۷ نتیجه برای حامد
حامد برماس،
دوره ۷، شماره ۲۹ - ( تابستان ۱۳۸۷ )
چکیده
طرح مسأله: طرح حاضر با هدف طراحی، ارزیابی و اجرای دوره آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر برای دانشآموزان مقطع متوسطه انجام یافته است. روش: روش تحقیق، طرح نیمهآزمایشی پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه میباشد. نگرشسنج دانشآموزان به مواد مخدر، پس از بررسی مبانی نظری مرتبط و ابزارهای پیشین به صورت مقدماتی طراحی گردید. جهت اجرای دوره، ۲ گروه از دانشآموزان مقطع دبیرستان در پایه سوم انتخاب شدند. پس از اجرای پیشآزمون بر روی گروهها دوره آموزشی طی ۴ جلسه برای گروه آزمایشی برگزار و سپس پسآزمون اجرا گردید. در نهایت، دادهها با استفاده از آزمونهای t مستقل وتحلیل کو واریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: یافتهها نشان داد که دانشآموزانی که دوره آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر را گذراندند (گروه آزمایشی)، نگرش منفیتری به سوء مصرف مواد مخدر از گروه آموزش ندیده (گروه گواه) دارند. نتایج: با توجه به اینکه دوره فرد ـ مدار، پس از بررسی سایر دورهها و در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف آنها طراحی و به تأیید اساتید روانشناسی رسیده است و با عنایت به اینکه اثر بخشی آن در طرح نیمه تجربیِ اجرا شده، اثبات گردیده، اجرای دوره برای دانشآموزان مقطع متوسطه در سطح پیشگیری اولیه پیشنهاد میشود.
حامد اختیاری، هومن صفایی، هادی شیرزاد، آذرخش مکری، سمیه مهین ترابی،
دوره ۹، شماره ۳۴ - ( فصلنامه رفاه اجتماعی ۱۳۸۸ )
چکیده
بیان مسئله: در ایران استفاده تزریقی از هروئین، شایعترین علت موارد ثبتشده ابتلا به ایدز می-باشد. سوء مصرف تزریقی مواد از روشهای شایع مصرف مواد افیونی در معتادان بیخانمان یا کارتن خواب میباشد. در مطالعات مختلف اما محدود ارتباطات مشخصی بین سوء مصرف مواد، تزریق با سرنگ مشترک و انجام رفتارهای مخاطره جویانه مرتبط با آلودگی به HIV و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری از جمله شاخصهای تکانشگری یافت شده است. روش اجرا: با توجه به شیوع بالای اعتیاد تزریقی به هروئین در معتادان بیخانمان در سطح شهر تهران، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در همکاری با وزارت بهداشت در طرح جمعآوری افراد بیخانمان از سطح شهر، اقدام به درمان معتادان تزریقی این گروه با روش درمان نگهدارنده با متادون به مدت ۳ماه در مرکز توانبخشی و بازپروری شفق نمود، در حین این دوره درمانی، آزمایشات سرولوژیک جهت تشخیص و اجرای مداخلات بعدی در مورد آلودگی به ویروس نقص ایمنی انسانی (واکا) انجام شد. این مطالعه جهت بررسی و مقایسه تعدادی از شاخصهای رفتاری در میان ۲ گروه افراد آلوده به واکا (HIV+) و افراد غیرآلوده (HIV-) قبل از خروج از مرکز درمانی شفق و در حین درمان با متادون صورت گرفت. در این مطالعه ۵۲ نفر(۲۵ نفرHIV+ و۲۷ نفر HIV-) انتخاب شدند و برای جمعآوری اطلاعات پرسشنامههای تکانشگری بارت و آیزنک و آزمون کاهش اهمیت تعویقی ، فرم اطلاعات دموگرافیک و مصاحبه بالینی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج: نتایج این مطالعه حاکی از آنست که ابتلا به واکا و سابقه تزریق مواد با هم رابطه دارند(P=۰/۰۰۱)، همچنین ابتلا به واکا با سابقه زندان نیز مرتبط است (P=۰/۰۳). از طرفی تحلیل نتایج پرسشنامه های بارت و آیزنک حاکی از آنست که تفاوت افراد در مقیاس تکانشگری آیزنک در بین دوگروه تحت مطالعه معنادار است. جمع بندی: بالابودن مقادیر تکانشگری در میان معتادان تزریقی بی خانمان و احتمال بالای استفاده از سرنگهای مشترک در آنها در مقایسه با گروه های دیگر معتادان تزریقی می تواند زمینه ساز گسترش ایدز در میان آنها گردد. در این میان شدت بیشتر اختلالات تکانشگری و دفعات بیشتر استفاده از سرنگ مشترک از عوامل پیشبینی کننده احتمال بالاتر ابتلا به ایدز در این گروه میباشد.
حامد اختیاری، هومن صفایی، غلامرضا اسماعیلی جاوید، حبیب گنجگاهی، پریسا نادری، آذرخش مکری،
دوره ۱۱، شماره ۴۱ - ( فصلنامه رفاه اجتماعی ۱۳۹۰ )
چکیده
محبوبه حامد، محمد سعید ذکائی،
دوره ۲۰، شماره ۷۶ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: طلاق بهعنوان یک مسئله اجتماعی پیامدهای اجتماعی، عاطفی، اقتصادی زیادی برای فرزندان به همراه دارد اما تاکنون این مسائل از نظرگاه فرزندان موردتوجه قرار نگرفته است. اگرچه در سایر کشورها نیز تعداد کمی از تحقیقات به آن پرداختهاند اما نتایج آنها نشاندهنده تجربیاتی بیاننشده و شناختهنشده از سوی جامعه علمی است و این واقعیت خود منجر به تحمیل فشارهای بیشتر به کودکان شده است. بر این اساس در این پژوهش تلاش شده است اولین گام برای حل مشکلات فرزندان طلاق که همانا شناخت آنهاست، برداشته شود.
روش: این پژوهش به روش گرانددتئوری (نظریه مبنایی) و با مصاحبه عمیق با ۲۴ نفر از فرزندان خانوادههای طلاق در گروه سنی ۱۳ تا ۱۸ ساکن شهر تهران، در سال ۱۳۹۵ انجام شد.
یافتهها: تجربه مشترک فرزندان طلاق در مقولهای با عنوان «معلقبودگی رانشی» قابل توصیف و تشریح است که ماحصل نابسامانی در فضای اجتماعی، خانواده بازسازیشده و سایر فضاهای زندگی فرد است و علیرغم بهکارگیری استراتژیهای انطباقی مختلف توسط کودک، در بسیاری از مواقع قادر به سازگار شدن با شرایط نیست و این امر پیامدهای اجتماعی و روانی زیادی را برای او به همراه دارد.
بحث: هرچقدر محیطی که کودک در آن زندگی میکند، طلاق را انگآلودتر بداند، هرچه تغییرات ایجادشده در زندگی کودک بیشتر بهعنوان استرسواره عمل کند و هرچه تابآوری فضای زندگی کودک شکنندهتر باشد و هرچقدر توانایی کودک در بهکارگیری استراتژیهای کارآمد کمتر باشد، پیامدهایی که از طلاق نصیبش میشود، سختتر و آسیبزنندهتر خواهد بود. بر این اساس در کنار تلاشهایی که برای کاهش طلاق در جامعه صورت میگیرد پیشنهاد میشود به «طلاق کمآسیب» نیز توجه شود. برچسب زدایی از طلاق و کودکان طلاق اولین گام برای رسیدن به جامعهای امن برای این گروه از کودکان است.
حسن اعمی بنده قرایی، سید محمد سیدی، حامد مختاری ترشیزی، نرگس صالح نیا،
دوره ۲۳، شماره ۸۹ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: کاهش نرخ ازدواج و افزایش طلاق از تغییرات چند دهه اخیر در چارچوب خانوادهها هستند. طلاق یکی از آسیبهای جدی تغییر نهاد خانواده است که معضلات متعددی را به همراه دارد. وضعیت اقتصادی یکی از عوامل تاثیرگذار بر روند طلاق است زیرا نابسامانیهای اقتصادی سبب نزاع و درگیری بین زوجین میشود. وضعیت اجتماعی، فرهنگی وغیره دیگر عوامل موثر هستند. وضعیت نامطلوب متغیرهای کلان اقتصاد و افزایش قابل توجه آمار طلاق در ایران نشان دهنده از وجود رابطه مستقیم بین متغیرهای کلان اقتصادی و طلاق است. بنابراین رابطه مستقیم بین بٌعد اقتصادی و طلاق، بررسی اثر شاخصهای کلان اقتصادی بر طلاق را مهم و ضروری میکند.
روش: از روش حداقل مربعات دو مرحلهای برای بررسی تاثیر متغیرهای اقتصادی بر روند طلاق در ایران (۱۴۰۰-۱۳۷۰) استفاده شده است. آزمون اریب همزمانی و آزمون قطری بودن فرم سیستمی معادلات تصریح شده را تایید و معادلات بیش از حد مشخص هستند.
یافتهها: بین بیکاری، تورم، مشارکت زنان و طلاق رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. همچنین بین دو متغیر نرخ مشارکت زنان و میانگین سن زنان در ازدواج اول رابطه مثبت ولی بین اختلاف سنی شریک زندگی در ازدواج اول با میانگین سن زنان رابطه منفی و معنیدار وجود دارد.
بحث: اقتصاد عامل تاثیرگذار بر تصمیم زوجین به طلاق است. لذا برای کاهش نرخ طلاق باید وضعیت نامطلوب متغیرهای اقتصادی بهبود یابد. نرخ مشارک زنان بیشترین عامل تاثیرگذار بر افزایش طلاق است؛ باید توجه داشت بخش از آن به دلیل زمینه قبلی است، یعنی زوجین تصمیم به طلاق داشتهاند، ولی عدم استقلال زنان مانع برای جدایی بوده که با اشتغال زن، نهایتاً طلاق به سرانجام رسیده است.
عباس محمد کریمی ماژین، غلامرضا قائدامینی هارونی، حامد صدیقی، حمیرا سجادی،
دوره ۲۳، شماره ۹۰ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: کشور ایران از جمله کشورهایی است که بیشترین تلفات را از زلزله، متحمل شده است. برخی پیامدها و آسیبهای اجتماعی ناشی از زلزله حتی در دهههای بعد در آن مناطق ظاهر میشود. یکی از این پیامدها، گرایش به مصرف مواد است. ازاینرو این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین حمایت اجتماعی و گرایش به مصرف مواد در میان زلزلهزدگان استان کرمانشاه انجام شد.
روش: در این مطالعه همبستگی در سال ۱۴۰۰، ۴۵۰ نفر از جمعیت ساکن در شهر سرپلذهاب که در هنگام زلزله سال ۱۳۹۶ در این شهر ساکن بودند، به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای موردمطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش از چکلیست مشخصات جمعیتشناختی و دو پرسشنامه روا و پایاشده حمایت اجتماعی وکس و نگرش به مصرف مواد استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و AMOS Graphics تحلیل شدند.
یافتهها: بیشتر افراد موردمطالعه، مرد، مجرد و شاغل بودند. میزان حمایت اجتماعی در سطح خیلی خوب و میزان گرایش به مصرف مواد در سطح متوسط ارزیابی شد. همچنین، بین حمایت اجتماعی و گرایش به مصرف مواد رابطه منفی و معناداری به دست آمد.
بحث: با توجه به وجود رابطه معنیدار حمایت اجتماعی با گرایش به مصرف مواد و با توجه به زلزلهخیز بودن کشور ایران، مسئولان مربوطه میبایست با انجام اقدامات مناسب برای بهبود حمایت اجتماعی که میتواند موجب کاهش گرایش به مصرف مواد در میان زلزلهزدگان شود، برنامهریزی و سیاستگذاری کنند.
سید رضا موسوی فرد، ارکیده حامدی،
دوره ۲۳، شماره ۹۱ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: تابآوری سازمانی یک موضوع روانشناختی است که با کارایی و عملکرد کارکنان گره خورده است که از طریق رهبری تحولآفرین بهواسطه عاملی کلیدی با عنوان رفاه ذهنی میتوان آن را بهبود بخشید. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تأثیر رهبری تحولآفرین بر تابآوری سازمانی با نقش واسطهای رفاه ذهنی در پلیس +۱۰ شهر کرمانشاه است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- پیمایشی از نوع علی است. حجم نمونه شامل ۱۵۷ نفر از کارکنان پلیس +۱۰ در شهر کرمانشاه بود که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای رهبری تحولآفرین باس و آولیو (۲۰۰۰)، تابآوری سازمانی پرایاگ و همکاران (۲۰۱۸) و رفاه ذهنی (محققساخته) بود. تحلیل دادهها با آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آزمون کلموگروف- اسمیرنوف با استفاده از نرمافزار SPSSver,۲۶ و مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار Amos۲۴ انجام گرفت.
یافتهها: رهبری تحولآفرین بیش از یکسوم (۳۴ درصد) از تغییرات تابآوری سازمانی را پیشبینی میکند. همچنین رهبری تحولآفرین به میزان ۳۵ درصد رفاه ذهنی کارکنان را تبیین و تفسیر میکند. درنهایت رفاه ذهنی به میزان ۲۳ درصد تغییرات تابآوری سازمانی را پاسخ داد. یافتههای حاصل از فرضیه کلی پژوهش با استفاده از آزمون سوبل نشان داد که رهبری تحولآفرین از طریق متغیر رفاه ذهنی بر تابآوری سازمانی اثر معنادار و مثبتی دارد.
بحث: برای بهبود تابآوری سازمانی میتوان از رهبری تحولآفرین بهره جست که بهواسطه رفاه ذهنی این امر تسریع بیشتری مییابد.