جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای امیدی

غلامرضا غفاری، رضا امیدی،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۷ )
چکیده

طرح مسئل ه: این مقال ه در پی بررسی مفهوم کیفیت زندگی در محتوای برنام ههای توسعه در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی م یباشد. روش: در این مطالعه از روش تطبیقی و فن ( تکنیک) تحلیل محتوا استفاده شده است و واحد تحلیل، مضامین موجود در متن است. یافت هها: اولین با ر مفهوم کیفیت زندگی در برنام ه پنجم قبل از انقلاب در متن برنامه وارد ش د. این مفهوم در بازنگری برنامه، ت وسعه یافت و موضوعاتی نظیر گسترش نهادهای مشارکتی و تمرکززدایی از فعالی تها را نیز در بر گرف ت. به لحاظ مضمونی نیز، ابعاد کیفیت زندگی فردی در برنام هها بیشتر مورد توجه بوده که دلیل عمد ه آن تسلط رویکرد اقتصاد محور بر برنام هها بو د. در برنام ههای سوم و چهارم بعد از انقلاب مفاهیم شهروندی، توانمندساز ی و سرمایه اجتماعی وارد متن برنامه شد هاند. کیفیت زندگی در برنامه چهارم نسبت به برنام ههای پیشین از جامعیت بیشتری برخوردار اس ت. در مبانی نظر ی ای ن برنامه کیفیت زندگی در سه قلمرو نیازهای حمایتی، نیازهای محیطی و نیازهای اساسی مورد توجه قرار گرفته است. نتایج: در هیچ کدام از برنام هها، امور رفاهی و اجتماعی به سطح سیاستگذاری ارتقاء نیافت هاند و بیشتر از جایگاهی خدماتی برخوردار بود هاند. به مسایل اجتماعی از منظر اقتصادی نگاه شد ه و برنام هها در قبل وبعد از انقلاب تح ت تأثیر ا لگوهای جهانی قرار داشت هاند. ومه متر اینکه با تغییر دول تها نوع پنداشت از مفاد برنامه وبه تبع آن درسازو کارهای اجرایی و عملی برنام هها شاهد در تغییرات قابل توجهی م یشویم که در مجموع محصول و نتایج برنامه را به لحاظ اثر بخشی تحت تاثیر قرار داده است


ابراهیم میرزایی، نورالدین اله دادی، معصومه امیدی،
دوره ۲۳، شماره ۸۸ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: معلولان از گروه­های خاص اجتماعی هستند که به دلیل نقایص جسمانی یا ذهنی، بیشتر در معرض محرومیت و عدم بهره­مندی از فرصت­ها و امکانات اجتماعی قرار می­گیرند. پژوهش حاضر با هدف واکاوی و فهم جامعه­شناختی تجربه زیسته­ی معلولان شهر اهواز در مواجهه با خانواده و جامعه صورت گرفته است.
 روش: این پژوهش از نوع کیفی و به کارگیری نظریه داده­ بنیاد است. جامعه آماری پژوهش، کلیه افراد دارای معلولیت بالای ۱۵ سال شهر اهواز هستند که در سه ماهه اول سال ۱۴۰۱ به مراکز توانبخشی، بهزیستی و انجمن معلولان این شهر مراجعه کرده­اند. داده­های مورد نیاز کیفی با استفاده از «مصاحبه­های نیمه ساختاریافته» جمع­آوری شدند.
یافته ها: نتایج به دست آمده از زیست تجربی معلولان نشان می­دهد، فهم آنان از مواجهه خانواده با معلولیت، مبتنی بر مهربانی، اقدامات روانشناختی، برآوردن نیازها، ترحم، حمایت بیش از حد، اعمال محدودیت، احساس ناتوانی، انکار معلولیت، سرکوب نیازها و نادیده انگاری آنان بوده است. همچنین کدهای آزار کلامی، آزار جسمی، طرد اجتماعی، تعامل اجتماعی، نقض و نبود قانون، عدم ضمانت اجرایی، نداشتن تفریح و سرگرمی، چالش­های حمل و نقل و نابرابری شغلی در زمره ناشی دریافت و فهم آنان از مواجهه جامعه با معلولان و معلولیت آنان بوده است.
بحث: به طور خلاصه می­توان گفت که معلولین مورد مصاحبه اعتماد چندانی نسبت به نگرش مثبت جامعه به معلولیت نداشتند و گوشه‌نشینی تنهایی و انزوا را در مواجهه با جامعه ترجیح می­دادند. همچنین در رابطه با تعامل­های اجتماعی نیز آنان ارتباطات چندانی نداشتند و عدم آگاهی مردم جامعه از حقوق معلولین و نحوه مواجهه و رفتار با آنان را بسیار مهم و اثرگذار می دانستند.    
 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb