جستجو در مقالات منتشر شده


۱۳ نتیجه برای حیدری

فرهاد خداداد کاشی، خلیل حیدری، فریده باقری،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده

در این مقاله خط فقر مناطق شهری و روستایی ایران طی سال‌های ۱۳۶۳ـ۱۳۷۹ بر پایه چهار روش نیاز به کالری، درصدی از میانه مخارج خانوارها، درصدی از میانگین مخارج خانوارها و معکوس ضریب انگل برآورد شده است. نتایج این پژوهش بیان‌گر آن است که خط فقر یک واقعیت خارجی ثابت نیست و با توجه به طرز تلقی و تعریف محقق از فقر و متغیرهای مورد استفاده برای ارزیابی آن می‌توان مقادیر متفاوتی برای خط فقر به دست آورد. یافته‌های این پژوهش دلالت بر آن دارد که در طی دوره مطالعه همواره خط فقر شهری بزرگ‌تر از خط فقر روستایی است و خط فقر، مبتنی بر مفهوم مطلق کوچک‌تر از خط فقر مبتنی بر مفهوم نسبی فقر است. بیشترین اندازه فقر در جوامع شهری و روستایی ایران مربوط به روش معکوس ضریب انگل می‌باشد.


خلیل حیدری، حسین کاوند، زورار پرمه،
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( بهار ۱۳۸۶ )
چکیده

طرح مسأله: این مقاله به‌دنبال بررسی اثر سیاست کاهش یارانه بر تامین امنیت غذایی خانوارهای ایرانی می‌باشد. روش تحقیق: در مقاله حاضر با استفاده از تکنیک مدل‌های غیر ساختاری، خودرگرسیون برداری (VAR) و رهیافت هم‌انباشتگی ، اثر کاهش یارانه‌های غذایی بر کالری دریافتی خانوارهای ایرانی برآورد می‌گردد. یافته‌ها: شوک کاهش یک واحد یارانه غذایی بدون جبران درآمد خانوار، در کوتاه مدت اثر منفی شدیدی بر کالری دریافتی خانوار خواهد گذاشت و حداکثر ۵ سال طول خواهد کشید تا خانوارها انتظارات خود را تعدیل کنند؛ در حالی که اگر یک واحد کاهش یارانه با یک واحد افزایش درآمد جبران گردد، آن‌گاه اثر افزایش درآمد نه تنها اثر منفی کاهش یارانه را خنثی می‌کند، بلکه هم در کوتاه‌مدت و هم در بلند‌مدت بر کالری دریافتی خانوارها اثر مثبت خواهد داشت. نتایج: بر اساس یافته‌های این تحقیق به‌نظر می‌رسد که تنها توسل به سیاست کاهش یارانه غذایی، بدون توجه به رشد درآمد خانوارهای ایرانی، آثار منفی شدیدی بر میزان کالری دریافتی خانوارها خواهد داشت.


محمدجواد زاهدی، امیر ملکی، امیرارسلان حیدری،
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( ۶-۱۳۸۷ )
چکیده

طرح مسأله: پژوهش حاضر با پذیرش اهمیت سرمایه اجتماعی و باور به رابطه نزدیک آن با ارتقاء رفاه همگانی و کاهش فقر، به مطالعه تطبیقی وضعیت این متغیر در خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) شهرستان قزوین به عنوان گروهی از خانواده‌های فقیر جامعه پرداخته است. روش: این پژوهش از نوع پیمایشی است و در آن از پرسش‌نامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد ۳۱۱ خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) شهر قزوین در سال ۱۳۸۵ به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب و در کنار یک نمونه ۵۰ خانواری از خانوارهای مرفه، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش بازگوی وجود تفاوت معنی‌دار در میانگین سرمایه اجتماعی و مؤلفه‌های آن در بین خانوارهای فقیر و مرفهِ مورد بررسی است. هم‌چنین وضعیت فقر همبستگی قوی منفی با میزان سرمایه اجتماعی دارد و خانوارهای فقیر در کلیه مؤلفه‌های مربوط به سرمایه اجتماعی میانگینی پائین‌تر از خانوارهای مرفه دارند. نتایج: میزان سرمایه اجتماعی افراد و گروه‌ها تحت تاثیر شرایط فقر و محرومیت قرار دارد و فقر تاثیر منفی بر سرمایه اجتماعی باقی می‌گذارد. افزایش میزان سرمایه اجتماعی با توجه به فرایند باز تولید، قادر است زمینه لازم برای ارتقاء سطح رفاه کنش‌گران فقرزده را فراهم آورد.
سیاوش فاطمی نیا، سیامک حیدری،
دوره ۱۰، شماره ۳۸ - ( فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی ۱۳۸۹ )
چکیده


سید علیرضا افشانی، عباس عسگری ندوشن، محمد حیدری، محمد نوریان نجف آبادی،
دوره ۱۲، شماره ۴۴ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده

 

طرح مسئله: شواهد موجود گویای آن است که دین و فرهنگ دینی منبع مهم و منحصربه‏فردی در تولید سرمایه اجتماعی است. با وجود تحقیقات انجام شده، همچنان سئوالات پژوهشی مختلفی در زمینه مکانیزم ارتباط و نقش دین در تکوین سرمایه اجتماعی مطرح است. هدف مقاله حاضر، تحلیل و بررسی رابطه دینداری با سرمایه اجتماعی است. روش: داده‏های تحقیق از طریق اجرای یک پیمایش مقطعی در بین افراد ۱۵ ساله و بیش‌تر شهر نجف‌آباد گرد‏آوری شد. با استفاده از روش نمونه‏گیری خوشه‏ای چندمرحله‏ای، ۲۴۴ نفر به عنوان نمونه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته‌ها: بین ابعاد مختلف دینداری و مؤلفه‏های سرمایه اجتماعی رابطه مستقیم و معنی‌داری وجود دارد. همچنین ابعاد فکری و مناسکی سازه دینداری قوی‌ترین همبستگی مستقیم را با ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی دارند. نتایج: نتایج این پژوهش هم سو با نظریات اندیشمندانی همچون کلمن، دورکیم، پاتنام و فوکویاما نشان‌گر رابطه مستقیم سطح دینداری و سطح سرمایه اجتماعی است.
حسن حیدری ، زهرا صالحیان صالحی نژاد ،
دوره ۱۴، شماره ۵۳ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

طرح مسئله: با توجه به این‌که سلامت یکی از مقوله هایی است که بطور مستقیم و غیر مستقیم تحت تأثیر وضعیت توزیع درآمد در جامعه قرار می‌گیرد، در این تحقیق رابطه نابرابری درآمدی و امید به زندگی به‌عنوان شاخص سلامت با توجه به نقش سایر عوامل مؤثر نظیر عوامل بهداشتی، محیطی و اجتماعی مورد بررسی می‌گیرد.

 روش: این مقاله با استفاده از داده های سری زمانی ۱۳۸۸-۱۳۵۱ به بررسی رابطه‌ی پویای بلندمدت و کوتاه مدت میان متغیرهای ضریب جینی، درآمد سرانه، سرانه‌ی پزشک، نرخ باسوادی و امید به زندگی در ایران می‌پردازد. به این منظور از رویکرد آزمون کرانه‌ها به هم جمعی و الگوی تصحیح خطا(ECM) استفاده شده است.

 یافته ها: نتایج آزمون کرانه‌ها دلالت بر وجود رابطه‌ی تعادلی بلندمدت میان نابرابری درآمدی، نرخ باسوادی، سرانه‌ی پزشک، و سلامت دارد، مطابق با نتایج مدل تصحیح خطا، سرعت تعدیل انحراف از تعادل بلندمدت برابر با ۰/۱۵ می‌باشد که این نکته مؤید آن است که انحراف از تعادل بلند مدت به میزان ۱۵ درصد در هر دوره تعدیل می‌شود. برآورد ضرایب بلندمدت نیز نشان می‌دهد که افزایش نرخ باسوادی و سرانه‌ی پزشک به ازای هر ده هزار نفر، شاخص سلامت را بهبود می‌بخشند، در حالی که تأثیر درآمد سرانه و نابرابری درآمدی بر سلامت معنی دار و منفی بوده و افزایش نابرابری درآمدی، سلامت افراد جامعه را تهدید می‌کند.

نتایج: نتایج تحقیق حاکی از آنست که سلامت بیش از هر متغیر دیگری از نابرابری درآمدی متأثر می‌شود، بنابراین توزیع درآمد از متغیرهای مهم تعیین کننده‌ی سلامت محسوب شده، اتخاذ سیاست های مناسب در جهت بهبود توزیع درآمد می‌تواند بر ارتقای سلامت افراد جامعه مؤثر باشد.

 


ابوعلی ودادهیر، نسرین امیدوار، فاطمه محمدی نصر آبادی، محمد رضا خوش فطرت، تلما ذوقی، هما حیدری، منیره دادخواه،
دوره ۱۵، شماره ۵۸ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: با عنایت به آثار و دلالتهای به‌ویژه تغذیه‌ای و هزینه‌ای اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها در سال ۱۳۸۹، مطالعه حاضر، به بررسی تجارب زیسته زنان خانوار در مواجهه با اجرای طرح فوق می‌پردازد.

روش: این مطالعه کیفی با استفاده از روش بحث گروهی متمرکز و طی ۷ جلسه بحث گروهی ۷-۱۵ نفره، در بین زنان خانوار دو گروه از منطقه با وضعیت اجتماعی- اقتصادی بالا (۳)، سه گروه از مناطق با وضعیت اجتماعی- اقتصادی متوسط (۱۰، ۱۱ و ۱۲) و دو گروه از مناطق با وضعیت اجتماعی- اقتصادی پایین (۱۸ و ۲۱) انجام شد.

یافته­ ها: اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها به نحوی روی رؤیت و مشارکت اجتماعی شهروندان تهرانی، به مثابه  مؤلفه‌های مهمی از سرمایه اجتماعی اثرگذار بوده است. وارونگی نسبت وابستگی (افزایش وابستگی زوج‌های در سن باروری برای امرار معاش به اعضای مسن‌تر خانوار)، افزایش خشونتها و گسستهای خانوادگی، کاهش امید به آینده فرزندان و در نتیجه کاهش میل به فرزندآوری و رشد جمعیت، از مهم‌ترین پیامدهای منفی اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها بوده است. در‌ مقابل، شماری از زنان تهرانی، ارزیابی مثبتی از آن داشته، ولی نحوه اجرای آن را مناسب نمی‌دانستند.

بحث: طرح پرداخت نقدی و هدفمند یارانه‌ها به رغم اهداف اولیه آن که کاهش شکافها و نابرابریهای اجتماعی اعلام شده بود، نوعی احساس محرومیت نسبی و شکاف اجتماعی را در زنان ایجاد کرده است. اجرای این برنامه بسته به اثرات تورمی و هزینه‌ای آن در خانوار، دیدگاههای مثبت و منفی پهن­دامنه­ای را در زنان موجب شده است که تحلیل و فهم آنها در سیاست‌گذاری بعدی این برنامه می‌تواند بسیار مفید واقع گردد.


ایرج قاسمی، محمد قاسمی سیانی، حسین حیدری،
دوره ۱۵، شماره ۵۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: ناکارآمدی بافتهای فرسوده بر فرم، عملکرد، کیفیت و امنیت شهرها تأثیر اساسی دارد. ازاین‌رو برای ارتقاء کیفیت زندگی و رفاه شهروندان، نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده ضرورت دارد. وسعت زیاد این بافتها و پیچیدگی ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن، نوسازی و بهسازی را جز با حضور و درگیر کردن مردم در این فرایند غیرممکن می‌نماید. موضوع این مقاله تحلیل عوامل مؤثر بر این حضور و مشارکت شهروندان در بازسازی بافتهای فرسوده تهران است.

روش: این پژوهش با تلفیقی از روشهای کیفی (مصاحبه با ده نفر از صاحب‌نظران و مدیران اجرایی مرتبط با نوسازی) و کمی (پیمایش در بین ۳۶۲ نفر از ساکنان محله‌های تهران در بازسازی بافتهای فرسوده نقش داشته‌اند) صورت گرفته است.

یافته‌ها: میزان و شدت تأثیر عوامل فردی بر مشارکت بیشتر از عوامل ساختاری، نهادی و سازمانی است. ارزیابی اهمیت شاخصهای مورد بررسی نشان داد که شاخصهای مشارکت شهروندان در تعیین اهداف، اعطای تسهیلات و سطح تحصیلات ساکنان از میانگین بالاتری نسبت به سایر شاخصها برخوردار هستند. هفت عامل؛ درگیر کردن مردم در نوسازی، تأمین و توزیع منابع مالی، ساختار حقوقی، نهادسازی در اطلاع‌رسانی، ترویج و اطلاع‌رسانی، آموزش و رعایت حقوق شهروندی در مشارکت مردم در نوسازی و بهسازی بافت فرسوده تأثیر داشته‌اند.

بحث: برای تحقق مشارکت مؤثر و پایدار باید عوامل ساختاری، نهادی، سازمانی و فردی، توأمان و همزمان مورد توجه قرار گیرند. با این وجود عوامل فردی جایگاه ویژه‌ای دارند. تغییر نگرش افراد برای مشارکت مستلزم توجه به عوامل فردی است. با وجود این تنها تغییر نگرش برای مشارکت مردم در طرح‌های نوسازی و بهسازی کافی نیست. در کنار عوامل فردی، ساختارها و بسترهای سازمانی و حقوقی در بسترسازی برای مشارکت ضروری است.


وکیل حیدری ساربان، ارسطو یاری حصار، شراره صائب،
دوره ۱۶، شماره ۶۳ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: رفاه اجتماعی مهم‌ترین بخش مفهوم توسعه پایدار را تشکیل می‌دهد که امکان تأمین نیازهای نسل امروز بدون از بین بردن توانمندیهای نسل آینده برای دست‌یابی به نیازهایشان را فراهم می‌کند و رفاه اجتماعی روستایی مجموعه سازمان‌یافته‌ای از قوانین، مقررات و سیاستهایی را شامل می‌شود که در قالب مؤسسات رفاهی و نهادهای اجتماعی به منظور پاسخ‌گویی به نیازهای مادی و معنوی و تأمین سعادت انسان ارائه می‌شود تا زمینه رشد و تعالی او را در نقاط روستایی تأمین کند. متون توسعه نشان می‌دهد ارتقای شاخصهای رفاه اجتماعی روستایی، تابعی از عوامل و پدیده‌های مختلف می‌باشد که از جمله این پدیده‌ها می‌توان به فعالیت گردشگری اشاره کرد و توسعه و شکوفایی صنعت گردشگری روستایی می‌تواند به عنوان کاتالیزوری کارآمد برای بازسازی و ارتقای شاخصهای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی مطمح نظر قرار گیرد. بر همین اساس، هدف این مقاله بررسی اثرات گردشگری در ارتقای شاخصهای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشگین‌شهر می‌باشد.
روش: تحقیق حاضر با روش پیمایش و با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده در بین ۳۳۱ نفر از روستاییان ساکن در روستای نمونه گردشگری اونار صورت گرفته است. از سویی، برای برابری در آزمون و نتیجه، با استفاده از روش علی-مقایسه‌ای، ۳۳۱ نفر از روستاییان ساکن در روستای فاقد گردشگری کوجنق به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. اعتبار صوری پرسش‌نامه توسط پانل متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. مرحله پیش‌آزمون در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد ۳۰ پرسشنامه صورت گرفت و با داده‌های کسب شده و استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه تحقیق ۷۹/۰ به‌دست آمد.
یافته‌ها: در ارتباط با ویژگیهای شاخصهای رفاه اجتماعی در دو گروه، توسعه گردشگری روی تمامی مؤلفه‌های شاخصهای رفاه اجتماعی به جز عضویت در تشکلهای مدنی تأثیر دارد. به عبارتی، تحلیلهای آماری نشان داد توسعه و شکوفایی گردشگری در ارتقای شاخصهای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشگین‌شهر تأثیرگذار بوده است. به طوری‌که همبستگی توسعه گردشگری در تمامی مؤلفه‌های ارتقای شاخصهای رفاه اجتماعی به جز متغیر عضویت در تشکلهای مدنی در قالب فرضیه تحقیق به اثبات رسید و در این ارتباط، میزانP  محاسبه شده بین توسعه گردشگری با مؤلفه‌های گذران اوقات فراغت، دسترسی به خدمات آموزشی، دسترسی به خدمات بهداشتی، بهزیستی فردی، تنوع منابع، میزان مشارکت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و وضعیت مسکن سطح معناداری کمتر از ۰۱/۰ را نشان داد.
بحث: گردشگری نقش مهمی در ارتقای شاخصهای رفاه اجتماعی از منظر بهبود وضعیت مسکن،  بهزیستی فردی، تقویت سرمایه اجتماعی، تقویت مشارکت ساکنان روستاها به عنوان ذی‌نفعان در طرحهای توسعه روستایی و تقویت پایداری اجتماعی، ایجاد ارتباطات اجتماعی، ارتقای بهره‌وری به دلیل افزایش آگاهی و کاهش تعارضات دسته جمعی و تقویت زیرساختهای آموزشی و بهداشتی در مناطق روستایی دارد. در نهایت، پیشنهاد می‌شود جهت توسعه گردشگری روستایی به دلیل اثرات مثبت آن در ارتقای شاخصهای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشگین شهر، بایستی زیربناهای گردشگری از جمله تأمین آب، نیروی برق، دفع زباله، فاضلاب و مخابرات به درستی در این شهرستان توسعه یابند. هم‌چنین، حفاظت و نگهداشت محیط زیست، استفاده بهینه و متعادل از منابع طبیعی و داراییهای روستایی  مورد توجه باشد و هرگونه مداخله در ساختار روستا برای برنامه‌ریزی و طرح‌ریزی گردشگری روستایی باید با افزایش آگاهی روستاییان، مشارکت‌سازی روستایی و دخیل کردن روستاییان در فرآیند گردشگری روستایی به عنوان ذی‌نفعان اصلی پروژه باشد، بایستی حمایتهای مالی جهت توسعه گردشگری روستایی در مناطق روستایی شهرستان مشگین‌شهر به عمل آید که نتایج پژوهش حاضر نشان داد توسعه و شکوفایی گردشگری در ارتقای شاخصهای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشگین‌شهر تأثیرگذار بوده است


حسن حیدری، اکبر حسن زاده،
دوره ۱۶، شماره ۶۳ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: تأمین عدالت اجتماعی و رفع فقر و محرومیت از طریق ایجاد تعادل در توزیع درآمد و ثروت میان آحاد جامعه مورد توجه و تأکید قانون اساسی است. در این میان، تبیین ارتباط میان نابرابری درآمدی و رشد اقتصادی از عرصه‌های چالش برانگیز مباحث اقتصادی در دهه‌های اخیر بوده و با وجود تحقیقات گسترده در این زمینه، هنوز هم موضوعات مبهم فراوانی در این خصوص وجود داشته و مطالعات تجربی نیز به یک سری نتایج ضد و نقیض منتهی شده است. گروهی با اعتقاد به وجود تضاد و ناسازگاری میان این دو مقوله، توزیع نابرابر درآمد را در مراحل اولیه رشد هر کشور ضروری تلقی می‌کنند و در مقابل، مخالفان این نظریه معتقدند افزایش نابرابری درآمدی مانع رشد اقتصادی می‌شود. در این راستا و در مطالعه حاضر، ضمن مروری بر مبانی نظری تأثیرات متفاوت نابرابری درآمدی بر رشد اقتصادی، سطح نابرابری به عنوان عامل تعیین‌کننده علامت این ارتباط در نظر گرفته شده و رابطه‌ای غیرخطی میان این دو متغیر تصریح شده است.
روش: با استفاده از الگوی رگرسیون غیرخطی انتقال ملایم (STR)، تأثیر نابرابری درآمدی بر تولید ناخالص داخلی سرانه ایران طی دوره زمانی ۱۳۹۱-۱۳۴۸ مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته‌ها: ارتباط میان دو متغیر نابرابری درآمدی و رشد اقتصادی در ایران غیرخطی بوده و دارای ساختار دو رژیمی است؛ به‌طوری‌که در رژیم اول تأثیر نابرابری درآمدی بر تولید ناخالص داخلی سرانه منفی و در رژیم دوم مثبت است. بنابراین نمی‌توان تأثیر مثبت یا منفی خالص نابرابری بر رشد اقتصادی که در غالب مطالعات تجربی حاصل شده است را پذیرفت. درضمن نرخی بهینه برای ضریب جینی معادل ۳۸۳۸/۰ برآورد شد که حداکثرکننده تولید ناخالص داخلی سرانه بوده در سطوح کمتر از این نرخ، افزایش نابرابری موجب افزایش تولید ناخالص داخلی سرانه می‌شود و برعکس.
بحث: نقش و تأثیر نابرابری درآمدی در مسیر نیل به رشد اقتصادی بسیار مهم بوده و راهبردهای توسعه اقتصادی کشور می‌بایست مبتنی بر رشد سریع اقتصادی و توزیع عادلانه درآمد باشد. با توجه به نتایج تحقیق و برآورد نرخی بهینه برای متغیر ضریب جینی، سیاست‌گذاران کشور می‌بایست ضمن اتخاذ سیاست «رشد همراه با توزیع» در جهت کاهش نابرابری درآمدی و افزایش سهم طبقات کم‌درآمد به‌ویژه طبقه متوسط جامعه، حصول نرخ بهینه نابرابری درآمدی را از طریق اهرمهای بازتوزیع درآمد اعم از سیاستهای فقرزدایی مبتنی بر کاهش نابرابری در توزیع درآمدها و توزیع مجدد آن با استفاده از یارانه‌های هدفمند و اخذ مالیات از گروههای پردرآمد در دستور کار خود قرار دهند.


طاهر روشندل اربطانی، علی حیدری،
دوره ۱۸، شماره ۶۹ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده

 مقدمه: سازمان تأمین اجتماعی بر پایه اعتماد اجتماعی و اعتبار عمومی با مشارکت خود منابع، سرمایه‌ها، ذخایر و اندوخته‌ها را شکل می‌دهد و به همین سبب برای مانایی و پویایی به‌شدت نیازمند یک مدل مطلوب ارتباطات رسانه‌ای است تا بر پایه آن بتواند نسبت به حفظ و ارتقاء اعتماد اجتماعی و اعتبار عمومی و جلب مشارکت هرچه بیشتر شرکای اجتماعی خود یعنی گردانندگان اصلی عرصه کار و اشتغال، اقدام کند. توجه به سیاست‌گذاری رسانه‌ای به دلایل متعددی ازجمله تسهیل فرایندهای مربوط به نظامات تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری اجرائی و نظارتی، فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و کیفیت ارتباط و تعامل سازمان تأمین اجتماعی با ذینفعان اصلی و شرکای اجتماعی برای سازمان تأمین اجتماعی ضروری است.
روش: این تحقیق دارای رویکرد کیفی و کمی بوده و با استفاده از روش گراندد تئوری و ابزار مصاحبه و نمونه‌گیری هدفمند اقدام به طراحی مدل سیاست‌گذاری رسانه‌ای سازمان تأمین اجتماعی ایران شد در مرحله بعد با استفاده از مدل‌سازی غیرخطی فازی و نرم‌افزار لینگو معیارهای مؤثر بر موضوع، رتبه‌بندی و تحلیل شد.
یافته‌ها: در این پژوهش با استفاده از مصاحبه با متخصصان (که حداقل ۱۰ سال در عرصه رسانه‌ها و بخشهای ارتباطی و رسانه‌ای سازمان تأمین اجتماعی کار علمی و یا عملی کرده باشند) و مرور ادبیات نظری، مدل سیاست‌گذاری رسانه‌ای سازمان تأمین اجتماعی ایران ارائه شد سپس با استفاده از مدل‌سازی غیرخطی فازی و با به‌کارگیری نرم‌افزار لینگو معیارهای مؤثر بر موضوع رتبه‌بندی و تحلیل شد. مدل پژوهش شامل ورودیها، پردازش، نتایج و پیامدها، تصویر سازمان و عوامل محیطی است.
 بحث: نتایج پژوهش در بعد رتبه‌بندی و تحلیل معیارهای مؤثر بر مدل سیاست‌گذاری رسانه‌ای سازمان تأمین اجتماعی ایران با استفاده از مدل‌سازی غیرخطی فازی و نرم‌افزار لینگو نشان داد مهم‌ترین معیارهای مدل عبارت به ترتیب اولویت عبارت است از عوامل محیطی (با وزن ۰/۳۲)، نتایج و پیامدها (با وزن ۰/۲۵)، پردازش (با وزن ۰/۱۸)، تصویر سازمان (با وزن ۰/۱۳) و معیار ورودیها (با وزن ۰/۱۲) است.
 
خلیل حیدری، فهیمه بهرامی،
دوره ۲۰، شماره ۷۶ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: موضوع رفاه و کاهش فقر و نابرابری همواره از مسائل مورد توجه سیاست‌گذاران حوزه‌ی مسائل اجتماعی- اقتصادی می‌باشد، در نتیجه شوک‌های برونزایی نظیر تحریم بر رفاه خانوار نیاز به بررسی جدی دارد.
روش: در این مقاله برای بررسی آثار تحریم‌های یکجانبه آمریکا بر رفاه خانوارهای شهری و روستایی با استفاده از ضرب ماتریسی، میزان کالری دریافتی برای گروه‌های مختلف درآمدی برآورد گردید. سپس با استفاده از نتایج آن و داده‌های خام طرح هزینه درآمد خانوار شاخص‌های درصد فقر خانوار و ضریب جینی برای دوره ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۷ محاسبه شد. در نهایت بر پایه نظریه «بهینه پرتو» آثار تحریم‌ها بر رفاه خانوارها نشان داده شد.
یافته‌ها: پس از تشدید تحریم‌ها بر اقتصاد ایران در سال ۱۳۸۹، کمبود دریافت کالری(کمتر از استاندارد) از دهک اول به سمت دهک چهارم در خانوارهای شهری و تا دهک سوم برای خانوارهای روستایی پیش رفته است. روند فقر پس از سال ۱۳۹۰ با تشدید تحریم‌ها، الگوی افزایشی از خود نشان داده است. الگوی نابرابری درآمد تحت تاثیر قانون هدفمندی یارانه‌ها تا ۱۳۹۲ کاهشی بوده، از سال ۱۳۹۲ به بعد تحت تاثیر بازار ارز و به دنبال آن بازگشت تحریم‌ها، پیامد منفی بر رفاه خانوارهای ایرانی بجا گذاشته است.
بحث: دستیابی به اهداف اقتصادی و رفاهی نیازمند تعیین جامعه هدف برای دریافت‌های حمایتی است. مقررات زدایی از بازار کسب و کار و همگرایی بین سیاست‌ها و قوانین از مهم‌ترین راهکارهای کاهش اثرات منفی تحریم بر شاخص‌های رفاهی خانوارهای ایرانی می‌باشد.
 

محمد گنجی، نرگس نیکخواه قمصری، امین حیدریان، مسعود غفاری،
دوره ۲۴، شماره ۹۳ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: سلامت اجتماعی به‌عنوان یکی از ابعاد مهم سلامتی در میان گروههای خاص نظیر افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی به شمار می‌رود که به سبب دسترسی‌نداشتن به اطلاعات دیداری و تعاملات اجتماعی گسترده با سایر افراد، پیش از هر چیز ریشه در برداشتهای ذهنی آنان از مفهوم سلامتی دارد. این پژوهش به مطالعه نظری و تجربی سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی شهر کاشان و شناسایی عوامل مرتبط با آن می‌پردازد.
روش: روش این پژوهش از نوع پیمایش و جامعه‌ آماری موردبررسی نیز شامل افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی شهر کاشان (برابر با ۶۵۲ نفر) بوده است، که از این میان تعداد ۲۱۱ نفر با استفاده از نرم‌افزار سمپل پاور به‌عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شده‌اند.
یافته‌ها: نتایج تحلیل چندمتغیره رگرسیونی تأثیر مستقیم متغیرهای «سلامت روان»، «امنیت اجتماعی» و «توانمندیهای اجتماعی» بر «سلامت اجتماعی» را نشان می‌دهند که درمجموع، توانسته‌اند ۵۳ درصد از واریانس سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی شهر کاشان را تبیین کنند. همچنین، نتایج ارزیابی مدل ساختاری بیان‌گر آن است که حجم اثر متغیر «سلامت روان» در سطح بالا و سایر متغیرها در سطح پایینی است. به‌علاوه، توان پیش‌بینی‌کنندگی مدل در سطح متوسط رو به بالا ارزیابی شده است.
بحث: تحلیل یافته‌های تجربی نشان می‌دهد که با اهمیت‌یافتن عامل سلامت روان، دو وجه روانی و اجتماعی سلامت نابینایان و کم‌بینایان در ارتباط متقابل با یکدیگر قرار داشته و بدون وجود هرکدام نمی‌توان پایداری در سلامت آنان را انتظار داشت.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb