران (2023) سایرس و همکاران (2022) و اسپراگو و همکاران (2017) همراستا است.
مطابق نتایج بهدستآمده سلامت والدین با انواع کودکآزاری رابطه دارد؛ بخصوص کودکآزاری عاطفی بالاترین میزان همبستگی با سلامت جسمانی والدین را داشت (466/ 0-= r). در مورد سایر متغیرها میتوان گفت که کودکآزاری جسمی بیشترین رابطه همبستگی با ورزش و تندرستی والدین (581/ 0-r=) و اجتناب از داروها و مواد مخدر (579/ 0- r=) را داشته است. همچنین سلامت معنوی والدین امری مهم در وقوع انواع کودکآزاری داشته است. بالاترین میزان همبستگی در ارتباط بین سلامت معنوی و کودکآزاری عاطفی مشاهده شد (528/ 0-r=).
شرایط اجتماعی از قبیل فقر، بیکاری، مسکن ناکافی، مراقبتهای بهداشتی ضعیف، فرصتهای آموزشی کم و غیره نقش مؤثری در بروز کودکآزاری و بیتوجهی دارند. همچنین مراقبت امن، وجود سبک زندگی صحیح، تجربه والدین و پرستاران ازجمله عوامل محافظتی مهم هستند که میتواند از کودکآزاری و بیتوجهی جلوگیری کند. مسکن ایمن و پایدار، روابط اجتماعی مثبت، دسترسی به خدمات پزشکی و سلامت روان، حمایت عاطفی و غیره دارای ارتباط مستقیم با خشونت علیه کودکان هستند (فانلسو و همکاران، 2022؛ میتر و همکاران، 2004).
نظریه یادگیری عنوان میکند که افراد رفتارهای خشن را با مشاهده یاد میگیرند و اگر اینگونه رفتارها مورد تنبیه قرار نگیرد و برعکس مورد تشویق واقع شود، تقویت میشود و ادامه مییابد. طبق نظریه فشار اجتماعی، مشکلات اقتصادی، بیکاری، کمبود درآمد معمولاً موجب افزایش فشار و نگرانی در خانواده میشود. گاهی اوقات این فشارها منجر به رفتارهای خشونتآمیز میشود. از طرفی ممکن است خشونت خود راهی برای برخورد با این فشارها باشد.
تحقیقات نشان میدهد که خانوادههای فقیر و کمدرآمد خشونتهای خانگی بیشتری را تجربه میکنند. این امر به خاطر فشار و تنشهایی است که در مورد بیکاری، فقر و کمبود درآمد ایجاد میشود. خشونت با الگوهای یاد گرفتهشده در فرهنگ ارتباط دارد (مون و همکاران، 2020).
فرهنگ با سبک زندگی دارای همپوشانی بوده و درواقع، سبک زندگی بخشی از فرهنگ را تشکیل میدهد. برای توضیح بیشتر میتوان گفت خاستگاه فرهنگ غالب در یک جامعه، ریشه در سبک زندگی اعضای آن جامعه دارد (پوروزمند، 2016). علاوه بر همه موارد یادشده، زمینههای فرهنگی کودکآزاری مانند اینکه تنبیه برای تربیت کودکان لازم است و داشتن حس مالکیت بر کودک، که متأسفانه بعضی از قوانین داخلی از این موارد حمایت میکند، و وجود ضربالمثلهایی که مؤید حس مالکیت و پذیرفتن تنبیه در فرهنگ ما است، زمینههای بروز کودکآزاری را در کشور فراهم میکند.
از دیدگاه دیگر، با درگیری ویروس کرونا در استان چهارمحال و بختیاری و قرنطینهشدن بسیاری از مردم و کودکان، تعطیلی مدارس و مهدها، وجود خشونت علیه کودکان در این قلمرو جغرافیایی افزایش یافته چراکه بسیاری از کودکان به مسائل بهداشتی توجه نداشته و از فعالیت بازماندهاند. وجود این مشکل در سال جاری به این موضوع بسیار دامن زده و موجب تشدید کودکآزاری و افزایش اعتیاد به مواد مخدر در خانوادهها شده است.
خشونت میتواند، بهصورت مستقیم (مانند کتکزدن) و یا غیرمستقیم (بیتوجهی و سهلانگاری) اعمال شود. معمولاً یکی از والدین بهعنوان آزاردهنده فعال عمل میکند؛ یعنی مستقیماً اقدام به اعمال خشونت علیه کودک میکند. والد دیگر نظارهگر اعمال خشونت است و هیچگونه دفاعی از او نمیکند و یا غافل از آن چیزی است که بر کودک میگذرد. در این موارد چنین والدی آزاردهنده منفعل یا غیرفعال محسوب میشود و در کشورهای توسعهیافته مستوجب مجازات قانونی است.
کودکآزاری یک مسئله فرهنگی- اجتماعی- پزشکی است و معمولاً چندین عامل بهصورت مشترک در بروز آن نقش دارند. در کودکآزاری خارج از خانواده عواملی مانند سیستم اقتصادی، حکومتی، آدابورسوم و نگرشهای فرهنگی و مذهبی جامعه و همچنین جنگ نقش دارند. در تبیین این موضوع میتوان گفت بزهکاری و جرم مقولهای منحصراً حقوقی و قضایی نیست؛ بلکه پدیدهای جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است.
عوامل به وجود آورنده آن در جوامع مختلف یکسان نبوده و مناطق ازنظر نوع بزه، شدت و ضعف متفاوتاند. در هر جامعه و محیطی سلسله عواملی همچون شرایط محیطی، کیفیت مسکونی، وضعیت اقتصادی و طرز فکر و نگرش خاصی حاکم است که هر یک از اینها در رفتار افراد مؤثر هستند. مقوله اعتیاد در همه انواع کودکآزاری میزان همبستگی بالا و معناداری را نشان داد که وضعیت اقتصادی خانوادهها را نیز در برمیگیرد.
تعطیلی کمپهای ترک اعتیاد در استان چهارمحال و بختیاری در سال 1399 ازجمله عواملی است که به افزایش این پدیده دامن زد. طبق آمار ذکرشده توسط معاون امور توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد بهزیستی چهارمحال و بختیاری 18 کمپ ترک اعتیاد در این استان وجود داشته که به دلیل شرایط خاص شیوع کرونا از این تعداد چهار مرکز فعال بوده است. پدیده اعتیاد و طلاق که سلامت اجتماعی و روانشناختی را به خطر میاندازد نیز از دیگر دلایل کودکآزاری است. اختلاف پدر و مادر باعث ایجاد ترس در کودک میشود.
در حقیقت بیکاری اولویت مهم در افزایش اعتیاد و آسیبهای اجتماعی دیگر است.
این استان به دلیل هممرز بودن با استان خوزستان، اصفهان و یاسوج با ورود مقدار زیادی مواد مخدر از فواصل بین مرزی این استان مواجه است که موجب بالارفتن اعتیاد در این استان شده است.
کسانی که مرتکب جرم و اعمال نابهنجار اجتماعی میشوند، پس از بررسی محیطهای گوناگون و طبقهبندی آنها ازنظر خطر شناسایی و دستگیری، محیطهای کمخطر را برای انجام عمل خویش برمیگزینند؛ بنابراین جرایم و انحرافات اجتماعی در محدوده مکانیای رخ میدهند که مجرم با یک برنامهریزی و با در نظر گرفتن جوانب دیگر کار به آن مبادرت میکند.
اعتیاد فینفسه جرم نیست ولی زمینهای برای ارتکاب جرم توسط فرد معتاد یا خانواده اوست. بنابراین اگر فرد معتاد مجرم شناخته شود ازنظر عملی مشکلات بسیاری به وجود میآید. معتاد فرد بیماری است که باید درمان شود. او در ارتباط با جرایم مختلف در حوزه مصرف مواد نقش عمدهای در تحریک افراد در قتل، ضربوجرح، خشونت علیه کودکان و تجاوز به عنف دارد که این میزان بیشتر از جرایم مالی مانند کلاهبرداری یا سرقت است.
مصرف مواد محرک یا مخدر زمینهساز ارتکاب جرم نیست بلکه وقوع جرم ریشه در زمینه و بستر شخصیتی فرد دارد و مواد محرک تنها عامل تسریعبخش و تسهیلکننده این فرآیند است. درواقع میل به انجام اعمال مجرمانه ریشه در عوامل مختلف دارد که به سبک زندگی، فرهنگ خانوادگی، سطح اقتصادی ، نوع آموزش، سن، سواد و فرهنگ حاکم بر زندگی فرد بستگی دارد.
ملاحظات اخلاقی
در این پژوهش اصول محرمانه بودن و گرفتن رضایت آگاهانه از افراد رعایت شده است.
AbuTorabian, F. (2014). Symbols of Western lifestyle in contrast to Islamic lifestyle. Religious lifestyle magazine, 1, 95-126.
Acikdilli, G., Ziemnowicz, C., & Bahhouth, V. (2018). Consumer ethnocentrism in Turkey: Ours are better than theirs. Journal of International Consumer Marketing, 30(1), 45-57.
Amin Sarami, N. (2001). Social deviations and opposition subcultures: Police Science University Press.
Banducci, A. N., Hoffman, E., Lejuez, C., & Koenen, K. C. (2014). The relationship between child abuse and negative outcomes among substance users: Psychopathology, health, andآ comorbidities. Addictive behaviors, 39(10), 1522-1527.
Brown, R. C., Heines, S., Witt, A., Braehler, E., Fegert, J. M., Harsch, D., & Plener, P. L. (2018). The impact of child maltreatment on non-suicidal self-injury: data from a representative sample of the general population. BMC psychiatry, 18(1), 1-8.
Conrad-Hiebner, A., & Byram, E. (2020). The temporal impact of economic insecurity on child maltreatment: A systematic review. Trauma, Violence, & Abuse, 21(1), 157-178.
Dubowitz, H., Roesch, S., Lewis, T., Thompson, R., English, D., & Kotch, J. B. (2022). Neglect in childhood, problem behavior in adulthood. Journal of interpersonal violence, 37(23-24).
Devries, K. M., Knight, L., Child, J. C., Mirembe, A., Nakuti, J., Jones, R. Parkes, J. (2015). The Good School Toolkit for reducing physical violence from school staff to primary school students: a cluster-randomised controlled trial in Uganda. The Lancet Global Health, 3(7), e378-e386.
Fanslow, J. L., Hashemi, L., Gulliver, P., & McIntosh, T. (2022). Gender patterns in the use of physical violence against a violent partner: results of a cross-sectional population-based study in New Zealand. Journal of interpersonal violence, 37(23-24).
Green, J. G., McLaughlin, K. A., Berglund, P. A., Gruber, M. J., Sampson, N. A., Zaslavsky, A. M., & Kessler, R. C. (2010). Childhood adversities and adult psychiatric disorders in the national comorbidity survey replication I: associations with first onset of DSM-IV disorders. Archives of general psychiatry, 67(2), 113-123.
Gallagher, A. R., Moreland, M. L., Watters, K. N., & Yalch, M. M. (2023). Relative effects of childhood trauma, intimate partner violence, and other traumatic life events on complex posttraumatic stress disorder symptoms. Traumatology, 29(1), 57.
Heitmeyer, W., & Hagan, J. (2003). International handbook of violence research. Springer Science & Business Media.
Huang, S. et al. (2011). The long-term effects of childhood maltreatment experiences on subsequent illicit drug use and drug-related problems in young adulthood. Addictive behaviors, 36(1-2), 95-102.
Kaufman, J. C. (2014). An Analysis of the Patterns of Crime and Socioeconomic Status. Visualized Through Self-Organized Maps.
Lewis, M. E. (2002). Child and adolescent psychiatry: A comprehensive textbook: Lippincott Williams & Wilkins Publishers.
Mahdavi Kani, M. S. (2008a). The concept of style of life and its field in social sciences. Journal of Iranian Cultural Research, 1(1), 199-230.
Maiter, S., Alaggia, R., & Trocmé, N. (2004). Perceptions of child maltreatment by parents from the Indian subcontinent: Challenging myths about culturally based abusive parenting practices. Child Maltreatment, 9(3), 309-324.
McLaughlin, K. A., Green, J. G., Gruber, M. J., Sampson, N. A., Zaslavsky, A. M., & Kessler, R. C. (2010). Childhood adversities and adult psychiatric disorders in the national comorbidity survey replication II: associations with persistence of DSM-IV disorders. Archives of general psychiatry, 67(2), 124-132.
Mirlashari, J., Jahanbani, J., & Begjani, J. (2020). Addiction, childhood experiences and nurse’s role in prevention: a qualitative study. Eastern Mediterranean Health Journal, 26 ((2).
Moon, D. J., Damman, J. L., & Romero, A. (2020). The effects of primary care–based parenting interventions on parenting and child behavioral outcomes: A systematic review. Trauma, Violence, & Abuse, 21(4), 706-724.
Moradi, M., & Miralmasi, A. (2020). Pragmatic research method. School of quantitative and qualitative research. Retrieved from https://analysisacademy.com.
Naghavi, M., & Nakhaee, N. (2021). Associations between childhood abuse, resilience, mindfulness, and waterpipe smoking: implications for cessation interventions. Journal of smoking cessation, 2021, 1-6.
Novitasari, D., Juliana, J., Asbari, M., & Purwanto, A. (2021). The Effect of Financial Literacy, Parents’ Social Economic and Student Lifestyle on Students Personal Financial Management. Economic Education Analysis Journal, 10(3), 522-531.
Purozmand, A. (2016). Basics of cultural engineering, Qom. Islamic Sciences Culture Office.
Revolution, S. L. o. t. (2012). 20 leadership questions about lifestyle. Jam-e-Jam newspaper, 13(2), 33-35.
Sayrs, L. et al. (2022). Intimate partner violence, clinical indications, and other family risk factors associated with pediatric abusive head trauma. Journal of interpersonal violence, 37(9-10), NP6785-NP6812.
Siavoshi, S. (2010). Ayatullah Misbah Yazdı: Politics, Knowledge, and the Good Lifemuwo_1308 124, 144.
Stašević, I., Ropac, D., & Lučev, O. (2005). Association of stress and delinquency in children and adolescents. Collegium antropologicum, 29(1), 27-32.
Sprague, S., Scott, T., Garibaldi, A., Bzovsky, S., Slobogean, G. P., McKay, P., ... & Swaminathan, A. (2017). A scoping review of intimate partner violence assistance programmes within health care settings. European journal of psychotraumatology, 8(1), 1314159.
Velloza, J. et al. (2022). Cycles of violence among young women in Namibia: exploring the links between childhood violence and adult intimate partner violence from the Violence Against Children and Youth Survey. Journal of interpersonal violence, 37(23-24),.