۱۱ نتیجه برای حقی
زهرا حقیقت دوست،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( تابستان ۱۳۸۳ )
چکیده
فرار از خانه از جمله رفتارهای ناسازگارانهای است که از کودکان و نوجوانان سر میزند و با توجه به پیآمدهای سوء آن یکی از آسیبهای خانوادگی و اجتماعی جامعه شناخته میشود. آسیبی که میتواند بهداشت روانی فرد و جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. روند رو به افزایش آمار فرار دختران از خانه، نگرانی و هشدار صاحبنظران را به دنبال داشته است. نظر به اهمیت و نقش تعیینکننده سلامت جسمانی و روانی کودکان و نوجوانان هر جامعه در تأمین بقاء و آینده آن ملت، و نیز تأثیرات سوء این معضل در سلامت روانی نوجوانان، پژوهش حاضر به بررسی مهمترین عوامل زمینهساز فرار دختران نوجوان و روشن ساختن برخی از زوایای تربیتی و روانشناختی این معضل پرداخته است.
جامعه آماری این پژوهش، دختران فراری شهر شیراز در سال ۱۳۸۱ است و تعداد نمونه، ۳۰ دختر فراری است که با روش نمونهگیری در دسترس از سه مرکز بحرانهای اجتماعی، مرکز بازپروری زنان و زندان بررسی و تحلیل شدهاند.
گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و مصاحبه انجام گرفته و دادهها با استفاده از آزمون کای دو و محاسبه درصدی تحلیل شده است.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که در فرار دختران از بین عوامل خانوادگی و اجتماعی، عامل خانواده نقش مهمتری از سایر عوامل داشته است؛ نیز عمدهترین علت از بین عوامل خانوادگی به ترتیب جدایی والدین، نابسامانیهای خانوادگی، اعتیاد یکی از والدین بهویژه پدر و سوء رفتار برادر بزرگتر با خواهران قلمداد شده است. جمعیت خانواده کمترین تأثیر را بر متغیر مستقل این پژوهش داشته است. جداول تهیه شده، تفکیک عوامل مختلف خانوادگی، اجتماعی و جمعیتشناختی، همچنین تأثیر هر یک از آنها را بر رفتار گریز از منزل این دختران نشان میدهد.
یافتههای این پژوهش و پژوهشهای همسو و نیز واقعیتهای مشهود جامعه برای مسئولان و دلسوزان جامعه میتواند هشدار برانگیز باشد. لذا پیشنهادهایی مطرح میشود: از جمله دعوت به رستاخیزی علیه فقر و اعتیاد در جامعه؛ دو عامل تباهی که به نوبه خود زمینهساز اختلافات خانوادگی و فروپاشی کانون خانوادهها است؛ دیگر توجه دادن خانوادهها به آسیبپذیری دختران نوجوان و بالا بردن آگاهیهای جامعه نسبت به نیازهای روحی و عاطفی آنان؛ و بالاخره برانگیختن حساسیتها نسبت به معضلی که تا چند سال پیش حتی در فرهنگ لغات این ملت معنا نداشت.
حسین صادقی، سولماز عبدالهی حقی، لیلا عبدالله زاده،
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( بهار ۱۳۸۶ )
چکیده
طرح مسأله: در عصر حاضر که شاهد توسعه روزافزون کشورها در جهان هستیم، آگاهی از وضعیت توسعه در کشور، جهت پیشبرد اهداف توسعه و حضور در عرصه رقابت جهانی ضروری به نظر میرسد. بدین منظور در این مقاله سعی بر این است تا وضعیت توسعه در ایران را شناسایی کنیم. روش تحقیق: در این مقاله به بررسی وضعیت توسعه انسانی کشور از طریق محاسبه شاخص توسعه انسانی (HDI) تمام استانها در سال ۱۳۷۵ و ۱۳۸۰ پرداختهایم. یافتهها: محاسبات نشان داده است که وضعیت توسعه انسانی اکثر استانهای کشور در سال ۱۳۸۰ نسبت به سال ۱۳۷۵ بهبود یافته است. بررسی ابعاد توسعه انسانی برای استانها نیز نشان میدهد که مهمترین عامل افزایش HDI در سال ۱۳۸۰ بهبود وضعیت تحصیلی افراد و امکانات بهداشتی کشور است. شاخص درآمد نیز در برخی استانها کاهش و در برخی افزایش یافته است. نتایج: نتایج نشان میدهد که علیرغم بهبود توسعه انسانی در ایران، به دلیل عدم برخورداری یکسان استانها از امکانات آموزشی، بهداشتی و درآمدی، اختلاف شاخص توسعه انسانی در سطح استانها بسیار زیاد است و در برخی استانها شاخص توسعه انسانی بهبود یافته و در برخی دیگر بدتر شده است.
کوهسار خالدی، اندیشه حقیقت نژاد شیرازی،
دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: فقر روستایی، مقولهای چند بعدی است که سطح رشد اقتصادی کشاورزی و الگوی توزیع درآمد در وضعیت آن تأثیر بهسزایی دارند. در این میان نقش سرمایهگذاری کشاورزی به عنوان یک متغیر سیاستی در رشد اقتصادی کشاورزی و درنتیجه فقر روستایی انکارناپذیر بوده و آگاهی از میزان و جهت اثر سرمایهگذاری کشاورزی در برنامههای فقرزدایی روستایی بسیار با اهمیت است. روش: در این مطالعه، مناطق روستایی و بخش کشاورزی ایران به عنوان جامعه آماری انتخاب گردیده و با استفاده از آمار دوره زمانی ۸۵ـ۱۳۵۰ و از طریق مدلهای رگرسیونی اثر سرمایهگذاری (موجودی سرمایه) کشاورزی، نیروی کار و الگوی توزیع درآمد بر رشد اقتصادی کشاورزی و فقر روستایی بررسی شده است. با بهکارگیری نرم افزار E-views ، معادلات موردنظر، برازش شده و ضرایب آن محاسبه گردیده است. یافتهها: موجودی سرمایه، نیروی کار و بهرهوری کل عوامل تولید کشاورزی تأثیر مثبت معناداری بر رشد اقتصادی کشاورزی دارند. نتایج: افزایش موجودی سرمایه (سرمایهگذاری) در بخش کشاورزی میتواند به کاهش فقر مطلق روستایی کشور، کمک نماید.
منصور حقیقتیان، الهه جعفری،
دوره ۱۳، شماره ۴۸ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: مقالۀ حاضر، تأثیر سرمایۀ اجتماعی را بر سلامت روانی حاشیهنشینان شهر اصفهان بررسی میکند.
روش: جامعۀ آماری این پیمایش، از افراد بیش از ۱۶ سالِ ساکن در منطقۀ ارزنان و زینبیه تشکیل شد. از بین این افراد، ۳۵۷ نفر به شیوۀ نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای سنجش سلامت روان، از پرسشنامۀ استاندارد ۲۸ سؤالی سلامت سازمان جهانی بهداشت و برای ارزیابی سرمایۀ اجتماعی، از آرای پوتنام و کلمن و پرسشنامه سرمایۀ اجتماعی شامل مؤلفههای اعتماد، عضویت در شبکهها، انسجام، و هنجارهای غیررسمی استفاده شد.
یافتهها: میانگین اعتماد اجتماعی، ۶۲/۲ و میانگین عضویت در شبکهها، ۶۳/۲ بود که هر دو از حد متوسط کمتر بود. همچنین، میانگین انسجام اجتماعی، ۲۱/۳ و هنجارهای اجتماعی، ۰۶/۳ بود که هر دو از حد متوسط بیشتر بود. میانگین سلامت روان نیز ۰۶/۳ بود. بین اعتماد و سلامت روان (۱۱۵/۰=r) و بین انسجام و سلامت روان (۱۸۷/۰=r) و بین هنجارهای اجتماعی و سلامت روان (۲۸۹/۰=r)، رابطۀ مثبت و معنیدار وجود داشت، اما بین عضویت در شبکهها و سن با سلامت روان رابطه وجود نداشت. در کل، سرمایۀ اجتماعی، ۵/۱۳درصد از پراکنش سلامت روان را تبیین میکند.
بحث: براساس نتایج: ۱. از بین مؤلفههای سرمایۀ اجتماعی، هنجارهای غیررسمی قویترین همبستگی را با سلامت روان داشت؛ ۲. سطح اعتماد حاشیهنشینان پایین است و نسبت به نهادهای رسمی چندان خوشبین نیستند.
پیشنهاد میشود مسئولان شهرداریها، از طریق برگزاری فعالیتهای فرهنگیورزشی، در بهبود این مسئله کوشا باشند.
منصور حقیقتیان، معصومه دوله، ایمان طعیمه پور، فاطمه دوله،
دوره ۱۶، شماره ۶۱ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: تعهد سازمانی به عنوان وابستگی عاطفی و روانی فرد به سازمان در نظر گرفته میشود که براساس آن فردی که بسیار متعهد است، هویت خود را از طریق سازمان تعیین کرده، در سازمان مشارکت میکند و درگیر میشود و از عضویت در سازمان لذت میبرد. اگر نیروی انسانی، وفادار و سازگار با اهداف و ارزشهای سازمان باشد و فراتر از وظایف مقرر در شرح شغل فعالیت کند، عامل مهمی در اثربخشی سازمان محسوب میشود. وجود چنین نیرویی در سازمان، نه تنها موجب بالا رفتن سطح عملکرد و پایین آمدن نرخ غیبت، تأخیر و ترک خدمت میشود، بلکه وجهه و اعتبار سازمان را در اجتماع، مناسب جلوه میدهد و زمینه رشد و توسعه آن را فراهم میآورد. اما از جمله معضلات ریشهای و اساسی جامعه ما در راستای توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، ضعف تعهد سازمانی و تأثیری است که میتواند بر گرایش به فساد اداری داشته باشد. مبارزه با فساد اداری مستلزم تلاشی مستمر، طولانی و اصولی است. فساد، سوءاستفاده از اختیارات دولتی برای کسب منافع شخصی یا خصوصی و پیشنهاد دادن، دریافت یا تقاضاهای هر چیز با ارزش برای تأثیرگذاری بر رفتار کارمند دولتی یا اداری در فرایند انجام کار یا قرارداد است. طبق گزارش سازمان جهانی شفافیت، ایران در سال ۲۰۱۴ از میان ۱۷۵ کشور، رتبه ۱۳۶ «شاخص جهانی احساس فساد» را به خود اختصاص داده است. همین رتبهها نشاندهنده گسترده بودن پدیده فساد در فضای اجتماعی ایران است. با توجه به اهمیت تعهد سازمانی و ارتباط آن با گرایش به فساد اداری، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تعهد سازمانی و گرایش به فساد اداری بین کارکنان شهرداری تهران میباشد.
روش: پژوهش حاضر از نظر روششناسی کمی و از نوع همبستگی است که با پیمایش در بین ۳۸۵ نفر از کارکنان شهرداری تهران صورت گرفته است .
یافتهها: یافتههای تحقیق بیانگر این است که بین تعهد سازمانی کارکنان و گرایش آنها به فساد اداری رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و فرضیات فرعی مبنی بر رابطه معکوس بین تعهد عاطفی، تعهد هنجاری و تعهد مستمر با گرایش به فساد اداری تأیید و از بین ابعاد تعهد سازمانی نیز تعهد عاطفی به میزان ۲۵ درصد توانایی پیشبینی تغییرات گرایش به فساد اداری کارکنان را داراست و در واقع قویترین پیشبینی کننده است و بعد از آن به ترتیب تعهد هنجاری و تعهد مستمر قرار میگیرند.
بحث: یافتههای پژوهش حاضر، همسو با نظریههای تعهد سازمانی و نظریه عقلانیت فردی، در باب دلبستگی عاطفی فرد و همانندی و التزام او به سازمان و ارزیابی وی بر اساس تحلیل هزینه- فایده برای ماندگاری در سازمان است؛ همچنین وجود هنجارها و اخلاق در سازمانها به عنوان مانعی برای گرایش به فساد اداری به شمار میآید؛ با توجه به گفته فوق و نتایج پژوهش مبنی بر رابطه معکوس بین تعهد سازمانی، تعهد هنجاری و تعهد مستمر با گرایش به فساد اداری میتوان گفت که نتایج پژوهش حاضر با نتایج پژوهشهای پیشین همسو است. اما تأیید رابطه معکوس بین تعهد عاطفی و گرایش به فساد اداری با پژوهشهای پیشین ناهمخواناست. همچنین بنابراین پژوهش، «تعهد عاطفی» از بالاترین سطح تبیینکنندگی تغییرات گرایش به فساد اداری برخوردار است که با پیشینه پژوهش مبنی بر قدرت تبیینکنندگی بالای عامل «تعهد مستمر» نیز ناهمخوان است.
زینب حقی، مروئه وامقی، حمیرا سجادی، غلامرضا قائد امینی هارونی، مهرداد نامداری،
دوره ۱۷، شماره ۶۵ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: طیف وسیعی از کودکان و نوجوانان در جهان شاهد خشونت فیزیکی یا تهدید به اعمال آن توسط والدین خود نسبت به یکدیگر هستند. بر اساس مطالعات قبلی مواجهه کودکان و نوجوانان با خشونت خانگی، با گرایش به رفتارهای برونگرایانه و ضداجتماعی و ارتکاب رفتارهای خشونتآمیز مرتبط است. هدف مقاله حاضر پیشبینی خطرپذیری در نوجوانان شهر خرمآباد از طریق مواجهه با خشونت خانگی است.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی و تحلیلی از نوع همبستگی است. نمونه پژوهش شامل ۳۷۹ نفر دانشآموز دختر و پسر کلاسهای دهم و یازدهم مقطع متوسطه شهر خرمآباد بود که به روش نمونهگیری طبقهای و تصادفی از دبیرستانهای دو منطقه خرمآباد انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از مقیاس مواجهه کودک با خشونت خانگی و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی استفاده شد.
یافتهها: میزان شیوع مواجهه با خشونت پدر نسبت به مادر ۱۴%، مواجهه با مشاجره والدین ۹/۳۵% و خطرپذیری ۴/۷۴% بود. بین همه ابعاد مواجهه با خشونت خانگی و خطرپذیری رابطه مثبت وجود داشت. میزان مواجهه با انواع خشونت در دانشآموزان پسر بیشتر از دانشآموزان دختر است. همچنین ۱۸% از واریانس خطرپذیری توسط مواجهه با خشونت خانگی تبیین گردید.
بحث: پژوهش حاضر گویای اهمیت مواجهه با خشونت خانگی و تأثیر آن بر افزایش خطرپذیری نوجوانان است.
اشرف عبدالحسینی، منصور حقیقتیان،
دوره ۱۷، شماره ۶۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری و مرئی بدن است که در این تحقیق به کمک معرفهای کنترل وضعیت جسمانی، رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر، رفتارهای بهداشتی و آرایشی، سبک تغذیه، رفتارهای پوششی به شاخصی اساسی تبدیل شده است. بدن یک هستی زیستشناختی و روانشناختی صرف نیست، بلکه پدیدهای است که به صورت اجتماعی ساخته و پرداخته میشود. بنابراین، در هر جامعهای بدن انسان، یک واقعیت جسمانی و یک واقعیت اجتماعی دارد. شکل، اندازه، پوشاک و زینت بدن انسان وسیلهای برای ارتباط و انتقال اطلاعات به دیگر اعضای جامعه است، آنها میتوانند اطلاعاتی را درباره سن، جنس، پایگاه اجتماعی، اشتغال و عضویت در یک گروه خاص را منتقل نمایند. در حالت کلی میتوان گفت که بدن یک فرهنگ است و موضوعات اساسی درون آن فرهنگ را به نمایش میگذارد. در واقع در هر جامعهای زندگی روزمره آن یک فرهنگ خاصی دارد که با فرهنگ سایر جوامع و حتی خرده فرهنگهای درون یک جامعه متمایز و متفاوت است، بدن و چگونگی مدیریت آن در ابعاد مختلف بستگی به هنجارهای فرهنگی، اجتماعی و دینی هر جامعه دارد. پس میتوان گفت که مدیریت بدن یک مسئله شخصی نبوده بلکه مسئله کاملاً اجتماعی و فرهنگی است و عوامل مختلف در آن تأثیر دارند. در مجموع، بدن و چگونگی مدیریت آن عامل انتقال دهنده معنای اجتماعی، ایجاد ارتباطات اجتماعی، بروز هویت و نشان دهنده اعتقادات درونی و در کل نشانه شخصیت فردی و اجتماعی هر انسان است.
روش: از بین روشهای تعریف شده از طرف صاحبنظران علوم اجتماعی، روش تحقیق حاضر را باید از نوع پیمایشی دانست. جامعه آماری، کلیه جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله مناطق ۱۴ گانه شهر اصفهان بالغ بر ۵۵۱۶۵۳ نفر بودند. شیوه نمونهگیری در این تحقیق سهمیهای بوده است. تعداد حجم نمونه براساس فرمول کوکران ۳۸۴ نفر تعیین شده است. این حجم نمونه با توجه به احتمال ۰۵/۰ خطا و ۹۵/۰ سطح اطمینان انجام گرفته است. همچنین مقدار p و q به طور مساوی در نظر گرفته شده است. فرضیات تحقیق براساس نظریات آنتونی گیدنز، بوردیو، گافمن، گربنر و فدرستون شکل گرفته است. در این پژوهش برای گردآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه تنظیم شده در این پژوهش، مشتمل بر ۸۲ سؤال بود که شامل سؤالاتی درباره ویژگیهای عمومی پاسخگویان و سؤالات و گویههایی درباره هر یک از متغیرهای تحقیق به شکل طیف پنج و شش درجهای و به صورت پاسخ بسته و باز طراحی شده است. دادههای تحقیق پس از گردآوری با استفاده از نرمافزار آماری پیشرفته SPSSver,۱۵ توصیف و تحلیل شده است. یکی از شرایط اساسی در تفسیر نتایج، ارزش و قابلیت اعتماد ابزار مورد استفاده در پژوهش میباشد، به همین خاطر بعد از طراحی پرسشنامه و قبل از اجرای نهایی آن این ضرورت احساس شد که پرسشنامه استفاده شده در تحقیق از نظر اعتبار و پایائی سنجیده شود. اعتبار سؤالات مربوط به سازهها ، از طریق روش تعیین اعتبار محتوائی و با گردآوری نظرات داوران و متخصصان علوم اجتماعی در خصوص معرفها ، مورد ارزیابی جدی قرار گرفته (اعتبار صوری) و با جمعبندی نظرات آنها گویهها ویرایش شدند. پایائی تحقیق به منظور حصول تکرارپذیری ابزار سنجش انجام میشود. در پژوهش حاضر جهت برآورد این امر از ضریب آلفای کرونباخ که دقیقترین شاخص سنجش هماهنگی درونی سؤالات یک پرسشنامه است، برای تعداد ۳۰ پرسشنامه اولیه تحقیق انجام گردید که شاخصهای مورد بررسی دارای پایائی لازم بودند، از این رو توصیف و آزمون روابط متغیرها از نظر علمی معتبر است. در نهایت، از آمار توصیفی و همچنین آمار استنباطی برای آزمون روابط بین متغیرها استفاده شد و در مرحله فراتر از آن از رگرسیون برای پیشبینی روابط متغیرها استفاده شد.
یافتهها : برای ارزیابی متغیر مدیریت بدن که متغیر وابسته تحقیق بود، از ۳۰ گویه در سطح اندازهگیری رتبهای، به صورت یک طیف پنج قسمتی استفاده شده است. نمره ۱۵۰ نشانگر بالاترین سطح مدیریت بدن و نمره ۳۰ نشانگر پایینترین سطح مدیریت بدن بود. میانگین مشاهده شده متغیر مدیریت بدن برای جوانان دختر مورد مطالعه ۸۷/۱۰۱ و جوانان پسر مورد مطالعه، ۴۷/۸۶ بود که نشان دهنده این است که دختران جوان نسبت به پسران جوان رفتارهای مدیریت بدن بالاتری را کسب کردهاند. همچنین، از بین پنج بعد مدیریت بدن، دو بعد از آن یعنی بعد رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر بدن و رفتارهای بهداشتی و آرایشی بدن در بین دختران جوان نسبت به پسران جوان به طور قابل ملاحظهای متفاوت و بالاتر بود و در مورد سه بعد دیگر تفاوت چندانی بین دختران و پسران جوان مشاهده نشد. نمره ۲۵ نشانگر بالاترین سطح رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر بدن و نمره ۵ نشانگر پایینترین سطح رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر بدن بود. میانگین مشاهده شده رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر بدن در بین دختران جوان (۳۳/۱۴) و در بین پسران جوان (۰۴/۷) بود. این مسئله یعنی وارد آمدن فشار هنجاری، در دختران جوان بواسطه انتظاری که جامعه از آنها برای» زیبا بودن» و «متناسب بودن» دارد، نمود بیشتری مییابد. نمره ۴۰ نشانگر بالاترین سطح رفتارهای بهداشتی و آرایشی بدن و نمره ۸ نشانگر پایینترین سطح رفتارهای بهداشتی و آرایشی بدن بود. در مورد بعد رفتارهای بهداشتی و آرایشی بدن، میانگین مشاهده شده این بعد در بین دختران جوان، ۸۵/۲۹ و از سطح بالایی برخوردار بود و نشان دهنده توجه بیش از اندازه دختران جوان به رفتارهای بهداشتی و آرایشی بدن است. همچنین، میانگین مشاهده شده در بین پسران جوان ۷۵/۲۲ بود که به خاطر توجه کمتر پسران جوان نسبت به برخی از رفتارهای آرایشی بدن است. براساس نتایج استنباطی بین متغیرهای هویت اجتماعی (۲۸۲/۰=r)، هویت دینی (۱۵۸/۰=r)، هویت جنسیتی (۱۸۸/۰=r)، سرمایه فرهنگی (۲۳۴/۰=r)، سطح تحصیلات و مدیریت بدن در میان زنان همبستگی وجود داشته و بین متغیرهای هویت اجتماعی (۲۶۱/۰=r)، هویت دینی (۱۴۱/۰=r)، هویت جنسیتی(۱۷۵/۰=r) و مدیریت بدن در میان مردان همبستگی وجود داشته است. همچنین، در تحلیل رگرسیونی بین متغیرهای جنسیت، هویت اجتماعی، سرمایه فرهنگی، جلب توجه و مدیریت بدن در میان جوانان همبستگی معنیداری وجود داشته و این متغیرها توانستهاند تا ۴۷ درصد از واریانس مدیریت بدن را تبیین کنند.
بحث: با توجه به نتایج تحقیق میتوان عنوان نمود، دختران جوان به ظواهر جسمانی و بدنی خود اهمیت ویژهای میدهند. در شرایط حاضر مدیریت بدن و ظاهر نیز برای پسران از اهمیت ویژهای برخوردار است که احتمالاً میتواند متأثر از ویژگیهای مدرنیته متأخر باشد. زیرا در مدرنیته متأخر، آنچه ما میپوشیم یا آنچه که بدن خود را توسط آنها آراسته میکنیم، نوعی ایده بدن محوری را مطرح میکند که خود و شخصیت ما را میسازد. درنتیجه، دختران جوان به آن ظواهری از زندگی خود اهمیت داده و بر آن نظارت دارند که تحت کنترل و در حوزه قدرت خود دارند. بدن حامل هویت برای آنان است. و به همین دلیل است که اهمیت دادن به ظواهر جسمانی در بین دختران از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. اما بر اساس نتایج بهدست آمده در بین پسران، مدیریت بدن شاید به این دلیل مهم باشد که پسران جوان نیز همچون دختران، از این طریق میخواهند هویت شخصی خود را که تا حدودی متمایز از ارزشها و هنجارهای اجتماعی محیط اطراف خود است، باز یابند.
سعید ایرانی، منصور حقیقتیان، اصغر محمدی،
دوره ۱۸، شماره ۷۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
۱. سعید ایرانی
دکتر جامعهشناس گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
۲. منصور حقیقتیان
دکتر جامعهشناس گروه علوم اجتماعی، واحد دهاقان، دانشگاه ازاد اسلامی، دهاقان، ایران، (نویسنده مسئول)
۳. اصغر محمدی
دکتر جامعهشناس گروه علوم اجتماعی، واحد دهاقان، دانشگاه ازاد اسلامی، دهاقان، ایران
مقدمه: مسکن پدیده ای اجتماعی است و انتظام و نوع فضاها و همچنین فرم ظاهری آن از عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تأثیر می پذیرد و بر آن تاثیر می گذارد. این یکی از موضوعات اصلی سیا ستگذاری اجتماعی برای کاهش نابرابری اجتماعی می باشد. طرح تولید انبوه مسکن ارزان برای گروه های کم درامد در قالب مسکن اجتماعی، یکی از برنامه های محوری دولت نهم برای برقراری عدالت اجتماعی و کمک به گروه های محروم شهری است که در دولت دهم و یازدهم ادامه یافته است. لذا پژوهش حاضر با ایمان به اینکه اجرای مسکن مهر آثار و پیامدهای مثبت و منفی فراوانی در پی داشته است به آسیب شناسی مسکن اجتماعی (مهر) با رویکرد نابرابری طبقاتی و انحرافات شهری تبریز، با هدف کاربردی تصحیح و جبران نقاط ضعف برنامه ریزی و اجرای مسکن اجتماعی می پردازد.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ زمانی، چون به یک برهه زمانی خاص مربوط است؛ مقطعی می باشد. از نظر گردآوری داده ها یک بررسی پیمایشی- میدانی است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بسته از نوع محقق ساخته می باشد. گزینش نمونه بر اساس روش خوشه ای چند مرحله ای خواهد بود. جامعه آماری تحقیق شامل ۵۰۳۸۱۶ خانوار (مجموع خانوارهای ساکن در مسکن مهر سهند و خانوارهای تبریزی ساکن در سایر انواع مسکن) می باشد. برای نمونه گیری، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران معادل ۱۰۷۵ خانوار محاسبه گردید. شیوه گزینش بر اساس خوشه ای چند مرحله ای می باشد. نظریه ی های غالب پژوهش، شامل ((رویکرد محرومیت اجتماعی، تفکیک و طرد اجتماعی و رویکرد رادیکال نابرابری)) و چارچوب نظری شامل مدل تلفیقی مستخرج از نظریه های مذکور می باشد. تجزیه و تحلیل با مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی انجام گرفته است.
یافته ها: تحلیل مدل و مقایسه مقادیر نشانگر آن است که روابط بین سکونت در مسکن مهر با هر یک از متغیرهای برون زای نابرابری امنیت اجتماعی۲۸/۷، نابرابری توزیعی۵۲/۲، نابرابری سرمایه اجتماعی۴۲/۲، نابرابری شاخص زندگی سلامت محور۴۲/۲ و نابرابری اجتماعی۷۰/۵ قابل پیش بینی بوده و دو متغیر نابرابری اقتصادی و نابرابری شاخص های سبز زندگی از مدل خارج شدند.
بحث: بر اساس نظریه برگس که معتقد بود در منطقه انتقالی، به دلایلی چون: سطح بالای تحرک جمعیت، نرح بالای مهاجرت، ویرانی خانه ها و تراکم جمعیت، بالاترین نرخ جرم و بزهکاری مشاهده می شود. عدم ثبات جمعیتی و بوم شناختی در منطقه انتقالی موجب تخریب توانایی کارکردی نهادهای اجتماعی از قبیل: خانواده و کنترل رفتار ساکنان می شود. از طرفی، ارزش های سنتی فرهنگ قومی توان متقاعد سازی نوجوانان و جوانان را نداشته و آنان به یک وضعیت حاشیه ای کشیده می شوند. در نتیجه، فاقد هویت های گروهی و مرجع هایی می شوند که آنان را به سمت رفتاری که در جامعه مورد پذیرش است سوق دهد. در این چارچوب مسکن مهر، وضعیت فضایی (( منطقه انتقالی)) را دارد به تعبیر نظریه پردازان این رویکرد، زمینه برای انحرافات شهری مساعد می گردد. نتیجه اینکه، اگر روندی که توسعه ی ساخت و سازهای پروژه های مسکن مهر طی می کند ادامه یابد وکماکان توجهی به تامین خدمات و سایر مایهتاج و نیاز های مردم در یک محیط مسکونی نشود و صرفا واحد مسکونی تولید گردد مجموعه های وسیع ساخته شده، تقریبا خالی از سکنه می شود و تنها اقشار اجتماعی خاصی بنابه اجبار و گونه ای موقتی ساکن می شوند و انصراف فزاینده متقاضیان به وجود خواهد آمد تاخیر در ایجاد زیر ساختهای ضروری و تاسیسات زیر ساختی و ساختی ، زمینه تبدیل زندگی در مجموعه ها را به نوعی آلونک نشینی فراهم خواهد آورد که این مورد همسو با فقر شهری پیامد های گسترده اجتماعی فرهنگی وحتی سیاسی را سبب خواهد شد
شهرام مقدس قهفرخی، منصور حقیقتیان، سید علی هاشمیان فر،
دوره ۲۰، شماره ۷۷ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: برای کنترل اعتیاد به عنوان یک مسئله مهم اجتماعی کشور، تلاشهای مختلفی صورت گرفته است. سؤال اصلی آن است که چرا اکثر سیاستگذاریها و برنامههای اجرا شده به نتایج مناسبی نرسیدهاند؟ یکی از مفروضات ما آن است که در شناخت پدیده اعتیاد و مبانی نظری سیاستگذاریها، با نارسایی روبهرو هستیم. لذا هدف این تحقیق، توسعه نظریه اعتیاد و تأکید بر جایگاه جامعهشناسی اعتیاد در برنامهریزیهای مرتبط با این مسئله بوده است.
روش: روش این تحقیق کیفی بود و از نسخه چارمزی نظریه زمینهای برای تولید نظریهها و تفاسیر جدید استفاده کرده است. ایدههای حاصل از تجربهزیسته، مقدمهای برای مرور نظریههای جامعهشناسی و کشف ایدهها و تفاسیر جدید قرار گرفت، سپس این تفاسیر و ایدهها به عنوان محورهای پژوهش از نگاه کنشگران، مراجع و اطلاعرسانان اصلی حوزه اعتیاد، بررسی شد و بخشی از آنها مورد تأیید قرار گرفتند.
یافتهها: ساختاریابی و پویایی سیستمی اعتیاد، اهمیت عاملیت در ساختاریابی اعتیاد، کارکردهای ساختاری اعتیاد، نقش مواد در ایجاد سامانه مدیریت تنشها، نقش خردهفرهنگ معتادان و مناسک در ساختاریابی اعتیاد، اهمیت کارایی و سرعت تأثیر مواد و اهمیت پیامدهای ناخواسته کنش عقلانی در ساختاریابی اعتیاد، از یافتههای این تحقیق هستند.
بحث: نتایج تحقیق نشان داد که عموماً نظریههای موجود، قادر به درک همزمان سازوکارهای گرایش افراد به مواد اعتیادآور و پویایی و کارکردهای سیستمی اعتیاد نبودهاند. این نظریهها به کژکارکردی سایر سیستمها باور دارند، ولی به کارکردهای جایگزین و مثبت مواد اعتیادآور اهمیت جدی نمیدهند. در شرایط فعلی سیستم اعتیاد به جبران نارساییهای ناشی از کژکارکردی سایر سیستمها پرداخته و به صورت ساختاریافته برای برقراری تعادل پویا در نظام کلان اجتماعی ایفای کارکرد میکند.
حمیدرضا کربلائی اسماعیل، مهرزاد مینوئی، جلال حقیقت منفرد،
دوره ۲۰، شماره ۷۹ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت و نقش اشتغال در شکل گیری بستر اقتصادی و روانی افراد دارای معلولیت و نیاز به حمایت دولت در برنامه ریزی و توسعه این بستر، در پژوهش حاضر به طراحی مدل اشتغال حمایت شده دولتی در راستای توسعه کارآفرینی معلولان کشور پرداخته شده است. بررسی مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که چنین مدلی در پژوهش های داخلی مورد مطالعه قرار نگرفته و مدل جامعی برای اشتغال حمایت شده معلولان طراحی نشده است.
روش: در این پژوهش به مطالعه نظریات اساسی پیرامون اشتغال حمایت شده دولتی و کارآفرینی معلولان و همچنین سیر تکامل نظریاتی آن پرداخته شد. سپس مدلی به چهار بعد بر اساس ادبیات طراحی و استخراج گردید. پس از طراحی پروتکل مصاحبه، ۱۳ مصاحبه با خبرگان و کارشناسان در بهزیستی، اشتغال معلولان و کارآفرینان معلول کشور تا رسیدن به نقطه اشباع انجام شد. تکنیک تحلیل داده های کیفی، استفاده از تحلیل مضمون بوده است. همچنین در نهایت مدل طراحی شده به تایید ۱۲۰ نفر از کارشناسان در حوزه اشتغال معلولان قرار گرفت و از روش تحلیل عاملی تاییدی برای تایید روابط بین عوامل و سازه اصلی استفاده شد.
یافته ها: یک مدل با پنج بعد عوامل دولتی، بنگاهی، عمومی، فردی و شغلی به همراه ۲۹ مولفه برای اشتغال حمایت شده معلولان باید مدنظر قرار گیرد. همچنین سازه نهایی مدل در سطح اطمینان ۹۵ درصد مورد تایید قرار گرفت.
بحث: نتایج به دست آمده در این پژوهش میتواند در راستای توسعه کارآفرینی معلولان کشور توسط مسئولان و مدیران دولتی در حوزه سیاستگذاری و پیاده سازی سیاست ها مورد استفاده قرار گیرد. زیرا مدل طراحی شده هم ابعاد سیاستی و هم ابعاد عملیاتی را در نظر گرفته است.
قاسم رمضانپور نرگسی، نگین فلاح حقیقی، غلامحسین عبداللهزاده، زینب شریفی،
دوره ۲۱، شماره ۸۳ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: فرایند توسعه امری چند بعدی شامل ابعاد مختلف میباشد. بعد اجتماعی توسعه شامل شاخصهای مختلفی از جمله شاخصهای آموزشی، بهداشتی و مهاجرت است که شاخصهای مذکور کمتر مورد توجه بوده است. نخستین گام در حل مسائل ناشی از نابرابری، شناخت و سطحبندی مناطق میباشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارزیابی سطح توسعه استانها بر اساس شاخصهای آموزشی، بهداشتی و مهاجرت گرفت که در آن ۳۱ استان کشور بر مبنای ۲۴ شاخص رتبهبندی شدند.
روش: دادههای ۲۴ شاخص آموزشی، بهداشتی و مهاجرت از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن کشور و نیز نتایج سالنامههای آماری کشور در سال ۱۳۹۷ بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS،Excel و Arc GIS بهره گرفته شد. از ضریب ویلیامسون برای ارزیابی نابرابری فضایی، روش تحلیل مؤلفههای اصلی برای وزندهی شاخصها و روش تاپسیس، برای ساخت شاخص ترکیبی توسعه استانها استفاده شد. در نهایت طبقهبندی سطح توسعه استانها به روش GIS و نیز تحلیل خوشهای سلسله مراتبی انجام گرفت.
یافته: نتایج نشان داد در شاخصهای «نرخ ترک تحصیل (درصد) ابتدایی» و «نسبت مراکز توانبخشی به ازای جمعیت» بیشترین و در شاخصهای «نرخ گذر دوره اول متوسطه (درصد)» و «نرخ باسوادی مردان» به ترتیب کمترین نابرابری وجود داشت. نتایج تعیین رتبه استانها نشان داد استانهای چهارمحال و بختیاری، خراسان جنوبی، سمنان، ایلام و یزد در بهترین وضعیت و استانهای سیستان و بلوچستان، البرز، تهران، آذربایجان غربی و هرمزگان پایینترین رتبه را داشتند. این یافته به همراه نتایج تحلیل خوشهای سلسلهمراتبی و نیز نقشههایGIS مؤید وجود شکاف توسعه اجتماعی و تفاوت بین استانهای ایران از نظر شاخصهای آموزشی، بهداشتی و مهاجرت از قبیل «نسبت مراکز فنی و حرفهای به جمعیت»، «نرخ مرگ و میر کودکان کمتر از ۵ سال» و «نرخ خالص مهاجرت» و غیره بوده است.
بحث: به منظور برقراری توسعه متوازن پیشنهاد میگردد تخصیص هر گونه بودجه به استانها و مناطق کم برخوردار شناسایی شده در این تحقیق اختصاص داده شود.