۱۶ نتیجه برای باقری
فرهاد خداداد کاشی، خلیل حیدری، فریده باقری،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده
در این مقاله خط فقر مناطق شهری و روستایی ایران طی سالهای ۱۳۶۳ـ۱۳۷۹ بر پایه چهار روش نیاز به کالری، درصدی از میانه مخارج خانوارها، درصدی از میانگین مخارج خانوارها و معکوس ضریب انگل برآورد شده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که خط فقر یک واقعیت خارجی ثابت نیست و با توجه به طرز تلقی و تعریف محقق از فقر و متغیرهای مورد استفاده برای ارزیابی آن میتوان مقادیر متفاوتی برای خط فقر به دست آورد. یافتههای این پژوهش دلالت بر آن دارد که در طی دوره مطالعه همواره خط فقر شهری بزرگتر از خط فقر روستایی است و خط فقر، مبتنی بر مفهوم مطلق کوچکتر از خط فقر مبتنی بر مفهوم نسبی فقر است. بیشترین اندازه فقر در جوامع شهری و روستایی ایران مربوط به روش معکوس ضریب انگل میباشد.
محمد تقی یاسمی، احمد حاجبی، عباس باقری یزدی،
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( بهار ۱۳۸۵ )
چکیده
طرح مسئله: این مقاله ارائه تصویری روشن از مشکلات بیمارستانهای روانی از نظر مدیران این مراکز و تحلیلی بر علل و عواقب آن است. روش: این پژوهش به روش دلفی انجام شده که نوعی جمع آوری سیستمیک و سازماندهی کیفی داده ها است که به همت گروهی از کارشناسان منتخب فراهم شده است. یافته ها: عمده ترین مشکلات بیمارستانهای روانی اجرای طرح خودگرانی، کمبود بودجه های یارانه ای و تعرفه های غیر واقعی در این بیمارستانها است . بیماران روانی و خانواده آنها به دلیل ضعف مالی، توانایی پرداخت هزینه های بیمارستان را ندارند، از طرفی امکانات لازم برای رشد توانمندیهای اجتماعی، شغلی و توانبخشی این بیماران ناچیز است، پوشش بیمه ای بیماران روانی کامل نیست و حمایتهای اجتماعی و اقتصادی از بیماران روانی به دلیل نگرش نادرست چندان مناسب نیست . ضوابط مدون برای استانداردهای بیمارستانهای روانپزشکی، وجود ندارد و اکثر ساختمانها در مراکز روانپزشکی فرسوده و فاقد فضای مناسب برای بیماران است. نتایج: با توجه به یافته ها و پیچیدگی مشکلات بیمار ستانهای روانپزشکی و نیاز روزافزون بیماران روانی به خدمات بهداشتی و درمانی، زمان آن فرا رسیده که تغییراتی در ساختار تشکیلاتی و بودجه ای مراکز روانپزشکی صورت گیرد
فریده باقری ، حسین کاوند،
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( بهار ۱۳۸۵ )
چکیده
طرح مسئله: شاخص SST معیار مناسبی برای سنجش شدت فقر محسوب می شود. این شاخص شدت فقر را با در نظر گرفتن تعداد فقرا، عمق فقر و نابرابری بین فقرا اندازه گیری می کند و به ما اجازه می دهد که فقر را از سه جنبه بررسی کنیم: اینکه آیا تعداد فقرا زیاد است؟ آیا فقیرها فقیرتر شده اند؟ و اینکه آیا توزیع نابرابری در میان فقرا بیشتر است؟ روش: در این مقاله از طریق شاخص SST ، شدت فقر در ایران طی سا لهای ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ با استفاده از داده های آمارگیری از طرح هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار ایران و در نظر گرفتن خط فقر مطلق ۲۳۰۰ کالری برای مناطق شهری و روستایی محاسبه و درصد تغییر آن طی دو سال با یکدیگر مقایسه شده است . علاوه بر این، سهم عوامل تشکیل دهنده شاخص SST در طی سالهای ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ نیز مشخص شده است. به منظور تعیین اطمینان آماری از برآورد صورت گرفته، با استفاده از روش بوت استرپ، فاصله اطمینان شاخص مورد نظر محاسبه شده است. یافته ها و نتایج: نتایج حاصل نشان می دهد که شدت فقر در مناطق شهری در سال ۸۳ نسبت به سال ۸۲ ، ۷/ ۱ درصد افزایش یافته و در مناطق روستایی ۸/ ۱ درصد کاهش یافته است و این تغییرات در سطح ۹۵ درصد اطمینان معنی دار می باشند. علاوه بر این، شدت فقر طی این دو سال در مناطق شهری بیش از مناطق روستایی بوده است.
فریده باقری، حسین کاوند،
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( بهار ۱۳۸۶ )
چکیده
طرح مسأله: این مقاله یک روش ساده برای برآورد خط ثروت را پیشنهاد میکند که بستگی به میزان آگاهی از نحوه توزیع درآمد و اندازه خط فقر در یک جامعه معین دارد. فکر محاسبه خط ثروت به این ایده برمیگردد که در یک جامعه، فقر مفهومی ضد ارزش است و باید از طریق توزیع مجدد ثروت ریشهکن شود. از اینرو خط ثروت به عنوان ارزشی تعریف میشود که میزان کل درآمد مورد نیاز برای ریشهکن کردن فقر را از طریق انتقال ثروت به فقرا مشخص میکند. روش: دراین مقاله خط ثروت برای ایران با استفاده از دادههای سالهای ۸۳-۱۳۸۰ طرح هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار ایران و درنظر گرفتن خط فقر مطلق ۲۳۰۰ کالری برای مناطق شهری و روستایی برآورد شده است. یافتهها و نتایج: نتایج حاصل نشان میدهد که بر اساس خط فقر در نظر گرفته شده(۲۳۰۰ کالری) خط ثروت در سال ۱۳۸۳ در مناطق شهری حدود ۸۱۶ هزار تومان در ماه برای هر نفر و در مناطق روستایی حدود ۴۸۵ هزار تومان بوده است. در حالی که خط فقر مطلق در این سال در مناطق شهری حدود ۳۹ هزار تومان (در ماه برای هر نفر) و در مناطق روستایی ۱۹ هزار تومان برآورد شده است.
فریده باقری، حسین کاوند،
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( ۶-۱۳۸۷ )
چکیده
طرح مسأله: از اواخر دهه ۱۹۹۰ که اصطلاح «رشد به نفع فقیر» بهکار گرفته شد، اقتصاددانان با دیدگاههای تازهای در خصوص ارتباط بین رشد اقتصادی و فقر و چگونگی تاثیر توام رشد و تغییرات نابرابری در کاهش فقر مواجه شدند. در این مقاله سعی شده است ضمن ارائه منحنی رشد فقر و منحنی سلطه لورنز و تحلیل تغییرات رشد اقتصادی و نابرابری، نشان داده شود که آیا رشد اقتصادی در ایران طی سالهای ۱۳۸۴ - ۱۳۷۵ به نفع فقرا بوده است یا خیر.
روش: در این مطالعه با استفاده از برهان اتکینسون، منحنی لورنز تعمیمیافته به رشد اقتصادی و نابرابری درآمدی ارتباط داده میشود و سپس با استفاده از اطلاعات طرح هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی طی سالهای ۱۳۸۴-۱۳۷۵ منحنی رشد فقر و سلطه لورنز برای خانوارهای ایرانی در این فاصله زمانی محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
یافتهها: رشد متوسط درآمد در مناطق شهری طی سالهای ۷۹-۷۸ ، ۸۲-۸۱ و ۸۴-۸۳ و در مناطق روستایی، طی سالهای ۷۸-۷۷، ۷۹-۷۸، ۸۰-۷۹ و ۸۱-۸۰ به نفع فقرا بوده است؛ یعنی در این سالها علاوه بر اینکه افزایش درآمد افراد فقیر بیش از افراد غیر فقیر بوده، نابرابری بین خانوارهای فقیر نیز کاهش یافته است.
نتایج: رشد اقتصادی در اغلب سالهای مورد بررسی در مناطق روستایی و شهری به نفع فقرا عمل کرده است.
تقی ترابی، حسین کاوند، فریده باقری،
دوره ۸، شماره ۳۳ - ( تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده
طرح مسأله: با توجه به اهمیت مسأله نابرابری و تأکید سیاستگذاران کشور بر آن کاهش، مقاله حاضر به دنبال شناسایی ساختار نابرابری در اقتصاد ایران در دهه اخیر و آگاهی از عوامل مرتبط با تغییرات نابرابری در بین خانوارهای ایرانی در دهه مزبور و به ویژه دوره ۸۴-۱۳۸۳ میباشد. روش تحقیق: در این مقاله با از دادههای خام طرح هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار ایران برای سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴، ضمن محاسبه شاخصهای نابرابری ضریب جینی و اتکینسون سعی شده است با توسل به قابلیت تفکیک پذیری شاخصهای نابرابری طبقه آنتروپی، نابرابری در سطوح دهکها و نیز بر اساس تفکیک مخارج خانوارها محاسبه شوند. همچنین علاوه بر این با استفاده از رگرسیون چندکی، نحوه تاثیرگذاری ویژگی خانوارها بر افزایش نابرابری در سال ۱۳۸۴ نسبت به سال ۱۳۸۳ در کنار نتایج حاصله از تفکیک شاخصهای طبقه آنتروپی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافتهها: براساس ضریب جینی، نابرابری در طول ۱۰ سال اخیر دارای روند نزولی بوده است. نتایج حاصل از محاسبه شاخص تایل نشان میدهد که در مناطق شهری۷/۸۵ تا ۹/۸۸ درصد و در مناطق روستایی ۹/۸۱ تا ۲/۸۹ درصد از کل نابرابری مربوط به وجود نابرابری بین دهکهای درآمدی بوده است. نتایج رگرسیون چندکی نشان میدهد که حمایت از خانوارهای با سرپرست زن و دارای تحصیلات دیپلم و پایینتر که مستاجر میباشند در کاهش نابرابری درون دهکها اثر مثبت دارد. نتایج: نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که در طول دهه گذشته ساختار نابرابری اقتصاد ایران علیرغم تغییراتی کوچک در روند آن، از ثبات نسبی برخوردار بوده است و به طور متوسط حدود ۸۷ درصد از نابرابری ها، ناشی از نابرابری در بین دهکها بوده است. همچنین علت اصلی در سالهایی که کاهش نابرابری صورت گرفته، ناشی از کاهش نابرابری در مخارج غیر خوراکی بوده است.
هانیه السادات باقری یزدی،
دوره ۱۱، شماره ۴۱ - ( فصلنامه رفاه اجتماعی ۱۳۹۰ )
چکیده
بیژن زارع، اکرمالسادت میرباقری،
دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: در حال حاضر، راهبردهای مختلف توسعه بر مشارکت مردمی به طور اعم و زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه به طور اخص به عنوان تضمین موفقیت هر نوع برنامه توسعهای تأکید مینمایند. طرح صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی از جمله طرحهایی است که در وزارت جهاد کشاورزی که با هدف افزایش زمینه فعالیت اقتصادی، ارتقاء سطح رفاه و توانمندسازی زنان محروم روستایی طراحی و به اجرا در آمده است.
با وجود تلاش بسیار دستاندرکاران طراحی و اجرای طرح آن چنان که باید این طرح از سوی زنان روستایی مورد استقبال قرار نگرفته است. در این رابطه، پرسش اصلی پژوهش این است که، چرا گرایش به مشارکت در این طرح از سوی اکثریت زنان روستایی درحد انتظار نبوده است؟
روش: برای یافتن پاسخی علمی و دقیق برای این پرسش جمعیت آماری تحقیق را خانوارهای ساکن روستاهایی تشکیل دادهاند که دارای صندوق اعتبار خرد بودهاند.برای مطالعه در باب موضوع پژوهش از روش پیمایش و برای جمع آوری دادهها از تکنیک پر سشنامه استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای تحقیق حاکی از آن است که متغیرهای ویژگیهای شخصیتی زنان روستایی، عوامل فرافردی، میزان هزینه ـ فایده ناشی از مشارکت در صندوق و ویژگیهای اجتماعی ـ اقتصادی زنان روستایی با متغیر وابسته رابطه معنادار داشتهاند.
نتایج: درحالیکه، متغیرهای مستقل ویژگیهای فردی و پایگاه اجتماعی با متغیر وابسته تحقیق رابطه معنادار نداشته و درنتیجه فرضیات مربوطه رد شدهاند. در مجموع، با توجه به مقدار ضریب تعیین متغیرهای مستقل دارای رابطه معنادار با متغیر وابسته میتوان گفت که تنها ۵۲/۰ از واریانس متغیر وابسته توسط این متغیرها تبیین میشود.
فریده باقریانی،
دوره ۱۴، شماره ۵۵ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: اعتماد اجتماعی، از جمله پدیدههای اجتماعی است که در روابط و تعاملات انسانی نقش حیاتی ایفا میکند. تحقیقات نشان میدهد که دین، میتواند عامل مهمی در تولید اعتماد اجتماعی تلقی شود و با تقویت آن، اعتماد اجتماعی بیشتری در جامعه به وجود آید. بر همین اساس، مقاله حاضر به تحلیل جامعهشناختی رابطه دینداری و اعتماد اجتماعی پرداخته است.
روش: روش بررسی در این پژوهش پیمایش است که در بین ۳۴۶ نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان در سال تحصیلی ۹۳- ۱۳۹۲، به شیوه نمونهگیری طبقهبندی متناسب، اجرا شده است.
یافتهها: از یک سو، بین ابعاد اعتقادی، پیامدی و مناسکیِ دینداری و اعتمادهای بنیادین و بینِشخصی، و از سوی دیگر بین بُعد تجربی دینداری و اعتمادهای بنیادین، بینِشخصی و نهادی، رابطه مثبت وجود داشت.
بحث: در خصوص تناقضی که بین رابطه ابعاد دینداری و اعتماد تعمیمیافته و نهادی مشاهده میشود، شاید این تفسیر درست باشد که یا دینداری در جامعه آماری عمیق نیست یا اینکه محیط زندگی چنان از نظر اعتماد ضربه دیده است که حتی دینداریِ افراد، قادر به اقناع آنها در جهت حسنظن به دیگر افراد جامعه نیست.
محمد مهدی لبیبی، غلامرضا خوش فر، مصطفی باقری جلودار، شهربانو میرزاخانی،
دوره ۱۸، شماره ۷۰ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
۱-محمدمهدی لبیبی؛ دکتر جامعهشناسی سیاسی، دانشکده علوم اجتماعی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، (نویسنده مسئول)،
۲- غلامرضا خوشفر؛ دکتر جامعهشناسی سیاسی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه گلستان، گرگان، ایران
۳-مصطفی باقریانجلودار؛ دانشجوی دکترای جامعهشناسی ، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور ساری، ساری، ایران
۴- شهربانو میرزاخانی؛ کارشناس ارشد جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران
مقدمه: موضوع اصلی این تحقیق، چگونگی پیوند میان اعتماد اجتماعی و مشارکت سیاسی است. ازآنجاکه مشارکت سیاسی بهعنوان یکی از شاخصهای کلیدی در مفاهیم توسعه اجتماعی و سیاسی مطرح است، ضروری به نظر میرسد که عوامل مرتبط و تأثیرگذار بر این مفهوم بهویژه عامل اعتماد اجتماعی بهعنوان یکی از عوامل مهم و ضروری وابسته به مفهوم جدید سرمایه اجتماعی، موردمطالعه و بررسی علمی قرار گیرد. بنابراین هدف اصلی تحقیق، شناخت رابطه اعتماد اجتماعی و مشارکت سیاسی است.
روش: به لحاظ روششناسی، این تحقیق در زمره تحقیقات پیمایشی جای میگیرد که با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته در میدان پژوهش، اقدام به جمعآوری دادهها شده است. جامعه آماری تحقیق کلیه شهروندان شهر گرگان بوده که ۴۰۷ نفر از شهروندان بهعنوان نمونه آماری تعیین و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب موردمطالعه قرار گرفتند. برای تأیید اعتبار متغیرهای تحقیق از روش اعتبار صوری و همچنین پایایی ابزار نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ که به ترتیب برای اعتماد اجتماعی (۷۸۲/۰) و مشارکت سیاسی (۷۸۰/۰) مورد تأیید واقع شده است.
یافتهها: نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد که بین اعتماد اجتماعی و ابعاد آن (اعتماد نهادی، اعتماد عمومی و اعتماد بینشخصی) با مشارکت سیاسی و ابعاد آن (رفتار انتخاباتی و مشارکت فعال) رابطهای مثبت وجود دارد. و همچنین نتایج حاصل از رگرسیون بیانگر این نکته است که درمجموع ۱/۶ درصد از تغییرات متغیر وابسته از طریق متغیرهای مستقل تبیین میشود.
بحث: با توجه به نتایج بهدستآمده، مادامیکه افراد به نظام حاکم، دستگاهها و سازمانهای وابسته آن، اعتماد داشته باشند، در جریان مسائل و رخدادهای سیاسی کشور، حضور و مشارکتی فعال خواهند داشت. همچنین، بهموازات گسترش اعتماد عمومی در سطح جامعه، مشارکت افراد در حوزههای مختلف، منجمله مشارکت سیاسی افزایش مییابد. علاوه بر این، با توجه به نتایج بهدستآمده، مشارکت سیاسی افراد تحت تأثیر روابط بینشخصی و اعتماد آنان نسبت به افرادی نظیر خانواده، خویشاوندان، دوستان و... نیز قرار دارد که میتواند رفتار یا مشارکت سیاسی فرد را در دو جهت فعال یا منفعل قرار دهد.
کبری بهداروندی شیخی، محمدمهدی شریعت باقری،
دوره ۱۹، شماره ۷۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
۱- کبری بهداروندی شیخی
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشاسی، گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
۲- محمدمهدی شریعت باقری
دکتر روانشناس، گروه روانشناسی بالینی- تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران. (نویسنده مسئول)/
مقدمه: این پژوهش با هدف شناسایی رابطه بین خودتنظیمی هیجانی و مسئولیتپذیری با روابط اجتماعی دانشآموزان ششم ابتدایی منطقه ۱۹ شهر تهران انجام شد.
روش: جهت رسیدن به این پژوهش از دانشآموزان ابتدایی پایه ششم که در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ بالغبر ۲۲۵۰ نفر بودند، نمونهای به تعداد ۳۲۷ نفر بر اساس جدول مورگان و به شیوه نمونهگیری خوشهای مرحلهای انتخاب شد. پرسشنامه روابط اجتماعی حقیقیان (۱۳۹۲)، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدن (۲۰۱۰) و پرسشنامه مسئولیتپذیری نعمتی (۱۳۸۰) در گروه نمونه اجرا شد. سپس دادهها جمعآوری و با روشهای آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندمتغیره بررسی و تحلیل شدند.
یافتهها: بین خودتنظیمی هیجانی و روابط اجتماعی در دانشآموزان رابطه معنیداری وجود دارد. از بین مؤلفههای خودتنظیمی هیجانی در پیشبینی روابط اجتماعی دانشآموزان بیشترین سهم را مؤلفه «تحمل» داشته است. از طرفی نتایج نشان داد بین مسئولیتپذیری و روابط اجتماعی نیز رابطه مثبت و معنیداری وجود داشته است. مسئولیتپذیری بهخوبی قادر است این روابط را تبیین کند. درزمینه بررسی رابطه خودتنظیمی هیجانی با روابط اجتماعی نیز بین تمامی مؤلفههای خودتنظیمی هیجانی با روابط اجتماعی هیچ رابطه معنیداری یافت نشد.
بحث: خودتنظیمی هیجانی و مهارت مسئولیتپذیری ازجمله مهارتهای مهم و اساسی است که از سنین کودکی باید به فرزندان آموخت.
زهرا محمدی، سارا کشکر، جواد شهلائی باقری،
دوره ۲۰، شماره ۷۷ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: با پیرشدن جمعیت جهان و شیوع بیماریهای مزمن در این گروه سنی، اهمیت فعالیت جسمانی به عنوان یک عامل کاهنده خطر، بیش از پیش روشن میشود. در این مطالعه با در نظر گرفتن نقش هدفگذاری اجتماعی، به بخشبندی مشتریان و موقعیتیابی فعالیتبدنی در جهت توسعه ورزش در سالمندان ایرانی پرداخته شده است.
روش: این پژوهش از منظر هدف، کاربردی بوده و با استفاده از روش تحقیق کیفی و تکنیک تحلیل تماتیک انجام شده است. جامعه آماری افراد متخصص رشتههای علوم ورزشی، علوم اجتماعی، روانشناسی، حقوق و پزشکی بودند. انتخاب نمونه با روش هدفمند و با معیار اشباع مفهومی بوده که بعد از انجام ۱۱ مصاحبه محقق شده است.
یافتهها: یافتهها با توجه به سه مؤلفه مدل بازاریابی راهبردی مبتنی بر هدف، معیارهای بخشبندی شامل ویژگیهای فردی و اجتماعی، شرایط اقتصادی و معیار فعالیت دستهبندی شدند. در هدفگذاری بخشهای شناسایی شده عواملی ازجمله زمینهیابی، تحلیل مشتری، تحلیل سیستم اجتماعی و هماهنگی سیاستی شناسایی شد و در بخش موقعیتیابی تشویق سالمندان از غیرفعال بودن به حرکت به سمت فعالیتهای گروهی و شبکهمحور از جمله یافتههای پژوهش بود.
بحث: برمبنای سه مؤلفه بخشبندی، هدفگذاری و موقعیتیابی بر ضرورت تأکید مردم، جامعه و مسئولان بر استفاده از فعالیتبدنی جهت ترویج ورزش سالمندی و سلامت فردی و اجتماعی سالمندان اشاره شده است. درنتیجه تلاش برای فعال کردن سالمندان به صورت محلهمحور و برنامهریزیهایی در مقیاس کوچک از چندین منظر اثرگذار خواهد بود که بهبود سلامت فردی و اجتماعی آنان و کاهش هزینههای درمان را در پی دارد.
وجیهه ظهورپرونده، طوبی باقری نسوان،
دوره ۲۲، شماره ۸۴ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: زنان سرپرست خانوار را زنـانی مـیدانند که بدون حضور مــنظم و یــا حمایـت یـک مـرد سرپرستی خانوار را به عهده دارند هدف از این پژوهش بررسی رابطه سرخوردگی اجتماعی و هوش اجتماعی با امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان سرپرست خانوار شهرستان کاشمر(۱۰۵ n=) در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند. و به دلیل محدود بودن جامعه پژوهش از روش سرشماری استفاده شد. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه هوش اجتماعی مارتین یوسن و داهل (۲۰۰۱)، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (۱۹۹۱) و پرسشنامه سرخوردگی اجتماعی هارینگتون (۲۰۰۵) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرخوردگی اجتماعی با هوش اجتماعی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد. علاوه بر این، به منظور دستیابی به این موضوع که مدل علی ارائه شده در دیاگرام تحلیل مسیر چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند از ضریب تعیین R استفاده شد. بر اساس R به دست آمده برای کلیه متغیرها، ۹۴ درصد از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تحلیلی تبیین می شود.
بحث: با توجه به نتایج مذکور و اهمیت سلامت روانی زنان ، خصوصا دغدغه های ویژه زنان سرپرست خانوار و احتمال سرخوردگی اجتماعی بالای این دسته از زنان، توجه به توانمندسازی روانی- اجتماعی آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین با ارتقای توانمندسازی روانی-اجتماعی زنان سرپرست خانوار می توان در کاهش مشکلات روانی-اجتماعی این قشر از جامعه گام های اساسی برداشت.
سعداله نوربخش، دکتر محمد مهدی شریعت باقری، لیلا ذوقی،
دوره ۲۲، شماره ۸۶ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت رانندگی و آسیبهای ناشی از آن میتوان به ارتباط ویژگیهای انسانی با رفتارهای رانندگی اشاره کرد؛ بنابراین هدف اصلی این پژوهش تدوین الگوی ساختاری رفتارهای رانندگی بر اساس پرخاشگری با میانجیگری تنظیم هیجانات بود.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روشهای کمی گردآوری دادهها، توصیفی - همبستگی بود. حجم نمونه این پژوهش شامل ۹۱۷ نفر از رانندگان استانهای تهران، آذربایجان غربی و کردستان بود که به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامههای رفتارهای رانندگی منچستر (۱۹۹۰)، پرخاشگری ۳۰ عاملی (۱۳۷۹) و تنظیم هیجان گراس و جان (۱۹۹۸) بود و از روش مدلسازی معادلات ساختاری برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که مدلهای اندازهگیری متغیرهای موردمطالعه و مدل نهایی پژوهش از برازش مناسبی برخوردارند. همچنین پرخاشگری بر رفتار رانندگی در رانندگان اثر مستقیم داشت و متغیر تنظیم هیجان توانست نقش میانجی بین پرخاشگری و رفتار رانندگی را ایفا کند.
بحث: برای تبیین رابطه پرخاشگری و رفتارهای رانندگی میتوان از سازه تنظیم هیجانات کمک گرفت. بهگونهای که بهمنظور بهبود وضعیت رانندگی و کاهش میزان تصادفات، ارزیابی موازین و قواعد دریافت گواهینامه رانندگی منطبق بر مباحث رفتارهای پرخاشگری و هیجانی موردبازنگری قرار بگیرد و رانندگان پرخاشگر، برای برنامههای مشاوره و آموزشی معرفی شوند.
نسرین امامی نائینی، مالک میرهاشمی، نسرین باقری،
دوره ۲۳، شماره ۹۰ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: امروزه با گسترش کلانشهرها و پیچیدگیهای زندگی، مشکلات زندگی نیز روز به روز در حال افزایش است. مشکلاتی که مواجهه شدن با آنها نیاز به مهارت و توانایی دارد. هدف این پژوهش تدوین و اعتباریابی بسته آموزش مهارتهای فردی دختران و زنان جوان حاشیهنشین است.
روش: بسته آموزش ارتقای مهارتهای فردی در این پژوهش براساس نظریه شناختی- رفتاری طراحی شده است. طراحی بسته در ۴ مرحلهی مصاحبه با افراد مطلع، مرور متون، برگزاری جلسه هماندیشی و تدوین بسته آموزشی، تعیین روایی محتوایی بسته آموزشی بود. در یک نشست تخصصی و با نظرخواهی از متخصصان، روایی محتوایی بسته با استفاده از ابزار شاخص روایی محتوایی و ضریب نسبی روایی محتوایی سنجیده شد.
یافتهها: نتایج بدست آمده نشان داد که بسته آموزشی طراحی شده از اعتبار بالایی برخوردار میباشد. همچنین ضریب نسبی روایی محتوایی بسته برابر با ۷۱۴/ ۰ بدست آمد.
بحث: بستهی آموزشی به آموزش سه مهارت خودآگاهی، ارتباط موثر، تنظیم هیجان پرداخته تا بستری برای ورود و بهکارگیری این مهارتها در زندگی واقعی این اقشار، فراهم آورد.
یاسر باقری،
دوره ۲۵، شماره ۹۶ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: نحوه مفصلبندی مفاهیم مرتبط با رفاه اجتماعی در دو دهه اخیر در ایران به نحوی بوده است که به تقلیل مفهوم حمایت اجتماعی منتهی شده است و این فهم خاص از حمایتهای اجتماعی به حائلی گفتمانی در برابر فهم تغییرات گفتمان حمایت اجتماعی بینالمللی ایجاد کرده است. مسئله اصلی این پژوهش، پی بردن به چیستی و چرایی غلبه این فهم خاص از مفهوم حمایت اجتماعی است.
روش: روش پژوهش حاضر، روش کیفی است و از تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف به عنوان روش محوری تحلیل دادهها بهره میبرد. پژوهش به دو بخش قابل تفکیک است که در بخش نخست پژوهش برای پی بردن به سیطره گفتمان غالب، از مصاحبه کتبی و شفاهی استفاده شده است و در بخش تحلیل گفتمان، گردآوری اسناد و مصاحبه با افراد کلیدی و سرانجام تحلیل محتوای کیفی به کار گرفته شده است.
یافتهها: گفتمان مستقر در ایران، ازطریق مراحل چهارگانه فرکلاف (۲۰۱۲) مورد بررسی قرار گرفتهاند؛ در مرحله اول، بر نادرستی مفهومی پیرامون «حمایت اجتماعی» و با همسانپنداری آن با مساعدت اجتماعی تمرکز شده است؛ سپس موانع پنهان ماندن موضوع مذکور شناسایی شده است و نقش قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی و انتشارات صندوقهای بازنشستگی در این زمینه پرداخته شده است؛ در مرحله سوم، به مواردی که سبب کاکرد گفتمان مذکور برای انتظام اجتماعی شده است توجه شده است و در نهایت کوشش برای تغییر در گفتمان در دستور کار قرار گرفته است.
بحث: نتیجه چنین رویکردی برونشدن سازمانهای بیمهگر از قلمرو مفهومی حمایت اجتماعی و نادیده گرفتن گفتمان مهم و نوپدید بینالمللی حمایت اجتماعی در دو دهه اخیر بوده است. پژوهش حاضر کوشیده است با شناسایی عوامل انتظامبخش گفتمان مسلط در حوزه رفاه، زمینه گذار از آن را فراهم کند.