جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای مصرف مواد مخدر

عباس پورشهباز، سعید شاملو، علیرضا جزایری، محمود قاضی طباطبایی،
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۱۰-۱۳۸۴ )
چکیده

طرح بحث: هدف این مطالعه شناخت ابعاد مزاجی و منشی شخصیت و متغیرهای روان‌شناختی خطرزا و حفاظت کننده واسطه‌ای مصرف مواد مخدر در نوجوانان پسر و دستیابی به مدلی است که نوع و میزان عوامل مذکور را با یکدیگر و با مصرف مواد مخدر تبیین نماید. روش تحقیق: نمونه تحقیق شامل ۷۲۵ نوجوان پسر ۱۶ تا ۱۸ سال در سه گروه نوجوانانی بوده که مواد مخدر مصرف نکردند، نوجوانانی که تجربه مصرف مواد مخدر را داشتند، اما در یک سال گذشته مصرف نکرده بودند و نوجوانان مصرف‌کننده مواد: داده‌ها از طریق فرم کوتاه سیاهه مزاج و منش (TCI)، چک لیست خودسنجی نوجوان (YSR)، پرسش‌نامه نگرش به مصرف مواد مخدر و پرسش‌نامه مصرف مواد مخدر جمع‌آوری شدند. برای مدل‌یابی معادله ساختاری (SEM) از نرم‌افزار Amos ۴ استفاده شد. یافته‌ها: یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که بین گروه‌ها در برخی از ویژگی‌های مزاجی، منشی، مشکلات عاطفی ـ رفتاری و نگرشی تفاوت‌ها معنی‌دار است. نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از مدل‌یابی معادله ساختاری حاکی از آن است که شاخص‌های اندازه‌گیری مولفه‌ها از اعتبار و پایایی قابل قبول برخوردارند. از طرفی می‌توان بر اساس این مولفه‌ها در سطح روان‌شناختی مدلی را برای تبیین مصرف مواد مخدر در نوجوانان پسر ارائه کرد.


عباس پورشهباز، علیرضا جزایری،
دوره ۷، شماره ۲۹ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

طرح مسأله: هدف این مطالعه شناخت ابعاد مزاجی و منشی خطرزا و حفاظت‌کننده مصرف مواد مخدر در نوجوانان پسر است. روش: نمونه مطالعه شامل ۷۲۵ نوجوان پسر ۱۶ تا ۱۸ سال در سه گروه نوجوانانی که مواد مخدر مصرف نکردند، نوجوانانی که تجربه مصرف مواد مخدر را داشتند، اما در یک سال گذشته مصرف نکرده بودند، و نوجوانان مصرف‌کننده مواد بود. داده‌ها از طریق فرم کوتاه سیاهه مزاج و منش (TCI) و پرسش‌نامه مصرف مواد مخدر جمع‌آوری شدند. یافته‌ها: بر اساس نظریه شخصیت کلونینجر، بین گروه‌ها در مولفه مزاجی نوجویی و در مولفه‌های منشی خودگردانی و همکاری و مشارکت و برخی از ویژگی‌های مربوط به این مولفه‌ها، تفاوت‌ها معنی‌دار است. نتایج: برمبنای نتایج حاصل، عوامل خطرزا و حفاظت‌کننده شخصیتی در مصرف مواد مخدر و تاب‌آوری در نوجوانان پسر شناسایی شده و بر اساس این یافته‌ها می‌توان در چارچوب برنامه‌های پیشگیری، نوجوانان در معرض خطر مصرف و سوء مصرف مواد مخدر را به موقع شناسایی نمود.


حامد برماس،
دوره ۷، شماره ۲۹ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

طرح مسأله: طرح حاضر با هدف طراحی، ارزیابی و اجرای دوره آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر برای دانش‌آموزان مقطع متوسطه انجام یافته است. روش: روش تحقیق، طرح نیمه‌آزمایشی پیش‌آزمون ـ پس‌آزمون با گروه گواه می‌باشد. نگرش‌سنج دانش‌آموزان به مواد مخدر، پس از بررسی مبانی نظری مرتبط و ابزارهای پیشین به صورت مقدماتی طراحی گردید. جهت اجرای دوره، ۲ گروه از دانش‌آموزان مقطع دبیرستان در پایه سوم انتخاب شدند. پس از اجرای پیش‌آزمون بر روی گروه‌ها دوره آموزشی طی ۴ جلسه برای گروه آزمایشی برگزار و سپس پس‌آزمون اجرا گردید. در نهایت، داده‌ها با استفاده از آزمون‌های t مستقل وتحلیل کو واریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که دانش‌آموزانی که دوره آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر را گذراندند (گروه آزمایشی)، نگرش منفی‌تری به سوء مصرف مواد مخدر از گروه آموزش ندیده (گروه گواه) دارند. نتایج: با توجه به این‌که دوره فرد ـ مدار، پس از بررسی سایر دوره‌ها و در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف آن‌ها طراحی و به تأیید اساتید روان‌شناسی رسیده است و با عنایت به این‌که اثر بخشی آن در طرح نیمه تجربیِ اجرا شده، اثبات گردیده، اجرای دوره برای دانش‌آموزان مقطع متوسطه در سطح پیشگیری اولیه پیشنهاد می‌شود.


محمود طاوسی ، علی منتظری، فرهاد طارمیان، ابراهیم حاجی زاده، علیرضا حیدرنیا،
دوره ۱۲، شماره ۴۴ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده

  

مقدمه: هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر قصد سوء مصرف مواد مخدر در نوجوانان در چارچوب نظریه رفتار برنامه‌ریزی شده است. روش: با استفاده از پرسش نامه‌ای حاوی سازه‌های نظریه یاد شده همراه با سئوالاتی در خصوص متغیرهای زمینه‌ای، اطلاعات لازم از ۴۳۳ نوجوان پسر ۱۵ تا ۱۹ ساله مقطع دبیرستان شهر تهران جمع‌آوری گردیده و سپس با استفاده از آزمون‌های متناسب آماری ارتباط بین متغیرهای اصلی و زمینه‌ای با متغیر وابسته قصد رفتاری به منظور کشف عوامل مرتبط با سوء مصرف مواد مخدر بررسی شد. یافته‌ها: سایرسازه‌های نظریه رفتار برنامه‌ریزی (به جز کنترل رفتاری درک شده) قصد رفتاری را پیش بینی می‌کنند؛ ضمن این که در بررسی پیش بینی کننده، سازه‌های نظریه همراه با متغیر مصرف دخانیات، متغیر اخیر نیز همراه با سایر سازه‌ها (به جز کنترل رفتاری درک شده) پیش بین قصد رفتاری بودند. در بررسی ارتباط بین قصد رفتاری و متغیرهای زمینه‌ای نشان داده شد که متغیرهای وجود مصرف کننده دخانیات و مواد مخدر در میان اعضای خانواده و دوستان، سواد مادر، پایه تحصیلی، با قصد سوء مصرف مواد مخدر رابطه معنادار دارند. بحث: نتایج این مطالعه نشان داد که نظریه رفتار برنامه‌ریزی شده در خصوص پیش بینی سوء مصرف مواد مخدر تأثیر گذار بوده و علاوه بر سازه‌های آن متغیرهای دیگری چون مصرف دخانیات و نیز برخی از متغیرهای زمینه‌ای می‌توانند بر قصد سوء مصرف مواد مخدر در میان نوجوانان اثر گذار باشند.
مهناز امیر پور، محسن قربانی ،
دوره ۱۳، شماره ۴۸ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

 

مقدمه: این مقاله در پی بررسی دلایل تغییر الگوی مصرف از مواد کم‌خطر به پرخطر و نیز شناسایی عوامل زمینه‌ساز آن در بین افراد معتاد استان خراسان شمالی است.

 

چارچوب نظری این تحقیق، شامل نظریۀ فشار اجتماعی، نظریۀ آنومی، تداعی افتراقی، کنترل اجتماعی، مدل سازگاری، تعارض اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی و نظریۀ مبادله است.

 

روش: تحقیق به‌صورت پیمایشی بوده و جمعیت آماری تحقیق را افراد سوء‌مصرف‌کنندۀ مواد کم‌خطر در گذشته تشکیل می‌دهد که درحال‌حاضر الگوی مصرف را به مواد پرخطر تغییر داده‌اند. در بررسی به‌عمل‌آمده برای دستیابی به اطلاعات کمّی در این پژوهش، دو گروه از معتادان زندانی‌شده و مراجعه‌کننده به واحد درمانی کلینیک ثامن از شهرستان بجنورد انتخاب شدند که هر دو گروه، تغییر در الگوی مصرف داشته‌اند و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش‌نامه‌ای محقق‌ساخته است. روش آماری استفاده‌شده نیز شامل رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیروفی دو تک‌متغیره است.

 

یافته‌ها: براساس یافته‌های این پژوهش، روند تغییرات الگوی مصرف حاکی‌از تغییر مادۀ مصرفی از تریاک به موادی مانند هروئین و حشیش و تغییر روش مصرف مواد از روش‌های دشواری همچون تدخین به روش‌های ساده‌تری همچون خوردن و تزریق بوده و کاهش سن مصرف مواد هم مشاهده می‌شود.

 

بحث: نتایج تحقیق گویای این است که بین فشار (محرومیت) اجتماعی، تعامل با خانواده و هم­بستگی در خانواده، فقر فرهنگی، ناخالصی مواد و تغییر الگوی مصرف مواد مخدر، رابطۀ معنی‌دار وجود دارد. به‌طور‌ِکلی عواملی که باعث شده تا افراد معتاد این استان از مواد کم‌خطر به پرخطر روی آورند، عبارت‌اند از: ارزان‌شدن مواد پرخطر، رونق کارگاه‌های صنعتی تولید مواد پرخطر، ناخالصی مواد کم‌خطر، وجود فشارهای اجتماعی همچون فقر و بیکاری در بین حاشیه‌نشینان، افزایش خرده‌فروشی مواد مخدر در محیط‌های آلوده و وجود فقر فرهنگی در بین برخی خانوادها و ناآگاهی آن‌ها از آثار تسکینی و تقویتی مواد.

 
حمیدرضا فرتوک‌زاده، هاشم معزز، میثم رجبی نهوجی،
دوره ۱۳، شماره ۴۸ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: امروزه، آثار مستقیم یا غیر‌مستقیم سوءِمصرف‌ مواد مخدر بسیاری از کشورها را تحت تأثیرات منفی قرار داده و معضل اجتماعی مهمی محسوب می‌شود. هزینه‌های بسیار و راهکارهای سخت‌گیرانه و شدید مقابله با آن، ‌چنان‌که باید، در طی چندین دهه، نتوانسته‌ گشایشی در گرۀ کور سوءِمصرف مواد مخدر ایجاد کند و بسیاری صاحب‌نظران معتقدند که لازم است از منظر دیگری، به این معضل اجتماعی نگریسته شود. این مطالعه با هدف دستیابی به ابزار مناسبی برای ایجاد نگرشی تازه‌ به مسئلۀ سوءِمصرف مواد‌ مخدر انجام شد. روش: رویکرد تحلیل پویایی‌های سیستم، به این جهت که قادر است تعاملات میان پارامترهای سیستم‌های پیچیده‌ را بررسی کند، ممکن است ابزار مناسبی برای ایجاد نگرشی تازه‌ به مسئلۀ سوءِمصرف مواد‌ مخدر به‌دست دهد. با درپیش‌گرفتن این رویکرد، ابتدا مدلی شبیه‌سازی‌شده از پدیدۀ سوءِمصرف مواد مخدر طراحی شد. سپس به استناد روش‌های متعدد پایایی‌سنجی، پایایی مدل در تبیین و پیش‌بینی رفتار سوءِمصرف مواد مخدر انجام شد. درنهایت، در راستای کنترل سوءِمصرف مواد مخدر، فرضیه‏های روابط میان متغیرهای مدل پیشنهاد شده به‌وسیلۀ مدل ارزیابی شد. یافته‌‌ها: در این مقاله، با اتخاذ رویکرد تحلیل پویایی‌های سیستم به‌عنوان ابزار تحلیلی با قابلیت آینده‌پژوهی، سوءِمصرف مواد‌ مخدر مدل‌شده، در محیط نرم‌افزار «ونسیم» شبیه‌سازی شده است و سیاست‌ها و راهبردهای مختلف موردِآزمون قرار گرفته‌ و درنهایت، بسته‌های سیاستی برای مدیریت معضل سوءِمصرف مواد مخدر ارائه شده است. بحث: مهم‌ترین این سیاست‌ها و راهبردها عبارت است از: تشکیل خانه‌های اعتیاد، حمایت درمانی و اقتصادی از معتادان و خانواده‌های آنان، ایجادکردن و فراهم‌آوردن زمینۀ‌ تفریحات و سرگرمی‌های سالم، زمینه‌سازی برای جایگزین‌های کم‌خطرتر مواد مخدر، ارتقای سطح نگرش‌ها و باورهای عمومی افراد جامعه دربارۀ سوء‌ِمصرف مواد ‌مخدر، مشارکت اقتصادی و صنعتی با کشورهای تولید‌کنندۀ مواد ‌مخدر، تقویت اراده و خواست سوءِ‌مصرف‌کنندگان برای توقف رفتار و رفع نابسامانی‌‌های اجتماعی از طریق بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی.
اقبال ولدبیگی، عیسی نیک بخت، امیر لشکری،
دوره ۱۷، شماره ۶۴ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: با در نظر گرفتن اینکه نوجوانی دوره‌ای حساس و پر خطر در روی آوردن افراد به مصرف مواد مخدر و اعتیاد می‌باشد و از سوی دیگر، با پذیرفتن اصلاح نگرش افراد نسبت به مواد مخدر به‌عنوان یک روش مؤثر در پیشگیری از اعتیاد، می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که اصلاح نگرش نوجوانان به مواد مخدر می‌تواند در پیشگیری از اعتیاد در سطح جامعه، کارآمد باشد. اما قبل از اصلاح نگرش نوجوانان نسبت به اعتیاد، شناخت وضعیت نگرش آنان اهمیت فراوانی دارد. مطالعه حاضر نیز در همین راستا، به بررسی وضعیت گرایش دانش‌آموزان دبیرستانی شهر مریوان به اعتیاد می‌پردازد.
روش: پژوهش حاضر، از نوع پیمایشی و مقطعی است که با استفاده از تکنیک پرسشنامه به انجام رسیده است. جامعه آماری این پژوهش، دانش‌آموزان مدارس دبیرستانهای دولتی شهر مریوان بوده‌اند که از بین آنها، ۳۸۵ نفر به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای در سه پایه اول، دوم و سوم متوسطه، انتخاب شده و بین آنها پرسشنامه توزیع شده است که در نهایت پس از کنار گذاشتن پرسشنامه‌های مخدوش، ۳۶۷ پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: براساس یافته‌های توصیفی پژوهش، ۳۵/۶۰% دانش‌آموزان مورد مطالعه، پسر و ۶۵/۳۹% دختر بوده‌اند. ۵/۳۶% دانش‌آموزان در مقطع اول متوسطه، ۵/۳۳% در مقطع دوم متوسطه و ۳۰% در مقطع سوم متوسطه مشغول به تحصیل بوده‌اند. برمبنای یافته‌های تحلیلی پژوهش، همبستگی بین متغیرهای «تعهد» و گرایش به مصرف مواد مخدر در بین دانش‌آموزان، پس از کنترل سایر متغیرهای مستقل (پیوستگی، درگیر بودن و باور) از (۴۷۱/۰-) به (۳۹۴/۰-) کاهش یافته است. همچنین همبستگی متغیرهای «درگیر بودن» پس از کنترل سایر متغیرهای مستقل (تعهد، پیوستگی و باور) از (۱۳۹/۰-) به (۱۱۸/۰-) کاهش یافت. میزان همبستگی تفکیکی بین متغیرهای باور و پیوستگی با متغیر وابسته پژوهش (گرایش به مصرف مواد مخدر) به ترتیب ۰۹۷/۰- و ۰۷۶/۰- بود. در ضمن، نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که همبستگی چندگانه چهار متغیر مورد بررسی در این تحقیق (تعهد، درگیر بودن، پیوستگی و باور)، با گرایش به مصرف مواد مخدر ۵۳۲/۰ بوده است (۵۳۲/۰ = R). مقدار ضریب تعیین تعدیل‌شده (Adj.) نشان داد که ۱/۲۸% از نوسانات در گرایش به مصرف مواد مخدر توسط متغیرهای تعهد، درگیر بودن، پیوستگی و باور قابل پیش‌بینی است. همچنین معنی‌داری مقدار آزمون F (۶۶۱/۱۳) در سطح خطای کوچکتر از ۰۰۱/۰، دلالت بر برازش مدل رگرسیونی داشت.
بحث: یافته‌های پژوهش حاضر، بنیادها و فرضیات اساسی نظریه پیوند اجتماعی هیرشی را تأیید می‌کنند. بدین ترتیب که مؤلفه‌های «تعهد»، «پیوستگی»، «باور» و «درگیر بودن» روی بزهکاری و انحراف (گرایش به مصرف مواد مخدر در پژوهش حاضر) تأثیر گذاشته و با آن رابطه معکوس دارند. به‌طوری‌که سطوح بالای تعهد، پیوستگی، درگیر بودن و باور سبب کاهش میزان گرایش به بزهکاری، گرایش به مصرف مواد مخدر در پژوهش حاضر، می‌گردد.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb