۴ نتیجه برای مزینانی
ربابه نوری، علیرضا جزایری، ربابه مزینانی، محمود قاضی طباطبایی،
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( بهار ۱۳۸۵ )
چکیده
طرح مسئله: بک ( ۱۹۸۳ )، سبکهای شخصیتی اجتماع مداری و استقلال مداری را عامل ابتلا به افسردگی می داند که در صورت تعامل با استرسهای همگون با همان سبک شخصیتی منجر به افسردگی می شود. روش: در این پژوهش نقش استرس و متغیرهای شخصیتی استقلال مداری و اجتماع مداری در افسردگی در قالب یک طرح پس رویدادی و کنترل شاهد بررسی شد. بدین منظور ۱۵۶ بیمار افسرده با ۷۸ فرد عادی از نظر سن و جنس همتاسازی شدند و استرسهای زندگی، استرسهای همگون با سبکهای شخصیتی استقلال مداری و اجتما عمداری مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بیماران افسرده در مقایسه با افراد عادی به طور معنی داری استرسها ی بیشتری تجربه کرده بودند . همچنین، نوع استرسهای بیماران افسرده استقلال مدار و اجتماع مدار به طور معنی دار متفاوت و کاملاً همگون با سبکهای شخصیتی آنان بود. نتایج: این پژوهش از نقش استرس در افسردگی و همچنین فرضیه همگونی استرسهای بک حمایت کرد
حمیرا سجادی، هادی عبدالله تبار، عزت الله سام آرام، علی اکبر تاج مزینانی،
دوره ۱۸، شماره ۷۰ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
۱. حمیرا سجادی؛ دکتر پزشکی اجتماعی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران، تهران، ایران (نویسندۀ مسئول)،
۲. هادی عبداللهتبار درزی؛ دانشجوی دکتری رفاه اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، تهران، ایران
۳. عزتالله سام آرام؛ دکتر جامعهشناس، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
۴. علیاکبر تاج مزینانی؛ دکتر سیاستگذاری اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
مقدمه: ازآنجاکه یکی از زمینههای اصلی فهم سیاست اجتماعی و بهتبع آن، سیاست سلامت، توجه به چگونگی اهتمام دولت به توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور است؛ بنابراین، میتوان روند تحول و پیشرفت آن را از خلال چگونگی تحول و پیشرفت کشورها در امر توسعه پیگرفت. این تحقیق با هدف بررسی تحولات نظام سلامت ایران در خلال برنامههای عمرانی و توسعه قبل و بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ به انجام رسیده است.
روش: تحقیق حاضر به روش تطبیقی و با تکنیک تحلیل محتوای کیفی به انجام رسیده است که مبتنی بر گردآوری دادهها از منابع معتبر مرتبط با نظام سلامت در ایران (اعم از پزشکی، بهداشت و...) و متن برنامههای عمرانی و توسعه و ارزیابیها و گزارشهای مرتبط با آنها است.
یافتهها: تفاوت اصلی برنامهریزی در دو دورۀ موردمطالعه به جهتگیری حکومتهای مستقر برمیگردد؛ در حکومت پهلوی تجدد و مدرنسازی کشور مبتنی بر دولت ـ ملتسازی مبنای تصمیمگیریها و سیاستهای کلان بوده؛ اما در حکومت جمهوری اسلامی برقراری عدالت اجتماعی مبنای سیاستگذاریهای کلان بوده و تأمین رفاه مردم نیز بخشی از تحقق این اهداف به شمار آمده است. نتیجۀ اجرای برنامههای عمرانی و توسعه تغییرات گستردهای در شاخصهای بهداشتی کشور را نشان میدهد، اما برنامههای عمرانی قبل از انقلاب نهتنها در مدرنسازی کشور ناموفق عمل کردند، بلکه به دلیل بیتوجهی به عدالت سبب افزایش نابرابری و نارضایتی در عموم مردم شدند و بعد از انقلاب نیز علیرغم تأکید برنامههای توسعۀ بر گسترش عدالت اجتماعی، در حوزۀ سلامت این امر محقق نشده است.
بحث: موفقیت در اجرای سیاستهای نظام سلامت و تحقق عدالت اجتماعی منوط به داشتن برنامههای متکی بر دادهها و برآوردهای منطقی و واقعبینانه، حرکت بهسوی برنامههای مختلط (دستوری ـ ارشادی) و انجام اصلاحات اساسی ساختاری در برنامهریزیهای اجتماعی و اقتصادی است.
علی اکبر تاج مزینانی، مریم ابراهیمی، محمد سعید ذکایی،
دوره ۲۰، شماره ۷۹ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: جنسیت بهمثابه پایهایترین رکن هویت افراد در کلیه مناسبات اجتماعی و سیاستگذاری دارای اهمیت است و تحلیل سیاستها از این منظر در شناسایی کاستیهای موجود در این حوزه راهگشا است.
روش: روش مورداستفاده در این تحقیق تحلیل محتوای کیفی و رویکرد موردنظر، تحلیل جنسیتی بوده است. بدین منظور اسناد و مصوبات نهادهای اصلی سیاستگذار در حوزه زنان و تأمین اجتماعی تحلیل محتوای کیفی شد و با ۱۰ نفر از متخصصان حوزه تأمین اجتماعی و مسئولین مرتبط با حوزه زنان، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد.
یافتهها: الگوهای مختلفی در سیاستهای حوزه تأمین اجتماعی زنان مدنظر سیاستگذار بوده است و الگوی غالب سیاستگذاری تأمین اجتماعی در کلیت سیاستهای مربوط به زنان، الگوی شهروندی تبعی (مرد نانآور و زن خانهدار) است. این الگو ضمن تقویت رویکرد حمایتی نظام تأمین اجتماعی و افزایش هزینههای آن با مطالبات و تحولات جامعه همخوان نیست. سیاستگذار در قوانین اصلی این حوزه الگوی دو نانآور (نانآور فراگیر) را مدنظر داشته است اما از منظر شمولیت درصد پایینی از زنان را در برمیگیرد. الگوی مراقب برابر و شغلانگاری خانهداری نیز بخصوص در دو دهه اخیر موردنظر سیاستگذار بوده اما با مشکلاتی از حیث اجرا مواجه بودهاند. الگوی وظایف مراقبتی عام (دو مراقب) نیز در حد توصیه و اتخاذ سیاستهای محدودی همچون مرخصی پدرانه در پنجساله اخیر موردنظر سیاستگذار بوده است اما این سیاست در جهت تشویق فرزندآوری مدنظر سیاستگذار بوده است؛ بنابراین، سیاستهای کلان جنسیتی -علیرغم رویکرد تشابهمحورانه قوانین خاص این حوزه- تأثیرات بیشتری بر وضعیت کلی نظام تأمین اجتماعی داشتهاند.
بحث: تدوین سیاستها بر مبنای زمینه و تحولات جامعه و وفاق در رویکرد جنسیتی حاکم بر فضای سیاستگذاری، میتواند در رفع تناقضات موجود در سیاستگذاری این حوزه کمک کند.
هادی عبدالله تبار، حمیرا سجادی، عزت الله سام آرام، علی اکبر تاج مزینانی،
دوره ۲۱، شماره ۸۱ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: نظام سلامت بهعنوان متولی اصلی بهداشت و درمان در ایران تاریخچهای نزدیک به یک قرن دارد و در این بازه زمانی تغییرات زیادی را شاهد بوده است تا به شکل و ساختار کنونی درآمده است. این تحقیق با هدف بررسی عوامل مؤثر بر شکلگیری و تحولات نظام سلامت و روند سیاستگذاری در آن با دیدگاه بینرشتهای انجام شده است.
روش: تحقیق به روش تاریخی انجام گرفته و متون تاریخی راجع به نظام سلامت و زیربخشهای آن اعم از بهداشت و درمان و آموزش با رویکرد نهادگرایی مرور و تحلیل شده است.
یافتهها: دولت، جامعه مدنی، بخش خصوصی، خانواده و نهادهای بینالمللی کارگزاران اصلی سیاست سلامت در ایران از ابتدا تاکنون بودهاند که در بستر عوامل موقعیتی، ساختاری، فرهنگی و خارجی به نظام سلامت و تحولات آن در ایران جهت داده و در موفقیتها و ناکامیهای آن مؤثر بودهاند.
بحث: هرچند از همان ابتدا کارگزار اصلی سیاست سلامت در ایران دولت بوده است، اما عوامل نهادی زیادی بر کارایی و عملکرد آن درزمینه سلامت مؤثر بودهاند و این نهاد جهت تدوین سیاستهای سلامت و هموارکردن مسیر برقراری عدالت اجتماعی نیازمند توجه جدیتر به عناصر جامعه مدنی و ویژگیهای خانوادهها و سپردن امور به بخش خصوصی است و در این راه تعامل با نهادهای بینالمللی و استفاده از تجارب آنها بهخصوص درزمینه بهداشت از اهمیت ویژهای برخوردار است.