مقدمه

رفتار مخاطره‌آمیز به مجموعه‌ای از رفتارها اطلاق می‌شود که سلامتی و بهزیستی فرد را تهدید کرده و یا او را نسبت به صدمات جدی مانند بیماریهای خطرناک و حتی مرگ زودهنگام آسیب‌پذیر می‌کند (شریفی و همکاران، 2016). به‌طوری‌که بر اساس گزارشی در آمریکا مصرف مواد، الکل، رفتارهای پرخطر جنسی به ترتیب عامل 02/0، 07/0 و 04/0 از بیماریها و مرگهای زودهنگام بوده‌اند (د گوزمان[1] و بوش[2]، 2007).

مطالعه فراتحلیلی در ایران در مورد شیوع مصرف مواد بیان می‌کند که 4/13 الی 9/39 درصد مردان، 07/0 الی 5/25 درصد زنان و 8/19 درصد دانشجویان دخانیات مصرف می‌کنند (حق‌دوست و موسی‌زاده، 2013). این میزان در مقایسه با مطالعات قبلی در مورد مصرف سیگار و آمفتامینها افزایش یافته است (عباسی قهرمانلو و همکاران، 2015؛ حیدرآبادی و همکاران، 2015).

 این در حالی است که تبعات و آسیبهای این‌گونه رفتارها تنها متوجه فرد نمی‌شود، بلکه می‌تواند در شعاع گسترده‌تری به دیگران هم صدمه بزند (تامپسون[3] و همکاران، 2017).

رشد نرخ این رفتارها، مزید بر آسیبهای جبران‌ناپذیر آن (گور[4] و همکاران، 2011)، توجه به بررسی عوامل مؤثر در شکل‌دهی و گسترش آن را ضروری می‌کند. پژوهشها نشان داده است که ازجمله عوامل مؤثر روان‌شناختی بر بروز رفتارهای پرخطر، تجارب و آموخته‌های اولیه در روابط خانوادگی است (حق‌دوست و همکاران، 2014).

مطالعه‌ای که در سال 1396 در ایران انجام شد مطرح می‌کند که سبک رفتارهای خانوادگی آشفته که شامل گسست، در هم تنیدگی، عدم انعطاف و انسجام است، تصمیمات و رفتارهای پرخطر را پیش‌بینی می‌کند (ابراهیمی، 2017)؛ و از طرفی دیگر مشکلات خانوادگی (بحر[5]، هافمن[6] و یانگ[7]، 2005)، تجربه بدرفتاری و غفلت (تامپسون و همکاران، 2017) فقدان حمایت، آرامش و راهبردهای حل مسئله (ریو، کارور و لی[8]، 2011) به‌طور مشخصی احتمال رفتار پرخطری مانند مصرف مواد و رفتارهای پرخطر جنسی در نوجوانان و بزرگ‌سالان را پیش‌بینی می‌کند. از طرفی، سبک حل تعارض و مشکلات در روابط خانوادگی با عدم آگاهی و مهارتهای روان‌شناختی ارتباط دارد (اوبینگر، هندال و ماسورا[9]، 2013؛ ویلوکس[10] و همکاران، 2014). ازجمله آن، عاطفه منفی و بد تنظیمی هیجان به‌عنوان دو عامل مرتبط با انواعی از رفتارهای پرخطر معرفی می‌شوند.

عاطفه منفی به حالتی از ناراحتی درونی و اشتغال ناخوشایند اشاره دارد که شامل احساساتی مانند خشم، نفرت، بیزاری، گناه، ترس و عصبیت است (بخشی‌پور و دژکام، 2006). عاطفه منفی منعکس‌کننده آن است که فرد تا چه اندازه احساس درماندگی، خشم، تحریک‌پذیری و روان آزردگی می‌کند (بخشی‌پور و دژکام، 2006). نمره بالا در این مقیاس با رفتارهای تکانشی، رفتارهای پرخطر جنسی و شدت رفتارهای پرخطر دیگر هم‌بستگی معناداری دارد (ژاردین و همکاران، 2017).

تنظیم هیجانی نیز به راهبردهایی اطلاق می‌شود که به‌منظور تعدیل یک عاطفه منفی به کار گرفته می‌شود. بد تنظیمی هیجانی به ناتوانی در تنظیم هیجان منفی ناشی از وجود افکار و باورهای منفی درباره نگرانی و استفاده از شیوه‌های ناکارآمد مقابله‌ای است (گراتز و رومر[11]، 2004). توانایی تنظیم هیجان با بروز رفتارهای پرخطر مرتبط است. این ارتباط در بین کسانی که از مشکلات سلامت روان رنج می‌برند، بیشتر گزارش‌ شده است. به همین دلیل درمانهای مبتنی بر تنظیم هیجان بر کاهش این رفتارها مؤثر است (لنسینگ[12] و همکاران، 2019). درواقع سبکهای ناکارآمد حل تعارض و تجربیات هیجانات منفی در والدین، پیش‌بینی کننده تجربه هیجانی منفی بیشتر در فرزندان و راهبردهای ناکارآمد در مقابل آن است (تورپین و چاپلین[13]، 2016). مطالعات دیگر بد تنظیمی هیجانی را به‌عنوان نقش میانجی بین ارتباط تجربیات کودکی و رفتارهای پرخطر معرفی کرده‌اند. همچنین بد تنظیمی هیجانی نقش میانجی بین تجربیات دردناک کودکی با مصرف مواد، خشونت و رفتارهای پرخطر جنسی داشته است (دیاز[14] و همکاران، 2020؛ داچر[15] و همکاران، 2017 و مانداویا[16] و همکاران، 2016)؛ اما این مطالعات عموماً روی رفتارهایی مانند مصرف مواد و یا روابط پرخطر جنسی محدود شده است که می‌تواند در فرهنگهای مختلف، نرخ و اهمیت متفاوتی داشته باشد.

ضمن اینکه پژوهشهایی که در حوزه روابط خانوادگی انجام ‌شده است، بیشتر بر تجربه‌های تروماتیک مانند سوءاستفاده‌های جنسی، هیجانی و غفلت (دیاز و همکاران، 2020) یا بر ویژگیهای حمایتگری خانواده متمرکز بوده است (کوی[17] و همکاران، 2019)

و کمتر به اثر سبک روابط خانوادگی مانند نحوه تعارض، بروز هیجانی و انسجام خانوادگی در مورد رفتارهای آسیب‌رسان و یا نقش عوامل میانجی پرداخته شده است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط سبک روابط خانوادگی و رفتارهای پرخطر از طریق عاطفه منفی و بد تنظیمی هیجانی است.

روابط خانوادگی

عاطفه منفی

دشواری در تنظیم هیجان

رفتارهای پرخطر

 پرخطر

 

 

 

 

 

 

 

 


شکل (1) مدل نظری تحقیق

روش

طرح پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری افراد ساکن تهران بودند. نمونه پژوهش برحسب روشهای تعیین حجم نمونه و بر اساس خرده‌مقیاس پرسشنامه‌ها 366 نفر انتخاب شدند (مولمن و بیلیت[18]، 2009). به شرکت‌کنندگان در این پژوهش در مورد نحوه پاسخگویی به سؤالات توضیح داده شد و در صورت تمایل پس از کسب رضایت آگاهانه پرسشنامه سبک رفتار خانوادگی، عاطفه منفی، دشواری در تنظیم هیجان و رفتارهای پرخطر را که توسط پژوهشگران تهیه شده بود، تکمیل کردند سپس داده‌های جمع‌آوری شده به‌وسیله نرم‌افزارهای SPSS و Amos تجزیه‌وتحلیل شدند.

ابزارهای تحقیق عبارت بودند از:

1- شاخص روابط خانوادگی (IFR): این پرسشنامه دارای 27 آیتم است که توسط موس[19] با هدف سنجش شاخص کلی کیفیت محیط خانوادگی طراحی شده است (موس و همکاران، 1974). پرسشنامه حاضر شامل سه خرده‌مقیاس است: انسجام خانوادگی، ابرازگری هیجان و تعارضات خانوادگی است (فوک[20] و همکاران، 2014). آلفای کرونباخ برای انسجام 79/0، تعارض 71/0 و برای ابرازگری 62/0 و پایایی آزمون بازآزمون در بازه 77/0 تا 85/0 محاسبه شده است (آنتاس[21] و همکاران، 2011). در مقیاس ایرانی آلفای کرونباخ 93/0 برای کل آیتمها و برای خرده‌مقیاسها به ترتیب 92/0، 75/0 و 71/0 برای سه عامل گزارش شد. نتیجه پایایی-بازآمایی برای کل آیتمها 78/0 برآورده شد. هم‌چنین آزمونهای تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی نشان داد که این پرسشنامه از روایی سازه مناسبی برخوردار است (ترکاشوند، 2016).

2- پرسشنامه تنظیم هیجان (DERS): مقیاس دشواری در تنظیم هیجان یک ابزار سنج خود گزارش‌دهی شامل 36 آیتم است که به‌منظور ارزیابی دشواری در تنظیم هیجان ازلحاظ بالینی تدوین شد. گستره پاسخ آن در یک طیف دفعات تکرار 1 تا 5 قرار می‌گیرد: 1= هرگز 2= به‌ندرت 3= گاهی اوقات 4=اکثر اوقات 5= تقریباً همیشه. نتایج تحلیل عاملی وجود شش عامل را تأیید می‌کند: نپذیرفتن پاسخهای هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و عدم شفافیت هیجانی. هر شش زیر مقیاس این پرسشنامه آلفای کرونباخ بالای 80/0 دارند (گراتز و رومر، 2004) که بر اساس مطالعه اعتبار سنجی در ایران آلفای کرونباخ آن 92/0 برآورد شد و نتایج تحلیل عاملی نشان داد که این پرسشنامه از اعتبار مناسبی برخوردار است (شمس، عزیزی و میرزایی، 2010).

3- پرسشنامه عاطفه منفی و مثبت (Panas): این مقیاس، یک ابزار خودسنجی 20 آیتمی است که برای اندازه‌گیری دو بعد خلقی یعنی عاطفه منفی و عاطفه مثبت طراحی شده است. هر خرده‌مقیاس 10 آیتم دارد. آیتمها روی یک مقیاس لیکرت 5 درجه‌ای تنظیم‌ شده‌اند (1=بسیار کم، به‌هیچ‌وجه تا 5=بسیار زیاد). دامنه نمرات برای هر خرده‌مقیاس 10 تا 50 است. آلفای کرونباخ برای خردهمقیاس عاطفه مثبت 88/0 و برای خرده‌مقیاس عاطفه منفی 87/0 است. هم‌چنین پایایی آزمون-بازآمون برای عاطفه مثبت 68/0 و برای خرده‌مقیاس عاطفه منفی 71/0 گزارش ‌شده است (واتسون[22] و همکاران، 1988). دژکام و همکاران در اعتبارسنجی ایرانی با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی و الگویابی معادلات ساختاری، نشان دادند که این پرسشنامه از شاخصهای نکویی برازش مناسب و همسانی درونی بالایی (آلفای کرونباخ=87/0) برخوردار است (دژکام و بخشی‌پور، 2006).

4- پرسشنامه روابط پرخطر (RBQ): این پرسشنامه در سال 1390 توسط شفیعی و رجایی به‌منظور سنجش شش مجموعه از رفتارهای پرخطر ساخته شد که شامل 61 سؤال است و در طیف دفعات تکرار (هرگز=1، به‌ندرت=2 گاهی=3، معمولاً=4 و همیشه=5) نمره‌گذاری می‌شود. آلفای کرونباخ آن 81/0 به‌دست ‌آمده است. خرده‌مقیاسهای این پرسشنامه شامل اعتیاد و سوءمصرف مواد، ایدز، دخانیات، خشونت، مشروبات الکی و الگوی ناسالم تغذیه معرفی شده است (رجائی، 2012).

 

یافته‌ها

پاسخگویان پژوهش حاضر شامل 1/78 درصد زن و 9/21 درصد مرد و همچنین 4/78 درصد مجرد و 6/21 درصد متأهل بودند. 6/12 درصد از شرکت‌کنندگان دارای تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم، 4/1 درصد کاردانی، 44 درصد کارشناسی، 7/34 درصد کارشناسی ارشد و 4/7 درصد دکتری تخصصی یا دکترای حرفه‌ای بودند. علاوه بر این پاسخگویان پژوهش حاضر از جهت سطح اقتصادی بررسی شدند. نتایج نشان داد که 9/4 درصد از افراد سطح اقتصادی خود را ضعیف، 8/59 درصد متوسط، 3/33 درصد خوب و 9/1 درصد عالی گزارش کردند.

 

 

 

 

 

 

 

جدول (1) اطلاعات جمعیت شناختی پاسخگویان

 

مردان (80=n)

 

زنان (286=n)

 

کل (366=n)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سن: M(SD)

 

 

 

 

 

 

 

وضعیت تأهل

1/23

67

9/76

220

4/78

287

 

مجرد

3/16

13

8/83

66

6/21

79

 

متأهل

 

 

 

 

 

 

 

تحصیلات

3/16

13

5/11

33

6/12

46

 

دیپلم و زیر دیپلم

5/2

2

1

3

4/1

5

 

کاردانی

3/46

37

4/43

124

44

161

 

لیسانس

30

24

36

103

7/34

127

 

فوق‌لیسانس

5

4

8

23

4/7

27

 

دکتری

 

 

 

 

 

 

 

سطح اقتصادی

8/8

7

8/3

11

9/4

18

 

ضعیف

65

52

4/58

167

8/59

219

 

متوسط

3/26

21

3/35

101

3/33

122

 

خوب

0

0

4/2

7

9/1

7

 

عالی

 

نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین متغیرهای پژوهش مطابق با جدول (2) نشان داد که سبک رفتارهای خانوادگی با عاطفه منفی، تنظیم هیجانی و رفتارهای پرخطر همبستگی معنادار دارد. به‌عبارت‌دیگر، هرچه افراد در محیط خانواده، عدم درک، انسجام و وابستگی بیشتری تجربه کرده باشند، با ‌احتمال بیشتری دشواری در تنظیم هیجان و رفتارهای پرخطر را تجربه خواهند کرد.

 

جدول (2) همبستگی بین متغیرهای سبک روابط خانوادگی با عاطفه منفی، تنظیم هیجانی و رفتارهای پرخطر در افراد

متغیر

روابط خانوادگی

عاطفه منفی

تنظیم هیجان

روابط خانوادگی

1

 

 

عاطفه منفی

**16/0

1

 

تنظیم هیجان

**35/0

**36/0

1

رفتارهای پرخطر

**42/0

*10/0

**35/0

* p<0.001 ** p<0.01

 

برای بررسی مدل ارائه‌شده در پژوهش از نرم‌افزار Amos نسخه 21 و با استفاده از روش حداکثر درست‌نمایی تحلیل انجام گرفت. در این پژوهش سبک خانوادگی، عاطفه منفی، دشواری در تنظیم هیجان متغیرهای مکنون در نظر گرفته شدند. شکل (1) نمای کلی مسیرهای فرض شده در مدل پیشنهادی علی سبک خانوادگی و رفتارهای پرخطر با میانجیگری عاطفی منفی و دشواری در تنظیم هیجان را نشان می‌دهد. در این برازش به‌منظور محاسبه ضرایب مدل از روش درست نمایی بیشینه استفاده شد. به‌عبارت‌دیگر، تلاش شد تا با ارزیابی هم‌زمان همه مسیرها، پارامترها مدل با بیشترین احتمالات به داده‌های واقعی منجر شود.

برای ارزیابی برازش مدل از شاخص کای اسکوئر، شاخص نسبت کای اسکوئر به درجه آزادی، ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA شاخص برازش مقایسه‌ای (CFI)، شاخص برازش هنجارشده (NFI) و شاخص برازندگی فزاینده (IFI) استفاده شد.

 

جدول (3) شاخصهای برازش مدل مفهومی

P-value

RMSEA*

IFI*

CFI*

 χ2/df

Df

 χ2

Model

001/0

07/0

96/0

96/0

92/2

39

88/113

1

 

همانطور که در جدول (3) شاخصهای برازش مدل نشان می‌دهد مدل ارائه‌شده از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج تحلیل مدل مفهومی نشان داد که سبک روابط خانوادگی به‌طور مستقیم و معناداری دشواری در تنظیم هیجان را پیش‌بینی می‌کند (45/0= ،p<0.001). به‌عبارت‌دیگر افرادی که دارای خانواده‌هایی با عدم انسجام و دارای تعارض بالاتری هستند با ‌احتمال بیشتری دشواری در تنظیم هیجان بیشتری را تجربه می‌کنند و برعکس. همچنین نتایج به‌دست‌آمده از مدل مفهومی نشان داد که سبک رفتار خانواده، رفتارهای پرخطر مصرف مواد (13/0= ، p<0.001) و خشونت (42/0= ، p<0.001) را به‌طور مستقیم و معناداری پیش‌بینی می‌کند. این بدان معناست که افرادی که در خانواده‌های آشفته زندگی می‌کنند با ‌احتمال بیشتری در آینده و بزرگ‌سالی به رفتارهای پرخطر مصرف مواد و خشونت درست می‌زنند. علاوه بر این نتایج تحلیل مفهومی مدل ساختاری نشان داد که سبک رفتارهای خانوادگی از طریق دشواری در تنظیم هیجان می‌توانند رفتارهای پرخطری مانند مصرف مواد، رفتارهای خوردن و خشونت را پیش‌بینی کنند. به‌عبارت‌دیگر دشواری در تنظیم هیجان نقش میانجی بین متغیرهای سبک رفتار خانوادگی با مصرف مواد، رفتار خوردن و خشونت را دارد.

بخشی از نتایج مربوط به آزمون مدل نظری نشان داد که عاطفه منفی نمی‌تواند نقش میانجی بین سبک رفتارهای خانوادگی و رفتارهای پرخطر را داشته باشد، همچنین دشواری در تنظیم هیجان تنها نقش میانجی بین سبک رفتارهای خانوادگی و سه خرده‌مقیاس از رفتارهای پرخطر را داشت و سایر خرده‌مقیاسها توسط سبکهای روابط خانوادگی و دشواری در تنظیم هیجان پیش‌بینی نمی‌شدند. پس از حذف موارد گفته‌شده از مدل نظری، مدلی که از برازش خوبی برخوردار بود در شکل (2) نشان داده شده است.

شکل (2) آزمون مدل نظری تحقیق

 

بحث

این مطالعه باهدف بررسی نقش میانجی عاطفه منفی و دشواری در تنظیم هیجان در رابطه سبک رفتارهای خانوادگی و رفتارهای پرخطر انجام شد. شرکت‌کنندگان این پژوهش 366 نفر از افراد ساکن تهران بودند که با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند.

نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که سبک روابط خانوادگی با دشواری در تنظیم هیجان و رفتار پرخطر و عاطفه منفی ارتباط معنادار دارد. به‌طور اختصاصی پس از تجزیه‌وتحلیل مدل نظری نتایج نشان داد که سبک خانوادگی، خرده‌مقیاسهایی از رفتار پرخطر شامل خشونت، مواد و تغذیه را هم به طور مستقیم و هم از طریق دشواری در تنظیم هیجان پیش‌بینی می‌کند. نتایج حاضر با مطالعه لنسینگ[23] در سال 2019 با عنوان بررسی رابطه دشواری در تنظیم هیجان با رفتارهای پرخطر به‌ویژه در افراد دارای مشکلات روان‌شناختی و همچنین بررسی نقش آموزش راهبردهای تنظیم هیجان در پیشگیری از رفتارهای تهدیدکننده پرخطر همسو است (لنسینگ و همکاران، 2019). مطالعه دیگر توسط ماندوا[24] و همکاران در سال 2016 نشان داد که مواجهه با سوءاستفاده‌های کودکی با مصرف مواد در بزرگسالی از طریق دشواری در تنظیم هیجان ارتباط دارد (ماندوا و همکاران، 2016).

همانطور که نتایج برازش مدل نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان در ارتباط سبک روابط خانوادگی و رفتارهای پرخطر نقش میانجی دارد. به نظر می‌رسد که محیط خانواده به‌طور مستقیم و غیرمستقیم می‌تواند بر تنظیم هیجان و رفتارهای پرخطر اثر بگذارد. برای مثال مشاهده و یادگیری رفتارهای پرخطر، فقدان راهکارهای مناسب برای تنظیم هیجان، مشکلات بین فردی و فقدان حمایت و صمیمیت و ...

خانواده اولین منبع یادگیری برای رفتارها و هیجانات است. برای مثال در خانواده‌ای که مصرف مواد و خشونت به‌طور مکرر اتفاق می‌افتد، احتمال آنکه فرد آنها را تکرار کند به میزان زیادی بیشتر می‌شود. چراکه افراد آن را توسط فرآیندهای یادگیری می‌آموزند. این نتایج همسو با مطالعه‌ای در سال 2016 است که بیان کرد که رفتارهای پرخطر می‌تواند متأثر از سبک هیجانی و رفتاری والدین باشد. این ارتباط از طریق میانجیگری تجربه هیجانات و ابرازگری هیجانی بود. در واقع سبکهای ناکارآمد حل تعارض و تجربیات هیجانات منفی در والدین، پیش‌بینی کننده تجربه هیجانی منفی بیشتر و راهبردهای ناکارآمد در مقابل آن شده بود (تورپین و چاپلین، 2016). هم‌سو با این مطالعات، پژوهش ابراهیمی در سال 1396 بیان کرد که سبک رفتارهای خانوادگی شامل خرده‌مقیاسهای انسجام، انعطاف‌پذیری، گسست، در هم تنیدگی، عدم انعطاف و آشفتگی تصمیمات و رفتارهای پرخطر را پیش‌بینی می‌کند که متغیر سبک زندگی شامل مدیریت استرس، روابط بین فردی و... را به‌عنوان متغیر میانجی معرفی کرده‌اند (ابراهیمی، 2017).

ممکن است زمانی که افراد در خانواده‌ای هستند که درک، هماهنگی و وابستگی کمتری وجود دارد، الگوهای درستی از تنظیم هیجان و حل مسئله را درونی نکنند؛ بنابراین زمانی که با هیجانات منفی و احساسات دردناک روبه‌رو می‌شوند، آگاهی لازم در مورد راهبردهای مقابله‌ای مناسبی با آن را نداشته باشند، آن را نشناسند، سرکوب کنند و گرایش داشته باشند که از راهبردهای غیرانطباقی استفاده کنند و نتیجتا نسبت به گروه عادی هیجانات منفی را در دفعات بیشتر و شدت بیشتری تجربه کنند و برای رهایی از آن، دست به رفتارهای تخلیه هیجانی ناکارآمد ازجمله رفتارهای پرخطر بزنند. در واقع این پیام ضمنی به افراد منتقل می‌شود که تنها راه برخورد با هیجانات، تخلیه کردن آن... است

از طرفی، زمانی که تعارضات بین اعضای خانواده وجود دارد، منجر به مخدوش شدن فضای ارتباطی والدین با فرزندان و از دست رفتن انسجام و حمایت از سمت یکدیگر می‌شود. در این فضا، افراد از مراقبان اولیه‌ای که بتوانند برای آنان آموزش و حمایت عاطفی فراهم کنند، محروم هستند که ممکن است احتمالا روی آوردن افراد به رفتارهای پرخطر را به‌عنوان یک پناهگاه عاطفی بالاتر ببرند.

نتایج در مورد فرضیه دوم پژوهش بیان کرد که عاطفه منفی نقش میانجی بین سبک رفتار روابط خانوادگی و رفتارهای پرخطر نداشت. ممکن است بعضی از افراد هیجانات منفی بیشتری را تجربه کنند، اما آن را بشناسند، تحمل کنند یا به شکلهای دیگری مانند نشانه‌های افسردگی و اضطراب نشان دهند؛ بنابراین لزوما عاطفه منفی نمی‌توان اختصاصا رفتار پرخطر را پیش‌بینی کند.

 

نتیجه‌گیری

با توجه به نتایج به‌دست‌آمده از مدل مفهومی، استنباط می‌شود که دشواری در تنظیم هیجان می‌تواند نقش میانجی ارتباط سبک خانوادگی و رفتار پرخطر داشته باشد. به‌طوری‌که افرادی که در خانواده‌های آَشفته زندگی می‌کنند، مستعد انجام رفتارهای پرخطر هستند. به همین دلیل، می‌توان برای پیشگیری از افزایش رفتارهای پرخطر علاوه بر آموزش به خانواده‌ها به افراد مستعد و آسیب‌پذیر آموزشهایی در راستای شناسایی هیجانها و نحوه تنظیم هیجان داده شود. هم‌چنین نقش مسائل خانوادگی می‌تواند در تشخیص و درمان رفتارهای پرخطر موردتوجه قرار بگیرد.

 

ملاحظات اخلاقی

 

نویسندگان از تمامی شرکت‌کننده‌های در این پژوهش تشکر به عمل می‌آورد. لازم به ذکر است که این پژوهش هیچ‌گونه منفعت مالی و غیره برای نویسندگان نداشته است.



[1] de Guzman

[2] Bosch

[3] Thompson

[4] Gore

[5] Bahr

[6] Hoffmann

[7] Yang

[8] Rew, Carver, & Li

[9] Ubinger, Handal, & Massura

[10] Veilleux

[11] Gratz & Roemer

[12] Lansing

[13] Turpyn & Chaplin

[14] Diaz

[15] Dutcher

[16] Mandavia

[17] Cui

[18] Meuleman & Billiet

[19] Moos

[20] Fok

[21] Untas

[22] Watson

[23] lansing

[24] Mandova