جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای لطفی

مهدی ادیبی سده، بهجت یزدخواستی، علی ربانی خوراسگانی، عباس لطفی زاده،
دوره ۱۰، شماره ۳۸ - ( فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی ۱۳۸۹ )
چکیده


محمد اسماعیل ریاحی، طاهره لطفی خاچکی،
دوره ۱۶، شماره ۶۰ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: خشونت علیه زنان از دیرباز در جوامع مختلف صرف نظر از هر گونه طبقه، مذهب و نژاد وجود داشته است. یکی از اشکال خشونت علیه زنان که توسط افراد غریبه، در بیرون از محیط خانواده و در مکانهای عمومی رخ می‌دهد، مزاحمتهای خیابانی است. مزاحمتهای خیابانی به‌عنوان نوعی از خشونت علیه زنان که جنسیت زن را مورد تحقیر قرار می‌دهد، یکی از آشکارترین جنبه‌های آزار جنسی در سطح عمومی جامعه است. این نوع از خشونت، می‌تواند پیامدهای منفی متعددی هم برای زنان قربانی (به شکل افزایش آسیبها و اختلالات جسمی و روانی) و هم برای جامعه (به شکل محروم شدن از فعالیتهای اجتماعی زنان) به‌همراه داشته باشد. با توجه به اینکه بخش اعظم تحقیقات انجام شده داخلی در حوزه خشونت علیه زنان، به خشونتهای خانگی اعمال شده توسط شوهران پرداخته‌اند، به موضوع مزاحمتهای خیابانی و جنسی، توجه کمتری شده است.

مزاحمتهای خیابانی با وجود سکوتی که سالها بر محافل علمی حاکم بود، در دهه‌های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. محققان و پژوهشگران خارجی در کشورهای مختلف دنیا به دنبال شناخت علمی این مسأله برآمده‌اند. اما در داخل کشور تحقیقات انجام شده در این زمینه بسیار اندک است. نظر به شیوع مزاحمتهای خیابانی در برخی شهرهای کشور مانند تهران، مشهد، کرمان، گرگان، شیراز و سنندج ، هدف از انجام این پژوهش، تحلیل اجتماعی مزاحمتهای خیابانی نسبت به دختران و واکنشهای منفعلانه‌ای که آنها به این مزاحمتها نشان می‌دهند، است.

روش: این پژوهش با روش کمی انجام شده است. جمعیت مورد مطالعه ۶۳۹۹ نفر از دانشجویان دختر دانشگاه مازندران هستند که ۳۶۲ نفر از میان این دانشجویان، با روش نمونه‌گیری طبقه‌بندی‌شده متناسب و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بوده است و داده‌ها به وسیله نرم‌افرار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: یافته‌های این پژوهش حاکی از این است که بیشترین پاسخگویان، دانشجویان دختر جوان (میانگین سنی ۲۲,۱ سال)، ساکن خوابگاه دانشجویی و در مقطع کارشناسی بوده‌اند. این پاسخگویان بیشتر متعلق به خانواده‌هایی با پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین و متوسط بوده‌اند. به علاوه، ۹۷.۴ درصد از پاسخگویان نوعی از مزاحمت خیابانی در طول یک سال گذشته را تجربه کرده‌اند، در حالیکه ۱۴.۱ درصد از آنها مزاحمت خیابانی را روزانه گزارش کرده‌اند.

الگوهای ایجاد مزاحمت نشان می‌دهد که مزاحمان، مردان جوان (زیر ۲۹ سال) هستند که قربانیانشان را اغلب در مکانهایی مثل خیابانها، پارکها، بازارها و در زمان بین عصر تا شب مورد مزاحمت قرار می‌دهند.

بحث: طبق یافته‌های پژوهش حاضر، مزاحمتهای خیابانی بدون در نظر گرفتن سن قربانی، و در زمانها و مکانها مختلف صورت می‌گیرد و پذیرش ارزشهای مردسالارانه موجب واکنش انفعالی‌تر به این مزاحمتها می‌شود. این یافته‌ها، همسو با نظریه فمنیسم رادیکال است که در آن بر روی چگونگی نظارت مردان بر زنان و همچنین به‌کارگیری خشونت علیه آنان تأکید می‌ورزد. هدف اغلب پژوهشهای رادیکال فمنیستی تحلیل خشونت مردان نسبت به زنان است و پرده‌برداری از این واقعیت که ارزشهای مردسالارانه، این خشونت را پنهان می‌کنند، کم اهمیت جلوه می‌دهند یا گناهش را به گردن زنان می‌اندازند. طبق این نظریه، خشونت علیه زنان و عکس‌العملهای منفعلانه زنان در رابطه با متلکهای جنسی، نشان می‌دهد زنان در یک نظام مردسالار سرکوب شده‌اند. علاوه بر این، میزان پذیرش کلیشه‌های نقش جنسیتی توسط زنان و دختران بر واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی تأثیری ندارد. طبق آزمون همبستگی پیرسون، متغیر پذیرش کلیشه‌های نقش جنسیتی با متغیر واکنش به مزاحمتهای خیابانی همبستگی معنادار دارد، ولی نتایج تحلیل رگرسیونی، نشان داد که با افزایش پذیرش کلیشه‌های نقش جنسیتی، میزان واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی، افزایش نمی‌یابد و افرادی که مطابق کلیشه‌های نقش جنسیتی خود عمل می‌کنند، واکنش انفعالی‌تری را در مقایسه با سایر زنان و دختران، نشان نمی‌دهند.

به‌علاوه این نتیجه حاصل شده است که میزان یادگیری اجتماعی از خانواده، دوستان و همسالان بر واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی تأثیری ندارد، زیرا رفتار افراد ممکن است تحت تأثیر عوامل فراوانی باشد که نتوان آنها را به عواملی همچون مشاهده و تقلید، تقلیل داد. به نظر می‌رسد بین فرایند یادگیری به‌عنوان گام اولیه برای انجام رفتار، تا وقوع رفتار  به‌عنوان مرحله نهایی، عوامل و شرایط گوناگونی می توانند به‌عنوان عوامل تعدیل کننده مداخله کند. لذا به نظر می‌رسد در پژوهش حاضر، دخترانی که واکنشهای منفعلانه نسبت به مزاحمتهای خیابانی را از خانواده و دوستانشان، به طور ذهنی فراگرفته بودند، در عمل، ممکن بود، رفتار متفاوتی را بسته به شرایط زمانی و مکانی صحنه مزاحمت، از خود نشان دهند.


انصار خوگر، علی اصغر اصغرنژاد، هادی رنجبر، مٰژگان لطفی، میترا حکیم شوشتری،
دوره ۱۹، شماره ۷۲ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده

۱ - انصار خوگر
کارشناسارشد سلامت روان، دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روانپزشکی تهران)، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، تهران، ایران

۲- علیاصغر اصغرنژاد فرید
دکتر روانشناس، دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روانپزشکی تهران)، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، تهران، ایران، (نویسنده مسئول)،


۳- هادی رنجبر
دکتر پرستاری، دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روانپزشکی تهران)، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، تهران، ایران

۴- مژگان لطفی
دکتر روانشناس، دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روانپزشکی تهران)، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، تهران، ایران

۵- میترا حکیم شوشتری
 فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان، دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روانپزشکی تهران)، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، تهران، ایران

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجربه زیسته والدین دارای کودک طیف اوتیسم از رنج اجتماعی انجام شد.
 روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. نمونه‌ها به شیوه هدفمند از میان والدین دارای کودک طیف اوتیسم انتخاب شدند. در این پژوهش ۱۳ مصاحبه با والدین انجام شد که مدت‌زمان آنها بین ۴۵ تا ۷۰ دقیقه متغیر بود. مشارکت‌کنندگان این پژوهش شامل ۴ پدر و ۹ مادر بودند که دارای کودکی با تشخیص اختلال طیف اوتیسم بودند. ابزارهای گردآوری داده‌ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. روند تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از همان مصاحبه اول به‌وسیله نرم‌افزار MAXQDA شروع شد و بعد از هر مصاحبه کدگذاری انجام گرفت. سپس داده‌ها به روش تحلیل مضمون مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند. درنهایت، یافته‌های حاصل از تجربیات والدین در مضامین اصلی و فرعی تدوین شدند. در این پژوهش از ۴ معیار گوبا و لینکلن برای افزایش دقت علمی استفاده شده است.‌
 یافته‌ها: پس از کدگذاری مصاحبه‌ها، ۱۵۵ کد به دست آمد که این کدها در پنج مضمون اصلی و ۶ زیرمضمون طبقه‌بندی شد. مضامین اصلی شامل فرایند تشخیص، مشکلات روزمره، حضور در جامعه، خدمات حمایتی و مشکلات مالی بود.
بحث: نتایج این پژوهش نشان داد والدین کودکان طیف اوتیسم در تمامی زمینه‌های زندگی خود با مشکلات و رنج زیادی مواجه هستند. این مشکلات از همان آغاز فرایند تشخیص شروع می‌شود و در ادامه در تمامی ابعاد زندگی خود را نشان می‌دهند.
 
 
 
بهنام لطفی، نادر رازقی،
دوره ۱۹، شماره ۷۴ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: سازمان‌های مردم‌نهاد در جهان امروزی تبدیل به عناصر مهم و اثرگذاری شده‌اند. سمن‌های حمایتی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین انواع تشکل‌های غیردولتی که تعدادشان در ایران نیز گسترش یافته است، با تمرکز بر محله‌های حاشیه‌ای، به دنبال بهبود وضعیت زندگی محرومان و گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه هستند. مقاله حاضر با هدف شناخت مهم‌ترین انواع مسائل اجتماعی مرتبط با گروه‌های آسیب‌پذیر که توسط سمن‌های حمایتی برجسته می‌شود و نیز شیوه‌های برساخت آنها نگاشته شده است.
روش: این تحقیق با استفاده از روش کیفی نظریه مبنایی و با تکنیک‌های مصاحبه نیمه‌ساختاریافته و مشاهده به بررسی وضعیت سازمان‌ غیردولتی فعال در حوزه آسیب‌های اجتماعی در استان تهران در سال ۱۳۹۶ پرداخته است. مصاحبه‌ها و مشاهده‌ها (۲۳ مصاحبه و ۲۴ مشاهده) از طریق نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شده و با رسیدن به اشباع نظری و کسب تنوع کافی، نمونه‌گیری پایان یافت.
یافته‌ها: طبق یافته‌های پژوهش، «کار کودکان»، «بهره‌کشی و سوءاستفاده از کودکان» و «حاشیه‌نشینی» مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی موردتوجه سمن‌ها است. همچنین «کودکان کار و خیابان»، «کودکان ساکن مناطق آسیب‌خیز و فقیرنشین» و «کودکان محروم از تحصیل» اصلی‌ترین گروه‌های آسیب‌پذیر هستند که سمن‌ها به دنبال حل مشکلات آنها هستند. ازجمله مهم‌ترین شیوه‌های برساخت مسائل اجتماعی در سمن‌های حمایتی نیز عبارت است از «ملموس‌سازی آسیب‌ها»، «رفع ابعاد خُرد آسیب»، «رفع ابعاد وخیم آسیب»، «طرح ابعاد جدید مسئله»، «ادعاسازی زبانی، نمایشی و رفتاری»، «پیوند مسائل با زندگی روزمره»، «ایجاد موج توجه به مسئله» و «نزدیکی عاطفی به گروه‌های آسیب‌پذیر».
بحث: سمن‌ها سعی دارند برخی مسائل و آسیب‌های اجتماعی را مشکلاتی نامطلوب و شایع جلوه دهند؛ به‌نوعی که در اعتقاد عمومی قابل‌حل باشد و بتوان برای آن اقدامات مؤثری انجام داد. این عمل درواقع برساخت‌ و برجسته‌سازی مسائل اجتماعی از سوی سمن‌ها است. سمن‌ها به‌عنوان گروه‌های فعال اجتماعی به دنبال مداخله در آسیب‌های اجتماعی هستند و آنچه بدان توجه می‌کنند، بازتابی از مسائل و معضلات اجتماعی مهم جامعه است.
طاهره لطفی خاچکی، مهدی کرمانی،
دوره ۲۰، شماره ۷۶ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: خشونت نمادین نوعی از خشونت علیه زنان است که در آن خشونت از جنبه‎های آشکار و بدنی خارج شده و به‌صورت پنهان و نمادین درآمده است. از آنجا که پژوهشهای صورت گرفته در خصوص خشونت خانگی در داخل کشور عمدتاً به روش کمی انجام شده و به خشونتهای مستقیم و آشکار می‌پردازد، نیاز به انجام پژوهش حاضر، وجود داشته است. مبانی حساسیت برانگیز نظری پژوهش حاضر بر اساس نظریه منابع، نظریه انتخاب عقلانی کلمن و خشونت نمادین بوردیو بوده است.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی به شیوه نظریه مبنایی است که حاصل ۱۵ مصاحبه عمیق در میان زنان تحصیل‌کرده در شهر مشهد است.
یافته‌ها: ۲۰ مقوله اصلی و یک مقوله هسته از خلال کدگذاری داده‌ها در این پژوهش استخراج شد. مفهوم هسته «عاملیت زنانه در مواجهه با خشونت نمادین» نامیده شد و مقولاتی مانند دخالت اطرافیان شوهر، جهت‌گیری سوگیرانه کنش زناشویی همسر، ناپایداری در هنجارهای زندگی زناشویی، دسترسی‌پذیری پشتیبان‎های مکمل، آگاهی‌یابی فزاینده زنان، همسان همسرگزینی اقتصادی- اجتماعی به‌عنوان شرایط علی؛ همچنین پایداری/ تزلزل زندگی خانوادگی، فراز/ فرود منزلتی زنان در خانواده، تحدید/ تزاید در سطح خشونت خانگی و آرامش/ آشفتگی جو خانوادگی به‌عنوان شرایط پیامدی از داده‎های این پژوهش استخراج شدند.
بحث: برخورداری زنان طبقه متوسط از منابعی چون تحصیلات عمومی و دانشگاهی و دسترسی بهتر به منابع مالی، حمایت اجتماعی و مراجع قانونی موجب شده است تا پتانسیل و امکان اعمال خشونت به‌گونه‌ای آشکار و مستقیم توسط همسرانشان توان بروز نیابد، اما در معرض نوعی خشونت غیرملموس‌تر و پنهانی‌تر، قرار ‎گیرند. در این میان نوعی مدیریت و بروز عاملیت زنانه در راستای زدودن و یا حداقل تعدیل خشونت نمادین در عرصه زندگی زناشویی به‌گونه‎ای هوشمندانه و به‌گونه‌ای که انعکاس رفتارهای مذکور کمترین هزینه را متوجه طرف مقابل کند، توسط زنان بروز می‌یابد.

 

بهنام لطفی خاچکی، منصوره مهدی زاده،
دوره ۲۲، شماره ۸۵ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: شیوع کرونا اعتماد مردم به نهادهای حاکمیتی به‌ویژه دولت را تحت‌تأثیر قرار داده و متقابلاً اعتماد به این نهاد، رفتار مردم در مواجهه با این بیماری را تغییر داده است. افراد مختلف برای مقابله با بیماری کرونا به اشکال و میزان مختلفی سعی در رعایت پروتکلهای بهداشتی و محدودسازی رفتارهای روزمره خود دارند. دراین‌بین اعتماد به‌عنوان عنصر تسهیلگر همکاری اجتماعی و ایجادکننده مسئولیت‌پذیری در بین مردم اهمیت بهسزایی دارد. تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین اعتماد به دولت و پیروی مردم از توصیه‌های بهداشتی مقابله با کرونا انجام شده است.
روش: در این تحقیق از روش پیمایش استفاده شده و برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق‌ساخته کمک گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه افراد ساکن در شهر تهران در موج سوم شیوع پاندمی کووید -۱۹ (پاییز ۱۳۹۹) بود که از این میان تعداد ۳۰۰ نفر به‌عنوان نمونه به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای متناسب با حجم انتخاب شد. یافته‌ها با روش تحلیل کمی و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تکنیک رگرسیون چندگانه به دست آمده است.
یافته‌ها: رابطه معناداری بین «پیروی از توصیه‌های بهداشتی» و «اعتماد به دولت» در بُعد دگرخواهی، صداقت و کارایی مشاهده شده است. مدل رگرسیونی نیز حاکی از آن است که بین مجموعه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته، همبستگی نسبتاً قوی وجود دارد. همچنین حدود ۲۹ درصد از عوامل مؤثر بر میزان رعایت توصیه‌های بهداشتی در دوران شیوع بیماری کرونا، تحت‌تأثیر متغیر مستقل (اعتماد به دولت) است.
بحث: در ایران همچنان نهاد سیاسی و به‌طور مشخص دولت، بر رفتار اجتماعی افراد تأثیرگذار است. به‌طوری‌که افزایش اعتماد به دولت تأثیر مثبتی بر کاهش شیوع بیماری به‌واسطه رعایت بیشتر پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم دارد. ازاین‌رو نهادهای حاکمیتی به‌ویژه دولت باید روشهایی برای جلب اعتماد عمومی نسبت به عملکرد خود در دوران شیوع کرونا داشته باشند تا تلاشهایشان در راستای کنترل و مهار این بیماری همه‌گیر بی‌نتیجه نماند.
 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb