جستجو در مقالات منتشر شده



راضیه لک، سید حسین محققی کمال، سمانه حسین زاده،
دوره ۱۹، شماره ۷۴ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: نوجوانی دورانی است که از یک‌سو، ریشه رشد ارزشهایی که در کودکی شکل‌گرفته‌اند، فرصت توسعه پیدا می‌کنند و از سوی دیگر دورانی است که فرد مستعد خطرپذیری است و ممکن است تصمیمات ناپایداری بگیرد که منجر به رفتارهای نامطلوب ازجمله بزهکاری شود. بنابراین نوجوان نیازمند دریافت مهارتهاست. مسئولیت‌پذیری اجتماعی مهارتی است که نوجوان را به پیامدهای تصمیماتش در مورد خود و دیگران متعهد می‌کند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مسئولیت‌پذیری اجتماعی مدرسه‌محور بر نگرش نوجوانان دختر به بزهکاری طراحی شد.
روش: مطالعه حاضر از نوع شبه مداخله‌ای با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان دختر ۱۵ تا ۱۸ ساله دوره دوم دبیرستانهای شهر تهران بود. نمونه‌ای به حجم ۹۲ دانش‌آموز (گروه مداخله ۴۵ و گروه کنترل ۴۷ دانش‌آموز) انتخاب شد. همچنین به‌منظور سنجش نگرش به بزهکاری از پرسشنامه نگرش به بزهکاری استفاده شد. آزمودنیها به مدت دو ماه در ۷ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای محتوای آموزش مسئولیت‌پذیری اجتماعی را دریافت کردند و سپس پس‌آزمون گرفته شد. برای تحلیل داده‌ها، نرم‌افزار SPSS و آزمونهای تی‌زوجی و مستقل، آنالیزواریانس یک‌طرفه و آنالیزواریانس چندمتغیره به کار گرفته شد.
یافته‌ها: نتیجه آزمونهای تی‌زوجی و مستقل نشان داد که در گروه مداخله نگرش مثبت به بزهکاری به‌طور معناداری کاهش یافته و نگرش منفی به بزهکاری به‌طور معناداری افزایش داشته است؛ درحالی‌که در گروه کنترل در هیچ یک از ابعاد نگرش اختلاف معناداری مشاهده نشد. نتایج مدل آنالیزواریانس چندمتغیره نشان داد که نمره پیش‌آزمون نگرش مثبت به ترتیب ۶ و ۲۲ درصد از تغییرات نمره پس‌آزمون نگرش منفی و مثبت را تبیین می‌کند. همچنین نمره پیش‌آزمون نگرش منفی حدود ۳۲ درصد از تغییرات پس‌آزمون نگرش منفی را تبیین می‌کند.
بحث: آموزش مسئولیت‌پذیری اجتماعی می‌تواند در ارتقاء نگرش و صلاحیتهای اجتماعی و کاهش تمایل نوجوانان به تجربه الگوهای انحرافی مؤثر باشد. همچنین نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که این آموزش در سنین پایین‌تر نوجوانی مؤثرتر است.
 

اکبر علیوردی نیا، محمد اسماعیل ریاحی، مریم مددی، فاطمه جلیلی،
دوره ۲۳، شماره ۹۰ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: هدف تحقیق حاضر بررسی نوع نگرش و رفتار زنان متاهل دارای روابط فرازناشویی از دیدگاه نظریه انتخاب عقلانی است.
روش: روش پژوهش پیمایشی و ابزار جمع­آوری اطلاعات، پرسشنامه بود. اعتبار ابزار تحقیق از طریق اعتبار محتوا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تایید شد. جمعیت تحقیق را ۸۷ نفر از زنان متأهل شهرهای بهشهر، بابل و بابلسر در سال ۱۴۰۰ تشکیل داده‌اند که دارای روابط فرازناشویی بوده­اند. چارچوب نظری تحقیق، نظریه انتخاب عقلانی و متغیرهای مستقل تحقیق، برگرفته از این نظریه بود. روش نمونه‌گیری غیرتصادفی از نوع گلوله برفی بود. نوع نگرش به روابط فرازناشویی در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری بررسی شد.
یافته­ ها: نتایج تحقیق نشان داد ۳۵/۶ درصد پاسخگویان نگرش میانه، ۳۳/۳ درصد نگرش مثبت و ۳۱ درصد نگرش منفی نسبت به روابط فرازناشویی دارند. همچنین از میان متغیرهای نظریه انتخاب عقلانی، متغیرهای لذت-هیجان و نیاز منفعت­گرایانه رابطه معناداری داشتند.  متغیرهای مستقل تحقیق توانستند ۷۲/۶ درصد تغییرات متغیر وابسته رفتار فرازناشویی و ۵۰/۳ درصد تغییرات متغیر وابسته نوع نگرش به روابط فرازناشویی را تبیین کنند.
بحث: معنادار شدن متغیر لذت-هیجان یعنی با افزایش انگیزه لذت و هیجان، کنجکاوی، آزادی و ماجراجویی در روابط جدید، نگرش مثبت زنان متاهل به روابط فرازناشویی افزایش یافته و ارتکاب رفتار فرازناشویی بیشتر می­شود. همچنین معناداری متغیر نیاز منفعت­گرایانه یعنی هرچه هزینه­های روابط فرازناشویی کم­تر از منافع آن بوده و هزینه­ها درازمدت و کم اثر باشند، احتمال ارتکاب آن افزایش می­یابد. بررسی و تبیین نوع نگرش به روابط فرازناشویی و نیز میزان رفتار فرازناشویی در میان زنان متاهل دارای روابط فرازناشویی در پرتو نظریه انتخاب عقلانی از جمله نوآوری­های این تحقیق می­باشد.
 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb