جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای قانعی‌راد

محمدامین قانعی‌راد،
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( زمستان ۱۳۸۳ )
چکیده

مقاله حاضر معضل بیکاری دانش‌آموختگان و مهاجرت نخبگان را با کاربرد نظریه توسعه ناموزون آموزش عالی تحت بحث و بررسی قرار می‌دهد. نظریه‌پردازان آموزش عالی در غرب توسعه آموزش عالی را با استفاده از مفهوم توده‌ای شدن آموزش عالی توضیح می‌دهند. افزایش مشارکت مردم در آموزش دانشگاهی بعد از جنگ جهانی دوم به گسترش کمّی آموزش عالی در غرب انجامید و با توجه به چرخش‌های ده‌گانه تنوع کارکردها، تغییر نیم‌رخ اجتماعی جمعیت‌های دانشجویی، آموزش حرفه‌ای، تنش بین آموزش و پژوهش، هم‌چنین تنوع منابع تأمین اعتبارات آموزش عالی، و پیدایش دیوان‌سالاری اثربخش در اداره دانشگاه‌ها، یک شیوه پویا و جدید تولید دانش شکل گرفت که از حیث شاخص‌های اجتماعی (جنسیتی، طبقاتی، جغرافیایی، سازمانی، بخشی و...) توزیع یافته بود. بدین ترتیب توسعه آموزش عالی و نظام تولید دانش در غرب از ویژگی توزیع متعادل اجتماعی برخوردار است. این مقاله با بررسی آمارهای آموزش عالی ایران نشان می‌دهد که در دو دهه اخیر آموزش عالی از حیث کمّی به طور شتابانی گسترش یافته است؛ در حالی که از حیث شاخص‌های توزیع اجتماعی دارای وضعیت نامطلوبی است. الگوی ویژه توسعه آموزش عالی در ایران، با ابداع مفهوم «توده‌ای شدن متراکم آموزش عالی» بیان می‌شود و به عنوان یک الگوی ناموزون توضیح داده می‌شود. توسعه ناموزون نظام دانش به نوبه خود از الگوی ناموزون توسعه کشور تأثیر پذیرفته است. این مقاله علاوه بر توصیف ویژگی‌های توسعه آموزش عالی و نظام دانش در ایران، تأثیر ویژگی عدم توزیع اجتماعی دانش را در ناتوانی بخش‌های اقتصادی ـ اجتماعی (به منظور جذب سرمایه‌های انسانی)، تجزیه و تحلیل می‌کند. بخش پایانی این مقاله ضمن نتیجه‌گیری از مباحث نظری و بررسی‌های آماری، برای رفع ناموزونی‌های موجود، راه‌کارهایی را برای پیوند آموزش عالی با فرآیندهای توسعه اجتماعی ـ اقتصادی کشور پیشنهاد می‌کند


محمدامین قانعی‌راد،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( پاییز ۱۳۸۴ )
چکیده

مقاله حاضر رویکرد توسعه اجتماعی به برنامه‌های فقرزدایی و رفاه اجتماعی را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. در سال‌های پایانی دهه بیستم برخی از فرایندهای عینی از قبیل جهانی شدن، رشد اقتصاد نوین جهانی، تضعیف دولت رفاه در کنار فرایندهای فکری و فرهنگی همچون نقد نظام‌های سیاسی و اقتصادی، و الگوهای رایج توسعه اقتصادی، فقرزدایی و رفاه اجتماعی را به چالش کشیدند. نتیجه این چالش طرح رویکرد توسعه اجتماعی یا توسعه جامعه محور بود. رویکرد توسعه اجتماعی به فقرزدایی و رفاه اجتماعی از حیث شاخص‌ها، تمایزپذیری، اهداف، تمرکز، روش، مقاصد، سنجه‌های موفقیت و عاملین اجرا با رویکردهای رایج رفاه و تأمین اجتماعی متفاوت بودند. اولین بخش این مقاله به طرح زمینه‌های تاریخی و مفهومی رویکرد توسعه اجتماعی می‌پردازد و بخش دوم مقاله مفهوم فقرزدایی و رفاه اجتماعی با بنیان‌های محله‌ای را مطرح می‌کند که گسترش رویکرد توسعه اجتماعی به سطوح ملی و به ویژه در مناطق شهری می‌باشد. در این بخش مقولات توسعه اجتماع محور، کاربرد توانمندی‌ها و دارایی‌های محلی برای فقرزدایی و تأمین رفاه، به قامت‌سازی خدمات رفاهی، کار داوطلبانه در اجتماع محلی و مراکز رفاهی اجتماع محور مورد بحث قرار می‌گیرند. بخش سوم مقاله با ارزیابی قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی،‌ اجتماعی و فرهنگی، تأثیرپذیری این قانون از رویکرد توسعه اجتماعی در سیاست‌ها و مواد قانونی مربوط به فقرزدایی و رفاه اجتماعی را آشکار می‌کند. آخرین بخش مقاله ضمن نتیجه‌گیری از مباحث مطرح شده، بر ضرورت‌های گسترش رویکرد توسعه اجتماعی در فقرزدایی و ساماندهی نظام رفاه اجتماعی در ایران تأکید می‌کند.


محمدامین قانعی‌راد، فرهاد خسروخاور،
دوره ۶، شماره ۲۵ - ( تابستان ۱۳۸۶ )
چکیده

طرح مسأله: هدف این مقاله ارزیابی تغییر چشم‌اندازهای رفاه اجتماعی با ظهور جنبش‌های اجتماعی جدید می‌باشد. سوال اصلی پژوهش این است که آیا پیدایش جنبش‌های جدید به معنای فراموشی مبارزه برای رفاه و سیاست اجتماعی می‌باشد؟ روش: پژوهش حاضر برای ارزیابی رابطه جنبش‌های اجتماعی جدید و مقولات رفاه و سیاست اجتماعی، روش‌های مطالعه اسنادی و استدلال تحلیلی را به کار می‌برد. این مقاله با طرح دیدگاه‌های تبیینی در رابطه با ظهور جنبش‌های جدید و رابطه آن با زوال ساختاری دولت رفاه می‌کوشد با روش تحلیلی، انواع ارتباطات مفهومی و کنشی بین دو مقوله جنبش‌های جدید و سیاست‌های رفاه اجتماعی را طبقه‌بندی و ارایه کند. یافته‌ها و نتایج: این نوشتار بر اساس دستاوردهای مفهومی و تحلیلی خود امکان سازگاری، هم‌افزایی و تعامل بین دیدگاه‌های نظریه‌پردازان جنبش‌های اجتماعی جدید و پژوهشگران رفاه و سیاست اجتماعی را مطرح می‌کند: این جنبش‌ها با ایجاد سه دسته از چرخش‌های فرهنگی، سیاسی و مفهومی بر ابعاد مغفول رفاه بشری دست نهاده‌اند، روش‌های نوینی را برای تاثیرگذاری بر تدوین و اصلاح سیاست‌ها و برنامه‌های رفاهی پیش گرفته‌اند و بر درک مقولات رفاهی و گشودن چشم‌اندازهای تازه برای پژوهش‌های رفاه و سیاست اجتماعی موثر بوده‌اند.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb