دوره 22، شماره 87 - ( 11-1401 )                   جلد 22 شماره 87 صفحات 72-35 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

nejati M, Shakibaei A, Gholami M. (2023). Investigating the Relationship between Population Structure and Poverty. refahj. 22(87), : 2 doi:10.32598/refahj.22.87.3957.1
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3940-fa.html
نجاتی مهدی، شکیبایی علیرضا، غلامی مصطفی. رابطه ساختار جمعیت با فقر رفاه اجتماعی 1401; 22 (87) :72-35 10.32598/refahj.22.87.3957.1

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3940-fa.html


متن کامل [PDF 715 kb]   (811 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1035 مشاهده)
متن کامل:   (1231 مشاهده)
مقدمه
      یکی از مهم‌ترین اهداف مطالعه توسعه‌ای، افزایش رشد و کاهش فقر و تعامل آن با عدالت است که این امر را می‌توان از طریق ارتباط رشد اقتصادی و فقر با تغییرات ساختار جمعیتی موردبررسی قرار داد. در دهه 1990 با مطرح‌شدن بحث منافع حاصل از رشد، ضمن یک اجماع عمومی مبنی بر ضعف ابزار رشد به‌عنوان تنها ابزار کاهش فقر، توجه بسیاری از محققان به سایر سیاستها در کنار رشد اقتصادی جلب شد. بنابراین عوامل دیگری همچون متوسط درآمد و جمعیت در کاهش فقر مؤثر هستند. در همین ارتباط در مطالعات اخیر بحثی تحت عنوان رشد به نفع فقیر مطرح است که ارتباط بین رشد و فقر و نابرابری (جمعیتی) را بیان می‌کند (باقری و کاوند،2008).
تغییر ساختارهای جمعیت در بسیاری از کشورها سبب ایجاد مسیر توسعه فرصتها و چالشها می‌شود. درحالی‌که کهن‌سالی مسئله نگرانی در اقتصادهای با درآمد بالا و متوسط است، رشد سریع جمعیت در دهه‌های آینده در فقیرترین کشورها ادامه‌دار خواهد بود. درعین‌حال، این کشورها شاهد افزایش پایدار در سهمیه کار خود در جمعیت خود خواهند بود و این تغییرات توانایی رشد اقتصادی و افزایش بهره‌وری را دارند (احمد و کروز، 2018).
 تغییرات جمعیت شناختی می‌تواند در چندین روش بر رونق اقتصادی و کاهش فقر تأثیرگذارد. اول، تغییرات در سهم سن کار جمعیت باعث افزایش درآمد و پس‌انداز می‌شود، با تغییر تعداد نسبی افراد در اقتصاد که می‌توانند کار کنند. دوم، تغییر ساختار سنی در سطح خانوار می‌تواند به‌طور نامتناهی بر خانواده‌های فقیرتر که اغلب نسبت میزان وابستگی به فرزند بالاتر باشد، تأثیر می‌گذارد. تأثیرات توسعه بر تغییرات در ساختار سنی معمولا به‌عنوان یک یا یکی از سود تقسیمی اول یا دوم تجزیه می‌شود. اولین سود یک نتیجه مستقیم و فوری پس از افزایش سهم کار سالم جمعیت است. این اثر ساده است، چون سهم بزرگ‌تر کار از افراد سالم به این معنی است اقتصاد به‌تناسب بیشتر مردم قادر به تولید در مراحل پربارتر زندگی آنها خواهد بود. دومین سود تقسیمی در صورت ایجاد تغییر در ساختار سن و ایجاد فضای بیشتری برای صرفه‌جویی بیشتر است که منجر به افزایش سرمایه‌گذاری انسانی و فیزیکی می‌شود (احمد و کروز، 2018).
      مقوله رشد اقتصادی و عوامل ایجادکننده آن همواره در تحلیلهای اقتصادی مباحث زیادی را به همراه داشته است. مطالعات متعددی درزمینه شناسایی اثر عوامل مختلف بر رشد اقتصادی و فقر صورت گرفته است که در این میان سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی و نیروی کار به‌عنوان مهم‌ترین عوامل معرفی ‌شده‌اند. بر مبنای بررسی تجربیات کشورهای مختلف بسیاری از صاحبنظران اقتصادی بر این باورند که به‌تدریج از نقش و اهمیت سرمایه فیزیکی کاسته شده و توجه به سرمایه انسانی به‌عنوان عامل کلیدی رشد اقتصادی افزایش یافته است. بنابراین اهمیت روزافزون سرمایه انسانی و جمعیت موجب شده است که نقش کمیت و به‌ویژه کیفیت نیروی کار بیشتر موردتوجه و بررسی قرار گیرد تا سهم و تأثیر این عامل مهم کاهش فقر به‌درستی مشخص شود (احمد و کروز، 2018).
جمعیت به‌عنوان یکی از عمده‌ترین و موثرترین عامل کاهش فقر و کاهش درآمد سرانه و به طبع آن کاهش سطح زندگی و رفاه عمومی شناخته شده است. اگرچه رشد نامطلوب جمعیت در شرایط عادی موجب فقر است، درعین‌حال از همین عامل منفی می‌توان به‌عنوان عامل مصرف و به طبع آن به‌عنوان رشد تولید و تقاضا بهره جست؛ مشروط بر اینکه برای بهره‌گیری از این عامل منفی، به‌گونه‌ای سنجیده و مطلوب، اصول و قواعد اقتصادی در جلب سرمایه، اعم از داخلی و خارجی، مورد بهره‌برداری قرار گیرد. در غیر این صورت رشد نامطلوب جمعیت، موجب کاهش رفاه و افزایش فقر عمومی خواهد بود (بارو و مارتین، 2004).
تحلیل روند و سیاستهای جمعیتی در کشور حکایت از آن دارد که در دهه 60 کشور شاهد نرخ رشد و نرخ باروری کل بالا و چشمگیری بوده است. به‌طوری‌که نرخ باروری کل کشور در سال 1365 معادل 7.1 و نرخ رشد جمعیت معادل 3.9 درصد بوده است. بااین‌حال، در سرشماری دهه‌های بعد، این روند کاهنده و نگران‌کننده شده است؛ به‌گونه‌ای که نرخ باروری کل کشور به 2.96 در سال 1996، 1.9 در سال 2006، 1.87 در سال 2011 کاهش‌یافته است. در سال ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت (سال 2014) نرخ باروری کل 2.03 ثبت شده و در سالهای پس از ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت (2015 تا 2019) به ترتیب 2.09، 2.11، 2.1، 2 و در سال 2019 به 1.8 تنزل یافته است. نرخ رشد جمعیت نیز در سال 1996 معادل 1.9 درصد، در سال 2006 معادل 1.6 درصد، در سال 2011 معادل 1.3 درصد و در سال 2016 معادل 1.24 درصد شده است که نشان‌دهنده رونده کاهنده در نرخ رشد جمعیت است (شقاقی شهری و کریم، 2020).
      دستیابی به نرخ رشد بالای اقتصادی نیازمند شناخت عوامل و امکانات بالقوه و به‌کارگیری درست آنهاست. تغییر سنی جمعیت که درنتیجه تغییر نرخ رشد جمعیت به وجود می‌آید می‌تواند اثرات مهم و تعیین‌کننده‌ای بر رشد اقتصادی و فقر داشته باشد. تغییر ساختار سنی جمعیت از راههای مختلفی بر فقر اثر می‌گذارد ازیک‌طرف با تغییر سهم جمعیت در سن کار از کل جمعیت، بازار نیروی کار را متأثر می‌کند و از طرف دیگر، بر اساس نظریه چرخه زندگی مصرف و درنتیجه پس‌انداز و سرمایه‌گذاری را تحت تأثیر قرار می‌دهد (عرب‌مازار و کشوری‌شاد، 2004).
      با توجه به مطالب گفته‌شده و بیان اهمیت جمعیت و ساختارهای جمعیتی و اثرات آن بر فقر قصد داریم در این تحقیق به ارتباط ساختار سنی جمعیت با فقر بپردازیم و میزان تأثیرپذیری فقر از ساختار جمعیتی ایران را نشان دهیم. زیرا کشور ما با توجه به منابع فراوان و پهناوربودن و وسعت زیاد زمینهای کشاورزی توانایی تأمین نیازهای جمعیت را دارد. بنابراین مسئولان کشور با برنامهریزیهای کوتاه‌مدت و بلندمدت می‌توانند زمینه را برای رشد جمعیت فعال مهیا کنند. در این مقاله پس از مقدمه به بررسی مبانی نظری و مطالعات انجام‌شده می‌پردازیم و در مرحله بعد به‌تصریح مدل و بررسی آن می‌پردازیم. پس از بررسی مانایی، روابط بلندمدت و همچنین بررسی درون‌زایی بین متغیرها مدل با روش GMM برآورد شده است. از نقاط قوت این تحقیق بررسی ساختارهای جمعیتی به تفکیک است. در قسمت پایانی پس از جمع‌بندی به نتیجه‌گیری پرداخته شده است.

مبانی نظری
تحولات جمعیتی
طبق تجارب کشورهای درحال‌توسعه، رشد بی‌رویه و فزاینده جمعیت، خواه‌ناخواه موجب گسترش فقر می‌شود. در شرایطی که جمعیت با روند شتابانی ازدیاد می‌یابد اگر زمین و دیگر منابع تولیدی دستخوش تحول چندانی نشود، تأمین یک سطح زندگی قابل‌قبول برای آحاد ملت بسیار دشوار خواهد بود و این همان فرایندی است که از آن به‌عنوان «تله جمعیتی فقر» یاد می‌شود (ارضروم چیلر، 2005).
 در ایران برنامه جمعیتی اول، دوم و سوم توسعه، تحدید موالید و تعدیل نرخ رشد طبیعی جمعیت بوده است که در این زمینه شاهد موفقیتهای چشمگیری بوده‌ایم. درپیش گرفتن سیاست تحدید موالید، حذف مزیتهای اقتصادی‌اجتماعی خانواده‌های پرجمعیت، اصلاح قوانین و مقررات مشوق رشد جمعیت، به همراه شرایط تورمی اقتصادی که موجبات مشکل‌شدن ازدواج و بالارفتن سن متوسط ازدواج و نیز افزایش هزینه‌های پرورش کودکان را فراهم آورده است، ازجمله عوامل سقوط نرخ رشد جمعیت در این دوره محسوب می‌شود (ارضروم چیلر، 2005).
نمودار شماره (1) روند تغییر ساختار جمعیت در ایران از جوانی به سمت سالخوردگی را نشان می‌دهد؛ که این افت شاخص جمعیت بسیار نگران‌کننده بوده و هشدار جدی برای سالهای آینده محسوب می‌شود.

شکل (1) نمودار روند تغییر ساختار جمعیت در ایران از جوانی به سمت سالخوردگی
منبع: مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395

مکانیسم تأثیر ساختارهای جمعیت بر فقر
در مورد اثرگذاری ساختار جمعیتی بر فقر ارائه مبانی نظری به این صورت است که ابتدا رابطه بین ساختارهای جمعیتی و رشد اقتصادی بر اساس رابطه رشد بلوم و کانن بیان شده است، سپس بر اساس مبانی موجود و مطالعات انجام‌گرفته در این زمینه به بررسی رابطه بین رشد اقتصادی و فقر پرداخته شده است. بنابراین اثرگذاری ساختارهای جمعیتی بر فقر ابتدا از طریق کانال ساختار جمعیتی بر رشد و سپس از طریق کانال رشد اقتصادی بر فقر موردبررسی قرار گرفته است.
تأثیر تغییرات در ساختار سنی می‌تواند به‌عنوان یک یا دو گروه تقسیم‌بندی جمعیتی اول و دوم طبقه‌بندی شود (لی و میسون، 2006). اولین نتیجه یک نتیجه مستقیم و ضروری پس از افزایش سهم جمعیت فعال است. اگر سهم بیشتری از جمعیت در حال کار باشد، استانداردهای متوسط زندگی بالاتر خواهد بود که به همین صورت هم موجب کاهش فقر می‌شود. مزایای بالقوه کاهش فقر به دو صورت است. اولا در خانواده‌ها استانداردهای زندگی با افزایش تعداد تولیدکنندگان مؤثر در هر خانواده افزایش می‌یابد. دوم، پیشرفت در امور مالی دولتی ناشی از افزایش تعداد کارگران در اقتصاد، اجازه خواهد داد منابع بیشتری به خانواده‌های کم‌درآمد اختصاص داده شود. سود دوم زمانی به وجود می‌آید که رشد سریع جمعیت افراد کارآزموده منجر به صرفه‌جویی بیشتر در کوتاه‌مدت شود و سرمایه‌گذاری بیشتر در سرمایه انسانی و سرمایه‌گذاری هر کارگر در بلندمدت شود. سود تقسیمی حاصل از ساختار جمعیتی به‌طور خلاصه در جدول (1) آمده است.

جدول (1) سود تقسیمی جمعیت و مکانیزم انتقال آن
کانال مکانیسم انتقال سود تقسیمی
نیروی کار


پس‌انداز

سرمایه انسانی
افزایش نسبت حمایت (نسبت نیروی کار مؤثر به مصرف‌کنندگان مؤثر) با فرض ثبات سایر متغیرها از قبیل پس‌انداز و درآمد سرانه نیروی کار مؤثر.
تغییر در پس‌انداز و سرمایه سرانه نیروی کار مؤثر، درآمد نیروی کار و همچنین دارایی سرانه نیروی کار را تغییر می‌دهد.
کاهش باروری سبب تمایل بیشتر به هزینه بهداشت و آموزش برای کودکان می‌شود.

اول

دوم

دوم

سودهای جمعیتی همراه با کانال اثرگذاری آنها بر رشد اقتصادی و همچنین مکانیزم انتقال آنها در جدول (1) به‌طور خلاصه ارائه شده است. برای هر دو سود جمعیتی اول و دوم، کانال اثرگذاری در ستون اول جدول و مکانیزم انتقال یا مکانیزم اثرگذاری آنها روی رشد اقتصادی، در ستون دوم توصیف شده است.
احمد و کروز (2018) معتقدند که در مرحله اول گذار جمعیتی، افزایش در تعداد فرزندان به نسبت بیشتر از جمعیت در سن کار و یا افراد سالمند است. این امر منجر به کاهش سهم جمعیت در سن کار می‌شود که ناشی از افزایش سهم فرزندان است. با افزایش سطح درآمد و ارتقای سرمایه انسانی، نرخ باروری و مرگ‌ومیر کاهش می‌یابد که پیامد آن افزایش سهم جمعیت در سنین کار و همچنین کاهش وابستگی کل (کم‌سالی و بزرگ‌سالی) است. این مرحله از انتقال جمعیتی است که شرایط برای اولین سود تقسیمی را فراهم می‌کند. مرحله سوم انتقال جمعیتی زمانی اتفاق می‌افتد که نرخ باروری بسیار پایین است و میزان مرگ‌ومیر نیز کم است که منجر به افزایش امید به زندگی می‌شود. در این مرحله رشد جمعیت سالخورده سریع‌تر از کاهش سهم کودکان خواهد بود که منجر به افزایش نسبت کل وابستگی می‌شود.
میزان پس‌اندازهای خصوصی خانوار بستگی به سازگاری سن مردم دارد. افراد زمانی که در سن کار مشغول به کار هستند، صرفه‌جویی خالص دارند؛ اما معمولا زمانی که کم‌سال هستند، جزء مصرف‌کنندگان هستند. با توجه به تأثیر تغییرات جمعیتی بر پس‌انداز، مطالعات زیادی صورت گرفته است که نشان می‌دهد که وابستگی پایین‌تر به کودک باعث می‌شود تا میزان صرفه‌جویی افزایش یابد؛ که هر دو ضریب وابستگی پیر و جوان تأثیر منفی قابل‌توجهی در نرخ پس‌انداز خصوصی دارند. ازآنجایی‌که مردم انتظار دارند که طولانی‌تر زندگی کنند، ممکن است در طول دوره فعال اقتصادی زندگی خود بیشتر پس‌انداز کنند.
علاوه بر تأثیرات روی رشد و پس‌انداز، شواهدی وجود دارد که تغییرات در ساختار سن بر فقر و نابرابری تأثیر می‌گذارد. تغییرات جمعیتی منجر به کاهش مداوم فقر در برزیل شده است که معادل 4/0- 5/0 درصد بیشتر از رشد سالانه درآمد سرانه است. آنها برآورد مستقیم تأثیرگذار جمعیت بر فقر را نزدیک به 15 درصد از تأثیرات مربوط به رشد اقتصادی برآورد کردند. تحقق اولین سود تقسیم جمعیتی که منجر به کاهش میزان وابستگی به کودک می‌شود، می‌تواند ریشه‌کن کردن فقر جهانی را نیز تسهیل کند. در سال 1990، در آسیای شرقی به‌طور متوسط فقر بالاتر از آسیای جنوبی بود. بااین‌حال، نرخ سرشماری فقر در شرق آسیا از 61 درصد به 2/7 درصد در بین سالهای 1990 تا 2012 کاهش یافت. این کاهش فقر با کاهش شدید در میزان وابستگی به کم‌سالی در منطقه همبسته بود. به‌عنوان‌مثال، شواهدی از بنگلادش نشان می‌دهد که عوامل جمعیت‌شناختی، ازجمله ساختار سن، جنسیت و توزیع منطقه‌ای جمعیت، دلیل یک‌چهارم از کاهش سریع فقر بین سالهای 2000 تا 2010 به شمار می‌رود (بانک جهانی، 2015).
اطلاعات مورداستفاده در این پژوهش به‌صورت داده‌های سری زمانی از آمار حسابهای ملی مرکز آمار ایران و نیز اطلاعات جمعیتی آن از نتایج تفصیلی سرشماری نفوس و مسکن کل کشور استخراج شده است. درواقع اطلاعات سری زمانی جمعیت به تفکیک گروههای سنی از سایت مرکز آمار ایران جمع‌آوری شده است. منابع داده‌های متعددی برای تحلیل اثرات تغییرات جمعیتی بر تولید ناخالص داخلی سرانه ترکیب ‌شده‌اند. در این تحقیق از اطلاعات مربوط به گزارش سالانه شاخص توسعه انسانی و همچنین آمارهای موجود در جدول جهانی پن (penn) استفاده شده است.

ارتباط بنیادی بین تغییرات جمعیتی و رشد
چارچوب اصلی مدل مورداستفاده، ارتباط بنیادی بین تغییرات جمعیتی و رشد است که به‌وسیله بلوم و کانن (2004) ارائه شده است. این رابطه از طریق یک اصل حسابداری توصیف می‌شود:
/ YN =YL WAPN LWAP                           1
 
که (Y) درآمد، (N) کل جمعیت، (WAP) جمعیت در سن کار و (L) تعداد کارگران است. معادله (1) نشان می‌دهد که درآمد سرانه (Y / N) برابر با حاصل‌ضرب تولید سرانه هر کارگر (بهره‌وری نیروی کار) (Y / L)، نسبت جمعیت در سن کار (WAP / N) و نرخ مشارکت نیروی کار (L / WAP) است. این معادله نشان می‌دهد که با ثبات سایر موارد، افزایش در تولید سرانه نیروی کار (Y / L) یا نسبت جمعیت در سن کار (WAP / N) یا نرخ مشارکت نیروی کار (L / WAP)، درآمد سرانه (Y / N) را افزایش خواهد داد. چنانچه ابتدا از رابطه (1) لگاریتم و سپس دیفرانسیل کامل گرفته شود، رابطه زیر را خواهیم داشت:
g)y = gz+gw+gl                                         (2
که gy  نرخ رشد درآمد سرانه،   gz نرخ رشد بهره‌وری نیروی کار، gw  نرخ رشد جمعیت در سن کار و gl رشد نرخ مشارکت نیروی کار است. فرض بر این است که رشد بهره‌وری نیروی کار تابعی از بردار متغیرهای x است. به‌عنوان‌مثال gz=a1+bf(x) و رشد نرخ مشارکت نیروی کار ثابت است، به‌طوری‌که gl = a2 و a= a1+a2  است. بنابراین می‌توان رابطه‌ای مانند تابع شماره 2 برای نرخ رشد درآمد سرانه تعریف کرد.
gy= a+bfx+gw+ε                                  3
که ε جزء خطای تابع را نشان می‌دهد. در این تحقیق بردار x مشتمل بر حجم تجارت و موجودی سرانه است.
معادله (3) نشان می‌دهد که با ثبات سایر موارد، افزایش سهم جمعیت در سن کار باعث افزایش تولید ناخالص داخلی سرانه و کاهش فقر می‌شود. (با دیفرانسیل‌گیری از رابطه 1 که توسط بلوم و کانن اثبات شده است به رابطه 2 می‌رسیم که در این معادله رابطه مثبت بین نرخ رشد جمعیت و نرخ رشد وجود دارد که با تفکیک نرخ رشد جمعیت به جمعیت کم‌سال و جمعیت کهن‌سال اثرات هرکدام به‌صورت مثبت بر اساس تئوری مطرح‌شده در رابطه 1 قابل‌دستیابی است). مسئله اصلی این است که معادله (3) از یک رابطه حسابداری حاصل می‌شود. مجموعه‌ای از فروض قوی برای نشان‌دادن یک رابطه علی بین تغییرات در سهم جمعیت در سن کار و رشد و بهره‌وری لازم است. برای این منظور، از دو متغیر کلیدی استفاده می‌کنیم که تعیین‌کننده تغییرات در سهم جمعیت در سن کار است: نسبت وابستگی کم‌سالی (gCDR ) و نسبت وابستگی کهن‌سالی(gADR )، که توسط معادله (4) توصیف شده است. به‌عبارت دیگر به‌جای gw  از متغیرهای توضیح‌دهنده آن یعنی gADR  و gCDR  استفاده شده است.
gy= a+bfx+gCDR+gADR                                           +ε
یکی دیگر از مؤلفه‌های مهم که می‌تواند میزان تأثیرگذاری سهم جمعیت در سن کار روی رشد تولید سرانه را نشان دهد، سرمایه انسانی است که در آن مستتر است. سهم بالاتر جمعیت در سن کار ممکن است از طریق افزایش عرضه نیروی کار بر فقر تأثیر بگذارند (احمد و کروز، 2018).
یک مسئله در برآورد (3) این است که عوامل غیرقابل‌بررسی (متغیرهای حذف‌شده) که بر رشد درآمد سرانه تأثیر می‌گذارد، می‌تواند به‌طور هم‌زمان بر میزان سهم جمعیت در سن کار یا رشد درآمد در هر کارگر تأثیر بگذارد و منجر به درون‌زایی (endogeneity) می‌شود. این مشکل به‌ویژه به متغیر موردنظر مرتبط است؛ زیرا شوکهایی که بر کل جمعیت (N) تأثیر می‌گذارند می‌توانند به‌طور هم‌زمان روی هر دو طرف معادله تأثیرگذار باشند. علاوه بر این، ممکن است تغییرات در درآمد سرانه منجر به تغییرات جمعیتی شود که یک مشکل علیت معکوس است.
مطالعات متعددی تلاش می‌کنند تا تأثیر تغییرات جمعیتی بر رشد اقتصادی را بررسی کنند (بلوم و کانن، 2004). این مطالعات رویکردهای مختلفی را برای رسیدگی به مسائل بالقوه درون‌زایی که قبلا شرح داده شده است، دارند. یک رویکرد استفاده از تأخیر تغییر سهم جمعیت در سن کار است.gw(t-1)  به‌عنوان یک ابزار برای gw  است. به‌عنوان دلیل می‌توان گفت که درآمد سرانه فعلی رشد جمعیت بر نرخ رشد جمعیت کار درگذشته تأثیر نمی‌گذارد. اگرچه می‌توان استدلال کرد که این رویکرد با علیت برعکس عمل می‌کند، اما لزوما به مشکل متغیرهای حذف‌شده نمی‌پردازد. این تحقیق از رویکردهای مختلفی برای مقابله با مشکل درون‌زایی استفاده می‌کند. برای ارتباط با سایر مسائل مربوط به درون‌زایی بالقوه مربوط به متغیرهای حذف شده که می‌تواند هم‌زمان gy  و  gw را تحت‌تأثیر قرار دهد، یک استراتژی تخمین سیستم GMM برای شناسایی رابطه علی بین تغییر و رشد جمعیت‌شناسی را مورداستفاده قرار می‌دهیم. سپس عمل استفاده ازgCDR  و gADR را، به‌جای  gw به‌عنوان متغیرهای کلیدی توضیحی تکرار می‌کنیم. روش گشت‌آور تعمیم‌یافته(GMM) ازجمله روشهایی است که با استفاده از متغیرهای ابزاری، درون‌زایی بین متغیرهای وابسته و توضیحی را برطرف می‌کند.
در روش GMM آماره j، درستی انتخاب متغیرهای ابزاری را آزمون می‌کند. آماره j ضرب در تعداد مشاهدات دارای یک توزیع کای دو با درجه آزادی برابر اختلاف تعداد متغیرهای ابزاری و تعداد ضرایب تخمینی است(نیوی و وست، 1978).
متغیرهای ابزاری استفاده‌شده در این تحقیق عبارتند از سالهای تحصیل، درصد وابستگی کم‌سالی و کهن‌سالی، موجودی سرمایه، فقر و نسبت تجارت به تولید ناخالص داخلی که هرکدام با یک وقفه در برآورد نهایی واردشده‌اند.
     همانطور که میزان وابستگی به خانواده کاهش می‌یابد و سهم افراد مشغول به کار افزایش می‌یابد، درآمد سرانه نیز به‌احتمال‌ زیاد افزایش می‌یابد. این به‌نوبه خود محدودیتهای اجتماعی و بودجه خانوار را تسهیل می‌کند. خانواده‌هایی که فرزند کمتری دارند، منابع بیشتری برای مصرف و سرمایه‌گذاری در اختیار دارند؛ که این به‌نوبه خود موجب کاهش فقر در میان خانوار می‌شود.
با توجه به مطالب گفته‌شده در قسمت 2-2 که مکانیسم تأثیر ساختارهای جمعیتی بر فقر و همچنین قسمت 3-2 که ارتباط بین تغییرات جمعیتی و رشد بیان شده است، حال به بررسی رابطه بین رشد اقتصادی و فقر و ادبیات موجود در این زمینه می‌پردازیم.

رابطه بین رشد اقتصادی و فقر
یکی از کسانی که اولین بار به رابطه بین رشد و فقر پرداخته است، کوزنتس است. به اعتقاد او «گذشته به ما می‌آموزد که در اوایل روند رشد اقتصادی، نابرابری و فقر افزایش می‌یابد». دلیل این امر غیرماهر بودن کارگرها و پایین‌بودن سطح دستمزدهاست؛ لیکن به‌محض اینکه توسعه مراحل اولیه را پشت سر گذاشت، نیروی کار، تخصص لازم را به دست می‌آورد و دستمزدها افزایش خواهند یافت که این موجب کاهش فقر و نابرابری می‌شود (ایرادیان، 2005).
اقتصاددانان کلاسیک به‌ویژه ریکاردو، مالتوس و اسمیت نظریاتی را ارائه کردند که از ارتباط بین رشد و توزیع درآمد و فقر حکایت می‌کند. ازنظر اسمیت توزیع درآمد در جامعه هم به نفع کارگران و هم سرمایه‌گذاران خواهد بود. بنابراین در این صورت دستمزد واقعی به‌مرورزمان افزایش یافته و سیر صعودی می‌یابد و در اثر ازدیاد تولید، رشد اقتصادی حاصل می‌شود و با پیشرفت فنی و افزایش سرمایه‌گذاری، جریان توسعه تحقق‌یافته و فقر از بین می‌رود (صادقی و مسائلی، 2008).
مالتوس در میان چهار چهره برجسته اقتصاد کلاسیک، بیش از دیگران به واقعیت زندگی در فقر اندیشیده است. تئوری او بیش از سایر تئوریها با ویژگیهای کشورهای درحال‌توسعه انطباق دارد. ازنظر مالتوس دلیل رشد پایین بخش کشاورزی و فقر روستاییان، کمیابی زمینهای حاصلخیز نیست، بلکه عدم‌کفایت سرمایه لازم برای بهبود شرایط تولید است. ضعف بخش کشاورزی و گستردگی فقر در این بخش، تقاضای این بخش را بسیار محدود می‌کرد. مالتوس در تحلیل خود از رشد اقتصادی، از تولید و توزیع به‌عنوان دو عامل ثروت یاد می‌کند. ترکیب مناسب تولید و توزیع در اقتصاد، عاملی خواهد بود تا در کوتاه‌مدت ثروت ملی افزایش یابد (پروین،1993).
آلفرد مارشال برجسته‌ترین اقتصاددان مکتب نئوکلاسیک که خود یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان اقتصاد رشد است، بیش از دیگران به مسئله فقر و استانداردهای زندگی توجه کرده است. مارشال با در نظر گرفتن افزایش کارایی نیروی کار درنتیجه گسترش صنایع، نشان داد که افزایش بهره‌وری، دستمزد و درآمد افزایش خواهد یافت و فقر کاهش می‌یابد، اما وی با سیاستهای تعیین حداقل دستمزد و حتی در شرایط فقر شدید به خاطر افزایش اشتغال مخالفت می‌کرد (پروین،1993).
بر اساس تحقیق دانیلسون (2001)، اگر رشد اقتصادی وجود داشته باشد، درآمدها افزایش می‌یابند و درنتیجه فقر درآمدی کم می‌شود و از این طریق، ابعاد غیر درآمدی فقر نیز کاهش می‌یابد. برای مثال، مقدار منابع و امکاناتی را که می‌توان به تحصیلات اختصاص داد، به درآمد دولت وابسته است و این نیز به‌نوبه خود با سطح درآمد اقتصاد مرتبط است. مشاهدات کلی در خصوص ارتباط بین تولید داخلی سرانه و شاخص توسعه انسانی بیانگر یک همبستگی مثبت و قوی است.
در حالت کلی می‌توان عنوان کرد که رشد اقتصادی رابطه‌ای مقابل، تفکیک‌ناپذیر و پیچیده با توزیع درآمد و فقر دارد. ارتباط متقابل ازآن‌جهت که هم رشد اقتصادی بر توزیع درآمد و فقر اثر دارد و هم فقر و توزیع درآمد بر رشد اقتصادی اثر خواهد گذاشت، تفکیک‌ناپذیری ازآن‌جهت که نمی‌توان رشد را بدون اثرات توزیعی و توزیع درآمد را بدون اثرات آن بر رشد بررسی کرد و پیچیده ازآن‌جهت که متغیرهای اقتصادی، سیاسی، نهادی و غیره بر روابط آنها تأثیر می‌گذارند.

مروری بر مطالعات انجام‌شده
کیهانی حکمت (2006) در مطالعه خود با هدف بررسی تأثیر ساختار سنی جمعیت بر اندازه دولت و رشد اقتصادی در ایران در سالهای 2000-1959، به این نتیجه رسیدند که متغیرهای جمعیتی نه‌تنها بر رشد اقتصادی کشور تأثیر می‌گذارند، بلکه اندازه دولت را نیز مشخص می‌کنند. بار تکفل سنین پیر و جوان با اندازه دولت به‌طور مثبت رابطه دارد. از آن گذشته هنگامی‌که متغیرهای جمعیتی وارد معادلات رشد می‌شوند، تأثیر اندازه دولت بر نرخ رشد اقتصادی به‌طور معنی‌داری منفی است.
مهرگان و رضایی (2009) تأثیر ساختار سنی جمعیت بر رشد اقتصادی را موردبررسی قرار داده‌اند. یافته‌های آنها نشان‌دهنده تأثیرپذیری بالای رشد اقتصادی از متغیرهای جمعیتی است. به‌طوری‌که رشد جمعیت، نسبت جمعیت زیر 15 سال به کل جمعیت و بار تکفل سنین جوان دارای اثر منفی و نسبت جمعیت 15 تا 64 سال به کل جمعیت، نسبت جمعیت 65 سال و بالاتر به کل جمعیت و بار تکفل سنین پیر دارای اثر مثبت بر رشد اقتصادی است. آنها همچنین، دریافتند که نرخهای رشد گروههای مختلف سنی دارای اثرات متفاوتی بر رشد اقتصادی است. به‌طوری‌که نرخ رشد جمعیت زیر 15 سال بیشترین و نرخ رشد جمعیت فعال (15-64) کمترین اثر بازدارندگی را بر رشد اقتصادی داشتند.
محمدپور و همکاران (2012) به بررسی اثر ساختار سنی جمعیت بر رشد اقتصادی کشور بین سالهای 2009-1966 با روش خود توضیحی با وقفه‌های گسترده (ARDL) پرداختند. متغیرهای مستقل شامل درآمد سرانه، نرخ رشد جمعیت 64-15 سال، نرخ رشد جمعیت و نرخ تعداد شاغلان با تحصیلات عالی بود. همچنین از شاخص امید به زندگی به‌عنوان متغیری که می‌تواند بر پس‌انداز، بهره‌وری و سرمایه انسانی اثرگذار باشد استفاده شده است. نتایج به این گونه است که اثر نرخ رشد کلی جمعیت و نرخ رشد جمعیت فعال روی نرخ رشد درآمد سرانه منفی است و بقیه متغیرها اثر معنی‌دار و مثبتی بر رشد اقتصادی کشور در بلندمدت دارند.
نیکوقدم و دیگران (2014)، به بررسی اثرگذاری تغییرات ساختار سنی جمعیت بر درآمد سرانه در ایران پرداختند. آنها برای بررسی الگو از روش خودرگرسیونی با وقفه‌های توزیعی (ARDL) برای دوره 2010-1968 استفاده کردند. نتایج حاکی از کشش مثبت درآمد سرانه نسبت به افزایش سهم جمعیت در گروههای سنی 15 تا 64 سال و کشش منفی درآمد سرانه نسبت به افزایش سهم جمعیت در دو گروه سنی زیر 15 سال و 65 سال و بالاتر است.
یاوری و همکاران (2015) نشان دادند که تأمین اجتماعی و بازنشستگی، یکی از مهم‌ترین بخشهایی است که از تغییر ساختار سنی جمعیت در آینده متأثر خواهد شد. ادامه روندهای جمعیتی و افزایش هزینه‌های تأمین اجتماعی، منجر به افزایش مالیات خواهد شد. یکی از پیشنهاد‌های این محققان برای مقابله با این اثرات افزایش سن بازنشستگی و همچنین تغییر در نظام پرداخت بیمه است.
باسخا و همکارانش (2015)، تأثیر سالخوردگی جمعیت از منظر رشد اقتصادی غیرنفتی در ایران را مدنظر قرار دادند. نتایج مطالعه آنها از طریق معرفی مدل خاصی از رشد اقتصادی که دربرگیرنده متغیرهای جمعیتی هم است، نشان داده که در کوتاه‌مدت، افزایش نسبت جمعیت بالای 65 سال به جمعیت زیر 15 سال، از رشد درآمد سرانه می‌کاهد.
دودکانلوی و همکاران (2018)، در تحقیقی به بررسی تأثیر ساختار سنی جمعیت و نرخ پس‌انداز بر رشد اقتصادی طی دوره 2016-1966 پرداخته‌اند. در این تحقیق از رگرسیون چندک به‌عنوان ابزار مفید تخمین استفاده شده است. نتایج نشان‌دهنده این بود که تأثیر نسبت وابستگی به‌عنوان شاخصی از ساختار سنی جمعیت بر درآمد ملی سرانه در همه دهکها منفی و معنی‌دار است و تأثیرگذاری در دهکهای ابتدایی بیشتر از دهکهای انتهایی است.
نجاتی و همکاران (2021)، در مطالعه‌ای به بررسی اثر ساختار سنی جمعیت بر رشد اقتصادی و بهره‌وری در ایران بین سالهای 2017-1975 پرداخته و دریافتند که افزایش تعداد جمعیت 14-0 سال و همچنین جمعیت 64-15 سال اثر منفی بر رشد اقتصادی کشور دارند و درصد وابستگی کهن‌سال اثر مثبت بر رشد اقتصادی دارد. در مورد بهره‌وری نیز درجه وابستگی کهن‌سالی اثر مثبت و همچنین درجه وابستگی کودکی اثر منفی بر بهره‌وری داشته‌اند.
بلوم و همکاران (2009)، در مطالعه خود اثرپذیری بالای درآمد سرانه از رشد جمعیت گروه سنی 64-15 سال برای 13 کشور جنوب و شرق آسیا را به اثبات رسانده‌اند.
ژونگ (2011) در مطالعه خود نشان داد که یکی از علل گسترش نابرابری درآمد در کشور چین، گستردگی سالخوردگی جمعیت این کشور متأثر از سیاستهای جمعیتی دهه 1980 به بعد است. تجزیه شاخص نابرابری برحسب گروههای سنی در این کشور نشان داده که افزایش قابل‌توجه نابرابری درآمد در مناطق روستایی، متأثر از سالخوردگی جمعیت است.
شیراهس (2015) در مطالعه‌ای روی ساختار جمعیتی و فقر و نابرابری درآمدی برای کشور ژاپن به نتایجی دست یافت که در آن فقر بین خانوارهایی با اعضای سالمند از اواسط دهه 1980 به بعد کاهش یافته است؛ درحالی‌که فقر در خانوارهای با سرپرست جوان بیشتر شده است. این نتیجه تحت‌تأثیر سیستم حمایت فامیلی از سالمندان در این کشور نیز است.
احمد و کروز (2018) مکانیزمهای اصلی را که از طریق آن تغییرات جمعیت شناختی ممکن است نتایج اقتصادی را تحت‌تأثیر قرار دهد، نشان داده و ارتباط بین تغییرات در سهم جمعیت کارآزموده با رشد سرانه و میزان فقر را ارزیابی کردند. افزایش جمعیت سهم نیروی کارآزموده و کاهش میزان وابستگی به کودکان با افزایش رشد تولید ناخالص داخلی در سرانه همراه است و اثرات مثبت آن بر کاهش فقر نشان داده شده است.
دایو و پارک (2020)، در پژوهشی تأثیر تغییرات جمعیتی بر رشد اقتصادی کشورهای OECD و کشورهای غیر OECD را مورد ارزیابی قرار داده‌اند. یک مجموعه داده‌پانل سالانه برای 71 کشور، متشکل از 27 اقتصاد پیشرفته و 44 اقتصاد نوظهور در دوره زمانی 2014-1981، استفاده شد. دو نوع مدل رگرسیون (مدل رگرسیون پانل و مدل آستانه مداوم پانل) شامل چندین متغیر جمعیتی برای بررسی اثرات ساختار جمعیتی استفاده شد. نتایج این مطالعه تفاوت معنی‌داری از تأثیرگذاری جمعیتی بر رشد اقتصادی OECD و اقتصادهای غیر OECD نشان داد.
مطالعات آورده‌شده در قسمت فوق عمدتا به بررسی جمعیت به‌صورت کلی و بدون تفکیک ساختار جمعیتی پرداخته‌اند و از طرفی اکثر مطالعات قبلی در این زمینه به بررسی جمعیت و رشد اقتصادی پرداخته‌اند و تعداد محدودی به بررسی اثر ساختار جمعیتی بر فقر پرداخته‌اند که در قسمت پیشینه تحقیق به این موارد اشاره شده است. از نقاط قوت در تحقیق حاضر می‌توان به بررسی اثر ساختارهای جمعیتی به تفکیک جمعیت کم‌سال و کهن‌سال و همچنین شناسایی مشکل درون‌زایی بین متغیرهای جمعیتی که به دلیل تفکیک جمعیتی به وجود آمده است و رفع آن با استفاده از روش GMM اشاره کرد.
معرفی الگو و متغیرهای مورداستفاده
بررسی رابطه فقر و جمعیت
برای نشان‌دادن اثر تغییرات جمعیتی روی فقر رگرسیون زیر را بر اساس رابطه رشد بلوم و کانن تخمین می‌زنیم.
POVt=B1+B2CHDt+B3AGEDt+B4Schoolt+B5Tradet+B6CAPt  (1
تغییرات وابستگی به فرزند (CHD) یعنی بار تکفل سنین جوان نسبت جمعیت 14-0 به جمعیت فعال (64-15) و نسبت وابستگی به مسن (AGED) یعنی بار تکفل مسن پیر (نسبت جمعیت بالای 65 سال به جمعیت 64-15).
 CAP موجودی سرمایه فیزیکی است. School نشان‌دهنده سالهای تحصیل است که به‌عنوان یک پروکسی برای نشان‌دادن میزان نیروی کار استفاده می‌شود. Trade نشان‌دهنده درصد تجارت در تولید ناخالص داخلی است. یکی از عواملی که تأثیر به سزایی بر فقر برخی کشورهای درحال‌توسعه داشته، تجارت خارجی است. به‌طورکلی، در مسیر رشد اقتصادی کشورهای جهان سوم، به دلیل وابستگی شدید این کشورها به درآمدهای صادراتی و از طرف دیگر وابستگی به واردات مواد موردنیاز برای پی‌ریزی ساختار صنعتی، تجارت خارجی نقشی اساسی و انکارناپذیر و درعین‌حال حساسی را ایفا می‌کند. عدم توجه به این عامل مهم در تحقیقات و بررسیهای رشد اقتصادی و فقر در این کشورها، نتایج تحقیقات و پیش‌بینیهای مربوط به آینده را دچار خطا می‌کند. چنانچه تحقیق به‌صورت کمی و با ابزارهای اقتصادسنجی صورت گیرد، حذف این عامل مهم و مؤثر در رشد اقتصادی، ضرایب برآورد شده در مدل را به‌صورت اریب (تورش‌دار) برآورد کرده و درنتیجه مدل دارای خطای تصریح می‌شود.
بحث و برآورد مدل در مورد فقر بدون در نظر گرفتن شاخص توسعه انسانی دارای نتایج درست و منطقی نخواهد بود. لذا در مدل فوق سالهای تحصیل را برای نشان‌دادن شاخص توسعه انسانی (HDI) که متغیر مهم برای نشان‌دادن فقر است آورده‌ایم.pov در این معادله نشان‌دهنده فقر است.

یافته‌ها
نخستین مرحله در برآورد یک الگوی سری زمانی، بررسی ایستایی متغیرهای آن الگوست. به‌طورکلی هر سری زمانی هنگامی ایستا نامیده می‌شود که میانگین و واریانس آن در طی زمان ثابت باشد و مقدار کوواریانس بین دو دوره زمانی، تنها به فاصله یا وقفه بین دو دوره بستگی داشته و ارتباطی به زمان واقعی محاسبه کوواریانس نداشته باشد. به‌منظور بررسی ایستایی سریهای زمانی این مطالعه از آزمون فیلیپس پرون استفاده شده که در جدول (1-5) آمده است.

ایستایی متغیرها

جدول (5) نتایج حاصل از انجام آزمون فیلیپس _ پرون برای بررسی پایایی متغیرها
نام متغیر آماره
PH - P
مقدار بحرانی در سطح 99% مقدار بحرانی در سطح 95% مقدار بحرانی در سطح 90% احتمال
(P)
وضعیت
CAP -3/63 -3/58 -2/92 -2/60 0/000 I(0)
School -8/60 -3/58 -2/92 -2/60 0/000 I(0)
Trade -5/68 -3/58 -2/92 -2/60 0/000 I(0)
CHD -2/95 -3/58 -2/92 -2/60 0/04 I(0)
AGED -5/88 -3/58 -2/92 -2/60 0/000 I(0)
POV -2/29 -2/63 -1/95 -1/61 0/02 I(0)

 همان‌گونه که جدول (1-5) نشان می‌دهد، تمام متغیرها در سطح (0)I مانا هستند و متغیرهای، WAP، CAP، School، Trade، AGED، POV در سطح 99% مانا هستند و متغیر CHD در سطح 95% مانا است. با توجه به مانابودن تمام متغیرها در سطح (0)I نیازی به انجام آزمون شکست ساختار زیوت اندریوز نیست.

بررسی رابطه بلندمدت
قبل از آنکه ضرایب بلندمدت مدل برآورد شود، لازم است آزمون هم‌جمعی انجام شود تا از وجود رابطه بلندمدت بین متغیرهای مدل اطمینان حاصل شود. آزمون همگرایی یوهانسن که برای بررسی روابط تعادلی بلندمدت بین چند متغیر اقتصادی سری زمانی بکار می‌رود، یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین ابزار در برآورد الگوهای اقتصادی سری زمانی است. در این روش تعیین و برآورد بردارهای همگرایی (ضرایب مربوط به روابط تعادلی بلندمدت) بین متغیرها با استفاده از ضرایب الگوی خود توضیح برداری بین آنها صورت می‌گیرد. ارتباط موجودی بین الگوی خودتوضیحی و همگرایی این امکان را فراهم آورده است تا بتوان به‌سادگی بردارهای همگرایی را از روی ضرایب الگوی خودتوضیحی برداری بدست آورد.

جدول (6) نتایج حاصل از آزمون یوهانسن برای بررسی روابط بلندمدت بر اساس اثر
احتمال (p) مقدار بحرانی در سطح 95% Trace
Statistic
مقدار ویژه (Eigenvalue) Hypothesized no. of CE(s)
0000/ 0 75366/ 95 8340/ 152 827564/ 0 عدم وجود بردار
0004/ 0 81889/ 69 31340/ 91 633320/ 0 حداکثر یک بردار
0068/ 0 85613/ 47 19909/ 56 470751/ 0 حداکثر دو بردار
0158/ 0 79707/ 29 92871/ 33 371200/ 0 حداکثر سه بردار
0230/ 0 49471/ 15 654706/ 6 270440/ 0 حداکثر چهار بردار
0099/ 0 841466/ 3 477435/ 3 173152/ 0 حداکثر پنج بردار

جدول (7) نتایج حاصل از آزمون یوهانسن برای بررسی روابط بلندمدت بر اساس حداکثر مقدار ویژه
احتمال (p) مقدار بحرانی در سطح 95% Max-Eigen
statistic
مقدار ویژه (Eigenvalue) Hypothesized no. of CE(s)
0001/ 0 07757/ 40 52061/ 61 827564/ 0 عدم وجود بردار
0354/ 0 87687/ 33 11431/ 35 633320/ 0 حداکثر یک بردار
2068/ 0 58434/ 27 27039/ 22 470751/ 0 حداکثر دو بردار
2113/ 0 13162/ 21 23799/ 16 371200/ 0 حداکثر سه بردار
1524/ 0 26460/ 14 03600/ 11 270440/ 0 حداکثر چهار بردار
0099/ 0 841466/ 3 654706/ 6 173152/ 0 حداکثر پنج بردار











همانطورکه ملاحظه می‌شود در جدول 6، بر اساس سطح معناداری 5 درصد حداکثر پنج بردار برای روابط بلندمدت وجود دارد. همچنین در جدول 7، بر اساس سطح معناداری 5 درصد حداکثر پنج بردار برای روابط بلندمدت وجود دارد؛ بنابراین فرضیه صفر مبنی بر عدم وجود روابط بلندمدت رد می‌شود و وجود رابطه بلندمدت بین متغیرهای رگرسیون تأیید می‌شود.

بررسی درون‌زایی متغیرها
      یکی از مسائل مهم در برآورد رگرسیون، موضوع برون‌زایی متغیرهای توضیحی است. یک متغیر  اگر با اجزای اخلال همبستگی معناداری داشته باشد، درون‌زاست. اگر متغیرهای توضیحی مدل رگرسیون درون‌زا باشند، در این صورت برآورد مدل با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی تک‌معادله‌ای برآوردهای تورشدار و ناسازگاری را نتیجه خواهد داد (منجذب و نصرتی، 1397). در این مطالعه به بررسی درون‌زا بودن متغیرهای ساختار جمعیتی به‌عنوان متغیرهای اصلی تأثیرگذار بر فقر در ایران می‌پردازیم. برای این مهم درون‌زایی AGED و CHD را بررسی می‌کنیم. برای بررسی درون‌زایی آزمون هاسمن را انجام می‌دهیم. به این صورت که ابتدا جمعیت فعال را تابعی از سایر متغیرهای مستقل می‌گیریم و به روش OLS برآورد می‌کنیم و پسماند آن را می‌گیریم. در مرحله آخر خود رگرسیون اصلی را به همراه پسماند تخمین می‌زنیم و ضریب پسماند را بررسی می‌کنیم و اگر فرضیه صفر تأیید شد در آن رگرسیون درون‌زایی نداریم اما در رگرسیون حاضر به علت وجود دو متغیر (CHD و AGED) برای ساختار جمعیتی ابتدا آزمون هاسمن را انجام می‌دهیم و پسماند می‌گیریم. پس از گرفتن پسماندها درون‌زایی را از طریق آزمون محدودیت ضرایب والد برای دو ضریب به‌صورت هم‌زمان بررسی می‌کنیم.

جدول (7) نتایج حاصل از آزمون والد برای بررسی درون‌زایی
احتمال (p) درجه آزادی (df) مقدار آزمون آزمون
0102/ 0 (2،29) 398118/ 5 F
0045/ 0 2 79624/ 10 کای اسکوئر (χ2 )






همانطور که مشاهده می‌شود معناداری هم‌زمان ضریب خطای اول و دوم تأیید می‌شود. بنابراین فرضیه صفر مبنی بر برون‌زا بودن متغیر رد می‌شود و درون‌زایی در این رگرسیون وجود دارد.
      در این تحقیق برای رسیدن به کاراترین روش تخمین آزمون مانایی متغیرها، آزمون هم‌جمعی یوهانسن و همچنین آزمون درون‌زایی هاسمن انجام گرفته است که تمام متغیرها در سطح مانا شده‌اند. همچنین روابط بلندمدت برای تمام متغیرها تأیید می‌شود و در مرحله آخر آزمون درون‌زایی هاسمن انجام شده است. بر اساس این آزمون در رگرسیون بین متغیرها درون‌زایی وجود دارد.

برآورد مدل
آزمون سارگان
      آزمون سارگان برای بررسی معتبربودن متغیرهای ابزاری تعریف‌شده در مدل و بیش‌ازحد مشخص‌بودن معادله مورداستفاده قرار می‌گیرد. این آزمون به‌صورت مجانبی دارای توزیعχ2  است. در این آزمون اگر فرضیه صفر رد نشود، در آن صورت متغیرهای ابزاری تعریف‌شده در مدل معتبر بوده و مدل نیازی به تعریف متغیرهای ابزاری بیشتر ندارد. اما، در صورت رد فرضیه صفر متغیرهای ابزاری تعریف‌شده ناکافی و نامناسب بوده و لازم است متغیرهای ابزاری مناسب‌تری برای مدل تعریف شود.
در آزمون سارگان فرضیه H0 همبستگی بین متغیرهای ابزاری با اجزا اخلال را نشان می‌دهد و مبتنی بر معتبربودن مدل است.  فرض جایگزین H1  همبستگی بین متغیرهای ابزاری با اجزا اخلال را نشان می‌دهد و مبتنی بر نامعتبر بودن مدل است.

جدول (8) نتایج حاصل از آزمون سارگان
Prob(J-statistic) J-statistic Instrument rank معادله
384410/ 0      047170/ 3 9 رگرسیون شماره 1




همانطور که مشاهده می‌شود میزان 0/ 384410 بیشتر از 0/ 05 درصد است؛ بنابراین فرض صفر مبنی بر معتبربودن ابزارها پذیرفته می‌شود.

برآورد معادله اثرگذاری جمعیت بر فقر با تفکیک ساختار جمعیتی

جدول (8) نتایج حاصل از برآورد مدل به روش GMM
احتمال (p) T ضریب متغیر
0639/ 0 921509/ 1- -803908/ 0 AGED
0153/ 0 567605/ 2- -630110/ 0 CHD
0000/ 0 44201/ 10- -227189/ 0 Sch
2610/ 0 144923/ 1- -054795/ 0 TR
4004/ 0 852659/ 0- 489818/ 0 CAP
0000/ 0 7402/ 101 221165 /4 C










با توجه به یافته‌های جدول 8 می‌توان نتیجه گرفت که جمعیت وابسته کودک و سالهای تحصیل رابطه منفی و معنادار با متغیر وابسته دارند. جمعیت وابسته مسن رابطه منفی و معناداری با متغیر وابسته دارد و همچنین درصد تجارت در تولید ناخالص داخلی و موجودی سرمایه فیزیکی رابطه منفی با متغیر وابسته دارند.

بحث
در این تحقیق سالهای تحصیل، درصد تجارت در تولید ناخالص داخلی و همچنین موجودی سرمایه فیزیکی بر اساس ضریب موافق تئوری هستند و افزایش هرکدام سبب کاهش فقر می‌شود. در مورد جمعیت کهن‌سال طبق مکانیسم جمعیتی بیان‌شده می‌توان گفت هنگامی‌که سود دوم جمعیتی اتفاق می‌افتد رشد سریع جمعیت افراد کارآزموده منجر به صرفه‌جویی بیشتر در کوتاه‌مدت شود و سرمایه‌گذاری و پس‌انداز بیشتر در سرمایه انسانی و سرمایه‌گذاری هر کارگر در بلندمدت می‌شود؛ که این پس‌انداز و سرمایه‌گذاری موجب قرارگرفتن منابع بیشتری در اختیار نیروی کار می‌شود که به‌نوبه خود سبب کاهش فقر می‌شود.
در مورد تأثیر جمعیت وابسته کودک نسبت به کاهش فقر می‌توان گفت یکی از دلایل این اثر ناهمگن‌بودن جمعیت است. به این صورت که در نوار غربی کشور به علت اینکه عمده درآمد خانوارها از طریق کشاورزی تأمین می‌شود فرزندآوری و داشتن فرزند بیشتر سبب کسب درآمد بیشتر و کاهش فقر می‌شود. علت دیگر این اثر، سیاستهای حمایتی دولت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست است. به‌طوری‌که بیش از ده درصد جمعیت کشور تحت حمایت کمیته امداد، سازمان بهزیستی و دیگر ارگانهای حمایتی هستند که بیشتر این جمعیت را کودکان تشکیل می‌دهند. این عامل سبب شده کودکان به‌نوعی دارای درآمد باشند.
پرداخت یارانه‌های نقدی نیز به عاملی برای درآمدزا بودن کودکان شده است. به‌نحوی‌که داشتن فرزند بیشتر سبب کسب یارانه بیشتر می‌شود که این مورد هم به‌نوبه خود موجب افزایش بیشتر درآمد خانوار می‌شود. هرچند که این عامل متناسب با افزایش سطح تورم افزایش نمی‌یابد.
از دیگر نتایج این تحقیق اثر مثبت جمعیت مسن بر کاهش فقر است که نشان‌دهنده وجود پس‌انداز بالا در سنین پیری است. این مکانیسم و اثرگذاری می‌تواند به این صورت باشد که میل نهایی به پس‌انداز برای مصرف در دوران بازنشستگی و پیری افزایش می‌یابد و همین امر یک عامل بالقوه به‌منظور تأمین منابع مالی برای سرمایه‌گذاری به‌حساب می‌آید. هرچه این پس‌اندازها بیشتر باشند منابع بیشتری برای سرمایه‌گذاری در بخش تولید و همچنین سرمایه‌گذاری روی منابع انسانی در دسترس خواهد بود که موجب افزایش درآمد و نهایتا موجب کاهش فقر می‌شود. با توجه به نتایج ارائه‌شده در این تحقیق سالهای تحصیل که به‌عنوان شاخص سرمایه انسانی در مدل استفاده شده است اثر مثبتی بر کاهش فقر داشته است. می‌توان نتیجه گرفت توجه به رشد شاغلان با تحصیلات عالیه و همچنین به‌کارگیری نیروهای متخصص سبب افزایش بهره‌وری نیروی کار و نیز امکان خلق شیوه‌های نوین تولید می‌شود. این امر اثرات قابل‌توجهی بر کاهش فقر داشته است.
مطالعات مشابهی در این زمینه انجام گرفته است که می‌توان با تأثیر سالخوردگی جمعیت بر فقر در ایران (پروین و همکاران 2019) اشاره کرد که برخلاف نتایج گرفته‌شده در این تحقیق همراه با افزایش سن سرپرست خانوار، فقر و نابرابری درآمد در بین خانوار افزایش می‌باید. در مطالعه دیگری نیکوقدم و همکاران (2014) به بررسی اثرگذاری تغییرات ساختار سنی جمعیت بر درآمد سرانه در ایران پرداختند. نتایج حاکی از کشش مثبت درآمد سرانه نسبت به افزایش سهم جمعیت در گروههای سنی 15 تا 64 سال و کشش منفی درآمد سرانه نسبت به افزایش سهم جمعیت در دو گروه سنی زیر 15 سال و 65 سال و بالاتر است. اما در تحقیقی توسط محمدپور و همکاران نتایجی مشابه نتایج فعلی در این تحقیق گرفته شده است، به‌طوری‌که به بررسی اثر ساختار جمعیتی بر رشد درآمد سرانه در کشور پرداخته شده است و نتایج حاکی از آن است که نرخ رشد کلی جمعیت و نرخ رشد جمعیت فعال روی رشد درآمد سرانه اثر منفی دارد و مابقی متغیرها مربوط به ساختار جمعیتی اثر مثبتی بر رشد اقتصادی کشور در بلندمدت دارند.
ملاحظات اخلاقی:
پژوهش حاضر از نوع پژوهش توصیفی-‌تحلیلی و ازلحاظ روش، کمی است. اصول امانت‌داری در استفاده از منابع با ذکر نام و تاریخ اثر رعایت شده است. همچنین در مرحله گردآوری اطلاعات و تحلیل و تفسیر داده‌ها صداقت و رعایت حقوق تمامی افراد لحاظ شده است. در اینجا لازم است از تمام افرادی که ما را در انجام این پژوهش یاری رساندند، قدردانی و تشکر شود. 

Ahmed, S. A., Cruz, M (2018), On the impact of demographic change on economic growth and poverty,World Development 105, pp. 95–106.

Arab Mazar, Abbas and Keshvari Shad, Ali (2005), The effect of age structure change on economic growth, Quarterly Journal of Economic Research, No. 15.(in Persian)
Bagheri, F., & Kavand, H. (2007). The effect of economic growth on poverty and income inequality in Iran (1996-2005). Social Welfare Quarterly, 28, 190-173.(in Persian)
Barro, R. J., & Sala-i-Martin, X. (2004). Economic Growth. Cambridge, Massachusettes: MIT Press.
Baskha, Mehdi, Yavari, Kazem, Sadeghi, Hossein and Naseri, Alireza (2015), The effect of population aging on Iran’s non-oil economic growth, Journal of Paramedical School, Tehran University of Medical Sciences, Volume 9, Number 2, pp. 136-131.(in Persian)

Bloom, D., Canning, D., Fink, G., & Finlay, J. E. (2009). Fertility, female labor force participation, and the demographic dividend. Journal of Economic Growth, 14(2), 79–101.
Bloom, D. E., D. Canning, G. Fink, & J. E. Finlay (2011). Does age structure forecast economic growth? International Journal of Forecasting, 23(4): 569–585.
Danielson A.(2001),When do the poor Benefit from growth, and why?, Department of economics, Lund university, sweden.
Dieu. thanh le & Hail. Park(2020). The Impact of Demographic Change on Economic Growth: The Singapore Economic Review Vol. 65, No. 02, pp. 471-484.
Dudkanlui et al. (2018). The Impact of Population Age Structure and Savings Rates on Iran’s Economic Growth: A Few Regression Functions, Applied Economics, Volume 8, Number 27.(in Persian)
Kayhani Hekmat, Reza ((Study of the effect of demographic variables on government size and economic growth in Iran)), Master Thesis, Bu Ali Sina University of Hamadan, (2003) .(in Persian)
Iradian, G. (2005), Inequality, Poverty and Growth: Cross Country Evidence, International Monetary Fund, IMF Working Paper 05/28.
Yavari, Kazem, Baskha, Mehdi, Sadeghi, Hossein and Naseri, Alireza (2015), A look at the economic effects of the phenomenon of aging, Tarbiat Modares University, from a doctoral dissertation.(in Persian)
Lee, R., & Mason, A. (2006). What is the demographic dividend? Finance and Development, 43(3).
Mehregan, Nader and Rezaei, Ruhollah (2009), The effect of population age structure on economic growth, Iranian economic research.(in Persian)
Mohammadpour, Gholamreza, Rasoul Bakhshi Dastjerdi Somayeh Jafari and Hajar Asnai Ashar (2012). Investigating the effect of population age structure on economic growth in Iran, Economic Research, Volume 48, Number 2, pp. 224-201.(in Persian)
Monjazeb, Nosrati, (2018), Advanced Econometric Models with EViews and Stata, Mehraban Book Institute.(in Persian)
Nejati, Mehdi, Shakibaei, Alireza and Gholami, Mostafa (2021), Investigating the Effect of Population Age Structure on Economic Growth and Productivity in Iran, Bi-Quarterly Journal of Demographic Studies, Volume 6, Number 2, pp. 349-329.(in Persian)
Nikoghadam et al. (2014). Investigating the effect of changes in the age structure of the population on per capita income in Iran by channels of influence. Economic Research (Sustainable Growth and Development), 1(15), 54-23.(in Persian)
Newey, Whitney and Kenneth, West (1987). Hypothesis Testing with Efficient Method of Moments Estimation; International Economic Review, 28: 777–787
Shaghaghi Shahri, V. & Karim, A. (2020). Assessing the implementation of general population policies. Quarterly Journal of Strategic and Macro Policies, 9(2), 327-299. (in Persian)
Orzrum Chiller, Nasrin, (2005), Various Dimensions of Poverty in Iran, Central Bank Economic Research Collection.(in Persian)
Parvin, S. (1993). Economic Fields of Poverty in Iran. PhD Thesis, Tarbiat Modares University, Tehran.(in Persian)
Shirahase, S. (2015). Income inequality among older people in rapidly aging Japan, Research in Social Stratification and Mobility, 41, 1-10.
Sadeghi, H., & Masaeli, A. (2008). The Relationship and Distribution of Income with Poor Trends in Iran Using Economic Economics. Social and Social Flemish, 7(28), 172-151.(in Persian)
World Bank. (2015). Global monitoring report 2015/16: Development goals in an era of demographic change. Washington DC: World Bank.
Zhong, H. (2011). The impact of population aging on income inequality in developing countries: Evidence from rural China. China Economic Review, 22(1), 98-107.

 
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: رفاه اجتماعی
دریافت: 1400/5/11 | پذیرش: 1401/8/28 | انتشار: 1401/11/19

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb