جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای عباسیان

عزت اله عباسیان، میثم نسرین دوست،
دوره ۹، شماره ۳۵ - ( فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی ۱۳۸۸ )
چکیده


عزت اله عباسیان، زهرا اسد بیگی،
دوره ۱۲، شماره ۴۴ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده

  

طرح مسئله: با توجه به قانون برنامه چهارم توسعه در مورد قیمت فرآورده‌های نفتی و در راستای تحقق اهداف سند چشم انداز، افزایش قیمت حامل‌های انرژی و یا حذف یارانه‌های پرداختی به این حامل‌ها از ضروریات اجتناب ناپذیر اقتصاد ایران می‌باشد. یارانه‌ها به عنوان یکی از ابزارهای اقتصادی و مالی دولت، تأثیر مهمی در رشد اقتصادی ایفا می‌کنند و از آن جا که رشد اقتصادی هدفی مطلوب است، شناسایی عوامل به وجودآورنده آن و شدت تأثیرگذاری هریک از آن‌ها مورد توجه اقتصاددانان و سیاست گذاران قرار گرفته است. از این رو بررسی اثرات یارانه پرداختی به حامل‌های انرژی بر روی رشد اقتصادی به ویژه در بخش‌های مختلف اقتصاد، از اهمیت زیادی برخوردار است. روش: در این تحقیق سعی شده است که ارتباط یارانه‌های پرداختی به حامل‌های انرژی (فرآورده‌های نفتی، برق و گاز طبیعی) با رشد بخش‌های مختلف اقتصاد ایران، مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور جدول داده- ستانده سال ۱۳۸۰ مرکز آمار ایران و تکنیک‌های مبتنی بر آن (الگوی قیمتی داده ـ ستانده) به کار گرفته شده است تا بتوان ارتباط حذف یارانه پرداختی به این حامل‌های انرژی (در قالب آزاد سازی قیمت فرآورده‌های نفتی، برق و گاز طبیعی) را با رشد بخش‌های مختلف اقتصادی (خدمات، صنعت و کشاورزی)، بررسی نمود. یافته‌ها: نتایج نشان می‌دهد که حذف یارانه پرداختی به فرآورده‌های نفتی، برق و گاز طبیعی (افزایش قیمت این حامل‌ها) دارای اثر منفی بر روی تولیدات بخش صنعت و ارائه خدمات حمل و نقل و اقامتگاه‌های عمومی است. به عبارت دیگر پرداخت یارانه به حامل‌های انرژی مذکور، باعث می‌شود که این بخش‌ها از رشدی مثبت برخوردار شوند. اما با حذف یارانه‌های پرداختی به حامل‌های انرژی و افزایش قیمت این حامل‌ها، تولیدات در بخش کشاورزی، به دلیل وابستگی واسطه‌ای پایین‌تر به حامل‌های انرژی به ویژه فرآورده‌های نفتی و گاز طبیعی و به دنبال آن قیمت نسبی پایین‌تر نسبت به سایر بخش‌های اقتصاد، افزایش می‌یابد. نتایج: این امر نشان دهنده این موضوع است که یارانه پرداختی به انرژی، نمی‌تواند دارای اثر مثبت بر رشد بخش کشاورزی باشد. هم چنین پس از افزایش قیمت فرآورده‌های نفتی، برق و گاز طبیعی (حذف یارانه پرداختی به آن‌ها)، ارائه خدمات عمده فروشی و خرده فروشی، محل‌های صرف غذا و نوشیدنی و سایر خدمات افزایش می‌یابد. این امر نشان دهنده آن است که یارانه پرداختی به انرژی، نمی‌تواند دارای اثر مثبت بر رشد این بخش از خدمات باشد.
عزت‌اله عباسیان، حسن دلیری،
دوره ۱۲، شماره ۴۵ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

  مقدمه: در دهه‌های اخیر، پیشرفت علم و فناوری زمینه‌ساز رشد اقتصادی بسیاری از کشورها شد. برخی کشورها که از لحاظ منابع طبیعی وضعیت مناسبی نداشتند، با بهره‌گیری از دانش و فناوری نوین توانسته‌اند جهش‌های بزرگی در اقتصاد ملی و درنتیجه افزایش سطح رفاه جامعۀ خود ایجاد کنند. این تلاش‌ها زمینه‌ساز ایجاد شاخۀ نوینی از علم اقتصاد، با ‌عنوان اقتصاد دانش‌محور شده است. در این مقاله شاخص‌های اقتصاد دانش‌محور را به عنوان یکی از مؤلفه‌های تابع رفاه اجتماعی برای استان‌های ایران براساس آمارهای سال ۱۳۸۶ برآورد کرده‌ و تخمین زده‌ایم.

  روش: روش مطالعۀ حاضر مقطعی و از نوع تحلیل‌های ثانویه است که با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی انجام خواهد شد.

  یافته‌ها: استان‌های سمنان، یزد، اصفهان و تهران چهار استان برتر از لحاظ دانش‌محور بودن هستند و استان‌های سیستان و بلوچستان، هرمزگان و آذربایجان غربی کم‌ترین میزان نرخ اقتصاد دانش را در خود انباشت کرده‌اند.

  نتایج: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ایران از لحاظ شاخص‌های اقتصاد دانش‌محور، رتبۀ پایینی در دنیا دارد. در داخل کشور نیز منابع و شاخص‌های اقتصاد دانش‌محور به صورت ناهمگون تقسیم شده و توازن در منابع برای استان‌ها وجود نداشته است.

 


محمد پیلوار ، حسن رفیعی، عزت‌الله عباسیان ،
دوره ۱۳، شماره ۴۹ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده



مقدمه: مهم‌ترین منبع ارزی کشور، درآمدهای نفتی است؛ بنابراین بررسی چگونگی تأثیر این درآمدها بر رفاه جامعه موضوعی مهم و ضروری به نظر می‌رسد که مطالعه حاضر به این موضوع پرداخته است

    روش: مطالعه توصیفی حاضر با استفاده از داده‌های آماری سال‌های ۱۳۴۷تا ۱۳۸۷ (از مجموعۀ آمار نامه‌های بانک مرکزی، سالنامه‌های آماری) و با استفاده از روش خود‌رگرسیون‌برداری (VAR)رابطۀ بین رفاه جامعه و درآمدهای نفتی بررسی و از نرم‌افزارEVIEWS ۶برای تحلیل استفاده شده است.

        یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد هرچه وزن بیشتری به میانگین درآمد در تابع رفاه «سن» داده شود، اثر درآمد ملی بر رفاه کمتر میشود. درآمدهای غیرنفتی در بلند مدت اثر منفی بر رفاه دارد؛ اما در کوتاه مدت اثر مثبت بر رفاه داشته است.

        بحث: درآمد ملی زمانی نشان دهنده‌ای مناسب برای افزایش رفاه جامعه است که به توزیع درآمد‌های نفتی بین اقشار جامعه اهمیت بیشتری داده شود. درآمدهای غیرنفتی نیز زمانی اثری مثبت بر رفاه دارد که نظام مالیاتی درستی بر اقتصاد حاکم باشد. این درآمد‌ها زمانی بر رفاه جامعه اثر مثبت طولانی دارد که به عنوان مُسکن استفاده نشود؛ بلکه در جهت افزایش ثروت و تولید مصرف شود.

       


 



 



سید حسین محققی کمال ، حسن رفیعی ، حمیرا سجادی، عزت اله عباسیان، مهدی رهگذر،
دوره ۱۴، شماره ۵۲ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: برآوردها و ارزیابی‌های رفاه اجتماعی در ایران، تنها بر ابعاد و شاخص‌های اقتصادی نظر دارد؛ بنابراین تدوین شاخصی ترکیبی که ضمن پوشش ابعاد مختلف رفاه اجتماعی، امکان تحلیل کلی و جزئی را فراهم آورد، به ارزیابی و تحلیل بهتر سیاست‌های اجتماعی و رفاهی کمک می‌کند. هدف این مطالعه، تدوین شاخص بومی رفاه اجتماعی با ابعاد مختلف و ارزیابی روند رفاه اجتماعی با استفاده از آن است.

روش: نخست، شاخصی متناسب با شرایط، برای سنجش رفاه اجتماعی در ایران طراحی شد و سپس روند رفاه اجتماعی در ۴۴ سال اخیر از سال ۱۳۴۷‌تا‌۱۳۹۰ اندازه‌گیری گردید. ابعاد شاخص رفاه اجتماعی به روش دلفی انتخاب و با تحلیل عاملی اکتشافی، مناسب تشخیص داده شد. برای ترکیب ابعاد، مقادیرآن‌ با نمرۀ Z استاندارد شد. برای آزمون تحلیل حساسیت، از جدول وزنی یکسان و تورش‌دار استفاده شد.

یافته‌ها: شیب شاخص تا اواسط دوره، کاهشی و بعد از آن افزایشی بوده است. براساس شاخص رفاه اجتماعی، بهترین و بدترین عملکرد، به‌ترتیب ‌به سال‌های۱۳۵۱ و ۱۳۶۸ مربوط بوده است. شاخص‌ رفاه سن و شاخص رفاه اقتصادی، در طول سه برنامۀ توسعه، یعنی از ۱۳۶۸تا۱۳۸۲ تغییری چندان نکرده است و نمودار آن‌ها تقریباً بر هم مماس است، اما شاخص ترکیبی رفاه اجتماعی، به‌دلیل داشتن ابعاد و بیانگرهای بیشتر و متنوع‌تر، تغییرات رفاه اجتماعی را بهتر نشان می‌دهد.

بحث: بیشترین امتیاز شاخص ترکیبی رفاه اجتماعی ایران، ‌به ابعاد عینی مربوط می‌شود؛ به‌طوری‌که شش بُعد اول به اشتغال، تأمین اجتماعی، اقتصاد، آموزش، بهداشت و مسکن اختصاص دارد. به‌نظر می‌رسد که وضعیت نامناسب توسعه‌یافتگی و تأمین ناکافی نیازهای اولیه در ایران، در این انتخاب نقشی اساسی داشته است.


امین عادل نیا ، حسن رفیعی ، عزت اله عباسیان،
دوره ۱۴، شماره ۵۳ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

طرح مسئله: هم اکنون پرداخت از جیب (فرانشیز) بیمه شدگان برای هزینه‌ی نسخ دارویی در بخش سرپایی معادل ۳۰ درصد قیمت نسخه است .این مقدار پرداخت فرانشیز در خانوارهای دارای بیمار خاص و صعب العلاج باعث مواجهه با هزینه های سنگین مالی می‌شود . هدف این پژوهش، ضمن ارزیابی تمایل به پرداخت بیمه شدگان سازمان تأمین اجتماعی اصفهان برای عدم مواجهه با هزینه های سنگین نسخ دارویی، شناسایی عوامل مؤثر بر این تمایل بود .


روش: این پژوهش مقطعی از طریق پیمایش در بین ۳۸۵ سرپرست خانوار بیمه شده‌ی تأمین اجتماعی اصفهان که به درمانگاه قدس اصفهان مراجعه کرده بودند، به صورت تصادفی اجرا شد. روش ارزش‌گذاری مشروط برای برآورد میانگین تمایل به پرداخت مورد استفاده قرار گرفت و این میانگین برحسب متغیرهای جنس، سن، بعد خانوار، درآمد و تحصیلات مقایسه شد و عوامل از نظر شدت تأثیرگذاری اولویت‌بندی شدند.


یافته ها: مصاحبه شوندگان مایل به پرداخت مبلغ میانگین (DS=۲۹۳۲)   ۶۹۴۳ تومان از هر نسخه در مقابل معافیت از پرداخت هزینه نسخه بالاتر از صد هزار تومان بودند .نتایج رگرسیون طبقه ای نشان داد که بیشترین تاثیر را سطح درآمد مزبور داشت ت))ونشان داد که بیش‌ترین تأثیر را سطح درآمد بر مبلغ مزبور

نتایج: سازمان تأمین اجتماعی با استفاده از منابع حاصل از عدم پرداخت هزینه‌ی نسخ با قیمت کم‌تر از مبلغ تمایل به پرداخت برآوردی ؛ توانایی افزایش پوشش بیمه ای نسخ با قیمت بیش از صدهزار تومان را خواهد داشت.



حسن رفیعی، سید حسین محققی کمال، حمیرا سجادی، عزت اله عباسیان، مهدی رهگذر،
دوره ۱۵، شماره ۵۸ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: بیانگرها و شاخصهای اندازه‌گیری رفاه اجتماعی، وسعت تغییرات ناشی از وضع سیاستهای اجتماعی را اندازه‌گیری می‌کنند و بنا به ضرورت شناسایی این بیانگرها، مطالعه حاضر به شناسایی این ابعاد و بیانگرهای شاخص رفاه اجتماعی می‌پردازد.

روش: این پژوهش با استفاده از روش دلفی با دو دور در بین ۲۵ نفر از متخصصین و صاحبنظران رفاه اجتماعی انجام شده است.

یافته‌ها: اشتغال (میانگین ۵۲/۹)، اقتصاد (۳۰/۹)، تأمین اجتماعی (۷۶/۸)، سلامت (۴۲/۸)، آموزش (۴۵/۷) و مسکن (۶۵/۶) مهم‌ترین ابعاد، و میزان بیکاری (۱۴ رأی)، درصد پوشش بیمه تأمین اجتماعی (۱۰)، امید به زندگی در بدو تولد (۷)، میزان مالکیت مسکن (۷)، میزان باسوادی افراد بالاتر از ۶ سال (۶)، میزان ثبت نام در مدرسه (۵)، ضریب جینی (۵)، میزان تورم (۴) و درآمد ملی سرانه (۳) مهم‌ترین بیانگرهای رفاه اجتماعی در ایران می‌باشند.

بحث: مقایسه یافته‌های این پژوهش با مطالعات مشابه حاکی از در اولویت قرار داشتن ابعاد و بیانگرهای عینی و مادی رفاه اجتماعی در ایران می‌باشد.


عرت اله عباسیان، علی مفتخری، یونس نامی،
دوره ۱۷، شماره ۶۴ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: مطالعه تأثیر درآمدهای نفتی بر رفاه اجتماعی یکی از موضوعات مهم و اساسی در حوزه سیاست‌گذاری اقتصادی کشورهای نفت‌خیز محسوب می‌شود. با وجود ذخایر زیاد گاز طبیعی و نفت در ایران، فقر و بیکاری از مسائل مهم در سالهای اخیر در میان بخش بزرگی از جمعیت می‌باشد. در ایران تقریباً نفت به‌صورت مستقل از سایر بخشهای اقتصاد، درصد قابل ملاحظه‌ای از درآمدهای دولت را تأمین می‌کند. در مطالعات اقتصادی، روشهای غیرخطی متفاوتی برای بررسی رابطه میان تکانه‌های نفتی و رفاه اجتماعی در کشورهای واردکننده یا صادرکننده نفت انجام شده است، لذا هدف از این مقاله بررسی اثرات غیرخطی درآمدهای نفتی بر رفاه اجتماعی در ایران در دوره ۱۳۹۳-۱۳۵۴ می‌باشد.
روش: در این تحقیق، با مدل‌سازی عوامل مؤثر بر رفاه اجتماعی با تأکید بر تأثیر درآمدهای نفتی، مدل رگرسیون آستانه‌ای برای اقتصاد ایران برآورد شده است. دسته‌ای از مدلهای خودرگرسیونی غیرخطی برای کاربرد در سریهای زمانی براساس مدلهای آستانه‌ای فرموله شده‌اند. در مدل‌سازی ریاضی و آماری، یک مدل آستانه‌ای مدلی است که در آن از یک مقدار آستانه یا مجموعه‌ای از مقادیر آستانه برای تشخیص محدوده‌ای از مقادیر که در آن رفتار پیش‌بینی شده توسط مدل به نوعی تغییر جهت می‌دهد مورد استفاده قرار می‌گیرد.
یافته‌ها: نسبت درآمدهای نفتی به تولید ناخالص داخلی تأثیری غیرخطی و آستانه‌ای بر شاخص رفاه اجتماعی داشته است؛ بدین‌صورت که در رژیم درآمد نفتی پایین -(هنگامیکه نسبت درآمد نفتی به تولید ناخالص داخلی کمتر از ۳۵/۹% باشد)- افزایش نسبت درآمدهای نفتی به تولید ناخالص داخلی موجب افزایش معنی‌دار شاخص رفاه اجتماعی شده است، اما پس از عبور از حد آستانه ۳۵/۹% و قرارگرفتن در رژیم درآمدهای نفتی بالا، افزایش نسبت درآمدهای نفتی به تولید ناخالص داخلی تأثیر منفی بر شاخص رفاه اجتماعی داشته است.
بحث: اثر مثبت درآمدهای نفتی بر رفاه اجتماعی در رژیم درآمد نفتی پایین، به دلایلی چون گسترش صنعت نفت کشور و انتقال نیروی کار از بخش سنتی به بخش نفت و در نتیجه بهبود درآمد و کاهش نابرابری درآمدی منجر شود. همچنین درآمدهای نفتی در مراحل اولیه ورود به بودجه دولت عمدتاً صرف برنامه‌های توسعه دولت و مخارج عمرانی و زیربنایی می‌شود که در بهبود رشد و رفاه اجتماعی مؤثر است. همچنین ورود درآمدهای نفتی و واردات کالاها و خدمات متنوع و گسترش شهرنشینی، همگی اثراتی در جهت بهبود رفاه اجتماعی دارند. اما با افزایش سهم این درآمدها در تولید ناخالص داخلی کشور، دولتها تبدیل به دولتهای رانتی می‌شوند که از طرقی همچون مخارج جاری عامه‌پسند و ضدتوسعه‌ای، اثر برون‌رانی، انجام پروژه‌های عمرانی ناکارا، یارانه‌های غیرهدفمند و تقویت فعالیتهای رانت‌جویی موجب کاهش رفاه اجتماعی می‌شوند.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb