سیده مریم پورموسوی، مریم دیباواجاری، مرتضی منادی،
دوره ۲۰، شماره ۷۶ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: طلاق پدیدهای است که نهتنها خانوادهها بلکه در نگاه کلان جامعه را نیز دچار مشکل میسازد اما دراینبین افرادی نیز وجود دارند که با وجود ارائه درخواست طلاق از این امر منصرف میشوند. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا ادراک و علل انصراف از طلاق در زنان، مورد واکاوی قرار گیرد.
روش: رویکرد انجام پژوهش کیفی و از نوع روش پدیدارشناسی است. به این منظور ۱۲ زن منصرف شده از طلاق در منطقه ۱۴ شهر تهران در سال ۱۳۹۶ به شیوه داوطلبانه و هدفمند، انتخاب و دادهها به روش مصاحبه عمیق و نیمهساختاریافته گردآوری شدند.
یافتهها: در سه مقوله اصلی دستهبندیشدهاند: ۱- ادراک زنان در زمان درخواست طلاق تا انصراف که بیشتر زنان از دوران ارائه درخواست طلاق تا برگشت به زندگی مشترک به برزخ و معلقبودن اشاره کردند و دو مقوله اصلی ادراک منفی و ادراک منطقی دستهبندی شدند. ۲- دلایل انصراف این زنان که در ۷ مقوله فرزند، عدم حامی، فرصت مجدد، نگاه بد جامعه به زن مطلقه، ترس از تنهایی، استفاده از خدمات مشورتی و مشاورهای و شخصیت وابسته دستهبندی شدند. ۳- نگاه به زندگی کنونی (پسازآنصراف)، نیز به سه مقوله امیدوار و راضی، امیدوار و ناراضی و ناامید و ناراضی دستهبندی شد که بیشتر زنان از زندگی مشترکشان ناراضی بودند.
بحث: با توجه به نتایج بهدستآمده این نکته قابلذکر است که تعداد زنان منصرف شده از طلاق کم نیستند اما برای بهبود و غنای زندگی این زنان، آموزش ضروری به نظر میرسد. در ضمن بحث مشاوره قبل از اقدام به طلاق میتواند مفید واقع شود.