جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای خشونت خانگی

مروئه وامقی، علی فیض زاده، آرش میراب زاده، گلناز فیض زاده،
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده

طرح مسأله: این مطالعه با هدف بررسی فراوانی و ماهیت مواجهه دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران باخشونت فیزیکی والدین خود نسبت به یکدیگر انجام شده است. روش تحقیق: مطالعه به‌صورت یک تحقیق پیمایشی با استفاده از پرسش‌نامه خود ایفا در میان دانش‌آموزان دوره متوسطه عمومی در سال تحصیلی ۸۵-۱۳۸۴ در تهران انجام شد. یافته‌ها: ۱۴۹۵ دانش‌آموز در این مطالعه وارد شده‌اند. شیوع مواجهه با خشونت جسمی میان والدین در این مطالعه ۸/۲۲ درصد برآورد شده و در ۸/۵۹ درصد موارد، به صورت مشاهده صحنه خشونت بوده است. دختران تقریباً دو برابر پسران مواجهه با خشونت را گزارش نموده‌اند. پدران در ۳/۵۴ درصد موارد تنها مرتکب خشونت بوده‌اند. این مواجهه دراز مدت بوده و در آن‌هایی که بیش از یک‌بار اتفاق افتاده، به طور متوسط ۵,۱ سال طول کشیده است. نتیجه‌گیری: مواجهه با خشونت فیزیکی والدین نسبت به یکدیگر مشکل شایعی در میان نوجوانان تهرانی است. این مسأله وضعیتی درازمدت بوده، از سنین پایین آغاز شده و تا سنین دبیرستان ادامه می‌یابد.


مریم خاک رنگین، منصور فتحی،
دوره ۸، شماره ۳۳ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

طرح مسأله: دراین پژوهش عمده‌ترین عوامل خانوادگی مرتبط با کودک آزاری به منظور ارائه راهکارهای علمی و کاربردی به خانواده‌ها و مسؤولان، جهت پیشگیری و کنترل این آسیب اجتماعی پنهان، مورد بررسی قرار گرفته است. روش: پژوهش حاضر, از نوع مورد ـ شاهدی است. جامعه آماری، کلیه والدین دارای فرزند محصّل در یکی از مدارس مقطع راهنمایی منطقه‌ ۱۵ آموزش و پرورش شهر تهران می‌باشد. روش نمونه گیری، خوشه‌ای چند مرحله‌ای است. نمونه پژوهش را دو گروه والدین آزار‌گر(گروه مورد) و غیر آزار‌گر(گروه شاهد) تشکیل می‌دهد .برای گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه منظم و پرسشنامه استفاده شد. یافته‌‌‌‌ها: تجربه خشونت در خانواده خاستگاه، تعارض بین والدین، انزوای اجتماعی والدین و بعد خانوار در گروه والدین آزار گر به مراتب بیش از والدین غیر آزارگر است اما آگاهی از ویژگی‌های دوران رشد کودک و دسترسی به حمایت‌های اجتماعی والدین آزار رسان، کمتر از گروه مقایسه است و این تفاوتها از نظر آماری معنادار می‌باشد. از نظر متغیرهای اعتماد به نفس والدین و طبقه اجتماعی خانواده، تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نگردید . نتایج: آگاهی والدین از ویژگی‌های دوران رشد کودک و دسترسی به حمایت‌های اجتماعی با اعمال خشونت آنها علیه کودکان، رابطه معکوس دارد و تجربه خشونت والدین در خانواده خاستگاه، انزوای اجتماعی والدین، تعارضات و اختلافات زناشویی و بعد خانوار با آزار کودکان توسط والدین رابطه مستقیم دارد. پیشگیری از این آسیب اجتماعی نیازمند ارتقای آگاهی والدین، آموزش مهارت‌های فرزند‌پروری، شناسایی و حمایت از خانواده‌های در معرض آسیب است.


نسرین شاهدی‌فر، مریم شریفیان‌ثانی، آمنه ستاره فروزان، علی بیگلریان،
دوره ۹، شماره ۳۴ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده

طرح مسئله: مطالعه حاضر با هدف بررسی ماهیت مواجهه دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی و انسانی تبریز با خشونت جسمی بین والدین خود و ارتباط آن با عزت‌نفس دانشجویان انجام شده است.

روش: مطالعه به‌صورت مقطعی و با استفاده از پرسشنامه مواجهه با خشونت جسمی بین والدین و پرسشنامه عزت‌نفس کوپراسمیت انجام شد.

یافته‌ها: یک‌چهارم دختران (۸/۲۵%) و نزدیک به یک‌دوم پسران (۵/۴۵%) مواجهه با خشونت جسمی بین والدین خود را گزارش نمودند. دانشجویان دو گروه واجد و فاقد مواجهه با خشونت جسمی بین والدین به لحاظ عزت‌نفس خانوادگی تفاوت آماری معنادار داشتند (p=۰/۰۰۶). در دختران دو گروه به لحاظ چهار بعد عزت‌نفس تفاوت آماری معنادار مشاهده نشد و در مورد پسران دو گروه نیز تنها عزت‌نفس تحصیلی (p=۰/۰۱۸) از لحاظ آماری معنی‌دار شد.

نتیجه‌گیری: کاهش بعد خانوادگی عزت‌نفس جوانان و بعد تحصیلی عزت‌نفس پسران جوان در مواجهه با پدیده خشونت بین والدین طی دوران کودکی و نوجوانی مشکلی شایع و درخور توجه می‌باشد.


پروانه نژادسبزی،
دوره ۱۱، شماره ۴۰ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده


بتول احمدی، یلدا سلیمان اختیاری،
دوره ۱۱، شماره ۴۰ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده


مروئه وامقی، محمد رضا خدائی اردکانی ، حمیرا سجادی،
دوره ۱۳، شماره ۵۰ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه:

 پیشگیری و کنترل خشونت علیه زنان در خانواده و پیامدهای فردی و اجتماعی آن مستلزم شناخت درست از وضعیت، علل و نتایج آن است. در این مقاله تلاش شده است تا براساس شواهد تحقیقی گردآوری شده تصویر مستندی از مسئله‌ی خشونت علیه زنان در خانواده ارائه گردد.

روش:

اطلاعات مربوط به خشونت علیه زنان از گردآوری و مرور ۶۳ مقاله به زبان فارسی و انگلیسی، حاصل از پژوهش‌های انجام شده در کشور که در دوره‌ی زمانی ۱۳۸۷-۱۳۸۰ در مجلات معتبر علمی پژوهشی داخلی و خارجی منتشر شده‌اند به‌دست آمده و توصیف و تحلیل شده‌اند.

یافته‌ها:

در ایران شیوع کلی خشونت نسبت به زنان در خانواده براساس نتایج مطالعات در تهران و شهرهای دیگر کشور طیف گسترده‌ای از ۵/۱۷تا ۶/۹۳ درصد را شامل می‌شود. بالاترین فراوانی انواع آزار در کل و در جمعیت عمومی مربوط به آزار روانی و کم‌ترین آن آزار جنسی بوده است. همچنین به نظر می‌رسد که تعامل مجموعه‌ای از عوامل فردی، موقعیتی، اجتماعی و فرهنگی در ایجاد خشونت نقش ایفا می‌کنند.

بحث:

طیف گسترده شیوع خشونت در ایران می‌تواند عمدتا نتیجه‌ی روش‌شناسی متنوع مطالعات از جمله تعاریف در حیطه‌های مختلف خشونت، جمعیت هدف مطالعات، ابزار جمع‌آوری اطلاعات و تنوع در شهرهای محل انجام مطالعات باشد.

 
 
حسن رفیعی، حسین رحیمی، مروئه وامقی، حمیرا سجادی،
دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی پایایی و روایی و هنجاریابی مقیاس مواجهۀ کودک با خشونت خانگی انجام شد.

روش: جامعۀ آماری تحقیق، همۀ دانش‌آموزان پایۀ اول و دوم دبیرستان‌های شهر تهران در سال تحصیلی ۱۳۹۱-۱۳۹۰ بودند. نمونه‌ای به حجم ۱۲۱۲ نفر (۵۹۷ دختر) با روش نمونه‌گیری چندطبقه‌ای انتخاب شد؛ سپس، مقیاس مواجهۀ‌کودک با خشونت خانگی (ادلسون و جانسون و شین، ۲۰۰۷) به فارسی ترجمه و ماده‌های آن با فرهنگ ایرانی متناسب و در نمونه اجرا شد. داده‌ها با استفاده از آماره‌های توصیفی و محاسبۀ ضریب هم‌بستگی پیرسون و آزمون تی زوجی تحلیل شد.

یافته‌ها: بررسی ساختار عاملی، نشان‌دهندۀ‌وجود هفت عامل است که عبارت است از: مواجهه با خشونت پدر علیه مادر، مواجهه با مشاجرۀ‌والدین، درگیرشدن کودک در خشونت والدین، مواجهه با خشونت در محله یا مدرسه، مواجهه با عوامل خطرزای خانوادگی، مواجهه با خشونت ازطریق استفاده از فناوری‌های تصویری خشونت‌بار و خشونت بزرگ‌سالان علیه کودک. این عوامل، درمجموع ۶۰٫۰۴ درصد کل واریانس سازه را تبیین می‌کنند. اجرای هم‌زمان مقیاس مواجهۀ‌کودک با خشونت خانگی با پرسش‌نامۀ مواجهه با خشونت جسمی والدین نیز حاکی از روایی هم‌گرای پذیرفتنی این مقیاس است. همچنین، باتوجه‌به ضریب آلفای به‌دست‌آمده برای کل مقیاس (a=./۸۹) و ضریب پایایی باز‌آزمایی (r=./۸۶)، می‌توان گفت مقیاس مواجهۀ‌کودک با خشونت خانگی از پایایی مناسبی برخوردار است.

بحث: گونۀ فارسی مقیاس مواجهۀ کودک با خشونت خانگی، از پایایی و روایی خوبی برای سنجش مواجهۀ‌کودکان ایرانی با خشونت خانگی برخوردار است


اکبر زارع شاه آبادی، یاسر ندر پور،
دوره ۱۶، شماره ۶۰ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: خانواده مهم­ترین نهاد اجتماعی است که از دیرباز مورد توجه فرهنگها، ادیان و اقوام مختلف بوده است. این نهاد نقش موثری در تربیت فرزندان و انتقال فرهنگ، آداب و باورها  به نسلهای آینده دارد. اما بروز خشونت در خانواده و به خصوص علیه زنان سبب ناسازگاریهای می­شود که این نهاد اجتماعی را در ایفای نقش خود دچار مشکل می­کند. یکی از شیوه­های اعمال خشونت در خانواده، خشونت خانگی علیه زنان است از دیدگاه تاریخی از زمانی که انسان بر روی این کره­ی خاکی زندگی را آغاز کرد خشونت خانگی علیه زنان وجود داشته است ولی شدت و ضعف آن در جوامع و فرهنگهای گوناگون متفاوت بوده است. مردسالاری، یک روش سنتی در اداره خانواده است که در بیشتر موارد منجر به خشونت خانگی علیه زنان می­شود و به شیوه­های مختلفی از قبیل حساس بودن به ظاهر زن، آزار زن به گونه­های مختلف، طبیعی بودن پرخاشگری مردان نسبت به زنان و ... خود را نشان می­دهد. هدف این مقاله بررسی رابطه بین مردسالاری و خشونت خانگی علیه زنان است.

روش: مطالعه حاضر با روش پیمایش در بین ۱۹۴ نفر از زنان متاهل شهر کوهدشت که بر اساس روش‌های نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای و تصادفی نظام‌مند انتخاب شده بودند، انجام شده است. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه محقق­ساخته است.

روایی پرسشنامه با اعتبار محتوا  تائید گردید و پایایی را با آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار دادیم که میزان آن برای خشونت خانگی علیه زنان ۸۹۰/۰ و مردسالاری ۶۸۵/۰ برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها نرم­افزار SPSS۲۱ مورد استفاده قرار گرفت. به طوری که برای توصیف داده­ها از درصد فروانی و برای تبیین داده­ها از ضریب همبستگی پیرسون و سپس به تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر متغیرها پرداختیم.

یافته‌ها:  بر طبق یافته­های توصیفی میانگین سنی پاسخگویان ۴۴/۳۵سال بود و در زمینه تحصیلات ۷/۲۱ بی سواد و ۳/۷۸ باسواد بودند. از بین چهار بعد روانی، فیزیکی، مالی و جنسی خشونت خانگی علیه زنان، خشونت روانی با میانگین ۲۸/۲۹ بیشترین و خشونت جنسی با میانگین۲۲/۱۳ کمترین میزان خشونت را به خود اختصاص دادند. از نتایج یافته­ها مشخص شد که مردسالاری همبستگی مثبت و رابطه معناداری با خشونت خانگی علیه زنان دارد. به طوری که با افزایش حاکمیت مردسالاری خشونت نسبت به زنان افزایش می­یابد و با کاهش سلطه مردسالاری خشونت نسبت به زنان نیز کاهش می­یابد. ولی دو متغیر تحصیلات و سن زن و مرد هر چند که همبستگی مثبتی با خشونت خانگی علیه زنان دارند ولی رابطه­ معناداری بین آنها مشاهده نشد.

بحث: بنابراین بر اساس یافته­های پژوهش، این تصور غلط عامه مردم که برابری زن و مرد سبب پایین آمدن منزلت مردان می­شود به حاکمیت فرهنگ مردسالاری در خانواده و جامعه تداوم می­بخشد و زمینه را برای افزایش خشونت خانگی علیه زنان فراهم می­کند. از طرفی همانطور که خانواده اولین مکانی است که شخصیت فرزندان در آن شکل می­گیرد و فرزندان والدین و بزرگترها را به عنوان الگوی خود قرار می‌دهند؛ لذا جو حاکم بر خانواده و نحوه برخورد والدین با همدیگر بر روی رفتار فرزندان در آینده تاثیرگذار است.

به نوعی فرزندان پسر با مشاهده رفتار مردسالارانه یاد می­گیرند که در آینده خود نیز جهت دستیابی به خواسته­هایشان، نسبت به همسر و اعضای خانواده­ خود از خشونت استفاده کنند. و فرزند دختر نیز با مشاهده رفتار مردسالارانه می­آموزد که بیشتر مطیع باشد و خشونت را به عنوان حق طبیعی که مرد بر روی او اعمال می­کند بپذیرند. از این رو توصیه می­شود با آموزش و آگاه­سازی خانواده­ها با استفاده از رسانه و شبکه­های اجتماعی و برجسته­سازی عواقب مردسالاری از سلطه آن بر محیط خانواده جلوگیری شود. که در نتیجه کاهش مردسالاری در خانواده از خشونت نسبت به زنان نیز کاسته خواهد شد و خانه به محیط امن و کانون گرمی برای همسر و فرزندان تبدیل می­شود.


زینب حقی، مروئه وامقی، حمیرا سجادی، غلامرضا قائد امینی هارونی، مهرداد نامداری،
دوره ۱۷، شماره ۶۵ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: طیف وسیعی از کودکان و نوجوانان در جهان شاهد خشونت فیزیکی یا تهدید به اعمال آن توسط والدین خود نسبت به یکدیگر هستند. بر اساس مطالعات قبلی مواجهه کودکان و نوجوانان با خشونت خانگی، با گرایش به رفتارهای برونگرایانه و ضداجتماعی و ارتکاب رفتارهای خشونتآمیز مرتبط است. هدف مقاله حاضر پیشبینی خطرپذیری در نوجوانان شهر خرمآباد از طریق مواجهه با خشونت خانگی است.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی و تحلیلی از نوع همبستگی است. نمونه پژوهش شامل ۳۷۹ نفر دانشآموز دختر و پسر کلاسهای دهم و یازدهم مقطع متوسطه شهر خرمآباد بود که به روش نمونهگیری طبقهای و تصادفی از دبیرستانهای دو منطقه خرمآباد انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از مقیاس مواجهه کودک با خشونت خانگی و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی استفاده شد.
یافتهها: میزان شیوع مواجهه با خشونت پدر نسبت به مادر ۱۴%، مواجهه با مشاجره والدین ۹/۳۵% و خطرپذیری ۴/۷۴% بود. بین همه ابعاد مواجهه با خشونت خانگی و خطرپذیری رابطه مثبت وجود داشت. میزان مواجهه با انواع خشونت در دانشآموزان پسر بیشتر از دانشآموزان دختر است. همچنین ۱۸% از واریانس خطرپذیری توسط مواجهه با خشونت خانگی تبیین گردید.
بحث: پژوهش حاضر گویای اهمیت مواجهه با خشونت خانگی و تأثیر آن بر افزایش خطرپذیری نوجوانان است.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb