جستجو در مقالات منتشر شده


۲۴ نتیجه برای حسینی

الهه سهیمی ایزدیان، آفرین رحیمی موقر، رضا گودرزی، محمدرضا محمدی، مهدی حسینی،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( تابستان ۱۳۸۳ )
چکیده

در آخرین روزهای سال ۲۰۰۳ در شهر بم ایران زلزله‌ای به وقوع پیوست که موجب کشته‌شدن بیش از ۳۰،۰۰۰ نفر از جمعیت ۲۰۰،۰۰۰ نفری شهرستان بم شد. در این شهر مصرف تریاک در مردان بسیار شایع بوده و مشکلاتی را پس از زلزله ایجاد کرد. هدف از این مطالعه بررسی بروز علائم محرومیت در وابستگان به مواد اپیوئیدی (معتادان) و نحوه برخورد آنان با علائمشان در دو هفته اول پس از زلزله است.

این مطالعه با استفاده از روش کیفی در شهر بم و یکی از روستاهای اطراف آن و در ۸ بیمارستان از شهرهای کرمان و تهران که زلزله‌زدگان را پذیرفته بودند انجام شد. ۱۵۹ نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند که از این میان، ۶۱ نفر آن‌ها معتاد و بقیه از خانواده معتادان، مردم بم، پزشکان، پرستاران و امدادگران بودند. پرسشگری به شیوه مصاحبه عمیق با استفاده از ۸ پرسش‌نامه نیمه ساختاریافته و باز انجام گرفت. کار میدانی ۱۵ روز پس از وقوع زلزله به مدت دو هفته به طول انجامید. اطلاعات کیفی حاصل با روش تحلیل محتوا و به صورت دستی استخراج و تحلیل شد.

حدود نیمی از معتادان مورد مصاحبه در دو هفته اول بعد از زلزله ساعت‌ها تا روزها علائم محرومیت را تجربه کردند. حدود نیمی از معتادان مشکلات خود را با سیستم درمانی در میان گذاشته و درخواست داروهای مسکن یا مخدر کردند، ولی علائم محرومیت فقط در یک چهارم آنان با تجویز داروهای مسکن مخدر کنترل شد و بیش از دو سوم آنان تریاک مصرف کردند. بقیه افراد از هر دو روش فوق جهت کاهش علائم محرومیت استفاده کردند. با توجه به این که در جامعه ما مصرف مواد قابل سوءمصرف رواج دارد، این مسئله در بحران‌های دسته‌جمعی و بلایا از اهم مسائل بهداشتی و اجتماعی می‌باشد و لازم است آمادگی لازم هنگام برخورد با این مسئله وجود داشته باشد.


حسن حسینی،
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( زمستان ۱۳۸۴ )
چکیده

طرح بحث: پدیده کودکان کار و خیابانی یکی از معضلات گریبانگیر اکثر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است. گسترش پدیده به حدی است که جوامع توسعه یافته و در حال توسعه را به یک اندازه به خود مشغول کرده است. روش تحقیق: پژوهش حاضر پدیده کودکان کار و خیابانی را در پنج مرکز استانی تهران، مشهد، اهواز، شیراز، و رشت مورد مطالعه قرار داده است. یافته‌ها: یافته‏های تحقیق نشان می‏دهد که عواملی چون نارسایی نهادهای اجتماعی‌کننده‏ای مثل خانواده و مدرسه، فقر اقتصادی خانواده‏های کودکان خیابانی و ناتوانی آنها در انطباق با شیوه‏های زندگی شهرهای بزرگ، آلودگی و آسیب‏زا بودن محلات حاشیه شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سازمان‌های مسئول، و الگوهای نادرست کنش متقابل بین شهروندان و کودکان خیابانی، همه دست‌به‌دست هم داده‏اند تا پدیده کودکان خیابانی (که عمدتا کودکان کار در خیابان هستند)، کماکان به‌عنوان مشکلی صعب‏العبور در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور خودنمایی کند.


سید امیر حسین حسینی، زهرا(میلا) علمی، محمود شارع پور،
دوره ۷، شماره ۲۶ - ( پاییز ۱۳۸۶ )
چکیده


محمد تقی ایمان، گلمراد مرادی، سکینه حسینی رودبارکی،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۷ )
چکیده

طرح مسال ه: این مقاله راب طه بین سرمایه اجتماعی و سلامت روانی را در میان دانشجویان غیربومی در دو دانشگاه تهران و شیراز مورد بررسی قرار داده است. روش: روش مطالع ه پیمایش است که در آ ن از ابزار پرس شنامه استفاده ش ده است. ۵۰۰ نف ر دانشجویا ن غیرساک ن دو دانشگاه تهران و شیرا ز به شیوه تصادفی سیستماتیک برای مطالعه انتخاب شدن د. از رو شهای آماری ضریب همبستگ ی و تحلیل واریانس برای آزمون فرضیات و تکنیک تحلیل ممیزی برای سنجش مدل تحقیق استفاده شد. یافت هها: میانگین ن مرات سرمایه اجتماعی و سلامت روانی دانشجویان دو دانشگاه با هم متفاوت بوده اس ت. نتایج حاصل از تحلیل ممیزی نشان م یدهد که احتمال ارتقاء سلامت روانی دانشجویان تحت تاثیر متغیرهایی چون سرمایه اجتماعی، سن افراد، میزان درآمد خانوادگی و قومیت آ نها م یباشد. این متغ یرها ۵۹ درصد صحت این احتمال را مشخص نماین د. اما / رو یهم رفته توانست هاند ۶ برای پی شبینی سرمایه اجتماعی متغیرهایی چون سلامت روان، مقطع تحصیلی، سن و وضعیت تاهل وارد معادله شده و رو یهم رفته مقدار ۶۰ درصد صحت احتمال سرمایه اجتماعی را مشخص کرد هاند. نتایج: نتایج این تحقیق نشان م یدهد هر اندازه افراد در ساختا ر اجتماعی موجود دارای سرمایه اجتماعی بالاتری باشند ، سلامت روانی آ نها در وضعیت بهتری قرار خواهد گرفت.


حسن حسینی، فاطمه صفری،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۷ )
چکیده

طرح مسأل ه: فقدان فرص تهای زندگی و عدم دسترسی افراد معلول به ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، تبعیض و طرد اجتماعی افراد معلول را در پی دار د. مقاله حاضر ب ه اطلاعات مربوط به افراد معلول در ایران و خدمات حمایتی و اقداماتی که به این افراد امکان دسترسی به فرص تهای زندگی را م یدهد م یپردازد. روش: مطالعه حاضر از نوع اسنادی و تجزیه و تحلیل ثانویه است که در آن از اطلاعات و آمار سازمان بهزیستی و مرکز آمار استفاده شده است. یافت هها: معلولیت در شرایط فقدان فرص تهای زندگی به طرد اجتماعی منجر م یشود. جامعه به منظور جذب کامل افراد معلول ملزم به تأمین این فرص تهاس ت. در ایران از سویی با محدودیت و کمبود چشمگیر اطلاعات و آمار مربوط به جمعیت افراد معلول و وضعیت آ نها و از سویی با ناچیز بودن اقدامات حمایتی و محدودیت در اشتغال و فقر قابلیتی معلولان در زمین ههایی مانند آموزش روب هرو هستیم. نتایج: در ایران افراد معلول به دلایلی چون محرومیت درآمدی، مشخص نبودن میزان و نوع اشتغال، فقر قابلیتی درخصوص شاخص آموزش و فقدان اعتبارات لازم جه ت اجرای قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، در شمار فقیرترین و مطرودترین افراد جامعه قرار دارند.


سید احمد فیرورزآبادی، سید رسول حسینی، روح اله اله قاسمی،
دوره ۱۰، شماره ۳۷ - ( فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی ۱۳۸۹ )
چکیده


مصطفی ازکیا، سکینه حسینی رودبارکی،
دوره ۱۰، شماره ۳۷ - ( فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی ۱۳۸۹ )
چکیده


آرش دوراندیش، سیدصفدر حسینی، افسانه نیکوکار،
دوره ۱۰، شماره ۳۸ - ( فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی ۱۳۸۹ )
چکیده


عباسعلی ابونوری، فهیمه محمدحسینی،
دوره ۱۲، شماره ۴۵ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

  

مقدمه: هدف اصلی این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی کودکان در بین خانوارهای شهر تهران و بررسی ارتباط میان ویژگی‌های ‌خانوار و فقر کودکان در سال ۱۳۸۷ است. به منظور اندازه‌گیری فقر کودکان از شاخص‌های سرشمار و شدت و شکاف فقر در مناطق ۲۲گانۀ تهران استفاده شده است. روش: در این تحقیق از روش پولی و روش غیر پولی استفاده شده است همچنین بابکار گیری نرم افزار stata میزان متوسط محرومیت در هر منطقه و توزیع آن نیز در این مناطق مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها: یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که، میزان محرومیت و میزان فقر مطلق کودکان در بین خانوارهای زن سرپرست بیش‌تر از مرد سرپرست است. همچنین میزان فقر محرومیت شدید و میزان فقر مطلق کودکان در بین خانوارهایی بیش‌تر است که سرپرست آن‌ها سواد کم‌تری داشته و خشونت و اعتیاد نیز در آن‌ها وجود دارد. نتایج: با محاسبۀ شاخص‌های فقر در مناطق ۲۲گانۀ تهران، این نتیجه حاصل گردیده است که بین توزیع میزان فقر محرومیت شدید و میزان فقر مطلق کودکان در مناطق ۲۲گانه تفاوت معنی‌داری وجود دارد. براساس این تحقیق، شمال تهران شامل مناطق ۳ و ۵ و ۱، کم‌ترین میزان سرشمار و شکاف و شدت فقر را در هزینۀ تحصیلی و تفریحی و سرگرمی، سلامت خانوار و همین‌طور کالری مصرفی روزانۀ خانوار دارند. مناطق جنوبی نیز شامل مناطق ۱۳ و ۱۵ و ۱۸ تهران، بیش‌ترین میزان فقر کودکان را دارند. طبقه‌بندی: I۳ ، I۳۱ ، I۳۲ ، J۱۳ .
محمدرضا همزه‌ای، ایوب شاه‌حسینی، غلامرضا برزو، سارا موسوی مطلوب،
دوره ۱۲، شماره ۴۵ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

  مقدمه: فقر به عنوان یکی از اولین آسیب‌های اجتماعی، قدمتی برابر با تاریخ بشر دارد. می‌توان گفت که بسیاری از مشکلات اجتماعی پیامد فقر است. فقر به دلیل قدمتی که دارد، در فرهنگ جوامع مختلف نفوذ کرده و فرهنگ فقر را برای فقرا ایجاد کرده است. بخش گسترده‌ای از برنامه‌های توسعۀ روستایی، مرتبط با فقر‌زدایی است؛ از این‌رو بدون شناخت این فرهنگ، موفقیت در فقر‌زدایی امکان‌پذیر نیست؛ از این‌رو برآنیم تا فرهنگ فقر را در بین روستاییان شناسایی کنیم.

  روش: به این منظور، جامعۀ روستاییان شهرستان هرسین را برای مطالعه انتخاب کردیم. برای انجام این پژوهش، از روش تحقیق کیفی و نظریه زمینه‌دار استفاده و نمونه‌های مطالعه را با روش گلوله برفی شناسایی کرده‌ایم. داده‌های این تحقیق را با روش مصاحبۀ عمیق و مشاهدۀ مستقیم جمع‌آوری‌ کردیم که تا زمان رسیدن به اشباع تئوریک ادامه پیدا کرد. داده‌های جمع‌آوری شده را براساس شیوه‌های کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کد‌گذاری انتخابی که خاص نظریه زمینه‌دار است، تجزیه و تحلیل کردیم.

  یافته‌ها: این تحقیق نشان می‌دهد که بین روستاییان فقیر، از نظر شیوۀ زندگی و چگونگی رفتار با مسائل پیرامون، اختلاف وجود دارد. این موضوع، گویای وجود فرهنگی به نام فرهنگ فقر است.

  نتایج: نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که مشخصه‌های فرهنگ فقر، در بین روستاییان شهرستان هرسین، به صورت زیر است: بی‌توجهی به خود و خانواده، بدبینی و ناامیدی، تقدیرگرایی، مورثی بودن فقر، انزوای شدید اجتماعی، انزوای فضایی و مکانی، وضعیت اقتصادی بسیار بد و نداشتن مشارکت اجتماعی.


صفر قائد رحمتی، فاطمه السادات حسینی،
دوره ۱۲، شماره ۴۵ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

<مقدمه: جمعیت‌شناسان همواره در پی شناسایی عوامل مؤثر بر رشد جمعیت بوده‌اند تا با شناسایی این عوامل، رشد جمعیت را تحت کنترل درآورند. جمعیت و مسائل مربوط به آن، از جمله مسائل چند بعدی و پیچیدۀ جوامع انسانی است که هم تحت تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... است و هم بر آن تأثیرگذار است. قطعیت و ثبات در مسائل جمعیتی، نظیر باروری، کاربرد چندانی ندارد و برای تعیین ابعاد آن نمی‌توان از یک علت خاص استفاده کرد و از طرف دیگر رابطۀ علی ثابت و همیشگی بین متغیرهای آن وجود ندارد. ممکن است علت خاصی در زمانی خاص باعث افزایش میزان باروری باشد و در یک زمان دیگر، آن علت جای خود را به علت یا علل دیگری بدهد. روش: این مقاله با هدف بررسی ارتباط بین شاخص‌های بهداشتی و ‌درمانی و آموزشی با باروری کل در استان‌های کشور انجام شده است. جامعۀ آماری این پژوهش را تمامی استان‌های کشور تشکیل می‌دهند. با بهره‌گیری از مدل TOPSIS، ابتدا استان‌های کشور را از نظر میزان باروری کل رتبه‌بندی شده و بعد از آن وضعیت بهداشتی و آموزشی هر استان رتبه‌بندی می‌شود. درنهایت هم‌بستگی بین رتبه‌های بهداشتی و آموزشی با سطح باروری کل تعیین شده است. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد ۱ـ بالاترین میزان باروری کل، مربوط به استان‌های سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و هرمزگان است و کم‌ترین این میزان به استان‌های مازندران و تهران و گیلان تعلق دارد. ۲ـ استان‌های تهران و خراسان رضوی و مازندران اولین رتبه‌های استانی را از نظر برخورداری از شاخص‌های بهداشتی و درمانی دارا هستند و پایین‌ترین رتبه‌ها مربوط به استان‌های آذربایجان شرقی و اردبیل و آذربایجان غربی است. ۳ـ بیش‌ترین میزان برخورداری استان‌ها از نظر شاخص‌های آموزشی ‌به استان‌های گیلان و تهران و همدان تعلق دارد و کم‌ترین میزان آن مربوط به استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل است. ۴- با توجه به ضریب هم‌بستگی، میان متغیرهای آموزشی و بهداشتی و درمانی با باروری کل رابطۀ مثبت و معناداری وجود ندارد. نتایج: نتیجه نهایی نشان می‌دهد که ضریب هم‌بستگی بین شاخص‌های بهداشتی و میزان باروری کل برابر با ۱۷۰/۰- و همچنین ضریب هم‌بستگی بین شاخص‌های آموزشی و سطح باروری کل برابر با ۱۶۹/۰- است. مقدار p نیز بین شاخص‌های بهداشتی و درمانی و آموزشی با میزان باروری کل به ترتیب برابر با ۳۷۰/۰ و ۳۷۳/۰ بوده که از ۰۵/۰ بزرگ‌تر است. پس درنهایت فرضیۀ صفر تأیید می‌شود و بین شاخص‌های آموزشی و بهداشتی با متغیر باروری کل رابطه‌ای وجود ندارد.
سیده مریم حسینی، هادی غفاری،
دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

  

مقدمه: در این تحقیق به بررسی مقایسه‌ای وضعیت توزیع درآمد استان مرکزی با کل کشور طی سال‌های ۱۳۶۳ تا ۱۳۸۹به تفکیک مناطق روستایی و شهری پرداخته می‌شود. با استفاده از آمار هزینه و درآمد خانوارها که توسط مرکز آمار ایران گردآوری شده است تغییرات توزیع درآمد در مناطق روستایی و شهری استان مرکزی و کل کشور محاسبه می‌شود. روش: به این منظور از ضریب جینی، شاخص تایل، ضریب اتکینسون با اجتناب جامعه از نابرابری ۵/۰ و نسبت دهک دهم درآمدی به دهک اول استفاده می‌شود. در انجام محاسبات از نرم افزارهای Stata و Excel استفاده شده است. یافته‌ها: از برآورد این چهار شاخص این نتیجه به دست می‌آید که توزیع درآمد در مناطق شهری استان مرکزی نسبت به مناطق روستایی استان مناسب‌تر است و همچنین توزیع درآمد در مناطق شهری استان نسبت به مناطق شهری کل کشور مناسب‌تر است. از برآورد شاخص‌های ضریب جینی، تایل و اتکینسون این نتیجه حاصل می‌شود که توزیع درآمد در مناطق روستایی استان متعادل‌تر از کل کشور است. نتایج: اما برآورد نسبت دهک دهم درآمدی به دهک اول نتیجه مشخصی در مورد این‌که توزیع درآمد در طی دوره ۸۹ـ۱۳۶۳ در مناطق روستایی استان مناسب‌تر است یا مناطق روستایی کل کشور به دست نمی‌آید.
سید احمد فیروزآبادی، سید رسول حسینی ،
دوره ۱۳، شماره ۴۹ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده

 

 

 

مقدمه: این مطالعه رابطۀ بین اعتماد و شبکه‌های اجتماعی و آگاهی، به عنوان شاخص‌های سرمایۀ اجتماعی و رفاه اجتماعی را در کلان شهر تهران بررسی می‌کند. پرسش اصلی این پژوهش، این است که در مرحلۀ اول عمده‌ترین عامل سرمایۀ اجتماعی و رفاه اجتماعی در شهر تهران چیست؟ و کدام‌یک از عناصر هجده‌گانۀ سرمایۀ اجتماعی بر رفاه اجتماعی از لحاظ ذهنی و برخورداری از امکانات رفاهی تأثیر گذارند؟  

روش: جامعۀ آماری این مطالعه پیمایشی را ۷۸۳ نفر از افراد بالای ۱۶ سال در شهر تهران تشکیل می دادند که به صورت خوشه‌ای و چند مرحله‌ای انتخاب شدند. داده‌های مطالعه با استفاده از پرسش‌نامه محقق ساخته جمع‌آوری و به روش رگرسیون چند متغیره تحلیل شد. 

یافته‌ها: از هجده عنصر سرمایۀ اجتماعی وارد شده در تحلیل عاملی شش عامل عناصر شبکه‌ای، هم‌بستگی و یکپارچگی اجتماعی، مشارکت غیررسمی خیریه‌ای و مذهبی و همیارانه، آگاهی و توجه به امور عمومی، مشارکت رسمی، شبکۀ همکاران و همشهری‌ها، شبکۀ دوستان صمیمی و قرض دهنده، شبکۀ همکاران و شبکۀ خویشاوندان، اعتماد عمومی و اعتماد فردی و نگاه به آینده، اعتماد نهادی و احساس امنیت در تعیین سرمایۀ اجتماعی مؤثر است.

بحث: هم‌بستگی و رابطۀ معنی‌داری بین عناصر سرمایۀ اجتماعی و رفاه اجتماعی در شهر تهران وجود دارد. عمده‌ترین عناصر سرمایۀ اجتماعی که با افزایش رفاه اجتماعی (از لحاظ ذهنی و امکانات رفاهی) همراهند عبارتند از: شبکۀ خویشاوندی، احساس امنیت، مشارکت رسمی، اعتماد نهادی و اعتماد فردی و آگاهی و توجه نسبت به امور عمومی سیاسی اجتماعی. 

 

 

 


سیدحسین حسینی، لیدا اسمعیل زاده ،
دوره ۱۴، شماره ۵۴ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: تدابیر و سازوکارهای به‌کار گرفته شده در کشور ما پیرامون مبارزه با فساد اقتصادی نشان‌گر آن است که عوام‌گرایی کیفری در مبارزه با این پدیده، تهدیدی غیرقابل‌انکار است. حساسیت جایگاه نظام اقتصادی و تأثیر فساد اقتصادی بر حوزه‌های اجتماعی و سیاسی در کنار پیامدهای نامطلوب عوام‌گرایی کیفری، بررسی این رویکرد در حوزه فساد اقتصادی را ضروری ساخته است.
روش: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و در گردآوری داده‌های آن، قوانین و مقررات و سخنرانی‌ها و مذاکرات سیاست‌گذاران تقنینی و قضایی تحلیل شده‌اند تا از این طریق میزان تأثیرپذیری از عوام‌گرایی در سیاست کیفری ایران پیرامون فساد اقتصادی تبیین شود.
یافته: پی‌گیری سیاست‌های کیفری عوام‌گرا در مبارزه با فساد اقتصادی سبب شده در بسیاری موارد امنیت‌گرایی بر ملاحظات اقتصادی پیشی گرفته و جرم‌انگاری و کیفرگذاری در سیاست کیفری ماهوی با اصول بنیادینی همچون اصل قانونی بودن جرایم و مجازات‌ها هم‌خوانی نداشته باشد. تشکیل یا پیش‌بینی سازمان‌ها و ساختارهای جدید مبارزه با فساد اقتصادی پس از وقوع رویدادهای مجرمانه، بدون تبیین دقیق وظایف، در بسیاری موارد واکنشی شتاب‌زده به فساد اقتصادی بوده و حتی کارایی لازم را نخواهد داشت. عدم پیش‌بینی مرجع تخصصی رسیدگی، علی‌رغم دغدغه مبارزه سریع با فساد اقتصادی و در نقطه مقابل پیش‌بینی راهکارهایی جهت رسیدگی سریع و خارج از نوبت، در کنار سیاست تشهیر مجرمان، از مصادیق عوام‌گرایی مبارزه با جرایم اقتصادی در سیاست کیفری ایران است. بی‌تردید موازین دادرسی عادلانه در چنین شرایطی، از تهدید مصون نخواهند بود.
  بحث: ارتباط تنگاتنگ شیوع فساد اقتصادی و کاهش مقبولیت عمومی اگرچه امری انکارناپذیر است، اما این امر به معنای کارآمدبودن تدابیر عامه‌پسند و زودبازده در کنترل مفاسد اقتصادی نیست. با توجه به این‌که بزه‌دیده نهایی مفاسد اقتصادی شهروندان هستند، ارائه برآوردهای نظام عدالت کیفری به مردم، تمایل آن‌ها به واکنش‌های سخت‌گیرانه مقطعی را کاهش خواهد داد. بهره‌گیری از نظریات کارشناسان در سیاست‌گذاری و اولویت‌بخشی به شیوه‌های پیش‌گیرانه و علمی در مبارزه با فساد اقتصادی ضمن این‌که مستلزم هماهنگی و اهتمام سیاست‌گذاران تقنینی، قضایی و اجرایی است، مانعی مهم بر سر راه عوام‌گرایی کیفری می‌باشد.a

سیده محبوبه حسینی، میرطاهر موسوی ، حسن رفیعی ، پوریا رضا سلطانی ،
دوره ۱۴، شماره ۵۵ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: امروزه، بررسی کیفیت زندگی به دلیل پیشرفت‌های تشخیصی، درمانی و میزان بقای مبتلایان به سرطان پستان به عنوان یک موضوع مهم سلامت مطرح می‌باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شده است.
 روش: مطالعۀ حاضر مطالعه‌ای است مداخله‌ای که روی ۲۹ نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه ‌کننده به بیمارستان کاشانی شهرکرد در سال‌های ۹۱-۱۳۸۹ که بر اساس معیارهای ورود و از طریق نمونه‌گیری غیراحتمالی (در دسترس) انتخاب شدند، صورت پذیرفت. گروه مداخله، مداخلاتی ابداعی جهت ارتقاء سرمایۀ اجتماعی دریافت نمودند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه کیفیت زندگی فرنس و پاورز، پرسشنامه سنجش سرمایۀ اجتماعی درون‌گروهی (طرح سنجش سرمایۀ اجتماعی در ایران) و پرسشنامه سنجش سرمایۀ اجتماعی بین‌گروهی (طیف سام) بودند.
یافته‌ها: قبل از اجرای مداخله، هر دو گروه از نظر متغیرهای مطالعه همسان بوده‌اند، اما پس از اجرای مداخله، سرمایۀ اجتماعی و کیفیت زندگی در گروه مداخله افزایش و در گروه مقایسه ثابت مانده و یا کاهش یافته بود.
بحث: زنان از مهم‌ترین ارکان جامعه می‌باشند، بنابراین بهبود کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان نه تنها سبب بهبود بقای آنان می‌شود، بلکه سبب انسجام ساختار خانواده نیز می‌گردد. با توجه به نتایج این مطالعه، افزایش سرمایۀ اجتماعی نیز باعث ارتقاء کیفیت زندگی می‌شود، لذا می‌توان از روش‌های ارتقا دهنده سرمایۀ اجتماعی به عنوان راهی جهت بهبود کیفیت زندگی استفاده نمود.

حسین کردی، سید علی اصغر حسینی نوذری،
دوره ۱۵، شماره ۵۷ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: آزار جنسی یکی از انواع خشونت علیه زنان می باشد که شامل طیفی از حرکات، رفتار و اعمال جنسی نامطلوب، مانند نگاه های هیز تا تجاوز جنسی، است. در تحقیق حاضر میزان تجربه انواع آزار جنسی (کلامی، غیرکلامی و جسمی) و عوامل زمینه ای (اجتماعی و اقتصادی) مؤثر بر آن در میان زنان بررسی شده است.

 

روش: روش تحقیق پیمایشی و ابزارگردآوری داده‌ها پرسشنامه بوده است. نمونه آماری تحقیق ۳۵۰ نفر از زنان ۵۰- ۲۵ ساله ساکن شهر ساری مرکز استان مازندران بوده اند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله‌ای تصادفی انتخاب گردیدند.

 

یافته‌ها: آزار غیرکلامی توسط تمامی زنان، آزار جسمی توسط بیش از ۹۵% زنان و آزار کلامی توسط حدود ۹۰% زنان تجربه شده است. آزمون فرضیات نیز نشان داد که میزان آزار جنسی از نوع کلامی و غیرکلامی در بین زنان دارای مدارک تحصیلی و وضعیت تاهل مختلف، و نیز تجربه آزار کلامی بین زنان شاغل و غیرشاغل تفاوت معنی دار مشاهده شده است. در ضمن، با کاهش سن و تعداد فرزندان زنان (یعنی جوانتر بودن زنان) میزان تجربه آزار جنسی در هر سه شکل (کلامی، غیرکلامی و جسمی) بیشتر است.

 

بحث: ویژگیهای قربانیان به خصوص جوانی آنها و حضور بیشتر آنها در اماکن عمومی (با توجه به متغیر تحصیلات و وضعیت اشتغال) می تواند احتمال تجربه آزار جنسی را از سوی زنان افزایش دهد. بنابراین، زنان با هر ویژگی اجتماعی و اقتصادی در معرض آزار جنسی قرار دارند، لذا تجربه این ناهنجاری اجتماعی برای این گروه متاثر از متغیر جنسیت است که ریشه در نابرابریهای جنسیتی دارد واین پدیده خودناشی ازنابرابریهای اجتماعی است که ساختارهای فرهنگی و اجتماعی در هرجامعه در ایجاد، تداوم و بقای آن نقش اساسی دارند.

 

 


شادی حاج حسینی، فرشته موتابی، محمد علی مظاهری،
دوره ۱۵، شماره ۵۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: ساختار شناختی نقش تعیین­ کننده­ای در تعاملات افراد و رضایت آنها از زندگی مشترک ایفا می‌کند. از مهم­ترین وجوه ساختار شناختی در افراد استانداردهاست که تحت تأثیر فرهنگ، محیط زندگی و تجربیات زندگی فرد شکل می­ گیرند. هدف این پژوهش مقایسه استانداردهای زندگی مشترک در قومیتهای ایرانی است.

روش: این پژوهش یک طرح پیمایشی بوده که با روش نمونه­گیری در دسترس، در بین ۳۶۰ نفر (۳۰ مرد و۳۰ زن از هر قومیت) از شهروندان متأهل ۱۸ سال به بالا اجرا شده است. این نمونه متعلق به شش قومیت فارس، ترک، کرد، لر، بلوچ و عرب بوده و در شهرهای مربوط به قومیت خود متولّد شده و زندگی می‌کردند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه استانداردهای اختصاصی رابطه برای ارزیابی استانداردها بودند.

یافته­ ها: میان زنان و مردان قومیتهای مختلف از نظر استانداردها تفاوت وجود دارد. در هر چهار حوزه استانداردها، مردان و زنان ترک نمرات بالاتری را نسبت به مردان و زنان سایر قومیتها کسب کردند. مردان قومیت بلوچ در استانداردهای حوزه کنترل و قدرت، سرمایه­گذاری ابزاری و سرمایه‌گذاری ابرازی نمرات پایین­تری کسب کردند. در برخی از استانداردها در میان زنان و مردان هر قومیت تفاوت معنادار وجود داشت. استانداردهای زنان قومیت عرب در حوزه­­های (مرزها، کنترل و قدرت، سرمایه­گذاری ابرازی) بالاتر از مردان این قومیت بود. استانداردهای زنان قومیت بلوچ نیز در حوزه­های (کنترل و قدرت، سرمایه‌گذاری ابزاری و ابرازی) بالاتر از مردان این قومیت بود. استانداردهای زنان قومیت فارس نیز در حوزه سرمایه‌گذاری ابزاری و ابرازی بالاتر از مردان این قومیت بود.

بحث: یافته­ ها دلالت بر تفاوت در شناختهای قومیتهای ایرانی دارد. چرا که افراد متعلق به هر یک از این قومیتها در محیط متفاوت، با خرده فرهنگها، تجربیات و هنجارهای خاصی که اسنادها و استانداردهای آنها را در طی سالیان متمادی شکل داده­اند، زندگی و رشد کرده ­اند.


سیده نرگس حسینی امین، سید محمد سید میرزایی، افسانه ادریسی،
دوره ۱۷، شماره ۶۶ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: کیفیت زندگی همواره بهعنوان مفهومی کلیدی مطرح بوده و بشر بهدنبال یافتن عوامل و شیوههایی بوده که او را در جهت رسیدن به زندگی خوب رهنمون سازد. مطابق گزارش نامبئو (NUMBEO) سال ۲۰۱۵ در بررسی شاخص کیفیت زندگی، رتبه شهر تهران در مقایسه با شهرهای کشورهای دیگر از میان ۱۱۳ کشور، ۱۰۶ میباشد که این عدد وضعیت نامناسب کیفیت زندگی در کشور ایران را نشان میدهد. متغیر کیفیت زندگی، مفهومی پویا است و با مرور زمان دستخوش تغییر و دگرگونی میشود. بررسی و سنجش این مفهوم، وضعیت توسعه انسانی در جامعه را به تصویر میکشد. بنابراین بررسی مستمر کیفیت زندگی ضروری است. در این مقاله سعی بر آن است تا تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر کیفیت زندگی شهروندان تهرانی، مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین متغیرهایی از قبیل حمایت اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، شادمانی اجتماعی و پایگاه اقتصادی اجتماعی بهعنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شدند.
روش: پژوهش حاضر در سطح تبیینی است که با روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهروندان تهرانی در سال ۱۳۹۴ بود. انتخاب نمونه با تلفیق نمونهگیری خوشهای و نمونهگیری طبقهبندی نامتناسب صورت گرفته است. تکنیکهای جمعآوری دادهها، پرسشنامه و مصاحبه بودند که در حجم نمونه ۴۲۰ نفر در سه منطقه شمال، جنوب و مرکز تهران (تعداد ۱۴۰ نمونه در هر منطقه) اجرا و برای سنجش کیفیت زندگی، از پرسشنامه استاندارد جهانی کیفیت زندگی استفاده شد. تحلیل دادهها با کمک نرمافزار SPSS انجام شد. آزمونهای مورد استفاده برای تحلیل دادهها شامل آزمون همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون و تحلیل مسیر است.
یافتهها: از نظر سنی، عمده پاسخگویان جوان و بیش از نیمی از آنها دارای کیفیت زندگی متوسطی بودند. در بعد ذهنی کیفیت زندگی، بیش از نیمی از پاسخگویان، برای فعالیتهای روزمره خویش نیازمند درمان پزشکی بودند. در بعد عینی کیفیت زندگی، اکثر آنها سلامت محیط اطراف خود را پایین ارزیابی کردند. اکثر پاسخگویان دارای حمایت اجتماعی پایین، احساس محرومیت نسبی متوسط، شادمانی اجتماعی متوسط به بالا و پایگاه اقتصادی اجتماعی متوسط بودند. نتایج استنباطی حاکی از آن است که متغیرهای شادمانی اجتماعی، حمایت اجتماعی، احساس محرومیت نسبی و پایگاه اقتصادی اجتماعی بیش از نیمی از تغییرات کیفیت زندگی شهروندان تهرانی را تبیین میکنند که در این میان، متغیر شادمانی اجتماعی بیشترین تأثیر را دارد.
بحث: متغیر شادمانی اجتماعی متأثر از احساس محرومیت نسبی و حمایت اجتماعی است و متغیر پایگاه اقتصادی اجتماعی نیز تحت تأثیر احساس محرومیت نسبی میباشد. متغیرهای تأثیرگذار بر کیفیت زندگی به ترتیب بیشترین اثرگذاری عبارت است از شادمانی اجتماعی، احساس محرومیت نسبی و پایگاه اقتصادی اجتماعی. بنابراین میتوان گفت که کیفیت زندگی مناسب بهوسیله وجود احساس شادمانی در فرد، کمتربودن احساس محرومیت نسبی، قرارگرفتن در موقعیت اقتصادی اجتماعی بالاتر و حمایتی که فرد از سوی خانواده، دوستان و آشنایان دریافت میکند، ایجاد میشود. با توجه به اثربخش بودن متغیرهای مستقل شادمانی اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی اجتماعی و حمایت اجتماعی در کیفیت زندگی شهروندان تهرانی با ضریب تعیین بالا و رابطهای که متغیرهای مستقل با یکدیگر دارند، پرداختن به تمامی آنها نیازمند توجه عمیق و بررسیهای گستردهای است که بایستی در رأس برنامههای اجتماعی و اقتصادی جامعه قرار گیرد. از آنجایی که کلانشهر تهران، جمعیت فراوانی را در خود جای داده است، یافتههای پژوهش حاضر میتواند تا حدی قابل تعمیم به کلانشهرهای دیگر کشورمان باشد و بدین ترتیب نتایج پژوهش که تأکید بر دو بعد اجتماعی و اقتصادی دارد، کمک شایانی در اصلاح شرایط جامعه و ارتقاء کیفیت زندگی افراد خواهد داشت.
اشرف عبدالحسینی، منصور حقیقتیان،
دوره ۱۷، شماره ۶۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری و مرئی بدن است که در این تحقیق به کمک معرفهای کنترل وضعیت جسمانی، رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر، رفتارهای بهداشتی و آرایشی، سبک تغذیه، رفتارهای پوششی به شاخصی اساسی تبدیل شده است. بدن یک هستی زیستشناختی و روانشناختی صرف نیست، بلکه پدیدهای است که به صورت اجتماعی ساخته و پرداخته میشود. بنابراین، در هر جامعهای بدن انسان، یک واقعیت جسمانی و یک واقعیت اجتماعی دارد. شکل، اندازه، پوشاک و زینت بدن انسان وسیلهای برای ارتباط و انتقال اطلاعات به دیگر اعضای جامعه است، آنها میتوانند اطلاعاتی را درباره سن، جنس، پایگاه اجتماعی، اشتغال و عضویت در یک گروه خاص را منتقل نمایند. در حالت کلی میتوان گفت که بدن یک فرهنگ است و موضوعات اساسی درون آن فرهنگ را به نمایش میگذارد. در واقع در هر جامعهای زندگی روزمره آن یک فرهنگ خاصی دارد که با فرهنگ سایر جوامع و حتی خرده فرهنگهای درون یک جامعه متمایز و متفاوت است، بدن و چگونگی مدیریت آن در ابعاد مختلف بستگی به هنجارهای فرهنگی، اجتماعی و دینی هر جامعه دارد. پس میتوان گفت که مدیریت بدن یک مسئله شخصی نبوده بلکه مسئله کاملاً اجتماعی و فرهنگی است و عوامل مختلف در آن تأثیر دارند. در مجموع، بدن و چگونگی مدیریت آن عامل انتقال دهنده معنای اجتماعی، ایجاد ارتباطات اجتماعی، بروز هویت و نشان دهنده اعتقادات درونی و در کل نشانه شخصیت فردی و اجتماعی هر انسان است.
روش: از بین روشهای تعریف شده از طرف صاحبنظران علوم اجتماعی، روش تحقیق حاضر را باید از نوع پیمایشی دانست. جامعه آماری، کلیه جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله مناطق ۱۴ گانه شهر اصفهان بالغ بر ۵۵۱۶۵۳ نفر بودند. شیوه نمونهگیری در این تحقیق سهمیهای بوده است. تعداد حجم نمونه براساس فرمول کوکران ۳۸۴ نفر تعیین شده است. این حجم نمونه با توجه به احتمال ۰۵/۰ خطا و ۹۵/۰ سطح اطمینان انجام گرفته است. همچنین مقدار p و q به طور مساوی در نظر گرفته شده است. فرضیات تحقیق براساس نظریات آنتونی گیدنز، بوردیو، گافمن، گربنر و فدرستون شکل گرفته است. در این پژوهش برای گردآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه تنظیم شده در این پژوهش، مشتمل بر ۸۲ سؤال بود که شامل سؤالاتی درباره ویژگیهای عمومی پاسخگویان و سؤالات و گویههایی درباره هر یک از متغیرهای تحقیق به شکل طیف پنج و شش درجهای و به صورت پاسخ بسته و باز طراحی شده است. دادههای تحقیق پس از گردآوری با استفاده از نرمافزار آماری پیشرفته SPSSver,۱۵ توصیف و تحلیل شده است. یکی از شرایط اساسی در تفسیر نتایج، ارزش و قابلیت اعتماد ابزار مورد استفاده در پژوهش میباشد، به همین خاطر بعد از طراحی پرسشنامه و قبل از اجرای نهایی آن این ضرورت احساس شد که پرسشنامه استفاده شده در تحقیق از نظر اعتبار و پایائی سنجیده شود. اعتبار سؤالات مربوط به سازهها ، از طریق روش تعیین اعتبار محتوائی و با گردآوری نظرات داوران و متخصصان علوم اجتماعی در خصوص معرفها ، مورد ارزیابی جدی قرار گرفته (اعتبار صوری) و با جمعبندی نظرات آنها گویهها ویرایش شدند. پایائی تحقیق به منظور حصول تکرارپذیری ابزار سنجش انجام میشود. در پژوهش حاضر جهت برآورد این امر از ضریب آلفای کرونباخ که دقیقترین شاخص سنجش هماهنگی درونی سؤالات یک پرسشنامه است، برای تعداد ۳۰ پرسشنامه اولیه تحقیق انجام گردید که شاخصهای مورد بررسی دارای پایائی لازم بودند، از این رو توصیف و آزمون روابط متغیرها از نظر علمی معتبر است. در نهایت، از آمار توصیفی و همچنین آمار استنباطی برای آزمون روابط بین متغیرها استفاده شد و در مرحله فراتر از آن از رگرسیون برای پیشبینی روابط متغیرها استفاده شد.
یافتهها : برای ارزیابی متغیر مدیریت بدن که متغیر وابسته تحقیق بود، از ۳۰ گویه در سطح اندازهگیری رتبهای، به صورت یک طیف پنج قسمتی استفاده شده است. نمره ۱۵۰ نشانگر بالاترین سطح مدیریت بدن و نمره ۳۰ نشانگر پایینترین سطح مدیریت بدن بود. میانگین مشاهده شده متغیر مدیریت بدن برای جوانان دختر مورد مطالعه ۸۷/۱۰۱ و جوانان پسر مورد مطالعه، ۴۷/۸۶ بود که نشان دهنده این است که دختران جوان نسبت به پسران جوان رفتارهای مدیریت بدن بالاتری را کسب کردهاند. همچنین، از بین پنج بعد مدیریت بدن، دو بعد از آن یعنی بعد رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر بدن و رفتارهای بهداشتی و آرایشی بدن در بین دختران جوان نسبت به پسران جوان به طور قابل ملاحظهای متفاوت و بالاتر بود و در مورد سه بعد دیگر تفاوت چندانی بین دختران و پسران جوان مشاهده نشد. نمره ۲۵ نشانگر بالاترین سطح رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر بدن و نمره ۵ نشانگر پایینترین سطح رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر بدن بود. میانگین مشاهده شده رفتارهای مبتنی بر اصلاح و تغییر بدن در بین دختران جوان (۳۳/۱۴) و در بین پسران جوان (۰۴/۷) بود. این مسئله یعنی وارد آمدن فشار هنجاری، در دختران جوان بواسطه انتظاری که جامعه از آنها برای» زیبا بودن» و «متناسب بودن» دارد، نمود بیشتری مییابد. نمره ۴۰ نشانگر بالاترین سطح رفتارهای بهداشتی و آرایشی بدن و نمره ۸ نشانگر پایینترین سطح رفتارهای بهداشتی و آرایشی بدن بود. در مورد بعد رفتارهای بهداشتی و آرایشی بدن، میانگین مشاهده شده این بعد در بین دختران جوان، ۸۵/۲۹ و از سطح بالایی برخوردار بود و نشان دهنده توجه بیش از اندازه دختران جوان به رفتارهای بهداشتی و آرایشی بدن است. همچنین، میانگین مشاهده شده در بین پسران جوان ۷۵/۲۲ بود که به خاطر توجه کمتر پسران جوان نسبت به برخی از رفتارهای آرایشی بدن است. براساس نتایج استنباطی بین متغیرهای هویت اجتماعی (۲۸۲/۰=r)، هویت دینی (۱۵۸/۰=r)، هویت جنسیتی (۱۸۸/۰=r)، سرمایه فرهنگی (۲۳۴/۰=r)، سطح تحصیلات و مدیریت بدن در میان زنان همبستگی وجود داشته و بین متغیرهای هویت اجتماعی (۲۶۱/۰=r)، هویت دینی (۱۴۱/۰=r)، هویت جنسیتی(۱۷۵/۰=r) و مدیریت بدن در میان مردان همبستگی وجود داشته است. همچنین، در تحلیل رگرسیونی بین متغیرهای جنسیت، هویت اجتماعی، سرمایه فرهنگی، جلب توجه و مدیریت بدن در میان جوانان همبستگی معنیداری وجود داشته و این متغیرها توانستهاند تا ۴۷ درصد از واریانس مدیریت بدن را تبیین کنند.
بحث: با توجه به نتایج تحقیق میتوان عنوان نمود، دختران جوان به ظواهر جسمانی و بدنی خود اهمیت ویژهای میدهند. در شرایط حاضر مدیریت بدن و ظاهر نیز برای پسران از اهمیت ویژهای برخوردار است که احتمالاً میتواند متأثر از ویژگیهای مدرنیته متأخر باشد. زیرا در مدرنیته متأخر، آنچه ما میپوشیم یا آنچه که بدن خود را توسط آنها آراسته میکنیم، نوعی ایده بدن محوری را مطرح میکند که خود و شخصیت ما را میسازد. درنتیجه، دختران جوان به آن ظواهری از زندگی خود اهمیت داده و بر آن نظارت دارند که تحت کنترل و در حوزه قدرت خود دارند. بدن حامل هویت برای آنان است. و به همین دلیل است که اهمیت دادن به ظواهر جسمانی در بین دختران از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. اما بر اساس نتایج بهدست آمده در بین پسران، مدیریت بدن شاید به این دلیل مهم باشد که پسران جوان نیز همچون دختران، از این طریق میخواهند هویت شخصی خود را که تا حدودی متمایز از ارزشها و هنجارهای اجتماعی محیط اطراف خود است، باز یابند.
حسن موسوی چلک، عزت اله سام آرام، سیداحمد حسینی حاجی بکنده،
دوره ۱۸، شماره ۷۰ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده


۱. حسن موسوی‌چلک؛ دانشجوی دکتری پژوهش‌محور مددکاری اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
۲. عزت اله سام آرام؛ دکتر جامعه‌شناس، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)،
۳. سید احمد حسینی حاجی‌بکنده؛ دکتر مددکاری اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران

مقدمه: یکی از وظایف دولتها اتخاذ سیاستهای مناسب برای ارتقاء شاخصهای سلامت اجتماعی و کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی است. در شرایط فعلی کشور شاهد روند افزایشی آمار آسیبهای اجتماعی، تنوع آنها و کاهش سن افراد آسیب‌دیده اجتماعی هستیم. تحقیق حاضر با هدف تدوین سیاستهای پیشنهادی در حوزه کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی در ایران انجام شده است.
روش: تحقیق از نوع تحقیقات کیفی و به روش دلفی بوده و طی آن، نظرات تعداد ۲۰ نفر از نخبگان و صاحبنظران برجسته کشور در این حوزه استخراج گردید.
یافته‌ها: یافته‌های تحقیق در چهار مرحله شامل یک پیش‌راند و سه راند به دست آمده است. در مرحله پیش‌راند که به‌صورت یک سؤال باز بود ۵۲ سیاست توسط نخبگان پیشنهاد شد. پس از تحلیل اطلاعات در مرحله اول ۴۸ سیاست، در مرحله دوم ۳۱ سیاست و در مرحله سوم ۳۲ سیاست پیشنهادی حاصل شد که اولویت‌دارترین آنها رصد مستمر آسیبهای اجتماعی، توجه به رویکردهای اجتماع‌محور، توجه ویژه به مسائل اقتصادی، توجه به راهکارهای قضازدایی، گسترش روحیه نشاط و امید، همکاری بین‌بخشی، توجه به ارزشها، آینده‌پژوهی، توجه به نقاط آسیب‌خیز اجتماعی، حذف ساختارهای موازی و ناکارآمد، سنجش سلامت اجتماعی، تهیه پیوستهای اجتماعی و فرهنگی بودند.
بحث: با وجود اقدامات انجام شده، جای سیاستهای اجتماعی مشخص در سطح کلان در جامعه (به‌جز در حوزه اعتیاد به مواد مخدر) درزمینه کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی خالی است تا از این طریق برای ترسیم نقشه راه برای مدیریت آسیبهای اجتماعی، پرهیز از سیاستگذاریهای سلیقه‌ای، بهره‌گیری از همه ظرفیتها در بخش دولتی و غیردولتی، هماهنگیهای بین‌بخشی و فرابخشی، مدیریت بهینه منابع، اولویت‌دهی سیاستگذاریهای اجتماعی، افزایش فراگیری، جامعیت و کفایت برنامه‌های اجرایی و تقسیم‌کار بهتری بین دستگاههای مرتبط اقدام شود.


 


صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb