۷۷ نتیجه برای زنان
پویا علاالدینی، محمدرضا رضوی،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
مقاله حاضر مشارکت و اشتغال زنان در ایران را بررسی میکند و نشان میدهد که به رغم دستاوردهای زنان در زمینههای تحصیلی و اجتماعی طی سه سال گذشته، وضعیت آنان در بازار کار بهبود نیافته است. نرخ مشارکت زنان پایین است؛ نرخ بیکاریشان طی سالهای اخیر افزایش یافته است؛ و گزینههای شغلی آنان همچنان محدود باقی مانده است. همچنین، تلاشهای زنان تحصیلکرده در بازار کار با توفیق درخوری همراه نبوده است. طی سالهای نخست پس از انقلاب و دوران جنگ، نرخ مشارکت و اشتغال زنان دچار کاهش چشمگیری شد. سیاستگذاری عمومی تا حدی موجبات این کاهش را فراهم آورد، هر چند که عوامل دیگری نیز دخیل بودند. مقاله به بررسی ویژگیهای جنسیتی تحولات اخیر بازار کار در ایران میپردازد. به این منظور، دادههای آخرین سرشماری ایران تحلیل میشود؛ در اطلاعات تکمیلی سالهای اخیر غور میشود؛ و مسائل نهادی و ساختاری مرتبط با اشتغال و مشارکت زنان به بحث گذاشته میشود. افزون بر این، پیشنهادهایی برای تمهیدات آتی ارائه میشود.
شیرین احمدنیا،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
از دهه هفتاد میلادی مطالعات در زمینه نابرابریهای موجود در مورد شاخصهای سلامت و بیماری و بهویژه تفاوت در مورد سلامت زنان و مردان در سطوح ملی و بینالمللی در غرب آغاز شده است (Hunt & Annandale, ۱۹۹۹). از آنجا که دامنه مطالعات فوقالذکر عمدتاً به جوامع غربی محدود شده است، جای خالی تحقیق در این زمینه در ارتباط با جوامع دیگر در عرصه بینالمللی به خصوص جوامع جهان سوم یا جوامعی که دارای فرهنگی متفاوت با جوامع غربی هستند، احساس شده است (Khlat et al. ۲۰۰۰). در کشوری چون ایران، که در منطقه خاورمیانه قرار گرفته، مطالعات در زمینه سلامت زنان و عوامل مرتبط با آن در مراحل ابتدایی خود قرار دارد. تحقیقی (Ahmad-Nia, ۲۰۰۰) که در این مقاله به بخشی از نتایج آن اشاره میشود، تلاشی در راستای از میان بردن خلا موجود در زمینه مطالعه تفاوتهای سلامت و بیماری در مورد مادران شاغل و غیرشاغل در سطح شهر تهران است که در چارچوب جامعهشناسی پزشکی و بهداشت به انجام رسیده است.
افسانه کمالی،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
اگر چه مطالعات در باب فقر در جامعه انسانی، خصوصاً در ابعاد اقتصادی و اجتماعی، اندک نیست، اما موضوع شناخت فقرا و تفکیک و بررسی ابعاد فقر در آنها چندان فراوان نیست. یکی از مهمترین ویژگیهای مغفول در میان این نوع مطالعات، جنسیت و شناخت تأثیر آن در تعمیق و شدت فقر است. این مطالعه ضمن بررسی تعاریف و شاخصهای متعارف، با استفاده از تفکیک خانوارهای کشور به تفکیک جنسیت سرپرست خانوار و بررسی ویژگیهای کلی و بعد و ترکیب اعضای خانوارهای کشور، از متغیرهای وضع تأهل، وضع اشتغال، وضع سواد، وضعیت مسکن و نیز هزینه و درآمد آنها مسئله فقر و ابعاد آن را واکاوی کرده است. اگر چه فقدان اطلاعات دقیق و یا محدودیت آنها امکان بررسی کامل مسئله را پدید نمیآورد، با این حال شواهد حاکی از «زنانه شدن فقر» و بالاتر رفتن سطح آن در میان خانوارهایی است که سرپرست آنها زنان هستند. هر چند که این مفهوم برای به تصویر کشیدن فقر زنان بسنده نیست.
عباس محمدی اصل،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
موضوع جامعهشناسی سیاسی بطور کلی عبارت است از بررسی شکاف های جامعه، گروهبندیهای اجتماعی ناشی از آن و تأثیر نیروی این گروهبندیهای اجتماعی بر عرصههای سیاسی. به این لحاظ هدف از مطالعه حاضر نیز تأمل در نقش نیروهای ناشی از گروهبندیهای برآمده از شکافهای اجتماعی است؛ چرا که در جامعهشناسی سیاسی، غرض اساسی از بررسی جامعه همانا تبیین عرصه سیاسی است. در این میان یکی از مباحث عمده جامعهشناسی بر آن تعلق دارد که نشان دهد پویایی جامعه و دولت تا چه حد محصول فعال شدن یا غیرفعال شدن شکافهای اجتماعی در طی زمان است. یکی از این شکافهای اجتماعی، شکاف جنسی است. شکاف جنسی به عنوان یک شکاف ساختی از تقسیم جمعیت جامعه بر دو گروه مردان و زنان به وجود میآید. به علاوه حالت فعالی و انفعالی شکاف مزبور برحسب نوع جامعه به سه نوع تقسیم میشود: اولاً در جامعه سنتی که زنان تابع شوهرانند و نقش سیاسی ندارند این شکاف فعال نیست؛ ثانیاً در جامعه نوین تحولات گسترده اجتماعی موجب فعال شدن این شکاف در قالب درخواست حق رأی و نمایندگی در نهادهای پارلمانی و مواردی از این قبیل میشود؛ ثالثاً در جوامع در حال گذار این شکاف نیمهفعال است؛ بدین معنی که گاه برحسب حضور و تلاشهای سایر شکافها، همچون جناحبندیهای سیاسی فعال شده، به تراکم میگراید و زمانی از فعالیت بازمیایستد؛ که از این حیث بررسی اثرات آن برای پژوهندگان اجتماعی از اهمیتی تام برخوردار است. در این راستا به نظر میرسد جامعه سیاسی فعلی ایران بهعنوان یک جامعه در حال گذار با وضعیت اخیر شکاف جنسی مواجه باشد. در این حیطه، اندیشه سنتی سیاسی که در برابر آراء سیاسی صفآرایی کرده، در موارد بسیار، از جمله تدوین قواعد مردسالاری، همین اصول را به متن قانون اساسی تزریق کرده است. این در حالی است که فرهنگ سیاسی مردسالاری لاجرم مبتنی بر تدوین قواعد «تبعیت زنان از شوهران» خصوصاً در عرصه سیاسی و ناگزیر غیرفعال داشتن آن است. این عملکرد البته در قالب تصمیمگیری پنهان، ایجاد منافع کاذب و نظام انضباطی تأمین منافع مردسالارانه و بر پایه بازتولید روابط اجتماعی، چنان وارد صحنه شده که به کنترل و غیرفعال نگهداشتن شکاف جنسی منتهی شود. با این همه در مواردی چون حضور زنان در صحنه انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد ۱۳۷۶، مشاهده میشود که چگونه جناحهای سیاسی اصلاحگرا توانستند فعالیت این شکاف را به شکل متراکم بر شکاف جناحی خود باز کنند و از اثرات آن در صحنه سیاست سود بگیرند. تحقیق حاضر میکوشد بخشی از موانع مشارکت سیاسی زنان را در جامعه فعلی ایران بررسی کند و نشان دهد از چه وضعیتی برخوردار است.
آفرین رحیمی موقر،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
وسعت و ماهیت سوءمصرف مواد و اعتیاد در زنان کشورمان کمتر شناخته شده است؛ به همین علت به نیازهای آنان در برنامهریزیهای مربوط به اعتیاد توجه نمیشود. این مطالعه جهت جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به شیوع مصرف مواد و اعتیاد و الگوهای مربوط به اعتیاد در زنان ایران انجام شده است. بدین منظور تلاش شد نتایج منتشر شده تحقیقات و گزارشهایی که حاوی اطلاعاتی در مورد مصرف مواد و اعتیاد در زنان بودند، جمعآوری و مورد بررسی قرار گیرند. نتایج این مطالعه مروری حاکی از بهبود وضعیت تولید و انتشار اطلاعات در سالهای اخیر میباشد. گرچه به صورت غیردقیق، ولی میتوان جمعیت زنان معتاد به مواد اپیوئیدی را در کشور بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار نفر تخمین زد. میزان مصرف هروئین در معتادان زن در حدی نگرانکننده و تعداد زنان مصرفکننده تزریقی مواد در کشور بین ۴ تا ۹ هزار نفر تخمینزده میشود. به نظر میرسد مصرف حشیش در جمعیت عمومی زنان بالغ کشور شایع نباشد، ولی در گروههایی از زنان شیوع بیشتری دارد. مصرف حشیش و الکل در دختران دانشجو نادر به نظر نمیرسد. پیشبینی منابع مداوم تولید اطلاعات صحیح، به ویژه به تفکیک جنسیت، جهت حساستر کردن مسئولین پیشگیری و درمان اعتیاد جهت پیشبینی برنامههای اختصاصی برای زنان پیشنهاد میشود.
بشری اولاد عبدالهادی، مهشید فروغان، اصغر دادخواه، علی دلاور،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
این تحقیق از نوع مطالعه توصیفی مقطعی است که به بررسی فراوانی اختلالات شخصیت در زنان زندانی شهرستانهای تهران و کرج میپردازد. بدین منظور ۲۰۰ نفر از این زنان به روش تصادفی ـ طبقهای انتخاب و به وسیله دو پرسشنامه (فراهم آمده برای جمعآوری اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه بالینی چند محوری «میلون») ارزیابی شدند. نتایج حاصله با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای توصیفی تجزیه و تحلیل شد میزان فراوانی اختلال شخصیت در زنان زندانی ۶۰ درصد و بالاترین فراوانی مقیاسهای اختلال شخصیت، از نوع اختلال شخصیت آزار طلب (۵/۴۲ درصد) بود.
رضا همتی،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
در این مقاله با بهرهگیری از دو رهیافت عمده فمینیستی و رهیافت خشونت خانوادگی تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی بر خشونت مردان علیه زنان در خانوادههای تهرانی بررسی میشود؛ پدیدهای که در دهههای اخیر به عنوان یک مسئله اجتماعی مهم در جامعه ما مطرح شده است. در این تحقیق مسئله اصلی این است که چه عامل یا عواملی در بروز رفتارهای خشونتآمیز مردان علیه زنان در خانوادههای تهرانی مؤثرند و چه راهکارهایی را می توان برای کاهش این امر ارائه کرد. این مطالعه به شیوه پیمایشی بر روی ۳۲۰ خانوار و طراحی دو نوع پرسشنامه جداگانه برای مردان و زنان و با استفاده از روشهای آماری چون رگرسیون چندمتغیری و تحلیل مسیر صورت گرفته است. یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهد در کنار برخی از متغیرهای زمینهای چون سن، تعداد فرزندان و... از بین تمام متغیرهای مستقل، چهار متغیر (رضایت اجتماعی، اسنادهایمنفی و عزتنفس و پایگاه اقتصادی و اجتماعی)، رابطه مستقیمی با خشونت کلّی (فیزیکی و عاطفی) دارد و سایر متغیرها (اعتقاد به ایدئولوژی پدرسالاری، گرایش به پذیرش همسر آزاری، نگرش به نقش اجتماعی زنان، جامعهپذیری خشن) رابطه غیر مستقیمی را با خشونت کلّی نشان میدهند.
حمزه زینالی،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
بعضی طبقات همچون زنان به دلیل عوامل خاص زیستشناختی و اجتماعی، پیشزمینه و استعداد قبلی برای بزه دیده واقع شدن دارند و براساس یافتههای جرمشناختی، بزهکاران بالقوه قربانیان خود را غالباً از میان افرادی انتخاب میکنند که ارتکاب جرم بر روی آنها دارای خطر و هزینه بالایی نباشد. بنابراین زنان به عنوان افراد بالقوه آسیبپذیرتر از مردان، آماجهای مطلوبی برای آنها محسوب میشوند. بالا بردن خطر ارتکاب جرم بر روی زنان از طریق بالا بردن هزینه کیفری ارتکاب جرم میتواند در فرایند گزینش آنها توسط بزهکاران تأثیر گذاشته و در نتیجه ضریب بزهدیدگی زنان را کاهش دهد. بنابراین اتخاذ یک سیاست کیفری افتراقی از طریق سازوکار جرمانگاریهای ویژه و تشدید کیفر بزهکارانی که بزهدیده آنها یک زن است ضروری است.
قانونگذار کیفری ایران نه تنها در قبال تعرضات مجرمانه علیه زنان از یک سیاست کیفری افتراقی منسجم و هماهنگ پیروی نکرده است، بلکه بهواسطه حمایت کیفری کمتر از آنها در قبال برخی جرایم علیه تمامیت جسمانی آنها نظیر قتل، قطع عضو و جرح، زمینههای «بزهدیدگی» آنها را از طریق کاهش هزینه کیفری ارتکاب جرم بر روی آنها فراهم نموده است
شهلا معظمی،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
بدرفتاری با زنان در محیط خانواده، در همه کشورهای جهان مسئلهای کاملاً رایج و دارای عواقب و نتایج وخیمی است. اگر چه خشونت علیه زنان درخانواده از قدیمالایام وجود داشته اما تنها چند سالی است که کشورهای مختلف جهان آن را به عنوان مسئله مهمی تلقی کرده و به اقداماتی بهمنظور رسیدگی به وضعیت بغرنج زنان قربانی سوءرفتار دست زدهاند.
اگر چه در آمارهای رسمی به آمارهای خشونت علیه زنان در ایران اشارهای نشده است اما پژوهشها نشان میدهد که هر بار که مطالعات یا تحقیقاتی در این مورد انجام میپذیرد، دامنه وسیعی از خشونت مشاهده میشود. هر چه جامعه فقیرتر، سنتیتر و از نظر سطح فرهنگی پایینتر باشد، فراوانی و شدت خشونت علیه زنان بیشتر و عوارض آن نیز چشمگیرتر است.
خشونت علیه زنان ضربات جبرانناپذیری بر پیکر خانواده و جامعه وارد میکند و تأثیر سوء بر فرزندان بر جای میگذارد. از اینرو برای رفع این معضل و بهمنظور مقابله با خشونتهای خانوادگی و حمایت از زنان قربانی باید اقداماتی صورت گیرد. این مقاله واکنشهایی را که در قبال این پدیده میتوان اتخاذ کرد بررسی کرده است.
شهلا اعزازی،
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۸۳ )
چکیده
خشونت پدیدهای تاریخی و جهانی است که در همه جوامع و تمام ادوار وجود داشته است. توجه به این پدیده از دهه ۷۰ میلادی آغاز شد و پژوهشهای متعددی در این حوزه انجام گرفت. بررسی در باب خشونت با مشکلاتی همراه است. در این پژوهشها محقق وارد حوزه خصوصی و صمیمی خانواده میشود و در خصوص رفتاری حساس از افراد سئوال میکند. وجود خشونت در خانواده از طرف قربانی به علل مختلف پنهان نگاه داشته میشود، فراموش میشود و یا در بیان آن اغراق میشود. نبود آمار در خصوص افراد در معرض خشونت، مشکل دیگری در راه دستیابی به نمونه معرف است. مشکل دیگری که در بررسیهای خشونت مشاهده میشود تبیینهای نظری موجود است. بسیاری از دیدگاههای نظری موجود عوامل مؤثر در بروز خشونت را در سطح ویژگیهای «فردیمانند» و یا در سطح «خانوادگیمانند» در نظر میگیرند. کلیه این عوامل در شناخت صحیح از پدیده تأثیر دارند. نظریهپردازان فمینیست تبیینهای فردی یا خانوادگی را در باب خشونت، برای توضیح کافی نمیدانند. هرچند معتقد هستند این عوامل میتواند به مثابه عاملی تشدیدکننده رفتار خشن عمل کند، تأکید آنان بر وجود ساختار نابرابر روابط قدرت میان زنان و مردان در جامعه و نهادهای آن است. توجه آنان متوجه ساختار مردسالارانهای در جامعه است که به مردان اجازه اعمال قدرت بر زنان را میدهد. از این دیدگاه خشونت عمل انفرادی یک مرد علیه یک زن نیست که با استفاده از ویژگیهای فردی تحت بررسی قرار گیرد، بلکه خشونت رفتاری است که از جانب مردان جامعه بر روی زنان جامعه اعمال میشود. خشونت یک ابزار نظارتی مهم است که هم بازتاب روابط نابرابر قدرت در جامعه است و هم به حفظ روابط نابرابر قدرت کمک میکند. با نگاهی به تحقیقات انجام شده در ایران ناهماهنگی میان دادههای کسب شده مشخص میشود. همچنین مشخص میشود که در اکثر بررسیها عوامل مؤثر بر خشونت به صورت متغیرهای فردی و خانوادگی بحث و بررسی شدهاند. این مقاله با توجه به دیدگاه فمینیستی سعی در مشخص کردن اهمیت ساختار نابرابر قدرتی دارد که در حوزههای اقتصاد، قوانین، نیروهای نظارتی جامعه و نهادهای حمایتی جامعه حضور دارد و بر توجه به ساختار جامعه که مردان را تشویق به اعمال خشونت و زنان را وادار به تحمل آن میکند تأکید میکند.
ژاله شادی طلب، معصومه وهابی، حسن ورمزیار،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۴-۱۳۸۴ )
چکیده
زنان از قابلیتها و امکاناتی که برای کاهش فقر لازم است، محرومند. نگرانی از پیوستن جمعی از زنان به گروه «فقیرترین فقرا» سبب طرح رویکردهای متفاوتی از جمله «توانمند سازی زنان» شده است. تحقق فرآیند توانمندسازی برای زنان فقیر نیازمند تحول در تمام نهادهائی است که آنها را از کسب قابلیتها محروم نموده و در معرض خطر فقر، نه تنها فقر درآمدی، قرار داده است. این مقاله که براساس یافتهای پژوهشی، در چارچوب مفهومی فقر و توانمندسازی و با ترکیب روشهای کمی و کیفی در جامعه زنان سرپرست خانوار شهر اراک تدوین شده نشان میدهد که زنان به خاطر زن بودن بیشتر در معرض فقر قرار دارند. فقر زنان فقط جبنه اقتصادی ندارد و جنبههای روانی و اجتماعی فقر زنان نیز مهم است. برای مبارزه با فقر، توانمندی زنان و تحولات ساختاری لازم است.
مصطفی السان،
دوره ۵، شماره ۲۱ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده
طرح مسئله: یکی از اقسام خشونت که ب هدلیل مسائل فرهنگی و اجتماعی کمتر مورد توجه قرار گرفته، خشونت جنسی علیه زنان است. بررسی جداگانه خشونت جنسی در مطالعات جر مشناسی از میزان رشد روزافزون این جرم و ضرورت توجه ویژه به آن حکایت دارد. روش: این مطالعه با روش کتابخان های انجام شده است و هدف از آن، تحلیل جر مشناختی خشونت علیه زنان و ارائه راهکارهایی برای پیشگیری از این نوع خشونت م یباشد. یافت هها: بررسی موضوع نشان داد که رضایت بز هدیده، در وقوع و سختی پیشگیری از خشونت جنسی تأثیر زیادی دارد و دولت و محاکم قضایی باید حقوق قانونی بز هدیدگان چنین جرایمی را مورد توجه ویژه قرار دهند. نتایج: پیشگیری از خشونت جنسی علیه زنان، در درجه نخست نیازمند فرهن گسازی و درک صحیح تفاوت »بز هدیدگی و بز هپذیری زنان « و در وهله دوم، نیازمند التزام دولتها به حمایت از زنان بز هدیده و تعامل بی نالمللی دولتهاست
بتول احمدی، جمال الدین طبیبی، محمود محمودی،
دوره ۵، شماره ۲۱ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده
طرح مسئله: در این مقاله با مقایسه ساختار سازمانی مدیریت توسعه سلامت زنان در کشورهای کانادا، امریکا، ژاپن و انگلستان، الگوی مناسب ایران طراحی گردید. روش: در این مطالعه توصیفی تطبیقی تلاش شده است تا با تمرکز، مقایسه و تحلیل محتوایی متون داخلی و خارجی، نتایج عینی از موقعیتهای موجود ارائه شده سپس با استفاده از تکنیک دلفی در طراحی، الگوی مناسب و کاربردی در کشور ب هکار برده شود. یافت هها: نتایج نشان داد که وضعیت مدیریت توسعه سلامت زنان کشورهای امریکا و کانادا نسبت به انگلیس و ژاپن متمرکز و هماهن گتر است. الگوهای جدید ارائه خدمات و اشکال نوین سازمانی ویژه سلامت زنان در امریکا و کانادا نسبتًا موفق بوده و نتایج خوبی را نشان داد هاند. کشورهای ژاپن و انگلستان نیز با توجه به ویژگیهای نظام بهداشت و درمان خود با برنام ههای خاص سلامت مادر و کودک در این مسیر حرکت م یکنند. نتای . ج: الگوی پیشنهادی ساختار تشکیلاتی با توجه به اصول منتج از یافت ههای پژوهش و مطابق با شرایط ایران طراحی گردیده است
الهه سهیمی ایزدیان، آفرین رحیمیموقر، ونداد شریفی، محمدرضا محمدی، رضا راد گودرزی، علی فرهودیان، نغمه منصوری، علی اکبر نجاتی صفا،
دوره ۵، شماره ۲۱ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده
طر حمسئله: این پژوهش با هدف بررسی عل مسنجی مقالات پژوهشی بهداشت روان کشور مرتبط با مسائل روانپزشکی و روانشناختی در زنان انجام شده است. روش: این مطالعه از نوع مقطعی توصیفی است و در آن کلیه مقالات موجود در بانک مقالات پژوهشی بهداشت روان مرکز ملی تحقیقات علوم پزشکی کشور مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافت هها: از تعداد ۳۰۳۱ مقاله بهداشت روان مورد بررسی، ۲۳۹ مقاله ( ٩/ ٧%) به بهداشت روان زنان پرداخته است. حوزه پژوهش در اکثر این مقالات مربوط به مسائل روانشناختی و سپس به ترتیب مربوط به علام تشناسی، تشخیص و طبق هبندی اختلالات روانپزشکی، تحقیقات اپیدمیولوژی و در تعداد اندکی خدمات بهداشتی بوده است. در ۴۹ مقاله ( ۵/ ۲۰ %) هیچ کدام از نویسندگان، متخصصان بهداشت روان نبودند. نتایج: پیشنهاد م یگردد میزان مشارکت متخصصان بهداشت روان و متخصصان در رشت ههای گوناگون افزایش یابد و به تحقیقات بهداشت روان درباره زنان روستایی، محیط کار، خدمات بهداشتی و زنان سالمند بیشتر پرداخته شود
فردین علیخواه، مریم نجیبی ربیعی،
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
طرح مسأله: ترس ازقربانی جرائم شدن در بین زنان یکی از موضوعات برجسته در مطالعات جرمشناسی و جامعهشناسی انحرافات است. در این مقاله نتایج پژوهشی ارائه میشود که تلاش داشته است وضعیت ترس از جرم را در فضاهای عمومی در بین زنان شهر تهران مطالعه کند. روش: در این تحقیق از روشهای کیفی و کمی استفاده شده است؛ بدینترتیب که بعد از بررسی نظریههای تبیینگر و تهیه مدل و ارائه فرضیه و نیز برگزاری چندین جلسه متمرکز گروهی با زنان در مناطق مختلف شهر, پرسشنامهای تهیه ودر بین ۸۰۰ نفر از زنان ساکن در مناطق ۲۲ گانه شهر تهران اجرا شده است. یافتهها و نتایج: یافتهها حاکی از آن است که حدود ۴۸ درصد زنان در حد زیاد, ۳۳ درصد در حد متوسط و ۱۹ درصد در حد کم در فضاهای شهری نسبت به تهدید جرائم دچار ترس و واهمهاند. به بیان دیگر حدود نیمی از زنان به هنگام تردد در شهر احساس امنیت ندارند. در بین زنان تحصیل کرده و دارای درآمد بالا, زنانی که در محله آنها ساختمانها و زمینهای متروکه کمتر بوده و زنانی که از فعالیتهای پلیس رضایت بیشتری داشتهاند میزان ترس از جرم کمتر بوده است.
داریوش جلالی، جهانبخش رهبریان،
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
طرح مسأله: هدف از انجام این پژوهش بررسی و مقایسه خشونت تجربه شده همسران افراد معتاد در مقایسه با همسران افرادغیرمعتاد است. روش: تعداد ۱۰۷ نفر از همسران افراد معتاد به صورت تصادفی و ۱۰۷ نفر همسران افراد غیرمعتاد پس از همتاسازی با گروه نمونه انتخاب و توسط پرسشنامه میزان خشونت تجربه شده، ارزیابی شدند. میزان حمایت اجتماعی زنان نیز توسط پرسشنامه پروسیدانو محاسبه گردید. یافتهها: نتایج آزمون t مبین تفاوت معنیدار بین میانگین نمرات خشونت تجربه در دو گروه بود (۰۱/۰P <). نتایج تحلیل واریانس نیز نشان داد در دوگروه رابطه معنیداری بین میزان تحصیلات و وضعیت شغلی افراد با خشونت تجربه شده همسرانشان وجود دارد (۰۵/۰(P<. در گروه افراد غیرمعتاد ارتباط معنیداری بین میزان تحصیلات زنان با میزان خشونت تجربه شده آنها وجود دارد. در گروه افراد غیرمعتاد همبستگی منفی معنیداری بین میزان حمایت اجتماعی با خشونت تجربه شده وجود دارد، در حالی که چنین رابطهای در گروه افراد معتاد مشاهده نشد (۰۵/۰(P<. نتایج: همسران افراد معتاد در مقایسه با همسران افراد غیرمعتاد خشونت بالاتری را تجربه میکنند. در بین همسران افراد معتاد خشونت تجربه شده با حمایت اجتماعی رابطه معکوس دارد.
جعفر شرافتی پور،
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
طرح مسأله: نقش عوامل اجتماعی و اقتصادی در بروز انحرافات اجتماعی از طرف اغلب جامعهشناسان و محققین مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر با تکیه بر یافتههای این قبیل جامعهشناسان به بررسی ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی زنان خیابانی در شهر تهران در سال ۸۳ میپردازد. هدف از این تحقیق تعیین رابطه میان این ویژگیها و خیابانی شدن زنان است. روش: روش تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری را زنان خیابانی در تهران تشکیل میدهند. حجم نمونه ۱۵۰ نفر است. این تحقیق علاوه بر روش آمار توصیفی، با بهره گیری از روش آمار استنباطی، به تجزیه و تحلیل دقیق رابطه میان متغیرهای مستقل با متغیر وابسته پرداخته است. یافتهها: اولین تماس جنسی زنان خیابانی عمدتاً مربوط به سن ۵/۱۳ سالگی است. بیشترین فراوانی سن شروع فعالیت جنسی در خیابان، مربوط به سن ۱۵سالگی است. بهطور متوسط هر زن خیابانی در هر هفته ۹ بار تماس جنسی برقرار میکند. ۳/۴۵درصد از زنان خیابانی به تنهایی زندگی میکنند. نتایج: با مطرح شدن کلیه عوامل به طور همزمان در مدل، این نتیجه حاصل شد که رابطه میان ویژگیهای اجتماعی و ویژگیهای اقتصادی به عنوان متغیرهای مستقل و خیابانی شدن (به عنوان متغیر وابسته)، معنادار بود.
معصومه نصیری،
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده
طرح مسأله: همزمان با رشد کالبدی شهر تهران، مشکلات تامین مسکن مناسب بهویژه برای زنان مطلّقه خانهدار روزبهروز دشوارتر میشود. مسأله این است که چه نوع رابطهای میان توزیع جغرافیایی مسکن فقیرانه و پراکنش درصد زنان مطلّقه خانهدار در مناطق ۲۲گانه تهران وجود دارد؟ روش: در این پژوهش، فقر در مناطق ۲۲ گانه تهران بر اساس دو شاخص درصد زنان مطلّقه خانهدار و درصد خانوارهای چهار نفره به بالای ساکن در یک اتاق مورد بررسی قرار گرفته و با نرمافزار GIS نقشههای آن ترسیم گردیده است. یافتهها: یافتهها نشان میدهند دو شاخص «درصد خانوارهای چهار نفره و بالاتر ساکن در یک اتاق» به عنوان معیار فقر مسکن، و «درصد زنان مطلّقه خانهدار» در مناطق مرکزی و جنوب شهر تهران بیش از سایر مناطق تراکم دارند. نتایج: با توجه به یافتههای تحقیق، یکی از راهکارهای کاهش فقر و محرومیت لزوم دخالت دولت در تامین مسکن و توجه ویژه در زمینه احداث مساکن مناسب برای گروههای کمدرآمد با تاکید بر زنان مطلّقه خانهدار است.
علیرضا افشانی، عباس عسکری ندوشن، اکبر زارع شاه آبادی، سمیه فاضل نجف آبادی،
دوره ۷، شماره ۲۷ - ( ۱۰-۱۳۸۶ )
چکیده
طرح مسأله: هدف این تحقیق، شناخت نقش مردان در تنظیم خانواده و کنترل باروری در شهر یزد بود. روش: تحقیق از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه مردان متأهل ۱۵ تا ۵۰ ساله شهر یزد تشکیل میداد که ۲۹۶ نفر از آنها به عنوان نمونه مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافتهها: ۶۹ درصد از پاسخگویان از روشهای مردانه برای تنظیم خانواده و کنترل باروری استفاده کردهاند. متغیرهای میزان نوگرایی، میزان دینداری، میزان درآمد و میزان تحصیلات تأثیر مستقیم و معنیدار، و متغیرهای سن و میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی تأثیر معکوس و معنیداری بر نقش مردان در تنظیم خانواده و کنترل باروری داشتند. در بین متغیرهای تحقیق، میزان نوگرایی و سن به ترتیب با ۱۱ و ۸ درصد بیشترین سهم را در تبیین نقش مردان در تنظیم خانواده و کنترل باروری داشتند. نتایج: در مجموع نقش مردان در تنظیم خانواده و کنترل باروری زیاد بوده است. یافتههای این پژوهش منطبق با تئوریهای اشاعه و تئوریهای اقتصادی در زمینه باروری بوده و نشان میدهد که میزان نوگرایی، میزان درآمد، میزان تحصیلات و میزان دینداری با تنظیم خانواده و کنترل باروری مرتبط است.
حسین نازکتبار، رضا ویسی،
دوره ۷، شماره ۲۷ - ( ۱۰-۱۳۸۶ )
چکیده
طرح مسأله: بیگمان، وضعیت فعلی زنان سرپرست خانوار در کشور تابع عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و رفاهی متعددی است. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت نقش زنان سرپرست خانوار در جامعه به بررسی مسائل و مشکلات زنان سرپرست خانوار استان مازندران به منظور ارائه راهکارهایی در جهت کاهش مشکلات آنها در جامعه، پرداخته است. روش: روش تحقیق حاضر، پیمایشی بوده و جامعه آماری آن را زنان سرپرست خانوار استان مازندران، تشکیل میدهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، ۲۷۹۲ نفر تعیین شده است. با بهرهگیری از آزمونهای آماری تحلیل عاملی تأییدی و نیز آزمون ناپارامتری فریدمن، دستهبندی از عوامل تأثیرگذار بر وضعیت زنان سرپرست خانوار، ارائه شده است. یافتهها: آزمون تحلیل عاملی و آزمون فریدمن، حاکی از آن است که به ترتیب اولویت, عامل وضعیت اجتماعی، فرهنگی و آموزشی با ۱۶/۱۹، عامل وضعیت اقتصادی (اشتغال) با ۷۲/۱۴، عامل خودباوری ـ خوداتکایی (کارآفرینی) با ۰۶/۱۳ و عامل وضعیت رفاهی با ۴۶/۱۲ درصد، از جمله عواملِ تأثیرگذار بر وضعیت زنان سرپرست خانوار استان مازندران بودهاند. نتایج: مسائل اجتماعی، فرهنگی و آموزشی زنان سرپرست خانوار به لحاظ اهمیت موضوع، در صدر تمامی مسائل و مشکلات زنان سرپرست خانوار قرار گرفته است.