سجاد بهمنی، رضا همتی، حسین ملتفت، اصغر ایزدی جیران،
دوره ۱۸، شماره ۷۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
۱. سجاد بهمنی
دانشجوی دکتری جامعهشناسی اقتصادی و توسعه، دانشکده ادبیات، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
۲. رضا همتی
دکتر جامعهشناس، دانشکده ادبیات، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران، (نویسنده مسئول)
۳. حسین ملتفت
دکتر جامعهشناس، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
۴. اصغر ایزدی جیران
دکتر جامعهشناس، دانشکده حقوق و علوم اجتماعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
مقدمه:با رشد شتابان جمعیت شهری کشورهای درحالتوسعه، حاشیهنشینی بهعنوان یکی از معضلات و مسائل اجتماعی دامنگیر مدیریت شهری این کشورها شده است. در ایران نیز، حاشیهنشینی بهعنوان یک چالش فراگیر در بسیاری از شهرها و کلانشهرها خودنمایی کرده است.
روش: روش مورد استفاده در این پژوهش مرور نظاممند است و این فرصت را مهیا میسازد که با مداقه در اهداف، سوالات، روششناسی، چارچوب نظری و سایر ویژگی های مطالعات منتخب یک بررسی توصیفی و تحلیلی از آن ها انجام گردد. در چارچوب این روش و در گام نخست، واژه «حاشیهنشینی» و سایر واژگان نزدیک به آن از نظر معنایی مانند «آلونک نشینی» «اسکان غیررسمی» و «سکونت گاه های غیرقانونی» در کتابخانه ها، مراکز و بانک های علمی فارسی مورد جستجو قرار گرفتند و پس از اتمام جستجو مرتبط ترین مطالعات با اهداف تحقیق انتخاب شدند. معیارهای ورود مطالعات شامل انجام پژوهش در کشور ایران، انتشار مطالعه به زبان فارسی و تمام متن بودن آنها، بود. معیارهای خروج از مطالعه نیز محدود به دسترسی نداشتن به متن کامل مطالعه (مقاله)، عدم تمرکز بر کلیدواژگان مورد بررسی محقق و عدم برخورداری از چارچوب نظری واضح و مشخص بود.
یافتهها: تلاش های صورت گرفته در زمینه مطالعه حاشیهنشینی را میتوان در چند موضوع زیر دسته بندی کرد: ۱) پژوهش هایی که سعی در تبیین عوامل موثر بر شکل گیری حاشیهنشینی داشته اند و بر عوامل جاذبه و دافعه شهری و روستایی و همچنین تکانه های تحول آفرین موثر بر این موارد تمرکز کرده اند. ۲) پژوهش هایی که متمرکز بر شرایط گذران زندگی حاشیهنشینان بودند و التفاتی به شناسایی و کشف عوامل موثر در پیدایش این وضعیت نداشتند. در این پژوهش ها وضعیت محلات حاشیهنشین از یک سو از نظر سلامت و بهداشت و از سوی دیگر با تمرکز بر شاخص های اجتماعی و اقتصادی کیفیت زندگی مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. ۳) دسته سوم از مطالعات انجام شده با محوریت سیاست های ساماندهی و مدیریت محلات حاشیهنشین از منظر فضایی-کالبدی و رفاه و تامین اجتماعی قابل رصد است. ۴) طیف دیگری از پژوهش های انجام شده در زمینه حاشیهنشینی بر پیامدها مترکز بودند. در بیشتر این پژوهش ها پیشفرض این بود که مناطق حاشیهنشین بستر مناسبی برای جرم هستند و بروز انواع آسیب های اجتماعی در آن ها محتمل است. شمار اندکی از این مطالعات نیز به افزایش تعداد جمعیت و برهم خوردن تعادل محلات حاشیهنشین پرداخته اند.
بحث: مرور نظاممند پژوهشهای انجام شده در دو دهه گذشته در حوزه حاشیهنشینی و از سوی محققان رشته های مختلف از جمله جامعهشناسی، جغرافیا و مدیریت نشان میدهد کنکاش پیرامون این شکل اسکان نتوانسته است شرایط موثر بر شکل گیری آن، استراتژی های افراد ساکن در این محلات و پیامدهای زیست در این محلات را به وضوح روشن سازد.
سیده منا فاضلی پور، عبدالرضا نواح، حسین ملتفت، علی اصغر سعدآبادی،
دوره ۲۳، شماره ۸۸ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: امروزه مسئله اشتغال افراد دارای ناتوانی جسمی به عنوان یکی از نیازهای اساسی این قشر، در بستر دانش کارآفرینی اجتماعی مورد کندوکاو قرار میگیرد. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل پاردایمی کاربست رویکرد کارآفرینی اجتماعی در حوزه اشتغال افراد دارای ناتوانی جسمی استان خوزستان است.
روش: روش پژوهش کیفی و برمبنای رهیافت نظریه داده بنیاد میباشد. دادهها با استفاده از مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۱۲ نفر از متخصصان و صاحبنظران کسب و کارهای اجتماعی گردآوری و در مرحله تحلیل دادهها ۱۵ مقوله اصلی حول مقوله هسته «تمایزانگاری و عدم توسعه کارآفرینی اجتماعی» در مرحله کدگذاری گزینشی و بر اساس مقولههای اصلی پژوهش استخراج شدهاند.
یافته ها: در مدل پارادایمی پژوهش مشارکت افراد دارای ناتوانی به عنوان کارآفرین اجتماعی، بالا بودن انگیزه کار در میان افراد دارای ناتوانی و لزوم بازنگری دنیای این افراد به عنوان شرایط علّی سببساز کارآفرینی اجتماعی؛ آموزش پذیری افراد دارای ناتوانی و وجود ایده کارآفرینی اجتماعی متناسب با توانمندی این افراد نیز به عنوان شرایط زمینهای کارآفرینی اجتماعی معلولین مفهومبندی شدهاند. مقولههایی از قبیل تفاوتگذاری، نگاه ابزاری به اشتغال افراد دارای معلولیت، عدم تناسب تخصص و مسئولیت در انتصابات مدیریتی، عدم آماده سازی شغلی، ضعف حمایتهای قانونی، نهادی و مالی به عنوان محدودیتها و شرایط دخیل در توسعه کارآفرینی اجتماعی هستند. مناسب سازی محیط کار، تصویرسازی ذهنی، برنامهریزی و سیاستگذاری تحت عنوان مقولات اصلی کنش- تعامل (استراتژیها) در راستای توسعه کارآفرینی اجتماعی به عنوان زمینهای برای اشتغال افراد دارای معلولیت، در مدل پارادایمی پژوهش قرار گرفتهاند.
بحث: کارآفرینی اجتماعی فرایندی است که در مرحله اول با شناخت و تعریف ناتوانی به عنوان ضعف جسمی، سطح تواناییهای فردی، مهارتها و ارتباطات افراد دارای ناتوانی را مورد توجه قرارداده و در مرحله دوم با مطالعه و درک نیازمندیهای جامعه به راه اندازی کسب و کار مبتنی بر ایدهپروری، نوآوری و خلاقیت برای این قشر و گاهاً توسط خود آنها منجر شود. پیامد نهایی کارآفرینی اجتماعی ورود، مشارکت و ایفای نقش افراد دارای ناتوانی در چرخه توسعه پایدار است.